سابقه و هدف: پژوهش حاضر بهعنوان یک کارآزمایی بالینی و با هدف اثربخشی توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی (توجه و حافظه فعال) نوجوانان بقایافته از لوسمی حاد لنفوبلاستیک دارای سابقه شیمیدرمانی انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه روی 30 نفر از نوجوانان بقایافته از لوسمی حاد لنفوبلاستیک دارای سابقه شیمیدرمانی صورت گرفت که به روش همتاسازی تصادفی در دو گروه مداخله (15 نفر) و لیست انتظار (15 نفر) قرار داشتند. آزمودنیهای گروه مداخله در توانبخشی شناختی، توسط برنامه توانبخشی شناختی حافظه و توجه (آرام) در 12 جلسه 45 دقیقهای قرار گرفتند. دادههای پژوهش بهوسیله آزمونهای دستهبندی کارتهای Wisconsin (WCST :Wisconsin Card Sorting Test) و عملکرد مداوم (CPT :Continuous Performance Test) در سه مقطع پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری گردآوری و با استفاده از روشهای آماری توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل کوواریانس چند متغیری) تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج بهدست آمده از تحلیل دادهها در آزمون Wisconsin، نشاندهنده آن بود که نمرات مربوط به حافظه فعال و توجه انتقالی در مؤلفههای پاسخهای صحیح، خطاها، طبقات و متغیر در جاماندگی در گروه مداخله، نسبت به گروه لیست انتظار بهطور معناداری بهبود داشته است (05/0>P). همچنین، عملکرد این گروه در آزمون توجه پایدار و مؤلفههای خطای ارتکاب و خطای حذف آزمون عملکرد مداوم بهبود معناداری را نشان میدهد (05/0>P).
استنتاج: با توجه به اینکه، وجود این نواقص شناختی تأثیرات نامطلوبی بر زندگی افراد درمانیافته از لوسمی برجای میگذارد، اقدام درمانی مناسب جزء ضروریات است؛ بنابراین، توصیه میشود که در پژوهشهای بعدی، به بررسی نقش توانبخشی شناختی بر کیفیت زندگی این گروه از افراد اقدام شود.ر
سابقه و هدف: پژوهش حاضر بهعنوان یک کارآزمایی بالینی و با هدف اثربخشی توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی (توجه و حافظه فعال) نوجوانان بقایافته از لوسمی حاد لنفوبلاستیک دارای سابقه شیمیدرمانی انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه روی 30 نفر از نوجوانان بقایافته از لوسمی حاد لنفوبلاستیک دارای سابقه شیمیدرمانی صورت گرفت که به روش همتاسازی تصادفی در دو گروه مداخله (15 نفر) و لیست انتظار (15 نفر) قرار داشتند. آزمودنیهای گروه مداخله در توانبخشی شناختی، توسط برنامه توانبخشی شناختی حافظه و توجه (آرام) در 12 جلسه 45 دقیقهای قرار گرفتند. دادههای پژوهش بهوسیله آزمونهای دستهبندی کارتهای Wisconsin (WCST :Wisconsin Card Sorting Test) و عملکرد مداوم (CPT :Continuous Performance Test) در سه مقطع پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری گردآوری و با استفاده از روشهای آماری توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل کوواریانس چند متغیری) تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج بهدست آمده از تحلیل دادهها در آزمون Wisconsin، نشاندهنده آن بود که نمرات مربوط به حافظه فعال و توجه انتقالی در مؤلفههای پاسخهای صحیح، خطاها، طبقات و متغیر در جاماندگی در گروه مداخله، نسبت به گروه لیست انتظار بهطور معناداری بهبود داشته است (05/0>P). همچنین، عملکرد این گروه در آزمون توجه پایدار و مؤلفههای خطای ارتکاب و خطای حذف آزمون عملکرد مداوم بهبود معناداری را نشان میدهد (05/0>P).
استنتاج: با توجه به اینکه، وجود این نواقص شناختی تأثیرات نامطلوبی بر زندگی افراد درمانیافته از لوسمی برجای میگذارد، اقدام درمانی مناسب جزء ضروریات است؛ بنابراین، توصیه میشود که در پژوهشهای بعدی، به بررسی نقش توانبخشی شناختی بر کیفیت زندگی این گروه از افراد اقدام شود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |