جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای هراتی

محمد رضا سمرقندی، مصطفی لیلی، رویا هراتی، منیره طرلانی آذر ، سیما ملکی،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۹ - ( آذر ۱۳۹۳ )
چکیده

سابقه و هدف: در پساب صنایع نفت و پتروشیمی، ترکیبات آلی آروماتیکی نظیر فورفورال در مقیاس وسیع تولید می‌شود که غیر قابل تجزیه بوده و یا به عنوان یک عامل بازدارنده برای سیستم‌های بیولوژیکی عمل می‌کنند. به منظور تولید رادیکال‌های سولفات (SO۴●-)، می‌توان پرسولفات (PS, S۲O۸۲-) را با حرارت، اشعه UV و فلزات واسطه نظیر یون‌های آهن فعال کرد. هدف از این مطالعه، بررسی کارایی پرسولفات فعال شده با آهن تولید شده به روش الکتریکی با استفاده از الکترود آهن (فرآیند نوین الکترو/ پرسولفات) جهت حذف فورفورال بود. مواد و روش‌ها: در این مطالعه، یک راکتور منقطع الکتروشیمیایی در مقیاس آزمایشگاهی مجهز به ۴ الکترود و منبع برق مستقیم به منظور حذف فورفورال مورد استفاده قرار گرفت. مهم‌ترین پارامترهای مؤثر بر فرآیند شامل pH، ولتاژ، غلظت اولیه پرسولفات و غلظت اولیه فورفورال بررسی شد. هم‌چنین میزان تغییرات pH در خلال فرآیند، هم افزایی فرآیندها در سیستم در شرایط بهینه بررسی شد. یافته‌ها: : نتایج نشان داد pH اولیه محلول، غلظت اولیه پرسولفات و ولتاژ، دارای تأثیر قابل توجهی در حذف فورفورال می‌باشند. کارایی حذف فورفورال در شرایط اسیدی، بیش تر بود و با افزایش pH کارایی حذف فورفورال کاهش پیدا کرد، به طوری که ۹۸ درصد از فورفورال بعد از ۶۰ دقیقه در pH برابر ۳، ولتاژ ۱۰ ولت و غلظت پرسولفات برابر mM۴/۸ حذف شد. هم چنین با افزایش غلظت فورفورال، راندمان حذف کاهش یافت. در pH برابر ۵، ۷، ۹ و ۱۱، بعد از ۶۰ دقیقه در همین شرایط، کارایی حذف فورفورال به ترتیب ۶۶، ۵۳، ۴۸ و ۱۲ درصد به دست آمد. با افزایش ولتاژ از ۵/۲ تا ۳۰ ولت، کارایی حذف فورفورال افزایش یافت به طوری که تا ولتاژ ۱۰ ولت بیش‌ترین میزان حذف اتفاق افتاد. کاربرد پرسولفات به‌طور مجزا در زمان واکنش ۶۰ دقیقه تنها در حدود ۵/۱۸ درصد از فورفورال را حذف‌کرد، در همین شرایط فرآیند الکتروشیمیایی به تنهایی ۳۷ درصد کارایی داشت. این درحالی بود که فرآیند تلفیقی الکترو/پرسولفات توانست ۹۸ درصد فورفورال را حذف کند. استنتاج: استفاده از آنیون پرسولفات در راکتورهای الکتروشیمیایی با الکترود آند آهن می‌تواند کارایی خوبی در حذف فورفورال داشته باشد. لذا استفاده از فرآیند الکترو/ پرسولفات با الکترودهای آهن (EPS) می‌تواند برای بهره‌برداران تصفیه‌خانه‌های فاضلاب های صنعتی فرآیندی خوش‌آتیه باشد.
سارا هراتی زاده، مریم نظم بجنوردی، علی نیاپور، مهرداد بختیاری، هاتف قاسمی حمیدآبادی،
دوره ۲۶، شماره ۱۴۰ - ( شهریور ۱۳۹۵ )
چکیده

سابقه و هدف: مایع مغزی- نخاعی (CSF) دارای طیف وسیعی از مولکول‌های ضروری در فرآیند نوروژنزیس است. سلول‌های بنیادی پالپ دندان انسانی (hDPSCs) که از سلول‌های ستیغ عصبی مشتق شده‌اند، می‌توانند در حضور فاکتورهای نوروتروفیک مناسب به سلول‌های گلیال و نورون تمایز یابند. هدف از این مطالعه القای تمایز hDPSCs به سلول‌های نوروگلیال با استفاده از اسید رتینوئیک و CSF است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی، hDPSCs از دندان مولار سوم انسانی به روش مکانیکی- آنزیمی جدا و کشت داده شدند. ۱۰۵ × ۲ سلول به هر یک از چاهک‌های پلیت ۶ خانه‌ای منتقل و با اسیدرتینوئیک (گروه ۱، گروه RA) و CSF (گروه ۲، گروه CSF) به مدت ۸ روز القاء شدند. هم‌چنین به مدت ۴ روز توسط اسید رتینوئیک و ۴ روز توسط CSF (گروه ۳، گروه RC) تیمار شدند. ایمنوسیتوشیمی Nestin، βIII-tubulin و GFAP جهت ارزیابی استفاده شدند. طول آکسون سلول‌ها به روش نیترات نقره بررسی و اجسام نیسل با کریزل ویوله رنگ‌آمیزی شد. محاسبات آماری توسط نرم‌افزار SPSS ۱۶ و با آزمون‌های آماری One-way ANOVA و Chi Square انجام گرفت.

یافته‌ها: مورفولوژی سلول‌های تمایز یافته به طور مشخص در گروه‌های تمایزی بعد از روز ۵-۳ تغییر یافت. نتایج ایمنوسیتوشیمی نشان داد که Nestin در همه گروه‌ها بیان شد. هم‌چنین بیش‌ترین درصد سلول‌های بیان‌کننده Nestin و βIII-tubulin به ترتیب در مراحل پیش‌القایی و القایی مشاهده شدند. اجسام نیسل به صورت ذرات توپر بنفش رنگ در سیتوپلاسم سلول‌های تمایز یافته شناسایی شدند.

استنتاج: یافته‌ها نشان می‌دهد که می‌توان از اسید رتینوئیک به عنوان پیش القاگر و CSF به عنوان القاگر جهت تمایز در شرایط آزمایشگاهی hDPSCs به سلول‌های نوروگلیال استفاده کرد.


خدیجه هراتی، سیداحمد ثاقبی، سید موسی الرضا حسینی، سیدرضا مظلوم، حمید چمنزاری، نازیلا زرقی، زهرا دادرس،
دوره ۲۶، شماره ۱۴۰ - ( شهریور ۱۳۹۵ )
چکیده

سابقه و هدف: ریفلاکس معده به مری از جمله شایع‌ترین اختلالات مزمن دستگاه گوارش بوده و این مطالعه با هدف تعیین تأثیر آموزش تغذیه برحسب مزاج بر علائم بیماری ریفلاکس معده به مری انجام شد.

مواد و روش‌ها: در این‌کارآزمایی بالینی تصادفی۶۰ بیمار مبتلا به بیماری ریفلاکس معده به مریِ مراجعه‌کننده به بیمارستان قائم (عج) شهر مشهد به صورت تخصیص تصادفی در دو گروه کنترل (۳۰ نفر) و آموزش تغذیه (۳۰ نفر) قرار گرفتند. در گروه مداخله، بیماران به درمانگاه دانشکده طب سنتی ارجاع شده و مزاج پایه و سوءمزاج، توسط پزشک طب سنتی تعیین شد. سپس کلاس آموزشی به‌مدت ۵/۱ ساعت متناسب با سوءمزاج تعیین شده برگزار و از بیماران خواسته شد تا رژیم را به مدت ۲ هفته رعایت کنند. در گروه کنترل، همین روند آموزشی مبتنی بر رژیم رایج بدون توجه به مزاج صورت گرفت. ابزارهای مورداستفاده شامل پرسشنامه ثبت سه‌روزه علائم بیماری، بسامد خوراک و یادآمد ۲۴ ساعته در هر دو گروه آموزش تغذیه و کنترل بودند.

یافته‌ها: پس از مداخله دفعات سوزش سردل (۵/۲۵ درصد)، دفعات بازگشت اسید (۱۴ درصد)، شدت سوزش سردل (۳/۱۱ درصد)، شدت بازگشت اسید (۶/۲۳ درصد)، مدت سوزش سردل (۲/۵ درصد)، مدت بازگشت اسید (۳۴ درصد) و درجه انتشار سوزش سردل (۸/۸ درصد) در گروه آموزش تغذیه نسبت به گروه کنترل بهبودی قابل ملاحظه‌ای داشتند که از نظر آماری معنی‌دار بود (۰۵/۰>p).

استنتاج: آموزش تغذیه برحسب مزاج شاخصه‌های علائم بیماری را در بیماران مبتلا به بیماری ریفلاکس معده به مری را بهبود می بخشد.

شماره ثبت کارآزمایی بالینی : ۱N۲۰۱۳۰۳۰۹۲۲۷۵۱IRCT



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Mazandaran University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb