سابقه و هدف : در زمینه رابطه عاطفه مثبت با عاطفه منفی گزارشات متضادی وجود دارد که برخی به دو سر یک طیف بودن آن و دیگران به مستقل بودن این دو سازه اشاره کرده اند. همچنین پژوهشها مؤید این مطلب میباشد که عاطفه منفی با درد رابطه مستقیم دارد. در این تحقیق تلاش بر آن است تا بر اساس چارچوبهای نظری موجود به تعیین نقش عاطفه مثبت در رابطه میان عاطفه منفی با درد و استرس در زنان دارای دردهای مزمن و بررسی کاربرد احتمالی آن به عنوان منبعی روانشناختی در مقابله با درد و استرس بپردازد.
مواد و روش ها :نمونهای متشکل از 104 زن در صنعت قالی بافی و نساجی که از درد استئوآرتریت و فیبرومیالژی رنج میبردند، در این پژوهش شرکت کردند و سنجشهای اولیه در رابطه با متغیرهای جمعیت شناختی و ویژگیهای شخصیتی را تکمیل نمودند. سپس در طول 10 تا 12 هفته مورد مصاحبه قرار گرفته و در برابر سنجشهای هفتگی درد، استرس بین فردی و ارزیابی عاطفه مثبت و منفی قرار گرفتند. پس از انجام پژوهش که به صورت مقطعی انجام پذیرفت دادهها از طریق مدل چند سطحی سلسله مراتبی تحلیل شدند.
یافته ها :یافته های پژوهش نشان داد که افزایش هفتگی درد و استرس، افزایش عاطفه منفی را پیشبینی میکند. هم بالاتر بودن عاطفه مثبت هفتگی و هم میانگین بالاتر عاطفه مثبت، چه بصورت مستقیم و چه بصورت غیر مستقیم در تعامل با درد و استرس، منجر به درجات کمتر عاطفه منفی شده بود. در نهایت، افزایش در عاطفه منفی هفتگی و میانگین بالاتر عاطفه منفی با میزان بیشتر درد در هفتههای آتی در ارتباط بودند. در مقابل بالاتر بودن میزان کلی عاطفه مثبت، پیشبینی کننده درد کمتر در هفتههای آتی بود.
استنتاج :پژوهش حاضر با تأکید بر این مطلب که در هنگام مواجهه با درد عاطفه مثبت و منفی از هم مستقل نمیباشند، به بیان نقش مؤثر عاطفه مثبت در کاهش عاطفه منفی ناشی از درد میپردازد که میتواند در تحمل درد و کاهش تنش ناشی از آن به بیماران کمک نماید.