۲۷ نتیجه برای صدر
شهین نجارپیرایه ، ندا سلیمانی ، جاوید صدرایی ، صفورا درخشان ،
دوره ۲۰، شماره ۷۸ - ( مهر و آبان ۱۳۸۹ )
چکیده
سابقه و هدف: رتهای وحشی به عنوان یک عامل مهم انتشار آلودگی در نواحی شهری مورد توجه هستند. در سالهای اخیر، رتهای وحشی در تهران به طور وسیعی پراکنده شده اند. بنابراین، بررسی مقاومت آنتیبیوتیکی باکتریهای رودهای جدا شده از رتها به علت احتمال انتقال مقاومت آنتیبیوتیکی به انسان اهمیت دارد. هدف این تحقیق، بررسی میزان مقاومت آنتیبیوتیکی باکتری های خانواده انتروباکتریاسه جدا شده از مدفوع رتهای وحشی بود که در نقاط پر جمعیت شهر تهران زندگی می کنند.
مواد و روش ها: چهل رت وحشی (Rattus rattus) از مناطق شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران به دام انداخته شده و به صورت زنده به آزمایشگاه منتقل شدند. سکوم حاوی مدفوع در شرایط استریل خارج و محتویات آن کشت شد. سپس حساسیت آنتیبیوتیکی سویه های جدا شده با روش انتشار از دیسک تعیین شد.
یافته ها: اشریشیا کلی (۱۰ ایزوله)، سالمونلا تیفی موریوم (۷ ایزوله)، شیگلا سونئی (۱ ایزوله)، پروتئوس میرابیلیس (۳ ایزوله)، سیتروباکتر فروندی (۱۷ ایزوله) و انتروباکتر (۴ ایزوله) از رتها جدا شدند. مقاومت آنتیبیوتیکی در تمام گونه های جدا شده انتروباکتریاسه بسیار بالا بود.
استنتاج: نتایج نشان داد که رتهای بدست آمده از نواحی مورد مطالعه شهر تهران، حامل باکتریهای بیماریزای مقاوم به آنتیبیوتیک نظیر سالمونلا و شیگلا در سکوم خود می باشند. این موجودات ممکن است مخازن مهمی برای انتقال باکتریهای مقاوم به دارو به انسان باشند. بنابراین کنترل جمعیت رتها و مدیریت بهتر سیستمهای فاضلاب اهمیت زیادی دارد.
احسان شریعت بهادری۱، سیده سمیه موسوی پور۲ ، جاوید صدرایی۱،
دوره ۲۲، شماره ۸۹ - ( خرداد ۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: یکی از راههای انتقال بیماری توکسوپلاسموزیس مادرزادی از طریق جفت به جنین میباشد که تشخیص این بیماری را در این مرحله بسیار حائز اهمیت مینماید. انگل توکسوپلاسما دارای آنتیژنهای متعددی میباشد که از آنتیژن های دفعی- ترشحی آن در طراحی کیت الایزا اویدیتی استفاده میشود. هدف از انجام این مطالعه بررسی مقایسهای کیت آماده و طراحی شده الایزا اویدیتی در مادران مبتلا به توکسوپلاسموزیس میباشد، که در کیت طراحی شده از آنتیژنهای دفعی- ترشحی انگل توکسوپلاسما گوندی استفاده گردید.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع مطالعه توصیفی بود. مواد مورد آزمایش برای کیت طراحی شده الایزا اویدیتی شامل مایع آسپیره شده صفاق موشهای سفید کوچک آزمایشگاهی بود، که ۷ روز قبل با تاکی زوئیتهای انگل توکسوپلاسما گوندی (۱۰۶ تاکی زوئیت در هر میلی لیتر) به روش تلقیح داخل صفاقی آلوده شده بودند. مایع فوق با دور g ۱۰۰۰ به مدت ۱۵ دقیقه سانتریفیوژ و سپس مایع رویی به عنوان ترکیب آنتیژنهای دفعی ترشحی استخراج گردید.
یافتهها: نتیجه این آزمایش نشان داد که اگر جهت تهیه کیت الایزا اویدیتی در تشخیص آنتی بادی IgG انگل توکسوپلاسما گوندی از آنتیژنهای تازه دفعی- ترشحی استفاده گردد، نتایج این آزمایش از کیت آماده ساخته شده در شرکتهای مختلف از نظر کمیت و تیتر آنتیبادی بهتر خواهد بود.
استنتاج: میانگین نتایج حاصل از الایزا اویدیتی طراحی شده با استفاده از آنتیژنهای دفعی- ترشحی انگل توکسوپلاسما گوندی، در تشخیص توکسوپلاسموزیس مادرزادی، قابل قبولتر از میانگین نتایج حاصل از کیت آماده تجاری بود.
عبدالرسول نامجو، سید مرتضی صدری، محمود رفیعیان، کوروش اشرفی، نجمه شاهین فرد، رویا انصاری سامانی، فاطمه موسوی اضماره،
دوره ۲۲، شماره ۹۶ - ( دی ۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: افزایش روز افزون مقاومت آنتیبیوتیک ها و عوارض جانبی آنها توجه به داروهای گیاهی و مواد ضد میکروبی طبیعی را برای مقابله با عفونتها و یا مهار عوارض جانبی داروهای سنتتیک بیشتر نموده است. در این پروژه ضمن بررسی اثرات ضد میکروبی عصاره گیاه سیاهدانه، عوارض مسمومیت کلیوی جنتامایسین، تأثیرسیاهدانه بر مسمومیت کلیوی ناشی از جنتامایسین و همچنین اثراث مصرف توأم جنتامایسین و سیاهدانه در درمان عفونت ادراری ناشی از باکتری اشریشیاکلی در خرگوش مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روشها: به منظور انجام این تحقیق تجربی، تعداد ٣۶ سر خرگوش نر نیوزلندی به طور تصادفی به ٧ گروه جنتامایسین- باکتری، سیاهدانه- باکتری، سیاهدانه- جنتامایسین- باکتری، باکتری تنها، سیاهدانه- جنتامایسین، جنتامایسین و گروه شاهد تقسیم و پس از ده روز تجویز دارو یا پلاسبو، نمونههای کلیه برای آزمایشات هیستوپاتولوژیک جمعآوری و اثرات نفروتوکسیک جنتامایسین و همچنین اثرات حفاظتی سیاهدانه بر روی کلیه مورد بررسی قرار گرفت. اثر ضد باکتری عصاره، با انجام آزمایشات برون تنی نیز مورد ارزیابی قرار گرفت و مقادیر حداقل غلظت مهارکننده رشد و حداقل غلظتکشندگی باکتری عصاره سیاهدانه به دست آمد. دادهها با استفاده از آزمون های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: مقدار نیتروژن اوره، کراتینین ادرار و خون در گروه دریافت کننده باکتری نسبت به گروه کنترل افزایش یافته بود (۰۵/۰>p) این تغییرات بیوشیمیایی در گروه دریافت کننده باکتری- سیاهدانه نسبت به گروه باکتری کاهش یافته بود (۰۵/۰>p). در بررسیهای هیستوپاتولوژی بافت کلیه، نکروز توبولار حاد گروههای باکتری و جنتامایسین- باکتری بیشتراز گروه سیاهدانه- باکتری و در گروه سیاهدانه- جنتامایسین- باکتری نکروز توبولار خفیف مشاهده شد.
استنتاج: با توجه به نتایج فوق، سیاهدانه علاوه بر اثر ضد باکتریایی علیه اشریشیاکلی، از عوارض مسمومیت کلیوی جنتامایسین جلوگیری میکند. از اینرو ممکن است بتوان آنرا بهعنوان جانشین یا همراه جنتامایسین مطرح نمود.
مصطفی معظمی گودرزی، مهناز آذرنیا، غلامرضا کاکا، سید همایون صدرایی، عمید خطیبی اقدا،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۲ - ( تیر ۱۳۹۲ )
چکیده
سابقه و هدف: در این مطالعه تاثیر درمانی تزریق سلولهای استرومایی مغز استخوان (Bone marrow stromal cells= BMSC)، فاکتور رشد عصب (Nerve growth factor=NGF) و ماتریژل بر عصب سیاتیک له شده موش صحرایی توسط بررسی رفتاری، الکتروفیزیولوژی و هیستولوژی ارزیابی شد.
مواد و روشها: پس از له کردن عصب سیاتیک موشهای صحرایی نر بالغ به طور تصادفی در شش گروه ۷ تایی تقسیم شدند. گروه نرمال، رتهای سالم بدون ایجاد آسیب، گروه شاهد، رتهای باله شدگی عصب سیاتیک بدون مداخله درمانی، گروه ماتریژل، رتهای باله شدگی عصب سیاتیک که با تزریق ماتریژل به محل آسیب درمان شدند، گروه NGF، رتهای باله شدگی عصب سیاتیک که با تزریق NGF درمان گردیدند. گروه سلول درمانی غیر اتولوگ، رتهای با له شدگی عصب سیاتیک که با تزریق غیر اتولوگ BMSC درمان شدند، گروه سلول درمانی اتولوگ، رتهای با له شدگی عصب سیاتیک که با تزریق اتولوگ BMSC درمان شدند. میزان بهبودی توسط شاخص فعالیت حرکتی عصب سیاتیک (Sciatic functional index=SFI)، الکتروفیزیولوژی و مطالعات بافت شناسی ارزیابی گردید.
یافتهها: ن SFI در پایان هفته چهارم در گروههای درمان نسبت به گروه شاهد افزایش نشان داد گرچه این افزایش معنیدار نبود. میانگین SFI در پایان دو هفته پس از ترمیم در هر دو گروه سلول درمانی (اتولوگ و غیر اتولوگ) نسبت به گروه شاهد معنیدار بود (۰۴/۰p<). بررسی میانگین سرعت هدایت عصب (Nerve conductive velocity=NCV)در گروه سالم نسبت به گروههای درمانیاز لحاظ آماری اختلاف معنیداری نداشت. میانگین دامنه پتانسیل فعالیت حرکتی
Amplitude muscle action potential= AMP)) در گروه شاهد کاهش شدیدی را نسبت به گروه سالم (۰۶۷/۰p=) نشان داد اما این متغیر در گروه های درمانی نسبت به گروه شاهد افزایش داشت. تعداد رشتههای عصبی در گروههای درمانی، در هفته ششم پس از ترمیم، نسبت به گروه شاهد، افزایش داشته است. از لحاظ آماری گروه نرمال با سایر گروههای مورد آزمایش دارای اختلاف معنیدار بود (۰۰۱/۰p=).
استنتاج: به نظر میرسد که سلولهای استرومایی مغز استخوان به همراه نوروتروفین NGF و ماتریژل اثرات مثبتی بر ترمیم عصب سیاتیک له شده داشته است. به نظر میرسد، که سلولهای استرومایی مغز استخوان بتوانند، با ترشح فاکتورهای رشد و نوروتروفیک در محل ضایعه از مرگ نورونهای آسیب دیده جلوگیری کنند.
صدراله محرابی، سمیرا نظری، حمیدرضا غفاریان شیرازی، ابوالقاسم هادینیا،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۶ - ( آبان ۱۳۹۲ )
چکیده
سابقه و هدف: مایع شستشو که به طور معمول در عمل PCNL (Percutaneous nephrolithotomy) استفاده میشود، جذب سیستمیک دارد و با مشکلاتی همراه است. هدف از این مطالعه مقایسه کارایی و عوارض آب استریل و سرم فیزیولوژی به عنوان مایع شستشو در عمل پرکوتانئوس نفرولیتوتومی بود.
مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی تعداد ۹۴ بیمار بالاتر از ۱۸ سال مبتلا به سنگ کلیه یا سنگ ابتدای حالب فوقانی که کاندید عمل PCNL بودند، بعد از اخذ رضایت کتبی به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. PCNL تحت بی حسی نخاعی و در وضعیت پرون به روش استاندارد در گروه شاهد با استفاده از سرم فیزیولوژی و در گروه مداخله با استفاده ازآب استریل انجام شد. متغیرهای مورد بررسی قبل، حین و بعد از عمل شامل الکترولیتهای سرم، هزینه و طول مدت عمل و هاپتوگلوبین بعد از عمل در دو گروه با هم مقایسه شدند. برای آنالیز دادهها از نرمافزار SPSS نسخه ۱۵ و آزمونهای آماری ۲χ و Paired-t استفاده شد.
یافتهها: خصوصیات دموگرافیک، مدت زمان عمل، الکترولیتهای سرم و میزان مایع شست و شودهنده در دو گروه یکسان بود. میانگین میزان هاپتوگلوبین بعد از عمل در گروههای شاهد و مداخله به ترتیب ۳۸/۰ ± ۱۴/۱ و ۵۳/۰ ± ۲۹/۱ میلیگرم در دسیلیتر بود (۲۶۳/۰ = P). میانگین هزینه در دو گروه شاهد و مداخله به ترتیب ۱۱۷۲۳۴ و ۲۵۴۰۰ ریال بود (۰۰۱/۰ = P).
استنتاج: استفاده از آب مقطر به عنوان مایع شست و شودهنده در عمل PCNL ارزان، ایمن و در دسترس است و در مقایسه با سرم فیزیولوژی دارای عوارض جانبی قابل توجهی نمیباشد.
عارف هوشیاری، غلامرضا نجفی، رجبعلی صدرخانلو، لیلا روشنگر،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۷ - ( مهر ۱۳۹۳ )
چکیده
Normal
۰
false
false
false
EN-US
ZH-TW
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer۴
چکیده
سابقه و
هدف: وتاگراوئولنس (RG) به طور معمول تحت عنوان سداب، از زمان قدیم به عنوان یک گیاه
دارویی شناخته شده است. فعالیت آنتی اکسیدانی، ضد التهاب، ضد تومور و ضد آندروژن از
جمله خواص دارویی RG است. این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات ضد
باروری عصاره آبی سداب و میزان رشد داخل آزمایشگاهی جنین ها در موش ماده صورت
پذیرفته است.
مواد و روشها: در
مطالعه تجربی حاضر، ۳۰ موش ماده استفاده شد. حیوانات به ۲ گروه کنترل و RG تقسیم شدند. گروههای کنترل ۲/۰ میلی لیتر نرمال سالین و گروههای
RG عصاره آبی RG را با دوز mg/kg ۳۰۰ در هر روز به صورت خوراکی به
مدت ۱۴ روز دریافت کردند. اووسیتهای بالغ به محیط کشت HTF حاویmg/ml) BSA ۴( انتقال داده شدند. درصد اووسیتهای لقاح یافته،
جنینهای دو سلولی، بلاستوسیستها و جنینهای هچ شده پارامترهای مورد ارزیابی در
این مطالعه بودند.
یافتهها: RG در مقایسه با گروه کنترل باعث کاهش معنیدار (۰۵/۰p<) در رشد جنینها در مراحل مختلف شد. این در حالی است که با توقف
مصرف عصاره، تفاوت معنیداری بین گروه کنترل و آزمایشی مشاهده نشد.
استنتاج: نتایج این
مطالعه نشان داد که مصرف عصاره آبی RG با کاهش رشد جنینها، توان
باروری را در موشهای ماده کاهش میدهد. مضافاً اینکه اثرات منفی سداب بر باروری
با قطع مصرف برگشتپذیر میباشد.
داود زوالفقاری، غلامرضا کاکا، سید همایون صدرایی، غلامرضا حرفه دوست،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۷ - ( مهر ۱۳۹۳ )
چکیده
سابقه و هدف: مهمترین فاکتور در انتخاب پلیمر جهت تهیه نانو فیبر برای استفاده در مقاصد پزشکی و بیولوژی ویژگیهای زیست سازگاری و زیست تخریبپذیری است. پلیمر پلی لاکتیدکوپلیگلیکولید (poly (lactic-co-glycolic acidPLGA )) بخاطر مزایای فوق و نیز توجه بسیار در امر مهندسی بافت، در تحقیق حاضر که هدف BMSCs موش صحرایی رت آن بررسی کشت سلولهای استرومایی مغز استخوان بر روی نانو الیاف PLGA است
مواد و روشها: در این مطالعه ابتدا به روش الکتروریسی نانو الیاف PLGA در حلال هگزا فلورو بیس پروپانول تهیه شد. ویژگیهای این پلیمر با روش میکروسکوپ الکترونی روبشی و میکروسکوپ اینورت مورد بررسی قرار گرفت. پس از استحصال سلولها و رسیدن به پاساژ دو، سلولها دردو گروه روی بستر بدون نانو الیاف و بستر حاوی نانو الیاف PLGA کشت داده شدند. حیات و مرگ سلولها در روزهای دوم، چهارم و ششم توسط رنگآمیزی اکریدین اورنج و مورفولوژی سلولها روی بستر نانو الیاف به وسیله میکروسکوپ الکترونی روبشی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج رشد سلولها روی بستر نانو الیاف PLGA در مقایسه با رشد سلول در محیط کشت از لحاظ میزان رشد و مورفولوژی اختلافی نداشتند.
استنتاج: با توجه به بررسی نتایج حاصل ازکشت سلولهای مغز استخوان میتوان نتیجهگیری کرد که از نانو الیاف PLGA میتوان به عنوان داربستی زیست تخریبپذیر و زیست سازگار به همراه سلولهای مغز استخوان در امر مهندسی بافت بهره گرفت.
نوید مسببی، مریم صدرنیا، محمد رضا ذوالفقاری،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۹ - ( آذر ۱۳۹۳ )
چکیده
سابقه و هدف: تشخیص مولکولی مقاومت در آنتی بیوتیکهای موثر روی سویههای کلینیکی مایکوباکتریوم توبرکلوزیس از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این مطالعه طراحی روشی جهت تشخیص سریع موتاسیونهای مرتبط به مقاومت در ژن عامل مقاومت به آنتی بیوتیک ریفابوتین مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: ۴۰ سویه کلینیکی مایکوباکتریوم توبرکلوزیس شامل ۱۲ سویه مقاوم به ریفابوتین و۲۸سویه حساس به این آنتیبیوتیک مورد استفاده قرار گرفتند که نمونهها از بانک میکروبی مرکز تحقیقات سل و عفونی کودکان دانشگاه علوم پزشکی اراک اخذ شد. پرایمرهای اختصاصی با کمک نرم افزارهای BLAST، IDT و MEGA طراحی و تصحیح شدند. پرایمرهای طراحی شده جهت واکنش Allele Specific PCR از ´۳ قابلیت اتصال به نوکلئوتیدهای موتانت در کدونهای ۵۱۶-۵۲۶-۵۳۱ ژن rpoB را داشته و قابلیت شناسایی حالت موتانت را داشتند، لذا عدم تشکیل باند در محصول PCR به معنی مقاوم بودن سویه به ریفابوتین بود. قطعه مورد نظر در تعدادی از نمونهها تعیین ترادف شده و با نتایج بهدست آمده مقایسه گردید.
یافتهها: از ۱۲ سویه مقاوم به ریفابوتین مایکوباکتریوم توبرکلوزیس با کمک روش Allele Specific PCR مورد مطالعه،۱۰ سویه به عنوان سویههای موتانت در یکی از ۳کدون اصلی تشخیص داده شدند. سویههای حساس نیز فاقد موتاسیون در این کدونها بودند. حساسیت روش معادل۸۰ درصد با ۹۵% CI:۰,۵۵-۰.۹۵ و ویژگی آن معادل ۱۰۰ درصد با ۹۵% CI:۰/۸۷-۱ محاسبه گردید. نتایج تعیین ترادف (سکوئنس) مؤید نتایج به دست آمده بود.
استنتاج: نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد که Allele Specific PCR روشی ساده و سریع برای تشخیص سریع مقاومت به ریفابوتین در سویههای کلینیکی مایکوباکتریوم توبرکلوزیس بوده و جهت استفاده روتین پیشنهاد میشود.
مهرناز معطری، هما کوچصفهانی، غلامرضا کاکا، همایون صدرایی، مجید نقدی،
دوره ۲۵، شماره ۱۳۳ - ( بهمن ۱۳۹۴ )
چکیده
سابقه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثرات داربست کیتوسان/ پلی اتیلن اکسید (Cs/PEO) و سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از ژله وارتون (WJ-hMSCs) بر ترمیم آسیب عصب سیاتیک در موشهای صحرایی است.
مواد و روشها: در این مطالعه ۴۲ موش صحرایی نر بالغ به ۶ گروه زیر تقسیم شدند: ۱- گروه نرمال(سالم): بدون قطع عصب سیاتیک؛ ۲- گروه شاهد: عصب سیاتیک قطع شده و سپس بخیه زده شد؛ ۳- گروه شم: محیط کشت در محل قطع عصب تزریق شد؛ ۴- گروه Cs/PEO: داربست Cs/PEO روی محل قطع عصب قرار گرفت؛ ۵- گروه WJ-hMSCs: این سلول در محل آسیب تزریق شد؛ و ۶- گروه WJ-hMSCs-Cs/PEO: از سلول های WJ-hMSCs کشت داده شده روی داربست Cs/PEO در اطراف آسیب استفاده شد. بررسی رفتاری در انتهای هفتههای ۲، ۴، ۶ و ۸ و ارزیابی بافت شناسی در پایان آزمایش انجام شد.
یافتهها: در پایان هفته ۸ پس از جراحی، نتایج رفتاری در گروههای قطع عصب نسبت به گروه سالم به صورت معنیداری افزایش نشان داد (۰۵/۰>p) و در گروه WJ-hMSCs-Cs/PEO نتایج به طور معنیداری نسبت به گروههای شاهد و شم بهبود یافت (۰۵/۰>p). همچنین در پایان هفته ۸ پس از جراحی، نتایج بررسی های بافت شناسی حاکی از کاهش تعداد رشتههای عصبی در گروه های قطع عصب نسبت به گروه سالم بود (۰۵/۰>p). نتایج بررسیهای بافتشناسی بهبودی را در گروههای درمانی ۴، ۵ و ۶ نسبت به گروههای شاهد و شم نشان داد اما این تفاوت معنیدار نبود.
استنتاج: در مطالعه حاضر اثرات مثبت داربستی کیتوسان/پلیاتیلن اکسیدو سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از ژله وارتون بر ترمیم عصب سیاتیک قطع شده در مدل موش صحرایی نشان داده شد.
ریحانه شیخان، فیروزه غضنفری، فاطمه جدیدی، مصطفی آدینه، رضوان صدرمحمدی،
دوره ۲۶، شماره ۱۳۷ - ( خرداد ۱۳۹۵ )
چکیده
سابقه و هدف: از آنجا که موارد زیادی از اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در میان جانبازان ایرانی مشاهده میشود و با افت شدید عملکرد شغلی و اجتماعی همراه بوده، شناسایی متغیرهای دخیل در خطر ابتلا به آسیب روانی حائز اهمیت است. از این رو هدف از این مطالعه بررسی رابطه سبک های دلبستگی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با اختلال استرس پس از سانحه در جانبازان بود.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی روی ۵۶ نفر از جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه مراجعهکننده به مراکز درمانی تحت نظارت بنیاد شهید انجام گردید. ابتدامصاحبه بالینی ساختار یافته برای اختلالات محور I (SCID-I) به منظور اطمینان از تشخیص و آگاهی از اختلالات همبود اجرا شد. سپس سه پرسشنامه چک لیست PTSD، دلبستگی و تنظیم شناختی هیجان برای پاسخدهی در اختیار مبتلایان قرار گرفت.
یافتهها:PTSD با سبک دلبستگی ایمن رابطه معنیداری نداشت(۱۸۲/۰= r) ولی با سبک دلبستگی ناایمن (به ویژه دوسوگرا- اضطرابی) رابطه مثبت و معنیداری داشت (۰۱/۰< p). همچنین PTSD با راهبردهای تنظیم شناختی هیجان رابطه معنیداری داشت بهویژه راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان ونشانههایPTSD رابطه مثبت ومعنیداری نشان دادند(۰۱/۰< p).
استنتاج: مطابق با یافتهها سبک دلبستگی ناایمن بهطور مسقیم با اختلال PTSD در ارتباط است و میتواند عامل زمینه ساز ابتلا به این اختلال باشد. هم چنین شیوه تنظیم شناختی هیجان نیز میتواند پیش بینیکننده مناسبی برای خطر ابتلا به PTSD باشد.
مهرزاد صدرالدین امین، علی هاشمی، حسین گودرزی، سمیرا تراشی، ندا یوسفی نوجوکامبری، الهه تاکی،
دوره ۲۶، شماره ۱۳۸ - ( تیر ۱۳۹۵ )
چکیده
سابقه و هدف: شیوع جدایههای سودوموناس آئروژینوزای مقاوم به آنتیبیوتیک، درمان بیماران سوختگی را
با مشکل مواجه کرده است. لذا هدف از این مطالعه، تشخیص ژنهای blaIMP، blaVIM و OprD در سویههای سودوموناس آئروژینوزای جدا شده از بیماران سوختگی بوده است.
مواد و روشها: در مطالعه توصیفی حاضرکه در فاصله سالهای ۹۳ تا ۹۴ روی ایزولههای سودوموناس آئروژینوزا جدا شده ازبیماران سوختگی بستری دربیمارستان سوانح سوختگی شهیدمطهری شهرتهران انجام شد، تستهای حساسیت ضدمیکروبی با استفاده از روشهای دیسک دیفیوژن انجام گردید و برای شناسایی سویههای تولیدکننده متالوبتالاکتاماز از روش دیسک ترکیبی استفاده شد. فراوانی ژنهای blaIMP-۱، blaVIM-۱ وOprD با استفاده از روش PCR و sequencing مورد بررسی قرارگرفت.
یافتهها: از ۱۰۰ایزوله سودوموناس آئروژینوزا ، ۹۵ سویه مقاوم به ایمی پنم و مروپنم بودند که در این میان، ۸۱ سویه تولیدکننده متالوبتالاکتاماز بودند. ۱۳ سویه سودوموناس آئروژینوزا دارای ژن blaIMP-۱بودند ولی هیچیک از ایزولهها ژن blaVIM-۱ را نداشتند. سویههای واجد قطعههای بزرگتر در ژن OprD دارای توالی الحاقی ISPpu۲۱ و ISPa۱۳۲۸ بودند.
استنتاج: میتوان با شناسایی الگوهای مقاومت آنتیبیوتیکی و بتالاکتامازها از انتشار سویههای مقاوم به آنتیبیوتیک جلوگیری کرد.
لیلا نصیری گورابی، مجید پیرستانی، جاوید صدرایی،
دوره ۲۷، شماره ۱۵۰ - ( تیر ۱۳۹۶ )
چکیده
سابقه و هدف: ژیاردیازیس یک بیماری کلینیکی خود محدود شونده را ایجاد میکند که علائم مشخصه آن اسهال، کرامپهای شکمی، نفخ، کاهش وزن و سوء جذب مواد میباشد. مواردی از ژیاردیازیس بدون علائم بالینی در کشورهای در حال توسعه گزارش شده است که برخی از ژنوتیپها در ایجاد آن دخیل هستند. هدف از این مطالعه بررسی ژنوتیپ تک یاخته ژیاردیا در بیماران فاقد علامت مبتلا به ژیاردیازیس میباشد.
مواد و روشها: تعداد ۳۲۰ نمونه مدفوع از مراجعهکنندگان به مراکز بهداشتی شهرستان بهارستان (استان تهران) جمعآوری و با روش میکروسکوپی از نظر کیست ژیاردیا مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های مثبت در دی کرومات پتاسیم ۵/۲ درصد در یخچال نگهداری و با استفاده از روشCTAB تخلیصDNA انجام گرفت. تعیین ژنوتیپ انگلهای ژیاردیا به روش PCR–RFLP بر روی ژن بتاژیاردین انجام گرفت.
یافتهها: از ۳۲۰ نمونه مورد بررسی، ۲۵ نمونه از لحاظ کیست ژیاردیا مثبت بود (۸/۷ درصد ). کلیه بیماران مبتلا به ژیاردیازیس فاقد علامت بوده و ظاهر و رنگ نمونهها نیز دارای قوام و قهوهای بود. ۴ نمونه مربوط به زنان (۱۶ درصد ) و۲۱ نمونه مربوط به آقایان (۸۴ درصد) بود. پس از تکثیر بخشی از ژن بتا ژیاردین و هضم با آنزیم HaeIII، به ترتیب ۱۶ نمونه (۶۴ درصد) مربوط به مجموعهA و ۹ نمونه (۳۶ درصد) مربوط به مجموعهB شناسایی شد. پس از تعیین توالی مشخص شد که ژنوتیپهای AII، BIII و BIV در شهرستان بهارستان شایع میباشند.
استنتاج: شایعترین ژنوتیپ آلوده کننده ژیاردیا دئودنالیس در افراد فاقد علامت شهرستان بهارستان، مجموعه A میباشد. با توجه به شناسایی ژنوتیپهای AII، BIII و BIV در این منطقه احتمال وجود چرخههای انتقال آنتروپونوتیک و آنتروپوزئونوتیک وجود دارد.
آوا صفراوغلی آذر، پریسا صدراعظمی، فروزان بهمنی، داود بشّاش،
دوره ۲۷، شماره ۱۵۳ - ( مهر ۱۳۹۶ )
چکیده
سابقه و هدف: از آنجائی که فعالیت ناهنجار مسیر PI۳K/Akt در بسیاری از بدخیمیها با عود بیماری و پیشآگهی ضعیف همراه است، در طی سالهای اخیر، هدف قرار دادن این مسیر بهعنوان یکی از راهکارهای درمانی سرطان مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر مهارکننده PI۳K در افزایش اثر سایتوتوکسیک القاء شده توسط دوکسوروبیسین در سلولهای مشتق شده از لوسمی لنفوبلاستیک حاد، ۶-Nalm میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، برای بررسی این که آیا مهار مسیر PI۳K/Akt توسط ۱۱۰۱-GS قادر است تاثیر سایتوتوکسیک دوکسوروبیسین را در سلولهای رده ۶-Nalmافزایش دهد، این سلولها با ترکیبی از دو دارو بهصورت همزمان تیمار شدند و سپس شمارش سلولی، میزان زندهمانی، فعالیت متابولیک و میزان تغییرات بیان ژنهای دخیل در آپوپتوز به ترتیب توسط آزمونهای تریپان بلو، MTT assay و Rq-PCR مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج به دست آمده بیانگر آن است که مهار مسیر PI۳K/Akt با کمک ۱۱۰۱-GS،اثر ضدتکثیری و سایتوتوکسیک القاء شده توسط دوکسوروبیسین را از طریق کاهش بقاء سلولی، فعالیت متابولیک و تعداد سلولهای زنده افزایش میدهد. همچنین، نتایج Rq-PCR نشان میدهد که مرگ سلولی القاء شده در ترکیب دو دارو با یکدیگر با افزایش بیان ژن Bax (۰۱/۰ P ≤) و همچنین افزایش نسبت بیان ۲-Bcl/Bax (۰۰۱/۰ P ≤) در ارتباط میباشد.
استنتاج: این مطالعه نشان داد که مهار نمودن مسیر PI۳K توسط داروی ۱۱۰۱-GS میتواند اثرات ضد لوسمیک داروی شیمیدرمانی دوکسوروبیسین را افزایش دهد.
یوسف اعظمی، مهدی خانجانی، محمد مهراد صدر،
دوره ۲۷، شماره ۱۵۴ - ( آبان ۱۳۹۶ )
چکیده
سابقه و هدف: افسردگی، اضطراب و استرس و سنجش آنها بهعنوان یک مسئله مرتبط با سلامت شناخته شده است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی آزمون همارزی و تغییرناپذیری جنسی مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) در دانشجویان دختر و پسر ایرانی انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع بررسی تستها و همبستگی است. جامعه آماری شامل دانشجویان جدیدالورود سال ۱۳۹۲ کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی میباشند که ۹۷۶ دانشجو (۶۴۷ دختر و ۳۲۹ نفر پسر) با استفاده از روش تمامشماری، به وسیله مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) و نسخه کوتاه مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج با استفاده از نرمافزار AMOS مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که مدل ۳ عاملی (افسردگی- اضطراب- استرس) برای کل دانشجویان توسط تحلیل عاملی تاییدی مورد تایید قرار گرفت و شاخصهای برازش نشاندهندهی برازش خوب دادهها با مدل ۳ عاملی بود. همبستگی منفی این مقیاس با فرم کوتاه مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف نیز تأییدکننده روایی این مقیاس میباشد. همچنین ساختار عاملی بین دو گروه (دختر و پسر) نامتغیر است که این نشان میدهد تفسیر سازه مکنون بین دو گروه یکسان است. نتایج تحلیل واریانس نیز نشان داد که در مولفههای استرس و اضطراب، تفاوت معناداری بین دو جنس دختر و پسر وجود ندارد، اما در زیرمقیاس افسردگی، تفاوت اندکی بین دختران و پسران وجود دارد.
استنتاج: این مقیاس میتواند به عنوان یک ابزار سنجش در مطالعات پژوهشی و موقعیتهای بالینی در هر دو جنس (مذکر و مونث) مورد استفاده قرار گیرد.
سارا صدر، سعید دشتی درگاهلو، فاطمه نیک صولت، عارف حسینیان، مریم مبینی، مریم کریمی،
دوره ۲۷، شماره ۱۵۸ - ( اسفند ۱۳۹۶ )
چکیده
سابقه و هدف: نگرانی های در خصوص همراهی آرتریت روماتویید و سندرم متابولیک وجود دارد. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی سندرم متابولیک در بیماران مرد مبتلا به آرتریت روماتویید می باشد.
مواد و روش ها: پنجاه مرد مبتلا به آرتریت روماتویید از نظر ویژگی های دموگرافیک و بالینی شامل نمره فعالیت بالینی ۲۸ DAS ، نمره سلامت عمومی HAQ ، معیار چشمی درد VAS و آزمایشات مورد ارزیابی و از نظر سندرم متابولیک با ۵۰ مرد با سن مشابه مورد مقایسه قرار گرفتند. سندرم متابولیک بر اساس معیارهای برنامه آموزش ملی کلسترول NCEP/ATP III و فدراسیون بین المللی دیابت IDF تشخیص داده شد. فراوانی سندرم متابولیک در آرتریت روماتویید و گروه کنترل مقایسه شد. آنالیز آماری با استفاده از نرم افزار SPSS ۱۹ انجام و نتایج با۰۵/۰ P<معنی دار تعریف شد.
نتایج: میانگین سنی در گروه بیماران ۲/۱۰ ± ۰۴/۴۹ و در گروه کنترل ۴/۹ ± ۱۲/۴۶ بود (۱۳۹/۰ =P). فراوانی سندرم متابولیک بر اساس معیار NCEP و IDF به ترتیب (۲۴%) ۱۲ و (۳۶%) ۱۸ در گروه آرتریت روماتویید و (۳۲%)۱۶ و (۳۶%) ۱۸ نفر در گروه کنترل بود که از نظر آماری معنی دار نبود. هیپرگلیسمی، هیپرکلسترولمی و بالا بودن لیپوپروتئین با دانسیته پایین در گروه کنترل فراوان تر بود(P<۰,۰۵).
نتیجه گیری: بر اساس مطالعه حاضر،فراوانی سندرم متابولیک در بیماران مبتلا به آرتریت روماتویید مشابه گروه کنترل می باشد ولی این میزان زیاد است. اجزا سندرم متابولیک به صورت روتین باید جهت کاهش ایجاد سندرم متابولیک و عوارض آن پایش شوند.
فاطمه نیک صولت رودپشتی، هادی مجیدی، قاسم رحمت پور رکنی، سعید دشتی درگاهلو، محمد طبرستانی، سارا صدر،
دوره ۲۸، شماره ۱۶۰ - ( اردیبهشت ۱۳۹۷ )
چکیده
اسکلرومیگزدما یک موسینوزیس نادر پیشرونده پوستی همراه با درگیریهای سیستمیک است که با رسوب پیشرونده موسین در پوست تظاهر مییابد و باعث ضخیم شدن پوست میگردد. بیماران مبتلا به اسکلرومیگزدما علاوه بر درگیریهای پوستی و پاراپروتئینمی عوارض دیگری نیز شامل گوارشی، عضلانی- اسکلتی، ریوی، قلبی عروقی، کلیوی، و سیستم عصبی مرکزی دارند. درمان اسکلرومیگزدما دشوار است. در این گزارش مورد، بیمار مبتلا به اسکلرومیگزدمای شدید همراه با تظاهرات پوستی، گوارشی، کلیوی و عضلانی- اسکلتی معرفی میشود. این بیمار به دنبال درمانهای ناموفق، به ایمونوگلوبولین داخل وریدی (IVIG)، پردنیزولون و آزاتیوپرین پاسخ داد. در پی درمان با IVIG، بیمار بهبودی قابل توجهی در علائم بالینی نشان داد و با دورههای IVIG و پردنیزولون در مرحله بهبودی باقی ماند. نتیجه گزارش مورد حاضر این بود که ترکیب IVIG و پردنیزولون میتواند یک درمان موثر برای اسکرومیگزدما باشد.
امیر هومن صدر حقیقی، سید احمد آرتا، محمد حسین آهنگر آتشی، طناز عبدالله زاده بقائی،
دوره ۲۸، شماره ۱۶۷ - ( آذر ۱۳۹۷ )
چکیده
سابقه و هدف: نورالژی تریژمینال شناخته شدهترین نورالژی صورت است و درد شدید ناشی از آن تأثیر بهسزایی در کیفیت زندگی افراد درگیر دارد. مداخلات مطرح شامل درمان دارویی، Microvascular decompression و نیز مداخلاتی که به شاخههای انتهایی عصب آسیب وارد میکنند؛ هیچیک عاری از عوارض جانبی نیستند؛ از این رو دستیابی به درمانی با حداقل عوارض و تهاجم کم تر هم چنان مورد بررسی است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر تزریق محلول حاوی استرپتومایسین و لیدوکائین بر نورالژی تری ژمینال مقاوم به کاربامازپین بوده است.
مواد و روشها: این مطالعه با طراحیRetrospective case series و با ارزیابی آماری پرونده ۴۰ بیمار با سابقه درمان دارویی ناموفق نورالژی تریژمینال با کاربامازپین که تحت تزریق لیدوکائین/استرپتومایسین و متعاقباً بررسی وضعیت درد قرار گرفتهبودند، انجام گرفت. تعداد ۵ تزریق محلول لیدوکائین/استرپتومایسین، با فواصل یک هفته و در محل شروع درد انجام شد و میزان درد در فواصل ۱ هفته، ۱ ماه و ۶ ماه بعد از تزریق مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان درد در چهار زمان اندازهگیریشده با هم مقایسه گردید.
یافتهها: میزان درد پس از یک هفته، یک ماه و شش ماه پس از آخرین تزریق، نسبت به قبل از مداخله، کاهش معنیداری نشان داد (۰۰۱/۰< P). درمان در گروهی که سابقه ابتلای آنها به نورالژی، کم تر از ۵ سال بود نسبت به بیماران با سابقه ابتلای بیش از ۵ سال موفقتر بود.
استنتاج: به نظر میرسد تزریق استرپتومایسین و لیدوکائین همراه باهم، ضمن داشتن موفقیت در کاهش درد ناشی از نورالژی تریژمینال، عوارض ناچیزی دارد. مطالعات کنترلشده جهت تأیید و تجویز این روش در درمان نورالژی تریژمینال ضروری است.
رویا قاسمیان، لطف اله داودی، سارا صدر، محسن مدبری،
دوره ۲۸، شماره ۱۶۸ - ( دی ۱۳۹۷ )
چکیده
سابقه و هدف:آنفولانزا یک بیماری فصلی است که هرساله موجب ابتلا تعداد زیادی از افراد و مرگ و میر میشود. با توجه به قابلیت ویروس برای اپیدمیها و پاندمیهای وسیع در دنیا، شناسایی عوارض و علایم بالینی این بیماری اهمیت زیادی دارد. پاندمی اخیر ویروس H۱N۱ منجر به علایم و عوارضی گردیده که معمولا در سایر آنفولانزاها مشاهده نمیشود، نظیر ترومبوسایتوپنی، لکوپنی و لنفوپنی. با توجه به این یافتهها، بر آن شدیم تا در بیماران مبتلا به آنفولانزای H۱N۱، این مارکرهای هماتولوژیک را بررسی کنیم.
مواد و روشها: کلیه بیماران مشکوک به آنفولانزا که طی زمستان ۱۳۹۴ به اورژانس بیمارستان رازی قائم شهر و
امام خمینی(ره) ساری مراجعه کردند، وارد مطالعه شدند. نمونهگیری بر اساس دستورالعمل کشوری جهت انجام آزمایش PCR، در آزمایشگاه بیمارستان انجام شد و پس از تأیید اولیه آنفولانزا، جهت تعیین ساب-تایپ ویروس به آزمایشگاه رفرنس کشوری در تهران جهت PCR، فرستاده شدند. از کلیه بیماران در زمان بستری،آزمایشات اولیه درخواست گردید که از نظر لکوپنی، آنمی و ترومبوسیتوپنی بررسی شدند.
یافتهها: ۹۶ بیمار شامل ۵۳ زن (۲/۵۵ درصد)و ۴۳ مرد (۸/۴۴ درصد)، با میانگین سنی ۹/۱۶ ± ۶/۴۳ سال مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین گلبول سفید /cc ۱۰۳ × ۶۲/۲ ± ۹/۶ بود. ۲۲ بیمار (۹/۲۲ درصد) لوکوپنیک بودند. میانگین پلاکت cc ۱۰۰ × ۱۰۳ بود که ۳۶ نفر (۵/۳۷ درصد) ترومبوسیتوپنیک بودند. میانگین هموگلوبین g/dL ۱۲/۱ ± ۱/۶ بود که ۶۸ نفر (۸/۷۰ درصد) از بیماران نیز آنمیک بودند. ارتباط معنیداری بین سن و ترومبوسیتوپنی و لکوپنی وجود نداشت.
استنتاج: براساس یافتههای مطالعه، در افراد مبتلا به آنفولانزا، عوارض هماتولوژیک ترومبوسیتوپنی و لکوپنی و آنمی دیده شده است.
گوهر اسلامی، رحمان غفاری، ولی اله حبیبی، آریا سلیمانی، جمشید یزدانی چراتی، هستی صدرائی، شهاب الدین امامی، مجید جوانمرد،
دوره ۲۹، شماره ۱۷۶ - ( شهریور ۱۳۹۸ )
چکیده
سابقه و هدف: بیماریهای قلبی و عروقی از جمله شایع ترین علل مرگ و میر در دنیا هستند و جراحی قلب باز از مهمترین گزینههای درمان این اختلال است. با این حال عوارض جراحی قلب باز باعث افزایش مرگ و میر و همچنین طولانی شدن زمان بستری در ICU و بیمارستان می شود. هدف از این مطالعه ارزیابی اثر تجویز گلوتامین خوراکی بر پیامد بیماران می باشد.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، ۱۰۶ بیمار کاندید عمل جراحی قلب باز بر اساس معیارهای ورود و خروج، وارد مطالعه شدند. بیماران به صورت تصادفی g/kg/day ۵/۰ گلوتامین خوراکی (۵۳n =) و یا پلاسبو
(۵۳n=) از دو روز قبل تا دو روز بعد از جراحی دریافت کردند. طول مدت بستری در ICU و بیمارستان، SOFA score، EuroSCORE II و مرگ و میر ۳۰ روزه در دو گروه ارزیابی شد.
یافتهها: مقایسه طول مدت بستری در بیمارستان بین دو گروه نشان دهنده اختلاف معنیداری بود و مدت زمان اقامت در بیمارستان به طور معنیداری در گروه گلوتامین کم تر بود (۰۰۱/۰P = ). هیچ اختلاف معنی داری در نمرات SOFA، EuroSCORE II، طول مدت بستری در ICU و مرگ و میر ۳۰ روزه در بین دو گروه وجود نداشت (۰۵/۰P> ).
استنتاج: براساس نتایج این مطالعه تجویز گلوتامین خوراکی پس از جراحی قلب باز می تواند باعث کاهش مدت زمان بستری بیمارن شود و فواید بیشتری برای این بیمارن دارد.
شماره ثبت کارآزمایی بالینی : ۱۰N۲۰۱۵۱۱۰۹۰۲۴۶۷۵IRCT
سمیه کریمی تنها، مجید پیرستانی، جاوید صدرایی،
دوره ۲۹، شماره ۱۷۷ - ( مهر ۱۳۹۸ )
چکیده
سابقه و هدف: پپتیدهای ضدمیکروبی، یکی از متنوع ترین ترکیبات ضدمیکروبی هستند که به دلیل پیدایش مقاومت عوامل بیماری زا به آنتیبیوتیک های رایج مورد توجه قرار گرفته اند. با این وجود در مطالعات اندکی خواص ضد انگلی آن ها مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه پیش رو با هدف مقایسه اثرات پپتید کایمریک ملیتین-سکروپین (CM۱۱) و مترونیدازول بر روی تروفوزوئیت ژیاردیا لامبلیا صورت گرفته است.
مواد و روشها: در این تحقیق تجربی، با استفاده از آزمایش MTT، سمیت سلولی پپتید CM۱۱ در غلظتهای µg/ml ۳۲-۵/۰ و مترونیدازول در غلظتهای µg/ml۲۰-۲۵/۰ بر روی سلول Caco-۲ بررسی و IC۵۰ محاسبه گردید. جهت تعیین میزان آپوپتوز القایی CM۱۱ و مترونیدازول از روش فلوسایتومتری استفاده شد. سمیت دارویی پپتید بر روی تروفوزئیت ژیاردیا لامبلیا در شرایط مختلف برونتنی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج MTT نشان داد که بالاترین درصد کشندگی بر روی سلول Caco-۲، در گروه پپتید CM۱۱ در غلظت μg/ml۳۲ پس ازگذشت ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت به ترتیب ۲/۱±۳/۸۴، ۹/۰±۷/۸۸ و ۵/۱±۸۷ درصد بود، در حالی که در گروه مترونیدازول در غلظت μg/ml ۲۰ پس از گذشت ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت به ترتیب ۳/۲±۳۵، ۲/۱±۳/۳۹ و ۸/۱±۳/۴۸ درصد بود. در بالاترین غلظت مورد استفاده طی ۲۴ و ۴۸ ساعت، بالاترین درصد کشندگی بر روی انگل در گروه پپتید و مترونیدازول به ترتیب ۲/۰±۸/۹۹ و ۶/۰±۹۹ درصد بود. میزان کشندگی پپتید و مترونیدازول بر روی انگلهای متصل به سلول در بالاترین غلظت به ترتیب ۱/۰±۷/۹۹ و ۳/۰±۵/۹۹ درصد بود.
استنتاج: نتایج این تحقیق نشان داد که پپتید کایمریک سکروپین- ملیتین (CM۱۱) میتواند کاندید مناسبی جهت درمان ژیاردیازیس باشد.