جستجو در مقالات منتشر شده


۸ نتیجه برای نیک پور

سیاوش فلاحت کار ، نادعلی موسی نژاد ، محمد صالحی ، حسن شیری ، سارا نیک پور ، مرضیه اکبرپور ، نگین خاکی ،
دوره ۱۷، شماره ۶۲ - ( بهمن ۱۳۸۶ )
چکیده

سابقه و هدف:سنگ حالب باعث بسیاری از شکایات ازجمله درد پهلو و علایم درگیری دستگاه ادراری تحتانی و مراجعه بیماران به اورژانس، جهت درمان می گردد.سنگ شکنی از راه حالب TUL (Trans Ureteral Lithotripsy) و نیز با استفاده از امواج شوکی SWL (Shock Wave Lithotripsy) از درما ن های رایج سنگ های حالب دیستال است. درمان های طبی مختلفی برای سنگ های دیستال حالب وجود دارند که به درستی شناخته نشده اند. احتمال عبور خود به خودی سنگ با درمان طبی وجود دارد اما اثربخشی کورتیکواستروئیدها برای رسیدن به این هدف، مشخص نیست. در این مطالعه اثر پردنیزولون برروی عبور سنگ حالب بررسی شد.
مواد و روش ها: ۸۵ بیمار که به خاطر قولنــج از اردیبــهشت ۱۳۸۰ تا اردیبــهشت ۱۳۸۲ به طــور سرپایی مراجعه کــرده بودنــد و سنــگ حاجب حالب دیستـــال کوچک تر از۱۰ میلی متر داشتنــد، در مطالعه آینده نگــر وارد شدند. آن ها بر اساس پرتـونــگاری مثانــه، حــالب، کلیــه KUB (Kidney Ureter Bladder)و ســونوگرافی و در مــواردی (Intravenouse Peylography) IVP تشخیص داده شدند. بیماران به طور تصادفی به دوگروه تقسیم شدند؛ گروه A شامل ۴۵ بیمار با متوسط سن ۱۰,۵±۳۷ سال بود که ترامادول خوراکی (mg ۵۰، ۲ بار در روز) و هیدروکلروتیازید خوراکی (mg ۵۰ روزانه) به مدت۲۱ روز دریافت می کردند.گروه B نیز شامل۴۰ بیمار با متوسط سن ۹.۲± ۳۵ سال بود که همان رژیم همراه با متیل پردنیزولون استات عضلانی (mg ۴۰ در روزهای اول و هفتم و چهاردهم) دریافت می کردند. همه بیماران مجددا پس از ۲۱ روز با معاینه بالینی وKUB ارزیابی شدند.
یافته ها: متوسط اندازه سنگ درگروه A ۵,۲ میلی متر و درگروه B، ۵.۸ میلی متر بود (p>۰.۰۵) میزان دفع سنگ در پایان روز بیست و یکم به ترتیب در گروه A و B (۴۴.۴ درصد) ۲۱ مورد و (۸۸ درصد) ۳۲ بود. تفاوت معنی داری در میزان عاری شدن ازسنگ بین دو گروه مشاهده شد (p<۰.۰۰۱).
استنتاج : به نظر می رسد استفاده از پردنیزولون استات همراه با ترامادول و هیدروکلروتیازید در سنگ های دیستال حالب منجر به افزایش میزان عاری شدن از سنگ می شود.

غلامعلی نیک پور، احمد برجعلی، علی دلاور، حسین اسکندری، مهران ضرغامی،
دوره ۲۵، شماره ۱۳۰ - ( آبان ۱۳۹۴ )
چکیده

سابقه و هدف: نشانه های فرهنگی در میان کسانی ‌که به یک زبان محلی صحبت می‌کنند و یا در یک دوره تاریخی خاص و در یک جغرافیای معین زندگی می‌کنند دیده می‌شود. این نشانه های فرهنگی در بروز اسیب روانی اثر گذار است.  براساس این یافته، هدف مطاله، ساخت و هنجاریابی پرسشنامه عوامل فرهنگی موثر بر همبودی وسواس فکری و اختلال افسردگی عمده در جامعه ایران است.

