سابقه و هدف: نرخ رو به رشد فرار دختران نوجوان از خانه در ایران، نشاندهنده اهمیت بررسی عمیقتر این پدیده است. هدف مطالعه حاضر، تبیین تجارب زیسته از خانواده نابسامان دخترانی بود که پس از دستگیری به کانون اصلاح و تربیت شهر تهران ارجاع داده شده بودند.
مواد و روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی بر پایه رویکرد پدیدارشناسی بود. دوازده دختر ساکن در کانون اصلاح و تربیت به وسیله نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و تجارب زیسته آنها به وسیله مصاحبه نیمهساختار یافته مورد بررسی قرار گرفت. سپس متن های حاصل از مصاحبه ها به وسیله رویکرد پدیدارشناسی تفسیری و با روش Van Manen تحلیل شدند. در نتیجه مضمونهای اصلی، زیرمضمونهای آن ها و واحدهای معنایی حمایت کننده از مضمون ایجاد شدند.
یافتهها: نتایج این مطالعه به وسیله سه زیرمضمون که نشاندهنده تجارب زیسته مشارکت کنندگان بود، به نمایش گذاشته شد. این زیرمضمونها به ترتیب شامل آشفتگی در خانواده، بی توجهی و کمبود حمایتها و اقدامات ضد اجتماعی خانواده نامگذاری شدند. هر یک از زیرمضمونهای فوق دارای چندین واحد معنایی حمایت کننده بودند.
استنتاج: نتایج بهدستآمده بر لزوم تبیین عمیقتر تجارب زیسته این دختران توسط روانشناسان و مددکاران کانون اصلاح و تربیت، انجام رواندرمانی اساسی مبنی بر مضامین برآمده از مطالعه حاضر و برگزاری جلسات خانواده درمانی با تمرکز بر بهبود تعارضات مبتنی بر یافتههای مطالعه و با حضور افراد کلیدی خانواده که در فرار نقش مهمی داشتهاند، تاکید دارد. این امر به منظور آماده کردن بستر خانواده به منظور بازگشت فرزند، پیشگیری از فرار مجدد و شروع یک زندگی سالم دارای اهمیت فراوان است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |