مرضیه مرادی عباس آبادی، نازیلا اکبرفهیمی، سید علی حسینی، پوریا رضا سلطانی،
دوره ۲۵، شماره ۱۳۰ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده
سابقه و هدف: فلج مغزی یکی از اختلالات شایع در کودکان است که منجر به اختلال در کارکرد آنها میشود. بنابراین برای ارائه برنامه درمانی مناسب به منظور بهبود کارکرد این کودکان به ابزار ارزیابی معتبر نیازمندیم. «لیست ارزشیابی ناتوانی کودکان (PEDI)» با هدف ارزیابی کارکرد کودکان ناتوان در سه حوزه مراقبت از خود، تحرک و کارکرد اجتماعی طراحی شده است. هدف این مطالعه بررسی پایایی نسخه فارسی PEDI در کودکان فلج مغزی ۳ تا ۹ ساله است.
مواد و روشها: در این مطالعه، ۷۵ شرکتکننده به روش غیر احتمالی در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات لازم به وسیله پرسشنامه دموگرافیک و سیستم طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت (GMFCS) گردآوری شد. PEDI طی مصاحبه با والدین تکمیل شد. به منظور بررسی پایایی آزمون- بازآزمون، پس از دو هفته، مصاحبه با ۲۲ نفر از والدین تکرار شد. همخوانی درونی با محاسبه آلفای کرونباخ و پایایی آزمون- بازآزمون با محاسبه ضریب همبستگی درون ردهای (ICC) بررسی شد.
یافتهها: در بررسی همخوانی درونی، آلفای کرونباخ بالا (۹۴/۰-۹۸/۰) به دست آمد. نتایج پایایی آزمون- بازآزمون در مقیاس مهارت کارکردی و کمک مراقب، عالی (۹۶/۰-۹۷/۰) به دست آمد. نتایج پایایی آزمون- بازآزمون در مقیاس اصلاحات نیز در دو حوزه مراقبت از خود و کارکرد اجتماعی، عالی (به ترتیب ۹۹/۰ و ۱) و در حوزه تحرک، خوب (۶۶/۰) به دست آمد.
استنتاج: نتایج نشان داد نسخه فارسی PEDI به منظور بررسی کارکرد کودکان فلج مغزی فارسی زبان از همخوانی درونی و پایایی آزمون- بازآزمون برخوردار است. بنابراین میتوان از PEDI به صورت پژوهشی و بالینی برای ارزیابی کودکان فلج مغزی در ایران استفاده کرد.
فاطمه مطهری نژاد، شهریار پروانه، ستاره قهاری، امیرهوشنگ بختیاری، اکبر بیگلریان، یحیی سخنگویی، سوزان فورول،
دوره ۲۵، شماره ۱۳۱ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
سابقه و هدف: خستگی یکی از شایعترین علائم در مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) میباشد. ابزارهای موجود ارزیابی خستگی، شدت و یا تاثیر خستگی را می سنجند و هیچ یک قابلیت راهنمایی درمانگران در درمان و کنترل خستگی را ندارند. مقیاس ارزیابی جامع خستگی در افراد مبتلا به ام اس (CFAB-MS) Fatigue Assessment Battery for Multiple Sclerosis علاوه بر ارزیابی خستگی، فاکتورهای مرتبط با آن را نیز مورد ارزیابی قرار میدهد. هدف از مطالعه حاضر ترجمه و بومیسازی این پرسشنامه و بررسی روایی نسخه فارسی مقیاس ارزیابی جامع خستگی CFAB-MS) در افراد مبتلا به ام اس در ایران میباشد.
مواد و روشها: پس از ترجمه مستقیم و برگردان با استفاده از روش بینالمللی ترجمه کیفیت زندگی، نسخه فارسی CFAB-MS توسط ۶۰ ایرانی مبتلا به اماس تکمیل گردید. پرسشنامه جهت بررسی روایی صوری و محتوایی در اختیار ۱۰ درمانگر صاحب نظر قرار داده شد و برای روایی ساختاری، ارتباط بین نمرات نسخه فارسی CFAB-MS و نمرات پرسشنامههای کیفیت خواب، معیار تاثیر خستگی، درد، وضعیت راه رفتن و مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی بررسی گردید.
یافتهها: از نظر ۱۰ درمانگری که در زمینه اماس خبره بودند، همه سوالات قابل فهم و از نظر فرهنگی قابل قبول بودند. همانگونه که فرض شده بود، نمرات نسخه فارسی مقیاس ارزیابی جامع خستگی در بیماران اماس با نمرات پرسشنامههای موردنظر ارتباط معنیداری داشت (۴۷۰/۰ تا ۸۶۳/۰ ، ۰۰۱/۰ p<) و روایی قابل قبول تا عالی را نشان داد.
استنتاج: براساس نتایج به دست آمده مقیاس ارزیابی جامع خستگی در بیماران مبتلا به اماس از روایی مطلوب برای ارزیابی علل خستگی در بیماران اماس در ایران برخوردار است.
فاطمه مطهری نژاد، سپیده سید، علی محمد رضایی، سیده مرضیه حیدریه، ریحانه نوروزی،
دوره ۲۵، شماره ۱۳۲ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
سابقه و هدف: خودکارآمدی و انگیزه پیشرفت از مهمترین عوامل پیشبینیکننده پیشرفت تحصیلی است. هدف از این پژوهش، بررسی ارتباط باورهای خودکارآمدی و انگیزه پیشرفت با پیشرفت تحصیلی در دانشآموزان با ناتوانی یادگیری میباشد.
مواد و روشها: ۳۲ دانشآموز با ناتوانی یادگیری به پرسشنامههای خودکارآمدی Sherer و انگیزه پیشرفت Hermans پاسخ دادند. نمره توصیفی ترم اول دانشآموزان به عنوان مقیاس پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. دادهها با استفاده از آزمونهای همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: ۴/۷۹ درصد از آزمودنیها پسر بودند. دانشآموزان در پایه تحصیلی دوم تا پنجم ابتدایی بودهاند و میانگین سنی دانشآموزان ۸۸۹/ ±۹ سال بود. خودکارآمدی و انگیزه پیشرفت ارتباط معنیداری با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان داشت (۰۰۱/۰< p، ۰۵/۰< p). انگیزه پیشرفت موثرین مولفه در پیشرفت تحصیلی آنان بود (۰۰۱/۰< p).
استنتاج: براساس یافتهها خودکارآمدی و انگیزه پیشرفت از عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی دانشآموزان با ناتوانی یادگیری میباشد.
محمدعلی گذشتی، پوران دابویی، سیاوش مرادی،
دوره ۲۶، شماره ۱۴۴ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
سابقه و هدف: از شعر درمانی گروهی تاکنون جهت کاهش مسائل روانشناختی در بیماریهای مختلف استفاده شده است. به نظر میرسد سرطان از مهمترین بیماریهای هدف برای شعر درمانی باشد. این مطالعه با هدف تاثیر شعر درمانی گروهی بر امید و کیفیت زندگی و مشکلات روانشناختی مبتلایان به سرطان پستان انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی ۶۰ زن مبتلا به سرطان پستان به طور تصادفی در دو گروه مداخله (۲۰ نفر) و مقایسه (۴۰ نفر) مورد بررسی قرار گرفتند. برای گروه مداخله هشت جلسه شعردرمانی بصورت هفتگی برگزار شد. برای هر دو گروه پرسشنامههای امید به زندگی میلر، کیفیت زندگی EORTC-QLQ-C۳۰ و DASS۲۱ قبل از مداخله تکمیل شد. سپس این پرسشنامهها بار دیگر یک هفته و دو ماه پس از اتمام ۸ جلسه شعر درمانی برای گروه مداخله تکمیل گردید. پس از امتیاز دهی دستی پرسشنامهها بررسی توصیفی و تحلیلی دادهها انجام شد.
یافتهها: نتیجه تحلیل پرسشنامه ها نشان داد شعر درمانی کیفیت زندگی مبتلایان را یک هفته و دو ماه (در هر دو مورد تغییر نمره از ۵۴ تا ۶۷) پس از مداخله بهبود میبخشد (به ترتیب ۰۳/۰=p و ۰۵/۰=p). همچنین امید به زندگی در مبتلایان (تغییر نمره از ۱۸۶ تا ۱۹۷) نیز در این مدت افزایش یافته بود (به ترتیب ۰۲/۰=p و ۰۶/۰=p. علاوه بر این از شکایات بیماران (۰۸/۰=p) و استرسهای آنها (۰۹/۰=p) نیز تا حدی کاسته شده بود.
استنتاج: این مطالعه نشان میدهد شعر درمانی گروهی به عنوان نوعی مداخله پیشگیرانه و یا تسکینی میتواند کیفیت زندگی و امید به زندگی را در زنان مبتلا به سرطان پستان در کوتاه مدت و میان مدت بهبود بخشد و از جنبههای روانشناختی ابتلا به سرطان به ویژه اضطراب بیرونی و نیز علایم و شکایات جسمی آن تا حدی بکاهد.
مجید فرهادیان، زهرا مروتی، علیرضا شمس الدینی، حسین اکبری اقدم،
دوره ۲۸، شماره ۱۶۴ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
سابقه و هدف: استئوآرتریت دست یکی از شایعترین بیماریهای مفصلی در افراد مسن است. از آن جا که دست در انجام بسیاری از امور روزمره نقش کلیدی دارد، هرگونه آسیب به آن منجر به ناتوانی و کاهش استقلال فرد خواهد شد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر کینزیوتیپ و تمرین درمانی بر درد، دامنه حرکتی و قدرت دست در بیماران با استئوآرتریت دست صورت گرفته است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی،۲۰ بیمار با تشخیص استئوآرتریت دست به صورت تصادفی در گروه کینزیوتیپ و تمرین درمانی قرار گرفتند. شدت درد، دامنه حرکتی و قدرت گرفتن دست بیماران در دو گروه به ترتیب با مقیاس دیداری درد، گونیامتر و دینامومتر در ابتدا و پس از دو ماه مداخله مورد ارزیابی قرار گرفتند. در گروه کینزیوتیپ از کینزیوتیپ روی عضلات اکستانسوری مچ دست و انگشت شست استفاده شد. در گروه تمرین درمانی از مداخلات مرسوم توانبخشی استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که پس از مداخله، دامنه حرکتی و قدرت گرفتن دست در هر دو گروه کینزیوتیپ و تمرین درمانی بهبود پیدا کرده است ولی شدت درد تنها در گروه کینزیوتیپ کاهش معنی داری داشته است(۰۰۱/۰ =p). قدرت گرفتن در گروه تمرین درمانی افزایش بیش تری داشته است. تفاوت معنیداری بین دو گروه برای درد و قدرت گرفتن وجود دارد (۰۲۸ /۰ =, p ۰۴۳ /۰ =p).
استنتاج: این مطالعه نشان می دهد که کینزیوتیپ و تمرین درمانی بر درد، دامنه حرکتی و قدرت گرفتن در بیماران با استئوآرتریت تاثیر مثبت دارد.
نوید میرزاخانی، فائزه دهقان، مرجان شهبازی، فاطمه شهبازی،
دوره ۲۹، شماره ۱۷۴ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده
سابقه و هدف: افراد برای کارکرد مناسب در محیط و شرکت در فعالیتهای روزانه زندگی به توانایی پردازش حسی مناسب نیاز دارند. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی اختلال پردازش حسی در کودکان ۵ تا ۱۱ ساله است.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی است. جامعه هدف عبارت بود از تمامی کودکان ۵ تا ۱۱ سال که در مهدکودکها و دبستانهای شهر تهران تحصیل میکردند. پس از در نظرگرفتن ملاکهای ورود به مطالعه، ۲۱۹۱ کودک با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، نیمرخ حسی دان بود که توسط والدین هر کودک تکمیل شد. میزان فراوانی اختلال پردازش حسی براساس خطوط برش فاکتورهای ۹گانه پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در این مطالعه ۳/۳۱ درصد از کودکان مورد بررسی دختر و ۷/۶۸ درصد از آن ها پسر بودند. فراوانی
اختلال پردازش حسی براساس خطوط برش فاکتورهای ۹گانه نیمرخ حسی دان (حسطلبی: ۴۰/۹ درصد، واکنش عاطفی: ۸۱/۱۰ درصد، تون و تحمل عضلانی پایین: ۱۶/۱۸ درصد، حساسیت حس دهانی: ۳۴/۱۸ درصد، بیتوجهی و حواسپرتی: ۸۵/۷ درصد، حساسیت ثبت حسی: ۱۰/۱۵ درصد، حساسیت حسی: ۲۲/۲۲ درصد، بیتحرکی: ۱۷/۱۰ درصد و حرکات ظریف/ درک: ۶۰/۳ درصد) برآورد شد.
استنتاج: یافتههای مطالعه حاضر نشانداد که کودکان ۵ تا ۱۱ ساله الگوهای متفاوتی در پردازش حسی دارند و فراوانی اختلال پردازش حسی در تمامی فاکتورهای ۹گانه نیمرخ حسی دان در پسران بالاتر از دخترن است. لذا پیشنهاد میشود تا محققان علاوهبر تکرار این مطالعه در جمعیت کودکان در سایر شهرستانهای ایران، مطالعات زیرگروههای استثنایی را که احتمالاً مشکلات حسی بیشتری دارند را بررسی کنند.
مسعود غریب، سید علی حسینی،
دوره ۳۰، شماره ۱۹۰ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
یک ترم کاردرمانی به صورت مجازی گذشت:
چه تجربیاتی از کووید ۱۹ آموختیم؟
سردبیر محترم
با ورود بیماری Covid-۱۹ اساتید دانشگاهها موظف شدند تا کلیه فعالیتهای تدریس و ارزیابی دانشجویان را بهصورت آنلاین برگزار نمایند. در نتیجه تمامی کلاسهای تئوری و بخشی از کلاسهای تئوری- عملی برای محیط آموزش مجازی (سامانه نوید) تطبیق داده شد. این اولین باری بود که برای کاردرمانی کلاسهای آنلاین برگزار میشد و تجربیاتی برای اساتید و همچنین برای دانشجویان به همراه داشته است و بدون شک از دیدگاه سازمانی، هر دانشگاه به دنبال درک تجربه دانشجویی و کشف آنچه میتواند به عنوان یادگیری آنلاین در آینده حفظ شود، خواهد بود.
از دیدگاه دانشجویان چنانچه تمامی دروس تئوری و تئوری- عملی در همان ساعات برنامه درسی که از قبل زمانبندی شده بود، به صورت آنلاین انجام میشد در مدیریت زمان و انگیزه آنان میتوانست تاثیرگذار باشد.
در زمینه برگزاری واحدهای عملی به ویژه تکنیکهای حرکت درمانی و مداخلات درمانی در اختلالات روان قطعاً چنانچه ما قادر به برگزاری کلاسهای شبیهسازی شده برای بیمار و انجام تمرینات و ارزیابیها میبودیم درپیشبرد مهارتهای بالینی دانشجویان موفقتر بودیم. به عنوان مثال یک کلاس آنلاین را با پنج اتاق تصور کنید. در هر اتاق یک بازیگر وجود دارد که یک بیمار شبیهسازی شده است. هر بیمار شبیهسازی شده در هر جلسه ۲۰ دقیقهای یک دانشجوی کاردرمانی ملاقات میکند. دانشجو موظف است ضمن انجام ارزیابی خود، برنامه درمانی همراه با استدلال بالینی را ارایه دهد. بیتردید برگزاری چنین نمونهای نیاز به زیر ساختهای مناسب دارد(۱).
در دروسی از قبیل ارزیابی قدرت عضلانی هر چند وجود تصاویر در نحوه انجام ارزیابی منـاسب است ولـی فقدان وجود یک نرمافزار آموزشی و یا ویدئو تصویری کاملا مشهود بود.
در خصوص برگزاری واحدهای "کارآموزی در عرصه" نیز با توجه به استقبال کم خدمت گیرنـدگان بهتر است هر چه سریعتر به سمت کلاسهای شبیهسازی شده یا استفاده ازخدمات سلامت از دور (Telehealth) و توانبخشی از دور (Telerehabilitation) حرکت نماییم(۲،۳). چراکه با وجود پاندمی، توانخواه از حضور در کلینیکهای توانبخشی امتناع ورزیده و از سوی دیگر نیز درمان چهره به چهره هم برای توانخواه و هم تراپیست حتی با رعایت پروتکلهای بهداشتی ریسک بالایی خواهد داشت.
آنچه در زمینه" کارآموزیهای در عرصه" در آینده نیاز است که مطرح شود، استفاده از یادگیری ترکیبی (Blended Learning) میباشد که رویکردی ارجح به حساب میآید(۴). از آنجاییکه اکثر آموزشهای" کارآموزیهای در عرصه" دانشجویان در مراکز وابسته به بهزیستی صورت میپذیرد و با وجود بیماری Covid-۱۹ مراکز بهزیستی نیز یا تعطیل اعلام شدهاند یا موظفند با ۱۰ درصد ظرفیت فعالیت نمایند، بنابراین ادغام آموزش آنلاین با آموزش حضوری و سنتی میتواند در افزایش مهارت و کفایت دانشجویان کاردرمانی موثر باشد(۱).
از آنجاکه این تغییرات در کاردرمانی در یک بازه زمانی کوتاه و تحت شرایط خاص انجام شده است باید برای تصمیمگیری در آینده، تأثیر محیط یادگیری و نتایج یادگیری را در نظر بگیریم، تا متوجه شویم که تعمیمپذیری برای دانشجویان کاردرمانی صورت پذیرفته است. از سویی دیگر باید در جهت از بین بردن نابرابریها گام برداریم. به عنوان مثال دانشجویان کاردرمانی که به رایانه یا اینترنت درخانه دسترسی ندارند از آموزش محروم میشوند، این موضوع به ویژه در بحران Covid-۱۹ هنگامی که اکثر گزینههای جایگزین برای دسترسی به رایانه و اینترنت در دسترس نباشد، مانند کتابخانههای عمومی، پردیسهای دانشگاه یا کافینتها قابل توجه است.
همچنین ممکن است دانشجویان کاردرمانی در این
شرایط با چالشهایی چون مهارتهای خود تنظیمی، مدیریت زمان و انگیزه مواجه شوند چرا که با وجود تعطیلات زیاد، روتینها و برنامهریزیها دچار مشکل خواهد شد و به نوعی جدایی و دوری از درس پدیدار میگردد. چالشهایی از قبیل سواد فناوری و شایستگی، کفایت تکنولوژیکی و پیچیدگی تکنولوژیکی برای دانشجوی کاردرمانی و نیز اساتید کاردرمانی از نکات مهم است(۵). زیرا هر اندازه شناخت و مهارت استفاده از تکنولوژی بیشتر باشد علاوه بر افزایش رغبت به آموزش مجازی، استفاده از انواع نرم افزارهای آموزش مجازی بیشتر و به دنبال آن ارایه محتواهای آموزشی نیز بهتر خواهد بود.
در پایان، آموزش کاردرمانی در دورهای بهصورت مجازی پیش رفته است. اساتید و دانشجویان کاردرمانی نشان دادهاند که میتوانند دورهها و برنامهها را با قالب مجازی و آنلاین تطبیق دهند و بدون شک هر دو گروه مهارتهای قابل انتقال را در این محیط کسب کرده و خواهند کرد و این امر در صورتی محقق میشود که مطالب بیان شده فوق و زیرساختهای لازم فراهم شود. شاید لازم است تغییراتی در کوریکولومهای آموزشی ایجاد گردد و یا کوریکولومهای آموزش مجازی برای کاردرمانی طراحی شود. همچنین در خصوص دروس عملی، طراحی و ساخت نرمافزارها و ویدئوهای بومی سازی شده میتواند بسیار کمککننده باشد.
با این حال، لازم است به یاد داشته باشید که این تغییر به صورت بسیار سریع اتفاق افتاد، بنابراین لازم است در آموزش، رویکرد مبتنی بر شواهد را در پیش بگیریم، چرا که امکان آموزش عملی وکسب مهارت برای دانشجو در چنین شرایطی با کاستیهایی مواجه است.
تحقیقات متعددی لازم است تا مشخص شود چه مؤلفههای مجازی و آنلاینی میتواند درحمایت از پیشرفت دانش، مهارتها و کفایتهای بالینی در کاردرمانی موثر باشد. از بیماری Covid-۱۹آموختیم باید انعطافپذیر باشیم و هر چه سریعتر باید به سمت توانبخشی از دور حرکت نماییم.
حمیدرضا آزادی، سید علی حسینی، نازیلا اکبرفهیمی،
دوره ۳۰، شماره ۱۹۰ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
سابقه و هدف: مطالعات بسیاری در زمینه اثربخشی درمان توانبخشی کودکان مبتلا به فلج مغزی انجام شده است. یکی از جنبه های مهم و مورد تاکید در درمان این کودکان تحرک کارکردی میباشد. این پژوهش با هدف مرور نظام مند و فراتحلیل مطالعات انجام گرفته در زمینه اثربخشی رویکرد درمانی آموزش تکلیف مدار بر تحرک کارکردی کودکان مبتلا به فلج مغزی انجام گرفت.
مواد و روشها: با هدف مرور نظام مند و فراتحلیل تمامی مطالعات صورت گرفته در زمینه تاثیر رویکرد آموزش تکلیف مدار بر تحرک کارکردی کودکان مبتلا به فلج مغزی به زبان انگلیسی و فارسی با جستجو در پایگاههای اطلاعاتی Medline, Embase, CINAHL, PubMed, PsychInfo, ISI web of science, magiran, ISC, SID جمعآوری گردید. جستجو تا تاریخ بهمن ماه سال ۱۳۹۸ (ژانویه سال ۲۰۲۰ میلادی) به زبان فارسی و انگلیسی انجام گرفت. پس از غربالگری و ارزیابی کیفیت مقالات با استفاده از معیارهای ورود و خروج پژوهش، دادههای بدست آمده با استفاده از "نرمافزار جامع فراتحلیل" تحلیل شد.
یافتهها: از بین ۳۴۵ مقاله اولیه بدست آمده، ۸ مقاله واجد شرایط تحلیل قرار گرفت. فراتحلیل بر روی این مقالات نشان دهنده تاثیر معنیدار رویکرد آموزش تکلیف مدار در مقایسه با رویکردهای مرسوم بر تحرک کارکردی کودکان مبتلا به فلج مغزی بود(۰۰۰/۰=P).
استنتاج: رویکرد درمانی آموزش تکلیف مدار می تواند به عنوان یک روش درمانی بر روی کودکان مبتلا به فلج مغزی به هدف بهبود تحرک کارکردی انجام شود.
سجاد صباغی سیوکی، سعید فطوره چی، عنایت اله بخشی، علی مرادی،
دوره ۳۲، شماره ۲۱۳ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
سابقه و هدف: فلج مغزی اصطلاحی برای طبقهبندی کودکان با ضایعات غیرپیشرونده در مغز در حال رشد است. فلج مغزی اسپاستیک، شایعترین نوع میباشد. در این کودکان، توانایی محدود در دستکاری اجسام یکی از عوامل محدودیت در فعالیتهای روزمره است که میتواند از مهمترین اهداف درمانی باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر دستگاه جستجوگر حرکت (Leap motion) بر قدرت و مهارت دستی کودکان فلج مغزی اسپاستیک دوطرفه بود.
مواد و روشها: در این مطالعه مداخلهای و از نوع تکگروهی، تاثیر (LM) Leap motion بر مهارت و قدرت اندام فوقانی تعداد ۱۰ کودک فلج مغزی نوع دوطرفه اسپاستیک بررسی شد. مطالعه شامل سه مرحله بود: مرحله پایه به مدت ۴ هفته شامل مداخلات رایج کاردرمانی در قالب جلسات ۴۵ دقیقهای، مرحله مداخله به مدت ۱۲ هفته که بخشی از جلسات کاردرمانی (۲۰ دقیقه) به تمرینات LM اختصاص یافت و مرحله پیگیری نیز به مدت ۴ هفته مشابه مرحله پایه بود. اطلاعات جمعآوری شده توسط تحلیل چشمی نمودار در مورد هر کودک در زمینه مهارت دستی و قدرت، بررسی شد. از ضریب کندال و شاخصهای غیرهمپوشانی برای بررسی تغییرات مهارت دستی استفاده شد.
یافتهها: یافتهها حاکی از بهبود در قدرت و مهارت اندام فوقانی کودکان بود. برای اندازهگیری اثر مداخله بر کیفیت مهارت اندام فوقانی، ضریب کندال محاسبه شد که در سه کودک معنیدار بود. سطح معنیداری درکودکان شماره ۵ و ۱۰ کمتر از ۰/۰۵ بهدست آمد. در مورد انواع قدرت گرفتن طبق تحلیل چشمی نمودارها در بیشتر کودکان تغییرات مثبت مشاهده شد.
استنتاج: LMC میتواند بهعنوان توانبخشی اندام فوقاتی استفاده شود و بهعنوان روشی سودمند به همراه سایر درمانهای توانبخشی توصیه میگردد.