OTHERS_CITABLE بررسی شیوع آلودگی توکسوپلاسما گوندیی در خانم های باردار سابقه و هدف: کسب‌عفونت اولیه توکسوپلاسمائی در دوران بارداری، توانایی‌ایجاد عفونت در جنین با‌سرانجام‌های مختلفی را دارد؛ که از مرگ و سقط جنین تا عفونت شدید دوران نوزادی و عفونت بدون علایم بالینی خاص ولی پیشرونده متغیر می باشد. شناخت خانم های حساس سن باروری برای پیشگیری از عفونت در دوران بارداری، سبب جلوگیری ازعفونت جنین و نوزاد خواهد شد. با توجه به شیوع متفاوت عفونت توکسو پلاسمایی در نقاط مختلف دنیا و ایران، تعیین نسبت خانم‌های حساس به عفونت در سنین باروری در منطقه برای برنامه ریزی صحیح پیشگیری از عفونت دوران بارداری لازم است. موادوروش ها: از خانم های باردار مراجعه کننده به درمانگاه وبیمارستان های دانشگاهی شهر ساری (از آذر 76 لغایت اردیبهشت 77 ) 612 نفرانتخاب و از هرکدام 2 خون تهیه شد وبلافاصله سرم آن جداگردید و در دمای20- درجه سانتی گراد تا جمع آوری کل نمونه ها نگهداری شد.نمونه ها با روشELISA مورد سنجشAntiToxolg G قرار گرفتند. نتایج به صورت موارد مثبت (وجود آنتی بادی) –منفی (عدم وجود آنتی بادی) گزارش شدند. نتایج: از کل تعداد نمونه ها (612 نمونه) ، تعداد 435 نمونه آن با فاصله اطمینان4 (4 ±71%) مثبت بوده است طیف سنی افراد مورد مطالعه بین 36-16 سال و بیشترین نسبت جمعیتی در محدوده 30-20 سال بوده است. استنتاج: نتایج نشان می دهد که شیوع توکسوپلاسما در منطقه ساری دارای حدود اطمینان بالا می باشد و با توجه به جمعیت کم مستعد در سنین باروری و گرانی روش های غربالگری سرولوژیک ،جهت پیشگیری از عفونت در دوران بارداری آموزش بهداشتی روش های پیشگیری از آلودگی توصیه می شود http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-928-fa.pdf 1999-10-15 1 5 بارداری ، IgG ، توکسوپلاسماگوندیی Prevalence of toxoplasma gondi in pregnancy in Sari 1376-1377 Background and Purpose : Primary infection of toxoplasmosis in pregnancy can cause death and abortion , severe infection of neonate and asymptomatic but progressive infection. Identification of Susceptible women on gestation would help to prevent fetal and neonatal infection. Prevalence rate of toxoplasmosis in different regions of the world and IRAN are different. So, for proper planning of prevention , it is necessary to know the ratio of susceptible women to toxoplasmosis. Materials and Methods : 612 pregnant women referred to clinic of obstetric and gynecology in University Hospitals in Sari were selected. 2cc blood sample from each patient was collected and serums were prepared and stored at - 20 ºc. Antitoxoplasma IgG was measured by ELISA method. The result was reported as posilive and negative. Results : 435 (71%) samples were positive with confidence interval of 4 (61-75%) and age range of women was 16-36 years , most of them were in the age group of 20-30 years. Conclusion : The result showed that prevalance of toxoplasmosis in Sari is high. Considering the low number of Susceptible women and high expenses of serological screening tests. Health education is recommended for the prevention of toxoplasmosis in pregnant woman. http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-928-en.pdf 1999-10-15 1 5 Pregnancy toxoplasmosis IgG M.J Saffar 1 AUTHOR A Ajami 2 AUTHOR N Moslemi zadeh 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی رابطه BMI مادر با نتایج بارداری سابقه و هدف : نظر به تناقضات موجود در مورد اثر وزن مادر بر نتایج بارداری و به منظور تعیین نقش BMI مادر بروز عوارض مادری و جنینی این تحقیق بر روی مادران مراجعه کننده به بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی مازندران سال 1377 انجام گرفت. مواد و روش ها : تحقیق به روش Cohort بر روی 726 زن باردار در سه گروه سبک وزن (154 مورد )، وزن طبیعی (335 مورد ) و سنگین وزن (237 مورد ) که از نظر تاریخچه پزشکی، مامایی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و دریافت مراقبت قبل از زایمان با هم مشابه بودند، انجام گرفت. نتایج : در این بررسی میزان پره اکلامپسی، ادم حاملگی، چندقلویی، چندزایی، افزایش ناکافی وزن مادر در دوران بارداری، پرزانتاسیون غیرسفالیک و مرگ ومیر جنینی در زنان سنگین وزن بیش از زنان با وزن طبیعی بوده است. میزان بروز پارگی زودرس کیسه آمنیون، پرزانتاسیون غیرسفالیک در زنان سبک وزن بیش از زنان با وزن طبیعی مشاهده گردید. استنتاج : BMI بالا و پایین مادر می تواند در بروز برخی از عوارض بارداری نقش داشته باشد، لذا حاملگی در زنان با وزن غیر طبیعی باید به عنوان یک حاملگی پرخطر درنظر گرفته شود تا بتوان با مراقبت های خاص از بروز این عوارض پیشگیری نمود. http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-929-fa.pdf 1999-10-15 6 12 نتایج بارداری ، عوارض بارداری ، سنگین وزن ، سبک وزن ، (BMI) اندکس توده بدن he Correlation between maternal BMI and the outcome of pregnancy Background and purpose : This study was performed in order to determine the correlation between body mass index , maternal and fetal complicationsin patients admitted to Imam Khomeini Hospital in sari during the year 1999. Materials and methods : This research was a cohort study , done on 726 pregnant women (under weight 154 cases. Normal weight 335 cases and over weight 237 cases). These three groups were matched by the following criteria : obstetrical history, socioeconomical status and the frequency of prenatal care. Results : In over weight women , prevalence of pre eclampsia , gestational edema , multifetal pregnancy , multiparity , insufficient weight gaining , malpresentation and perinatal mortality were greater than normal weight women. In under weight women prevelance of premature ruptune of membranes , malpresentation were greater than normal weight women. Conclusion : Low and high BMI can contribute to the complications of pregnancy , thus pregnancy in women with abnormal weight should be considered as ahigh risk factor to be able to prevent complications by special cure . http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-929-en.pdf 1999-10-15 6 12 Body Mass Index (BMI) out come of pregnancy complication of pregnancy over weight under weight. F Nasiri Amiri 1 AUTHOR
OTHERS_CITABLE کارآزمایی بالینی تأثیر آلفا اینترفرون بر هپاتیت مزمن فعال ناشی از ویروس C در مبتلایان به بتا تالاسمی ماژور سابقه و هدف : ساختمان ویروس هپاتیت C عامل اصلی عفونت های ناشی از انتقال خون می باشد. مبتلایان به تالاسمی ماژور که به دفعات خون دریافت می دارند در خطر ابتلاء به ویروس می باشند. عده زیادی از مبتلایان به این عفونت دچار حالت مزمن می شوند که سیروز کبدی و هپاتوسلولرکارسینوما از عوارض آن است. از سال 1990 آلفا اینترفرون برای درمان هپاتیت مزمن فعال ناشی از ویروس هپاتیت C‌ به کار می رود. در این مطالعه عده ای از بیماران مراجعه کننده به مرکز درمانی بوعلی سینا ساری بدین روش تحت مداوا قرارگرفته اند. مواد و روش ها : ابتدا در یک مطالعه توصیفی اکثر بیماران مراجعه کننده از نظر آنتی بادی و ویروس هپاتیت C با کیت ELISA نسل دوم Diagnosric biotechnology بررسی شدند. پس از ثبت خصوصیات پایه و معاینه بالینی و کسب رضایت از بیماران و یا والدینشان برای موارد مثبت آزمایش های فریتین ، بررسی عمل کبد ( ترانس آمینازها ، PTT,PT) و در عده ای بیوپسی کبد انجام شد. پاتولوژی کبد بر اساس Knodell score ارزیابی شد. موارد دچار هپاتیت مزمن فعال با آلفا اینترفرون ( α IFN ) درمان شدند. دارو با مقدار 3 میلیون واحد ، 3 بار در هفته و از راه تزریق زیر جلدی تجویز شد. مدت درمان 6 ماه بود. بررسی بالینی و کنترل آزمایشگاهی با انجام CBC هفتگی و اندازه گیری AST و ALT هر ماه انجام شد. آزمایش عملکرد تیروئید حداقل 2 بار بررسی شد. جواب به درمان با 3 روش ارزیابی گردید. 1- بررسی تغییرات ترانس آمینازها 2-بیوپسی مجدد کبد در برخی بیماران 3- بررسی ویرمی با روش PCR برای بررسی ارتباط ها از آمار پیرسون و مقایسه نتایج قبل از درمان از آزمون Mc Nemar استفاده شد. میزان فریتین قبل و پس از درمان با PairedT-test مقایسه شد. نتایج: از500 بیمار مورد مطالعه 77 نفر (15درصد) که 43 درصد مؤنث و 57 درصد مذکر بودند ؛ دارای آنتی بادی هپاتیت C‌ بودند. سن بیماران در این زمان 4 ± 6/13 سال بوده. در شروع درمان در 61 درصد AST‌ و ALT بالا و در 39 درصد طبیعی بود. در پایان درمان 54 درصد بیمارانی که آنزیم های بالا داشتند به درمان پاسخ دادند. 31 درصد پاسخ نسبی دادند و 11 درصد بدون پاسخ بودند. این تغییرات در جهت بهبود به لحاظ آماری معنی دار بود ( 02/0 P< ). برای 47 نفر در شروع درمان بیوپسی کبد انجام شد. شایع ترین عارضه پاتولوژی ، هپاتیت مزمن فعال ( 87 درصد ) با درجاتی از فیبروز بود. سیروز واضح در 11 درصد گزارش شد و 1 مورد طبیعی بود. عوارض اینترفرون شامل تب و لرز و درد عضلانی در 2-1 هفته اول ، 77 درصد ، لکوپنی (3mm/1500≤ WBC ) 10 درصد و عوارض گوارشی 3 درصد بود که منجربه قطع درمان در هیچ بیماری نگردید. برای 24 نفر بیوپسی مجددکبد انجام شد. در 5/87 درصد فیبروز در همان مرحله ثابت مانده بود و در 5/12 درصد پیشرفت داشت (هفتگی یک Stage). التهاب در 71 درصد در همان مرحله ثابت ماند و در 21 درصد کمتر شد و در 8 درصد پیشرفت داشت. در پایان درمان برای 24 نفر PCR‌ انجام شد که در 60 درصد منفی بود، کلیه بیماران پی گیری شدند. تغییرات فریتین به لحاظ آماری معنی دار نبود. استنتاج : تحقیق نشان داد که آلفا اینترفرون در هپاتیت مزمن فعال ناشی از هپاتیت C اثر بهبودی دارد. پی گیری بیماران با آنزیم های کبدی و PCR در طول زمان های طولانی تری توصیه می شود. http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-930-fa.pdf 1999-10-15 13 18 بتا تالاسمی ماژور ، ویروس هپاتیت C ، آلفا اینترفرون ، درمان ، مازندران ، ایران Clinical Trial of the effect of α interfrone on active chronic Hepatitis C Infection in β Thalassemia Major Background and purpose :Hepatitice C virus is the main reason of blood borne hepatitis. The Thalassemia major patients who one the frequent blood receiving are the risk group. Many of the patients will pass in to chronic stage with liver cirrhosis and Hepato cellular carcinoma is the out come of this infection. α interferon have been used for the treatment of active chronic of hepatitice C infection since 1990. some of the patients referring to Boali sina Treatment center were treated by this method. Material and methods : First , in a descriptive study most of the referred patients were studied for the presence of Hepatitice C virus antibody byof ELISA , second generation (diagnostic biotechnology). After recording of basic characteristics and clinical finding and getting permission from the patients and their parents ferritin, liver function test i-e , transaminase , PTT , PT. And in some of the patients biopsy of liver was done .Liver pathology was evaluated on the basis of knodell score. The active chronic hepatitice were treated with α- interferone (Interon Sandose). Drug was administered subcutaneously thrice a weak , in the does of three million units treatment was done for six months. The clinical and laboratory finding were determined by weekly CBC and monthly measurment of AST , ALT. Thyroid function test was performed at least twice. Response to treatment was evaluated by three methods as following 1. Measurement of transminase variation 2. Repeating liver biopsy in some patients 3. Determination of viremia by PCR method For correlations we used pearson , for comparison of qualitative variables , Mc Newar amd for ferritin levels we used paired T-test http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-930-en.pdf 1999-10-15 13 18 M Kosarian 1 AUTHOR M.J Saffar 2 AUTHOR A Khoshaeen 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE مقایسه اداره فعال و فیزیولوژیک مرحله سوم زایمان روی مرحله سوم زایمان و انتقال خون جنین به مادر سابقه و هدف : مرحله سوم زایمان احتمالاً خطرناکترین مرحله زایمان است زیرا خطر خونریزی مادر را تهدید می‌کند. این درحالی است که خونریزی پس از زایمان هنوز یک علت مهم مرگ ومیر و صدمات مادری است. هدف اصلی از این مطالعه آزمون این فرضیه بوده است که «تزریق اکسی توسین پس از زایمان، شیوع خونریزی و مدت مرحله سوم زایمان را کوتاه می کند». همچنین میزان شیوع جهت اندازه گیری مقدار خون جنین انتقال یافته به مادر در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش ها : مطالعه بر روی 230 مورد زایمان یک قلو انجام گردید و زایمانهای با سن حاملگی کمتر از 34 هفته و مادران ( RH ) از مطالعه حذف شدند. در گروه اول بلافاصله پس از خروج نوزاد 10 واحد اکسی توسین عضلانی تزریق شد و در گروه دیگر دارویی تزریق نشد و بطور تصادفی از 52 مورد، 25 نفر از گروه اول و 27 نفر از گروه دوم، قبل از زایمان و نیم ساعت پس از آن تست Kleihauer به منظور تعیین میزان انتقال یافته از جنین به مادر برروی خون مادر به عمل آمد. نتایج : میانگین زمان مرحله سوم در گروهی که بلافاصله پس از خروج جفت، اکسی توسین تزریق شده بود 2/4 دقیقه و در گروه دیگر 0/5 دقیقه مشاهده گردید. مقایسه میانگین ها تفاوت معنی داری را نشان نداد. در گروه اول احتباس جفت مشاهده نگردید و در گروه دیگر 3 مورد (6/2 درصد) احتباس جفت دیده شد. میانگین حجم خونریزی مرحله سوم در گروه اول 9/54 و در گروه دوم 5/72 میلی لیتر بود که تفاوت معنی داری را نشان نمی دهددرگروه اول میزان انتقال خون جنین به خون مادر27 ودرگروه دوم4/26میلی لیتر بودکه تفاوت معنی داری نشان نمی دهد. استنتاج : با توجه به نتایج حاصل و عدم وجود ارتباط معنی دار بین تزریق اکسی توسین با زمان مرحله سوم زایمان، میانگین حجم خونریزی ومیزان انتقال خون جنین به مادر، به نظرمی رسد تجویز اکسی توسین نمی تواند تأثیرمثبتی برموارد فوق داشته باشد. http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-931-fa.pdf 1999-10-15 19 23 مرحله سوم زایمان ، احتباس جفت، اکسی توسین، انتقال خون جنین به مادر A Comparison between active and physiological management of third stage of labour, and the feto- maternal hemorrohage Introduction : Third stage of delivery is probably the most dangerous stage, because mother is threatened by bleeding. Injection of oxytocin after delivery decreases the prevalence of bleeding and shortens the duration of third stage of delivery. Measurement of the amount of feto- maternal transfusion was the second object. Materials and Methods : This research was done on 230 single fetus case.gestation less than 34 weeks and Rh- patients were omitted. The first group was injected 10 units of oxytocin intramuscularly immediately after delivery. In the second group there was no injection of oxytocin, 25 persons from the first group and 27 persons from the second group were selected randomly. kleihaver test was performed before and half hour after delivery in order to measure the amount of feto- maternal blood transfusion. Results : The mean of the third stage in the group who were injected with oxytocin immediately after placenta delivery was 4.2 minutes , and for the second group was 5 minutes. There was no significant difference in the mean time of two groups. In the first group there was no retension of placenta, but in second group three cases (2.6%) retension of placenta was noticed. The mean volume of bleeding in the third stsge, of first and second groups was 54.9 and 72.5 ml liters respectively, 72.5 ml and the differences were not stotically significant. In the first group, the amount of fetus blood transfusion to mother was 27 and in the second group was 26.4 ml. there was no significant difference in feto- maternal blood transfusion. Conclusion : On the basis of this finding , which indicated no significant difference in the mean time of third stage of delivery in injected and non injected patients , and feto- maternal blood transfusion, administration of oxytocin had no significant effect on the above mentioned cases http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-931-en.pdf 1999-10-15 19 23 Third stage of labour Retained placenta oxytocin Feto-maternal Hemorrohage M Aghajani delavar 1 AUTHOR M Asgarian 2 AUTHOR R.A Mohammadpour 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE تعیین عوامل تشدیدکننده نارسائی قلبی در 140 بیمار بستری شده بیمارستان امام خمینی ساری در سال 77-1376 سابقه و هدف : نارسایی قلبی شایعترین علت بستری و مرگ بیماران قلبی می باشد از طرفی با توجه به افزایش روز افزون نارسایی قلبی نسبت به دو دهه گذشته در این بررسی سعی شده است علل بستری شدن مجدد بیماران نارسایی قلبی مورد مطالعه قرار گیرد.مهمترین نکته در این بررسی تعیین عوامل تشدید کننده نارسایی قلبی در این بیماران بوده است. مواد و روش ها : یکصد و چهل بیمار بستری شده با تشخیص نارسایی قلبی در یک بیمارستان بزرگ عمومی بر اساس New data و case study‌ و به روش آینده نگر مورد مطالعه قرار گرفته اند. نمونه آماری مورد مطالعه شامل 111 بیمار مرد و 29 بیمار زن بوده اند که از این تعداد 44 درصد مردان و 38 درصد زنان شهرنشین و بقیه روستایی بوده اند. سن متوسط افراد ( 2/12 ± 8/64( بوده است. متوسط زمان از نظر شروع علائم 8/3 سال بوده،در این مدت بطور متوسط بیماران چهاربار در بیمارستان بستری شده اند. نتایج : عوامل مستعدکننده‌که باعث عدم جبران نارسایی قلبی و درنتیحه بستری‌شدن مجددبیماران شده بود در76/97 درصد بیماران شناسایی شده است که عدم قبول درمان چه بصورت عدم رعایت رژیم غذایی و یا عدم مصرف تمام و یا قسمتی از داروی تجویز شده و یا هر دوی این موارد با هم در 6/38 درصد بیماران مشاهده گردید و بعنوان شایعترین فاکتور مساعدکننده نارسایی قلبی شناخته شد.عوامل مستعد کننده دیگر به ترتیب شیوع:آنمی(35 درصد)، آریتمی(33درصد)، فشارخون افزایش یافته و کنترل نشده(22درصد)،عفونت ریوی (21درصد)،تجویز داروی نامناسب(15درصد) استرس روحی و روانی(15درصد)، انفارکتوس حاد (4/6درصد)، فعالیت فیزیکی بیش از حد (3/4 درصد) مسافرت طولانی (9/2 درصد)، عفونتهای سایر اعضاء بغیر از ریه (2درصد)، علل ایاتروژنیک و تیروتوکسیکوز (هرکدام با شیوع 2درصد)، مولتیپل میلوما و تشدید بیماری غیرقلبی (7/0 درصد). استنتاج : با توجه به آمارهای بیان شده اگر بخواهیم پذیرش بیمارستانی را بعلت تشدید و عدم جبران نارسایی قلبی را به حداقل برسانیم یکی از ساده ترین و قابل اجرا ترین روش تأکید در مصرف داروهای تجویز شده و شناساندن انواع داروی مصرفی به بیمار و توصیه های لازم در مورد رژیم غذایی و رعایت رژیم کم نمک در این بیماران می باشد. http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-932-fa.pdf 1999-10-15 24 31 نارسائی قلبی ، عوامل مساعد کننده نارسائی قلبی ، بستری مجدد Assessment and Identification of Precipitating Factors of Heart Failure in 140 patients In Immam Khomeini Hospital of Sari in 1376-77 Back ground and Purpose: Heart failure in one of the most prevalent causes of heart disease and mortality in heart patients. Taking into consideration its rising number in recent days as compare to last two decates. It has been bried to determine the reasons for rehospitalization of heart failure patients. The main point in this study is to find out the precipitating factors of heart failure in these patients. Materials and Methods : 140 heart patients admitted to Imam Khomeini Hospital in Sari were studied by new data of case study , retrospectively. 111 patients were males and 24 of them were females. 44% of males and 38% of the females were from urbon areas , and the others were from rural areas. The mean age was ( 64.8 ± 12.2 ) , the mean time of onset of the disease was 3.8 years and.In this period , four times they were hospitalized . Results : The risk factors which were the main cause of hospitalization were identified in 47.76% of patients. Diet , inproper intake or avoidance of prescribed druge were observed in 38.6% of the patients which are known as prevalent risk factors of heart malfunction. The other predisposing factors were anemia 35% cardiac arrythmias 33% , uncontrolled hypertension 22% , pulmonary infection 21% , in appropriate prescribed drugs 15% , emotional stress 15% , acute myocardial infarction 6.4% , extra physical activity 4.3% , prolonged travelling 2.9% , infections of the other organs (excluding lung) , Iatrogenic causes and thyrotoxicosis 2.1% , multiple myeloma and exacerbation of a non cardiac illness 0.7%. Conclusion : Regarding the statistical results of the heart patients . It is attempled to reduce the number of the heart patients . The simplest and most applicable way is to insist in regular administration of drugs , introduction of all types of relevant medicines and following of proper diet , and reduction of salt consumption http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-932-en.pdf 1999-10-15 24 31 C.H.F Precipitatient factor KH Hadian 1 AUTHOR V Mokhbery 2 AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی ارتباط ماکروزومی با عوارض مادر ی – نوزادی سابقه و هدف : در صورت بروز ماکروزومی (نوزاد بزرگ جثه ) میزان عوارض مادری – نوازادی بالا می‌رود. هدف این تحقیق ارزیابی این عوارض و ارتباط آن با ماکروزومی جنینی می‌باشد که در سال 1376 در بیمارستان امام خمینی(ره) ساری انجام پذیرفت. مواد و روش ها : در این تحقیق Cohort ، 5440 پرونده زایمانی (4400 مورد زایمان طبیعی و 1040 مورد سزارین) مورد بررسی قرار گرفت. گروه مورد شامل زایمانهای با نوزاد ترم به وزن 4000 گرم و بالاتر و گروه شاهد شامل زایمانهای با نوزاد ترم به وزن 3999-2500 گرم بوده اند. فاکتورهای سن ، پاریتی و وضع حمل بین دو گروه همسان گردید. همچنین موارد سزارین تکراری در دو گروه کنار گذاشته شد. نتایج : نتایج مطالعه حاضر نشان می‌دهد که میزان کلی سزارین 5/15 درصد در گروه مورد ، در مقابل 5/11درصد در گروه شاهد است(037/0 P<) و مهمترین علل سزارین در گروه ماکروزومی زجر جنین و عدم پیشرفت بوده است. خروج سخت شانه ها (دیستوشی شانه) و دفع مکونیوم تنها عوارض مربوط به نوزادان ماکروزومی می‌باشد که در مقایسه با گروه شاهد اختلاف آماری معنی داری را نشان می‌دهد (002/0 P<). خونریزی پس از زایمان و کاربرد بیشتر اکسی توسین جهت تسریع زایمان نیز در گروه مورد اختلاف آماری معنی داری با گروه شاهد نشان می‌دهد (001/0P<). استنتاج : بررسی نتایـج حاصل نشان می‌دهد که علیرغـم بالابــودن میـزان زایمـان واژینـال در گـروه مادرانـی که نوزادان با جثه بزرگ داشتند، بجز دیستوشی شانه ، دفع ماکروزومی و خونریزی پس از زایمان ، سایر عوارض مادری– نوزادی، افزایش معنی داری را نشان نمی‌دهد. با این حال مطالعات بیشتر پیرامون تولد این دسته از نوزادان توصیه می‌شود. http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-933-fa.pdf 1999-10-15 32 38 ماکروزومی‌، اداره زایمان ، عوارض مادری ، عوارض نوزادی Evaluation of Maternal and Neonatal Complications in Macrosomia Background and purpose : Macrosomia can increase maternal & neonatal complications.These complications and their relevance to macrosomia was evaluated in this study. Materials and Methods: This was a cohort study done , by selecting 5440 delivery files, in which 4400 cases had natural delivery and 104 patients with cesarean section . Patients with full term delivery of neonate with 4000 grams were selected as a case group and the patients with full term delivery of neonate with 25000-3999 grams weight were selected as a control group. Factors like , parity , and delivery status were the same for both groups , the patients with repeated cesarean were omitted in this study. Results : The results of this study showed that the total rate of cesarean section in control group was 15.5% against the rate of 11.5% in control group (P<0.037) , and the main reason of cesarean in macrosomic group was due to fetal distress. Shoulder dystocia and excretion of moconium was the only complication of Macrosomic infants , which showed no statistically significant difference (P<0.002) , post delivery bleeding and administration of oxytocin for acceleration of labour in case groups showed no significant difference with cantrol groups (P<0.01). Conclusion : This study indicated that , despite high rate of vaginal delivery , of macrosomic infant , excluding shoulder dystocia , delivery of macrosomia and post delivery bleeding , there was no significant difference in maternal complications and further study is recemmonded in such type of deliveries http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-933-en.pdf 1999-10-15 32 38 Macrosomia Delivery management Maternal Complication Neonatal Complication M Fakhri 1 AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی بلوغ جنسی در بیماران تالاسمی ماژور سابقه و هدف : تالاسمی ماژور شایع ترین کم خونی وراثتی می باشد. در این بیماران به دلیل تزریق منظم خون، مقادیر زیادی آهن وارد بدن بیمار می شود. اختلالات اندوکرین بدلیل جایگزینی آهن در سیستم غدد درون ریز در این بیماران شایع می باشد که از بالاترین موارد آن می توان به هیپوگنادیسم اشاره نمود. در این پژوهش تأخیر بلوغ جنسی در بیماران تالاسمی گرگان و ارتباط آن با میزان فریتین سرم، مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش ها : این مطالعه به روش مورد شاهدی بر روی 110 بیمار تالاسمی ماژور در محدوده سنی 18-8 سال که جهت دریافت خون به بیمارستان کودکان طالقانی گرگان مراجعه می کردند، و 62 فرد شاهد (31 دختر، 31 پسر) در همان گروه سنی با الکتروفورز هموگلوبین طبیعی انجام پذیرفت. بیماران تالاسمی به دو گروه دارای فریتین کمتر از 1500 میلی گرم در دسی لیتر (31 دختر، 18 پسر) و بالاتر از این میزان (27دختر، 24 پسر) تقسیم شدند. در تمامی گروهها مراحل بلوغ جنسی بر مبنای جدول مارشال- تانر در مقیاس5-1 ارزیابی گردید.جهت بررسی بهترگروههای1و2 به سه زیرگروه 11-8،14-12،18-14سال تقسیم شدند. نتایج : در مورد بلوغ دختران 11-8 سال بین دو گروه مورد مطالعه و گروه شاهد اختلاف معنی داری مشاهده نشد. در زیرگروه دختران 14-12 ساله بین بیماران گروه اول و دوم اختلاف معنی دار (P<0.01) در بلوغ مشاهده شد.در گروه 18-14 سال هیچیک از دختران بیمار به مرحله بلوغ کامل نرسیده بودند درحالی که تمامی نمونه های شاهد بالغ بودند. در مورد پسران ظهور بلوغ نسبت به شاهد کاهش داشت و در هیچ مورد علائم بلوغ کامل یافت نشد، که این تأخیر در گروه دوم بارزتر بود. استنتاج : این بررسی نشان می دهد که در بیماران مبتلا به تالاسمی، در صورت عدم کنترل افزایش فریتین، بروز بلوغ جنسی در هر دو گروه دختران و پسران، با تأخیر همراه است. http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-934-fa.pdf 1999-10-15 39 43 تالاسمی، فریتین، بلوغ جنسی، مراحل بلوغ مارشال- تانر Delayed Puberty in Patients With Thalassemia Major Background and purpouse : Thalasemia major is one the most prevalent congenital anemia. These patients recieved much rate of iron, due to frequent blood transfusion. Indocrine disorders are prevalent due to replacement of iron in indocrinal gland system, example can be of hypogonadism. In this study the delay of puberty in thalasemic patients of Gorgan city and its relevance to the rate of ferritin was evaluated. Materials and Methods : This was a case control study conducted on 110 thalasemia major patients in the age group of 8-18 referred to Taleghani pediatric Hospital to receive blood. In 62 control group patients (31 females and 31 males) electeropheresis was done on their blood. The talassemic patients were divided into two groups on the basis of ferritin level. Those with ferritin level less than 1500 mg/dl (31 females , 18 males) In all the groups the stages of sexual puberty was calculated on the basis of Marshal-Tanner table with the 1-5 scale. For better studying of the groups of one and two, they were divided in subgroups of 8- 11, 12- 14, 14- 18 years of age. Results : There was no significant difference of puberty in the control and case group of age 8- 11 years old. But there was a significant difference (P<0.01) in the case and control group of 12- 14 years old. And in the age group of 14- 18 result was different, that means, none of female case group had complete puberty while in the female control group all had complete puberty. In case of males, onset of puberty was less as compaire to control group and none had complete puberty. Coclusion : This study showed that if the ferritin level in talassemic patient is not under control, it would lead to delayed sexual puberty in both sexes http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-934-en.pdf 1999-10-15 39 43 Thalassemia Major Endocrine disorder Sexual puberty H.R Bazrafshan 1 AUTHOR S Mohammadian 2 AUTHOR F Azizi 3 AUTHOR Y Mehrabi 4 AUTHOR
OTHERS_CITABLE میزان آلودگی به شپش سر در دانش آموزان مدارس ابتدایی شهرستان ساری در سال 77-1376 سابقه و هدف : با توجه به نقشی که شپش ها در انتقال بیماری های مختلف دارند و همچنین به عنوان یک عامل مهم سنجش سطح بهداشتی در جامعه مطرح می باشند، مطالعه ای جهت بررسی آلودگی به شپش در دانش آموزان مدارس ابتدایی شهرستان ساری در سال 77-1376 انجام گرفت. مواد و روش ها : پس از هماهنگی های لازم با اداره آموزش و پرورش از میان 472 دبستان ابتدایی به تفکیک جنس دانش آموزان، تعداد 25 دبستان روستایی، پس از دسته بندی خوشه ای به طریقه تصادفی انتخاب شدند و کلیه دانش آموزان از نظر آلودگی به شپش سر مورد معاینه قرار گرفتند که موهای سر و پشت گردن و اطراف گوش ها به منظور وجود رشک، نمف یا شپش بالغ مورد بررسی قرار گرفته و در صورت مشاهده هریک از حالات فوق، فرد آلوده تلقی گردیده و پرسشنامه حاوی متغیرها شامل داشتن مربّی، شغل والدین، تحصیلات والدین، استفاده از وسایل شخصی، رعایت بهداشت فردی، داشتن حمام و کمک افراد خانواده به دانش آموز با همراهی مسئولین مدرسه و دانش آموز تکمیل شد، در ضمن از هر کلاس نیز به تعداد افراد آلوده، دانش آموز غیرآلوده به عنوان شاهد به صورت تصادفی انتخاب و همان پرسشنامه برای فرد مورد نظر نیز تکمیل گردید. اطلاعات ثبت شده در پرسشنامه پس از کدگذاری از نظر آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته، نتایج با آزمون های کای اسکور و z مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج : در این پژوهش از 10991 دانش آموز مورد مطالعه، 215 نفر (9/1 درصد) آلوده به پدیکولوزیس بودند که میزان آلودگی در شهر 2/1 درصد و در روستا 7/3 درصد بود. آلودگی در دبستان های دخترانه 7/3 درصد و در مدارس پسرانه 5/0 درصد بوده است. همچنین از نظر آماری اختلاف معنی داری بین آلودگی و متغیرهای داشتن مربی بهداشت، شغل پدر، تحصیلات والدین و استفاده مشترک ازوسایل در رعایت بهداشت فردی وجود داشت و از نظر آماری رابطه معنی داری بین آلودگی و وجود حمام یامیزان تحصیلات دیده نشد. استنتاج : با توجه به یافته ها مشخص می گردد که میزان آلودگی در روستاها 3 برابر مناطق شهری بوده، همچنین میزان آلودگی در دخترها 7 برابر پسرها می باشد. با توجه به نتایج حاصله از آزمون متغیرهای داده شده در بخش مواد و روش ها مشخص گردید که وجود مربی، تحصیلات والدین، شغل پدر، استفاده مشترک از وسایل شخصی و رعایت بهداشت فردی در میزان آلودگی در بین دانش آموزان نقش به سزایی دارد. http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-935-fa.pdf 2014-07-21 43 48 پدیکولوزیس پدیکولوس هومانوس کاپیتیس مدارس ابتدایی Head louse infestation rate in primary school students town - ship sari 1376-1377 Background and Purpose : Regarding the rile of lice in the transmision of different diseases , and also as an important agent of defermining the level of hyegine in the society. This research was carried out in the primary schools of Sari township in the year 1376-1377. Materials and Methods : After coardination with the education organization of Sari city , the samples were selected randomly from 472 primary school , considering the gender of the students , the number of rural schools , clusfer stratifying , and all the students were examined for infestation to louse the hairs of head , back neck and car nearby to see the larva , nymph or matured louse in case of observing any of the above the case was considered as infested , and the questionaree was filled , also from each classes the norinfested students with the same number of infested students were selected randomly a confoar group , and the questionaree filled for them. The data were compare of with cy square and Z analysis. Results : Out of 10991 students selected in this study , 215 (1.9 %) persons were infected in pedicolusis , the rate of infection was 1.2 % in city and 3.7% in villages. Infection in girls school was 3.7% and in boys schools was 0.5%. also there was a statestically significant difference between infection and variations such as health instructor , father occupation , parents education and common use of prirate belongings. And there was no statistically significant difference between infection , bathing or level of education. Conclusion : Based on the finding of the research it is concluded that , the rate of infection in rural area is three times more than urban area , and , that the rate of infection in girls is seven times more than boys. Regarding the obtained results from the variation trials of methods and materials , it was found that education of parents , father’s occupation , presence of instructor , common use of private belongings individual hyegine , play important role in acguiring infection in students http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-935-en.pdf 2014-07-21 43 48 Pediculousis Pediculus humanus capitis Primary school F Haghi 1 AUTHOR M sharif 2 AUTHOR M.M Sedaghat 3 AUTHOR SH Gholami 4 AUTHOR
OTHERS_CITABLE طحال سرگردان Wandering Spleen طحال سرگردان (Wandering spleen) یکی از بیماریهای نادر است که در آن طحال بعلت فقدان و یا شل شدگی لیگامانهای نگه دارنده ، از محل اصلی خود که در زیر دیافراگم چپ ( قسمت بالا و چپ شکم) قرار دارد به طرف پائین نزول کرده و بصورت توده ای متحرک در قسمت میانی شکم و حتی داخل لگن قرار می گیرد. بیمار مورد نظر خانم جوان 24 ساله ای بود که با درد شدید کولیکی شکم و بدون هیچگونه ناراحتی قبلی به بیمارستان امام خمینی ساری مراجعه نموده و در بررسی های انجام شده ، با تشخیص طحال سرگردان مورد عمل جراحی لاپاراتومی قرار گرفت ، در ضمن لاپاراتومی بعلت نکروز و گانگرن طحال ، splenectomy انجام شد. http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-936-fa.pdf 1999-10-15 49 53 طحال سرگردان ، سونوگرافی شکم ، سی تی اسکن شکم Wandering spleen Wandering spleen is a rare condition , which is characterized by excessive mobility of spleen , due to absence or lack of its suspensor ligaments , in which the spleen migrate from it’s normal position (left upper abdomen) to lower abdomen , and even into pelvis. The case was a 94-year young woman , admitted to Imam Khomeini Hospital with colic abdominal pain , without any previous history. On examination , wandering spleen was diagnosed and Surgery (Laparatomy) was recommended , but during Laparatomy , necrosis ( gangrenous ) of spleen was observed , and subsequently spleenectomy was performed http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-936-en.pdf 1999-10-15 49 53 Wandering spleen Abdominal Sonography Abdominal F Eshghi 1 AUTHOR