جستجو در مقالات منتشر شده


۹۳ نتیجه برای امیری

فاطمه نصیری امیری،
دوره ۹، شماره ۲۴ - ( پاییز ۱۳۷۸ )
چکیده

سابقه و هدف : نظر به تناقضات موجود در مورد اثر وزن مادر بر نتایج بارداری و به منظور تعیین نقش BMI مادر بروز عوارض مادری و جنینی این تحقیق بر روی مادران مراجعه کننده به بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی مازندران سال ۱۳۷۷ انجام گرفت.
مواد و روش ها : تحقیق به روش Cohort بر روی ۷۲۶ زن باردار در سه گروه سبک وزن (۱۵۴ مورد )، وزن طبیعی (۳۳۵ مورد ) و سنگین وزن (۲۳۷ مورد ) که از نظر تاریخچه پزشکی، مامایی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و دریافت مراقبت قبل از زایمان با هم مشابه بودند، انجام گرفت.
نتایج : در این بررسی میزان پره اکلامپسی، ادم حاملگی، چندقلویی، چندزایی، افزایش ناکافی وزن مادر در دوران بارداری، پرزانتاسیون غیرسفالیک و مرگ ومیر جنینی در زنان سنگین وزن بیش از زنان با وزن طبیعی بوده است. میزان بروز پارگی زودرس کیسه آمنیون، پرزانتاسیون غیرسفالیک در زنان سبک وزن بیش از زنان با وزن طبیعی مشاهده گردید.
استنتاج : BMI بالا و پایین مادر می تواند در بروز برخی از عوارض بارداری نقش داشته باشد، لذا حاملگی در زنان با وزن غیر طبیعی باید به عنوان یک حاملگی پرخطر درنظر گرفته شود تا بتوان با مراقبت های خاص از بروز این عوارض پیشگیری نمود.

امیر اسماعیل نژادمقدم ، عباس علی کریم پورملک شاه ، فرشته طالب پورامیری ، فاطمه تارینگو ،
دوره ۱۰، شماره ۲۷ - ( تير ۱۳۷۹ )
چکیده

سابقه و هدف: ناباروری که عبارت از بچه دار نشدن زوج پس از یک سال زندگی زناشویی است، یکی از مشکلات مهم بهداشتی- اجتماعی جوامع مختلف محسوب می شود. شیوع نازایی در نواحی مختلف متفاوت گزارش شده است، بگونه ای که مقدار آن در گزارشهای مختلف از ۵ درصد بیش از ۳۰ درصد آمده است. به دلیل اهمیت تعیین میزان ناباروری در برنامه ریزی های بهداشتی و درمانی و نیز عدم انجام چنین کاری در استان، در پژوهش حاضر شیوع آن در مناطق مرکزی استان مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: نمونه گیری به روش خوشه ای- تصادفی از ۱۵ منطقه شهری، شهرهای ساری، قائم شهر و نکا و نیز ۵۰ روستای تابع شهرهای مذکور و با استفاده از روش مصاحبه با زنان در درب منازل توسط دو گروه آموزش دیده از دانشجویان پزشکی و مامایی انجام پذیرفت.
نتایج
: شیوع ناباروری در این مطالعه ۲/۱۳ درصد و میزان ناباروری حل نشده ۴ درصد بوده است. ارتباطی بین شیوع ناباروری و ازدواج فامیلی مشاهده نشد، اما بین شیوع آن و سابقه فامیلی ارتباط معنی داری دیده می شود. همچنین ۴/۲۹ درصد از افراد در گروه نابارور حداقل یک بار سقط جنین داشته اند، در حالی که این نسبت در گروه بارور بطور معنی داری کم تر و فقط در حدود ۱۶,۳درصد بوده است.
استنتاج: شیوع بالای ناباروری ضرورت توجه به بهداشت باروری در مراکز و خانه های بهداشتی و نیز راه اندازی مراکز درمان نازایی را مورد تاکید قرار می دهد.

فرشته طالب پورامیری ، فاطمه تارینگو ،
دوره ۱۱، شماره ۳۰ - ( فروردين ۱۳۸۰ )
چکیده

سابقه و هدف: صدمه به نخاع در ناحیه دم اسب (Cauda equina) حدود ۱۰ درصد تا ۲۰ درصد آسیب های ستون فقرات را شامل می شود. که افراد صدمه دیده به دنبال آن دچار عارضه پاراپلژی می گردند. و اکثر این افراد در سنین ۱۶ تا ۳۰ سال قرار دارند.
مواد و روش ها :در این تحقیق، تغییرات بافت شناسی و مرفولوژی بافت بیضه رت نژاد Sprague-Dawley در هفته های اول، دوم، و سوم بعد از قطع نخاع بررسی شد. در گروه آزمایش، طناب نخاعی در حد مهره T۹ قطع گردید و در گروه کنترل پوست باز شد ولی لامینکتومی و قطع نخاع انجام نگردید. سپس در زمان مورد نظر بیضه ها خارج شده و پس از تعیین وزن و حجم در محلول ثابت کننده بوئن جهت مطالعات میکروسکوپ نوری قرار داده شدند. پس از انجام مراحل آماده سازی نمونه، تغییرات هیستولوژیک با استفاده از تکنیک های رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین، پاس، تری کروم ماسون و تولوییدن بلو و تغییرات کمی به وسیله تکنیک های مرفومتریک مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج: اطلاعات به دست آمده نشانگر تغییرات زیر در بیضه های گروه قطع نخاع می باشد:- کاهش تعداد سلول های جرم در اپی تلیوم مجاری منی ساز- کاهش درصد حجمی مجاری منی ساز- کاهش درصد حجمی فضای بینابینی- عدم تغییر در تعداد سلول های سرتولی- عدم تغییر در سلول های لیدیگ و اجزای بافت بینابینی- افزایش شدت تغییرات ذکر شده با گذشت زمان
استنتاج :به طور کلی می توان چنین نتیجه گرفت که قطع نخاع سبب ایجاد تغییر در فعالیت طبیعی سلول های بافت بیضه و نقش طبیعی عوامل داخلی و خارجی می شود و در روند اسپرماتوژنز اختلال ایجاد می کند.

مجید کاتبی ، منصوره سلیمانی ، فرشته طالب پورامیری ، امیر اسماعیل نژادمقدم ،
دوره ۱۱، شماره ۳۳ - ( دى ۱۳۸۰ )
چکیده

سابقه و هدف: اثر میدان های الکترومغناطیسی بر موجودات زنده یکی از مباحث روز می باشد. با پیشرفت تکنولوژی و افزایش روز افزون استفاده از امواج الکترومغناطیسی در صنعت و بهداشت، بشر در معرض میدان های الکترومغناطیسی متعدد ناشی از کابل های برق فشار قوی، اجسام فرومغناطیسی رادیو، تلویزیون، تلفن همراه و کامپیوتر قرار دارد. هدف این مطالعه بررسی اثرات تراتوژنیک میدان الکترومغناطیسی بر مخچه رت در دوره حیات داخل رحمی و دوره قبل از بلوغ (پایان دو ماهگی) می باشد.
مواد و روش ها: به منظور بررسی اثرات تراتوژنیک میدان الکترومغناطیسی بر مخچه رت دستگاه مولد با شدت ۱۲۰ گوس طراحی شد و رت های نروژی نژاد Wistar به عنوان مدل آزمایشگاهی انتخاب شدند. رت ها به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. در دو گروه، روز صفر حاملگی به روش اسمیر واژینال تعیین گردید. سپس گروه آزمایش از روز صفر حاملگی در معرض میدان الکترومغناطیسی با شدت ۱۲۰ گوس قرار گرفتند. برای مطالعات هیستولوژیک، نوزادان پس از تولد نیز روزانه هشت ساعت به مدت دو ماه در معرض میدان بودند.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان دهنده کاهش تعداد سلول های پورکنژ مخچه و کاهش لایه سلول های دانه دار بود.
استنتاج: براساس یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت که امواج الکترومغناطیسی با شدت معین می توانند باعث تخریب بافت حساس و آسیب پذیری مانند بافت مخچه شوند.

احمد احمدزاده امیری ، کیومرث نوروزپوردیلمی ، مجیدرضا شیخ رضایی ، محمد اسحاقی ، اسداله فرخ فر ،
دوره ۱۳، شماره ۳۹ - ( تير ۱۳۸۲ )
چکیده

سابقه و هدف: از آن جایی که ادم سیستویید ماکولا (CME) از عوارض شایع عمل جراحی کاتاراکت است که به علت التهاب چشمی رخ می دهد، کنترل التهاب با داروی مناسب، منطقی خواهد بود. این مطالعه با هدف بررسی اثر قطره دیکلوفناک سدیم به عنوان داروی غیر استروییدی، پس از عمل جراحی کاتاراکت (به روش خارج کپسولی با لنز گذاری)، درمقایسه با قطره های چشمی معمول استروییدی (بتامتازون) در پیشگیری از CME، صورت گرفته است.
مواد و روش ها: این مطالعه یک بررسی کارآزمایی بالینی دو سوکور است که بر روی ۹۷ چشم از ۹۷ بیمار که تحت عمل جراحی کاتاراکت با لنز گذاریی به روش معمول خارج کپسولی قرار گرفته اند، صورت پذیرفت. بیماران به دو گروه تجویز قطره دیکلوفناک و قطره بتامتازون چشمی با روش تصادفی ساده (قرعه‌کشی) تقسیم شده و از نظر متغیرهایی مانند زمینه چشمی کاتاراکت، روش جراحی و لنز گذاری داخل چشمی، مشابه سازی شده بودند. وجود و پیشرفت CME به وسیله آنژیوگرافی با ماده فلوئورسین وریدی در دو گروه، بررسی شد. ضمنا مطالعه سد خونی- زلالیه ای با بررسی سلول و غبار اتاق قدامی و التهاب خارج چشمی نیز انجام شد.
یافته ها: ۶ هفته پس از جراحی،CME در دو چشم از ۴۷ چشمی (۲۵/۴ درصد) که دیکلوفناک دریافت کرده بودند و ۱۲ چشم از ۵۰ چشم (۲۴ درصد) که بتامتازون دریافت نموده بودند(P<۰,۰۱) . از نظر میزان سلول در اتاق قدامی، در سه روز اول، یک هفته و شش هفته پس از جراحی، بین دو گروه از نظر آماری، تفاوت معنی داری وجود نداشت. میزان غبار(flare) در اتاق قدامی در سه روز اول، یک هفته و شش هفته پس از جراحی، در گروهی که دیکلوفناک دریافت نمودند، کاهش واضحی داشت (به ترتیبp<۰.۰۰۱ و P<۰.۰۰۱ و (P<۰.۰۰۱ میزان التهاب خارج چشمی نیز در گروه دیکلوفناک، کاهش واضحی را نشان داد(p<۰.۰۰۱) .
استناج: یافته های فوق، تاثیر مثبت قطره دیکلوفناک در کاهش CME به دنبال عمل جراحی کاتاراکت را نشان می دهد و خاطر نشان می کند که ارتباط نزدیکی بین CME و التهاب داخل چشمی، به دنبال جراحی وجود دارد که با دیکلوفناک می توان از التهاب داخل چشمی و CME کاست.

مریم نخشب ، قاسم بیانی ، احمد احمدزاده امیری ، محمد اسحاقی تیموری ،
دوره ۱۳، شماره ۳۹ - ( تير ۱۳۸۲ )
چکیده

سابقه و هدف: رتینوپاتی نوزادان نارس ROP (Retinopathy of prematurity)؛ ضایعه ای در شبکه نوزادان کم وزن در هنگام تولد است که می تواند منجر به کوری گردد. هدف از این مطالعه، گزارش فراوانی و شدت این عارضه در بخش مراقبت ویژه بیمارستان بوعلی ساری می باشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی - توصیفی با استفاده از معاینات بالینی، نتایج آزمایش ها و تکمیل پرسشنامه، ۶۸ نوزاد که دارای شرایط لازم برای ورود به مطالعه بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. این نوزادان در زمان ترخیص (یا ۴ هفتگی)، ۶ تا ۸ هفتگی و سپس هر ۲ هفته تا کامل شدن واسکولاریزاسیون شبکیه، تحت معاینه چشم قرار گرفتند، بررسی آماری نتایج، با استفاده از مقایسه میانگین دو جامعه، انجام شد.
یافته ها: فراوانی ROP به طور کلی ۷/۱۱% (۶۸/۸) و ROP شدید در مرحله ۳ بالاتر، ۱,۴ درصد (۱.۶۸) بود. هیچ موردی ازROP در سن حاملگی بیش تر از ۳۴ هفته، دیده نشد. بیشترین فراوانی ROP در نوزادانی وجود داشت که وزن موقع تولدشان زیر ۱۵۰۰ گرم بود، اما مواردی از آن تا وزن های ۲۵۰۰ گرم نیز دیده شد. بین مدت زمان فتوتراپی، بالا بودن Rco۲، شدت دیسترس تنفسی و ROP، ارتباط معنی دار آماری وجود داشت.
استنتاج: با توجه به تفاوت فراوانی و شدت ROP در مقایسه با گزارش های کشورهای غربی، به نظر می رسد برنامه بیماریابی ROP در کشور ما، نیاز به بازنگری داشته باشد.

علی امیری ، زهرا ابراهیمی ،
دوره ۱۴، شماره ۴۲ - ( فروردين ۱۳۸۳ )
چکیده

سابقه و هدف: هیسترکتومی یکی از رایج ترین اعمال جراحی و عفونت بعد از عمل نیز شایع ترین عارضه بعد از آن است و شامل عفونت دستگاه تنفسی، عفونت دستگاه ادراری، عفونت زخم، عفونت کاف واژن، آبسه ها و ... می باشد. مصرف آنتی بیوتیک پروفیلاکسی یکی از راه های پیشگیری از عفونت بعد از عمل هیسترکتومی است. این بررسی به منظور مقایسه عوارض عفونی عمل جراحی هیسترکتومی آبدومینال در دو رژیم آنتی بیوتیک ۲۴ ساعته و ۷ روزه صورت گرفته است.
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی کنترل شده تصادفی بوده است. دراین بررسی، ۳۰۶ بیمار که دارای شرایط ورود به مطالعه بودند به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. ۶ بیمار به دلیل نیاز به دستکاری مثانه و حالب و روده از مطالعه خارج شدند. ۳۰۰ بیمار باقی مانده به صورت تصادفی در دو گروه آنتی بیوتیک ۲۴ ساعته و ۷ روزه قرار گرفتند. هر دو گروه از جهت عوارض تب دار بعد از عمل در طی مدت بستری و تا دو هفته بعد از عمل پیگیری شدند.
یافته ها: دو گروه از نظر سن، میزان تحصیلات،BMI و هموگلوبین قبل از عمل و تعداد روزهای بستری قبل از عمل و زمان عمل جراحی متناظر بودند. در گروه آنتی بیوتیک ۲۴ ساعته (۱۵۰ نفر)، ۱۵ نفر (۱۰ درصد) دچار عفونت بعد از عمل شدند و در گروه آنتی بیوتیک ۷ روزه (۱۵۰ نفر )، در ۱۲ نفر (۸ درصد) عفونت بعد از عمل مشاهده شد که تفاوت آماری معنی داری نداشت(p<۰,۰۵) .از نظر روزهای بستری بعد از عمل نیز تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد (P=۰.۱۳۱).
استنتاج: به دلیل عدم اختلاف عوارض تب دار بعد از عمل در مصرف آنتی بیوتیک ۲۴ ساعته و ۷ روزه می توان مصرف آنتی بیوتیک پروفیلاکسی بعد از هیسترکتومی را تنها به ۲۴ ساعت محدود کرد و از مصرف بدون علت آنتی بیوتیک خوراکی در منزل بعد از ترخیص که متاسفانه در کشور ما متداول است، جلوگیری کرد.

فاطمه نصیری امیری ، مولود آقاجانی دلاور ، رضاعلی محمدپور تهمتن ،
دوره ۱۴، شماره ۴۵ - ( دى ۱۳۸۳ )
چکیده

سابقه و هدف: از مهم ترین مشکلات دوران بارداری، پراکلامپسی است که می تواند منجر به بروز عوارض و مرگ و میر در مادر، جنین و نوزاد شود. تشخیص زودرس پراکلامپسی، از مهم ترین اقدامات در مراقبت های پرناتال می باشد. این مطالعه به منظور تعیین ارزش تشخیصی فشار خون متوسط شریانی در سه ماهه دوم بارداری در پیشگویی پراکلامپسی در مراکز بهداشتی درمانی شهر بابل انجام شده است.
مواد و روش ها: مطالعه از نوع بررسی قدرت تشخیصی آزمون بوده و بر روی ۲۴۰ زن باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهر بابل از مهرماه ۱۳۷۹ لغایت مهرماه ۱۳۸۲ انجام شد. فشار خون متوسط شریانی در هفته های ۱۳ الی ۲۶ بارداری حداقل دوبار ثبت گردید و از هفته ۲۸ بارداری تا زمان زایمان، حداقل ۳ بار فشار خون و میزان پروتئینوری تعیین و تا ۲۴ ساعت بعد از زایمان از نظر بروز پراکلامپسی پی گیری شدند. فشار خون متوسط شریانی در سه ماهه دوم بارداری برای پیشگویی پراکلامپسی، با استفاده از سطح زیر منحنی ROC مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: ارتباط مثبت و معنی داری بین افزایش میانگین MAP در سه ماهه دوم (> ۸۵ و mm / hg > ۹۰) با بروز پراکلامپسی وجود داشت. در صورت MAP > ۸۵، ارزش پیشگویی منفی ۹۶,۲ درصد، ارزش پیشگویی مثبت ۴۱.۴ درصد، حساسیت ۶۶.۷ درصد و ویژگی آزمون ۸۹.۹ درصد بود. در صورت MAP > ۹۰، ارزش پیشگویی منفی ۹۵.۳ درصد، ارزش پیشگویی مثبت ۵۸.۸ درصد، حساسیت ۵۵.۶ درصد و ویژگی آزمون ۹۵.۹ درصد بود.
استنتاج: با توجه به یافته های تحقیق، استفاده از MAP سه ماهه دوم > ۸۵ وmm / hg > ۹۰ می تواند در پیشگویی پراکلامپسی مفید باشد. توصیه می شود که در مراقبت های پرناتال MAP سه ماهه دوم بارداری در پرونده های بهداشتی ثبت گردد.

مجیدرضا شیخ رضایی ، ابراهیم نصیری ، احمد احمدزاده امیری ، اسداله فرخ فر ،
دوره ۱۵، شماره ۴۷ - ( تير ۱۳۸۴ )
چکیده

سابقه و هدف: انسداد مجرای بینی اشکی موجب التهاب حاد یا مزمن کیسه اشکی (Dacryocystitis) و چرکی شدن آن و اشک ریزش دایمی می شود. روش رایج درمان آن، ایجاد ارتباط بین کیسه اشکی و حفره بینی می باشد که با عنوان عمل جراحی DCR انجام می شود. ممکن است برای تسهیل در عمل جراحی از داروهای منقبض کننده عروق استفاده شود. در این مطالعه تغییرات فشارخون و نبض ناشی از تزریق لیدوکائین آدرنالین دار در DCR بررسی شد.
مواد و روشها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی بعد از اخذ رضایت، ۵۷ بیمار کلاسI وII مراجعه کننده به اتاق عمل بیمارستان بوعلی ساری به طور تصادفی به دو گروه آدرنالین (n=۲۳) و غیر آدرنالین (n=۳۴) تقسیم شدند. روش بی هوشی برای بیماران یکسان بود و در گروه آدرنالین به میزان ۱۵-۱۰ میلی لیتر لیدوکائین یک درصد آدرنالین دار با غلظت ۱,۲۰۰۰۰۰ قبل از شروع عمل جراحی در منطقه عمل بینی به صورت زیر جلدی تزریق شد و در گروه شاهد، آدرنالین تزریق نشد. فشار خون و نبض بیمار در مرحله قبل و دقایق مختلف ۱ و ۳ و ۵ و ۱۰ و ۱۵ و ۲۰ و ۳۰ ... بعد از تزریق به وسیله فشار سنج عقربه ای و با گوشی اندازه گیری شد و میزان خون ریزی طی عمل و وضعیت Spo۲ هم ارزیابی و ثبت گردید. نتایج با آزمون های آماری T Test در دو گروه مستقل از هم و تی زوج در دو گروه به صورت قبل و بعد، تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بیش ترین افزایش فشارخون مربوط به دقیقه سوم بعد از تزریق در گروه آدرنالین بود. میزان کل خون ریزی قابل مشاهده طی عمل در گروه آزمایش ۳۸,۱۳ میلی لیتر و درگروه غیر آدرنالین ۴۹.۱۶ میلی لیتر بوده است (P=۰.۰۰۷). طول مدت عمل جراحی در گروه آدرنالین، کم تر از غیر آدرنالین بوده است.(P=۰.۰۳)
استنتاج: استفاده از تزریق لیدوکایین که به میزان ۵ میکروگرم در میلی لیتر آدرنالین دارد، می تواند موجب کاهش میزان خونریزی و تسهیل در سیر عمل جراحی شود، اما موجب افزایش فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و تعداد نبض می گردد و برای بیمارانی که تغییرات قلبی - عروقی مخاطره آمیز باشد، تزریق آن احتمالا به طور بالقوه در عمل DCR، تحت بیهوشی عمومی خطرناک است.

علی شبستانی منفرد ، مهرانگیز امیری ، سیدابوالفضل هاشم اوغلی ،
دوره ۱۶، شماره ۵۱ - ( فروردین ۱۳۸۵ )
چکیده

سابقه و هدف: پرتوهای یونیزان سبب آسیب بر DNA می شود که اکثریت آن ها به عنوان آسیب های زیر کشنده، به سرعت ترمیم می شوند اما برخی از آنان ترمیم نشده و می توانند به ناهنجاری های کروموزومی منجر شوند. آسیب های کروموزومی در پرتوکاران به عنوان افرادی از جامعه که بنا به ضرورت شغلی در معرض پرتوها هستند، با روشهای سیتوژنتیکی قابل اندازه گیری شد. بررسی فراوانی این آسیب ها می تواند به عنوان روشی برا دزیمتری محسوب شده و هم چنین شاخصی از وضعیت پرتوکاران و سطح بهداشت پرتوها در مراکز پرتوپزشکی باشد. هدف از این تحقیق، دزیمتری بیولوژیک با استفاده از آسیب های کروموزومی به روش ارزیابی سیتوژنتیکی آنالیز متافاز در پرتوکاران بابل و مقایسه آن با دزیمتری فیزیکی می باشد.
مواد و روش ها: نمونه های خون وریدی هپارینه شده از ۶۶ پرتوکار در بخش های رادیولوژی و پزشکی هسته ای و ۳۱ فرد سالم به عنوان گروه شاهد که تحت تابش پرتو قرار نداشتند، تهیه شد. سپس لنفوسیت ها در محیط کشت مناسب، کشت داده شد. از PHA و کلشی سین به ترتیب به عنوان ماده تحریک ‌کننده لنفوسیت ها برای ورود به چرخه سلولی و ماده باز دارنده تشکیل دوک سلولی در غلظت مناسب استفاده. پس از برداشت سلول ها و انجام مراحل ثابت سازی و شست و شو از سلول ها، لام تهیه و رنگ آمیزی گردید. به ازای هر نمونه، ۱۰۰ میتوز از نظر وجود آسیب های کروموزومی بررسی و آسیب ها شمارش و از نظر آماری ارزیابی شدند. هم چنین گزارشات دزیمتری فیزیکی تمامی بخش های رادیولوژی و پزشکی هسته ای شهر بابل جمع آوری گردید. سپس میزان در دریافتی پرسنل با استفاده از فراوانی آسیب های کروموزومی تخمین زده شده و با نتایج دزیمتری فیزیکی مقایسه شد.
یافته ها: نتایج نشان داد میانگین مجموع آسیب ها در گروه پرتوکاران به طور معنی داری بیش از گروه شاهد بود. ارتباط معنی داری بین مجموع انواع آسیب های کروموزومی با سن، جنس و استعمال سیگار در گروه مورد و گروه پرتوکاران مشاهده نشد. هم چنین در گروه پرتوکاران فراوانی مجموع آسیب ها، مستقل از مدت زمان سابقه کاری افراد و وجود یا عدم وجود سابقه پرتوگیری غیر عادی با استفاده از دزیمتری فیزیکی بود. یافته ها نشان داد که نتایج دزیمتری بیولوژیکی با دزیمتری فیزیکی مطابقت دارد.
استنتاج: افزایش فراوانی آسیب های کروموزومی در پرتوکاران در مقایسه با افراد گروه شاهد می تواند در نتیجه اثر تجمعی تشعشع در رابطه با آسیب های اولیه DNA باشد که نهایتا ناهنجاری های کروموزومی قابل آشکار در افرادی که به صورت مزمن تحت تابش مقادیر کم تشعشع قرار گرفته اند، خود را نشان می دهد. نتایج نشان دادند که دزیمتری بیولوژیکی با استفاده از روش های سیتوژنتیکی می تواند با دزیمتری فیزیکی همخوانی داشته باشد. بنابراین در مواردی که امکان دزیمتری فیزیکی وجود نداشته باشد، دزیمتری بیولوژیک می تواند یک جایگزین مناسب محسوب شود. در رابطه با عدم ارتباط میزان آسیب ها با برخی عوامل همچون سن، جنس، میزان سابقه کار، مصرف سیگار و سابقه پرتوگیری غیر عادی، با توجه به عدم هماهنگی با نتایج گزارش دیگر محققان، نیاز به مطالعات وسیع تر ضروری می باشد.

محمدجعفر صفار ، مهدی آل رضاامیری ، فرهنگ بابامحمودی ، محمدرضا پارسایی ، سیدمحمود رستم کلایی ،
دوره ۱۶، شماره ۵۲ - ( خرداد ۱۳۸۵ )
چکیده

سابقه و هدف: به دنبال کاهش شدید موارد سرخک در بین کودکان پس از بسیج همگانی واکسیناسیون در ایران، طی سال های اخیر مواردی از بروز بیماری سرخک در تمام گروه های سنی خصوصا نوجوانان و جوانان گزارش گردید. هدف از این مطالعه بررسی ویژگی های همه گیری شناسی موارد سرخک گزارش شده به مرکز کنترل بیماری های استان مازندران در طی سال های ۸۱-۱۳۷۹ می باشد.‌
مواد و روش ها: تمام موارد سرخک گزارش شده به مرکز کنترل بیماری استان، از اول فروردین ۱۳۷۹ لغایت پایان اسفند ۱۳۸۱ مورد مطالعه قرار گرفتند. مشخصات سنی، جنسی، وضعیت واکسیناسیون و تعداد دفعات دریافتی، چگونگی تایید سرولوژیکی بیماری و میزان بروز بیماری بر مبنای سابقه واکسیناسیون، در گروه های سنی مختلف بر اساس جمعیت همان گروه سنی (استخراج شده از آمار جمعیتی مرکز کنترل بیماری استان) محاسبه و تجزیه تحلیل گردید.
یافته ها: جمعا ۷۲۹ مورد (۲۸۰ نفر زن) بیماری سرخک گزارش گردید که حدود یک سوم آنان مورد بررسی سرولوژیکی قرار گرفته و ۱۳۵ مورد، مثبت گزارش گردید. بروز سالیانه بیماری در کل جمعیت استان ۷,۰۸، ۱۱.۹۲، ۱۲.۷ درصد هزار نفر به ترتیب سال های ۷۹ الی ۸۱ بوده است. موارد بروز بیماری در سال‌های مورد مطالعه به ترتیب در گروه سنی کوچک تر از یکسال ۱۷.۸۶- ۶/۱۱۲- ۸۲ و در گروه سنی ۴-۱ سال ۵.۷۷- ۲۴.۶۷- ۲۰.۶ و در گروه سنی ۹- ۵ سال ۵.۰۸- ۳۵.۴۵- ۲۸ و در گروه سنی ۱۹-۱۰ سال ۱۲.۲۶- ۱۶.۶۳- ۲۲.۶ و در گروه سنی بالای ۲۰ سال ۸.۴- ۴.۸- ۷ درصد هزار نفر بوده است. به طور کلی طی ۳ سال، ۲۹۱ مورد بیماری (۳۹.۹ درصد) در افرادی اتفاق افتاد که سابقه ای از واکسیناسیون سرخک نداشتند ولی ۴۶.۵ درصد موارد بیماری در کسانی عارض گشت که مطابق برنامه کشوری واکسینه شده بودند. بیش ترین موارد بیماری در گروه سنی ۱۹-۱۰ ساله (۴۲.۷ درصد) و بعد بزرگ تر از ۲۰ سال (۲۱.۳ درصد) بوده، و ۹.۲ درصد موارد بیماری نیز در شیرخواران کوچک تر از یکسال اتفاق افتاد.
استنتاج: به دلیل شیوع بالای بیماری در کودکان و نوجوانان ۲۰-۱۰ ساله واکسینه نشده، کنترل دقیق تر وضعیت واکسیناسیون کودکان در هنگام ورود به مدرسه، افزایش تلاش برای شناسایی و انجام واکسیناسیون گروه هایی که امکان کم تری جهت دریافت واکسن به صورت معمول دارند، موردیابی دقیق بیماری و اثبات سرولوژیکی آنان، کوشش برای حفظ و نگهداری مناسب تر واکسن و انجام واکسیناسیون همگانی در جمعیت ۲۵-۵ ساله برای افزایش سطح ایمنی جمعی توصیه می گردد.

انسیه امیری ، ابراهیم نصیری ، رضاعلی محمدپور تهمتن ،
دوره ۱۷، شماره ۶۲ - ( بهمن ۱۳۸۶ )
چکیده

سابقه و هدف: اندازه گیری دقیق فشارخون به عنوان شاخص مهم حیاتی در بخش های مختلف بالینی اهمیت زیادی دارد. یکی از مهم ترین و شایع ترین روش های اندازه گیری فشارخون با استفاده از روش غیرمستقیم با کاف فشار سنج و گوشی پزشکی می باشد. خطای انسانی و صحت انجام کار توسط دانشجویان گروه پزشکی در این روش مورد تردید است. لذا مطالعه حاضر به منظور تعیین دقت گوشی پزشکی تلفیقی درمقایسه با روش معمول و استاندارد گوشی پزشکی معمولی توسط استاد، انجام شد.
مواد و روش ها: در یک مطالعه تشخیصی، با رعایت موارد استاندارد، فشارخون سیستول و دیاستول ۶۵ نفر از دانشجویان پرستاری داوطلب در وضعیت نشسته در دو مرحله با فاصله زمانی ده دقیقه، اندازه گیری شد. مرحله اول فشارخون از دست چپ با استفاده از گوشی تلفیقی توسط استاد و کارشناس، اندازه گیری و ثبت گردید و سپس بعد از پنج دقیقه فشارخون به روش استاندارد با استفاده از گوشی معمولی توسط استاد اندازه گیری و ثبت شد. همبستگی نتایج با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تعیین گردید.
یافته ها: میانگین فشارخون سیستول و دیاستول با استفاده ازفشار سنج جیوه ای به روش استاندارد به ترتیب ۱۱,۳±۱.۱ و ۷.۵±۱.۱ بود و این فشارخون با استفاده ازگوشی تلفیقی توسط استاد و کارشناس مربوطه به ترتیب (۱۱.۲±۱.۲ و ۷.۴±۱.۲) و (۱۱.۱±۱.۲ و ۷.۲±۱.۱) بوده است. محاسبه فشارخون با روش های مختلف با هم هم خوانی داشته و میزان هبستگی آنان بالا بود.
استنتاج: استفاده از گوشی تلفیقی برای اندازه گیری فشارخون سیستول و دیاستول، روش مناسبی می باشد.

علیرضا رفیعی ، عطیه مخلوق ، صادق هاشمی نسب گرجی ، عارف حسینیان امیری ، فرشیده عابدیان ،
دوره ۱۸، شماره ۶۳ - ( فروردين و اردیبهشت ۱۳۸۷ )
چکیده

سابقه و هدف: اختلالات سیستم ایمنی یکی از مشکلات اساسی بیماران مبتلا به بیماری مزمن کلیه (CKD) می باشد که ناشی از عملکرد نامناسب کلیه ها و انباشت توکسین های اورمیک (Uremic toxins) در این بیماران است. سلول هایT کمکی نوع Th۱ و Th۲، الگوی سیتوکاینی (Cytokine) خاص تولید می نمایند که بر اساس آن می توان نوع پاسخ های ایمنی را مشخص کرد. هدف از مطالعه حاضر تعیین سطح سیتوکاین های IFN-g و IL-۱۳ در بیماران مبتلا به بیماری مزمن کلیه می باشد. ارتباط بین سطح سرمی IFN-gو IL-۱۳ با تظاهرات بالینی بیماری نیز مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه مورد - شاهدی تعداد ۳۰ بیمار مبتلا به بیماری مزمن کلیه تحت همودیالیز (HD)، ۳۰ بیمار مبتلا به نارسایی مزمن کلیه (CRF) بدون نیاز به همودیالیز و ۶۰ فرد سالم مورد بررسی قرار گرفتند. عملکرد کلیه با اندازه گیـری کراتینیــن سـرم، اوره و آلبومیــن ارزیابــی شد. سطـح سرمی مولکول هـای IL-۱۳ و IFN-g بـا روش ELISA ساندویچی اندازه گیری شد.
یافته ها: یافته های این مطالعه بیانگر اختلاف معنی دار در سطح پلاسمایی IL-۱۳ و IFN-g بین بیماران و افراد سالم می باشد. به طوری که سطح پلاسماییIL-۱۳ در بیماران همودیالیزی نسبت به افراد کنترل و بیماران CRF افزایش معنی دار نشان داد (P=۰,۰۰۱). غلظت پلاسمایی IL-۱۳ در بیماران همودیالیزی، CRF و افراد شاهد به ترتیب ۱۳.۷±۳.۹ pg/ml، ۶.۷±۳.۴ و ۴.۵±۳.۳ بود در حالی که سطح سرمی IFN-g در بیماران CRF به طور معنی داری بیشتر از بیماران تحت همودیالیز و افراد سالم می باشد (به ترتیب ۳۸.۸±۱۸.۸ pg/ml، ۱۷.۴±۸.۷۸، ۱۲.۵±۸.۹) حال آن که بین بیماران دیالیزی و افراد سالم اختلاف معنی داری مشاهده نشد (p<۰.۰۵) همچنین سطح سرمی IL-۱۳ ارتباط مستقیمی با دوره دیالیز نشان داد (r=۰.۴، p=۰.۰۳).
استنتاج: در بیماران مبتلا به مراحل نهایی بیماری مزمن کلیه تحت همودیالیز تناسب پاسخ های Th۱.Th۲ به سمت Th۲ تمایل دارد که با افزایش غلظت پلاسمایی IL-۱۳ و کاهش IFN-gمشخص می شود و بنابراین به نظر می رسد این عدم توازن پاسخ ها نقش به سزایی در بروز اختلالات سیستم ایمنی این بیماران داشته باشد.

مهدی ناظری ، رضوان منیری ، محمدرضا شکوه امیری ، محمدرضا معیری ، سیدعلیرضا مروجی ،
دوره ۱۹، شماره ۶۹ - ( فروردين و اردیبهشت ۱۳۸۸ )
چکیده

سابقه و هدف: مالاسزیا، قارچ مخمری شکل فلورنرمال پوست است و با بیماریهای مختلف پوست و عفونتهای سیستمیک همراه میباشد. هدف این مطالعه تعیین حساسیت دارویی کتوکونازول و فلوکونازول در شرایط آزمایشگاهی روی گونه های مالاسزیا بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه با استفاده از معیارهای مورفولوژی و بیوشیمیایی، ۹۹ ایزوله مالاسزیای جدا شده از بیماران مبتلا به پیتریازیس ورسیکالر شناسایی شد. تست حساسیت دارویی با روش رقت ماکرو براث مطابق با دستورالعمل NCCLS-M۲۷ و با استفاده از داروهای کتوکونازول و فلوکونازول انجام و میزان حداقل غلظت کشندگی ضد قارچی (MFC) و حداقل غلظت مهاری روی ۹۰ درصد سویه ها (MIC۹۰) برای هر دو دارو به صورت جداگانه تعیین گردید. از آزمون من - ویتنی برای تحلیل یافته ها استفاده شد.
یافته ها: ۹۹ ایزوله مالاسزیای شناسایی شده شامل ۴۲ سویه مالاسزیا گلوبوزا، ۳۹ سویه مالاسزیا فورفور،۱۰ سویه مالاسزیا ابتوزا، ۶ سویه مالاسزیا سیمپودیالیس و ۲ سویه مالاسزیا اسلوفیه بود.MFCداروی کتوکونازول در محدوده غلظت ۰,۰۶-۲ میکروگرم در میلی لیتر،MFC فلوکونازول در محدوده ۶۴-۲ میکروگرم در میلی لیتر، حداقل غلظت مهاری روی ۹۰ درصد ایزوله ها برای داروی کتوکونازول در محدوده ۰.۰۳-۱ میکروگرم در میلی لیتر و حداقل غلظت مهاری روی ۹۰ درصد ایزوله ها برای داروی فلوکونازول در محدوده ۰.۵-۳۲ میکروگرم در میلی لیتر تعیین شد.
استنتاج: گرچه فلوکلونازول می تواند انتخاب درمانی موثری برای پیتریازیس ورسیکالر باشد ولی در مطالعه ما MIC فلوکلونازول بیشتراز کتوکونازول بود.

محمدرضا مهدوی امیری ، علی قائمیان ،
دوره ۱۹، شماره ۷۱ - ( مرداد و شهریور ۱۳۸۸ )
چکیده

سابقه و هدف: به دلیل به وجود برخی محدودیت های استفاده از لیپوپروتئین باوزن مولکولی کم(LDL) سرم بعنوان شاخص اندازه گیری کننده خطر بروز بیماری های قلبی عروقی و نیز اهمیت آپولیپوپروتئین (APOB) B بعنوان یکی از فاکتورهای مهم در تعیین خطر بیماری شریان کرونر (CAD)، اندازه گیری کلسترول غیرموجود در لیپوپروتئین با وزن مولکولی زیاد(Non-HDL) که از کم کردن مقدار کلسترول موجود در لیپوپروتئین با وزن مولکولی زیاد(HDL-C) از کلسترول تام به دست می آید، بدلیل در برداشتن کلیه ذرات لیپوپروتئینی دارای آپولیپوپروتئین در سنجش خطر بیماری شریان کرونر ارزش فراوانی دارد.
مواد و روش ها: در این مطالعه از بین بیماران مراجعه کننده به بیمارستان قلب دانشگاه علوم پزشکی مازندران جهت آنژیوگرافی، ۱۰۰ مرد و زن که در آنژیوگرافی مبتلا به بیماری شریان کرونر بودند، بعنوان گروه مورد و ۱۰۰ نفر از افرادی که درآنژیوگرافی مبتلا به بیماری شریان کرونر نبودند، بعنوان گروه شاهد، وارد مطالعه شدند. سپس ارزش کلسترول غیر موجود در HDL با کلسترول موجود در LDL، بعنوان یک ریسک فاکتور مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: سطوح اندازه گیری شده تری گلیسرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین با وزن مولکولی کم (LDL-C) ، لیپوپروتئین ایجاد کننده لیپوپروتئین آتروژنیک (Lpa) و Non-HDL در گروه مورد بالاتر از شاهد بوده و سطح HDL در گروه مورد پایین تر از گروه شاهد بود. آزمون آنالیز همبستگی نشان داد که Non-HDL بر خلاف LDL-C، همبستگی بهتری با تری گلیسرید نشان می دهد و با HDL نیز ارتباط معکوس دارد.
استنتاج: نتایج نشان داد که Non-HDL یک معیار سنجش مناسب از اجزای کلسترولی همه LPa به دست می دهد، چرا که پتانسیل ناشی از مقادیر افزایش یافته ذرات آتروژنیک باقی مانده غنی از تری گلیسرید را به عامل خطر LDL اضافه کرده و آنرا به عنوان عامل خطرزای شاخص، ارایه می کند.

محسن امیری ، محمدعلی محسنی بندپی ، ناهید رحمانی ،
دوره ۲۰، شماره ۷۸ - ( مهر و آبان ۱۳۸۹ )
چکیده

سابقه و هدف: کمردرد یکی از شایعترین و پر هزینه ترین اختلال عضلانی اسکلتی بوده که یکی از عوامل بوجود آورنده آن اختلال درثبات ستون فقرات می باشد. گروهی از عضلات در حفظ ثبات ستون فقرات نقش دارند که یکی از آنها عضلات کف لگن می باشد. هدف از مطالعه حاضر مقایسه میزان قدرت و استقامت عضلات کف لگن بین زنان مبتلا به کمردرد و افراد سالم بود.
مواد و روش ها: این مطالعه مورد- شاهدی (Case-Control) بر روی ۲۰ بیمار زن مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی و ۲۰ زن سالم، در دامنه سنی ۲۰ تا ۵۰ سال انجام شد. شرکت کنندگان در مطالعه بطور تصادفی انتخاب و دردو گروه بیمار و سالم قرار گرفتند. قدرت و استقامت عضلات کف لگن در هر دو گروه توسط دستگاه پرینئومتر اندازه گیری می شد. همچنین شدت درد توسط معیار دیداری سنجش درد (Visual analogue scale) و ناتوانی عملکردی توسط Oswestry disability questionnaire در گروه بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: تنایج نشان داد که اختلاف معنی دار آماری در میزان قدرت و استقامت عضلات کف لگن بین گروه بیماران مبتلا به کمردرد و گروه سالم وجود داشت (P<۰,۰۵ در هر دو مورد). ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه معنی داری بین سن و میزان استقامت و قدرت عضلات در گروه بیماران و گروه سالم وجود نداشت (P>۰.۰۵در همه مورد). اما رابطه معنی داری بین میزان درد و ناتوانی با میزان استقامت و قدرت عضلات در گروه بیماران مشاهده شد (P<۰.۰۵ در هر دو مورد). همچنین رابطه شاخص توده بدن و تعداد زایمان با استقامت عضلات آن هم در گروه بیماران از نظر آماری معنی دار بوده است (P<۰.۰۵ در هر دو مورد).
استنتاج: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که میزان قدرت و استقامت عضلات کف لگن در افراد مبتلا به کمردرد مزمن در مقایسه با افراد سالم بطور معنی داری کمتر می باشد. با اینحال مطالعات آتی با استفاده از نمونه های بیشتر جهت حمایت از یافته های این مطالعه و همچنین پیشگیری از این معضل در زنان توصیه می گردد.

اسدا... فرخ فر ، عبدالمجید شیخ رضایی، محمد علی حیدری گرجی، کیومرث نوروزپور دیلمی، منیره صفائیان، احمد احمدزاده امیری، سید جابر موسوی،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۱) ۱۳۹۰ )
چکیده

سابقه و هدف: تروما به چشم به عنوان یک علت اصلی نابینا و ناتوانی به خصوص در جمعیت سنین کار محسوب می‌شود که از نظر اقتصادی حائز اهمیت می‌باشد. اغلب جوشکاران، در مواجهه با جسم خارجی به داخل قرنیه چشم اقدام به خود درمانی توسط افراد غیر ماهر با ابزارهای غیر استریل و دست‌کاری نمودن سطح چشم، باعث صدمات جبران ناپذیری به چشم ها می‌شوند. به دلیل صنعتی شدن جامعه امروزی و افزایش روز افزون آسیب‌های شغلی چشم و مطالعه اندک انجام شده در کشور و استان مازندران جهت یافتن میزان فراوانی وضعیت خود درمانی، به این مساله حاضر پرداخته شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی مقطعی بر روی جوشکاران شاغل شهر ساری در سال ۱۳۹۰ انجام شد. اطلاعات از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه استاندارد ثبت آسیب‌های چشمی با در نظر گرفتن شرایط بومی جوشکاران ایرانی طراحی و با تأکید بر نوع رفتار جوشکار در برخورد با جسم خارجی قرنیه جمع‌آوری گردید. یافته‌ها: از ۲۰۰ نفر شرکت کننده این طرح با میانگین سنی ۲/۱۰ ± ۴/۳۲ سال، همگی مرد بودند. ۸۵ درصد سابقه ورود اجسام خارجی به قرنیه را در محیط کار داشتند که این بررسی نشان داد افزایش سابقه کار در کاهش ورود اجسام خارجی به قرنیه چشم مؤثر بوده است. ۱۴ درصد افراد برای خارج کردن جسم خارجی از چشم به مراکز درمانی مراجعه و از خود درمانی اجتناب ورزیده بودند. ۸۳ درصد بیماران بدون تجویز پزشک از تتراکائین استفاده کرده بودند. استنتاج: با تأکید بر آموزش، برنامه پیش‌گیری و نظارت دقیق بر حسن اجرای قوانین کار، می‌توان از بروز حوادث شغلی چشمی در محیط کار کاست.
احمد احمدزاده امیری ، مهرداد تقی پور، محمد امین فریدونی، رایکا شریفیان امیری،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۲) ۱۳۹۰ )
چکیده

تعداد زیادی از بیماران مبتلا به بیماری سارکوئیدوز علائم مربوط به اختلالات ارگان های مختلف بدن را تجربه می کنند . مطالعات گوناگونی نشان داده اند که درگیری های چشمی شایع ترین تظاهرات خارج قفسه سینه ای این بیماری می باشند . اختلالات اصلی مرتبط با این بیماری شامل یووئیت قدامی و خلفی ، درگیری ملتحمه و ادم پاپیلاری می باشد . اگرچه تا کنون بیشترین توجه معطوف به عوارض وخیم این بیماری مانند موارد ذکر شده در سطر فوق بوده است ، اختلالاتی مانند گرانولوم های ملتحمه ، کاتاراکت ، هموراژی ، تورم دیسک اپتیک و پروپتوز نیز در پی ابتلا به سارکووئیدوز مشاهده شده اند . در این مقاله به مرور اجمالی اختلالات ذکر شده و سایر موارد محتمل پرداخته خواهد شد. لازم به ذکر است که بر اساس جستجوهای صورت گرفته در موتورهای جستجوگر مطالعه مشابهی در ایران یافت نشده است.
مسعود گلپور، رایکا شریفیان امیری، مهرداد تقی پور، امید عمادیان ساروی،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۲) ۱۳۹۰ )
چکیده

ایکتیوز اکتسابی یک بیماری پوسته ریزی دهنده می باشد که معمولاً تنه و اندام ها را تحت تاثیر قرار داده و در سطوح اکستانسور شایع تر می باشد. این بیماری غیر ارثی بوده و معمولاً در طول بزرگسالی تظاهر می یابد. این بیماری با بسیاری از داروها و بیماری های دیگر مرتبط می باشد. در این مقاله مورد نادری از ایکتیوز دوطرفه لوکالیزه اکتسابی پستان ها را در یک دختر ۱۹ ساله گزارش می نماییم. این فرد هیچ گونه سابقه ای از درمان های دارویی و بیماری های همراه نداشته است. این تشخیص با معاینات دقیق و بررسی های پاتولوژیک مورد تایید قرار گرفته و در حال حاضر ضایعات بیمار با درمان مناسب در حال بهبودی می باشد.
حمیدرضا عریضی، مولود امیری، پروین بهادران،
دوره ۲۱، شماره ۸۶ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۰ )
چکیده

چکیده سابقه و هدف: مشاهدات نشان داده‌اند که سروصدا در رأس فهرست شکایاتی است که توسط کارکنان و نیز از سوی بیماران گزارش شده است. هدف پژوهش حاضر یافتن منبع اختلالات ناشی از سر و صدای بیمارستانی و تمایز بین سروصدای ایجاد شده توسط افراد و اشیاء می‌باشد. مواد و روش ها: این مطالعه پژوهشی از نوع علّی پس از وقوع است. به منظور بررسی رابطه‌ی متغیرها، اختلالات ناشی از سروصداهای بیمارستانی در ۱۶۱ بیمار پس از عمل جراحی در بیمارستان‌های شهر اصفهان انجام شده است. نمونه‌گیری به صورت تصادفی نظام‌دار بود. بیماران در این پژوهش پرسشنامه اختلالات ناشی از سر و صدای بیمارستانی (توپف، ۱۹۸۵)، حساسیت به صدا (واین اشتاین، ۱۹۷۸) و مطلوبیت اجتماعی (مارلو-کرون، ۱۹۶۴) را تکمیل کردند و برای به‌دست آوردن سر و صدای عینی از گویه‌های خودگزارشی طراحی شده برای این پژوهش استفاده شد. یافته ها: یافته‌ها نشان داد هرچه حساسیت به صدا بیشتر شود احساس آزار دیدن از صدا نیز افزایش می‌یابد. بر خلاف تصور عموم، آزار دیدن از صدای ادراک شده با افزایش هم اتاقی‌ها کاهش می‌یابد اما با افزایش وسایل صدادار افزایش می‌یابد. استنتاج: بر اساس یافته‌ها می‌توان نتیجه گرفت درجه و میزان واکنش به سر و صدا به میزان سر و صدای عینی وابسته است. هر چند در دو زمینه شیء (وسایل صدادار) و فرد (تعداد هم اتاقی) اولی در جهت افزایش و دومی در جهت کاهش آزار دیدن نسبت به سر و صدا عمل می‌کند. تلویحات این پژوهش در محیط‌های بیمارستانی برای کاهش آزار ادراک شده سر و صدا مورد بحث قرار گرفته است.

صفحه ۱ از ۵    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Mazandaran University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb