دوره 22، شماره 90 - ( تیر 1391 )                   جلد 22 شماره 90 صفحات 103-95 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


چکیده:   (13421 مشاهده)
سابقه و هدف: آسیب‌های شانه جزء آسیب‌های رایج در والیبالیست‌ها شد و وجود ناتوانی عملکردی شانه یکی از دلایل مهم غیبت از تمرین و مسابقه این ورزشکاران است. هدف از تحقیق حاضر بررسی شیوع درد و ناتوانی عملکردی در میان والیبالیست‌های لیگ برتری ایران و همچنین بررسی رابطه شیوع درد و ناتوانی‌ عملکردی با برخی متغیرها مانند سن، جنس، تیپ بدنی و میزان فعالیت آن‌ها می‌باشد. مواد و روش ها: پس از تأیید کمیته اخلاق پزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توان‌بخشی یک مطالعه مقطعی بر روی 103 والیبالیست لیگ برتری ایران (55 مرد با میانگین سن 80/3 ± 21/23 سال، قد 77/8 ± 69/190 سانتی‌متر و وزن 04/10 ± 60/84 و 48 زن میانگین سن 63/7 ± 02/24 سال، قد 72/4 ± 94/170 و وزن 58/6 ± 42/61) انجام گرفت. اطلاعات دموگرافیک و ورزشی از طریق یک پرسشنامه محقق ساخته، میزان درد از طریق مقیاس دیداری درد (Visual Analogue Scale)‌ و میزان ناتوانی عملکردی شانه از طریق پرسشنامه سنجش ناتوانی بازو، شانه و دست (Disabilities of the Arm, Shoulder and Hand DASH) تعیین و برای تجزیه و تحلیل از روش‌های آماری استفاده شد. یافته‌ها: نتایج تحقیق حاضر نشان دادند که 22 درصد نمونه‌های تحقیق دارای درد همان لحظه، 29 درصد دارای درد در شش ماه گذشته، 36 درصد دارای درد در یک‌سال گذشته و 38 درصد دارای سابقه درد در طول عمر خود بوده‌اند. همچنین 70 درصد از والیبالیست‌ها دارای درجاتی از ناتوانی عملکردی شانه با میانگین نمره DASH 2/9 ± 7/12 بودند. بین میزان درد در دوره‌های زمانی مختلف و همچنین میزان ناتوانی عملکردی زنان و مردان والیبالیست اختلاف معنی‌داری مشاهده نشد (05/0p>). نتایج تحقیق رابطه معنی‌داری را بین شیوع درد با BMI، سطح ورزشی (ملّی/ باشگاهی)، تعداد روزهای تمرین در هفته، تعداد جلسات تمرین در هفته و تعداد جلسات تمرین در روز نشان دادند (05/0p<). استنتاج: نتایج تحقیق حاضر حاکی از میزان بالای شیوع درد و ناتوانی عملکردی شانه در میان والیبالیست‌های لیگ برتری ایران می‌باشند. با توجه به این عوامل خطرزا توصیه می‌شود اقدامات لازم در جهت پیشگیری از بروز اختلالات شانه در والیبالیست‌های ایران صورت گیرد.
متن کامل [PDF 285 kb]   (4826 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي-کامل |

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.