۷۲ نتیجه برای اسماعیلی
زهرا اسماعیلی ، نازنین واعظ زاده ،
دوره ۱۰، شماره ۲۹ - ( دى ۱۳۷۹ )
چکیده
سابقه و هدف: هر ساله میلیون ها کودک به دنبال سوانح جان خود را از دست می دهند. سوانح در کودکان به صورت های مختلف مشاهده می گردد که با توجه به سن کودک، نوع خاصی از سانحه در آنها بیشتر اتفاق می افتد. در کشور ما نیز هر ساله گروه های زیادی از کودکان دچار سوانح می شوند. با توجه به وقوع سوانح در کودکان به عنوان گروه آسیب پذیر، شناخت الگوهای سوانح می تواند راهبردهای مناسبی جهت پیشگیری از سوانح را فراهم نماید. لذا پژوهشی در زمینه بررسی الگوهای سوانح در کودکان زیر ۱۵ سال انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی، تعداد ۲۲۲۵ کودک زیر ۱۵ سال سانحه دیده مراجعه کننده به مراکز اورژانس بیمارستان ها و مراکز پزشکی قانونی استان مازندران در مدت یک سال به طور تصادفی انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها مصاحبه از طریق پرسشنامه منظم با سوالات بسته بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی و آزمون آماری کای دو استفاده شد.
نتایج: این پژوهش نشان داد که سقوط (۱/۳۰ درصد) و تصادم (۶/۲۶ درصد) شایع ترین نوع سانحه هستند. آزمون آماری کای دو (۱) بین جنس و نوع سانحه (P<۰,۰۰۰۱) و همچنین بین سن و نوع سانحه ارتباط معنی داری را نشان داد (P<۰.۰۰۰۱).
استنتاج: با توجه به مشخص شدن الگوهای سوانح در کودکان زیر ۱۵ سال، پیشنهاد می شود با بهره گیری از اقدامات پیشگیرانه در خصوص سوانح بر اساس ویژگی های آن در هر منطقه گامی موثر در جهت کاهش سوانح برداشت.
احترام السادات ایلالی ، روانبخش اسماعیلی، ،
دوره ۱۰، شماره ۲۹ - ( دى ۱۳۷۹ )
چکیده
سابقه و هدف: خانواده هایی که از کودک عقب مانده اشان در خانه مراقبت می کنند در محاصره مسایل متنوع در همه اشکال و اندازه ها قرار دارند. این مسایل با میزان عقب ماندگی کودک، معلولیت جسمی و هیجانی همراه با آن، ارزش ها، علایق و شرایط محیطی دیگراعضاء خانواده فرق می کنند. نظر به اهمیت موضوع، این مطالعه به منظور تعیین عوامل تنش زا و مکانیسم های سازگاری با آنها در والدین کودکان عقب مانده ذهنی انجام گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش توصیفی است که واحدهای مورد پژوهش شامل ۹۸ پدر و مادر کودک عقب مانده ذهنی مدارس استثنایی شهر ساری می باشند که در سال ۱۳۷۶ مورد بررسی قرار گرفتند. روش نمونه گیری واحدهای مورد پژوهش به طریقه سرشماری انتخاب گردیده است.
نتایج: نتایج نشان می دهند که یافته ها در سه حیطه از نظر عوامل تنش زا بالاترین سطح تنش در حیطه اجتماعی در مادران (۶۲ درصد) و در پدران (۵۴ درصد) می باشد و بالاترین سطح سازگاری مربوط به حیطه روانی در مادران (۵۸ درصد) و در پدران (۶۱ درصد) می باشد. از نظر ارتباط میان عوامل تنش زا با متغیرهای دموگرافیک والدین، ارتباط بین سطح تحصیلات و وضعیت شغلی والدین و همچنین وضعیت تاهل، طول مدت ازدواج، تعداد فرزندان عقب مانده، سن کودک عقب مانده و سن تشخیص عقب ماندگی کودک وجود داشت. از نظر ارتباط بین مکانیسم های سازگاری با متغیرهای دموگرافیک والدین، ارتباط با وضعیت شغلی، طول مدت ازدواج، تعداد فرزندان عقب مانده ذهنی، جنس کودک عقب مانده ذهنی در بستگان نزدیک و مدت زمانی که کودک به مدرسه می رود وجود داشت.
استنتاج: بر اساس نتایج حاصله می توان گفت که سطح تنش با توجه به متغیرهای دموگرافیک در مادران کودکان عقب مانده ذهنی بیشتر از پدران می باشد و پدران نسبت به مادران از سطح سازگاری بیشتری در سه حیطه زیستی، روانی، و اجتماعی برخوردارند.
نازنین واعظ زاده ، زهرا اسماعیلی ،
دوره ۱۱، شماره ۳۰ - ( فروردين ۱۳۸۰ )
چکیده
سابقه و هدف: سرطان پستان مهمترین عامل مرگ و میر زنان است. یکی از راه های پیشگیری از مرگ و میر ناشی از این بیماری، تشخیص زودرس آن است. انجام معاینه پستان توسط خود فرد می تواند در کشف زودرس سرطان و کاهش مرگ و میر تاثیر به سزایی داشته باشد. با توجه به شیوع سرطان پستان و اهمیت انجام خودآزمایی پستان به عنوان پیشگیری سطح دوم، پژوهشی در زمینه مقایسه دو روش آموزش ویدیویی و حضوری خودآزمایی پستان بر عملکرد زنان در سال ۱۳۷۸ انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی تعداد ۱۶۰ نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان قائم شهر (۸۰ مورد، ۸۰ شاهد) به طور تصادفی انتخاب شدند. نمونه ها از نظر سن، تحصیلات، و شغل همسان شده بودند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای بود مشتمل بر: ۱) اطلاعات دموگرافیک، و ۲) مشاهده عملکرد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، استنباطی و آزمون های آماری کای دو و تی تست استفاده گردید.
نتایج: یافته های پیش آزمون نشان داد که اکثریت (بیش از ۹۲ درصد) نمونه های مورد و شاهد هیچ گونه اطلاعی در زمینه خودآزمایی پستان نداشتند و هیچ یک از نمونه ها این معاینه را انجام نمی دادند. اما نتایج پس آزمون حاکی از افزایش آگاهی گروه مورد و شاهد بوده است (به ترتیب ۹/۷۹ درصد و ۸۵ درصد). همچنین میانگین نمرات پس آزمون عملکرد دو گروه حاکی از انجام صحیح خودآزمایی پستان بوده است (مورد ۱/۳۰ و شاهد ۷/۳۰).
استنتاج: با توجه به نتایج به دست آمده در مورد آموزش خودآزمایی پستان، بهره گیری از هر یک از امکانات موجود اعم از آموزش حضوری و شیوه های سمعی و بصری در مراکز بهداشتی درمانی موثر می باشد.
بهروز توانا ، حمیدرضا تقوی ، علیرضا خلیلیان ، مریم حیدری ، روانبخش اسماعیلی ،
دوره ۱۱، شماره ۳۱ - ( تير ۱۳۸۰ )
چکیده
سابقه و هدف: سندرم کانال کارپ یکی از بیماری های شایع دست به ویژه در زنان میانسال می باشد که به علت تنگ شدگی مجرای عصب مدیان در ناحیه مچ دست به وجود می آید و یکی از موارد اختلال در زندگی روزمره بیمار و مراجعه پی در پی به پزشک است. تکنیک های درمانی سندرم کانال کارپ متعدد بوده و علاوه بر جراحی، درمان های دیگری نیز پیشنهاد شده است. درمان های دارویی شامل تزریق استرویید، درمان با ویتامین B۶، و استفاده از داروهای ضد التهابی و غیر استروییدی است.هدف از این تحقیق، مطالعه کاربردی جهت روشن ساختن میزان تاثیر دو روش درمانی اولتراسوندتراپی و فونوفروزیس با پماد هیدروکورتیزون ۱ درصد در درمان سندرم کانال کارپ می باشد و همچنین کاهش درد و عوارض ناشی از بیماری از اهداف دیگر این تحقیق به شمار می آید.
مواد و روش ها: در این تحقیق، بیماران مبتلا به سندرم کانال کارپ مراجعه کننده به درمانگاه های فیزیوتراپی بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی آجا تهران به عنوان واحد پژوهشی انتخاب شدند. بیماران بعد از تشخیص به صورت متناوب به دو گروه تقسیم شدند و یک گروه با امواج مافوق صوت (۱۸ نفر) و گروه دیگر (۱۸ نفر) با فونوفروزیس تحت درمان قرار گرفتند. میزان بهبودی بعد از یک ماه اندازه گیری و ثبت گردید. نتایج با استفاده از آمارهای t - test و ویلکاکسون مورد مقایسه قرار گرفت.
نتایج : ۳۶ بیمار مورد مقایسه قرار گرفتند که گروه سنی آنها ۳۰ تا ۶۰ با میانگین ۵/۸ ۱۱/۴۲ می باشد. برای مقایسه اختلال حس قبل و بعد از درمان با فونوفروزیس در تمام موارد کاهش اختلال حس بعد از درمان گزارش شده است. با توجه به نتایج به دست آمده و با استفاده از آزمون مقایسه ویلکاکسون در سطح P=۰,۰۰۰۲ تفاوت قبل و بعد از درمان معنی دار شده است که نشان دهنده تاثیر درمان با فونوفروزیس بر کاهش اختلال حس می باشد.
استنتاج: با توجه به تاثیر مثبت فونوفروزیس از نظر بالینی و الکترودیاگنوستیک، در کلیه مواردی که تزریق کورتیکواسترویید اندیکاسیون داشته باشد، فونوفروزیس جانشین مناسبی محسوب می گردد.
محمدرضا اسماعیلی ، سیاوش مرادی ،
دوره ۱۲، شماره ۳۶ - ( مهر ۱۳۸۱ )
چکیده
سابقه و هدف: هلیکوباکترپیلوری در بروز طیف وسیعی از بیماری ها درکودکان مقصر شناخته شده است. در طی سال های اخیر شیوه های متعددی جهت تشخیص این عفونت به خدمت گرفته شده اند. هدف از این مطالعه مقایسه سه مورد ازاین شیوه ها (هیستولوژی، تست اوره آز سریع و سرولوژی) در کودکان بوده است.
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت آینده نگر بر روی ۵۰ کودک ۳ تا ۱۴ساله که با شکایات متفاوتی در بیمارستان کودکان امیرکلا بابل مورد آندوسکوپی فوقانی دستگاه گوارش قرار گرفتند، در طی سال ۱۳۷۹ صورت گرفته است. از آنتروم معده این بیماران ضمن آندوسکوپی نمونه برداری شده و ضمن مطالعه میکروبیولوژی (با رنگ آمیزی گیمسا)، قطعه کوچکی از هر نمونه برداشته شده و در واحد آندوسکوپی در محیط BIRD از نظر اوره آز مورد بررسی قرار گرفت. علاوه بر آن نمونه خون جهت بررسی سرولوژی (با استفاده از کیت (RADIM از هر یک از این بیماران گرفته شد. استاندارد تشخیصی عفونت هلیکوباکترپیلوری در این مطالعه وجود حداقل ۲ تست مثبت از ۳ تست مورد بررسی بوده است.
یافته ها: از ۵۰ کودک مورد بررسی ۳۸درصد (۱۹ نفر) به این باسیل آلوده بودند. فراوانی این عفونت در پسران ۴۵ درصد و در دختران ۳/۲۶درصد بوده است (P>۰,۰۵). در این مطالعه IgG بر علیه هلیکوباکترپیلوری به روش ELISA با عدد دقیق Cut off=۲۳ ml/ur (که در این مطالعه محاسبه شد)، از حساسیت ۴/۸۹ درصد و ویژگی ۷/۹۶ درصد برخوردار بوده است. هیستولوژی نیز حساسیت ۴/۸۹ درصد و ویژگی ۷/۹۶ درصد داشت لیکن تست اوره آز سریع از حساسیت ۴/۸۹ درصد و ویژگی ۱۰۰ درصد برخوردار بوده است.
استنتاج: این مطالعه نتیجه می گیرد با استاندارد کردن روش تشخیص ELISA، هر سه تست مورد بررسی از حساسیت یکسانی برخوردار می باشند، اگرچه تست اوره آز سریع با داشتن ویژگی بالاتر شیوه ای مطمئن تر محسوب می شود، ولی بدون استاندارد کردن ELISA در کودکان حساسیت و ویژگی این تست پایین می آید.
فرزاد متولی حقی ، مهدی شریف ، روانبخش اسماعیلی ، جواد رفیع نژاد ، بهزاد پارسی ،
دوره ۱۳، شماره ۳۸ - ( فروردين ۱۳۸۲ )
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به نقش هیره ها در ایجاد واکنش های شدید آلرژیک در نزد افراد حساس، مطالعه ای جهت شناسایی مایت های گرد و غبار در منازل مسکونی شهر ساری در سال های ۷۹-۷۸ انجام پذیرفت.
مواد و روش ها: تحقیق به روش توصیفی انجام شد. جامعه مورد مطالعه هیره های منازل مسکونی شهر ساری بودند. در این بررسی، نمونه گیری تصادفی از ۸۰ منزل مسکونی که در مناطق مختلف شهر ساری واقع شده بودند از تاریخ ۱/۷/۱۳۷۸ لغایت ۱/۷/۷۹ انجام پذیرفت و مجموعا ۸۰ نمونه گرد و غبار از روی تشک، بالش و قالی توسط جاروبرقی جمع آوری گردید. نمونه ها پس از ثبت مشخصات محل به آزمایشگاه انتقال داده شدند. در آزمایشگاه مقدار ۲۰۰ میلی گرم غبار داخل پتری دیش ریخته شد و زیر بینو کولر قرار گرفت. با توجه به اینکه هیره نسبت به نور گرایش منفی دارد و زیر گرد و غبار می رود از سوزن حشره شناسی برای جداکردن آن استفاده شد و در الکل ۷۰ درجه نگهداری گردید. سپس عملیات روشن کردن نمونه خنثی کردن و بالاخره موناژ با استفاده از محلول هویر (Hoyer) انجام شد تا پس از مونته شدن مورد شناسایی قرار گیرند. همچنین کلیه اطلاعات مربوط به هیره ها در فرم مخصوص ثبت گردیده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: در این بررسی ۳۴۰۰ هیره صید گردید که پس از تشخیص و تعیین هویت ۵ گونه مورد شناسایی قرار گرفتند که عبارت بودند از:Dermatophogides pterony ssinus با (۸۷,۷۵ درصد) وDermatophogoides farinae با (۱.۱۵ درصد)، Euroglyphus maynei با (۰.۴۵ درصد)، Glychphgus domesticus با (۹.۹ درصد) و cheyletus malayensis با (۰.۷۵ درصد). با توجه به گونه های جمع آوری شده نتایج بررسی نشان داد که تعداد ۳۰ منزل (۳۷.۵ درصد) آلوده به یک یا چند نوع هیره بودند. همچنین مشخص گردید که ۱۵ درصد اماکن مسکونی بیش از ۳۰۰ هیره داشتند.
استنتاج: نتایج حاصل از این تخفیف نشان داد که میزان آلودگی به هیره های گرد و غبار در منازل مسکونی مورد مطالعه، ۳۷,۵ درصد می باشد. با توجه به اینکه Dermatophogoides farinae وDermatophogoides pteronyssinus و Euroglyphus maynei صید شده در ایجاد آلرژی های شدید نقش دارند تعداد ۱۵ درصد این اماکن دارای تراکم هیره بیش از ۳۰۰ هیره بودند که این تعداد می تواند علایم بیماری آسم ارتباط کامل داشته باشد.
حافظ تیرگرفاخری ، مهرنوش کوثریان ، محمدرضا مهدوی ، عادله بهار ، زینب کمالی ، محمدرضا اسماعیلی ،
دوره ۱۴، شماره ۴۵ - ( دى ۱۳۸۳ )
چکیده
سابقه و هدف: هلیکوباکترپیلوری از علل عمده زخم معده، اثنی عشر و سرطان معده می باشد. برخی از تحقیقات به نقش این عفونت در آنمی غیرقابل توجیه فقر آهن اشاره کرده است. هدف این مطالعه، بررسی ارتباط سطح سرمی آهن، فریتین و TIBC با عفونت هلیکوباکترپیلوری در اطفال می باشد.
مواد و روش ها: بر اساس بررسی به عمل آمده بر روی نمونه سرم ۴۰۰ کودک و نوجوان ۱۸-۷ ساله در شهر ساری(۱۳۸۰)، ۷۴ نفر بر اساس سرولوژی به روش ELISA آلوده به عفونت هلیکوباکترپیلوری شناسایی گردیدند. بر این مبنا، مطالعه ای به روش کوهورت طراحی گردید. ۷۴ نفر آلوده به عفونت هلیکوباکترپیلوری به عنوان گروه مورد و ۷۴ نفر غیر آلوده به عفونت هلیکوباکترپیلوری پس از همسان سازی از نظر سن، جنس و وضعیت اقتصادی - اجتماعی با گروه مورد به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. سطح سرمی آهن، فریتین و TIBC بین دو گروه مقایسه شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی وکای دو استفاده شد .
یافته ها: ۴۷ درصــد نمونه های دو گـروه، دختــر و میانگین سنی آنان ۱۴,۳±۲.۵ ســال بود. بدون در نظـر گرفتن جنسیت در گروه آلـوده به عفـونت هلیکـوباکتر میانگیـن آهن سـرم۱۰۲±۳۷ mcg/dl ، فریتیــن ۳۴±۱۹ ng/ml و ۳۲۰±۵۱ TIBC درصـد و در گـروه غیــرآلـوده میانگیـن آهـن سـرم۱۲۰±۳۳ mcg/dl ، فریتیــن ۴۵±۲۶ ng/ml و ۲۹۶±۴۸ TIBC درصد بود که نشان گـر اختلاف معنادار بین دو گروه می باشـد. سطـح سرمی فریتیـن، تنها متغیری بود که در پسران دو گروه، اختلاف معناداری را نشان داد. اما تمامی متغیرها، در گروه دختران اختلاف معناداری را نشان داد.
استنتاج: کمبود ذخایر آهن در کودکان آلوده به هلیکوباکترپیلوری ممکن است ناشی از جذب آهن در دستگاه گوارش توسط میکروارگانیسم باشد. کاهش فریتین ناشی از هلیکوباکترپیلوری، نیاز به تحقیقات وسیع تر دارد. پیشنهاد می شود مطالعه ای آینده نگر یا مداخله ای، جهت تایید قوی تر نقش هلیکوباکترپیلوری در مکانیسم جذب و مصرف آهن صورت گیرد.
روانبخش اسماعیلی ، ابراهیم نصیری ، محمدحسین کریمان مجد، محمدعلی حیدری گرجی، جبار حیدری ، هدایت جعفری ،
دوره ۱۶، شماره ۵۳ - ( مرداد ۱۳۸۵ )
چکیده
سابقه و هدف : عدم آگاهی از امور مربوط به بیهوشی، ترس از ناشناختهها، از دست دادن کنترل، بیدار نشدن، درد، تهوع و استفراغ بعد عمل سبب افزایش نگرانی و اضطراب بیماران قبل از عمل جراحی میشوند. با توجه به عدم پیشینه تحقیقاتی در خصوص نگرش بیهوشیدهندگان نسبت به آموزش نیازهای مربوط به بیهوشی بیماران در مرحله قبل از عمل در استان مازندران این مطالعه انجام گرفته است.
مواد و روشها : دریک مطالعه مقطعی (۸۴-۱۳۸۳) نگرش ۱۱۰ نفر از بیهوشی دهندگان بیمارستانهای آموزشی و غیرآموزشی استان مازندران با پرسشنامهای که حاوی ۴ سئوال دموگرافیک و ۱۸ سئوال در ارتباط با مسائل بیهوشی بود مورد بررسی قرار گرفت. نگرش نمونهها براساس تقسیمبندی لیکرت بررسی شد و نتایج با استفاده از آزمون chi square تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها : نتایج نشان داد که مثبتترین نگرش بیهوشی دهندگان مربوط به دادن توضیحات کامل به آنان در خصوص مدت NPO بودن بیمار در مرحله قبل از بیهوشی بوده است (۳/۹۷درصد) و ۷/۵۲ درصد آنان مخالف توضیح در خصوص عوارض خطرناک و کشنده احتمالی که در زمان بیهوشی ممکن است برای بیماران ایجاد شود، بودند. تفاوت قابل ملاحظهای بین بیمارستانهای آموزشی و غیرآموزشی در خصوص آموزش به بیمار در مرحله قبل از بیهوشی جهت کاهش اضطراب بیمار وجود داشت. تفاوت معنیداری بین نگرش بیهوشی دهندگان در پایههای مختلف تحصیلی جهت آموزش قبل از عمل اطلاعات مرتبط با بیهوشی به بیماران وجود نداشت.
استنتاج : با توجه به نگرش مثبت بیهوشی دهندگان جهت آموزش اطلاعات مرتبط با بیهوشی به بیماران در مرحله قبل ازعمل جراحی، توصیه میشود شرایط مناسب حقوقی جهت ارزشگذاری به ویزیتهای قبل از بیهوشی (به صورت ویزیت قبل از عمل بیماران بستری و کلینیک مشاوره بیهوشی برای بیماران سرپائی) ایجاد شود تا در فرصت مناسب به نیازهای بیماران در خصوص مسائل مرتبط با بیهوشی توجه شود.
مصطفی متفکر ، علی اکبر مروتی ، محمدرضا حاجی اسماعیلی، سعید پاکدل ،
دوره ۱۶، شماره ۵۳ - ( مرداد ۱۳۸۵ )
چکیده
با افزایش تعداد سوانح وسایل نقلیه موتوری، صدمات غیر نافذ, به عنوان یکی از علل اصلی مرگ و میر مطرح شده اند. قطع (Dissection) آئورت سینه ای نزولی از خطرناک ترین آسیب ها در جراحی صدمات می باشد که به علت تظاهرات متنوع بالینی , چهره بیماری های جدی طبی و جراحی مختلفی را تقلید می کند و فلج اندام تحتانی از تظاهرات نادر آن می باشد و فقط در ۳/۰ درصد دیده می شود. لذا افتراق آن از ضایعات شایع مربوط به صدمات همراه با فلج اندام تحتانی، به خاطر تفاوت بسیار زیاد درنحوه درمان، اهمیت دارد . در این مقاله یک مورد فلج اندام تحتانی به علت قطع آئورت، به دنبال صدمه معرفی می شود.
هدایت جعفری ، روانبخش اسماعیلی ، ابراهیم نصیری، جبار حیدری، رضاعلی محمدپور تهمتن ، قهرمان محمودی عالمی ،
دوره ۱۷، شماره ۵۸ - ( خرداد ۱۳۸۶ )
چکیده
سابقه و هدف: امروزه شیوه و دامنه ارائه خدمات درمانی به بیماران آنقدر تغییر و وسعت یافته است که فراهم کردن تمامی این خدمات در قالب بیمه خدمات درمانی از نظر اقتصاد بهداشت و درمان مقدور و میسر نمی باشد. مع الوصف بسیاری از مشتریان نیاز ویژه ای به بیمه های درمانی تکمیلی احساس نموده اند. این احساس نیاز هنگامی بارزتر شد که این افراد احساس کردند بیمه درمانی تکمیلی، بیمه اولیه و فعلی آنها را کامل تر می کند. در سال های اخیر استفاده از نظرات مدجویان و میزان رضایت مشتری در بخش خدمات بهداشتی و درمانی به یک واقعیت غیر قابل انکار تبدیل شده است. این مطالعه با هدف تعیین میزان رضایت مندی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی مازندران از خدمات بیمه درمانی تکمیلی در شهر ساری انجام شده است.
مواد و روش ها: روش مطالعه در این پژوهش توصیفی بود و ۱۲۰ نفر ازبیماران سرپایی و بستری بیمه شده که حداقل یک بار از خدمات بیمه درمانی تکمیلی بهره مند شدند، مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای بود که بعد از اطمینان از روایی و پایایی آن با مطالعه مقدماتی (pilot study) مورد استفاده قرار گرفت. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و ابزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که بیش ترین تعداد واحدهای مورد پژوهش یعنی ۶۳ نفر (۵۲,۵ درصد) از جنس مذکر، ۷۹ نفر (۶۵.۸ درصد) در سنین بین ۴۹-۳۰ سالگی، ۶۳ نفر (۵۲.۵ درصد) با تحصیلات عالی و۹۰ نفر (۷۵ درصد) متاهل بوده اند. ۵۴ نفر(۴۵ درصد) به علت بیماری های قلبی- عروقی و گوارشی، سابقه بستری در بیمارستان و۷۲ نفر (۶۰ درصد) آنها نیز کم تر از ۳ روزسابقه بستری داشته اند. جهت تشخیص بیماری در بیش تر آن ها (۴۳ درصد) از سونوگرافی استفاده شده است. در رابطه با اهداف پژوهش، بیش تر آنها یعنی۶۲ نفر (۵۱.۷ درصد) از واحدهای مورد پژوهش از نحوه برخورد کارکنان شرکت، ۶۴ نفر (۵۳.۳) از میزان همکاری و ۵۹ نفر(۴۹.۲) از پای بندی سازمان به تعهدات خود راضی بودند.
استنتاج: آزمون آماری کای دو نشان داد که بین عامل سن، سطح تحصیلات، تعداد دفعات بستری، علت بستری و اقدامات تشخیصی انجام شده و میزان رضایت مندی در این پژوهش رابطه معنی دار وجود دارد (p<۰,۰۰۱). این نتایج حکایت از شناخت و آگاهی، ارتباط با مراکز ارائه خدمات، نوع و کیفیت خدمات ارائه شده دارد. با استفاده از نتایج به دست آمده پیشنهاد می گردد یک برنامه ریزی منطقی و معقول از جانب دست اندرکاران مراکز ارائه خدمات انجام شود تا دامنه رضایت به حداکثر میزان خود برسد.
زهرا اسماعیلی ، شروین ضیابخش طبری ، نازنین واعظ زاده ، رضاعلی محمدپور تهمتن ،
دوره ۱۷، شماره ۶۱ - ( آذر ۱۳۸۶ )
چکیده
سابقه و هدف: ارتقا کیفیت زندگی بیماران عموما باید به عنوان اهداف اصلی مداخلات درمانی مطرح گردد، در این راستا، افزایش نیاز و تمایل به انجام جراحی قلب و عروق نشان دهنده اهمیت و توجه ویژه به این گونه بیماران پس از عمل جراحی و کیفیت زندگی آنان است. در این رابطه با توجه به عدم پیشینه تحقیقاتی در منطقه در خصوص کیفیت زندگی بیماران پس از عمل جراحی قلب، این مطالعه انجام گرفته است.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی است که در آن کیفیت زندگی ۱۷۲ نفر از بیماران پس از عمل جراحی میانبر عروق کرونر مورد بررسی قرار گرفت، گردآوری اطلاعات توسط پرسشنامه SF-۳۶ که دارای ۳۶ سوال که در ۸ مولفه تنظیم شده است، صورت گرفت و نمرات مولفه های هشت گانه بین صفر تا ۱۰۰ تبدیل شده که نمرات بیشتر نشان دهنده کیفیت زندگی بهتر می باشد، در این پژوهش اطلاعات کسب شده با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های t و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد اکثریت بیماران (۷۵ درصد) کیفیت زندگی خود را خوب توصیف نمودند، همچنین نتایج بیانگر آن است که همه مولفه های سلامت مربوط به کیفیت زندگی درمردان میانگین نمرات بیشتری را نسبت به زنان داشتند، و آزمون t اختلاف نمرات کیفیت زندگی در مولفه های سلامت جسمی (P<۰,۰۱۴)، محدودیت روانی (P<۰.۰۳۳)، درد بدنی (P<۰.۰۳۲)، سلامت روانی (P<۰.۰۴۹) را بین زن و مرد نشان داد. ولی برای محدودیت جسمی (P<۰.۰۹۸)، فعالیت اجتماعی (P<۰.۰۷۲)، سرزندگی و نشاط (P<۰.۲۱) و سلامت کلی (P<۰.۰۹۲) تفاوت معنی دار وجود نداشت.
استنتاج: با توجه به توصیف خوب از کیفیت زندگی توسط بیماران پس از عمل جراحی میانبر عروق کرونر توصیه می گردد با مداخلات درمانی، مراقبتی و پیگیری های بعدی در ارتقا کیفیت زندگی بیماران به سطوح عالی قدم های موثرتری برداشته شود.
روانبخش اسماعیلی ، محمدعلی ابراهیم زاده ، علیرضا خلیلیان ، ابراهیم نصیری ، هدایت جعفری ، امید دهقانی ، سعید علی پور ،
دوره ۱۸، شماره ۶۶ - ( مهر و آبان ۱۳۸۷ )
چکیده
سابقه و هدف: زخم فشاری در بیمارانی که به مدت طولانی در بیمارستان یا منزل بستری می شوند به میزان زیادی رخ می دهند. درمان این زخم ها پر هزینه و برای درمان آن از روش های مختلفی استفاده می شود. این مطالعه با توجه به اثر مثبت پماد کالاندولا آفیشینالیس در درمان زخم ها و التهاب های پوستی و با هدف تعیین اثر این پماد بر زخم فشاری این مطالعه انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی از نوع مقایسه قبل و بعد، ۲۰ بیمار که مبتلا به زخم فشاری بوده اند و درمان های رایج را دریافت می نمودند وارد مطالعه شدند. وضعیت بیماران از نظر مدت بیماری، مدت داشتن زخم، وسعت زخم ثبت و به مدت ۴ هفته و هر روز ۳ بار پانسمان محل زخم با پماد کالاندولا (پس از شستشو با سرم نمکی و خشک کردن) انجام شد و هر هفته وسعت زخم و درصد بهبودی بررسی و ثبت گردید.
یافته ها: میزان بهبودی بیماران ۵۶,۶ درصد بود. اکثریت بیماران (۵۵%) بهبودی نسبی پیدا کردند. زمان بهبودی هفته ۳.۵±۱.۲ بوده است (P<۰.۰۰۱) و بهبودی زخم فشاری در هفته های سوم و چهارم اتفاق افتاده است.
استنتاج: پماد کالاندولا با توجه به ارزانی و در دسترس بودن می تواند در درمان زخم های فشاری مورد استفاده قرار گیرد و در بهبود زخم موثر می باشد و به عنوان یک روش درمانی در بیمارستان ها و منازل برای درمان زخم های فشاری بیماران تجویز و استفاده شود.
معصومه باقری نسامی ، فروغ رفیعی ، سرور پرویزی ، روانبخش اسماعیلی ،
دوره ۱۸، شماره ۶۷ - ( آذر و دی ۱۳۸۷ )
چکیده
سابقه و هدف: شایستگی مفهومی پیچیده و مبهم است و یکی از موضوعات بحث برانگیز در حوزه مراقبت سلامتی است که در حیطه های مختلف پرستاری از جمله آموزش، بالین و مدیریت پرستاری اهمیت زیادی دارد. به دلیل وجود ابهامات زیاد در این زمینه پژوهشگر بر آن شد تا در این مقاله به تجزیه و تحلیل مفهوم شایستگی بپردازد.
مواد و روش ها: در این پژوهش تجزیه و تحلیل مفهوم به روش هیبرید، در سه مرحله انجام شد. در مرحله مروری بر مطالعات (نظری) ۴۷۵ مقاله مرتبط موجود در پایگاه های اطلاعاتی تا سپتامبر ۲۰۰۷ ارزیابی و تحلیل شدند. در مرحله کار در عرصه به دلیل اهمیت سیستم آموزش در تربیت نیروی انسانی پرستاری، مصاحبه از ۵ نفر از مربیان پرستاری انجام شد و نتایج بعد از گوش دادن به نوار، دستنویس شد و آنالیز محتوا صورت گرفت. در مرحله نهایی، از دو مرحله قبل تحلیل کلی انجام شد.
یافته ها: بر اساس مرحله مرور بر ادبیات، بهترین تعریف و خصوصیات شایستگی انتخاب شد. در مرحله کار در عرصه با توجه به اینکه مصاحبه از مربیان در بافت آموزش پرستاری ایران انجام گردید علاوه بر ابعاد و خصوصیات آشکار شده در مرور ادبیات، نگاه کلی نگر در بعد نگرش و خلاقیت در بعد مدیریت نیز نمایان گردید. در مرحله نهایی از ادغام دو مرحله تعریف، ابعاد، خصوصیات، پیش مقدمها، عوامل موثر و پیامد شایستگی به منصه ظهور رسیدند و سرانجام مدل هیبرید ارایه شد.
استنتاج: بر اساس معیارهای شایستگی به دست آمده از این مطالعه، برنامه ریزی آموزشی، ابزار سازی و ارزیابی دانشجویان و پرستاران در عرصه نظام پرستاری ایران مقدور خواهد شد.
رحیم سروری زنجانی ، سیدمحسن میراسماعیلی ، علی محمد لطیفی ، ابراهیم ولی پور ،
دوره ۱۸، شماره ۶۸ - ( بهمن و اسفند ۱۳۸۷ )
چکیده
سابقه و هدف: در ایران آفت کش هایی از نوع ارگانوفسفوره از قبیل کلروپیریفوز و دیازینون در کشاورزی استفاده وسیعی دارد. این ترکیبات موجب غیر فعال شدن آنزیم کولین استراز شده و مانع انتقال پیام عصبی می شود. این مسمومیت در انسان موجب بیماری و حتی مرگ می شود. بنابراین در این مطالعه از مناطق مختلف آلوده به ارگانوفسفره سویه های مختلف باکتریایی جداسازی شد و سویه ای با بیشترین توانایی در هیدرولیز این ترکیبات انتخاب گردید تا با هدف رفع آلودگی های محیط ازاین ترکیبات مضر، مورد استفاده قرار گیرد.
مواد و روش ها: در این مطالعه از پساب کارخانجات شیمیایی و خاک های کشاورزی آلوده نمونه برداری شد و نمونه ها به وسیله محیط کشت نمکی معدنی غنی شده با کلروپیریفوز و دیازینون، چندین سویه باکتریایی جداسازی شدند. این سویه ها دارای آنزیم ارگانوفسفره انهیدراز بوده و می توانستند از دیازینون و کلروپیریفوز به عنوان منبع کربن و فسفر استفاده نمایند. یکی از این سویه ها انتخاب شد و قدرت تجزیه کنندگی آن از طریق کروماتوگرافی مایع با کارای بالا (HPLC) مورد بررسی قرار گرفت. سپس این سویه به روش برگی مورد شناسایی بیشتر قرار گرفت.
یافته ها: ازپساب و خاک کشاورزی، ده سویه باکتریایی جداسازی شدند که این سویه ها از دیازینون و کلروپیریفوز به عنوان منبع کربن و فسفر استفاده می نمودند. یکی از این سویه ها که سریعتر و بهتر از بقیه می توانست رشد کند و توانایی تجزیه بالایی داشت IHU (Imam Hossein University ۴)نامگذاری گردید و بر اساس ویژگی های بیوشیمیایی و میکروسکوپی این سویه به عنوان سویه ای از پسودوموناس ها معرفی شد.
استنتاج: با توجه به این یافته ها سویه باکتریایی جداسازی شده آفت کش های ارگانوفسفوره را به عنوان منبع کربن و فسفر مصرف می کند. مصرف این ترکیبات از طریق میکروارگانیسم ها پدیده مهمی است زیرا از این طریق، ترکیبات سمی حذف شده و آلودگی محیط برطرف می شود. نتیجه این مطالعه نشان می دهد که این سویه می تواند جهت رفع آلودگی ناشی از آفت کش های ارگانوفسفوره مورد استفاده قرار بگیرد.
هدایت جعفری ، ویدا شفیع پور ، علی قائمیان ، نجیبه رستگارنیا ، رضاعلی محمدپور تهمتن ، روانبخش اسماعیلی ، ابراهیم نصیری ،
دوره ۱۸، شماره ۶۸ - ( بهمن و اسفند ۱۳۸۷ )
چکیده
سابقه و هدف: شیوع افزایش وزن و چاقی به میزان قابل ملاحظه ای در جهان در حال افزایش است. افرادی که اضافه وزن دارند، بیشتر از سایر افراد در معرض ابتلا به بیماری های قلبی عروقی قرار دارند. برخی از مطالعات نشان می دهد که الگوی توزیع چربی در بدن نقش تعیین کننده ای در شناسایی عوامل خطر بیماری ها دارد. از طرفی رابطه بین شاخص توده بدنی(BMI)و دردهای ایسکمیک قلبی و هم چنین وضعیت تست ورزش در این بیماران نکته ای است که نیاز به بررسی دقیق تر دارد. مطالعه اخیر با هدف ارتباط شاخص توده بدنی با تست تحمل ورزش مختل (مثبت) در افراد با دردهای ایسکمیک قلبی مراجعه کننده به مرکز قلب مازندران انجام گرفته است.
مواد و روش ها: مطالعه از نوع تحلیلی است که به روش مورد-شاهدی انجام شده است. در این مطالعه با توجه به میزان BMI در بیماران ایسکمیک، تعداد ۶۵ نفر به عنوان گروه مورد و تعداد ۶۵ نفر هم به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. با استفاده از نوار متحرک (Tread mill) و طبق پروتکل بروس (Bruce protocol) نتایج و مدت زمان تحمل تست ثبت گردید. برای مقایسه میانگین شاخص های کمی از آزمون t مستقل و جهت مقایسه نسبت افراد با ویژگی های کیفی از آزمون کای دو و نرم افزار SPSS استفاده شده است.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان دادکه میانگین وزن در گروه مورد ۱/۵۷ کیلوگرم و میانگین قد ۶۴/۱ متر بوده است. ۵/۵۸ درصد از گروه مورد سابقه هیپرلیپیدمی (کلسترول بالاتر از ۲۰۰ میلی گرم در دسی لیتر) و ۸/۷۸ درصد دارای سابقه افزایش قند خون (بالاتر از ۱۲۰ میلی گرم در دسی لیتر) داشتند (۰۰۱/ ۶/۶۳ .(p<۰درصد از گروه مورد سابقه پرفشاری خون (بالای ۹۰/۱۴۰ میلی متر جیوه داشتند. یافته ها نشان داد BMI در گروه مورد و شاهد به ترتیب (۹۴/۳ ± ۹۵/۲۶) و (۴۹/۳ ± ۹۵/۲۵) بوده است و رابطه معنی داری بین BMIبالا و دردهای ایسکمیک قلبی و همجنین نتیجه تست تحمل ورزش وجود داشته است (۰۰۱/۰>p).
استنتاج: دردهای ایسکمیک قلبی در میان افراد با میانگین بالای (BMI) شایع است. تست تحمل ورزش مختل به عنوان یکی از روشهای غیر تهاجمی و کم هزینه می تواند در تشخیص بیماری ایسکمیک قلب مورد استفاده قرار گیرد.
ابراهیم نصیری ، سیدعبداله عمادی ، علی محمد ادریسی، روانبخش اسماعیلی ، هدایت جعفری ،
دوره ۱۹، شماره ۷۲ - ( مهر و آبان ۱۳۸۸ )
چکیده
سابقه و هدف: محاسبه وزن بیماران برای تعیین مقدار داروی مورد نیاز بیهوشی یک اقدام پایه و اولیه می باشد. در بعضی از شرایط اورژانسی و بیماران بد حال امکان اندازه گیری مستقیم وزن بیمار وجود ندارد. هدف این مطالعه تعیین مدلی مناسب با استفاده از اندازه گیری وزن سر و تخمین وزن بوسیله بیهوشی دهنده جهت تعیین وزن واقعی بیمار است.
مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی تشخیصی ۴۲۵ بیمار بزرگسال که مقرر بود تحت بیهوشی و عمل جراحی قرار گیرند توسط ترازو وزن شدند و سپس توسط ۱۶ نفر از کارشناسان و تکنسینهای بیهوشی مشاهده شدند و وزن بیماران توسط بیهوشی دهنده تخمین زده شد و بعد از بیهوشی وزن سر در وضعیت بدنی ۱۰ درجه Supine با یک ترازوی اطفال توزین گردید. نتایج با استفاده از جدول، نمودار و ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی یک و دو متغیره مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین سنی بیماران ۱۱,۵±۴۷.۷ سال و سابقه کار پرسنل بیهوشی برابر ۵.۳±۸.۸ سال بوده است. میانگین وزن سر برابر ۱.۵±۵ کیلوگرم و میانگین وزن واقعی بیماران برابر ۱۳.۷±۶۵.۲ کیلوگرم بود و وزن تخمین زده شده توسط پرسنل بیهوشی ۱۱.۷±۶۵.۷ کیلوگرم بود. رابطه وزن سر و وزن واقعی معنی دار بود و همبستگی مثبت بین وزن سر و وزن واقعی وجود داشت (r=۰.۳۳۷) و ضریب همبستگی بین وزن سر همراه با تخمین بیهوشی دهنده با وزن واقعی r=۰.۳۳۷ بوده است. در مدل بدست آمده ضرایب وزن سر و وزن تخمین بیهوشی دهنده بترتیب ۱.۲ و۰.۹۴ و مقدار ثابت مدل ۲- بوده است.
استنتاج: اضافه کردن وزن اندازه گیری شده سر به وزن تخمین زده شده توسط بیهوشی دهنده موجب دقت بیشتر در تخمین وزن زیر می شود.
روانبخش اسماعیلی ، فاطمه الحانی ، علی حسام زاده ، رضا علی زاده نوایی ، محمدرضا پارسایی ،
دوره ۱۹، شماره ۷۲ - ( مهر و آبان ۱۳۸۸ )
چکیده
سابقه و هدف: لپتوسپیروزیس یک بیماری زئونوتیک ناشایع بوده که بوسیله باکتری بیماریزایی بنام لپتوسپیرا ایجاد می شود. حاشیه دریای خزر شرایط مساعدی برای ابتلا ساکنان آن بخصوص روستائیان به این بیماری دارد. این مطالعه با هدف بررسی موارد مبتلا به لپتوسپیروزیس در استان مازندران انجام شده است.
مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی (Case series)، کلیه اطلاعات ثبت شده در مورد بیماران مبتلا به لپتوسپیروزیس در مرکز بهداشت استان مازندران از سال ۱۳۸۲ لغایت ۱۳۸۷ جمع آوری و فرم های اطلاعاتی تکمیل و اطلاعات بدست آمده در سه قسمت ویژگی های بیماران، ویژگی های بیماری و ویژگی های محیط زندگی مورد آنالیز قرارگرفت.
یافته ها: از ۱۰۲ بیمار مورد بررسی اکثریت (۷۶,۵ درصد) مرد، کشاورز (۴۶.۱ درصد) و میانگین سنی آنها ۱۵.۵±۴۸.۸ سال بود. بیشترین ابتلا (۶۲.۷ درصد) در فصل تابستان گزارش گردید. شایعترین علایم تب (۷۴.۵ درصد)، درد عضلانی (۶۸.۶ درصد) و زردی (۴۷.۱ درصد) بوده اند. بیشترین ابتلا (۳۷.۳ درصد) از قائم شهر گزارش شد و اکثرا (۸۸.۲ درصد) سابقه کار در مزرعه را داشتند و بیشتر مبتلایان (۹۷.۱ درصد) بهبود یافتند.
استنتاج: این مطالعه نشان داد این بیماری در استان مازندران باعث ابتلا کشاورزان در فصل کسب و کار می شود و لازم است در خصوص این بیماری اطلاعات لازم به پزشکان، بخصوص پزشکان عمومی داده شود و امکانات تشخیصی و درمانی برای این بیماری در استان توسعه یابد.
هدایت جعفری ، ویدا شفیع پور ، راضیه مختارپور ، نیلوفر رهنما ، روانبخش اسماعیلی ، ابراهیم نصیری ،
دوره ۱۹، شماره ۷۳ - ( آذر و دی ۱۳۸۸ )
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به عوارض ناخوشایند انفارکتوس حاد میوکارد و مرگ و میر ناشی از آن، شناخت عوامل خطر و عوامل تسریع کننده حمله قلبی و علل تاخیر بیماران در مراجعه به مراکز درمانی از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. این مطالعه با هدف تعیین برخی عوامل خطر و عوامل تسریع کننده حمله قلبی و علل تاخیر در مراجعه بیماران مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد در مرکز قلب مازندران در سال ۱۳۸۸ انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش مقطعی روی ۲۰۰ بیمار مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد صورت گرفت. معیار تشخیص انفارکتوس دراین مطالعه بالارفتن قطعه T در نوار قلبی، افزایش CKMB به بالای ۲۵ در سه نوبت و افزایش Troponin-I به بالای ۱nd/ml و همچنین افزایش LDH بوده است. اطلاعات دموگرافیک، سابقه بیماریهای خاص و مرتبط، عوامل تسریع کننده حمله قلبی و علل تاخیر در مراجعه بیماران به مراکز درمانی در پرسشنامه ثبت گردید. کلیه اطلاعات پس از کدبندی با استفاده از نرم افزار SPSS وبا آزمون آماری Chi-Square و ANOVA تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: از مجموع ۲۰۰ بیمار مورد مطالعه ۵۷ درصد مرد بودند. میانگین سنی بیماران ۶۲,۰۲ سال و میانگین شاخص توده بدنی آنها ۲۶.۶۶ بود. مهمترین عامل خطر در بروز حمله قلبی در این مطالعه افزایش بیش از اندازه فشار خون (۲۴.۷ درصد) و بعد از آن دیابت ملتیوس بوده است (۱۵.۵ درصد). عوامل تسریع کننده حمله قلبی به ترتیب: فعالیت سنگین (۲۵.۳ درصد)، بیدار شدن ناگهانی از خواب (۲۵.۲ درصد)، مشغله زیاد فکری (۱۲.۶ درصد) بوده است. علت تاخیر در مراجعه به مرکز درمانی به ترتیب: عدم آگاهی از علایم و نشانه های حمله قلبی (۲۴ درصد) و تنها بودن در زمان بروز حمله (۱۰.۵ درصد) بوده است.
استنتاج: با توجه به عوامل خطر بیماری و عوامل تسریع کننده حمله قلبی، بایستی با دادن آموزشهای لازم به آحاد جامعه، عوامل خطر بیماری و عوامل تسریع کننده در حمله قلبی را کاهش داد و با درنظر گرفتن علل تاخیر در مراجعه بیماران به مراکز درمانی راهکار مناسبی را ارایه نمود.
محمدمهدی ناصحی، محمود موسیزاده، محمدرضا امیراسماعیلی، محمدرضا پارسایی، اصغر نظاممحله،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۱) ۱۳۸۹ )
چکیده
سابقه و هدف: سل، بیماری عفونی نکروز دهنده حاد یا مزمنی است که باعث گرفتاری ارگانهای مختلف بدن به ویژه ریهها میشود. از آنجاییکه در اهداف جهانی و کشوری برنامه کنترل سل، بیماریابی و درمان مبتلایان به سل ریوی اسمیر مثبت مورد تاکید قرار گرفته است لذا پژوهشگران بر آن شدند تا با مطالعه اپیدمیولوژیکی بیماران مبتلا به سل ریوی اسمیر مثبت و توصیف و تحلیل وضعیت، پیشنهادهای مؤثری را برای ارتقاء شرایط موجود ارائه نمایند.
مواد و روشها: این پژوهش به توصیف و تحلیل دادههای موجود پرداخته است و متغیرهای پژوهش در این مطالعه شامل سن، جنس، ملیت، منطقه سکونت، مورد بیماری، نتیجه اسمیر خلط در شروع درمان، نتیجه اسمیر خلط در پایان ماه دوم درمان، بروز بیماری و نتایج نهایی درمان میباشد. ابزار جمعآوری اطلاعات چک لیست، و نرمافزارهای مورد استفاده Excel و SPSS۱۶ بوده است. تجزیه و تحلیل دادهها با بهرهگیری از آمارهای توصیفی و رگرسیون تک متغیره و چندمتغیره انجام گردید.
یافتهها: تعداد کل موارد سل شناسایی شده در دوره مطالعه برابر با ۱۲۹۶ نفر میباشد که ۲/۴۸ درصد را سل ریوی اسمیر مثبت، ۵/۲۴ درصد را سل ریوی اسمیر منفی و ۳/۲۷ درصد را سل خارج ریوی تشکیل دادهاند. بروز سل ریوی اسمیر مثبت جدید ۳/۴ در صدهزار نفر جمعیت میباشد. ۵/۵۷ درصد (۳۹۳ نفر) از بیماران مبتلا به سل ریوی اسمیر مثبت را مرد و ۵/۴۲ درصد (۲۹۰ نفر) را زن تشکیل دادهاند و میانگین سن بیماران سل ریوی اسمیر مثبت مورد مطالعه ۶/۲۱ ± ۶۷/۴۹ میباشد.
استنتاج: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که الگوی اپیدمیولوژیکی حاکم در این بررسی مشابه سایر مطالعات بوده است. جهت دستیابی به اهداف توسعه هزاره جهانی (کاهش میزان شیوع بیماری سل و مرگ به میزان۵۰ درصد وحذف بیماری تا سال ۲۰۵۰ میلادی) و اهداف کشوری برنامه کنترل سل، پیشنهاد میگردد آموزش، بیماریابی و درمان بهنگام مبتلایان به سل ریوی اسمیر مثبت در تمامی سطوح استانی، شهرستانی و محیطی و حتی خانههای بهداشت و همچنین در بخشهای خصوصی و مطبها مورد توجه ویژه قرار گیرد.
علیه عباسی ، مهین تفضلی ، حبیب اله اسماعیلی ،
دوره ۲۰، شماره ۷۷ - ( مرداد و شهریور ۱۳۸۹ )
چکیده
سابقه و هدف: افزایش دلبستگی مادر- جنین می تواند موجب ایجاد رابطه مطلوب بین مادر و شیرخوار و ارتقاء رشد شناختی، عاطفی و اجتماعی کودک گردد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر شمارش حرکات جنین توسط مادر بر میزان دلبستگی مادر- جنین در مادران با بارداری اول انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه مداخله ای در سال ۱۳۸۸ بر روی ۸۳ نفر مادر باردار که بصورت نمونه گیری مبتنی بر هدف از بین زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر ساری انتخاب شده بودند، انجام شد. ابزار مورد استفاده شامل فرم مصاحبه و پرسشنامه دلبستگی مادر- جنین کرانلی، پرسشنامه سلامت روان GHQ و حمایت اجتماعی بوده است. مادران در گروه مورد به مدت یک ماه هر روز صبح بعد از صبحانه به مدت نیم ساعت تعداد حرکات جنینشان را شمرده و در جدول ثبت می نمودند و گروه شاهد مراقبت های معمول بارداری دریافت نمودند. نمره دلبستگی قبل و بعد از مداخله در دو گروه سنجیده شد.
یافته ها: میانگین نمره دلبستگی قبل از مداخله در دو گروه مورد و شاهد به ترتیب۰,۵ ±۳.۵۲ و۰.۴۳ ±۳.۴۵ بوده که از نظر آماری اختلاف معنی دار نبوده است (p=۰.۵۱). در حالی که این میانگین بعد از مداخله به ترتیب۰.۳۸ ±۳.۹۶ و۰.۴۱ ±۴۲.۳ بوده که اختلاف آماری معنی دار بوده است (۰.۰۰۱=p).
استنتاج: نتایج نشان داد که شمارش حرکت جنین به شکل منظم می تواند موجب افزایش میزان دلبستگی مادر- جنین گردد. پس می توان انجام این گونه رفتارها را جزئی از مراقبت های پره ناتال قرار داد تا موجب ایجاد رابطه مطلوب مادر- جنین گردد.