۲۶ نتیجه برای عابدینی
محمود عابدینی ، رضا حبیبی ساروی ، اشرف زروانی ، منصور فرهمند ،
دوره ۱۸، شماره ۶۶ - ( مهر و آبان ۱۳۸۷ )
چکیده
سابقه و هدف: با وجود شباهت های فراوان در اپیدمیولوژی (همه گیری شناسی) بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) در دنیا، شیوع آن متغیر است. در مطالعات کرتزکی ایران جزو کشورهای با شیوع پایین بیماری ام اس طبقه بندی گردید. مطالعه حاضر با هدف دستیابی به شیوع مقطعی بیماری ام اس در استان مازندران و ارزیابی سایر جنبه های اپیدمیولوژیک آن انجام گرفته است.
مواد و روش ها: مطالعه در سال ۱۳۸۶ به صورت مقطعی بر روی تمام بیماران ام اس ثابت شده (۵۸۲ نفر، ۱۶۱ مرد و ۴۲۱ زن) مقیم مازندران که عضو انجمن ام اس مازندران نیز بوده اند، صورت پذیرفت. ضمن مصاحبه، اطلاعات دموگرافیک و مشخصات بیماری شرکت کنندگان در پرسش نامه ثبت گردید. آمار نفوس استان مازندران (۲,۸۹۳.۰۸۷ نفر) ازنتایج سرشماری سال ۱۳۸۵ اخذ گردید.
یافته ها: میانگین سن بیماران ۹,۴±۳۴.۳ و شیوع مقطعی بیماری ۲۰.۱ در صد هزار [فاصله اطمینان %۹۵ (CI):۱۸.۷-۲۲.۱] بوده است. نسبت زنان به مردان ۲.۶ بوده و بیماری در دهه سوم عمر شایع تر بود. اختلالات بینایی با۴۰.۱ درصد (%۹۵ CI ۳۸.۵-۴۲.۹:) و اختلالات حسی با ۴۳.۲ درصد (%۹۵ CI ۳۲.۸-۳۶.۱:) به ترتیب شایع ترین علایم اولیه بوده اند.
استنتاج: مازندران جزو مناطق با شیوع متوسط بالای ام اس می باشد که این نتیجه مغایرت قطعی با اطلاعات پیشین دارد. سایر اطلاعات همه گیری شناسی تقریبا از الگوی جهانی تبعیت نموده و بررسی های دقیق تری را می طلبد.
زهرا عابدینی، هدی احمری طهران، اشرف خرمیراد،
دوره ۲۱، شماره ۸۶ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۰ )
چکیده
سابقه و هدف : تغذیه مادر در دوران شیردهی در تضمین سلامت مادر و کودک نقش عمده ای دارد و شناخت عوامل موثر زمینه ساز ارتقاء سلامت آنان میباشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت دریافت کالری و عوامل مرتبط با آن در مادران شیرده مراجعه کننده به مراکز بهداشتی انجام شده است.
مواد و روش ها : مطالعه حاضر از نوع مقطعی بود. گروه هدف ۱۱۱۲ مادر شیرده مراجعه کننده به مراکز بهداشتی بودند که به روش سهمیهای انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بسامد خوراک ۲۴ ساعته بود. میزان مصرف مواد غذایی برحسب واحد و میزان کالری هر یک از گروههای غذایی تعیین گردید. سپس میزان کالری دریافتی نسبت به کالری توصیه شده محاسبه شد.
یافته ها : میانگین کالری دریافتی روزانه در مادران شیرده ۴/۱۸۴ ± ۱۷/۱۸۶۸ کیلو کالری بود. بین تحصیلات عالی (۰۵/۰ p<) و اشتغال(۰۵/۰ p<) با کفایت کالری ارتباط معنیدار وجود داشت. کالری مصرفی در مادران زیر ۲۱ سال و بالای ۳۰ سال (۰۵/۰ p<) کافی بود. بین نمایه توده بدنی مادران شیرده و کفایت کالری ارتباط وجود داشت (۰۵/۰ p<).
استنتاج : عدم کفایت مصرف انرژی در مادران شیرده به ویژه در مادران کم وزن و خانه دار نشان میدهد که آموزش تغذیه صحیح و حمایت در طول دوره شیردهی ضروری است.
آقای دکتر محمود عابدینی، خانم دکتر اشرف زروانی، آقای دکتر ابراهیم خوش نما، آقای دکتر سید محمد باغبانیان،
دوره ۲۲، شماره ۸۷ - ( فروردین ۱۳۹۱ )
چکیده
بیماری هالروردن اسپاتز یک بیماری نادر ولی شناخته شده با اختلال عملکرد نورولوژیک پیشرونده و زوال عقل است شیوع آن ۱ تا ۳ در هر یک میلیون نفر ذکر شده است و شروع علایم عمدتاً در اواخر دوران کودکی و اوایل سن بلوغ است، ولی مواردی از آن در دوران بزرگسالی نیز گزارش شده است و میتواند فامیلیال یا اسپورادیک باشد. موارد فامیلی بهصورت اتوزومال مغلوب و ناشی از موتاسیون ژن پانتوتنات کیناز واقع بر کروموزوم ۲۰ به ارث میرسد که نتیجه آن رسوب غیرطبیعی آهن در گلوبوس پالیدوس و پارس رتیکولاتا است. نمای کلینیکی اصلی آن اختلالات حرکتی غیر طبیعی و شناختی است.تشخیص آن بر اساس وجود توأم علایم پیرامیدال و اکستراپیرامیدال در کلینیک و نمای رادیولوژیک آن است. نمای رادیولوژیک آن سیگنال هیپواینتنس در گلوبوس پالیدوس و ماده سیاه در MRI مغز است. گاه هیپراینتسیتی پالیدال با یک سیگنال هیپواینتس احاطه شده است که به آن علامت چشم ببر میگویند که برای بیماری هالروردن- اسپاتز نیز اختصاصی میباشد.
سیدمحمود عابدینی، سحر منتظری، شهره قربان شیرودی،
دوره ۲۲، شماره ۸۸ - ( اردیبهشت ۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس بیماری مزمن دستگاه عصبی است که با تحلیل رفتن میلین اعصاب مغزی و نخاعی در اثر عوامل ناشناخته همراه میباشد. این بیماری با ناتوانی پیشرفته در سنین جوانی و میانسالی همراه شده، سیر و تظاهرات متفاوتی از خود بروز میدهد. هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه پنج عامل بزرگ شخصیت در افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و افراد سالم میباشد.
مواد و روشها: در این پژوهش که به روش مورد- شاهدی انجام شد، ۱۹۱ بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شرق مازندران و ۱۹۱ فرد سالم از همراهان بیمار که از نظر جنس، سن، وضعیت تأهل و سطح تحصیلات با گروه اول همسان بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. پرسشنامههای مشخصات فردی، پنج عامل شخصیتی تجدید نظر شده نئو، به عنوان ابزار کار مورد استفاده قرار گرفت. دادهها با استفاده از آزمون آماری تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: میانگین نمره پرسشنامه افراد بیمار و سالم در عامل روان آزردگی بهترتیب ۸۱/۳۰ و ۱۲/۲۴ حاصل شد (۰۰۱/۰ p=). میانگین نمرات در عامل مسئولیتپذیری به ترتیب ۹/۳۰ و ۹۳/۳۵ بود (۰۰۱/۰ =p).
استنتاج: نتایج پژوهش حاضر نشان داد بیماران مولتیپل اسکلروزیس در عامل شخصیتی روانآزردگی نمره بالاتر و در مسئولیتپذیری نمره پایینتری نسبت به افراد سالم کسب کردند.
قربان گوهری، عبدالکریم مهروز، حدیث موسوی، مهریار زرگری، سیدمحمدباقر هاشمی، محمود عابدینی، احد علیزاده،
دوره ۲۲، شماره ۹۱ - ( مرداد ۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: بر اساس مطالعات اپیدمیولوژیک، استروک به یکی از مشکلات اساسی در منطقه خاورمیانه تبدیل شده است. با توجه به نقش آنزیم پاراکسوناز سرم (PON۱) در استروک، مطالعه حاضر طراحی گردید تا اهمیت پروگنوستیک نسبت فعالیتهای پاراکسونازی به آریل استرازی (Para/Aryl) و نسبت این فعالیتها به HDL را مورد ارزیابی قرار دهد.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد- شاهدی، ۸۵ بیمار مبتلا به استروک ایسکمیک (۴۶ مرد و ۳۹) و ۷۱ نفر کنترل (۳۸ مرد و ۳۳ زن) وارد مطالعه شدند. فعالیتهای پاراکسونازی و آریل استرازی آنزیم PON۱ با روش اسپکتروفتومتری مورد سنجش قرار گرفتند. پروفایل لیپیدی با کیتهای آزمایشگاهی اندازهگیری شدند. داده ها با استفاده از آزمون های
t-test، Chi-square و همبستگی پیرسون آنالیز شدند.
یافتهها: در مقایسه با کنترل، مقادیر apoA۱ در بیماران به طور معنیداری از کنترلها پایینتر بود (۰۰۰/۰=p). در مقایسه بین بیماران و کنترلها، بیشترین اختلاف از نظر آماری به نسبت Para/Aryl تعلق داشت (۱۶/۰=p). نسبتهای Para/HDL (۰۹۷/۰= P) و Aryl/HDL (۵۷/۰=p) در بیماران از کنترلها بالاتر بودند. در بیماران، بین فعالیت آریل استرازی و apoA۱ ارتباط مثبت معنیدار وجود داشت (۰۱۵/۰=p و ۲۶۸/۰= r).
استنتاج: در ارزیابی وضعیت PON۱ در بیماران غیردیابتی مبتلا به استروک ایسکمیک سنجش نسبتهای Para/Aryl و Para/HDL از اندازهگیری فعالیتهای آریل استرازی یا پاراکسونازی به تنهایی، شاخصهای مناسبتری هستند. مقادیر افزایش یافته Para/Aryl، Para/HDL و Aryl/HDL و مقادیر کاهش یافته Aryl را میتوان در بیماران مورد مطالعه به عنوان بیومارکرهای پروگنوستیک در نظر گرفت.
سمیرا عمرانی، بهرام میرزائیان، حامد آقاباقری، رمضان حسن زاده، محمود عابدینی،
دوره ۲۲، شماره ۹۳ - ( مهر ۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: مالتیپل اسکلروزیس (M.S) جزء گروهی از بیماریهای سیستم عصبی است که با تخریب غلاف میلین راههای عصبی همراه است. عوارض این بیماری به دلیل ماهیت ناتوان کننده آن تمام جنبههای زندگی فرد مبتلا را در بر میگیرد و در نتیجه امید به زندگی بیمار را کاهش میدهد. کاهش امید به زندگی درتشدید بیماریهای مزمن از جمله مالتیپل اسکلروزیس نقش چشمگیری دارد. این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری (Cognitive behavioral therapy: CBT) بر امید به زندگی این بیماران انجام شده است.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع مداخله ای همراه با گروه آزمایش و گواه بود. آزمودنیها در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و یک پیگیری یک ماهه مورد ارزیابی قرار گرفتند. تعداد ۳۰ بیمار مبتلا به M.S مراجعهکننده به بیمارستان بوعلی سینای شهر ساری انتخاب و به شیوه تصادفی به گروههای آزمایش و گواه تقسیم شدند (هر گروه ۱۵ نفر). آزمودنیهای گروه آزمایش یک دوره ۱۲ جلسهای گروه درمانی شناختی- رفتاری را در طول ۳ ماه دریافت کردند و گروه گواه در این مدت در لیست انتظار درمان قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها، آزمون امید به زندگی حلاجیان (۱۳۸۹) بود.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که میانگین نمرات امید به زندگی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون و پیگیری به صورت معنیداری افزایش یافته است (۰۰۰۱/۰p<).
استنتاج: با توجه به اثر بخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر افزایش امید به زندگی بیماران مبتلا به M.S به نظر میرسد که گنجاندن دوره گروه درمانی شناختی- رفتاری در فرایند درمان بیماران مبتلا به M.S میتواند به سلامت روان این بیماران به ویژه افزایش امید به زندگی آنها منجر شود.
سید محمود عابدینی، سحر منتظری، جواد خلعتبری،
دوره ۲۲، شماره ۹۴ - ( آبان ۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis) یک بیماری وابسته به سیستم ایمنی با علل ناشناخته است و یکی از مهمترین بیماریهای ناتوان کننده نورولوژیک در بالغین خصوصاً جوانان است که بخش میلین سیستم اعصاب مرکزی (CNS) در آن تخریب میشوند. هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه سبکهای مقابله با استرس در افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و افراد سالم شرق مازندران میباشد.
مواد و روشها: در این پژوهش که به روش مورد- شاهدی انجام شد. دوگروه در دامنه سنی ۲۰تا۴۰ سال، شامل ۱۹۱ بیمار مبتلا به MS و ۱۹۱ فرد سالم از همراهان بیمار از شرق مازندران که از نظر سن، جنس، وضعیت تأهل و سطح تحصیلات با یکدیگر همسان بودند انتخاب شدند. پرسشنامههای مشخصات دموگرافیک و سبکهای مقابله با استرس اندلر و پارکر به عنوان ابزارکارمورد استفاده قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آزمون آماری تی مستقل مورد تجزیه تحلیل قرارگرفتند.
یافتهها: میانگین سبک مقابلهای مسئله مدار در بیماران ۸۶/۱۶ و در افراد سالم ۶۰/۱۵ (۰۵/۰ > p) میانگین سبک مقابلهای هیجان مدار در بیماران ۳۹/۳۲ در افراد سالم ۱۵/۳۳ (۰۵/۰ < p) و در نهایت میانگین سبک مقابلهای اجتنابی در بیماران ۰۵/۵۴ و در افراد سالم ۶۳/۳۲ بود (۰۱/۰ > p).
استنتاج: نتایج پژوهش حاضر نشان داد بیماران MS دراستفاده ازسبکهای مقابلهای مسئله مدار و هیجان مدار در مقایسه با افراد سالم تفاوت معنیداری نداشته و بیشتراز سبک مقابلهای اجتنابی استفاده میکنند.
هادی تابش، قاسم عمو عابدینی، محمد مدنی، محمد حسین غلامی، علی کاشفی، خسرو متقی،
دوره ۲۲، شماره ۹۵ - ( آذر ۱۳۹۱ )
چکیده
استفاده از تبادلگرهای غشای لیفی توخالی (Hollow Fiber Membrane Contactors) اخیراً در صنایع مختلف نظیر شیمیایی، نفت، زیست فناوری و پزشکی توسعه پیدا کرده است. همچنین استفاده از این غشاها در اندامهای مصنوعی مانند ریه، کلیه و کبد مصنوعی و نیز جهت جداسازی و خالصسازی مواد زیستی در داروسازی، از مهمترین کاربردهای این غشاها است. خواص ذاتی غشاهای لیفی توخالی مانند دانسیته فشردگی زیاد و انتقال جرم بالا سبب گسترش کاربرد این غشاها شده است. در مهندسی بافت، استفاده از این غشاها در بیوراکتورهای غشایی برای کشت سلولهای حساس به تنش و سلولهایی که به انتقال جرم بالا نیاز دارند، بسیار حیاتی است.
این مقاله به بررسی اجمالی بر کاربردهای تبادلگرهای غشاء لیفی توخالی در علوم پزشکی نوین و داروسازی، به همراه ارائه فاکتورهای مهم و مؤثر بر عملکرد این غشاها و مواد قابل استفاده در ساخت آنها میپردازد.
عبدالرسول علایی، مریم برزین، اشرف زروانی، سید محمود عابدینی،
دوره ۲۲، شماره ۹۸ - ( اسفند ۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: میگرن حدود ۱۲ درصد از جمعیت عمومی را متأثر می سازد. بیماری میگرن یکی از علل ضایعات پارانشیم مغز است. با به کارگیری تصویربرداری مقطعی از مغز به خصوص MRI پنجره جدیدی بر روی پاتوژنز، تشخیص و پیگیری بیماران باز شده است. ما ضایعات تشریحی را در MRI مغز بیماران با میگرن و بدون میگرن را بررسی مینماییم.
مواد و روشها: این مطالعه به روش مورد- شاهدی و شامل ۱۲۰ نفر از بیماران مراجعه کننده به درمانگاه اعصاب بوده است که بین ۵۰-۳۰ سال سن داشتند. موارد با علایم بالینی میگرن به واحد MRI جهت تصویربرداری معرفی شدند. گروه شاهد (بدون میگرن) در مطالعه حاضر افرادی بودند که فاقد کرایتریای تشخیصی میگرن بودهاند. MRI مغز بیماران برای تشخیص تغییرات در شدت سیگنال مورد ارزیابی قرار گرفت. دو رادیولوژیست به طور یک سوکور یافتههای غیر طبیعی در هر دو گروه استاندارد را بر اساس روشهای اختصاصی مورد تشخیص قرار داده و ثبت نمودند.
یافتهها: ۶۰ نفر در هر یک از گروههای شاهد و مورد بررسی قرار داشتند که از لحاظ سن و جنس همسان بودند. میانگین سنی گروه مورد ۹/۶±۳/۳۹ سال و گروه شاهد ۲/۶±۶/۳۸ سال بود. در ۳۵ نفر (۳/۵۸ درصد) از گروه مورد تغییر در سیگنال ماده سفید در سوپراتنتوریال مغز داشتهاند در حالیکه در ۱۲نفر (۲۰ درصد) از افراد گروه شاهد تغیرات فوق را در MRI داشتند (۰۰۰/۰=p). کانونهای با افزایش سیگنال ماده سفید به طور مشخصی نواحی تحت قشری مغز را درگیر کرده که در مواردی قشر مغز نیز درگیر بود.
استنتاج: در بیماران مبتلا به میگرن ضایعات با سیگنال بالا اکثراً در ماده سفید و گاهی در قشر مغز دیده میشود لذا، اثبات وجود کانونهای با سیگنال بالا در MRI در بیمارانی که علایم تیپیک میگرن را دارا میباشند، میتواند به تشخیص بیماری کمک نماید و حتی در پیگیری بیماران میتوان استفاده نمود. تغییرات در سیگنال پارانشیم مغز بیماران مبتلا به میگرن میتواند نشان دهنده شدت بیماری و صدمه مغزی باشد.
سیدمحمد باغبانیان، منیره رمضانی، محمود عابدینی، جمشید یزدانی چراتی،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۱ - ( خرداد ۱۳۹۲ )
چکیده
سابقه و هدف : سکته مغزی یکی از شایع ترین بیماری های نورولوژیک و دومین علت مرگ و می ر در افراد بالغ
محسوب می شود. اطلاع دقیقی در خصوص نقش مستقل هر یک از فاکتورهای خطر بر گردش خون قدامی و خلفی مغز
موجود نمی باشد در حالی که سکته مغزی در مسیر قدامی شای ع تر ولی در مسیر خلفی شدیدتر و خطرناک تر است . لذا این
مطالعه با هدف مقایسه فاکتورهای خطر شایع سکته ای مغزی ایسکمیک بر گردش خون قدامی و خلفی انجام شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه بیماران شامل ۲۰۰ بیمار مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک ترومبوتیک بود هاند که طی یک
مشخص MRI و MRA سال به اورژانس های بیمارستان بوعلی ساری و امام بهشهر مراجعه نموده اند نوع سیرکولاسیون درگیر با
شد. فاکتور خطرهای بیماران اعم از دیابت، هیپرتانسیون، هیپرلیپیدمی، کشیدن سیگار و بیماری های ایسکمیک قلب ثبت شد.
۳۳ درصد دچار هیپرلیپیدمی و / ۴۵ درصد دیابتیک، ۷ / ۴۰ درصد دچار پرفشاری خون و ۲ / یافته ها: از ۲۰۰ بیمار ۴
۷ درصد سیگاری بوده اند. در این مطالعه اثر سن و جنس بر نوع گردش خون / ۱۴/۷ درصد دچار بیمار ی ایسکیک قلبی و ۷
و در افراد مبتلا به (p<۰/ ۱ برابر ( ۰۵ / درگیر معن ی دار نبوده است . در افراد دیابتی شانس درگیری سیرکولاسیون خلفی ۶
در حالی که اثر هم زمان دیابت و .(p<۰/ ۱ برابر بوده است ( ۰۵ / پرفشاری خون هم شانس درگیری گردش خون خلفی ۶
شانس درگیری گردش خون قدامی در بیماران دچار .(p>۰/ فشارخون بر نوع گردش خون درگیر معنی دار نبوده است ( ۰۵
هیپرلیپیدمی پنج برابر گردش خون خلفی بوده است . بین سیگار کشیدن و نیز بیمار ی های ایسکمیک قلبی و نوع گردش
.(p>۰/ خون درگیر اثر معنی داری مشاهده نشده است ( ۰۵
استنتاج: با توجه به شیوع بیشتر سکته های مسیر خلفی در بیماران مبتلا به پرفشاری خون و یا دیابتی و خطرناک تر بودن
این نوع از سکته های مغزی این ریسک فاکتورها را با دقت بیش تری به مقادیر نرمال نزدیک کرد و در این بیماران به
سندرم های مسیر خلفی توجه ویژه مبذول داشت.
سيد محمد باغبانیان، محمود عابدینی،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۶ - ( آبان ۱۳۹۲ )
چکیده
ترکیب لیویدورتیکولاریسهای متعدد و پراکنده در پوست و حوادث ایسکمیک عروقی مغز را سندرم Sneddon (SNS یا Sneddon syndrome) مینامند. میزان بروز (Incidence) آن ۴ در میلیون در سال است. اگر چه نخستین علایم بیماری در سنین جوانی تظاهر مییابد و در جنس مؤنث بیشتر است، اما بیماری اغلب در دهه پنجم عمر تشخیص داده میشود و لیودورتیکولاریس ضایعات پوستی ماندگار با نمای سیانوتیک است که از تغییرات درجه حرارت محیط متأثر نمیشود. بیماران را به دو گروه طبقهبندی میکنند. فرم اولیه سندرم هیچ علت اتیولوژیک قابل عنوان ندارد و فرم ثانویه به عنوان بخشی از یک اختلال خود- ایمن یا یک وضعیت ترومبوفیلیک رخ میدهد. به نظر میرسد شدت بیماری با نمای MRI (Magnetic resonance imaging) در ارتباط است نه با وجود یا عدم وجود APLA (Antiphospholipid antibody). بررسی بافت شناختی پوست و تعیین انسداد آرتریولار از اهمیت ویژهای برای طبقهبندی قابل اعتماد و تشخیص زود هنگام این سندرم، برخوردار است. درگیری شرایین کوچک و متوسط در عمق درمیس و باند فوقانی بافت سلولار زیر جلدی در نواحی درگیر تأیید کننده خواهد بود.
رمضان حسن زاده، سید حمزه حسینی، محمود عابدینی، حسن عنایتی،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۱ - ( فروردین ۱۳۹۳ )
چکیده
زﻣﻴﻨﻪ و ﻫﺪف : اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﭘﺲ از ﺳﻜﺘﻪ ﻣﻐﺰی ﺷﺎﻳﻊ ﺗﺮﻳﻦ اﺧﺘﻼل ﺧﻠﻘﻲ در ﺑﻴﻤـﺎران ﻣﺒـﺘﻼ اﺳـﺖ . ﺳـﻜﺘﻪ ﻣﻐـﺰی ﻳﻜـﻲ از
ﺑﻴﻤﺎر یﻫﺎی ﻧ ﻮروﻟﻮژﻳﻚ و از ﻣﺸﻜﻼت ﻋﻤﺪه ﺳﻼﻣﺖ ﻋﻤﻮﻣﻲ اﺳﺖ . ﻫﺪف از اﻳـﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌـﻪ ﺗﻌﻴـﻴﻦ ﺷـﻴﻮع اﻓـﺴﺮدﮔﻲ ﻣﺘﻌﺎﻗـﺐ
ﺳﻜﺘﻪ ﻣﻐﺰی و راﺑﻄﻪ آن ﺑﺎ ﻋﻮاﻣﻞ ﺧﻄﺮﺳﺎز ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﻮاد و روش ﻫﺎ : اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ ﺑﻪ روش ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔﻴﺮی در دﺳﺘﺮس، روی ۱۱۶ ﺑﻴﻤﺎر ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﺳﻜﺘﻪ ﻣﻐﺰی
اﻳﺴﻜﻤﻴﻚ ﺑﺴﺘﺮی در ﺑﺨﺶ ﻣﻐﺰ و اﻋﺼﺎب ﺑﻴﻤﺎرﺳﺘﺎن ﺑـﻮﻋﻠﻲ ﺳـﻴﻨﺎ ﺳـﺎری اﻧﺠـﺎم ﮔﺮﻓـﺖ . ﺗـﺸﺨﻴﺺ ﺳـﻜﺘﻪ ﻣﻐـﺰی ﺑـﺮ اﺳـﺎس
ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺑﺎﻟﻴﻨﻲ ﻣﺘﺨﺼﺺ ﻣﻐﺰ و اﻋﺼﺎب ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺳﻲ ﺗﻲ اﺳﻜﻦ ﻳﺎ ام آر آی ﻣﻐﺰ ﺗ ﺄﻳﻴـﺪ ﺷـﺪه ﺑـﻮد . ﻓﺮاواﻧـﻲ اﻓـﺴﺮدﮔﻲ ﺑـﺮ
اﺳﺎس DSMIV و ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ HADS ﺗﻌﻴﻴﻦ و ﻋﻮاﻣﻞ ﺧﻄﺮ ﺳﺎز ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﺘﺎﻳﺞ آزﻣﺎﻳﺸ ﺎت ﭘﺎرا ﻛﻠﻴﻨﻴﻜﻲ، ﭘﺲ از ﺗﻔﺴﻴﺮ و ﺗ ﺄﻳﻴﺪ
ﻣﺘﺨﺼﺺ ﻫﻤﺮا ه ﺑﺎ اﻃﻼﻋﺎت دﻣﻮﮔﺮاﻓﻴﻚ در ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺛﺒﺖ ﺷﺪ. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﺮم اﻓـﺰار spss۱۶ و ﺗـﺴﺖ ﻫـﺎی آﻣـﺎری
ﻛﺎی دو و رﮔﺮﺳﻴﻮن ﻟﺠﺴﺘﻴﻚ ﻣﻮرد ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ آﻣﺎری ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ.
ﻳﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎ : ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ ۴۷/۴ درﺻﺪ ﺑﻴﻤﺎران دﭼﺎر اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﺑﻮدﻧﺪ . ﻓﺮاواﻧﻲ اﻓـﺴﺮدﮔﻲ در زﻧـﺎن ۲۹/۳
درﺻﺪ و در ﻣﺮدان ۱۸/۱ درﺻﺪ ﺑﻮد . وﻓﻮر اﻓﺴﺮدﮔﻲ در زﻧﺎن ﺑ ﻪ ﻃﻮر ﻣﻌﻨﻲ داری ﺑﻴﺶ ﺗﺮ از ﻣﺮدان ﺑﻮ د. ﻫﻴﭻ ارﺗﺒﺎط ﻣﻌﻨـﻲ داری
ﺑﻴﻦ اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﺑﺎ ﺳﻦ و ﺳﻄﺢ ﺗﺤﺼﻴﻼت ﺑﻴﻤﺎران وﺟﻮد ﻧﺪاﺷﺖ وﻟﻲ ﺑﻴﻦ اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﺑﻴﻤﺎران ﭘﺲ از ﺳﻜﺘﻪ ﻣﻐﺰی و ﻋﻮاﻣﻞ ﺧﻄـﺮ
ﺳﺎز ﺳﻜﺘﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺟﻨﺲ، ﻗﻨﺪ ﺧﻮن ﺑﺎﻻ ( دﻳﺎﺑﺖ )، ﻓﺸﺎر ﺧﻮن ﺑﺎﻻ (ﻫﻴﭙﺮ ﺗﺎﻧﺴﻴﻮن )، ارﺗﺒﺎط ﻣﻌﻨ ﻲداری وﺟـﻮد داﺷـﺖ . ﺑـﺎ اﺳـﺘﻔﺎده
آزﻣﻮن ﻛﻴﻔﻲ ﻣﺠﺬور ﻛﺎی دو، ﺑﻴﻤﺎری ﻫﺎی ﻗﻠﺒﻲ ارﺗﺒﺎط ﻣﻌﻨﻲ داری ﺑﺎ اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﺑﻴﻤﺎران داﺷﺖ وﻟﻲ در رﮔﺮﺳـﻴﻮن ﻟﺠـﺴﺘﻴﻚ
ﻓﺮﺿﻴﻪ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﭘﻴﺶ ﺑﻴﻨﻲ و ﺗﺄﻳﻴﺪ ﻧﮕﺮدﻳﺪ.
اﺳﺘﻨﺘﺎج: ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﻠﻲ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﺪ ﻛﻪ اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﻣﺘﻌﺎﻗـﺐ ﺳـﻜﺘﻪ ﻣﻐـﺰی از ﻓﺮاواﻧـﻲ ﺑـﺎﻻﻳﻲ در ﺟﺎﻣﻌـﻪ ﺑﺮﺧـﻮردار
ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ و اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﭘﺲ از ﺳﻜﺘﻪ ﻣﻐـﺰی ﺑـﺎ ﻋﻮاﻣـﻞ ﺧﻄﺮﺳـﺎز ی ﻫـﻢ ﭼـﻮن ﺟـﻨﺲ ، دﻳﺎﺑـﺖ و ﻫﻴﭙﺮﺗﺎﻧـﺴﻴﻮن ارﺗﺒـﺎط دارد ﻛـﻪ
ﺗﺸﺨﻴﺺ، درﻣﺎن و ﻣﺪاﺧﻠﻪ ﺑ ﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ از اﻓـﺴﺮد ﮔﻲ ﺑﻴﻤـﺎران، ﺧـﺼﻮﺻﺎً درﺟـﻨﺲ ﻣ ﺆﻧـﺚ ﻛﺎﺳـﺘﻪ و اﻣﻴـﺪ ﺑـﻪ زﻧـﺪﮔﻲ را
اﻓﺰاﻳﺶ دﻫﺪ و در ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮد ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ ﺑﻴﻤﺎران ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ.
معصومه محمدپور تهمتن، نیلوفر زرین پور طبری، مژگان عابدینی، رضاعلی محمدپور تهمتن،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۹ - ( آذر ۱۳۹۳ )
چکیده
سابقه و هدف: کیفیت زندگی در سال های گذشته علاوه بر بهداشت، در تحقیقات بالینی نیز مورد توجه قرار گرفت و برای ارزیابی آن در جمعیتهای عمومی و بیماران آرتریت روماتوئید ابزارهای زیادی مانند SF-۳۶ ارائه شد. هدف این مقاله تعیین نمرات کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بیماران آرتریت روماتوئید درغرب مازندران میباشد.
مواد و روشها: مطالعه به صورت مقطعی و توصیفی است. حجم نمونه شامل ۱۶۵ نفر مبتلا به این بیماری است که به روش نمونهگیری تصادفی ساده انجام شد. جامعه پژوهش تمام مراجعهکنندگان به درمانگاه روماتولوژی و مطب متخصصین روماتولوژیست بودند. روش گردآوری دادهها مصاحبه و خود گزارش دهی افراد و مشاهده پرونده ها بود. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه فارسی SF-۳۶ بود. سپس توسط نرم افزارSPSS v,۱۷ با استفاده از رگرسیون خطی چندگانه و آزمون های t و آنالیز واریانس برای مقایسه نمرات در گروه های مختلف استفاده گردید.
یافتهها: از ۱۶۵ نفر از مبتلایان به آرتریت روماتوئید، تعداد ۱۴۵ نفر (۹/۸۷ درصد) زن و ۱۲۶ نفر (۳/۷۶ درصد) شهری و ۱۴۰ نفر (۸/۸۴ درصد) متأهل بودند. میانگین (انحراف معیار) سن بیماران برابر ۵/۵۱ (۱۱) سال بوده است. میانگین نمرات کیفیت زندگی در حیطه های عملکرد جسمانی، سرزندگی و شادابی و سلامت عمومی بین زن و مرد تفاوت معنیدار داشت و در بقیه حیطه ها مشابه بودند. میانگین نمرات درد، محدودیت جسمی، تصور سلامتی در زنان از بقیه حیطهها پایینتر بود. از نظر محل سکونت، هر هشت مؤلفه در ساکنین شهر و روستا تفاوت معنیدار نداشت. با استفاده از آنالیز واریانس مشخص شد که به جز حیطه های محدودیت احساسی (۰۵۵/۰= P) و درد (۰۸۷/۰= P) بقیه مولفه ها با گروه های سنی ارتباط معنیدار داشتند (۰۵/۰< P). در تحلیل همبستگی و رگرسیون مشاهده شد که طول بیماری با همه ی مؤلفه ها همبستگی منفی و معنی دار دارد ( از۳۲– درصد تا ۱۱– درصد) و سن با همه ی مؤلفه ها همبستگی منفی و معنیدار در سطح ۲۲ درصد تا ۳۹ درصد و به صورت معکوس دارد.
استنتاج: کیفیت زندگی بیماران آرتریت روماتوئید ابعاد متفاوت دارد و میزان نمرات کیفیت زندگی بیماران مربوط به سلامت جسمانی در سطح پایین تر و در بخش های سلامت روانی و اجتماعی در سطح بالاتری قرار داشتند. بنابراین ابتلا به بیماری مزمن آرتریت روماتوئید در ابعاد مختلف کیفیت زندگی اثر منفی داشته و چون این ابعاد از هم مستقل نیستند، متغیرهای مختلف اقتصادی و اجتماعی و جمعیتی افراد اثرات متفاوتی بر ابعاد کیفیت زندگی دارند. لذا برنامه ریزی صحیح و متناسب با شرایط بیماران لازم است تا در روند درمان و کنترل عوارض بیماری و ارتقائ کیفیت زندگی آن ها موثر باشد
هادی تابش، زهرا الهی، قاسم عموعابدینی، علی کاشفی، خسرو متقی،
دوره ۲۴، شماره ۱۲۱ - ( بهمن ۱۳۹۳ )
چکیده
برخی فرآیندهای بالینی نیازمند استفاده از یک دستگاه ریه مصنوعی (اکسیژناتور) هستند. از جمله در سندرمهای حاد تنفسی، ریه بیمار قادر به انجام کامل عملکرد طبیعی خود نمیباشد و نیازمند اندام کمکی جهت تکمیل عملکرد خود است. از سوی دیگر، در عمل جراحی قلب باز از آن جائی که قلب از حرکت باز میایستد، در نتیجه خون به ریهها پمپ نشده و خون در یک مدار خارج از بدن توسط ماشین قلب- ریه جریان مییابد. تلاش برای ساخت اکسیژناتور مناسب از بیش از سه قرن پیش آغاز شده و تاکنون به پیشرفتهای چشمگیری دست یافته است و همواره تلاش بر این بوده است که ویژگیهای ساختاری و عملکردی مناسب این دستگاه که مهمترین آن ها شامل سازگاری با خون، ایجاد سطح تماس زیاد بین خون و گاز، کاهش افت فشار بین جریان ورودی و خروجی و حجم عملیاتی کم میباشد، را ارتقا بخشند.
این مقاله به بررسی تاریخچه، خصوصیات ساختاری و عملکردی و همچنین کاربردهای بالینی انواع اکسیژناتورها در افراد بزرگسال، کودکان و نوزادان میپردازد. علاوه بر آن تکنیکهای مورد استفاده و عوامل پیشرفت و یا عوامل محدودکننده در آنها نیز مورد بررسی قرار میگیرد. هم چنین در این راستا، جدیدترین نمونههای اکسیژناتور معرفی شدهاند. درپایان، توصیف امیدهای آینده در جهت رسیدن به اکسیژناتورهای قابل کاشت میتواند ایده و انگیزههای کارآمدی را در بین پژوهشگران زیست پزشکی در این زمینه ایجاد کند.
امالبنین امجدی، محمود عابدینی، علیرضا رفیعی، سمانه صفایی، ابوالقاسم عجمی، عارف حسینیان،
دوره ۲۴، شماره ۱۲۱ - ( بهمن ۱۳۹۳ )
چکیده
اینترفرونها سایتوکاینهای پلئوتروپیک هستند که دارای خاصیت ضدویروسی و تنظیمکنندگی ایمنی میباشند. فعالیت آنها از طریق اتصال به گیرندهها و مسیرهای انتقال پیام انجام میگیرد. بعضی از انواع اینترفرونها نقش پیش التهابی و بعضی دیگر نیز اثرات ضدالتهابی دارند. عملکرد اینترفرونها در ایجاد بیماریهای خود ایمنی از طریق تولید اتوآنتیبادیها به اثبات رسیده است اما شواهدی نیز وجود دارد که نشاندهنده نقش حافظتی آنها میباشد. این عملکرد دوگانهی اینترفرونها در پاتوژنز بیماریهای خود ایمن تأثیر مهمی بر نحوهی درمان و انتخاب گزینههای درمانی مناسب دارد. این مطالعه مروری بر انواع اینترفرونها و نقش آنها در بیماریهای خود ایمن مانند آرتریت سلول ژانت دارد و همچنین به بررسی نقش متناقض اینترفرونها در برخی از بیماریهای خود ایمن نظیر لوپوس اریتماتوز سیستمیک، مالتیپل اسکلروزیس، آرتریت روماتوئید و اسکلرودرما میپردازد.
معصومه پاک سرشت ، سعیده سادات شبیری، علیرضا رفیعی، ام البنین امجدی، محمود عابدینی،
دوره ۲۴، شماره ۱۲۲ - ( اسفند ۱۳۹۳ )
چکیده
مولتیپل اسکلروزیس MS) (Multiple Sclerosis:، بیماری پیچیده خودایمنی دمیلینه شونده اعصاب مرکزی با اتیولوژی نامشخص است. اتیولوژی این بیماری پیچیده بوده و عوامل مختلفی میتوانند درگسترش آن نقش داشته باشند. مطالعات اتیولوژی MS نشان میدهند که عوامل عفونی، فاکتورهای ژنتیکی و یا ترکیبی از این دو عامل میتوانند در بروز MS نقش داشته باشند. ارتباط عوامل عفونی با این بیماری اولین بار در سال توسط Pierre Marie پیشنهاد شد و بعدها با انجام مطالعات مختلف نظیر مطالعات اپیدمیولوژیک، مطالعات بر روی دوقلوها و مهاجرین و آزمایش بر روی مدل های حیوانی، زمینه برای تأیید بیشتر این نظریه فراهم شد. این مطالعه مروری با هدف بررسی ارتباط عوامل عفونی مختلف با بیماری مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. نتایج این مطالعه نشان میدهد، عوامل ویروسی نظیر اپشتین بار ویروس، بورنا ویروس، سرخک، سرخچه و همچنین عوامل قارچی میتوانند از عوامل زمینهساز مهم، در ابتلا به بیماری MS باشند. حال آنکه عوامل انگلی می توانند نقش تعدیلی در ین بیماری ایفا نمایند. با این وجود جهت شناسایی عوامل مختلف، نیاز به مطالعات گستردهتری وجود دارد. شناسایی ارتباط عوامل عفونی مختلف در بیماری MS و معرفی یک عامل به عنوان عامل اصلی ایجاد این بیماری، میتواند مسیر جدیدی را برای ارائه راهکارهای جدید درمانی باز کند. همچنین در ارائه عملکرد پیشگیرانه مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین نیاز به مطالعات بیشتری برای درک و شناسایی بهتر انواع عوامل عفونی و مکانیسمهای تاثیر آن ها در ابتلا به بیماری MS وجود دارد.
محمود عابدینی، معصومه پاک سرشت، علیرضا رفیعی، رضا ولدان، ام البنین امجدی، رضوان خواجوی، سعید عابدیان کناری، رضا حبیبی ساروی،
دوره ۲۵، شماره ۱۳۲ - ( دی ۱۳۹۴ )
چکیده
سابقه و هدف: بیماری مالتیپل اسکلروزیس (MS) یکی از شایعترین اختلالات عصبی و عامل غیر تروماتیک ناتوانی در جوانان اکثر کشورها میباشد. MS نوعی بیماری خود ایمنی است که با درگیری سیستم اعصاب مرکزی منجر به بروز علائم و عوارض گوناگونی میگردد. شیوع این علائم در مناطق مختلف و سن ابتلادر مبتلایان به این بیماری متغیر بوده است لذا این مطالعه با هدف ارزیابی وضعیت دموگرافیک، بالینی و فاکتورهای خطر بیماران مبتلا به MS انجام شده است.
مواد و روشها: مطالعه توصیفی- مقطعی حاضر روی ۱۵۲ نفر از بیماران مبتلا به MS انجام شد که از اردیبهشت ۹۲ ۱۳تا تیرماه ۱۳۹۳وارد مطالعه شدند. تشخیص بیماری MS بر اساس تستهای آزمایشگاهی و علائم بالینی و تایید قطعی آن بر اساس کرایتریای مک دونالد انجام گرفت. اطلاعات به دست آمده در پرسشنامه ثبت گردید و مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: میانگین سنی بیماران ۳/۷ ± ۶/۳۱ سال بود و نسبت فراوانی زنان به مردان بیش از ۳ برابر بود و اکثر زنان مبتلا، متأهل بودند. بیشتر بیماران مبتلا به فرم خفیف بیماری بودند (۴/۸۶ درصد)، ۲/۲۱درصد سابقه خانوادگی درجه ۱و۲ بیماری MS و ۹۴ درصد ضایعات پلاک در تصویر MRI داشتند. ۷/۴۵ درصد از مبتلایان علائم بیحسی و ۸/۴۳ درصد مشکلات بینایی داشتند اما افسردگی در ۳/۹درصد از مبتلایان دیده شد. اختلالات بینایی، اولین علامت بیماری در اکثر بیماران (۳/۴۱ درصد) است. از بین علائم مربوط به بیماری، تنها علامت ضعف و اختلالات جنسی در هر سه فرم بیماری (عود کننده- بهبود یابنده، پیشرونده اولیه و ثانویه) ازلحاظ آماری تفاوت معناداری داشت (به ترتیب ۰۵/۰p= و ۰۲/۰p=) که ضعف در بیماران با افزایش وخامت بیماری تشدید میگردد اما در سایر علائم تفاوت معنیداری میان سه فرم بیماری مشاهده نگردید.
استنتاج: ویژگیهای بالینی و اپیدمیولوژیکی MS در استان مازندران در مقایسه با جهان و سایر مراکز انجامگرفته مشابهت داشته است. راهاندازی ثبت نظاممند بیماری MS در کشور میتواند اطلاعات بیشتری در خصوص وضعیت این بیماران ازنظر دموگرافیک، بالینی، نوع درمان و پاسخ به درمان فراهم نماید اما با توجه به بالا بودن شیوع فامیلی بیماری MS در استان مازندران نسبت به سایر مناطق کشور، بررسیهای بیش تر خصوصاً در زمینه ژنتیک ضرورت مییابد.
مریم عبدالهی، محمدرضا حق شناس، علیرضا رفیعی، محمود عابدینی،
دوره ۲۶، شماره ۱۴۰ - ( شهریور ۱۳۹۵ )
چکیده
سابقه و هدف: مالتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری التهابی پیچیده سیستم عصبی مرکزی است که خود ایمنی علیه میلین در ایجاد این بیماری نقش دارد. میزان شیوع بیماری MS، از هر ۱۰۰۰۰۰ نفر نزدیک به ۵۲ نفر گزارش شده است. وابستگی MS با عفونت اپشتین بار ویروس (EBV) به خوبی مستند شده است ولی در مطالعات انجام شده نتایج متفاوتی گزارش شده است. هدف از این مطالعه تعیین شیوع آنتیبادی IgM و IgG علیه آنتی ژن کپسید EBV در سرم افراد مبتلا به MS و مقایسه آن در افراد سالم بوده است.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد- شاهدی که در مرکز آموزشی درمانی بوعلی سینا ساری طی سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۴ انجام شده است، میزان شیوع آنتیبادی IgG وIgM علیه EBV-CA توسط کیت الایزا در ۴۵ بیمار مبتلا به MS و ۴۵ نمونه فرد سالم از نظر بیماری MS به عنوان کنترل ارزیابی و با هم مقایسه گردید.
یافتهها: در این مطالعه ۱۰۰ درصد نمونههای بیماران مبتلا به MS از نظر آنتیبادی IgG بر ضد آنتی ژن کپسید EBV مثبت بودند در حالی که ۸۵ درصد از نمونههای گروه کنترل از نظر آنتیبادی IgG بر ضد آنتی ژن کپسید EBV مثبت بودهاند. همچنین ۳/۱۳ درصد نمونههای بیماران مبتلا به MS از نظر IgM بر ضد آنتیژن کپسید EBV مثبت بودند در حالی تمام نمونههای گروه کنترل از نظر IgM منفی بودهاند.
استنتاج: نتایج نشان داد که میزان IgM در نمونههای بیماران مبتلا به MS در مقایسه با نمونههای افراد غیر بیمار برعلیه پروتئین VCA ویروس EBV بیشتر میباشد.
مهدیه نصیری، سید حمزه حسینی، سید یعقوب سخایی، نسیم تبریزی، جمشید یزدانی چراتی، محمود عابدینی،
دوره ۲۶، شماره ۱۴۰ - ( شهریور ۱۳۹۵ )
چکیده
سابقه و هدف: ماهیت پیشرونده و ناتوانکننده مولتیپل اسکلروزیس (MS) که ابعاد مختلف زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد، باعث میشود تا این بیماری علاوه بر عوارض جسمی، اختلالات روانی متعددی نیز به همراه داشته باشد. مطالعات همراهی سطوح بالای استرس و انواع اختلالات روانشناختی را با این بیماری نشان دادهاند. هدف از این مطالعه بررسی شیوع اختلالات روانپزشکی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در مازندران بوده است.
مواد و روشها: در مطالعه توصیفی– مقطعی حاضر در سال ۱۳۹۴، ۱۱۳ نفر از بیماران عضو انجمن MS مازندران علاوه بر پر کردن پرسش نامه اطلاعات فردی، تحت مصاحبه تشخیصی برای اختلالات محور یک (SCID-l) قرار گرفتند. شیوع اختلالات روانی با استفاده از نرمافزار۲۲ SPSS و آزمون آماری مجذور کای مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: ۸/۷۰ درصد افراد مورد مطالعه زن بودند. میانگین سنی افراد ۹۵/۹ ± ۴۶/۳۵ سال و میانگین مدت ابتلا به MS،۱۷/۵ ± ۳۱/۵ سال بود. ۲/۳۷ درصد افراد دارای نوعی اختلال افسردگی، ۵/۱۱ درصد نوعی اختلال اضطرابی و ۸/۸ درصد دارای اختلال عملکرد جنسی بودند. به طور کلی ۹/۴۶ درصد افراد دارای حداقل یک اختلال روانپزشکی بودند.
استنتاج: همآیندی اختلالات روانپزشکی به طور آشکاری در بیماری MS شایع است به ویژه شیوع اختلالات افسردگی در افراد مبتلا به MS در مقایسه با جمعیت عمومی بالاتر است. با توجه به تأثیر منفی اختلالات روانی بر سیر بیماری MS و کنترل آن، لازم است مداخلات روانپزشکی برای این بیماران به طور جدی در نظر گرفته شود.
بهرام طهماسبی، قاسم عابدی، احسان عابدینی، علی اصغر نادی، محمود موسی زاده، فریده رستمی،
دوره ۲۶، شماره ۱۴۴ - ( دی ۱۳۹۵ )
چکیده
سابقه و هدف: پزشک خانواده موظف به ارائه خدمات با کیفیت، جامع و متناسب با نیاز مردم برای تأمین، حفظ و ارتقاء سلامت جسمی، روانی و اجتماعی جمعیت تحت پوشش خود میباشد تا رضایت بیمارانشان را جلب نمایند، لذا پژوهش حاضر با هدف تحلیلی بر رضایتمندی بیماران از اجرای طرح پزشک خانواده شهری در استان مازندران در سال ۹۴ اجرا شد.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، تعداد ۱۵۰۰ بیمار با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای از بین نمونهها در شهرهای مختلف استان مازندران انتخاب شدند. گردآوری دادهها توسط پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر اهداف پژوهش با ۳۰ گویه در شش بعد شامل: خدمات، ارائه خدمات، دسترسی خدمات، کارکنان پزشک، کارکنان دستیار و تصویرذهنی هرکدام با ۵ گویه انجام شد که روایی آن مورد تأیید خبرگان قرارگرفت و پایائی آن با محاسبه همسانی درونی (آلفای کرونباخ) هر یک از ابعاد پرسشنامه به ترتیب برابر با ۸۴/۰، ۸۶/۰، ۹۲/۰، ۷۹/۰، ۸۳/۰ ، ۸۵/۰ تأیید شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که از میان شش عامل، رضایتمندی نسبی بیماران تنها در مورد کارکنان پزشک (۰۰۱/۰ < p) به دست آمد و در بقیه موارد، رضایتمندی حاصل نشد. تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که عامل خدمات با ضریب استاندارد و عدد معناداری (۴۸/۰، ۰۷/۱۴)، ارائه خدمات (۴۶/۰، ۶۸/۱۲)، دسترسی به خدمات (۴۹/۰، ۲۸/۱۴)، کارکنان پزشک (۵۸/۰، ۰۹/۱۷)، کارکنان دستیار (۷۱/۰، ۸۲/۲۰) و تصویر ذهنی (۳۷/۰، ۳۹/۱۰)، عواملی تاثیرگذار بر رضایتمندی بیماران هستند.
استنتاج: با توجه به یافتهها میتوان نتیجه گرفت که عوامل و دست اندرکاران نظام مراقبت سلامت به ویژه افراد ارائهدهنده خدمات مراقبت سلامت در حوزه پزشک خانواده، سعی و تلاش بیشتری در ارائه هرچه بهتر خدمات مراقبت سلامت به بیماران نموده تا رضایتمندی آنها را هرچه بیشتر جلب نمایند.