۶ نتیجه برای کلته
عباس علی کریم پورملک شاه ، سمیه بحرالعلومی ، آیلر کلته ، امیر اسماعیل نژادمقدم ، فرشته طالب پور ،
دوره ۱۸، شماره ۶۷ - ( آذر و دی ۱۳۸۷ )
چکیده
سابقه و اهداف: مطالعه جنین های مرحله قبل از لانه گزینی بدلیل اهمیت کشت و انتخاب آنها برای انتقال به رحم در درمان ناباروری و نیز در تکثیر حیوانات اهلی، مطالعه ای مهم قلمداد می شود. با مقایسه کمی جنینهای (In vitro) و (In vivo) احتمالا می توان به معیارهای مرفولوژیک دقیق تری جهت انتخاب جنین های با کیفیت بهتر دست یافت.
مواد و روش ها: جنین ها از موشهای NMRI پس از تحریک تخمدانی بدست آمدند. جنین های مراحل ۱، ۲، ۴ و ۸ سلولی، مرولا و بلاستوسیست به ترتیب در ساعات ۱۸، ۳۶، ۵۲، ۶۰، ۷۲ و ۹۶ بعد از تزریق hCG از بدن حیوانات حامله خارج شده و با جنین های همان مرحله که در In vitroرشد کرده بودند، مقایسه شدند. قطر خارجی و داخلی جنین، قطر پرده شفاف و تعداد بلاستومرهای بلاستوسیست کامل، شاخص های کمی مورد مطالعه در این تحقیق بودند.
یافته ها: قطر خارجی، قطر داخلی و قطر پرده شفاف در اووسیت و زیگوت موش به ترتیب ۹۹,۹، ۷۵.۴ و ۴.۹ میکرومتر بوده است. این اندازه ها تا مرحله بلاستوسیست اولیه (Early blastocyst) در هر دو گروه In vitro و In vivoبدون تغییر معنی دار بوده است. اما در مرحله بلاستوسیست کامل اندازه جنین نسبت به مراحل قبل بطور معنی داری بزرگتر (P<۰.۰۵) و قطر پرده شفاف بطور معنی داری کمتر شده است (P<۰.۰۵). این تفاوت در هر دو گروه In vitro و In vivoنسبت به مراحل قبل وجود داشت. همچنین اندازه بلاستوسیست کامل در گروه In vivo (۱۱۶.۵ میکرومتر) بطور معنی داری از بلاستوسیست کامل In vitro (۱۰۴.۳ میکرومتر) بزرگتر بوده است (P<۰.۰۵). تعداد بلاستومرها در گروه In vivo در مقایسه با گروه In vitro بطور معنی دار بیشتر بوده است (P<۰.۰۵). جنین ها در In vitro بطور متوسط در ساعت ۱۱۰ بعد از تزریق hCG به مرحله بلاستوسیت کامل رسیدند در حالی که این زمان در In vivoحدود ساعت ۹۶ بوده است.
استنتاج: بر اساس یافته های این مطالعه می توان گفت که تا قبل از مرحله بلاستوسیست نمی توان با معیار قطر جنین و قطر پرده شفاف کیفیت جنین ها را تعیین کرد ولی در مرحله بلاستوسیست قطر جنین و تعداد بلاستومرها احتمالا می تواند تعیین کننده کیفیت جنین باشد. همچنین سرعت تقسیم جنین و زمان رسیدن به مرحله بلاستوسییت نیز می تواند مهم باشد.
محمد مهدی امین، طیبه کلته، محسن رضایی، نظام الدین منگلی زاده، پگاه صالحی، علی فاتحی زاده،
دوره ۲۶، شماره ۱۴۶ - ( اسفند ۱۳۹۵ )
چکیده
سابقه و هدف: هیدروکربن های آروماتیک چند حلقهای (PAHs) یک گروه از آلایندههای محیطی در خاک و رسوبات هستند که به دلیل سمیت، اثرات موتاژن و کارسینوژن باعث نگرانی شدهاند. هدف از این مطالعه بررسی تعیین استفاده از کود مرغی به عنوان یک کمک سوبستره برای افزایش احیای بیولوژیکی فنانترن و آنتراسین در خاک آلوده شده میباشد.
مواد و روشها: ابتدا نمونه خاک یکنواخت شده و با استفاده از الک دارای منافذ mm۲ غربال شده و به ۹ ظرف پایلوت آلومینیومی اضافه گردید. سپس فنانترن و آنتراسن در داخل ظروف حاوی خاک مخلوط و در نهایت قارچ ریسه سفید نیز به خاک اضافه گردید. آزمایشها در دو حالت با افزایش و بدون افزودن کودمرغی انجام شد. در همه پایلوتها، طی احیای بیولوژیکی، برای تنظیم رطوبت (۲۰-۱۵ درصد)، آب به خاک اضافه شده و دوره انکوباسیون تا ۴۵ روز ادامه یافت.
یافتهها: نتایج حاصل از احیای بیولوژیکی کاهش ۶۵/۹۲ درصد و ۶۲/۹۵ درصد (پایلوتهای بدون کمک سوبستره)، ۰۷/۹۶ درصد و ۹۱/۹۵ درصد (پایلوتهای حاوی کمک سوبستره) در غلظت mg/kg ۵/۱۲ را نشان داد. همچنین دادههای آزمایش نشان داد که میزان حذف PAHs به دلیل افزایش زمان انکوباسیون افزایش مییابد. علاوه بر این، نتایج تغییرات غلظت COD نشان داد که حداکثر میزان حذف COD در نمونه حاوی کمک سوبستره اتفاق میافتد.
استنتاج: بر اساس یافتههای این مطالعه کاربرد کود مرغی به عنوان یک سوبستره می تواند حذف آنتراسین و فنانترن را از خاک های آلوده را بهبود دهد.
نعیمه ملاحی، حاجی امید کلته، الهه عموزاده، جمشید یزدانی چراتی، سیاوش اعتمادی نژاد،
دوره ۳۱، شماره ۲۰۰ - ( شهریور ۱۴۰۰ )
چکیده
سابقه و هدف: اختلالات اسکلتی عضلانی یکی از شایعترین علتهای آسیب و ناتوانی شغلی هستند. کارگران بخش کشاورزی به دلیل کار فیزیکی سخت، در معرض خطر بالاتری از این اختلالات قرار دارند. در این مطالعه شیوع و عوامل مرتبط با اختلالات اسکلتی عضلانی در کارگران شالیکاری استان گلستان در سال ۱۳۹۹ بررسی شد.
مواد و روشها: نمونههای این مطالعه مقطعی ۲۲۰ نفر بودند که با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. دادههای مطالعه شامل (اطلاعات جمعیتشناختی و شغلی و اطلاعات مرتبط با شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی مرتبط با کار) با استفاده از نسخه فارسی فرم جامع پرسشنامه اختلالات اسکلتی عضلانی هلندی (DMQ) جمعآوری و با نرمافزار آماری SPSS۲۵ تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: شرکتکنندگان درمطالعه میانگین سنی ۴۶/۲۸سال داشته و ۱۶۳ نفر(۷۴ درصد) از آنان مرد بودند. بالاترین فراوانی گزارش احساس درد اسکلتی عضلانی مربوط به کمردرد گزارش شد که در یک سال و یک هفته گذشته به ترتیب ۵۸/۶و ۴۰/۵ درصد بود. ارتباط مستقیم و معنیداری بین متغیر سن با متغیرهای سلامت کلی سلامتی (۰/۱۴۱ = r)، سلامت اسکلتی عضلانی (۰/۳۸۱ = r) و کمردرد (۰/۲۶۱= r) برقرار بود. همچنین تفاوت معنیداری بین نمره مردان و زنان در ابعاد تلاش برای انجام وظایف، بار کاری، زمانبندی کار و استراحت و محیط کار بهدست آمد (۰/۰۵ > P).
استنتاج: پیشنهاد میشود با آموزش به کارگران شالیکاری و مکانیزه نمودن فعالیتهای شالیکاری، از شدت مواجهه آنها با ریسک فاکتورهای ایجادکننده اختلالات اسکلتی عضلانی کاسته شود.
سیاوش اعتمادی نژاد، الهه عموزاده، جمشید یزدانی چراتی، علی امانی کلاش، حاجی امید کلته،
دوره ۳۳، شماره ۲ - ( ویژهنامه شماره دو - آذر ۱۴۰۲ )
چکیده
سابقه و هدف: طراحی تجهیزات پزشکی یکی از حوزههای مهم ارگونومی میباشد. تناسب ابزار با دست کاربر، یکی از موضوعات مهم در امر تولید است. این مطالعه با هدف افزایش رضایت استفادهکنندگان از ابزارها و کاهش آسیبهای محیط کاری، سطح ناراحتی پزشکان جراح به دلیل استفاده از دستکشهای لاتکس در سال ۱۴۰۰ را بررسی نمود.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی با تعداد نمونه ۱۳۵ نفر جراح در شهر ساری نجام شد. ابزار مورد نیاز برای جمعآوری دادهها، پرسشنامه اندازهگیری آنتروپومتری دو بعدی و بررسی ناراحتی محلی بود. پرسشنامه شامل ۱۲ سوال برای ارزیابی سطح ناراحتی در دستها بود و آنتروپومتری دوبعدی، ابعاد دستهای شرکتکنندگان را اندازهگیری کرد و نتیجه ۲۴ بعد آنتروپومتری را ارائه داد.
یافتهها: به طور کلی ابعاد مختلف آنتروپومتری شرکتکنندگان مرد به جز بعد دوم بزرگتر از شرکتکنندگان زن بود. جراحان مرد (۵۲/۱ درصد) بیشتر از دستکش سایز ۷ و جراحان زن (۷۴/۲ درصد) از سایز ۶/۵ استفاده میکردند. کمترین میانگین سطح درد در منطقه B(۱/۲۴) و بیشترین میانگین سطح درد در منطقه I(۲/۴۳) ثبت شد.
استنتاج: نتایج مطالعه نشان داد که زنان نسبت به مردان ناراحتی بیشتری را تجربه میکنند. مناطق با بالاترین سطح ناراحتی شناسایی و ابعاد بهینه برای طراحی و تولید دستکش مناسب برای جمعیت مورد مطالعه تعیین شدند.
سیده مریم قربانی نیا، سید احسان سمائی، سیاوش اعتمادی نژاد، امید کلته، ابوالفضل حسین نتاج، مینا گالشی،
دوره ۳۴، شماره ۲۳۳ - ( خرداد ۱۴۰۳ )
چکیده
سابقه و هدف: اختلالات اسکلتی- عضلانی (MSDs) مرتبط با کار یکی از عوامل شایع آسیبهای ناتوانی شغلی در کشورهای رو به توسعه است. اختلالات اسکلتی- عضلانی در پرسنل مامایی به عنوان یکی از مشاغل پرخطر از نظر بیماریهای شغلی علاوه بر ریسک فاکتورهایی مانند وضعیتی بدنی نامناسب، تکراری بودن حرکات، بارکاری زیاد، خستگی و استرس به عوامل فردی- سازمانی نیز وابسته است که میتواند به دلیل بروز تنشهای شغلی، باعث کاهش کیفیت ارائه خدمات شود. با توجه به تعداد اندک مطالعات در این زمینه، مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی در پرسنل حرفه مامایی شاغل در بیمارستانهای دولتی و خصوصی شهر ساری و بررسی تاثیرگذاری عوامل روانی- اجتماعی بر آن، انجام پذیرفت.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی به صورت مقطعی است که طی نیمسال اول سال ۱۴۰۲ در میان پرسنل حرفه مامایی شاغل در بیمارستانهای خصوصی و دولتی شهر ساری به صورت سرشماری انجام گرفت. با لحاظ نمودن سابقه کار بیش از یک سال به عنوان معیار ورود به مطالعه و سابقه بیماری های موثر بر دستگاه اسکلتی- عضلانی بهعنوان معیار حذف از مطالعه تعداد ۱۹۳ نفر شاغل در بخشهای زایمان انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل فرم جمعآوری اطلاعات جمعیت شناختی و سازمانی و پرسشنامه اختلالات اسکلتی- عضلانی کرنل بود. در این پرسشنامه فراوانی ناراحتی، شدت ناراحتی و تأثیر آن بر توان کاری در هفته کاری گذشته مورد بررسی قرار میگیرد و ۱۲ عضو بدن که در مجموع ۲۰ قسمت میباشند، مورد آنالیز قرار میگیرند اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرمافزار آماری SPSS، آمار توصیفی و آزمونهای کای دو و تی مستقل در سطح معنیداری ۰۵/۰ تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار سن و سابقه کار افراد مورد مطالعه به ترتیب ۷/۴۷±۳۵/۶۰ و ۶/۸۴±۱۰/۴۲ بود. بررسی شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی نشان داد که عضو کمر، گردن، شانهها، مچ و غیره درد داشتند. این در حالی است که ۷۹/۴درصد افراد حداقل در یکی از اندامهای مختلف درد را احساس کردهاند. از نظر میزان حس درد در طول شبانه روز بیشترین میانگین حس درد در هنگام شب (۴۰/۷) درصد بود. از نظر میزان حس درد در طول شبانه روز، بیشترین میانگین مربوط به درد شب هنگام (۴۰/۷ درصد) در میان پرسنل مامایی بود. براساس شیوع هفتگی اختلالات اسکلتی- عضلانی، بالاترین میزان درد به ترتیب درناحیه گردن (۵۸/۴ درصد)، کمر (۵۷/۶ درصد)، شانه (۵۳/۹ درصد) و یک یا هر دو مچ دستها (۵۱ درصد) بهدست آمد. میانگین سنی و سابقه کار پرسنل مامایی با اختلالات اسکلتی- عضلانی در آنها دارای اختلاف معنیداری بود (۰/۰۵>P).
استنتاج: یافتههای مطالعه حاضر نشان داد که اغلب پرسنل مامایی حاضر در مطالعه حداقل در یکی از بخشهای سیستم اسکلتی عضلانی احساس درد و ناراحتی را گزارش کردند. همچنین بیش ترین میزان اختلالات اسکلتی عضلانی به ترتیب در ناحیه گردن، کمر و شانه بوده است که نشان از شیوع بالای اختلالات در اندام فوقانی میباشد. بررسیهای تحلیلی مطالعه نشان داد بین شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی با متغیرهای جمعیت شناختی و مرتبط با کار ارتباط تاثیرگذاری وجود دارد، در این راستا برای بهبود وضعیت کاری و کاهش اختلالات اسکلتی- عضلانی در پرسنل مامایی لزوم برگزاری دورههای تخصصی ارگونومی بهطور منظم همراه با ارزشیابی پس از آموزش پیشنهاد میشود
یعقوب احمدی، نسرین سادات اعظمی، محمود حیدری، گل محمد کلته،
دوره ۳۴، شماره ۲۳۶ - ( شهریور ۱۴۰۳ )
چکیده
چکیده
سابقه و هدف: مطالعات مختلفی جهت درمان اختلالات حافظه و یادگیری با استفاده از گیاهان دارویی و ترکیبات مختلف صورت گرفته است. آمیگدالین بهعنوان ترکیب اصلی دانه گیاهان تیره گل سرخیان، هر چند دارای ویژگیهای سودمند متنوعی است ولی میتواند در بدن ترکیب سیانیدی آزاد کند. از طرف دیگر، دارو رسانی در محل با کمک نانوذرات میتواند عوارض کمتری به همراه داشته باشد. کیتوزان یکی از ترکیباتی است که از نانوذرات آن در سیستم دارورسانی استفاده میشود. لذا در مطالعه حاضر تأثیر آمیگدالین پوشش نشده و پوشش شده با نانوذرات کیتوزان بر حافظه اجتنابی غیرفعال مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی ۱۵۰ سر موش سوری نر نژاد NMRI با سن ۵-۶ هفتهای و وزن ۳۰-۲۵ گرم مورد استفاده قرارگرفت. تمامی تزریقات به صورت درون صفاقی صورت گرفت. این مطالعه در سه مرحله جداگانه انجام گرفت. در مرحله اول تزریق دوزهای مختلف اتانول (۰,۲۵ ، ۰/۵، ۰/۷۵ و ۱ گرم در هر کیلوگرم وزن بدن) به منظور بهدست آوردن دوز مناسب برای تخریب حافظه اجتنابی غیر فعال انجام گرفت. در مرحله دوم پس از تخریب حافظه با استفاده از اتانول، تاثیردوزهای مختلف (mg/kg ۶/۲۵، ۱۲/۵، ۲۵ و۵۰) آمیگدالین پوشش نشده بر حافظه اجتنابی غیر فعال مورد ارزیابی قرار گرفت و در مرحله سوم تاثیر دوزهای مختلف آمیگدالین مرحله قبل ولی پوشش شده با نانوذرات کیتوزان مورد ارزیابی قرار گرفت. فرایند بررسی حافظه اجتنابی غیرفعال طی دو روز پشت سر هم شامل روز آموزش و روز آزمون با استفاده از دستگاه شاتل باکس انجام گرفت. میانگین و انحراف معیار دادههای حافظه اجتنابی در نرمافزار گراف پد پریسم وارد و توسط آنالیز واریانس یک طرفه(ANOVA) و تست توکی درسطح معنیداری ۰۵/۰P< تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج آزمایش مرحله اول نشان داد که اتانول با دوزهای ۰/۷۵ و ۱ گرم در هر کیلوگرم وزن بدن در ۰/۰۰۱P< و با دوز ۰/۵ گرم در هر کیلوگرم وزن بدن در ۰/۰۱P< بهطور معنیداری باعث ایجاد فراموشی میشود. نتایج آزمایش مرحله دوم نشان داد که تمامی دوزهای آمیگدالین پوشش نشده نه تنها باعث تخریب حافظه نمیشوند؛ بلکه با اختلاف معنیداری (۰/۰۰۰۱>P) باعث بهبود فراموشی ناشی از اتانول میشوند. در مرحله سوم نتایج نشان دادکه آمیگدالین پوشش شده با نانو ذرات کیتوزان هر چند در همه دوزها با اختلاف معنیداری (۰/۰۱P<) باعث ایجاد فراموشی میشوند ولی در دوزهای
mg/kg ۲۵ و۵۰ توانستند در یک الگوی وابسته به وضعیت باعث بهبود فراموشی ناشی از اتانول شوند. همچنین مقایسه تاثیر دو به دو دوزهای آمیگدالین پوشش نشده و پوشش شده با نانوذرات کیتوزان بر حافظه اجتنابی نشان دادکه تفاوت معنیداری بین هیچکدام از دوزها وجود ندارد و هردو می توانند باعث بهبود حافظه تخریب شده ناشی از اتانول شوند.
استنتاج: آمیگدالین دریافت شده به روش درون صفاقی در این مطالعه توانست حافظه اجتنابی تخریب شده را بهبود ببخشد و بهصورت پوشش شده در نانوکیتوزان الگوی یادگیری وابسته به وضعیت را به نمایش بگذارد؛ احتمالا به این دلیل که تحت تاثیر فلور میکروبی دستگاه گوارش سیانید آزاد نشده است. بنابراین بنظر میرسد بررسی تاثیر مصرف خوراکی آمیگدالین بر حافظه اجتنابی، حافظه فضایی یا دیگر فعالیتهای شناختی ضروری باشد.