۷۶ نتیجه برای محسنی
مرتضی جوادی ، سیدعبداله مدنی ، احمد دانشی ، محمد محسنی ،
دوره ۱۰، شماره ۲۸ - ( مهر ۱۳۷۹ )
چکیده
کندروسارکوم سر و گردن از تومورهای بسیار نادر است که در این مقاله یک مورد آن که به بخش گوش و حلق و بینی بیمارستان رسول اکرم (ص) معرفی شده گزارش شده است. تومور به صورت وسیع نواحی سپتوم بینی، سینوس های اتمویید خلفی، اسفنویید، و اینتراکرنیال را درگیر کرده و درمان آن را با مشکل مواجه ساخته بود. تاخیر در مراجعه و یا تشخیص باعث وسیع تر شدن تومور می شود. مهمترین علامت آن انسداد بینی و خونریزی، و درمان انتخابی آن رزکسیون کامل جراحی می باشد.
بهزاد فراهانی ، خسرو هادیان ، اسداله محسنی ،
دوره ۱۱، شماره ۳۰ - ( فروردين ۱۳۸۰ )
چکیده
سابقه و هدف: نقش رادیکال های آزاد مشتق از اکسیژن (Oxygen- derived free radicals) در آسیب سلول های میوکارد در جریان بروز ایسکمی حاد یا خونرسانی مجدد (Reperfusion) به طور جدّی مطرح می باشد. همین امر پژوهشگران را برای دستیابی به روش های درمانی مهار کننده این فرآیند، در جهت کاهش آسیب سلولی در جریان انفارکتوس حاد میوکارد، ترغیب می کند. مطالعه حاضر نقش ترکیبی آنتی اکسیدانت ها را بر روی اندازه انفارکتوس حاد میوکارد در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان ولی عصر اراک مورد ارزیابی قرار داده است.
مواد و روش ها: ۱۸۰ بیمار در دو گروه ۹۰ نفری مورد و شاهد به روش Randomized sequential trial مورد مطالعه قرار گرفتند. بیماران در دو گروه مورد و شاهد به لحاظ سن، جنس، دریافت عناصر ترومبولیتیک، عوامل خطر اصلی، محل و نوع انفارکتوس، همسان سازی شدند. ضمن این که به هر دو گروه مورد و شاهد درمان های روتین داده شد. برای گروه تجربی قرص های ۲۵۰ میلی گرمی ویتامینC ، ۱۰۰میلی گرمی ویتامین E و ۱۰۰ میلی گرمی آلوپورینول بلافاصله بعد از بستری تجویز و روزانه به مدت یک هفته ادامه یافت. مقایسه اندازه انفارکتوس در دو گروه با استفاده از میانگین سطح CPK در سه روز اول بستری و میانگین مساحت نهایی امواج Q در ECG صورت پذیرفت. برای بررسی نسبت ها از آمار توصیفی و برای مقایسه میانگین ها از آزمون t- student استفاده شد.
نتایج:میانگین سنی در گروه تجربی ۶۱±۱۲ سال و در گروه کنترل ۶۱±۱۱ سال بود. به لحاظ جنسی در گروه تجربی ۶۹ درصد مرد و ۳۱ درصد زن و در گروه کنترل ۷۴ درصد مرد و ۲۶درصد زن بوده اند. محل انفارکتوس در گروه مورد در قسمت های قدامی، تحتانی، لترال، بطن راست و انفارکتوس وسیع به ترتیب ۴۱، ۵/۴۱، ۵، ۲ و ۱۰درصد بوده است. از لحاظ نوع انفاکتوس، گروه تجربی ۹۳درصد Q-wave MI و ۷ درصد Non-Q-wave MI داشته اند که این نسبت ها در گروه کنترل ۹۵ درصد و ۵ درصد بوده است. از نظر عوامل خطر اصلی در گروه تجربی، ۴/۶۸ درصد دارای حداقل یک عامل خطر و ۵/۳۱ درصد دارای دو عامل خطر یا بیشتر بوده اند و این نسبت در گروه کنترل ۷۲ درصد و ۶/۳۴ درصد بوده است.میانگین سه روزه CPK در گروه تجربی ۱۴۸۲ U/L و در گروه شاهد ۱۲۵۲ U/L بوده که این تفاوت به لحاظ آماری معنی دار بوده است (P<۰,۰۱). میانگین سطح امواج Q در گروه مورد مطالعه ۳۵/۱۱ میلی متر مربع و در گروه شاهد ۷۵/۱۴ میلی متر مربع بوده که این اختلاف نیز از جنبه آماری قابل توجه بوده است (P<۰.۰۱).
استنتاج: تحقیق نشان داد که درمان ترکیبی آنتی اکسیدانت ها باعث کاهش اندازه ناحیه انفارکته می شود، هرچند استفاده روتین از درمان های آنتی اکسیدانت به بررسی های بیشتری در آینده نیازمند است
خسرو هادیان ، اسداله محسنی، وحید مخبری ،
دوره ۱۱، شماره ۳۰ - ( فروردين ۱۳۸۰ )
چکیده
سابقه و هدف: بیماری های عروق کرونر از مهمترین علل مرگ و میر در تمام دنیاست. هرچند تاکنون عوامل خطرزای زیادی در این راستا شناسایی شده است اما هنوز موارد ناشناخته و یا سوال برانگیز متعددی در این رابطه مطرح می باشد. این تحقیق به منظور تعیین رابطه سطوح پلاسمایی HDL با انفارکتوس حادمیوکارد در بیماران بستری شده در CCU بیمارستان امام خمینی ساری در سال ۷۷-۷۸ به انجام رسیده است.
مواد و روش ها: تحقیق به روش Cohort بر روی ۱۰۰ بیمار مراجعه کننده به انجام رسیده است. پنجاه درصد گروه تجربی از بیمارانی که با معیارهای WHO با تشخیص قطعی انفارکتوس حاد میوکارد در CCU بستری شدند انتخاب و از تمامی آنها در طی ۸ ساعت اول از بروز علایم حاد انفارکتوس قلبی ۵ سی سی خون دریافت و پس از سانتریفوژ و جداکردن پلاسما، توسط یک نفر تکنسین کارآزموده به اندازهگیری کلسترول توتال، تری گلیسیرید و گلوکز با روشهای استاندارد اقدام و در اندازه گیری HDL-cholestrol از روش آنزیمی CHOD-PAP استفاده شد. گروه شاهد از مراجعه کننده به ظاهر سالم به روش Matched-Selection درزمینه هایی چون سن، جنس، مصرف سیگار، دیابت، سابقه فامیلی، هیپرتانسیون، سطوح پلاسمایی کلسترول، و تری گلیسرید انتخاب شدند. نهایتا با استفاده از آمار توصیفی و آزمون Student t-test به بررسی آماری مطالعه پرداخته شد.
نتایج: به لحاظ جنس در دو گروه ۳۷ مرد و ۱۳ زن قرار داشتند. میانگین سنی در گروه تجربی ۶۰±۴ سال و در گروه شاهد ۵۹±۶ سال بوده است. میانگین متوسط فشار خون در گروه مورد و شاهد به ترتیب ۱۰۱±۱۱ و ۱۰۰±۸ میلی متر جیوه و نیز میانگین گلوکز در گروه تجربی و کنترل به ترتیب ۱۲۸±۱۲و ۱۱۷±۱۸ میلی گرم در دسی لیتر بوده است. میانگین کلسترول توتال درگروه نمونه و شاهد به ترتیب ۲۰۶±۵۲ و ۲۰۲±۴۲ میلی گرم در دسی لیتر و میانگین تری گلیسرید در گروه تجربی و کنترل به ترتیب ۱۷۱±۹۴ و ۲۱۴±۱۲۲ میلی گرم در دسی لیتر بوده است. در نهایت میانگین HDL-cholestrol در گروه تجربی ۳۷±۱۰ میلی گرم در دسی لیتر و در گروه کنترل ۴۱±۷ میلی گرم در دسی لیتر بوده است که این آخری به لحاظ آماری تفاوت معنی داری داشته است (P<۰,۰۵).
استنتاج: با توجه به احتمال خطرزا بودن سطوح پایین HDL-cholestrol مستقل از سایر عوامل خطرزا در بروز بیماری های ایسکمیک قلبی، پیشنهاد می شود ضمن بررسی روتین سطحHDL ، چنانچه سطح پلاسمایی آن پایین باشد، از روش های درمانی موثر نظیر استفاده از ورزش منظم و قطع مصرف سیگار و کاهش وزن در کاهش ملایم و یا عناصر فارماکولوژیک در کاهش های شدیدتر استفاده شود.
ذبیح اله یوسفی ، انوشیروان محسنی ، منصور غیاث الدین ، سیمین ناصری ، مریم شکری ، فروغ واعظی ، علیرضا مصداقی نیا ،
دوره ۱۱، شماره ۳۱ - ( تير ۱۳۸۰ )
چکیده
سابقه و هدف: دفع باکتری ها توسط سیستم وتلند حاوی گیاهان، در مطالعات متعدد توسط محققان گزارش شده است. این تحقیق برای تعیین کارآیی وتلندهای مصنوعی زیر سطحی در دفع باکتری های شاخص کلیفرم از فاضلاب خانگی با گیاه گونه Iris Pseudacorus معروف به Yellow Flag Iris از تیره زنبق و خانواده Iridaceae انجام گرفت.
مواد و روشها :چهار رآکتور آزمایشگاهی در دو سری که در هرسری سه تای آن به ترتیب حاوی ۱، ۲ و ۳ گیاه و یکی به عنوان شاهد (فاقد گیاه) بود، در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفت. در هر دو سری از رآکتور از گراول به عنوان مدیا استفاده شد. اندازه موثر گراول نخودی در این رآکتورها ۵ میلیمتر، ضریب یکنواختی آنها ۲/۲، وضریب تخلخل ۳۳ درصد بود.MPN در ۱۰۰ میلی لیتر فاضلاب ورودی ۲۰۰۰۰ الی ۹۲۰۰۰۰۰۰ (۳/۴ الی ۹۶/۷ لگاریتم) کلیفرم بوده است.زمان ماند هیدرولیکی ۱ الی ۱۰ روز بوده است.الگوی جریان متناوب (منقطع) بود. با تزریق فاضلاب مسکونی به رآکتورها بعد از زمان ماند معین، نمونه ها اخذ و برابر روش استاندارد شاخص کلیفرم مورد بررسی و شمارش قرار گرفت.
نتایج: کارآیی رآکتور قبل از سری شدن ۷/۹۱، ۵/۹۲، ۸/۹۵، و ۷/۹۹ درصد اما در مرحله دوم ۲۹/۹۹، ۹۷/۹۹، ۹۹/۹۹، و ۹۹۹/۹۹ درصد به ترتیب برای رآکتور شاهد و رآکتورهای حاوی ۱، ۲ و ۳ گیاه بوده است که اختلاف میانگین بین رآکتورهای مرحله اول حاوی ۱، ۲ و ۳ گیاه و رآکتور شاهددر حذف کلیفرم های مدفوعی با احتمال ۹۵ درصد معنی دار نیست، اما بین رآکتور های مرحله دوم سری شده با احتمال ۹۹ درصد معنی دار است . نتایج نشان داد زمان ماند مناسب برای حذف کلیفرم ها در سیستم های وتلند مصنوعی ۵ الی ۶ روز می باشد.
استنتاج: نتایج این تحقیق نشان می دهد رآکتور وتلند مصنوعی با جریان زیر سطحی و با مدیای گراول حاوی گیاه تیره زنبق در زمان ماند ۵ الی ۶ روزه استاندارد پسآب های خروجی به آب های پذیرنده را از نظر کلیفرم تامین می کند .
انوشیروان محسنی ، مریم جوادیان ، مهدی یونسیان ، شیرزاد غلامی ،
دوره ۱۱، شماره ۳۲ - ( مهر ۱۳۸۰ )
چکیده
سابقه و هدف: بیمارستان یکی از منابع تولید زباله در شهرها بوده که بخش اعظم مواد زاید تولیدی آن را زباله های مخاطره آمیز تشکیل می دهد. عدم توجه به کنترل زباله های بیمارستانی نه تنها سلامت بیماران و پرسنل بیمارستانی را به خطر می اندازد بلکه به طور غیرمستقیم اثر شدیدی بر روی سلامت انسان های خارج از بیمارستان داشته و موجب آلودگی محیط زیست می شود. برهمین اساس، وضعیت جمع آوری، حمل، و دفع زباله های بیمارستان های دولتی و خصوصی استان مازندران مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: تحقیق به روش توصیفی و از نوع زمینه یابی (پیمایشی) بر روی کلیه بیمارستان های سطح استان در سال ۱۳۸۰ انجام پذیرفت که شامل ۲۰ بیمارستان دولتی و ۷ بیمارستان خصوصی می باشد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، مشاهده عینی محقق و تکمیل پرسشنامه (فرم اطلاعاتی) محقق ساخته بوده است.
نتایج :یافته های بدست آمده از این پژوهش نشان داد که علی رغم این که بیمارستان های استان مازندران جداسازی زباله را انجام می دهند اما در ۸۵ درصد از بیمارستان ها جداسازی زباله به طور کامل انجام نمی گیرد و گاها زباله های عفونی در سطل های غیرعفونی دیده می شود؛ کای اسکوئر (X۲=۳,۸۴) بدست آمده رابطه معنی داری بین بیمارستان های دولتی و جداسازی زباله نشان می دهد. نحوه حمل زباله از بخش ها به جایگاه موقت زباله در ۴۵ درصد از بیمارستان های دولتی بوسیله دست و در۵۵ درصد مابقی به وسیله چرخ دستی بود. این کار در ۴۲ درصد از بیمارستان های خصوصی به وسیله دست و در ۵۸ درصد مابقی به وسیله چرخ دستی انجام می گرفت. شصت درصد از بیمارستان های مورد بررسی دارای زباله سوز هستند و کای اسکوئر(X۲=۲.۲۵) به دست آمده نیز رابطه معنی داری را بین زباله سوزهای سالم وفعال وبیمارستان های دولتی نشان داد.
استنتاج: با توجه به نتایج پژوهش، قانونمند نمودن و تدوین آیین نامه های اجرایی در زمینه مواد زاید بیمارستانی و حفظ و توسعه کمیته کنترل عفونت بیمارستانی و به کارگیری نیروی کارآمد بهداشت محیطی و همچنین آموزش مداوم کارکنان بیمارستان از امور اجتناب ناپذیر جهت جمع آوری، حمل و دفع بهداشتی زباله های بیمارستانی می باشد.
رضاعلی محمدپور تهمتن ، غلام رضا بابایی روچی ، محمود محمودی ، عزیزاله معماریانی ، اسداله محسنی ،
دوره ۱۱، شماره ۳۳ - ( دى ۱۳۸۰ )
چکیده
سابقه و هدف: یکی از روش های مهم برای تشخیص و پیشگویی شدت بیماری عروق کرونر استفاده از تست ورزش است. برای ارزیابی دقت این روش تشخیصی اندازه های مختلفی گزارش شده است که نیاز به بررسی بیشتری دارد. به دلیل ماهیت داده های مربوط به بیماری عروق کرونر و تست تشخیصی که بعضی از آنها مبهم ونادقیق (فازی) هستند روش تحلیل ممیزی در حالت فازی مورد استفاده قرار می گیرد. هدف از این مطالعه ارزیابی نقش هر یک از متغیرهای تست ورزش و ترکیب آنها در تشخیص بیماری عروق کرونر و پیشگویی شدت آن از طریق تحلیل ممیزی می باشد که در هر دو حالت فازی و ممیزی کلاسیک مقایسه می شود.
مواد و روش ها: بیمارانی که به بخش آنژیوگرافی بیمارستان امام خمینی ساری در نیمه دوم ۷۹ و ۹ ماه اول سال ۸۰ مراجعه کردند و در فاصله کمتر از یک ماه مورد تست ورزش و آنژیوگرافی عروق کرونر قرار گرفتند، گروه مورد مطالعه را تشکیل می دادند. تعداد ۱۲۵ نفر که شرایط لازم را داشته اند، به صورت تصادفی انتخاب شدند. متغیرهای تست ورزش در مورد آنها ثبت شده و با نتایج آنژیوگرافی به روش تحلیل ممیزی مورد مقایسه قرار گرفت .
یافته ها: از مجموع ۱۲۵ بیمار که نتایج تست ورزش در آنها مثبت گزارش شده است، تعداد ۲۴ نفر (۲/۱۹ درصد) بر اساس نتایج آنژیوگرافی عروق کرونر طبیعی و تعداد ۱۰۱ نفر ( ۸/۸۰ درصد ) از یک تا سه رگ با تنگی بالای ۵۰ در صد داشته اند. غیر از متغیر های تست ورزش، دو متغیر سن و جنس نیز مورد بررسی قرار گرفت که میانگین سن افراد مورد مطالعه در دو گروه مذکور اختلاف معنی داری نداشته است ولی نسبت بیماران طبیعی به بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر در دو جنس متفاوت بود. مهمترین متغیرهای تست ورزش که به روش تحلیل ممیزی فازی بیشترین اثر را در طبقه بندی بیماران و تعیین شدت بیماری داشته اند عبارتند از: دپرسیون قطعه ST، شاخص ST/HR و HRr و ماگزیمم زمان تست ورزش.
استنتاج: بر اساس نتایج مطاله حاضر، مشخص شده است که بیشترین میزان دقت تست ورزش در تشخیص و پیشگویی شدت بیماری عروق کرونر به متغیرهای دپرسیون قطعه ST ، شاخص ST/HR وHRr بستگی دارد که در صورت استفاده ترکیبی از آنها، معادلات ممیزی قدرت تشخیص و طبقه بندی را افزایش می دهند. بقیه متغیر ها ارزش کمتری دارند. این نتایج با استفاده از روش ممیزی کلاسیک و نیز با دقت طبقه بندی کمتری به دست آمده است.
وحید مخبری ، اسداله محسنی ، بابک بیاتی ، علی قائمیان ، ساسان طبیبان ، بابک باقری ،
دوره ۱۳، شماره ۳۸ - ( فروردين ۱۳۸۲ )
چکیده
سابقه و هدف: کاردیومیوپاتی اتساعی از علل عمده نارسایی قلبی است که تاکنون درمان قطعی برای آن یافت نشده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر آتنولول بر روی بهبود وضعیت بالینی و اکوکاردیوگرافیک بیماران مبتلا به کاردیومیوپاتی اتساعی است. تا بتوان یک راه حل درمانی مناسب برای این بیماران که درمان اصلی آنها یعنی پیوند قلب است ارایه نمود، چراکه پیوند قلب، به دلیل هزینه بالا، تکنیک پیچیده و عدم دسترسی به دهنده مناسب، در کشور ما در حال حاضر کمتر امکانپذیر است.
مواد و روش ها: در این مطالعه که از نوع کارآزمایی بالینی دوسوکور می باشد، تعداد ۲۳ بیمار مبتلا به کاردیومیوپاتی اتساعی (اعم از ایدیوپاتیک و ایسکمیک) مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی (ره) ساری، انتخاب شده و در دو گروه مورد (۱۲ نفر) و شاهد ( ۱۱نفر) به صورت تصادفی و سازگار از نظر سن، جنس، عملکرد قلبی، عدم وجود بیماری های همزمان دیگر و کسر جهشی مورد مطالعه قرار گرفتند. در ابتدا بر اساس عملکرد قلبی و معیارهای اکوکاردیوگرافیک شامل: قطر بطن چپ در انتهای دیاستول، قطر بطن چپ در انتهای سیستول، کسر جهشی، ضخامت سپتوم بین بطنی، ضخامت دیواره خلفی بطن چپ و فاصله نقطه E تا سپتوم بین بطنی تعیین گردید. سپس برای هر دو گروه داروهای مصرفی شامل دیگوکسین، مهارکننده های آنزیم های مبدل آنژیوتانسین، دیورتیک، آسپیرین و ترکیبات نیترات تجویز شد. علاوه بر آن به گروه مورد، قرص آتنولول به میزان ۵۰-۲۵ میلی گرم روزانه داده شد. هر بیمار به مدت سه ماه پیگیری شد و در پایان این مدت معیارهای ذکر شده مجددا بررسی شدند. البته طی این مدت ۴ بیمار (یک نفر از گروه مورد و ۳ نفر از گروه شاهد) از مطالعه حذف شدند.
یافته ها: بعد از جمع آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها مشخص گردید که فاصله نقطه E تا سپتوم بین بطنی (از ۲۲ میلی متر به ۱۷,۵ میلی متر)،LVPWD (از ۱۰.۱ میلی متر به۸.۹ میلی متر) و کسر جهشی (از ۲۷.۷% به ۳۲.۹%) در گروه مورد نسبت به گروه شاهد تفاوت معنی داری پیدا کرد. (به ترتیبP<۰.۰۲ ، P<۰.۰۳ و (P<۰.۰۵ ولی در سایر متغیرها تفاوت معنی داری یافت نشد.
استنتاج: استفاده از آتنولول در درمان کاردیومیوپاتی اتساعی طی سه ماه، سبب بهبود برخی معیارهای اکوکاردیوگرافیک (کسر جهشی. فاصله نقطه E تا سپتوم بین بطنی، ضخامت دیواره - خلفی بطن چپ) و در نتیجه عملکرد قلبی بیماران خواهد شد ولی از نظر Functional class (F.C) تاثیر محسوسی نخواهد داشت.
غلام رضا ناطقی ، اسداله محسنی ،
دوره ۱۳، شماره ۳۹ - ( تير ۱۳۸۲ )
چکیده
سابقه و هدف: بیماری دهشت PD (Panic Disorder) و پرولاپس دریچه میترال MVP (Mitral valve prolaps) دو اختلال نسبتا شایع هستند که در سال های اخیر، ارتباط بین آنها مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. این سوال که آیا MVP در بیماران مبتلا به دهشت شایع تر از کل جمعیت است، هنوز به درستی پاسخ داده نشده است. به منظور پاسخ به این سوال، مطالعه مذکور طراحی و به انجام رسیده است.
مواد و روش ها: این تحقیق، یک مطالعه توصیفی است که در مراجعه کنندگان به درمانگاه اول پزشکی از فروردین ۱۳۷۷ لغایت شهریور ۱۳۸۰ به انجام رسیده است. بیمارانی که تشخیص اختلال دهشت در آنها بر مبنای ملاک های DSM-IV مورد تایید قرار می گرفت. توسط همکار کاردیولوژیست، تحت مطالعه بالینی و اکوکاردیوگرافیک قرار گرفته و از نظر احتمال وجود MVP بررسی می شدند.
یافته ها: در طی این مدت، ۱۸۱ بیمار با اختلال دهشت مورد بررسی قرار گرفتند. از این تعداد ۱۲۷ مورد (۲/۷۰%) زن و ۵۴ مورد (۸/۲۹%) مرد بوده اند. میانگین سنی در آقایان، ۲۶ سال و در خانم ها، ۳۲,۶ سال بوده است. در مجموع ۶۹ مورد (۱/۳۸%) از بیماران بر اساس ملاک های Perloff، مبتلا بهMVP بوده اند.
استنتاج: به نظر می رسد MVP در افراد دچار اختلال دهشت، از شیوع نسبتا بالایی برخوردار است؛ در نتیجه معاینه قلبی بیمارانی که اختلال دهشت قطعی دارند، اقدام مفیدی خواهد بود.
محمدعلی محسنی ، باربارا ریچاردسون ،
دوره ۱۳، شماره ۳۹ - ( تير ۱۳۸۲ )
چکیده
سابقه و هدف: علی رغم تحقیقات گسترده، کاربرد الکترومیوگرافی سطحی (SEMG) در ارزیابی توان بخشی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن هنوز به طور قطعی، مشخص شده است. در این مطالعه تصادف بالینی، آثار تکنیک درمانی مانیپولاسیون ستون فقرات (SMT) و امواج ماورا صوت در درمان بیماران مبتلا به کمردرد مزمن، بااستفاده از SEMG مقایسه شد. هدف این مطالعه، بررسی آثار کوتاه مدت و دراز مدت دو تکنیک فوق بر درمان بیماران مبتلا به کمردرد مزمن و میزان تحمل عضلات ناحیه پشت بوده است.
مواد و روش ها: پس از اخذ مجوز از کمیته اخلاق پزشکی، ۱۲۰ بیمار مبتلا به کمردرد مزمن، به طور تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. میزان درد، ناتوانی در انجام فعالیت های روزانه و میزان تحمل عضلات ناحیه پشت با استفاده از الکترومیوگرافی قبل از درمان، بلافاصله بعد از درمان و شش ماه بعد ارزیابی شد.
یافته ها: پس از درمان میزان تحمل عضلانی در هر دو گروه به طور قابل توجهی افزایش یافت (P<۰,۰۱). تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که میزان پیشرفت در گروه آزمون (P<۰.۰۱) بیش تر از گروه کنترل بود و این اختلاف، در عضله مالتی فیدوس (Multifidus) از نظر آماری معنی دار بود. در ارزیابی شش ماهه، هر دوگروه از نتایج درمان، بهره مند بودند و در گروه آزمون، پیشرفت بیش تری را نشان دادند.
استنتاج: مطالعه حاضر نشان می دهد که کاربرد الکترومیوگرافی سطحی می تواند به عنوان ابزار غیر تهاجمی، در ارزیابی تکنیک های درمانی مورد استفاده قرار گیرد: همچنین ثابت شد که هر دو تکنیک درمانی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن مفید است و بیمارانی که برایشان تکنیک SMT انجام می شود پیشرفت بهتری را نشان می دهند.
ژیلا ترابی زاده ، سیدمحمد محسنی مهران ،
دوره ۱۳، شماره ۴۱ - ( دى ۱۳۸۲ )
چکیده
سابقه و هدف: تاکنون تحقیقات زیادی در زمینه تاثیر داروها و روش های جراحی در درمان انواع زخم ها صورت گرفته است. در این مطالعه سعی شده است که اثر شفابخش عسل بر روی بهبودی زخم معده بررسی شود. عسل یکی از بهترین مواد غذایی است که سرشار از مواد قندی و پروتیینی بوده و دارای خواص ضد باکتریایی نیز می باشد. مطالعات انجام شده، نشان داده است که با افزایش مدت روزهای استفاده از عسل بر روی زخم، میزان بهبودی افزایش می یابد.
مواد وروش ها: در این مطالعه ۸۰ سر موش سوری با وزن های ۳۰ تا ۵۰ گرم انتخاب شدند و در ابتدا به مدت ۴۸ ساعت، گرسنه نگه داشته شدند. سپس به وسیله خوراندن ایندومتاسین (۳۰ mg/kg) در آن ها زخم ایجاد گردید. پس از ایجاد زخم، موش ها به دو گروه تقسیم شدند. به گروه شاهد آب و غذا داده شد و به گروه مورد آزمایش، آب و غذا و عسل به رقت ۵ درصد خورانده شد. موش ها پس از روزهای ۱۴ و ۲۱ با رژیم های غذایی معین شده، کشته شدند و آسیب شناس بدون اطلاع از رژیم خوراکی موش ها، پس از بررسی ماکروسکوپی و مشاهده زخم ها، لام های تهیه شده را از نظر میکروسکوپی مورد بررسی قرار داد.
یافته ها: تا پایان روز بیست و یکم، تعداد ۲۶ سر موش تلف شد که در بررسی آماری در نظر گرفته نشد. پس از بررسی های میکروسکوپی، مشاهده گردید که از مجموع ۳۰ موش عسل خورده، ۱۹ موش بدون زخم و ۱۱ موش دارای زخم بوده و از مجموع ۲۴ مورد موش عسل نخورده ۸ موش بدون زخم و ۱۶ موش دارای زخم می باشند که اختلاف معنی داری در بهبودی زخم های معدی موش هایی که در رژیم غذایی شان عسل وجود داشت یا آن هایی که فاقد عسل بود، مشاهده گردید (P<۰,۰۱).
استنتاج: با تعیین شدت همبستگی بین مصرف عسل و زخم معده، مشاهده گردید که عسل بر روی بهبودی زخم معده موش ها موثر است.
محمدعلی محسنی بندپی ، مولود فخری ، مرجان احمدشیروانی ، معصومه باقری نسامی ،
دوره ۱۴، شماره ۴۴ - ( مهر ۱۳۸۳ )
چکیده
سابقه و هدف: کمردرد یکی از مشکلات شایع و پرهزینه بارداری است و اغلب تصور می شود بخشی از یک حاملگی طبیعی است که به دنبال تغییرات فیزیولوژیک این دوران ایجاد می گردد. کمردرد حاملگی یکی از دلایل اصلی ناتوانی، غیبت از کار و صرف هزینه های هنگفت مستقیم و غیر مستقیم می باشد.
مواد و روش ها: این مطالعه به مرور نظام دار تحقیقاتی می پردازد که همه گیری شناسی و عوامل خطر کمردرد در زنان حامله را مورد بررسی قرار داده اند. مقالات با جست و جوی اطلاعات موجود در MEDLINE، CINAHL، NET-ROSE،OVID ،BIDS از سال ۱۹۸۵ تا ۲۰۰۳ و با استفاده از کلمات کلیدی کمردرد، همه گیری شناسی، حاملگی و عوامل خطر به دست آمدند. به علاوه منابع موجود در مقالات، مورد استفاده قرار گرفتند.
یافته ها: کلا از ۱۸ مقاله به دست آمده ۱۱ مطالعه، همه گیری شناسی کمردرد در طی حاملگی را بررسی که ۸ مورد(۷۳ درصد) از آن ها شیوع را بیش از ۵۰ درصد گزارش کرده بودند. همه گیری شناسی کمردرد بعد از حاملگی نیز در ۱۰ مقاله بررسی شده بود که ۶ مطالعه (۶۰ درصد) شیوع آن را بیش از ۴۰ درصد گزارش کردند. از بین عوامل گوناگون، کمردرد قبلی و سن جوان تر، مهم ترین عوامل خطر بودند.
استنتاج: گرچه نقایصی (از جمله تعداد کم نمونه، عدم طبقه بندی و تعریف روشن از کمردرد، طراحی گوناگون مطالعات، روش های مختلف اجرا و غیره) در روش تحقیق مطالعات گذشته وجود داشته است که مانع از نتیجه گیری قطعی می شود، به نظر می رسد که کمردرد یکی از شایع ترین مشکلات حاملگی و بعد از زایمان باشد. آموزش و ورزش های معین در غیاب مشکلات طبی می تواند برای زنان حامله مفید باشد.
ساسان طبیبان ، اسداله محسنی ، فرزاد جلالی ،
دوره ۱۵، شماره ۴۷ - ( تير ۱۳۸۴ )
چکیده
سابقه و هدف: بیماریهای عروق کرونر از مهمترین علل مرگ و میر در تمام دنیا است. تلاش برای کنترل این بیماری از اولویت های اصلی سازمان بهداشت جهانی و وزارت بهداشت و درمانی تمامی کشورها است. این مطالعه نیز به منظور بررسی اثر Ethylendiamin Tetra acetic Acid (EDTA) بر فرآیند آترواسکلروز عروق کرونر در بیمارستان قلب شهید رجایی تهران طراحی و به انجام رسید.
مواد و روشها: مطالعه به روش کارآزمایی بالینی تصادفی صورت گرفت. بیماران کرونری که نامزد مناسبی برای بازسازی مکانیکی عروق (Revascularization) نبودند، وارد مطالعه شدند. داده های زیر قبل و بعد از یک دوره درمانی سه ماهه ثبت شد: وضعیت دموگرافیک، وضعیت بالینی(Functional class) ، نتیجه آزمون ورزش، اکوکاردیوگرافی و آنژیوگرافی کرونر. در هر دوره درمان، ۲۵ مورد انفوزیون، به صورت هفته ای ۲ تزریق به انجام رسید. در نهایت با استفاده از آزمون Paired T test MC nemar میانگین ها قبل و بعد از درمان، مقایسه شد.
یافته ها: از ۱۴ بیمار که تحت مطالعه قرار گرفتند (با توجه به گرانی دارو و مشکل تهیه دارو در ایران و آنژیوگرافی بعد از اتمام دارو، تعداد بیماران مورر مطالعه محدود می باشد)، هیچ عارضه مهم دارویی دیده نشد. اثر EDTA بر وضعیت بالینی بیماران، کسر جهشی بطن چپ Left Ventricvlar Ejection Fraction (LVEF) مفید و معنی دار تلقی گردید (P<۰,۰۵)، درحالی که علی رغم اثرات مثبت این دارو بر ظرفیت تحمل آزمون ورزش، شدت آنژیوگرافیک تنگی عروق کرونری و distal run-off بعد از تنگی به لحاظ آماری، این اثرات، قابل توجه تلقی نشد.
استنتاج: مطالعه حاضر نشان می دهد استفاده از EDTA می تواند در بهبود وضعیت بالینی در بیماران شدید کرونری که درآنها شرایط بازسازی عروق به صورت مکانیکی مهیا نیست، موثر باشد.
مهدی رسولی ، اسداله محسنی کیاسری ، وحید مخبری ، بابک باقری ، نزهت السادات دانش پور ، رامین شریعتی ، ساره حیدری ، داوود کاظمی صالح ، حسین ایزدی ، خدیجه حق شناس ، شهین عرب ،
دوره ۱۵، شماره ۵۰ - ( بهمن ۱۳۸۴ )
چکیده
سابقه و هدف: بیماری شریان کرونر (CHD) یک اختلال چند عاملی است. جنس مذکر، افزایش سن، فشار خون بالا، دیابت قندی، مصرف دخانیات و اختلال چربی خون، عوامل خطرساز کلاسیک و مستقل CHD می باشند. رابطه CHD با عوامل خطرساز آن تا حدودی وابسته به نژاد و منطقه جغرافیایی است، از این رو بررسی عوامل خطر CHD در جمعیت های مناطق مختلف ایران ضروری است. در این مطالعه نقش و رابطه عوامل خطرساز کلاسیک با شدت بیماری کرونر قلب بررسی می گردد. علاوه بر آن، خطر نسبی و مطلق CHD از روی هفت عامل خطر ساز اصلی با استفاده از نقاط فرامینگهام محاسبه می گردد.
مواد و روشها: این تحقیق یک مطالعه مقطعی است که در آن هفت عامل خطرساز اصلی CHD در ۲۶۰ نمونه (زن و مرد) در سنین ۴۰ تا ۷۰ سالگی که در بیمارستان دانشگاه مورد آنژیوگرافی قرار گرفته اند، مورد مطالعه قرار می گیرد. پارامترهای دموگرافی توسط پرسشنامه جمع آوری و داده های بیوشیمیایی بر روی سرم ناشتا سنجش شده اند. کلسترول توسط روش آنزیمی CHOD-PAP، تری گلیسرید توسط GPO-PAP و HDLc توسط متد رسوبی PTA-MgCl۲ و LDLc از معادله فریدوالد محاسبه گردید. افرادی که دارای انسداد بیش از ۷۰ درصد در حداقل یکی از شعب کرونر بودند، به عنوان مورد و افرادی که دارای هیچگونه انسداد نبودند (کمتر از ۱۰ درصد) و از نظر سن و جنس با گروه نمونه منطبق بودند، به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. شدت انسداد کرونر بر اساس تعداد رگ و میزان ضایعه در چهار گروه طبیعی، خفیف، متوسط و شدید درجه بندی گردید. برای بررسی ارتباط متغیرهای پیوسته با CHD و با یکدیگر از آزمون بستگی پیرسون و برای محاسبه شانس بیماری کرونر یا نسبت شانس (odds ratios) از رگرسیون لوژیستیک استفاده گردید.
یافته ها: از نظر متغیر های سن (P?۰,۰۰۰)، جنس (P?۰.۰۰۰)، عدمفعالیت فیزیکی(P @ ۰.۰۶) فشارخونبالا (P @ ۰.۰۶)، مصرف سیگار (P?۰.۰۰۳)، دیابت (P?۰.۰۰۰) و اختلال چربی خون بین دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنی دار وجود داشت. تواتر وقوع افزایش تریگلیسیرید، افزایش کلسترول و افزایش بتالیپوپروتئین خون (افزایش (LDLc در بیماران کرونر بیش از گروه شاهد می باشد. نتایج آنالیز رگرسیون لوژیستیک نشان می دهد که بیماری کرونر با سن (r=۰.۲۸)، جنس مذکر (r=۰.۲۸) و دیابت (r=۰.۳۰) دارای بیشترین ارتباط می باشد. به علاوه، نسبت های شانس برای متغیرهای جنس مذکر برابر (P?۰.۰۰۰) ۳.۵، مصرف سیگار ۳.۸ (P?۰.۰۲)، عدم فعالیت فیزیکی ۱.۲ (P?۰.۰۶)، و دیابت ۵.۱ (P?۰.۰۰۰) بود. از نظر متغیرهای شاخص توده بدنی (BMI)، سطح تحصیلات، متوسط فشار خون سیستولی و دیاستولی، سابقه فامیلی (دیابت، اختلال چربی خون، فشار خون بالا، کم کاری تیروئید و بیماری کرونر زودرس) و سابقه پیشین اختلال چربی خون، فشار خون بالا، کم کاری تیروئید و بیماری کرونر بین دو گروه اختلاف معنی داری وجود نداشت. ولی سابقه پیشین دیابت و مصرف داروهای پایین آورنده چربی خون (استاتین ها) و ضد فشار خون به طور معنی دار در گروه بیمار بیشتر از گروه کنترل بود. نتایج این مطالعه همچنین نشان داد که نمره های فرامینگهام ۸.۷±۴.۴) در مقابل (P?۰.۰۰۰, ۵.۷±۴.۸ و خطر نسبی ۲.۵±۱.۳) در مقابل (P?۰.۰۰۰, ۱.۶±۰.۷ و مطلق ۱۴.۸±۸.۶) در مقابل (P?۰.۰۰۰, ۸.۰±۶.۷ برای CHD در بیماران کرونر بیش از افراد شاهد است. به علاوه بین نمره های فرامینگهام و خطر نسبی و مطلق برای CHD و شدت انسداد یک رابطه ممتد و رتبه ای وجود دارد.
استنتاج: داده های این تحقیق نشان می دهد که بین شدت بیماری کرونر قلب و متغیرهای اصلی قلبی - عروقی، نمره های فرامینگهام و خطر نسبی و مطلق CHD یک رابطه پیوسته و رتبه ای وجود دارد.
محمدعلی محسنی بندپی ، مولود فخری ، مرجان احمدشیروانی ، معصومه باقری نسامی ، علیرضا خلیلیان ،
دوره ۱۵، شماره ۵۰ - ( بهمن ۱۳۸۴ )
چکیده
سابقه و هدف: کمردرد یکی از شایع ترین و پرهزینه ترین صدمات شغلی محسوب می شود و پرستاری از جمله مشاغلی است که به علت ماهیت کاری با شیوع بالای کمردرد همراه است. اکثر تحقیقات انجام شده، شیوع کمردرد در این گروه شغلی را بیش از ۵۰ درصد گزارش کرده اند که هزینه های مستقیم و غیر مستقیم ناشی از آن قابل توجه است. تحقیق حاضر با هدف شناخت عوامل خطر کمردرد و در نتیجه کاهش هزینه های آن در پرستاران انجام گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی – تحلیلی - مقطعی بر روی ۱۲۲۶ نمونه تصادفی از پرستاران شاغل در بیمارستانهای وابسته، به دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های مختلف شامل اطلاعات فردی، شغلی، سوابق پزشکی، مشخصات کمردرد، اضطراب اسپیلبرگر و افسردگی بک استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی، کای دو و میزان خطر (Odds Ratio) انجام گرفت.
یافته ها: در نمونه مورد بررسی شیوع نقطه ای، یک ماهه، شش ماهه، یک ساله و در طول زندگی کمردرد به ترتیب ۵۱,۵، ۵۶.۳، ۵۸.۹، ۵۹.۶ و ۶۲ درصد گزارش شد. سن، نمایه توده بدنی (Body Mass Index) BMI، تعداد حاملگی و زایمان، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، اضطراب و افسراگی با P<۰.۰۵ از عوامل خطر کمردرد محسوب شدند. کمردرد با عوامل مختلف شغلی از جمله سابقه کار، سمت در شغل، بخش محل خدمت و میزان رضایت شغلی ارتباط معنی داری داشت (P<۰.۰۵). بیشترین علت شیوع درد، بلند کردن بار سنگین (۳۰.۴ درصد) و شایع ترین عامل تشدید کننده و تسکین دهنده درد ایستادن طولانی و استراحت (۵۷.۶ درصد و ۵۹.۲ درصد به ترتیب) ذکر شد. از بین نمونه ها ۳۳.۷ درصد به علت کمردرد، مرخصی با میانگین ۷۹ روز گرفته بودند.
استنتاج: یافته های این تحقیق تاییدی بر این مطلب است که پرستاران در معرض خطر بیشتری برای آسیب های کمری هستند. همچنین رابطه عوامل شغلی با کمردرد معنی دار بوده و به نظر می رسد که با کوشش جهت تصحیح یا تعدیل این عوامل خطر بتوان به ارتقا سلامت و بازده کاری در این گروه افزوده و به کاهش پی آمدها و هزینه های حاصل از آن کمک نمود.
آذر کبیرزاده ، بنیامین محسنی ساروی ، زلیخا اصغری ، اسماعیل رضازاده ، جمشید یزدانی چراتی ، محمدعلی اکبر خواه نوذری ،
دوره ۱۶، شماره ۵۲ - ( خرداد ۱۳۸۵ )
چکیده
سابقه و هدف: کارت اندکس بیمار، کلید دست یابی به پرونده بیماران در بخش مدارک پزشکی می باشد. استفاده از این کارت در سیستم اطلاعات بیمارستانی حایز اهمیت بوده و جستجوی پرونده بیماران را تسهیل می کند. علیرغم اهمیت این کارت در بازیابی پرونده، توجه یا حساسیتی به آن وجود ندارد. از آنجا که کاهش کیفیت تولید و بایگانی کارت ها در روند اعتبار بخشی نیز مورد توجه قرار می گیرد، در این مطالعه کارت اندکس های موجود در بخش مدارک پزشکی بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مازندران از نظر میزان به کارگیری قوانین فهرست نویسی (نحوه ثبت اطلاعات و تولید کارت) و بایگانی آن مورد بررسی قرار می گیرد.
مواد و روش ها: این تحقیق در ۵مرکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی مازندران و بر روی ۱۹۹۹ کارت اندکس بیماران بستری انجام شد. بخشی از داده ها که شامل نحوه تهیه کارت مطابق با دستورالعمل های علمی است با چک لیست و بخش دیگر با پرسشنامه که عوامل مرتبط با مسوولین بخش ها و مسوولین کارت های اندکس را سنجش می نمود، جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و به کارگیری آزمون های آماری توصیفی و استنباطی آنالیز شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تنها میزان تحصیلات ۲۰ درصد مسوولین تهیه و بایگانی کارت اندکس ها فوق دیپلم و رشته تحصیلی آنها مدارک پزشکی بود. هم چنین در ۱۰۰ درصد مراکز از کارت راهنما و اندکس ارجاعی استفاده نمی شد. خطای فهرست نویسی با افزایش تعداد بیماران بستری (۰۰۳/۰=P)، کم بودن میزان سابقه کار (۰۰۱/۰=P)، رشته تحصیلی غیر مدارک پزشکی و پایین بودن میزان تحصیلات مسوولین بخش های مدارک پزشکی افزایش یافت (۰۰۰/۰= Pو ۹,۰۳=x۲) هم چنین میزان خطا در کارکنانی که در دوره آموزش ضمن خدمت شرکت کرده بودند بیش تر بود (۰۵/۰=P و ۳.۸۴=x۲). نتایج نشان داد که۶۴.۲ درصد خطای فهرست نویسی و ۹ درصد خطای بایگانی در کارت های اندکس وجود داشت.
استنتاج: با توجه به یافته های پژوهش به کارگیری پرسنل متخصص در بخش، آموزش کارکنان و گنجاندن نیازهای آموزشی جدید، کنترل دوره ای کارت های صادر شده، ایجاد دستورالعمل های مورد لزوم با استفاده از منابع علمی جدید و مبتنی بر نیازهای کشور و به کارگیری دقیق تر قوانین فهرست نویسی و بایگانی توصیه می گردد.
عطیه مخلوق ، اسداله محسنی ، بابک باقری ، علیرضا فتاحیان ،
دوره ۱۶، شماره ۵۵ - ( آذر ۱۳۸۵ )
چکیده
سابقه و هدف: مواد حاجب پرتونگاری باعث کاهش عملکرد کلیه بالاخص در بیماران پرخطر می شوند. با افزایش استفاده از مواد حاجب مربوط به پرتوشناسی در روش های تشخیصی و مداخله ای ـ درمانی، و نیز به دلیل سن بالای بیماران و وجود بیماری های همراه، اختلالات کلیوی ناشی از ماده حاجب تبدیل به یکی از شایع ترین علل نارسایی حاد کلیوی ناشی از درمان (Iatrogenic) شده است؛ به طوری که امروزه سومین علت مهم آن محسوب می گردد. این پژوهش در راستای بررسی اثر تئوفیلین بر روی اختلالات کلیوی ناشی از پرتونگاری با ماده حاجب شرایین کرونر در بیماران پرخطر، طراحی و اجرا شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی بر روی هفتاد بیمار در معرض خطر وقوع اختلالات کلیوی ناشی از ماده حاجب که نامزد پرتونگاری عروق کرونر بودند، انجام شد. بیماران به طور تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. از ۲۴ ساعت قبل تا ۴۸ ساعت پس از پرتونگاری با ماده حاجب به بیماران گروه مورد قرص تئوفیلین ۲۰۰mg هر۱۲ساعت، و به بیماران گروه شاهد نیز یک عدد قرص دارونما هر ۱۲ساعت داده شد. کراتینین سرم، ازت اوره خون (BUN)، سدیم و پتاسیم و میزان پالایش گلومرولی (GFR) در روز قبل از پرتونگاری با ماده حاجب، و نیز در روز سوم پس از پرتونگاری، اندازه گیری و با استفاده از آزمون آماری t زوج و آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: در طی مدت مطالعه، متوسط Cr سرم و BUN سدیم و پتاسیم به طور واضح در هیچ یک از دو گروه تغییر نکرده و هیچ بیماری دچار اختلال کلیوی ناشی از ماده حاجب (افزایش Cr سرم به میزان حداقل ۰,۵mg/dl یا ۲۵ درصد نسبت به مقادیر پایه) نگردید. متوسط GFR در گروه مورد پس از پرتونگاری با ماده حاجب نسبت به قبل از پرتونگاری تغییر واضحی نکرد. اما در گروه شاهد متوسط GFR پس از پرتونگاری با ماده حاجب نسبت به قبل از پرتونگاری کاهش یافته و تفاوت معنی داری را از نظر آماری نشان داد.
استنتاج: با توجه به یافته های پژوهش، به نظر می رسد که تئوفیلین در پیشگیری و کاهش اختلالات کلیوی ناشی از ماده حاجب نقش داشته باشد که اثبات این موضوع به مطالعات بیش تر و گسترده تری نیاز دارد.
آذر کبیرزاده ، عالیه زمانی کیاسری ، ابراهیم باقریان فرح آبادی ، بنیامین محسنی ساروی ، فرشاد حسن زاده کیابی ،
دوره ۱۶، شماره ۵۵ - ( آذر ۱۳۸۵ )
چکیده
سابقه و هدف: توانایی های متخصصان بیهوشی در ایفای نقش های مهم در شرایط بحرانی از نظر اقدامات اورژانسی قلبی و عروقی، موجب شده که حضور آنان مورد توجه قرار گیرد. در این مطالعه میزان تاثیر اقامت متخصص بیهوشی بر مرگ و میر بیماران بستری دربخش مراقبت های ویژه مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ساری در طی سال های ۱۳۷۹ لغایت شهریور ۱۳۸۳ مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روش ها : در این بررسی پرونده بیماران گروه مورد (بیماران فوت شده در زمان حضور متخصص بیهوشی) با بیماران گروه شاهد (بیماران فوت شده در زمان عدم حضور متخصص بیهوشی) مورد بررسی قرار گرفته و مشخصه های دموگرافیک و پزشکی جمع آوری و ثبت گردید و متغیرهای مداخله گر همگن در دو گروه، مانند تجهیزات بررسی نشد. داده ها با نرم افزار SPSS و آمار توصیفی و آزمون های T، Z و X۲ آنالیز شدند.
یافته ها : یافته های پژوهش در بخش مراقبت های ویژه نشان داد، میزان مرگ و میر مردان (۶۱,۹ درصد) و زنان (۳۸.۱ درصد) بیش تر بود. باحضور متخصص بیهوشی در بخش، مدت اقامت کل بیماران از ۱۴ روز به ۱۱ و میزان مرگ بیماران از ۲۴ درصد به ۱۴ درصد کاهش یافت. هم چنین نتایج نشان داد ارتباط معنی داری بین سن و مرگ، سن با علت مرگ و علت پذیرش و علت فوت با سرویس ارجاع دهنده وجود داشت.
استنتاج : یافته های پژوهش نشان داد حضور متخصص بیهوشی در کاهش میزان مرگ و میر بیماران تاثیر دارد. بدیهی است که با وجود محدودیت تعداد تخت بخش مراقبت های ویژه و درخواست پذیرش جهت بیماران مختلف، انتخاب بیماران باید بر مبنای اندیکاسیون های کلاسیک صورت گیرد. به ویژه در شرایط مساوی، بیمارانی که شرایط بهره مندی بیشتری از بخش را دارند و احتمال مرگ آنها کمتر و پیش آگهی بهتری در صورت بستری در بخش را دارند، در اولویت پذیرش قرار گیرند.
معصومه باقری نسامی ، محمدعلی محسنی بندپی ، حمید حقانی ،
دوره ۱۶، شماره ۵۶ - ( بهمن ۱۳۸۵ )
چکیده
سابقه و هدف: اسپری استنشاقی، اثرات درمانی داروها را در بیماری های مزمن راه های هوایی به حداکثر می رساند و دارای عوارض جانبی کم تری نسبت به سایر روش ها می باشد. با توجه به تعداد زیاد افراد استفاده کننده از اسپری استنشاقی مدرج شده بر اساس مقدار (MDI, Metered Dose Inhaler) و گزارش شیوع بالای کاربرد نامناسب در بیماران و مراقبان بهداشتی (پرستار، پزشکان عمومی و ... )، تحقیق فوق طراحی گردید تا به ارزیابی مهارت بیماران و پرستاران در استفاده از MDI و بررسی تاثیر روش آموزش شفاهی و عملی در زمینه کاربرد MDI در پرستاران بپردازد.
مواد و روش ها: در مرحله اول این مطالعه که به صورت مقطعی (Cross-sectional) انجام شده است ۱۱۰ نفر شامل ۵۵ پرستار و ۵۵ بیمار با روش نمونه گیری غیر تصادفی و هدفدار از بیمارستان های آموزشی- درمانی شهرستان ساری انتخاب شده اند. براساس چک لیستی که بر مبنای ۱۰۰-۰ امتیازبندی شده بود میزان مهارت آن ها بررسی و امتیازدهی گردید. مرحله دوم تحقیق که به صورت کارآزمایی بالینی (Clinical trial) انجام گردید، ۵۵ نفر پرستار که در مرحله اول امتیاز کامل از مهارت کاربرد MDI کسب نکردند به صورت تصادفی در دو گروه آزمون (۲۵ نفر) و شاهد (۳۰ نفر) قرار گرفتند. آموزش شفاهی و عملی کاربرد MDI فقط برای گروه آزمون اجرا گردید و بعد از سه هفته مجددا از پرستاران در هر دو گروه خواسته شد است که آن را به اجرا درآورند. سپس یافته ها با استفاده از نرم افزار آماری (۱۴) SPSS و آزمون های T زوج، مربع کای، پیرسون، آزمون T و همچنین آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل و تفسیر واقع گردید.
یافته ها: میانگین امتیاز مهارت بیماران در کاربرد MDI، ۶۳ ± ۳۷ بوده و با جنس رابطه معنی داری نداشته است (P=۰,۰۷ , X۲ = ۶.۹۶). کم ترین میزان مهارت مربوط به آرام بودن دم (۵۲.۷ درصد) و هماهنگی بین انجام دم و خالی کردن اسپری (%۵۲.۸) بوده است. صد درصد بیماران و پرستاران حداقل در یکی از مراحل دارای نقص مهارت بودند. میانگین امتیاز مهارت پرستاران در کاربرد MDI، ۵۱ ± ۲۱.۲ و کم ترین میزان مهارت مربوط به انجام یک بازدم عمیق و نگه داشتن اسپری در فاصله ۲.۵-۵ سانتی متری دهان (۲۱.۸ درصد) بوده است. در مرحله دوم تحقیق اختلاف معنی داری در میانگین مهارت کاربرد MDI بین قبل و بعد از آموزش در گروه آزمون با استفاده از t زوج مشاهده گردید (P=۰.۰۰۰۱ , T = -۸.۱۹). همچنین بین دو گروه آزمون و شاهد بعد از آموزش در میانگین مهارت کاربرد MDI اختلاف معنی دار وجود داشت (P=۰.۰۰۰۱ , T=۱۶.۲۶).
استنتاج: نتایج این مطالعه نشان داد میزان کاربرد صحیح اسپری توسط بیماران بهتر از پرستاران بوده است و آموزش شفاهی و عملی استفاده صحیح از MDI می تواند در ارتقا مهارت پرستاران موثر باشد.
شهرام اعلا ، اسداله محسنی ، ساسان طبیبان ، زهرا قزلباش ، نرجس هندویی ،
دوره ۱۷، شماره ۶۰ - ( آبان ۱۳۸۶ )
چکیده
سابقه و هدف: مطالعات زیادی در زمینه بررسی اثر ان - استیل سیستئین (NAC) در پیشگیری از ایجاد ضایعات کلیوی ناشی از مواد حاجب در بیماران تحت آنژیوگرافی با نارسایی مزمن کلیوی صورت گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی اثر NAC در پیشگیری از ضایعات کلیوی حاصل از مواد حاجب در بیماران تحت آنژیوگرافی عروق کرونر با عملکرد کلیوی طبیعی میباشد.
مواد و روش ها : مطالعه بر روی ۱۰۰ بیمار تحت آنژیوگرافی عروق کرونر با ماده حاجب مگلومین کامپاند ۷۶ درصد صورت گرفت، بیماران به صورت کاملا تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: در گروه اول مایعات همراه با دریافت NAC خوراکی به میزان ۶۰۰mgدو بار در روز به مدت ۲ روز (روز قبل و روز تجویز ماده حاجب) و در گروه دوم (گروه شاهد)، فقط مایعات تجویز شد.
یافته ها: در ۱۰۰ بیمار مورد مطالعه، تفاوت معنیداری در مشخصات دموگرافیک اولیه وجود نداشت، ضایعات کلیوی ناشی از مواد حاجب در ۳۰ بیمار مشاهده شد، ۱۱ نفر (۲۲ درصد) در گروه NAC و ۱۹ نفر (۳۸ درصد) در گروه شاهـد بودنـد، و تفـاوت معنیداری وجـود نداشت. در گـروه شاهد میانگیـن کراتینین سرم بیماران به صورت معنیداری پس از ۴۸ ساعت افـزایش یافت (۰۰۱/ (P=۰اما در گروه NAC افزایش معنیداری در میانگین کراتینین سرم بیماران مشاهده نشد .
استنتاج: این نتایج بیانگر این واقعیت است که هر چند NAC توانسته از میزان ضایعات کلیوی ناشی از مواد حاجب بکاهد، در بیماران با عملکرد کلیوی طبیعی که مایعات کافی قبل از در معرض قرار گرفتن ماده حاجب، دریافت میکنند، استفاده معمول آن توصیه نمیگردد.
عالیه زمانی کیاسری ، آذر کبیرزاده ، ابراهیم باقریان فرح آبادی ، فرشاد حسن زاده کیابی ، بنیامین محسنی ساروی ، زهرا میرزایی ،
دوره ۱۸، شماره ۶۵ - ( مرداد و شهریور ۱۳۸۷ )
چکیده
سابقه و هدف: بستری بیمار در بیمارستان برای یک عمل جراحی، از وقایع مهم برای وی محسوب می شود. در صورتی که عمل با تاخیر مواجه یا لغو شود، ضمن ایجاد اثرات منفی متعدد بر بیمار، موجب هدر رفتن هزینه ها نیز می شود. همچنین در مراکز آموزشی موجب تعطیل شدن برنامه پیش بینی شده گروه های مختلف آموزشی می گردد.
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت توصیفی- مقطعی می باشد. مشخصات کلیه اعمال جراحی برنامه ریزی شده در طی یک سال (مرداد ۱۳۸۵ لغایت ۱۳۸۶) به صورت سرشماری جمع آوری و در چک لیست ثبت شده. متغیرهای مورد بررسی شامل تعداد اعمال برنامه ریزی شده، تعداد اعمال لغو شده و نوع عمل جایگزین، سن، جنس و کلاس ASA بیمار عوامل موثر بر عمل می باشد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS پردازش شد.
یافته ها: از ۴۷۱۱ بیمار نامزد عمل جراحی انتخابی که در برنامه اتاق عمل از روز قبل ثبت می شد، عمل جراحی ۵۱۰ بیمار (۱۰,۹ درصد) لغو شده بود. بیش ترین تعداد عمل جراحی برنامه ریزی شده به ترتیب مربوط به گروه زنان، ارتوپدی و اورولوژی و کم ترین آن مربوط به جراحی ترمیمی و عروق بود. بیش ترین میزان لغو بر اساس تعداد بیمار نامزد عمل برنامه ریزی شده، در گروه جراحی مغز و اعصاب ۳۲.۴ درصد (۶۸ مورد از ۲۰۷ بیمار) و کم ترین آن مربوط به گروه زنان ۴.۴ درصد (۴۸ مورد از ۱۰۹۴ بیمار) بود. نتایج نشان داد که ۵۴.۲ درصد اعمال لغو شده، قابل پیشگیری بوده اند.
استنتاج: نتایج این تحقیق و موارد مشابه، مشخص کرد استفاده از روش های جاری و سنتی در تهیه فهرست عمل جراحی از روز قبل، نیاز به بازنگری جدی دارد. اگر بتوان با استفاده از کار گروه های تخصصی، تغییرات لازم را در جهت کاهش موارد لغو ایجاد نمود و یا حتی در جلسات ماهانه مدیریتی در بیمارستان دلایل لغو را بررسی کرده و موارد قابل اجتناب را به حداقل رسانید، علاوه بر حفظ منابع بیمارستان و بهینه نمودن وقت اتاق عمل، در کاهش اضطراب و نگرانی بیمارانی و خانواده آنها نیز موثر خواهد بود.