مواد و روش‌ها: ابزار پژوهش، یک پرسشنامه محقق ساخته، در مورد تشخیص علل فرهنگی همبودی وسواس فکری و اختلال افسردگی عمده در جامعه ایرانی می باشد. برای ساخت این پرسشنامه ابتدا از ۱۰ روان شناس و روان پزشک عضو هیئت علمی دانشگاه در قالب پرسشنامه‌ای نظر خواهی شد، سپس جوابهای  پرسشنامه دسته بندی شد و براساس تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی تعداد ۱۱عامل با ۷۹ سئوال، پرسشنامه مورد تایید عاملی نهایی قرارگرفت. تجانس درونی  ابزار با  ضریب الفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: پس از تحلیل آماری الفای کرونباخ عامل های اول تا یازدهم، بالا ترین پایایی ۹۰/۰ و پایین‌ترین آن ۴۲/۰ به‌دست آمد. درتحلیل عامل های اکتشافی با استفاده از چرخش واریماکس، ۱۱عامل استخراج شد که۴۷/۳ درصد ورایانس مقیاس مورد نظر را توضیح می دهد. باچرخش واریماکس ۲۵ عامل به‌دست آمد که ۱۴عامل کم‌تر از ۳ گویه داشتند، و در نتیجه فاقد پایایی برای استفاده به‌عنوان زیر شاخه بودند وحذف گردیدند، بدین ترتیب پرسشنامه با ۱۱عامل و ۷۹ سئوال تدوین گردید.

استنتاج: این ابزار توانایی تشخیص عوامل فرهنگی مرتبط با تجلی سازی و بروز همبودی  وسواس فکری و اختلال افسردگی عمده را دارد.


جمشید یزدانی چراتی، ابوالفضل نیک پور، عیسی نظر،
دوره ۲۵، شماره ۱۳۲ - ( دی ۱۳۹۴ )
چکیده

سابقه و هدف: سطح رضایت‌مندی، یﮏ ﺷﺎﺧﺺ مهم در ﺳﻨﺠﺶ ﮐﯿﻔﯿﺖ ارایه ﺧﺪﻣﺎت است و ارﺗﻘﺎء ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺧﺪﻣﺎت ارایه ﺷﺪه در بخش‌های مختلف یک کلینیک فوق تخصصی، ﻧﯿـﺎز ﺑـﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺻﺤﯿﺢ وﺿﻌﯿﺖ ﻣﻮﺟﻮد و ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﺸﮑﻼت ﺑﺨﺶ‌ﻫـﺎ دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین کاربرد آزمون - هتلینگ در بررسی میزان رضایتمندی و عوامل مرتبط با آن در بیماران مراجعه کننده از خدمات درمانی کلینیک طوبی ساری در سال ۱۳۹۴ می باشد.

مواد و روش‌ها: این مطالعه به صورت توصیفی- تحلیلی در سال ۱۳۹۴ در بین ۶۰۳ مراجعه‌کننده به کلینیک فوق تخصصی طوبی شهرستان ساری انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن سنجیده شد. جهت دستیابی به نتایج و یافته‌ها، اطلاعات در برنامه نرم‌افزاری SPSS نسخه ۲۰ درج و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: سطح کلی رضایتمندی افراد پایین، متوسط و خوب به ترتیب ۲۰، ۲۷ و ۵۳ درصد می‌باشد. بین ابعاد رضایت و محل سکونت، پوشش بیمه‌ای، وضعیت تاهل و شغل رابطه معنی‌داری دیده نشد. در مورد سازه‌ها نیز تنها سازه مربوط به پزشک از وضعیت مطلوبی برخوردار بوده است و سایر سازه با وضعیت مطلوب تفاوت معنی‌داری داشته‌اند.

استنتاج: در حالی که خدمات ارائه شده به مراجعین کلینیک فوق تخصصی طوبی ساری به طور نسبی رضایت بخش گزارش شد، در بعد داروخانه (مدت زمان انتظار برای تحویل دارو) و امکانات رفاهی (سکوت و آرامش محوطه) میزان نارضایتی بالا بود، بنابراین پیشنهاد می‌شود این کلینیک جهت ایجاد فضای آرام و امکانات رفاهی برای بیمار تلاش کند و هم چنین با افزایش تعداد نیروی کار در داروخانه، مدت زمان انتظار را برای تحویل دارو کم کرده تا میزان رضایتمندی از بخش داروخانه افزایش یابد.


سیده زهرا فغانی، جمشید یزدانی چراتی، ابوالفضل حسین نتاج، ابوالفضل نیک پور،
دوره ۲۵، شماره ۱۳۲ - ( دی ۱۳۹۴ )
چکیده

سابقه و هدف: سالخوردگی جمعیت یکی از مهم‌ترین موضوعات جمعیتی جهان است که در زمان حاضر توجهات زیادی را معطوف خود کرده است. کشور ما در حال گذر از یک ساختار سنی کاملاً جوان به ساختاری سالخورده است و با توجه به سرعت این گذر، ضرورت بررسی وضع موجود در کل کشور و البته به تفکیک استان‌ها به شدت احساس می‌شود. این مطالعه با هدف بررسی روند سالخوردگی جمعیت با هدف شناسایی ساختار جمعیتی مناطق مختلف استان مازندران انجام پذیرفته است.

