مهرنوش پاشایی، آقا مهدی براتی، فرحناز قهرمانفرد، فاطمه پاک، ابوالقاسم عجمی، پرویز کوخایی،
دوره ۲۸، شماره ۱۷۰ - ( اسفند ۱۳۹۷ )
چکیده
سابقه و هدف: پروتئین ضد آپوپتوزی Bcl-۲ از وقوع آپوپتوز از طریق مسیر میتوکندریایی جلوگیری کرده و بیان بالای این پروتئین، برای بقای سلولهای توموری بیماران مبتلا به لوسمی لنفوسیتی مزمن (CLL) ضروری است. بربرین یک آلکالوئید است که منجر به القای آپوپتوز سلولهای سرطانی از طریق مسیر میتوکندریایی میگردد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثر بربرین بر میزان بیان ژن Bcl-۲ در سلولهای تک هسته ای خون محیطی (PBMCs) افراد مبتلا به CLL در مقایسه با افراد سالم در محیط In vitro انجام پذیرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، خون محیطی از ۱۲ فرد مبتلا به CLL و ۶ فرد سالم گرفته شد. PBMCs با استفاده از فایکول جداسازی، و در دو گروه تیمار شده با بربرین (μM ۲۵) و تیمار نشده برای ۴۸ ساعت کشت داده شد. بیان ژن Bcl-۲ به دنبال استخراج RNA و سنتز cDNA با استفاده از Real-time PCR و روش سایبرگرین در هر دو گروه مورد سنجش قرار گرفت.
یافتهها: سطح بیان ژن Bcl-۲ در افراد مبتلا به لوسمی لنفوسیتی مزمن تحت تأثیر بربرین نسبت به گروه تیمار نشده، بهطور قابل توجهی پایینتر بود (۰۵/۰ p<)، در حالی که تفاوت معنیداری در افراد سالم تحت تأثیر بربرین و گروه کنترل (بدون دارو) مشاهده نشد.
استنتاج: فعالیت آپوپتوزی بربرین ممکن است از طریق کاهش بیان ژن Bcl-۲ در سلولهای توموری CLL میانجیگری شود. با توجه به نقش اساسی پروتئین Bcl-۲ در بقای سلولهای توموری، این محتمل است که بربرین به عنوان یک ترکیب بالقوه طبیعی باز دارنده فعالیت ژن Bcl-۲، میتواند یک گزینه درمانی برای CLL مطرح باشد.
سونیا صادق پور، حجت قاسم نژاد برنجی، یلدا ملک زادگان، سحر رضایی عربلوی دره، محمدرضا پاشایی، جواد فتحی، یوسف کرمی، محمد صباغان، مرتضی طاهری انگنه،
دوره ۳۳، شماره ۲ - ( ویژهنامه شماره دو - آذر ۱۴۰۲ )
چکیده
سابقه و هدف: تشخیص سرولوژیکی (S. stercoralis) Strongyloides stercoralis به دلیل واکنش متقابل با سایر نماتدهای انگلی اغلب چالش برانگیز است. بنابراین، لازم است برای تشخیص صحیح این عفونت انگلی نادیده گرفته شده از طریق سیستم گوارش وارد شده و حتی میتواند بر نازایی هم موثر باشد، آزمایشهای سرولوژیکی جدید با کارایی بالا معرفی شوند. این مطالعه با هدف، طراحی یک ساختار چند اپی توپی برای تشخیص S. stercoralis انجام پذیرفت.
مواد و روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه ایمونوانفورماتیک محاسباتی میباشد. برای هدف این مطالعه، ابتدا بخشهای بسیار آنتیژنیک و اپیتوپهای بالقوه ایمنی غالب S. stercoralis از دو پروتئین آنتیژنیک شناسایی شدند و سپس تمام قسمتهای انتخاب شده توسط یک پیونددهنده مناسب به هم متصل شدند. در ادامه، ویژگیهای فیزیکوشیمیایی سازه طراحی شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس سازههای ثالثی سازه ساخته و مورد ارزیابی قرار گرفتند تا بهترین آنها مشخص شود.
یافتهها: ارزیابی بیوانفورماتیک نشان داد که ساختار پروتئینی طراحی شده میتواند آبدوست، پایدار در برابر حرارت و اسیدی باشد. همچنین مدل سه بعدی ساخته شده مشابه ساختار پروتئینهای طبیعی بود.
استنتاج: با توجه به نتایج مطالعه، سازه طراحی شده میتواند به عنوان یک آنتی ژن کارآمد در سیستم ELISA برای تشخیص سرولوژیک استرونژیلوئیدیازیس انسانی مورد استفاده قرار گیرد.