دوره 19، شماره 70 - ( خرداد و تیر 1388 )                   جلد 19 شماره 70 صفحات 40-33 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


چکیده:   (13749 مشاهده)
سابقه و هدف: تصمیم گیری در مورد انجام و یا عدم انجام عملیات احیا، مدت زمان ادامه و یا قطع آن در نوزادان بسیار بدحال با تردیدهای زیادی همراه است. این مطالعه به بررسی نگرش و عملکرد پزشکان اطفال و زنان و زایمان در این زمینه پرداخته است.
مواد و روش ها: در سال 1388، به کلیه پزشکان متخصص، فوق تخصص، دستیار و فلو اطفال و زنان و زایمان شهرهای ساری و بابل (140 نفر) یک پرسشنامه بی نام در این زمینه ارایه شد، و 75.7 درصد افراد به آن پاسخ دادند.
یافته ها: بیش از 70 درصد موارد، مخالف کمک به مرگ نوزاد بسیار بدحال، و کمتر از یک چهارم آنها موافق این کار بودند. هیچ کدام از پزشکان تاکنون دارویی برای تسریع مرگ این نوزادان تجویز نکرده بودند. قطع اقدامات احیا در موارد مختلف نوزادان بسیار بدحال شایع نبود و حداکثر به وسیله یک پنجم پزشکان به تشخیص خودشان در نوزادان دارای آنومالی های متعدد مادرزادی گزارش شد. عوامل تاثیرگذار در تصمیم گیری پزشک برای قطع اقدامات احیا در نوزادان بسیار بدحال به ترتیب عبارت بودند از تعداد فرزندان خانواده، فشار کارکنان بیمارستان، در خواست والدین نوزاد، جنس نوزاد، کمبود امکانات بیمارستانی، سابقه ناباروری والدین و وضع اقتصادی خانواده نوزاد. در بیشتر موارد اعتقادات مذهبی در تصمیم گیری برای ادامه و یا قطع درمان نوزاد بسیار بدحال موثر بود و منجر به موافقت بیشتر با تصویب قانونی در کشور برای شروع و یا ادامه درمان این نوزادان شده بود.
استنتاج: این مطالعه حاکی از غلبه نگرش تقدس زندگی بر نگرش کیفیت زندگی است. وضع قانون شفاف در این زمینه ضروری به نظر می رسد.
متن کامل [PDF 277 kb]   (2353 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي-کامل |

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.