روانبخش اسماعیلی ، فاطمه الحانی ، علی حسام زاده ، رضا علی زاده نوایی ، محمدرضا پارسایی ،
دوره ۱۹، شماره ۷۲ - ( مهر و آبان ۱۳۸۸ )
چکیده
سابقه و هدف: لپتوسپیروزیس یک بیماری زئونوتیک ناشایع بوده که بوسیله باکتری بیماریزایی بنام لپتوسپیرا ایجاد می شود. حاشیه دریای خزر شرایط مساعدی برای ابتلا ساکنان آن بخصوص روستائیان به این بیماری دارد. این مطالعه با هدف بررسی موارد مبتلا به لپتوسپیروزیس در استان مازندران انجام شده است.
مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی (Case series)، کلیه اطلاعات ثبت شده در مورد بیماران مبتلا به لپتوسپیروزیس در مرکز بهداشت استان مازندران از سال ۱۳۸۲ لغایت ۱۳۸۷ جمع آوری و فرم های اطلاعاتی تکمیل و اطلاعات بدست آمده در سه قسمت ویژگی های بیماران، ویژگی های بیماری و ویژگی های محیط زندگی مورد آنالیز قرارگرفت.
یافته ها: از ۱۰۲ بیمار مورد بررسی اکثریت (۷۶,۵ درصد) مرد، کشاورز (۴۶.۱ درصد) و میانگین سنی آنها ۱۵.۵±۴۸.۸ سال بود. بیشترین ابتلا (۶۲.۷ درصد) در فصل تابستان گزارش گردید. شایعترین علایم تب (۷۴.۵ درصد)، درد عضلانی (۶۸.۶ درصد) و زردی (۴۷.۱ درصد) بوده اند. بیشترین ابتلا (۳۷.۳ درصد) از قائم شهر گزارش شد و اکثرا (۸۸.۲ درصد) سابقه کار در مزرعه را داشتند و بیشتر مبتلایان (۹۷.۱ درصد) بهبود یافتند.
استنتاج: این مطالعه نشان داد این بیماری در استان مازندران باعث ابتلا کشاورزان در فصل کسب و کار می شود و لازم است در خصوص این بیماری اطلاعات لازم به پزشکان، بخصوص پزشکان عمومی داده شود و امکانات تشخیصی و درمانی برای این بیماری در استان توسعه یابد.
مهناز خطیبان، اکرم خیرالهی، خدایار عشوندی، فاطمه الحانی، جواد فردمال،
دوره ۲۳، شماره ۱۱۰ - ( اسفند ۱۳۹۲ )
چکیده
سابقه و هدف: مراقبت از مبتلایان به سکته مغزی تنش زیادی برای مراقب ایجاد میکند. افزایش آگاهی از اصول مراقبتی، میتواند منجر به تأمین عزت نفس مراقبین گردد. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش مراقبت خانواده- محور بر آگاهی و عزت نفس مراقبین این بیماران انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی مورد- شاهد تصادفی با شرکت ۸۸ مراقب از مبتلایان به سکته مغزی انجام شد که با نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروههای شاهد (۴۴ نفر) و مورد (۴۴ نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل مشخصات فردی، بررسی آگاهی و عزت نفس Rosenberg بود که قبل و یک ماه بعد از مداخله، توسط کلیه مراقبین تکمیل شد. مداخله آموزشی در گروههای ۱۱ نفری در پنج جلسه انجام شد. دادهها با آزمونهای ۲χ، Independent t و Paired t توسط نرمافزار SPSS نسخه ۱۶تحلیل شد.
یافتهها: بین میانگین نمرات آگاهی و عزت نفس گروههای مورد و شاهد قبل از مداخله اختلاف معنیداری وجود نداشت
(۸۲۱/۰ = P)، اما یک ماه پس از مداخله، آگاهی و عزت نفس گروه مورد به نحو چشمگیری (۰۰۱/۰ > P) نسبت به گروه شاهد افزایش یافت. همچنین رابطه مثبتی بین دانش و عزت نفس مراقبین گروه مورد به دست آمد (۰۰۱/۰ > P).
استنتاج: آموزش مراقبین بیماران مبتلا به سکته مغزی بر اساس الگوی توانمند سازی خانواده- محور میتواند منجر به افزایش آگاهی و عزت نفس آنان و در نتیجه یاری آنان در مراقبت کارآمد و بهبود ایفای نقش شود.