مواد و روش‌ها: با استفاده از منابع سرشماری‌های عمومی نفوس و مسکن سال‌های ٩٠-١٣٦٥شاخص‌های سالخوردگی جمعیت، میانه سنی، نرخ باروری عمومی و نرخ مرگ و میر محاسبه شد. به منظور گروه بندی شهرستان‌ها بر مبنای ارتباط میان متغیرهای ذکر شده، تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی با استفاده از نرم افزار R ۳,۱.۲ صورت گرفته و هم چنین امکان بررسی جغرافیایی تغییرات شاخص سالخوردگی شهرستان‌های استان با به کارگیری ابزار نقشه بندی محقق گردید.

یافته‌ها: تعداد خوشه‌های شهرستانی که با محوریت شاخص سالخوردگی جمعیت و هم‌چنین لحاظ کردن شاخص‌های میانه سنی، نرخ‌های باروری عمومی و مرگ و میر به دست آمده بودند، در دو سرشماری ۱۳۶۵ و ۱۳۷۵ برابر با ۶ و در سرشماری‌های بعدی برابر با ۵ شده است. در هر چهار دوره، مقدار شاخص سالخوردگی استان و نیز کم ترین مقدار شاخص خوشه، بیش تر از مقدار شاخص سالخوردگی کشوری به دست آمده‌اند. هم‌چنین نمودار میله‌ای شاخص محوری مطالعه، روند افزایشی این شاخص را طی سرشماری سال‌های ۹۰-۱۳۶۵ نشان داده است.

استنتاج: : بررسی روند سالخوردگی جمعیت در استان در سال‌های مورد مطالعه نشان داد که شاخص سالخوردگی به طور افزایش چشمگیری افزایش داشته است. این افزایش در کل استان ممکن است علل متفاوتی داشته باشد و تنها ناشی از کاهش باروری نبوده و در بعضی از شهرستان‌ها نظیر سوادکوه ناشی از مهاجرت می‌باشد و یا ناشی از افزایش امید به زندگی باشد. بنابراین بایستی در این زمینه برنامه ریزی مناسبی صورت پذیرد.


ناهید راضی رودی، مرتضی علیجانپور، شکوفه موسوی، ثریا خفری، مریم نیک پور، فاطمه عباسی، رقیه ابراهیمیان،
دوره ۳۱، شماره ۲۰۵ - ( بهمن ۱۴۰۰ )
چکیده


سابقه و هدف: دیابت تیپ ۱، یک بیماری مزمن با عوارض متعدد در درازمدت می‌باشد که می‌تواند یک عامل بروز افسردگی باشد. لذا این مطالعه با هدف تعیین ارتباط سطح HbA۱C با افسردگی در کودکان و نوجوانان مبتلا به دیابت تیپ یک مراجعه‌کننده به بیمارستان امیرکلا انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، تمام کودکان و نوجوانان مبتلا به دیابت تیپ یک مراجعه کننده به درمانگاه غدد بیمارستان امیرکلا بابل در فاصله زمانی ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ وارد مطالعه شدند. این کودکان ۱۸-۷ سال داشته و حداقل یک سال و نیم از شروع دیابت آن‌ها گذشته بود. سطح HbA۱c با میانگین سه عدد HbA۱c (بررسی به فاصله هر ۶ ماه) ارزیابی شد. افسردگی با پرسشنامه افسردگی کودکان ماریاکواس سنجش شد.
یافتهها: از ۱۰۰ بیمار مبتلا به دیابت نوع یک، بر اساس HbA۱c متناسب با سن، ۲۲، ۷۴ و ۴ درصد به ترتیب کنترل مطلوب، ضعیف و شدید بیماری داشتند. بعد از تعدیل متغیرهای مداخله گر، ریسک افسردگی در افراد با کنترل نامطلوب ۱/۷۵ برابر بالاتر از کنترل مطلوب بود، ولی از نظر آماری معنی‌دار نبود. ریسک ابتلا به افسردگی در کودکان با سابقه بیش‌تر از ۶ سال بیماری،۳/۷۴ مرتبه بالاتر از کودکان زیر ۶ سال سابقه بوده است (۰/۰۰۵=P).
استنتاج: پیشنهاد می‌شود کنترل بهتری بر روی دیابت و سطح HbA۱C انجام شود تا احتمال بروز افسردگی در این بیماران کمتر شود.
محسن محمدی، شیوا یوسفی، مریم نیک پور، هادی سرخی،
دوره ۳۲، شماره ۲۱۵ - ( آذر ۱۴۰۱ )
چکیده

سابقه و هدف: سونوگرافی به عنوان ابزار در دسترس، ارزان، غیرتهاجمی و بدون اشعه را شاید بتوان جایگزین Dimercapto Succinic Acid (DMSA) برای ارزیابی آسیب کلیه در نظر گرفت. این مطالعه با هدف مقایسه پیشگویی آسیب کلیه با سونوگرافی نسبت به روش استاندارد DMSA در کودکان مبتلا به پیلونفریت و ریفلاکس انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی روی کودکان یک ماه تا ۱۸ سال با تشخیص پیلونفریت و ریفلاکس وزیکویورترال درجه ۲ و بالاتر بستری در بیمارستان کودکان امیرکلا در سالهای ۱۳۹۹-۱۳۹۰ انجام شد. در زمان بستری سونوگرافی از کلیه کودکان و چهار تا شش ماه پس از عفونت ادراری، DMSA انجام شد. حساسیت، ویژگی و ارزش اخباری مثبت و منفی سونوگرافی با DMSA تعیین و ضریب توافق کاپا نیز بین سونوگرافی و DMSA سنجش شد. سطح معنیداری ۰۵/۰P< در نظر گرفته شد.
یافتهها: از ۲۲۰ کودک مبتلا به پیلونفریت و ریفلاکس، ۱۵۳ کودک وارد مطالعه شدند. در سونوگرافی، از ۳۰۶ واحد کلیه، بترتیب ۲۶۲ (۸۵/۶ درصد) و ۴۴ (۱۵/۱ درصد) واحد طبیعی و غیر طبیعی بودند و در DMSA، بهترتیب ۱۲۸ (۴۱/۸درصد)، ۱۷۸ (۵۸/۲ درصد) واحد طبیعی و غیرطبیعی بودند. حساسیت و ویژگی سونوگرافی در پیشگویی آسیب کلیهها به ترتیب ۱۹درصد (۲۷-۱۲ درصد CI:) و ۸۶ رصد (۹۷-۷۴ درصد CI:) بود. ارزش اخباری مثبت و منفی سونوگرافی نسبت به DMSA در پیشگویی آسیب کلیهها به ترتیب ۸۲ درصد (۹۶-۶۸ درصد CI:) و ۲۴درصد (۳۱-۱۷ درصدCI:) بود.
استنتاج: سونوگرافی به تنهایی قادر به پیشگویی آسیب کلیهها به دنبال عفونت ادراری و ریفلاکس وزیکویورترال نیست و در موارد نیاز باید از DMSA استفاده کرد. ولی در صورت طبیعی بودن سونوگرافی احتمال وجود آسیب کلیهها توسط DMSA بسیار کمتر میباشد.
سحر صدر محررپور، مریم نیک پور، مرتضی علیجانپور، محسن محمدی، مریم وکیلیان،
دوره ۳۳، شماره ۲۲۵ - ( مهر ۱۴۰۲ )
چکیده

سابقه و هدف: ویروس کرونا میتواند اختلالات الکترولیتی ایجاد کند که الگوی بالینی آن در بزرگسالان و کودکان متفاوت است. هدف از این مطالعـه تعییـن ارتباط اختلالات الکترولیتـی با شدت بیماری در کودکان مبتلا به عفونت کووید-۱۹ بستری در بیمارستان امیرکلا بود.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی بر روی کودکان ۱ماه تا ۱۸ سال مبتلا به عفونت کووید-۱۹ (تایید تشخیص با روش PCR) که از اسفند ۱۳۹۸ تا تیرماه ۱۴۰۰ به بیمارستان کودکان امیرکلا مراجعه کردند، انجام شد. سطح سرمی پتاسیم، سدیم و کلسیم مطالعه در بدو بستری در بیمارستان اندازه‌گیری شد. شدت عفونت کووید-۱۹ در کودکان با معیار PEWS (Pediatric Early Warning Score) ارزیابی شد. از آزمون‌های آماری کای اسکور، واریانس یکطرفه و آزمون لجیستیکی استفاده گردید.
یافتهها: از ۱۶۰ کودک در ابتدای مطالعه، ۱۲۲ نفر انتخاب شدند. شایع‌ترین اختلال الکترولیتی شامل هیپوناترمی (۴۲/۶ درصد) و هیپوکلسمی (۱۶/۴درصد) بود. بین اختلالات کلسیم(۰/۳۰ P=) و پتاسیم(۰/۱۲ P=). و شدت عفونت بیماری کووید-۱۹ ارتباط معنی‌دار یافت نشد. اختلال سطح سدیم با شدت عفونت بیماری کووید-۱۹ ارتباط معنی‌دار داشت (۰/۰۰۱ P<). هم‌چنین نتایج آزمون لجیستیکی نشان داد بعد از تعدیل متغیرهای سن و جنس، کودکان با هیپوناترمی شانس بالاتری از شدت عفونت کووید-۱۹ را تجربه می‌کنند (۶/۳۱/۰۰ Or:؛ ۱۵/۲۸، ۲/۶۱ CI:؛ ۰/۰۰۰۱ P<).

استنتاج: در مطالعه حاضر هیپوناترمی و هیپوکلسمی شایع‌ترین اختلالات الکترولیتی در کودکان مبتلا به کووید-۱۹ بود و هیپوناترمی با افزایش شانس شدت عفونت کووید-۱۹ همراه می‌باشد. توصیه می‌شود در کودکان مبتلا به کووید-۱۹ هیپوناترمی و هیپوکلسمی مورد توجه قرار گیرد.
زهرا پناهی وند، مریم نیک پور، مولود اژدری، امید بابانیا، مرتضی علیجانپور،
دوره ۳۳، شماره ۲۲۸ - ( دی ۱۴۰۲ )
چکیده

سابقه و هدف: اتوآنتیبادی انتقال‌دهنده روی ۸ (ZnT۸A) اخیراً به‌عنوان یک آنتی بادی جدید در دیابت قندی نوع یک شناسایی شد و مثبت بودن آن با شروع زودرس این بیماری مرتبط است. لذا این مطالعه با هدف تعیین فراوانی اتوآنتیبادیهای مربوط به دیابت قندی نوع یک خصوصا ZnT۸A به عنوان یک آنتیبادی جدیدتر در کودکان ۱ تا ۱۸ سال مراجعه‌کننده به بیمارستان کودکان امیرکلا انجام گرفت.
مواد و روشها: در این پژوهش توصیفی تحلیلی، ۸۰ کودک زیر ۱۸ سال مبتلا به دیابت قندی نوع یک مراجعهکننده به بیمارستان کودکان امیرکلا، بابل، ایران در طی سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰، وارد مطالعه شدند. دیابت کودکان براساس معیارهای انجمن دیابت آمریکا و با ویزیت فوق تخصص غدد کودکان تشخیص داده شد. آنتیبادیهای مربوط به دیابت قندی نوع یک شامل ۶۵ گلوتامیک دکربوکسیلاز (anti-GAD)، پروتئین تیروزین فسفاتاز (IA-۲A)، اتوآنتیبادی ضد سلول‌های جزیره (ICA)، اتوآنتی‌بادی انسولین (IAA) و انتقال‌دهنده روی ۸ (ZnT۸A) در زمان تشخیص بیماری، از نمونه خون و به روش الایزا سنجش شد. داده‌ها با استفاده از آزمونهای تی تست و کای اسکوئر و تست دقیق فیشر آنالیز شدند. سطح معنی‌داری در این مطالعه ۰/۰۵>P در نظر گرفته شد.
یافتهها: در این مطالعه ۸۰ کودک با میانگین سنی ۳/۶±۷/۹ سال (۵۷ درصد دختر و ۴۳ درصد پسر) مورد بررسی قرار گرفتند. سطح GADA در نمونههای مورد مطالعه ۶۵/۲ درصد، IA-۲A ۵۸/۸ درصد، ZnT۸A ۵۶/۳ درصد و ICA ۴۷/۵ درصد و IAA ۶/۳ درصد بود.
استنتاج: در مطالعه حاضر، ۹۳/۸ درصد بیماران دیابتی، اتوآنتیبادی مثبت بودند که نشان میدهد با اندازهگیری سطح آنتیبادیهای پانکراس، دیابت نوع یک در بیش از ۹۰ درصد بیماران تایید میشود. همچنین با اندازهگیری ZnT۸A، درصد موارد دیابت نوع یک ایدیوپاتیک نیز کاهش مییابد.

 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Mazandaran University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb