جستجو در مقالات منتشر شده


۱۳ نتیجه برای توکلی

آزاده توکلی دارستانی ، سیدمسعود کیمیاگر ، ناصر ولایی ،
دوره ۱۴، شماره ۴۴ - ( مهر ۱۳۸۳ )
چکیده

سابقه و هدف: نظر به شیوع بالای چربی های خون و با توجه به تناقضات موجود در تاثیر گردو بر فراسنج های آن چربی های خون (به ویژه تری گلیسرید و (HDL-C، این تحقیق به منظور تعیین تاثیر گردو بر سطح چربی های خون زنان یائسه مبتلا به افزایش خفیف کلسترول خون خفیف، مراجعه کننده به درمانگاه تخصصی قلبی- عروقی تهران، سال ۱۳۸۱ انجام گرفت.
مواد و روش ها: تحقیق به روش نیمه تجربی از نوع مقایسه قبل و بعد بر روی ۸ زن یائسه مبتلا به افزایش خفیف کلسترول خون خفیف انجام شد. در شروع و انتهای هفته چهارم مداخله،BMI و WHR محاسبه گردید. سه روز قبل از شروع مطالعه، به منظور تعیین کل چربی رژیم غذایی و اسیدهای چرب PUFA (لینولئیک و لینولنیک)،MUFA وSFA ، الگوی مصرف مواد غذایی از طریق پرسشنامه ۲۴ ساعته یادآمد خوراک گرفته شد. به مدت چهار هفته، روزانه ۲۵ تا ۲۷ گرم گردو به عنوان بخشی از اسیدهای چرب PUFA در رژیم غذایی، جایگزین یک سوم کل چربی رژیم غذایی شد. کلسترول تام، تری گلیسرید،LDL-C و HDL-C در نمونه خون ناشتا در شروع و انتهای مطالعه اندازه گیری شد. تغییرات چربی سرم و تغییرات BMI و WHR با آماره Paired t-test مورد سنجش قرار گرفت و تغییرات رژیم غذایی در مقاطع مورد بررسی با ANOVARM آزمون شد.
یافته ها: تغییرات BMI و WHR قبل و بعد از مداخله از لحاظ آماری اختلاف معنی داری را نشان نداد. میزان کلسترول تام در حدود ۸/۱۴ درصد،LDL-C در حدود ۲۵ درصد (P<۰,۰۱) و نسبت LDL-C/HDL-C در حدود ۳/۲۹ درصد (P<۰.۰۵) کاهش یافت. تغییرات تری گلیسرید،HDL-C و نسبت TC/HDL-C از لحاظ آماری معنی دار نبود.طی سه بار بررسی مصرف رژیم غذایی، در میزان دریافت انرژی و مواد مغذی، تغییر معنی داری مشاهده نشد. تنها دریافت اسید آلفا لینولنیک، از ۰.۴۸±۰.۲۸ گرم در هفته اول به ۲.۵۸±۰.۰۸ گرم در هفته دوم و ۲.۵۵±۰.۰۴ گرم در هفته چهارم، افزایش یافت.
استنتاج: جایگزینی گردو به عنوان بخشی از اسیدهای چرب PUFA در رژیم غذایی سبب کاهش سطحLDL-C و کلسترول تام شده و نسبت LDL-C/HDL-C را کاهش می دهد.

محمدرضا جلالی ندوشن ، علی دواتی، اعظم توکلی فر ،
دوره ۱۷، شماره ۵۸ - ( خرداد ۱۳۸۶ )
چکیده

سابقه و هدف: سرطان پستان شایع تـرین بدخیمـی در زنان محسوب می گردد. در طی ۵۰ سال گذشته میزان بروز سرطان پستان به طور قابل توجهی در ایالات متحده افزایش یافته؛ به طوری که تقریبا از هر ۸ زن یک نفر مبتلا می شود. ظهور bcl۲ در بیش از نیمی از سرطان های پستان دیده شده است. ظهور بیش از حد Bcl-۲ با سرطانی شدن و کاهش مرگ برنامه ریزی شده (Apoptosis) در پاسخ به مسمومیت های سلولی مرتبط می باشد. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی ظهور ژن bcl۲ در سرطان پستان و ارتباط آن با درجه بدخیمی، مرحله تومور، و درگیری گره های لنفاوی می باشد.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش مقطعی بر روی ۷۵ بیمار مبتلا به سرطان پستان بیمارستان شهید مصطفی خمینی (۸۳-۱۳۷۹) انجام گرفت. پس از آماده سازی، از نمونه، برش بافتی گرفته شد. یکی از برش های بافتی تومور و گره های لنفاوی با روش هماتوکسیلین و ائوزین، رنگ آمیزی گردید. لام دیگری به روش ایمنی - بافتی - شیمیایی با آنتی بادی پلی کلونال از نظر bcl۲ بررسی شد.تمامی لام ها توسط آسیب شناس واحد، مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون مربع کای، من ویتنی و توسط نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه ۵۴,۰۱ و با انحراف معیار ۱۲.۵۲ سال بود. ۶۹.۳ درصد بیماران درگیری غدد لنفاوی داشتند،۴۱.۳ درصد نمونه ها bcl۲ مثبت بودند. در این بررسی بین ظهور bcl۲ و مرحله بندی تومور (stage) و نیز درگیری غدد لنفاوی ارتباط معنی داری یافت نشد. تنها بین ظهور bcl۲ و درجه بدخیمی (grade) ارتباط معنی داری مشاهده گردید (p<۰.۰۰۶).
استنتاج: به نظر می رسد، bcl۲ عامل موثری در پیش‎آگهی سرطان پستان می باشد. جهت به دست آوردن نتایج قطعی و تعیین نقش bcl۲ در پیش آگهی سرطان پستان بررسی همزمان سایر نشانگرهای تومور، ارزشمند می باشد.

محمداله توکلی ، فاطمه عرب بنی اسد ، مهدی محمودی ، حمیدرضا جعفری نوه ، وحید توکلیان فردوسیه ، محدثه کمالی ، مریم محمودی ، سعید ستایی مختاری ،
دوره ۲۰، شماره ۷۷ - ( مرداد و شهریور ۱۳۸۹ )
چکیده

سابقه و هدف: درمنه کوهی، گیاهی است که خواص ضد التهابی و ضد میکروبی زیادی برای آن گزارش شده است. در این مطالعه تاثیر عصاره آبی الکلی این گیاه بر روند ترمیم زخم مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: سی سر موش نر صحرایی پس از ایجاد زخم به صورت اتفاقی به سه گروه مساوی شامل: دریافت کننده عصاره ۱۰، عصاره ۱۰۰ میلی گرم در میلی لیتر درمنه کوهی و گروه کنترل که سرم فیزیولوژی به صورت موضعی دریافت می کردند تقسیم شدند. از روز اول پس از ایجاد زخم، روزانه یک میلی لیتر از هرمحلول بر روی زخم هر گروه مالیده شد. سطح زخم در روزهای ۱، ۵، ۹، ۱۳، ۱۷ و ۲۱ پس از ایجاد زخم اندازه گیری و با آزمون آماری Repeated measures تجزیه و تحلیل شد وp<۰,۰۵ اختلاف معنی دار در نظر گرفته شد.
 یافته ها: سطح زخم بین گروه کنترل و هر دو دوز عصاره گیاه درمنه در روزهای پنجم (p<۰,۰۰۱)، نهم (p<۰.۰۰۱)، سیزدهم (p<۰.۰۱) و هفدهم (۰p<۰.۰۵) تفاوت معنی داری نشان داد. درصد بهبودی زخم بین گروه کنترل و هر دو دوز عصاره گیاه درمنه در روزهای پنجم، نهم (p<۰.۰۰۱)، سیزدهم و هفدهم (p<۰.۰۵) تفاوت معنی داری نشان داد. همچنین، مدت زمان لازم برای بهبودی کامل زخم بین گروه کنترل و هردو دوز پایین و بالای درمنه تفاوت معنی داری (p<۰.۰۰۱) نشان داد.
استنتاج: عصاره آبی- الکلی گیاه درمنه کوهی روند ترمیم زخم پوستی را تسریع کرده و مدت زمان لازم برای بهبودی کامل زخم را کاهش می دهد.

وحید پولادوند، محمد محسن تقوی، مهدی محمودی، وحید توکلیان فردوسیه، سید مصطفی حسینی ذیجود،
دوره ۲۱، شماره ۸۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۰ )
چکیده

سابقه و هدف : بیماری دیابت شیرین یکی از رایج‌ترین بیماری‌های غدد درون‌ریز می‌باشد. امروزه مطالعه بر روی اثرات ضد دیابتی گیاهان دارویی روبه افزایش است. در مطالعات قبلی اثرات ضد دیابتی هندوانه ابوجهل ثابت شده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر غلظت‌های مختلف میوه هندوانه ابوجهل روی تغییرات بافت شناسی در موش‌های سالم و دیابتی بود.
مواد و روش ها : در این مطالعه تجربی، دیابت شیرین با تزریق زیر جلدی mg/kg ۵۰ استرپتوزوتوسین القا شد. موش‌های سالم و دیابتی از پودر میوه هندوانه ابوجهل در غلظت‌های ۱ درصد، ۲ درصد و ۵ درصد غذای پایه و معمول آن‌ها به طور روزانه برای مدت ۴ هفته تغذیه کردند. بعد از گذشت این زمان موش‌ها بیهوش شده و با برش جراحی بافت‌های کلیه، معده، پانکراس و کبد برداشته شد و برای مطالعات بافت‌شناسی با روش هماتوکسیلین- ائوزین رنگ‌آمیزی شدند.
یافته ها : اثرات مثبت قابل توجه‌ای در لام‌های تهیه شده از بافت‌های کبد، کلیه، معده و پانکراس در موش‌های دیابتی که از پودر میوه هندوانه ابوجهل در غلظت ۵ درصد تغذیه می‌کردند مشاهده شد، به طوری که در قشر کلیه فضای گشادتر از حد معمول کپسول بومن، جدایی سلول‌های جداری و ارتشاح سلولی بهبود یافت، در کبد هم فضای گشاد سینوزوئیدهای بین هپاتوسیت‌ها از میان رفت، همچنین در مناطقی از مخاط معده که پرزهای اپیتلیوم ریزش کرده بودند به حالت طبیعی برگشتند، در لوزالمعده نیز هاله‌ای روشن در مرکز لوبول که ظاهراً نشان دهنده تخلیه آسینی هاست بعد از استفاده از پودر میوه هندوانه ابوجهل به حالت نرمال درآمد.
استنتاج : با توجه به نتایج این مطالعه به نظر می‌رسد میوه هندوانه ابوجهل در حیوانات دیابتی که دوز ۵ درصد هندوانه ابوجهل را دریافت می‌کردند اثرات مثبت درمانی داشته است.

علی اسماعیلی ندیمی ، غلام حسین حسن شاهی راویز، وحید توکلیان فردوسیه ، رضا وزیری نژاد ، آرمین عباسی، حامد زارع رنجبر ،
دوره ۲۱، شماره ۸۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۰ )
چکیده

سابقه و هدف: بیماری ‌های قلبی - عروقی شایع ترین علل مرگ و میر در جهان و ایران هستند.SDF-۱a به عنوان یک کموکین موثر در کاهش التهاب و آسیب، در آنژیوژنز نیز نقش دارد. این مطالعه به بررسی مقایسه ای سطح سرمی این کموکین در مبتلایان به سکته قلبی و افراد سالم بر اساس سن و جنس پرداخته است.
مواد و روش ها: این مطالعه مورد - شاهدی در دو گروه ۶۳ نفری شامل یک گروه مبتلا به سکته قلبی و گروه دیگر افراد غیرمبتلا (همراهان افراد بستری شده در سایر بخش‌ های بیمارستان به عنوان گروه کنترل) انجام شد. از گروه کنترل یک نوبت در روز اول بستری و از گروه مبتلا به سکته در دو نوبت (روز اول بستری و روز هفتم) خونگیری محیطی انجام شد. اطلاعات از طریق شرح حال و روش ‌های پاراکلینیک جمع ‌آوری شد و سطح سرمی SDF-۱a در نمونه‌ ها اندازه ‌گیری شد.
یافته ها: از ۶۳ بیمار شرکت‌ کننده در هر گروه ۷۹,۴ درصد مرد و ۲۰.۶ درصد زن بودند. در گروه مبتلایان به سکته قلبی ۸۰.۹۵ درصد اولین سکته را داشتند. ۶۳.۵ درصد بیماران در زمان ترخیصQ wave MI بودند.اختلاف غلظت ‌ها به ‌طور کلی بین کنترل (۳۳.۵۸) و نمونه ۲۴ ساعت اول (۳۳.۷۱) معنی ‌دار نبود (p>۰.۰۵) ولی بین کنترل و نمونه روز هفت (۱۳۲.۱۲) و نمونه ۲۴ ساعت اول و نمونه روز هفت معنی ‌دار بود (p<۰.۰۵).
استنتاج: مطالعه ما نشان داد که با گذشت یک هفته از سکته، غلظت SDF-۱a افزایش یافته که ممکن استSDF-۱a به عنوان یک کموکین ضد التهاب و رگساز در سکته قلبی حاد موثر باشد.

نجمه هنری، ایران پور ابولی، الهام حکیمی زاده، علی شمسی زاده، فاطمه امین، محمد الله توکلی،
دوره ۲۲، شماره ۹۳ - ( مهر ۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه و هدف: یائسگی ناشی از توقف فعالیت تخمدان‌ها است و با اختلال حافظه و یادگیری همراه می‌باشد. مطالعات نشان می‌دهد که اختلال حافظه و یادگیری به دلیل کاهش سطح استروژن بعد از یائسگی می‌باشد که آن هم ناشی از دو خاصیت نروپروتکتیو و نروتروفیک استروژن می‌باشد. بنابراین درمان با استروژن باعث کاهش اختلال حافظه و یادگیری می‌شود و از آن‌جا که استروژن درمانی دارای عوارضی می‌باشد، مطالعه حاضر اثر گیاه پنج انگشت (Vitex agnus castu) با فیتواستروژن بالا را بر یادگیری و حافظه، در موش‌های اواریکتومی شده مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش‌ها: در مطالعه تجربی حاضر ۴۲ سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار((Wistar با وزن تقریبی ۱۵۰ تا ۲۰۰ گرم به شش گروه هفت تایی تقسیم شدند. گروه‌ها به ترتیب شامل کنترل، اواریکتومی، عصاره گیاه پنج انگشت با دوز g/kg۸۰، عصاره گیاه پنج انگشت با دوز mg/kg۸، استرادیول با دوز μg /kg۴۰، ترکیب تاموکسیفن و عصاره گیاهی به ترتیب با دوز μg /kg۱۰۰ و mg/kg ۸۰ بودند. پس از بیهوشی برای ایجاد اوارکتومی، تخمدان در هر طرف از ناحیه شکمی جانبی با دستگاه کوتر به آهستگی جدا شد. بعد از گذشت سه ماه با دستگاه شاتل باکس، حافظه حیوان تعیین شد. یافته‌ها: در مقایسه با گروه اواریکتومی، گروه‌های کنترل، استرادیول با دوز μg /kg۴۰، عصاره گیاه پنج انگشت در دوزهای mg/kg ۸۰ و mg/kg ۸، فاکتور STLr (مدت زمان تاخیر ورود حیوان با چهارپا به بخش تاریک در مرحله آزمون، Step-Through Latency) را افزایش و فاکتور TDC (مدت زمان ماندن حیوان با چهارپا در بخش تاریک، Time spent in Dark Compartment) را کاهش دادند. استروژن و عصاره گیاه در دوز mg/kg ۸۰ تعداد شوک را نیز کاهش دادند. تجویز ترکیب گیاه و تاموکسیفن، از تأثیر آن جلوگیری کرد. استنتاج: عصاره گیاه پنج انگشت دارای اثری مشابه استروژن بوده و سبب بهبود اختلال یادگیری و حافظه ناشی از اواریکتومی، در موش ماده صحرایی می‌گردد.
محمد رضا زریسفی، محمد امین حسینی کهنویی، حسین رضازاده، محمد حسین محمودی، احمد پورشیدی بشرآبای، محمد الله توکلی،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۳ - ( خرداد ۱۳۹۳ )
چکیده

سابقه و هدف : تأثیر هایپوترمی و کرانیک تومی در کاهش آسیب های ناشی از ایسکمی در مدل تجربی انسداد دایم شریان مغزی میانی نشان داده شده است . مطالعه پیش رو به منظور بررسی اثر ترکیبی هیپوترمی موضعی تاخیری و کرانیکتومی روی حجم انفارکتوس، اختلالات عصبی و شکست سد خونی مغزی در مدل سکته مغزی روی موش صحرایی طراحی شده است. مواد و روش ها : انسداد شریان مغزی میانی روی ۳۶ موش صحرایی نر در سه گروه کنترل، کرانیکتومی و ترکیبی از هیپوترمی و کرانیکتومی القا شد. حجم انفارکتوس و شکست سد خونی مغزی ۴۸ ساعت پس از ایجاد ایسکمی اندازه گیری شد . اختلالات نورولوژیک در ۲۴ و ۴۸ س اعت پس از سکته مغزی اندازه گیری شد ه شکست سد خونی مغزی از طریق نشت رنگ ایوانس بلو اندازه گیری شد. یافته ها: اگرچه در مقایسه با گروه کنترل، حجم انفارکتوس در گروه کرانیکتومی و ترکیبی کاهش یافت در مقایسه با .(p <۰/ اما در گروه ترکیبی اثر محافظت نورونی نسبت به گروه کرانی کتومی بیش تر بود ( ۰۱ (p <۰/۰۰۱) .(p <۰/ و گروه ترکیبی ( ۰۱ (p <۰/ گروه کنترل، شکست سد خونی مغزی به طور قابل توجهی در گروه کرانیکتومی ( ۰۵ کاهش یافت . در مقایسه با گروه کنترل، تنها در گروه ترکیبی عملکرد رفتاری در آزمون های جدا کردن برچسب کاغذی در ۲۴ (p <۰/ و آزمون بدرسون (( ۰۵ (p <۰/ در ۴۸ ساعت)، سیم آویزان ( ۰۵ (p <۰/ در ۲۴ ساعت، ( ۰۰۱ (p <۰/۰۵)) و در (p <۰/ در ۴۸ ساعت ) بهبود داشت . عوارض نورولوژیک نیز در گروه ترکیبی (در ۲۴ ساعت ( ۰۵ (p< ۰/ ساعت و ( ۰۱ نسبت به گروه کرانیکتومی در همان زمان ها کاهش یافت. ((p <۰/ ۴۸ ساعت ( ۰۱ استنتاج: اگر چه کرانیکتومی اثر محافظتی پس از سکته مغزی دارد، اما ترکیب آن با هیپوترمی موضعی ت أثیر محافظت نورونی بیش تری دارد.
محمدباقر میران زاده، اشرف مظاهری تهرانی، زهرا توکلی، حمیدرضا گیلاسی،
دوره ۲۵، شماره ۱۳۲ - ( دی ۱۳۹۴ )
چکیده

سابقه و هدف: در فرایند لجن فعال مقدار زیادی لجن تولید می‌شود که مدیریت و دفع آن به دلایل زیست‌محیطی، اقتصادی، اجتماعی و حقوقی به یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها تبدیل‌شده است. به همین دلیل انتخاب روش مناسب کاهش لجن می‌تواند در حل این مشکل بسیار مؤثر باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی کارایی سه فرآیند فنتون، ازن زنی و ترکیبی از فنتون و ازن زنی (فنتوازن زنی) بر کاهش لجن فعال مازاد است.

مواد و روش‌ها: دراین مطالعه راندمان کاهش جامدات خشک و حجم لجن بر نمونه لجن فعال مازاد تصفیه خانه فاضلاب، توسط سه فرآیند فنتون، ازن زنی و فنتوازن زنی و تأثیر فاکتورهای pH، زمان واکنش و دوز ازن مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها: با توجه به نتایج، حداکثر راندمان کاهش جامدات خشک و حجم لجن در فرآیند ازن زنی با غلظت gO۳gTSS۱۴/۰ به ترتیب ۳۲/۷۹ و ۶۷/۸۷ درصد به دست آمد. هم‌چنین تأثیر زمان واکنش بر کاهش حجم لجن در هر سه فرآیند و افزایش دوز ازن از ۰۷/۰ تا gO۳gTSS۱۴/۰ بر راندمان کاهش جامدات خشک و حجم لجن در فرآیند ازن زنی و فنتوازن زنی معنی‌دار گردید (۰۵/۰p <).

استنتاج: کارایی فرآیند ازن زنی در کاهش لجن نسبت به دو فرآیند دیگر بالاتر  بوده و ترکیب دو فرآیند فنتون و ازن زنی منجر به کاهش بیشتر لجن نمی‌شود.


ندا جلیلی، نجمه طاهری، رضوان توکلی، فاطمه فتوحی، عطیه اکبری، بهرخ فرهمند،
دوره ۲۶، شماره ۱۳۷ - ( خرداد ۱۳۹۵ )
چکیده

سابقه و هدف: ویروس آنفلوانزا یکی از مهم‏ترین عوامل عفونی در سراسر جهان است که تغییرات آنتی‏ژنیک آن چالش بزرگی در مسیر تولید واکسن می‏باشد. در حال حاضر اکثر پژوهش‏ها بر روی توسعه واکسن‏های زیرواحدی حاصل از پپتیدهای آنتی‏ژنیک حفاظت شده ویروس متمرکز شده است. زیر واحد کوچک مولکول هماگلوتینین (HA۲) و بخش آمینی خارج سلولی پروتئین کانال یونی (M۲e) با ۲۳ اسید آمینه، در همه ویروس‏های آنفلوانزای A انسانی بسیار حفاظت شده هستند و هدف مناسبی برای تولید واکسن آنفلوانزای وسیع الطیف می‏باشند.

مواد و روش‌ها: در این پژوهش، قطعه ژنی ۳M۲e سنتتیک، بالا دست ژن HA۲ در سازه pET۲۸a-HA۲ پس از هضم آنزیمی با آنزیم BamH۱، کلون شد. سازه واجد کایمر ۳M۲e-HA۲ به باکتری E.coli سویه BL۲۱ منتقل شد و سلول‏ها در محیط مایع LB حاوی کانامایسین (۵۰mg/ml) بعد از القا با ایزوپروپیل بتا دی تیو گالاکتوزید (IPTG) به صورت کشت شبانه رشد داده شد. بررسی و تایید بیان سازه ۳M۲e-HA۲ به وسیله الکتروفورز روی ژل پلی‏آکریل‏آمید PAGE SDS- و وسترن بلات با استفاده از آنتی‏بادی‏های مونوکلونال اختصاصی انجام شد و سپس پروتئین نوترکیب توسط ستون Ni-TED تخلیص گردید.

یافته‌ها: نتایج کلونی PCR و هضم آنزیمی و تعیین توالی نشان داد که ژن ۳M۲e در وکتور pET۲۸a-HA۲ به طور صحیح و در قاب خواندنی دنبال هیستیدینی کلون شده است.

استنتاج: شناسایی آنتی‏بادی علیه اپی توپ‏های حفاظت شده HA۲ و M۲e، گامی مهم به سوی ساخت واکسن جهانی ویروس آنفلوانزا است، بنابراین سازه  (۳M۲e-HA۲)تهیه شده در این مطالعه می‏تواند کاندید واکسن زیر واحدی مناسبی برای پیشگیری از این عفونت باشد.


حسین پازوکی قوهه، عبدالستار پقه، مهدی فخار، غفور توکلی، عیسی نظر، مریم کیانی،
دوره ۲۶، شماره ۱۴۳ - ( آذر ۱۳۹۵ )
چکیده

سابقه و هدف: در سال‌های اخیر موارد اسپورادیک لیشمانیوز پوستی از برخی مناطق شهرستان پاکدشت، واقع در جنوب شرقی شهر تهران، گزارش شده است. لذا هدف از این مطالعه، بررسی روند شیوع این بیماری و شناسایی گونه‌های لیشمانیا در شهرستان پاکدشت بود.

مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی مقطعی از ابتدای فروردین ماه ۱۳۸۸ تا پایان آبان ماه ۱۳۹۳ بر روی افراد مشکوک به لیشمانیوز پوستی مراجعه کننده به آزمایشگاه مرکز بهداشت شهرستان پاکدشت صورت گرفت. تشخیص بیماری با تهیه اسمیر مستقیم از ضایعات پوستی و رنگ‌آمیزی گیمسا انجام گرفت. پس از استخراج DNA کینتوپلاستی از روی اسلایدهای با روش فنل کلروفرم ایزوآمیل الکل، از روش PCR اختصاصی برای تعیین گونه انگل، استفاده گردید.

یافته‌ها: از مجموع ۹۶ مورد مشکوک بیماری، در ۵۷ مورد (۴/۵۹ درصد) اجسام لیشمن شناسایی شد. از این تعداد، ۳۷ نفر مذکر (۹/۶۴ درصد) و ۲۰ نفر مونث (۱/۳۵ درصد) بودند. بیش‌ترین موارد بیماری مربوط به سال ۱۳۹۱ با ۳۱ مورد (۴/۵۴ درصد) و مربوط به ماه‌های مهر و آبان بوده است. بیش‌ترین فراوانی (۲/۳۰ درصد) در گروه سنی کم‌تر از ۱۰ سال و کم‌ترین فراوانی (۶/۱۳ درصد) در گروه سنی ۱۰ تا ۲۰ سال بود. هم‌چنین اغلب بیماران سابقه مسافرت به منطقه آندمیک سبزوار (استان خراسان رضوی) را داشته‌اند و شغل اغلب آن‌ها کارگری بود. در این مطالعه، گونه انگل شناسایی شده در تمام بیماران، لیشمانیا ماژور بود.

استنتاج: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می‌رسد که شهرستان پاکدشت کانون بیماری لیشمانیوز پوستی نبوده و ابتلا به این بیماری به دنبال مسافرت افراد به کانون‌های بومی بیماری صورت گرفته است.


حمیده عباسپور کاسگری، ماریا توکلی اردکانی، عبدالله فرهادی نسب،
دوره ۲۹، شماره ۱۸۰ - ( دی ۱۳۹۸ )
چکیده

سابقه و هدف: ممانتین یک آنتاگونیست غیر رقابتی رسپتورهای گلوتامات نوع ان متیل دی آسپارتات میباشد که برای درمان آلزایمر متوسط تا شدید تأیید شده است. شواهد زیادی وجود دارد که ارتباط بین نوروترنسمیتر گلوتاماترژیک و بیماری اسکیزوفرنی را نشان میدهد. هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی و ایمنی ممانتین بهعنوان درمان کمکی داروهای آنتیسایکوتیک در بیماران با سایکوپاتولوژی اسکیزوفرنی و اسکیزوافکتیو میباشد. در این مطالعه اثر ممانتین بر علائم مثبت بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و اسکیزوافکتیو بررسی شده است.
مواد و روشها: مطالعه حال حاضر به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی شدهی دوسوکور و دارونما کنترل میباشد. معیارهای ورود به مطالعه شامل بیماران گروه سنی ۶۵-۱۸ سال بود که اختلال اسکیزوفرنی و اسکیزوافکتیو در آنها توسط روانپزشک تائید شده بود. معیارهای خروج از مطالعه شامل بارداری و شیردهی، حساسیت نسبت به داروی ممانتین و عدم رضایت شخصی جهت ورود به مطالعه در نظر گرفته شد. در یک گروه ۲۹ نفره از بیماران، ممانتین به درمانهای معمول آنتیسایکوتیک اضافه شد و گروه ۲۹ نفره بعدی دارونما را به همراه درمانهای معمول خود دریافت کردند. ابزار ارزیابی اولیه بالینی PANSS score بیماران بود که به صورت پرسشنامه در شروع درمان و همچنین در هفتههای ۴ و ۱۲ تکمیل شد.
یافتهها: در این مطالعه اختلاف معنی‌‌دار آماری بین تغییرات PANSS در خرده معیار مثبت در بیماران گروه کنترل و ممانتین دیده نشد (۰۷/۰= P). بهطوریکه کاهش مقادیر شاخص PANSS مثبت در گروه دارو (۱۷/۷±۳۲/۶) و در گروه گروه کنترل (۲۵/۶± ۱۷/۴) بود(۰۷/۰= P).
استنتاج: ممانتین برعلائم مثبت بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و اسکیزوافکتیو موثر نمی باشد.
 
شماره ثبت کارآزمایی بالینی : ۵N۲۰۱۳۱۰۰۸۳۲۱۰IRCT
 
 
فرزانه توکلی، الهام روشندل، حسین بنکچی، عباس حاجی فتحعلی، سایه پرخیده،
دوره ۳۱، شماره ۱۹۹ - ( مرداد ۱۴۰۰ )
چکیده

 سابقه و هدف: در مطالعات مختلفی نقش پروتئین واکنشی c (CRP) طی روزهای مختلفی از پیوند و در فرآیندهای التهابی و پیامدهای بالینی پس از پیوند سلول بنیادی مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه ما به بررسی ارتباط میزان CRP روز بستری، با اولین پیامد پس از پیوند، پیوندپذیری و همچنین طول مدت بستری در بیماران تحت پیوند اتولوگ سلولهای بنیادی خونساز پرداختیم.
مواد و روشها: در این مطالعه گذشتهنگر طی سالهای ۱۳۹۹-۱۳۹۳ استخراج دادهها شامل اطلاعات دموگرافیک بیماران، سطح CRP بدو ورود، شمارش گلبولهای سفید و پلاکت برای محاسبه روز پیوندپذیری و محاسبه مدت زمان بستری صورت گرفت. جهت آنالیز دادهها، مدل مخاطرات متناسب کاکس، بررسی نمودار Score process، آزمون Kolmogorov-type supremum و مدل رگرسیون خطی انجام شد.
یافتهها: دادههای حاصل از این مطالعه، رابطه معنیداری بین سطح CRP روز اول بستری و روز پیوندپذیری و همچنین طول مدت بستری نشان نداد.
استنتاج: بررسیهای آتی شامل در نظر گرفتن روند تغییرات CRP، سطح CRP در کنار سایر فاکتورهای التهابی در روزهای شیمی درمانی مهیاسازی و یا روز تزریق سلولهای بنیادی، ممکن است اطلاعات سودمندتری فراهم آورد.
مهشید مهدیزاده، حسین بنکچی، فرزانه توکلی، مریم نیکونژاد، عباس حاجی فتحعلی، مسعود سلیمانی،
دوره ۳۱، شماره ۲۰۳ - ( آذر ۱۴۰۰ )
چکیده

 سابقه و هدف: پیوند سلولهای بنیادی خونساز اتولوگ یکی از بهترین گزینههای درمانی برای برخی بیماران مبتلا به بدخیمیهای خونی محسوب میشود. روند لانه گزینی سلولهای بنیادی در مغز استخوان و تولید و تکثیر جمعیت جدید سلولها که پیوندپذیری نامیده میشود، از مهمترین فاکتورهای موفقیت در پیوند سلولهای بنیادی در نظر گرفته میشود. هدف از این مطالعه یافتن عوامل مؤثر در زمان پیوندپذیری و بستری بیماران تحت پیوند میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه گذشتهنگر، بیماران تحت پیوند سلولهای بنیادی اتولوگ مبتلا به لنفوم و مالتیپل میلوما که طی سالهای ۸۸ الی ۹۸ به بیمارستان آیتاله طالقانی تهران مراجعه کرده بودند وارد مطالعه شده و بررسی عوامل مؤثر در زمان پیوندپذیری و طول مدت بستری بیماران با استفاده از اطلاعات موجود در پرونده بیماران صورت گرفت.
یافتهها: بیماران با تشخیص هوچکین نسبت به بیماران با تشخیص مالتیپل میلوما پیوندپذیری میلوئیدی دیرتری داشتند (۰/۰۶=P) و به ازای یک واحد افزایش در تعداد تزریق پلاکت، پیوندپذیری میلوئیدی دیرتر رخ می‌دهد (۰/۰۹=P). بیماران با تشخیص هوچکین نسبت به بیماران با تشخیص مالتیپل میلوما که میزان پیوندپذیری پلاکتی دیرتری داشتند به ازای یک واحد افزایش در تعداد تزریق پلاکت، پیوندپذیری پلاکتی دیرتر رخ می‌دهد(۰/۰۵=P). عوامل خطر معنادار در تجزیه و تحلیل تک متغیره وارد مدل چندگانه شدند که در میان آنها تعداد تزریق کیسه خون با مدت زمان بستری در ارتباط بود (۰/۰۰۰۱P<).
استنتاج: پیوندپذیری میلوئیدی و پلاکتی با میزان دریافت فرآوردههای خونی در ارتباط میباشند و حمایتهای ترانسفیوژن میبایست به میزان صحیح و نه بیش از حد برای بیمار صورت گیرد. زیرا ممکن است طول مدت بستری بیماران را افزایش دهد.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Mazandaran University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb