جستجو در مقالات منتشر شده


۱۳ نتیجه برای مخبری

خسرو هادیان ، وحید مخبری ،
دوره ۹، شماره ۲۴ - ( پاییز ۱۳۷۸ )
چکیده

سابقه و هدف : نارسایی قلبی شایعترین علت بستری و مرگ بیماران قلبی می باشد از طرفی با توجه به افزایش روز افزون نارسایی قلبی نسبت به دو دهه گذشته در این بررسی سعی شده است علل بستری شدن مجدد بیماران نارسایی قلبی مورد مطالعه قرار گیرد.مهمترین نکته در این بررسی تعیین عوامل تشدید کننده نارسایی قلبی در این بیماران بوده است.
مواد و روش ها : یکصد و چهل بیمار بستری شده با تشخیص نارسایی قلبی در یک بیمارستان بزرگ عمومی بر اساس New data و case study‌ و به روش آینده نگر مورد مطالعه قرار گرفته اند. نمونه آماری مورد مطالعه شامل ۱۱۱ بیمار مرد و ۲۹ بیمار زن بوده اند که از این تعداد ۴۴ درصد مردان و ۳۸ درصد زنان شهرنشین و بقیه روستایی بوده اند. سن متوسط افراد ( ۲/۱۲ ± ۸/۶۴( بوده است. متوسط زمان از نظر شروع علائم ۸/۳ سال بوده،در این مدت بطور متوسط بیماران چهاربار در بیمارستان بستری شده اند.
نتایج : عوامل مستعدکننده‌که باعث عدم جبران نارسایی قلبی و درنتیحه بستری‌شدن مجددبیماران شده بود در۷۶/۹۷ درصد بیماران شناسایی شده است که عدم قبول درمان چه بصورت عدم رعایت رژیم غذایی و یا عدم مصرف تمام و یا قسمتی از داروی تجویز شده و یا هر دوی این موارد با هم در ۶/۳۸ درصد بیماران مشاهده گردید و بعنوان شایعترین فاکتور مساعدکننده نارسایی قلبی شناخته شد.عوامل مستعد کننده دیگر به ترتیب شیوع:آنمی(۳۵ درصد)، آریتمی(۳۳درصد)، فشارخون افزایش یافته و کنترل نشده(۲۲درصد)،عفونت ریوی (۲۱درصد)،تجویز داروی نامناسب(۱۵درصد) استرس روحی و روانی(۱۵درصد)، انفارکتوس حاد (۴/۶درصد)، فعالیت فیزیکی بیش از حد (۳/۴ درصد) مسافرت طولانی (۹/۲ درصد)، عفونتهای سایر اعضاء بغیر از ریه (۲درصد)، علل ایاتروژنیک و تیروتوکسیکوز (هرکدام با شیوع ۲درصد)، مولتیپل میلوما و تشدید بیماری غیرقلبی (۷/۰ درصد).
استنتاج : با توجه به آمارهای بیان شده اگر بخواهیم پذیرش بیمارستانی را بعلت تشدید و عدم جبران نارسایی قلبی را به حداقل برسانیم یکی از ساده ترین و قابل اجرا ترین روش تأکید در مصرف داروهای تجویز شده و شناساندن انواع داروی مصرفی به بیمار و توصیه های لازم در مورد رژیم غذایی و رعایت رژیم کم نمک در این بیماران می باشد.

خسرو هادیان ، اسداله محسنی، وحید مخبری ،
دوره ۱۱، شماره ۳۰ - ( فروردين ۱۳۸۰ )
چکیده

سابقه و هدف: بیماری های عروق کرونر از مهمترین علل مرگ و میر در تمام دنیاست. هرچند تاکنون عوامل خطرزای زیادی در این راستا شناسایی شده است اما هنوز موارد ناشناخته و یا سوال برانگیز متعددی در این رابطه مطرح می باشد. این تحقیق به منظور تعیین رابطه سطوح پلاسمایی HDL با انفارکتوس حادمیوکارد در بیماران بستری شده در CCU بیمارستان امام خمینی ساری در سال ۷۷-۷۸ به انجام رسیده است.
مواد و روش ها: تحقیق به روش Cohort بر روی ۱۰۰ بیمار مراجعه کننده به انجام رسیده است. پنجاه درصد گروه تجربی از بیمارانی که با معیارهای WHO با تشخیص قطعی انفارکتوس حاد میوکارد در CCU بستری شدند انتخاب و از تمامی آنها در طی ۸ ساعت اول از بروز علایم حاد انفارکتوس قلبی ۵ سی سی خون دریافت و پس از سانتریفوژ و جداکردن پلاسما، توسط یک نفر تکنسین کارآزموده به اندازه‌گیری کلسترول توتال، تری گلیسیرید و گلوکز با روش‌های استاندارد اقدام و در اندازه گیری HDL-cholestrol از روش آنزیمی CHOD-PAP استفاده شد. گروه شاهد از مراجعه کننده به ظاهر سالم به روش Matched-Selection درزمینه هایی چون سن، جنس، مصرف سیگار، دیابت، سابقه فامیلی، هیپرتانسیون، سطوح پلاسمایی کلسترول، و تری گلیسرید انتخاب شدند. نهایتا با استفاده از آمار توصیفی و آزمون Student t-test به بررسی آماری مطالعه پرداخته شد.
نتایج: به لحاظ جنس در دو گروه ۳۷ مرد و ۱۳ زن قرار داشتند. میانگین سنی در گروه تجربی ۶۰±۴ سال و در گروه شاهد ۵۹±۶ سال بوده است. میانگین متوسط فشار خون در گروه مورد و شاهد به ترتیب ۱۰۱±۱۱ و ۱۰۰±۸ میلی متر جیوه و نیز میانگین گلوکز در گروه تجربی و کنترل به ترتیب ۱۲۸±۱۲و ۱۱۷±۱۸ میلی گرم در دسی لیتر بوده است. میانگین کلسترول توتال درگروه نمونه و شاهد به ترتیب ۲۰۶±۵۲ و ۲۰۲±۴۲ میلی گرم در دسی لیتر و میانگین تری گلیسرید در گروه تجربی و کنترل به ترتیب ۱۷۱±۹۴ و ۲۱۴±۱۲۲ میلی گرم در دسی لیتر بوده است. در نهایت میانگین HDL-cholestrol در گروه تجربی ۳۷±۱۰ میلی گرم در دسی لیتر و در گروه کنترل ۴۱±۷ میلی گرم در دسی لیتر بوده است که این آخری به لحاظ آماری تفاوت معنی داری داشته است (P<۰,۰۵).
استنتاج: با توجه به احتمال خطرزا بودن سطوح پایین HDL-cholestrol مستقل از سایر عوامل خطرزا در بروز بیماری های ایسکمیک قلبی، پیشنهاد می شود ضمن بررسی روتین سطحHDL ، چنانچه سطح پلاسمایی آن پایین باشد، از روش های درمانی موثر نظیر استفاده از ورزش منظم و قطع مصرف سیگار و کاهش وزن در کاهش ملایم و یا عناصر فارماکولوژیک در کاهش های شدیدتر استفاده شود.

وحید مخبری ، اسداله محسنی ، بابک بیاتی ، علی قائمیان ، ساسان طبیبان ، بابک باقری ،
دوره ۱۳، شماره ۳۸ - ( فروردين ۱۳۸۲ )
چکیده

سابقه و هدف: کاردیومیوپاتی اتساعی از علل عمده نارسایی قلبی است که تاکنون درمان قطعی برای آن یافت نشده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر آتنولول بر روی بهبود وضعیت بالینی و اکوکاردیوگرافیک بیماران مبتلا به کاردیومیوپاتی اتساعی است. تا بتوان یک راه حل درمانی مناسب برای این بیماران که درمان اصلی آنها یعنی پیوند قلب است ارایه نمود، چراکه پیوند قلب، به دلیل هزینه بالا، تکنیک پیچیده و عدم دسترسی به دهنده مناسب، در کشور ما در حال حاضر کمتر امکانپذیر است.
مواد و روش ها: در این مطالعه که از نوع کارآزمایی بالینی دوسوکور می باشد، تعداد ۲۳ بیمار مبتلا به کاردیومیوپاتی اتساعی (اعم از ایدیوپاتیک و ایسکمیک) مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی (ره) ساری، انتخاب شده و در دو گروه مورد (۱۲ نفر) و شاهد ( ۱۱نفر) به صورت تصادفی و سازگار از نظر سن، جنس، عملکرد قلبی، عدم وجود بیماری های همزمان دیگر و کسر جهشی مورد مطالعه قرار گرفتند. در ابتدا بر اساس عملکرد قلبی و معیارهای اکوکاردیوگرافیک شامل: قطر بطن چپ در انتهای دیاستول، قطر بطن چپ در انتهای سیستول، کسر جهشی، ضخامت سپتوم بین بطنی، ضخامت دیواره خلفی بطن چپ و فاصله نقطه E تا سپتوم بین بطنی تعیین گردید. سپس برای هر دو گروه داروهای مصرفی شامل دیگوکسین، مهارکننده های آنزیم های مبدل آنژیوتانسین، دیورتیک، آسپیرین و ترکیبات نیترات تجویز شد. علاوه بر آن به گروه مورد، قرص آتنولول به میزان ۵۰-۲۵ میلی گرم روزانه داده شد. هر بیمار به مدت سه ماه پیگیری شد و در پایان این مدت معیارهای ذکر شده مجددا بررسی شدند. البته طی این مدت ۴ بیمار (یک نفر از گروه مورد و ۳ نفر از گروه شاهد) از مطالعه حذف شدند.
یافته ها: بعد از جمع آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها مشخص گردید که فاصله نقطه E تا سپتوم بین بطنی (از ۲۲ میلی متر به ۱۷,۵ میلی متر)،LVPWD (از ۱۰.۱ میلی متر به۸.۹ میلی متر) و کسر جهشی (از ۲۷.۷% به ۳۲.۹%) در گروه مورد نسبت به گروه شاهد تفاوت معنی داری پیدا کرد. (به ترتیبP<۰.۰۲ ، P<۰.۰۳ و (P<۰.۰۵ ولی در سایر متغیرها تفاوت معنی داری یافت نشد.
استنتاج: استفاده از آتنولول در درمان کاردیومیوپاتی اتساعی طی سه ماه، سبب بهبود برخی معیارهای اکوکاردیوگرافیک (کسر جهشی. فاصله نقطه E تا سپتوم بین بطنی، ضخامت دیواره - خلفی بطن چپ) و در نتیجه عملکرد قلبی بیماران خواهد شد ولی از نظر Functional class (F.C) تاثیر محسوسی نخواهد داشت.

مهدی رسولی ، اسداله محسنی کیاسری ، وحید مخبری ، بابک باقری ، نزهت السادات دانش پور ، رامین شریعتی ، ساره حیدری ، داوود کاظمی صالح ، حسین ایزدی ، خدیجه حق شناس ، شهین عرب ،
دوره ۱۵، شماره ۵۰ - ( بهمن ۱۳۸۴ )
چکیده

سابقه و هدف: بیماری شریان کرونر (CHD) یک اختلال چند عاملی است. جنس مذکر، افزایش سن، فشار خون بالا، دیابت قندی، مصرف دخانیات و اختلال چربی خون، عوامل خطرساز کلاسیک و مستقل CHD می باشند. رابطه CHD با عوامل خطرساز آن تا حدودی وابسته به نژاد و منطقه جغرافیایی است، از این رو بررسی عوامل خطر CHD در جمعیت های مناطق مختلف ایران ضروری است. در این مطالعه نقش و رابطه عوامل خطرساز کلاسیک با شدت بیماری کرونر قلب بررسی می گردد. علاوه بر آن، خطر نسبی و مطلق CHD از روی هفت عامل خطر ساز اصلی با استفاده از نقاط فرامینگهام محاسبه می گردد.
مواد و روشها: این تحقیق یک مطالعه مقطعی است که در آن هفت عامل خطرساز اصلی CHD در ۲۶۰ نمونه (زن و مرد) در سنین ۴۰ تا ۷۰ سالگی که در بیمارستان دانشگاه مورد آنژیوگرافی قرار گرفته اند، مورد مطالعه قرار می گیرد. پارامترهای دموگرافی توسط پرسشنامه جمع آوری و داده های بیوشیمیایی بر روی سرم ناشتا سنجش شده اند. کلسترول توسط روش آنزیمی CHOD-PAP، تری گلیسرید توسط GPO-PAP و HDLc توسط متد رسوبی PTA-MgCl۲ و LDLc از معادله فریدوالد محاسبه گردید. افرادی که دارای انسداد بیش از ۷۰ درصد در حداقل یکی از شعب کرونر بودند، به عنوان مورد و افرادی که دارای هیچگونه انسداد نبودند (کمتر از ۱۰ درصد) و از نظر سن و جنس با گروه نمونه منطبق بودند، به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. شدت انسداد کرونر بر اساس تعداد رگ و میزان ضایعه در چهار گروه طبیعی، خفیف، متوسط و شدید درجه بندی گردید. برای بررسی ارتباط متغیرهای پیوسته با CHD و با یکدیگر از آزمون بستگی پیرسون و برای محاسبه شانس بیماری کرونر یا نسبت شانس (odds ratios) از رگرسیون لوژیستیک استفاده گردید.
یافته ها: از نظر متغیر های سن (P?۰,۰۰۰)، جنس (P?۰.۰۰۰)، عدمفعالیت فیزیکی(P @ ۰.۰۶) فشارخونبالا (P @ ۰.۰۶)، مصرف سیگار (P?۰.۰۰۳)، دیابت (P?۰.۰۰۰) و اختلال چربی خون بین دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنی دار وجود داشت. تواتر وقوع افزایش تریگلیسیرید، افزایش کلسترول و افزایش بتالیپوپروتئین خون (افزایش (LDLc در بیماران کرونر بیش از گروه شاهد می باشد. نتایج آنالیز رگرسیون لوژیستیک نشان می دهد که بیماری کرونر با سن (r=۰.۲۸)، جنس مذکر (r=۰.۲۸) و دیابت (r=۰.۳۰) دارای بیشترین ارتباط می باشد. به علاوه، نسبت های شانس برای متغیرهای جنس مذکر برابر (P?۰.۰۰۰) ۳.۵، مصرف سیگار ۳.۸ (P?۰.۰۲)، عدم فعالیت فیزیکی ۱.۲ (P?۰.۰۶)، و دیابت ۵.۱ (P?۰.۰۰۰) بود. از نظر متغیرهای شاخص توده بدنی (BMI)، سطح تحصیلات، متوسط فشار خون سیستولی و دیاستولی، سابقه فامیلی (دیابت، اختلال چربی خون، فشار خون بالا، کم کاری تیروئید و بیماری کرونر زودرس) و سابقه پیشین اختلال چربی خون، فشار خون بالا، کم کاری تیروئید و بیماری کرونر بین دو گروه اختلاف معنی داری وجود نداشت. ولی سابقه پیشین دیابت و مصرف داروهای پایین آورنده چربی خون (استاتین ها) و ضد فشار خون به طور معنی دار در گروه بیمار بیشتر از گروه کنترل بود. نتایج این مطالعه همچنین نشان داد که نمره های فرامینگهام ۸.۷±۴.۴) در مقابل (P?۰.۰۰۰, ۵.۷±۴.۸ و خطر نسبی ۲.۵±۱.۳) در مقابل (P?۰.۰۰۰, ۱.۶±۰.۷ و مطلق ۱۴.۸±۸.۶) در مقابل (P?۰.۰۰۰, ۸.۰±۶.۷ برای CHD در بیماران کرونر بیش از افراد شاهد است. به علاوه بین نمره های فرامینگهام و خطر نسبی و مطلق برای CHD و شدت انسداد یک رابطه ممتد و رتبه ای وجود دارد.
استنتاج: داده های این تحقیق نشان می دهد که بین شدت بیماری کرونر قلب و متغیرهای اصلی قلبی - عروقی، نمره های فرامینگهام و خطر نسبی و مطلق CHD یک رابطه پیوسته و رتبه ای وجود دارد.

بابک باقری، وحید مخبری، صمد گلشنی، نگین اکبری،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۱) ۱۳۸۹ )
چکیده

کرتری‌اتریاتوم (Çor triatriatum) یک بیماری مادرزادی نادر است که ۱/۰ درصد کل نقایص مادرزادی قلب را تشکیل می‌دهد و در نتیجه اختلال در جذب ورید ریوی مشترک بوده که باعث تقسیم دهلیز چپ توسط یک دیافراگم فیبروماسکولار به حفره فوقانی خلفی دریافت‌کننده جریان خون وریدهای ریوی و حفره تحتانی قدامی در بالای گوشک دهلیز چپ می‌شود. ارتباط بین دو حفره تقسیم شده دهلیز چپ ممکن است بزرگ، کوچک و یا بدون ارتباط باشد که این امر به اندازه حفره در دیافراگم بستگی دارد و تعیین‌کننده میزان انسداد بازگشتی وریدهای ریوی است. افزایش فشار ورید ریوی و مقاومت عروقی ریه ممکن است منجر به افزایش فشار شریان ریوی شود. گاهی کرتری اتریاتوم از نظر بالینی یک یافته تصادفی می‌باشد. بیماران با انسداد شدید مشابه تنگی ورید ریوی مادرزادی هستند. ما در اینجا یک مورد کرتری اتریاتوم با افزایش فشار شریان ریوی را که با شکایت تپش قلب و تنگی‌نفس به بیمارستان مراجعه نموده است، معرفی می‌کنیم. اکوی ترانس توراسیک انجام شد و داده‌ها با اکوی مری تایید شد. کاتتریزیشن افزایش فشار متوسط تا شدید شریان ریه را نشان داد ولی با توجه به غیر انسدادی بودن کرتری اتریاتوم وی، درمان جراحی ضرورت نداشته و به بیمار پیگیری با اکو توصیه شد.

وحید مخبری ، بابک باقری ، مهدی داوودی ، سیدمحمد امینی ،
دوره ۲۰، شماره ۷۷ - ( مرداد و شهریور ۱۳۸۹ )
چکیده

انسداد شریان کلیوی که بصورت تنگی یک یا هر دو شریان کلیوی یا شاخه های آن ها تعریف می گردد شایعترین علت پرفشاری ثانویه است که در حدود ۷۵ تا ۹۰ درصد موارد ناشی از آترواسکلروز و در ۱۰ تا ۲۵ درصد باقیمانده ناشی از دیسپلازی فیبروماسکولار می باشد. دیسپلازی فیبروماسکولار شایعترین علت تنگی شریان کلیه در کودکان و جوانان بوده و زنان جوان ۹۰ درصد مبتلایان را تشکیل می دهند. اهمیت تشخیص این بیماری در قابل درمان بودن آن بطور کامل در اکثریت موارد (۸۲ تا ۱۰۰ درصد) و شانس پائین عود آن می باشد. گزارش یک مورد دیسپلازی فیبروماسکولار دو طرفه شریان های کلیوی در یک خانم ۲۵ ساله که در مرکزآموزشی درمانی حضرت فاطمه زهرا (س) ساری تشخیص داده شد و تحت درمان قرارگرفت ادامه ارائه می گردد.

وحید مخبری، بابک باقری، صمد گلشنی، فاطمه عبدالهیان، سید محمد امینی،
دوره ۲۱، شماره ۸۶ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۰ )
چکیده

آترواسکلروز علت اصلی مرگ در بسیاری از نقاط دنیا می‌باشد. این بیماری اغلب افراد بالای ۴۰ سال را درگیر می‌کند. این مقاله گزارش یک مورد بیماری شریانی کرونری در یک دختر ۱۷ ساله است که در آنژیوگرافی انجام شده آترواسکلروز شدید در عروق کرونر داشته است و برای ایشان آنژیوپلاستی کرونر (PÇÏ) در مرکز قلب مازندران انجام شده است. از نظر ریسک فاکتورها و بیومارکرهای مرتبط با ÇÂD بررسی وسیع انجام شد که یافته‌ها شامل فشارخون بالا در بیمار و وجود سابقه ÇÂD در پدر بیمار بود.

بابک باقری، علیرضا خلیلیان، سهیل عزیزی، وحید مخبری، رزیتا جلالیان، صمد گلشنی، سیدمحمد امینی،
دوره ۲۲، شماره ۸۷ - ( فروردین ۱۳۹۱ )
چکیده

چکیده سابقه و هدف: تجزیه وتحلیل علت شناسی عوامل خطر بیماری‌های قلبی- عروقی نشان می‌دهدکه بین میزان وقوع این بیماری‌ها وعواملی مثل سیگار‍، سطح کلسترول سرم، فشار خون بالاو دیابت ارتباط محکمی وجود دارد، با این حال فقط ۵۰ درصد موارد بیماری عروق کرونر با عوامل خطرساز مذکور قابل توضیح است. مطالعات متعددی که به ارزیابی رابطه هوموسیستئین با بروز بیماری عروق کرونر پرداختند نتایج متنوع و متناقضی داشتند. هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط مرگ و میر و عوارض بیماران انفارکتوس میوکارد با سطوح خونی هوموسیستئین طی مدت بستری بود. مواد و روش‌ها: مطالعه از نوع مقطعی بوده، جمعیت مورد مطالعه شامل کلیه بیمارانی بودکه بدون هیچ سابقه‌ای از انفارکتوس میوکارد به‌علت درد قفسه سینه در طول ۲۴ ساعت اخیر به بیمارستان مراجعه کردند و با تشخیص انفارکتوس میوکارد همراه با بالا رفتن قطعه ST بستری شدند. بیماران در دو گروه با سطح هوموسیستئین نرمال و افزایش یافته قرار گرفتند و بیماران هر گروه از جهت مرگ و میر و عوارض بیماری طی مدت بستری پی‌گیری شدند. یافته‌ها: از مجموع ۲۳۰ بیمار ۸۰ نفر (۸/۳۴ درصد) سطح خونی هوموسیستئین بالا داشتند. میزان مرگ و میر در گروه با سطح هوموسیستئین نرمال ۲ مورد و در گروه با سطح بالای هوموسیستئین ۴ مورد بود. عوارض الکتریکال نیز به ترتیب در۴۰ نفر و ۱۹ نفر از بیماران هر گروه مشاهده شد. تمامی ۳ مورد عوارض مکانیکال شامل ۲ مورد VSD و ۱ مورد تامپوناد در گروه با سطح بالای هوموسیستئین رخ داد و هیچ‌یک از بیماران با سطح نرمال هوموسیستئین دچار این عوارض نشدند. موردی از نارسایی میترال به‌علت پارگی عضلات پاپیلری یاکوردا دیده نشد. استنتاج: در این مطالعه میزان مرگ و میر و بروز عوارض الکتریکال دردو گروه بیماران با سطح هوموسیستئین نرمال و افزایش یافته تفاوت معنی‌داری نداشت، ولی از بین عوارض مکانیکال، مجموع عوارض تامپوناد و پارگی سپتوم بین بطنی در گروه با سطح خونی افزایش یافته هوموسیستئین به‌طورمعنی‌داری بیشتر بود. هوموسیستئین، انفارکتوس حاد میوکارد، عوارض انفارکتوس حاد میوکارد، مرگ و میر
بابک باقری، فاطمه ورشوچی، صمد گلشنی، وحید مخبری، محسن زهتاب، علیرضا خلیلیان،
دوره ۲۲، شماره ۸۷ - ( فروردین ۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه و هدف: HbA۱c مارکری برای اندازه گیری متوسط قند خون در ۲ تا ۳ ماه گذشته است و به مقدار ناچیزی تحت تأثیر افزایش قند خون ناشی از استرس در جریان STEMI (ST Elevation Myocardial Infarction) قرار می‌گیرد. هدف این مطالعه بررسی رابطه سطح HbA۱c با میزان بروز مرگ و میر و عوارض یک‌ماهه در بیماران STEMI انجام شد. مواد و روش‌ها: دراین مطالعه طولی ۴۷۰ بیمار STEMI به دو گروه الف با ۲/۶ < HbA۱c و گروه ب با ۲/۶ ≤ HbA۱c تقسیم شدند. سپس میزان بروز مرگ و میر و عوارض یک‌ماهه STEMI در این بیماران مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها: با افزایش سطح HbA۱c از حد ۲/۶ میزان بروز مرگ و میر یک‌ماهه STEMI افزایش چشم‌گیری نداشت. اما میزان بروز EF کمتر از ۵۰ درصد و بلوک شاخه راست افزایش معنی‌داری نشان داد. استنتاج: سطح HbA۱c پیش‌بینی‌کننده مهمی برای مرگ و میر دربیماران STEMI نبود، ولی عامل خطر بالقوه برای بروز EF کمتر از ۵۰ درصد و بلوک شاخه راست بود.
صمد گلشنی، بابک باقری، علی قائمیان، وحید مخبری، سهیل عزیزی، علیرضا خلیلیان، مهدی نعمتی،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۹ - ( بهمن ۱۳۹۲ )
چکیده

سابقه و هدف: نارسایی قلبی در آمریکا سالانه حدود ۳ میلیون ویزیت سرپایی اورژانس را شامل می‌شود. در نارسایی قلبی NT-pro BNP و در پاسخ به افزایش کشش میوکارد، از بافت میوکارد بطنی ترشح می‌شود. مواد و روش‌ها: این مطالعه روی ۸۰ فرد در بیمارستان حضرت فاطمه زهرا (س) ساری طی سال‌های ۸۹ تا ۹۰ انجام شد بیماران با ۶۰GFR≤، سن ۷۵≥ سال، با فیبریلاسیون دهلیزی و فشار خون بالا (۱۰۰/۱۶۰> BP) از مطالعه خارج شدند. سپس بیماران به دقت مورد معاینه قرار گرفتند و ۶۰ بیمار مبتلا به نارسایی جبران نشده قلبی در سه گروه ۲۰ نفره با تعداد زن و مرد برابر تقسیم شدند؛ گروه اول: %۳۰ LVEF≤، گروه دوم %۳۹ ≤LVEF≤ %۳۰ و گروه سوم %۴۹ ≤LVEF≤ %۴۰ تعداد ۲۰ نفر سالم با %۵۰ LVEF≥ نیز جهت تعیین Cut Point نرمال وارد مطالعه شدند. یافته‌ها: : در بررسی NT-pro BNP بیش‌ترین میزان مربوط به گروه اول با ۹۰/۱۷۸۱± ۱۰/۵۳۷۰ و کم‌ترین میزان مربوط به گروه چهارم با ۳۲/۲۴± ۷۵/۳۶ بود. در مقایسه چهار گروه، اختلاف آماری معنی‌داری در میزان NT-Pro BNP بین گروه‌های مختلف مشاهده شد (۰۰۱/۰< p). بین مقادیر LVEF با سطح سرمی NT-pro BNP همبستگی ناقص و معکوس مشاهده شد (۶۹۹/۰-= r). استنتاج: با کاهش LVEF میزان NT-pro BNP به صورت معنی‌داری افزایش می‌یابد که بین آن‌ها یک رابطه همبستگی ناقص و معکوس وجود دارد. این امر امکان تخمین تقریبی EF را با توجه به سطح سرمی NT-pro BNP در بالین میسر می‌کند.
وحید مخبری، ولی اله حبیبی، مریم نباتی، بابک باقری، علیرضا خلیلیان، مژده دبیریان، صمد گلشنی، علی اصغر فرسویان، رزیتا جلالیان، غزال مخبری،
دوره ۲۶، شماره ۱۴۴ - ( دی ۱۳۹۵ )
چکیده

سابقه و هدف: دایسکشن آئورت تیپ A یک وضعیت تهدید کننده حیات و نیازمند به مداخلات جراحی اورژانسی می باشد. عوامل متعددی در ایجاد یا عوارض ناشی از درمان جراحی آن شناسایی شده است. هدف از این مطالعه بررسی ریسک فاکتورها و نتایج جراحی دایسکشن آئورت تیپA  در بیماران بوده است.

مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی روی بیماران مبتلا به دایسکشن آئورت تیپ A که در فاصله سال های ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۴ در بیمارستان فاطمه زهرای شهر ساری مورد جراحی قرار گرفتند انجام شد و در دو مرحله اجرا گردید. در مرحله اول چک لیستی دو قسمتی (شامل اطلاعات دموگرافیک و اطلاعات بالینی و اطلاعات حاصل از تصویربرداری‌ها و اطلاعات حین عمل جراحی) بر اساس اطلاعات موجود در پرونده ۲۵ بیمار تحت جراحی تکمیل گردید. در مرحله دوم از آنالیز آزمایشگاهی و یافته های اکوکاردیوگرافی بعد از عمل جهت ۷ بیمار استفاده شد.

یافته‌ها: مرحله اول مطالعه نشان داد هیچ کدام از بیماران تحت جراحی دایسکشن آئورت سابقه دیابت، چربی خون و سندرم مارفان نداشتند و فراوانی سایر ریسک فاکتورها ( نظیر فشار خون، سابقه مصرف سیگار، بیماری‌های انسدادی مزمن، نارسایی کلیه، سابقه جراحی قلبی، درگیری در ناحیه قوس آئورت، دریچه آئورت دولتی ، کاردیاک تامپوناد قلبی) متفاوت بوده است. نتایج مرحله دوم نشان داد که تعداد فوت شدگان بعد از ترخیص ۳ نفر بوده است و با توجه به محدودیت حجم نمونه‌ها میزان موربیدیتی در مرحله دوم قابل قضاوت نبوده است.

استنتاج: مطالعه حاضر نشان داد جنس و فانکشن CLASS به عنوان ریسک فاکتورهای مورتالیتی جراحی دایسکشن آئورت می‌باشند.


ورسا عمرانی نوا، اکبر هدایتی زاده عمران، رضا علیزاده نوایی، وحید مخبری، رزیتا جلالیان،
دوره ۲۸، شماره ۱۶۴ - ( شهریور ۱۳۹۷ )
چکیده

سابقه و هدف: بیماریهای قلبی- عروقی (CVD) از جمله بیماری عروق کرونر (CAD)، عامل اصلی مرگ و میر و ناتوانی در دنیا هستند.
مواد و روشها: در این بررسی مقطعی بیماران مبتلا به CAD مراجعه کننده به مرکز قلب مازندران پس از تایید آنژیوگرافی وارد مطالعه شدند. اطلاعات دموگرافیک و بالینی مطابق چک لیست تهیه شده، استخراج شد.
یافتهها: اکثریت بیماران (۵۵ درصد) مرد با میانگین سنی ۲/۱۰± ۹/۵۹ سال و بیماران زن با میانگین سنی ۸/۶± ۱/۵۷
سال بودند (۱۴/۰= p). فراوانی هم زمان فاکتورهای خطر در بیماران به صورت فشار خون ۵۷درصد، دیابت ۴۶درصد، دیس لیپیدمی ۴/۴۰ درصد و استعمال دخانیات ۲/۲۰ درصد بود. توزیع عوامل خطر به تفکیک جنسیت به این ترتیب
بود: فشار خون بالا در ۵۱درصد مردان و ۶۵درصد زنان (۰۵/۰> p)، دیس لیپیدمی در ۷/۳۴ درصد مردان و ۵/۴۷ درصد زنان (۰۵/۰> p)، دیابت در ۶/۳۲ درصد مردان و ۵/۶۲ درصد زنان (۰۰۵/۰= p)، چاقی (BMI≥۳۰) در ۴/۲۰ درصد مردان و ۴۰درصد زنان (۰۴۳/۰= p) و استعمال دخانیات نیز تنها در بیماران مرد با شیوع ۷/۳۶ درصد مشاهده شد (۰۰۱/۰< p). تعداد عروق کرونر درگیر در مردان با ۲ یا ۳ رگ درگیر تشخیص داده شده بودند و بیماران زن بیش تر یک رگ درگیر داشتند (۰۱۶/۰= p).
استنتاج: با توجه به شیوع بالای عوامل خطر قابل پیشگیری در بیماران مورد مطالعه، آموزش مناسب و ترویج سبک زندگی سالم و غربالگری افراد پر خطر می‌تواند در سیاستگذاری‌های بهداشتی، درمانی و کاهش بار بیماری‌های CAD موثر باشد.
 
سهیلا گلچین، اکبر هدایتی زاده عمران، رضا علیزاده نوایی، وحید مخبری، ورسا عمرانی نوا، ام البنین امجدی، محمد محمود بابویی،
دوره ۲۸، شماره ۱۶۸ - ( دی ۱۳۹۷ )
چکیده

سابقه و هدف: بیماری عروق کرونری (Coronary Artery Disease = CAD) بیماری پیچیدهای است که درنتیجه ترکیبی از عوامل محیطی و ژنتیکی بروز مییابد. آنزیم متیلن تترا هیدروفولات ردوکتاز (MTHFR) یک آنزیم مهم در متابولیسم هموسیستئین و بروز بیماریهای قلبی میباشد. پلیمورفیسمC۶۷۷T این آنزیم درکاهش فعالیت این آنزیم و عملکرد ناقص آن نقش دارد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین پلیمورفیسم C۶۷۷T ژن MTHFR و استعداد ابتلا به بیماری CAD میباشد.
مواد و روشها: این مطالعه مورد-شاهدی بر روی ۷۱ بیمار مبتلا به بیماری عروق کرونر و ۷۱ نفر بدون سابقه ی بیماری قلبی بهعنوان شاهد انجام گرفت. جهت تعیین نوع پلیمورفیسم از روش PCR-RFLP استفاده شد.
یافتهها: میانگین سنی افراد در گروه مورد و شاهد به ترتیب ۹/۸±۲/۵۸ و ۹/۱۳± ۴۶ سال بود(۰۰۰۰/۰= p). در گروه مورد ۳۷ نفر (۱/۵۲ درصد) مرد و ۳۴ نفر (۹/۴۷ درصد) زن و در گروه کنترل ۳۸ نفر (۵/۵۳ درصد) مرد و ۳۳ نفر (۵/۴۶ درصد) زن بودند. فراوانی ژنوتیپهای CC، CT و TT پلی مورفیسم C۶۷۷T در بیماران مبتلا به CAD به ترتیب ۲/۵۹، ۲/۳۵ و ۶/۵ درصد و در گروه کنترل ۶۲ ، ۳۲,۴ و ۴/۵ درصد بود و اختلاف معنی داری بین دو گروه وجود نداشت (۹۳۷/۰= p) و هم چنین فراوانی آلل T در گروه مورد ۸/۴۰ و در گروه کنترل ۳۸ درصد به دست آمد که هیچ اختلاف معنی داری بین این دو گروه مشاهده نشد (۸۶۴/۰= p).
استنتاج: ارتباط معناداری بین پلی مورفیسم C۶۷۷T ژن MTHFR و استعداد ابتلا به CAD مشاهده نشد. پیشنهاد میگردد که مطالعات دیگری در آینده در گروه های جمعیتی بزرگ تر انجام پذیرد.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Mazandaran University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb