جستجو در مقالات منتشر شده


۷ نتیجه برای حامدی

محمد باقر رحمتی ، فاطمه صفدریان ، یعقوب حامدی ، علی اکبر خادم، محمد صادق رضائی،
دوره ۲۲، شماره ۹۳ - ( مهر ۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه و هدف: سرماخوردگی یکی از شایع‌ترین بیماری‌های ویروسی در کودکان است که سالیانه هزینه‌های زیادی را در بر دارد. اکیناسه به طور شایع‌تر برای پیشگیری و درمان عفونت‌های غیر اختصاصی سیستم تنفسی فوقانی به کار می‌رود. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر سرخارگل (اکیناسه) در درمان عفونت تنفسی فوقانی حاد (سرماخوردگی) درکودکان ۵ تا ۱۱ ساله در بندرعباس است. مواد و روش‌ها: این کارآزمایی بالینی بر روی ۱۰۰ بیمار ۵ تا ۱۱ ساله مبتلا به عفونت حاد سیستم تنفسی فوقانی مراجعه‌کننده به بیمارستان کودکان بندرعباس از مهر ماه ۸۸ لغایت اسفند ۸۸ صورت گرفت. بیماران مورد مطالعه به طور تصادفی در ۲ گروه ۵۰ نفری تقسیم شدند. برای گروه اول شربت ایموژن (شربت حاوی عصاره ریشه گیاه اکیناسه پورپورا، ۲۰۰ میلی‌گرم در هر میلی‌لیتر) به میزان ۵ میلی‌لیتر و دو بار در روز به‌مدت ۱۰ روز تجویز شد. گروه عدم مداخله (به‌جز سالین و ضد تب) هیچ دارویی دریافت نکرد. بیماران مورد مطالعه به مدت ۱۰ روز پیگیری و علایم روزانه بیماران توسط والدین و یا با مراجعه به درمانگاه عفونی کودکان دریافت و ثبت شد. جهت طبقه‌بندی و آنالیز داده‌ها از روش‌های آمار توصیفی و آزمون آماری t استفاده شد (۰۵/۰p<). یافته‌ها: در این کارآزمایی بالینی ۱۰۰ بیمار مبتلا به سرماخوردگی بررسی شدند. میانگین سنی کودکان مورد مطالعه ۷۸/۱ ± ۵۶/۷ سال بود. طول مدت تب، سرفه، آبریزش بینی و گرفتگی بینی در دو گروه مورد مطالعه از نظر آماری اختلاف معنی‌داری نداشت. در هیچ یک از افراد شرکت‌کننده در مطالعه عارضه دارویی خاصی مشاهده نشد و همه بیماران اکیناسه را به خوبی تحمل کردند. استنتاج: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد اکیناسه بر روی کاهش طول مدت علایم سرماخوردگی تأثیر قابل توجهی ندارد. مطالعات کارآزمایی با طراحی دقیق جهت بررسی اثر اکیناسه بر روی درمان و پیشگیری از سرماخوردگی پیشنهاد می‌شود.
مامک عادل، مسعود شریفی، رویا حامدی، نفیسه رحمانی، امیر جوادی، فاروق جهانگیری،
دوره ۲۶، شماره ۱۴۳ - ( آذر ۱۳۹۵ )
چکیده

سابقه و هدف: هیدروکسید کلسیم و کلرهگزیدین از جمله رایج‌ترین داروهای داخل کانال ریشه می‌باشند.اخیرا ترکیبی گیاهی به نام کارواکرول نیز به عنوان داروی داخل کانال معرفی شده است. هدف این مطالعه مقایسه فعالیت ضدمیکروبی کارواکرول،کلرهگزیدین و هیدروکسید کلسیم بر انتروکوکوس فکالیس می‌باشد.

مواد و روش‌ها: دراین مطالعه تجربی ۵۶دندان تک ریشه کشیده شد و پس از آماده‌سازی کانال ها، به طور تصادفی به ۳ گروه ۱۶ تایی و ۲ گروه کنترل مثبت و منفی ۴ تایی تقسیم شدند. پس از استریل سازی با اتوکلاو تمامی آن‌ها به جز گروه کنترل منفی با انتروکوک فکالیس آلوده گردیدند.کانال ریشه دندان‌های گروه۱ با خمیر هیدروکسید کلسیم پر شد و در کانال های گروه۲ و۳ به ترتیب مخروط‌های کاغذی آغشته به کلرهگزیدین ۲/۰ درصد و کارواکرول ۹۴ درصد تا طول کارکرد قرار گرفتند. گروه کنترل منفی بدون ایجاد آلودگی تحت شرایط مطالعه قرار گرفت و در گروه کنترل مثبت از هیچ دارویی استفاده نشد. پس از انکوباسیون نمونه‌ها به مدت ۴۸ساعت و شست وشوی کانال ها، از هرکانال نمونه گیری شد و رشد کلنی باکتری در محیط کشت BHI آگار بررسی شد. برای آنالیز آماری از نسخه۲۰ نرم افزار SPSS و آزمون‌های مجذور کای و تست دقیق فیشر استفاده شد. سطح معنی‌داری ۰۵/۰در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: هر سه گروه در از بین بردن انتروکوکوس فکالیس موثر بودند و تفاوت معنی‌داری در اثر ضد باکتریایی آن‌ها یافت نشد (۹۹/۰= p).

استنتاج: کارواکرول به عنوان یک داروی گیاهی موثر جهت شست وشوی داخل کانال توصیه می‌شود.


محمد مودودی یاقوتی، نرجس نوری گودرزی، جواد حامدی، محمد آذرسا، محمدرضا افرادی، راحیل مشهدی، محمدرضا پورمند،
دوره ۳۰، شماره ۱۸۵ - ( خرداد ۱۳۹۹ )
چکیده

سابقه و هدف: مصرف چرخشی آنتیبیوتیکها در بیمارستان میتواند موجب کاهش مقاومت آنتیبیوتیکی به استافیلوکوکوس اورئوس شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی تغییرات مقاومت به اگزاسیلین در سویه استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متیسیلین (MRSA) حامل کاست کروموزومی SCCmec III در آزمایشهای تکاملی متوالی در محیط کشت عاری از آنتیبیوتیک بود.
مواد و روشها: در یک مطالعه مقطعی از شهریورماه تا آذرماه سال ۱۳۹۷ تعداد ۱۰ جدایه  MRSA از نمونه های بالینی بیماران بخشهای یک بیمارستان دانشگاهی به کمک روشهای رایج میکروبشناسی شناسایی شدند. سپس تایپینگ SCCmec به روش Multiplex PCR بر روی آنها انجام شد. یک سویه به عنوان سویه نیا وارد آزمایشهای تکاملی شد و تا حدود ۹۰۰ نسل کشت داده شد. پس از تعیین حداقل غلظت مهاری (MIC) اگزاسیلین ویژگیهای رشد مانند زمان تکثیر (Generation time) و کشتهای رقابتی سه سویه انتخابی با سویه نیا، مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: از ۱۰ جدایه  بالینی MRSA ،۶ سویه با ویژگی SCCmec تایپ III و ۴ سویه با ویژگی SCCmec تایپ IV مشخص گردید. سویه نیا نسبت به اگزاسیلین مقاوم و سویههای تکامل یافته حساس بودند. نتایج زمان تکثیر در سه سویه تکامل یافته با ۸-۶ دقیقه کاهش همراه بود. جمعیت سویههای تکامل یافته از ۱ درصد، در انتها به ۲۰ تا ۴۸ درصد از جمعیت کل افزایش یافت.
استنتاج: سویههای تکامل یافته نسبت به سویه نیا صلاحیت رشد بالاتری در محیط عاری از آنتیبیوتیک پیدا کردند. نتایج این مطالعه نشاندهنده تاثیر مثبت راهبرد مصرف چرخشی آنتیبیوتیک بر کاهش سویههای MRSA است.
ساناز حامدیزدان، سمیه حلاج نژادی، فروغ محمدی، شادی نجارصادقی،
دوره ۳۲، شماره ۲۱۵ - ( آذر ۱۴۰۱ )
چکیده

سابقه و هدف: گیاهان جنس Marrubium از دیرباز به عنوان داروی سنتی در درمان بیماریها استفاده میشدند. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرات ضد میکروبی عصارهها و فراکسیونهای گیاه Marrubium parviflorum میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، عصارهگیری از اندام هوایی گیاه با روش سوکسله انجام گرفت. اثر ضدمیکروبی عصارهها بر روی شش سویه باکتری گرم مثبت، چهارسویه باکتری گرم منفی و یک سویه قارچ مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین عصارههای موثر با انواع روشهای کروماتوگرافی فراکسیونه شدند و اثرات ضدمیکروبی آن ها نیز بررسی شد.
یافتهها: عصاره کلروفرمی گیاه M.parviflorum علیه باکتری‌های Micrococcus luteus، Staphylococcus epidermidis و  Bacillus cereus به ترتیب با قطر هاله عدم رشد (DIZ) ۱۶/۶، ۱۴/۶ و ۱۱/۶ میلیمتر و همگی با حداقل غلظت باکتریسیدال (MBC)۱۰۰ میلیگرم بر میلیلیتر موثر بود.  عصاره متانولی نیز علیه باکتری Proteus mirabilis و Psudomonas aeruginosa اثرات ضد میکروبی قابل توجهی نشان دادند. دربین فراکسیونهای حاصل، فراکسیون ۱۰، ۲۰، ۴۰ و ۶۰ درصد عصاره کلروفرمی و فراکسیونهای ۲۰، ۴۰ درصد عصاره متانولی بیش ترین اثر ضدمیکروبی را ایجاد کردند. مقادیر MBC و DIZ در فراکسیون‎هاای بهدست آمده نشاندهنده تغلیظ ترکیبات ضدمیکروبی در برخی از فراکسیون ها و حساسیت بیشتر باکتریهای گرم مثبت نسبت به باکتریهای گرم منفی میباشد.
استنتاج: از بین تمامی عصارههای مطالعه شده، عصاره کلروفرمی و متانولی گیاه M.parviflorum قویترین اثر ضد میکروبی را از خود نشان دادند و حساس‌ترین میکروارگانیسم Micrococcus luteus بود.
 
سودابه حامدی شهرکی، فرشاد امیرخیزی،
دوره ۳۲، شماره ۲۱۶ - ( دی ۱۴۰۱ )
چکیده

سابقه و هدف: با توجه به اهمیت استرس اکسیداتیو در بیماریزایی استئوآرتریت،این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین ظرفیت تام آنتیاکسیدانی رژیم غذایی(DTAC) با نشانگرهای استرس اکسیداتیو در بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی که از ماه بهمن سال ۱۴۰۰ تا خرداد سال ۱۴۰۱ اجرا شد، دریافت غذایی ۱۵۲ بیمار مبتلا به استئوآرتریت زانو مراجعهکننده به مراکز درمانی شهر زابل با استفاده از پرسشنامه نیمه کمی بسامد خوراک (FFQ) مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات دموگرافیک و تنسنجی هریک ازشرکتکنندگان جمعآوری و DTAC با روش بررسی توان آنتیاکسیدانی رژیم غذایی در احیای آهن فریک(FRAP) محاسبه شد. سپس غلظت سرمی مالون دیآلدهید(MDA)، وضعیت تام اکسیدان سرم(TOS)، ظرفیت تام آنتیاکسیدانی سرم(TAC) و همچنین میزان فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان سوپراکسید دیسموتاز(SOD)، گلوتاتیون پراکسیداز(GPx) و کاتالاز(CAT) درگویچههای سرخ به عنوان نشانگرهای استرس اکسیداتیو اندازهگیری شدند. شاخص استرس اکسیداتیو(OSI) نیز با تقسیم میزان TOS بر TAC محاسبه شد.
یافتهها: به موازات افزایش DTAC، روند کاهشی معنیداری در غلظت سرمی MDA (۰۰۱/۰>P-روند)، TOS (۰۰۱/۰>P-روند) و OSI (۰۰۱/۰=P-روند) و روند افزایشی معنیداری در غلظت سرمی TAC (۰۲۷/۰=P-روند) وجود داشت. با این حال، ارتباط آماری معنیداری بین DTAC و میزان فعالیت آنزیم‌های آنتیاکسیدانی SOD، GPx و CAT در گویچههای سرخ مشاهده نشد.
استنتاج: بر اساس یافتههای مطالعه، DTAC بالاتر به‌طور مطلوب با نشانگرهای استرس اکسیداتیو در بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو در ارتباط است. با این حال انجام مطالعات آیندهنگر برای تأیید این یافتهها، ضروری به نظر میرسد.

سودابه حامدی شهرکی، فرشاد امیرخیزی، سهیل پورحیدر، عباس پیشدادیان،
دوره ۳۳، شماره ۲۲۱ - ( خرداد ۱۴۰۲ )
چکیده

 سابقه و هدف: بیوپسی معیار استاندارد تشخیص فیبروز کبدی است، اما به‌دلیل تهاجمی بودن، خطر عوارض و خطاهای نمونهگیری، به‌طور گسترده برای پایش فیبروز کبد استفاده نمی‌شود. این مطالعه با هدف ارزیابی اهمیت بالینی چندین شاخص غیرتهاجمی در تشخیص بیماری و در پیش‌بینی فیبروز پیشرفته کبد درکودکان مبتلا به هپاتیت خودایمن(AIH) انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی آینده نگر، برای ۴۰ کودک مبتلا به AIH، شمارش کامل خون و آزمایش‌های عملکرد کبد انجام شد و شاخصهای مشتق از آنها محاسبه شد. تمامی بیماران مبتلا به AIH بر اساس بیوپسی کبد به دو گروه فاقد فیبروز/فیبروز خفیف و فیبروز متوسط/شدید (فیبروز پیشرفته) تقسیم شدند.
یافتهها: در بیماران مبتلا به AIH میزان شاخص نسبت آسپارتات آمینوترانسفراز به پلاکت (APRI) و شاخص فیبروز بر اساس چهار فاکتور (FIB-۴)، افزایش معنیدار (۰/۰۰۱P<) و میزان شاخص نسبت نوتروفیل به لنفوسیت (NLR)، کاهش معنیدار (۰/۰۴۱P=) در مقایسه با افراد سالم داشت. در بیماران مبتلا به فیبروز پیشرفته، میزان بیلی روبین مستقیم (DBIL) و APRI به‌طور قابل توجه بیشتر و میزان آلبومین به طور قابل توجه کمتر در مقایسه با گروه فاقد فیبروز/فیبروز خفیف بود. تجزیه و تحلیل سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد گیرنده (AUC) نشان داد که FIB-۴ و APRI برای تشخیص بیماری AIH در کودکان و DBIL و APRI برای تشخیص فیبروز پیشرفته کبدی در کودکان مبتلا به AIH دارای ارزش بالینی هستند.
استنتاج: APRI می‌تواند به‌عنوان شاخص‌ مرجع برای تشخیص بیماری AIH در کودکان و نیز پایش فیبروز کبدی در کودکان مبتلا به AIH مورد استفاده قرار گیرد.
 
مرضیه زمانیان، کوثر رضیان، سپیده پیوندی، محمود موسی زاده، معصومه حامدی، محمد زاهدی، انسیه فولادی،
دوره ۳۳، شماره ۲۲۵ - ( مهر ۱۴۰۲ )
چکیده

سابقه و هدف: شایعترین علت شناخته شده ناباروری در زنان، اختلال در تخمکگذاری است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر رژیم ترکیبی لتروزول و کلومیفن با لتروزول به تنهایی بر میزان بارداری و تخمک‌گذاری در بیماران نابارور مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک تحت القای تخمک‌گذاری انجام گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه به‌صورت کارآزمایی بالینی بر روی ۱۰۲ بیمار نابارور مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک که به درمانگاه نازایی بیمارستان امام خمینی ساری مراجعه کردند در بازه زمانی سال ۹۷ تا ۹۸ انجام شد. شرکت‌کنندگان به‌صورت تصادفی که با استفاده از جدول اعداد تصادفی صورت می‌گرفت، در دو گروه (هر گروه ۵۱ نفر) قرار گرفتند که گروه اول، ۵ میلیگرم لتروزول را روزانه (۲ قرص) در روزهای ۷-۳ قاعدگی و گروه دوم نیز ۱۰۰ میلی‌گرم کلومیفن را به همراه ۵ میلی‌گرم لتروزول به همان صورت دریافت کردند. در صورت وجود حداقل یک فولیکول با سایز ۱۹-۲۰ میلی‌متر آمپول HCG با دوز ۵۰۰۰ واحد تزریق شد. توصیه‌های لازم درباره اینترکورس منظم به‌صورت یک روز در میان به بیماران داده شد.
یافتهها: تعداد فولیکول‌های بالای ۱۴ میلی‌متر در گروه ترکیب دو دارو، در مقایسه با گروه لتروزول اختلاف معنیداری داشتند(۰/۰۵ P<). اما از لحاظ سن، شاخص توده بدنی، تعداد فولیکول‌های بالای ۱۸ میلی‌متر، ضخامت آندومتر، تعداد حاملگی بالینی، حاملگی ongoing، متولدین زنده، سقط و چندقلوزایی بین دو گروه اختلاف معنی‌داری مشاهده نشد.

استنتاج: براساس این مطالعه، به نظر می‌رسد که ترکیب لتروزول و کلومیفن سیترات نسبت به لتروزول برای تحریک تخمک‌گذاری زنان نابارور مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک موثرتراست.
 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Mazandaran University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb