۸۶ نتیجه برای بیمارستان
فرهنگ بابامحمودی ،
دوره ۹، شماره ۲۵ - ( ۱۰-۱۳۷۸ )
چکیده
سابقه و هدف : بیماریهای منتقل شونده از طریق خون و ترشحات بیماران در مراکز بهداشتی درمانی برای کارکنان این مراکز نوعی خطر شغلی به حساب می آید که لازم است انواع این بیماری ها، روش های پیشگیری و میزان اثربخشی آنها پیوسته مدنظر باشد.
از جمله بیماری هایی که از طریق فوق انتقال می یابند، ویروس های HBV و HÇV با عوارضی از قبیل هپاتیت های حاد و مزمن و برق آسا و بعضاً سیروز و هپاتوسلولارکاسینوما می باشد.
اهداف این مطالعه بررسی سرواپیدمیولوژیک آلودگی به HBV و HÇV در میان کارکنان محترم بیمارستان های رازی و حضرت زهرا(س) و بررسی ارتباط آن با سابقه کار، بخش ارایه خدمات، جنس، سابقه واکسیناسیون و مقایسه نتایج حاصل با مطالعات جهانی می باشد.
مواد و روش ها : این مطالعه روش توصیفی انجام شد. ۱۵۲ نمونه از بخش های جراحی، داخلی، آزمایشگاه، اورژانس، دیالیز و عفونی انتخاب شد. (بیشترین احتمال بیماری از بیمار به پرسنل در این بخش ها می باشد). پس از دادن آگاهی کامل درباره هدف مطالعه به نمونه هاوبه صورت آگاهانه بادریافت پنج سی سی خون از اندام فوقانی با روش Ëlisa آزمایش ها انجام شد.
نتایج : از کل نمونه ها یک مورد (۶۶/۰ درصد) HBsÂg مثبت داشتیم که این فرد در بخش جراحی مشغول به کار بود و هیچ نوبت واکسن هپاتیت B دریافت نکرده بود. ۹۷ مورد (۸۱/۶۳درصد) HBsÂb مثبت بودند که هفت نفر از اینها بدون این که واکسن دریافت کنند مثبت شده بودند. ۵۴ مورد (۵۳/۳۵درصد) HBsÂg منفی بودند. از نمونه ها هیچ کدام HÇV Âb مثبت نبودند. تنها (۶/۵۴درصد) از نمونه ها واکسن هپاتیت B را به طور کامل دریافت نموده بودند. درحالی که ۸۴ نفر (۲۸/۵۵ درصد) از افراد مورد مطالعه سابقه تماس با سر سوزن را داشتند.
استنتاج : میزان موارد HBsÂg مثبت در این مطالعه ۶۶/۰درصد با سایر مطالعات که در حدود (۴/۱-۶/۰درصد) می باشد منطبق است. در سایر مطالعات بیشترین میزان HBsÂg مثبت در بخش های جراحی، پاتولوژی، هپاتولوژی و ÏÇÜ بود که در این مطالعه نیز نمونه مثبت ما در بخش جراحی مشغول به کار بوده است. با وجود این که نقش واکسن هپاتیت B در پیشگیری از بیماری اثبات شده است؛ متأسفانه فقط بعضی از کارکنان مورد بررسی (۶/۵۴درصد) واکسینه شده بودند. هیچ ارتباطی بین جنس، تجرّد و تأهل و سابقه کار با مثبت شدن HBsÂg وجود نداشت.
نوراله رضایی ، حکیمه مهدی زاده ، علیرضا خلیلیان ،
دوره ۱۰، شماره ۲۷ - ( ۴-۱۳۷۹ )
چکیده
سابقه و هدف: در بیمارستان ها یا سایر موسسات بهداشتی که با حیات مهم ترین منبع اقتصادی یک کشور یعنی نیروی انسانی سروکار دارند عمده اطلاعات لازم برای برنامه ریزی و تصمیم گیری موثر و کارساز، توسط بخش مدارک پزشکی در قالب گزارشات و نمودارها به مدیران ارایه می گردد. این تحقیق به منظور بررسی میزان آگاهی مدیران بیمارستان های آموزشی- درمانی و درمانی استان های مازندران و گلستان نسبت به بخش مدارک پزشکی انجام پذیرفت.
مواد و روش ها: جامعه مورد بررسی، کلیه مدیران بیمارستانهای آموزشی- درمانی و درمانی استانهای مازندران (۲۴ مورد) و گلستان (۱۲ مورد) می باشد. تحقیق به روش توصیفی انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود وسوالات پرسشنامه به صورت باز و بسته تهیه شده و توسط مدیر هر بیمارستان تکمیل شده است.
نتایج: تحقیق نشان داد که: ۱- ۶/۶۶ درصد (۱۵/۱۰ نفر) از مدیران بیمارستان های آموزشی- درمانی و ۴/۹۰ درصد (۲۱/۱۹ نفر) از مدیران بیمارستان های درمانی میزان آگاهی شان نسبت به بخش مدارک پزشکی ضعیف و یا خیلی کم بوده است. میزان آگاهی مدیران آموزشی- درمانی به بخش مدارک پزشکی بیشتر از مدیران درمانی است. آزمون x۲ نشان داد که این اختلاف در میزان آگاهی مدیران از لحاظ آماری معنی دار می باشد ۸۶ -۲ .(p<۰,۰۵) درصد (۳۶/۳۱ نفر) از مدیران جامعه مورد بررسی دارای تحصیلات دانشگاهی در رشته غیرمدیریتی و ۸/۱۳ درصد (۳۶/۵ نفر) دارای تحصیلات دانشگاهی در سایر رشته های مدیریتی به جز مدیریت اداره امور بیمارستان ها می باشند. ۳- سابقه کاری ۱/۷۲ درصد (۳۶/۲۶ نفر) از مدیران و نیز سابقه مدیریتی ۵/۸۰ درصد (۳۶/۲۹ نفر) آنان یک الی دو سال می باشد. ۴- ۸/۱۳ درصد (۳۶/۵ نفر) از مدیران دارای مدرک تحصیلی دیپلم و فوق دیپلم و بقیه لیسانس و بالاتر می باشند. ۵- ۸/۵۵ درصد (۳۴/۱۹ نفر) از مسولان مدارک پزشکی بیمارستان های مورد مطالعه دیپلم و زیر دیپلم می باشند. ۶- مهمترین ضعف بخش مدارک پزشکی عدم توجه همکاران پزشک و پیراپزشک می باشد و مهم ترین علت عدم تشکیل کمیته مدارک پزشکی در این مراکز عدم درخواست از سوی مسول مدارک پزشکی می باشد
استنتاج: برای بالا بردن بهره وری بیمارستانی بهتر است مدیران بیمارستان ها از دانش آموختگان در رشته مدیریت امور بیمارستانها انتخاب شوند. همچنین از طریق برگزاری کارگاه های آموزشی و آموزش کوتاه مدت آگاهی مدیران فعلی بیمارستان ها را نسبت به مدارک پزشکی می توان افزایش داد. و به منظور پویایی بخش مدارک پزشکی و ارسال گزارشات و اطلاعات و آمار درست و قابل اعتماد به پزشک و مدیر بیمارستان شایسته است مسولان بخش مدارک پزشکی از رشته مدارک پزشکی ترجیحا کارشناسی یا بالاتر باشند.
انوشیروان محسنی ، مریم جوادیان ، مهدی یونسیان ، شیرزاد غلامی ،
دوره ۱۱، شماره ۳۲ - ( ۷-۱۳۸۰ )
چکیده
سابقه و هدف: بیمارستان یکی از منابع تولید زباله در شهرها بوده که بخش اعظم مواد زاید تولیدی آن را زباله های مخاطره آمیز تشکیل می دهد. عدم توجه به کنترل زباله های بیمارستانی نه تنها سلامت بیماران و پرسنل بیمارستانی را به خطر می اندازد بلکه به طور غیرمستقیم اثر شدیدی بر روی سلامت انسان های خارج از بیمارستان داشته و موجب آلودگی محیط زیست می شود. برهمین اساس، وضعیت جمع آوری، حمل، و دفع زباله های بیمارستان های دولتی و خصوصی استان مازندران مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: تحقیق به روش توصیفی و از نوع زمینه یابی (پیمایشی) بر روی کلیه بیمارستان های سطح استان در سال ۱۳۸۰ انجام پذیرفت که شامل ۲۰ بیمارستان دولتی و ۷ بیمارستان خصوصی می باشد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، مشاهده عینی محقق و تکمیل پرسشنامه (فرم اطلاعاتی) محقق ساخته بوده است.
نتایج :یافته های بدست آمده از این پژوهش نشان داد که علی رغم این که بیمارستان های استان مازندران جداسازی زباله را انجام می دهند اما در ۸۵ درصد از بیمارستان ها جداسازی زباله به طور کامل انجام نمی گیرد و گاها زباله های عفونی در سطل های غیرعفونی دیده می شود؛ کای اسکوئر (X۲=۳,۸۴) بدست آمده رابطه معنی داری بین بیمارستان های دولتی و جداسازی زباله نشان می دهد. نحوه حمل زباله از بخش ها به جایگاه موقت زباله در ۴۵ درصد از بیمارستان های دولتی بوسیله دست و در۵۵ درصد مابقی به وسیله چرخ دستی بود. این کار در ۴۲ درصد از بیمارستان های خصوصی به وسیله دست و در ۵۸ درصد مابقی به وسیله چرخ دستی انجام می گرفت. شصت درصد از بیمارستان های مورد بررسی دارای زباله سوز هستند و کای اسکوئر(X۲=۲.۲۵) به دست آمده نیز رابطه معنی داری را بین زباله سوزهای سالم وفعال وبیمارستان های دولتی نشان داد.
استنتاج: با توجه به نتایج پژوهش، قانونمند نمودن و تدوین آیین نامه های اجرایی در زمینه مواد زاید بیمارستانی و حفظ و توسعه کمیته کنترل عفونت بیمارستانی و به کارگیری نیروی کارآمد بهداشت محیطی و همچنین آموزش مداوم کارکنان بیمارستان از امور اجتناب ناپذیر جهت جمع آوری، حمل و دفع بهداشتی زباله های بیمارستانی می باشد.
محمدجعفر صفار ، محمد نیک خواه ، محمد انوری ،
دوره ۱۱، شماره ۳۲ - ( ۷-۱۳۸۰ )
چکیده
سابقه و هدف: عفونت ناشی از ویروس هپاتیت (HBI) B یک مشکل بهداشتی جهانی می باشد حدود ۲ تا ۱۰درصد افراد مبتلا، گرفتار آلودگی مزمن کبد و در معرض خطر سیروز و کارسینوم کبدی قرار دارند و بعضی از افراد و گروه ها در معرض خطر بیشتری برای کسب عفونت فوق قرار دارند (مثل: گیرندگان ترکیبات خونی پرسنل بهداشتی درمانی، معتادین تزریقی، نوزادان متولد شده از مادران ناقل مزمن سالم و غیره) موثرترین کنترل عفونت HBI انجام واکسیناسیون با واکسن هپاتیت B می باشد. واکسن هپاتیت B از واکسن های بسیار سالم و موثری است که می تواند از ابتلا به عفونت و بیماری هپاتیت B جلوگیری نماید. سؤال این است که ایمنی حاصل از واکسیناسیون کامل تا چه مدت دوام دارد و آیا نیازی به واکسن یادآور وجود دارد؟ هدف مطالعه سنجش وضعیت ایمنی در پرسنل بهداشتی درمانی و بیماران تالاسمیک ۶ سال پس از واکسیناسیون کامل می باشد.
مواد و روش ها: مطالعه به صورت توصیفی در دو گروه از افراد پر خطر شامل پرسنل بهداشتی درمانی شاغل در بیمارستان های دانشگاهی شهر ساری و بیماران تالاسمیک مرکز بوعلی سینا که یک سری کامل واکسیناسیون HBI را بیش از ۶ سال قبل دریافت کرده بودند، با روش الیزا (ELISA) به صورت کمی مورد سنجش آنتی بادی ضد HBI قرار گرفتند. تیتر کمتر از ۱۰IU/L به عنوان عدم وجود ایمنی، تیتر ۱۰? به عنوان ایمنی بخش قلمداد شدند.
نتایج: ۸۱ نفر از (۴/۷%) از ۴۷۸ پرسنل ، ۹۸ نفر از ۳۲۲ بیمار تالاسمیک به دلیل دارا بودن شرایط مورد مطالعه قرار گرفتند در گروه پرسنل ۶ نفر سطح ایمنی کمتر از حد ایمنی سنجشی و در گروه تالاسمیک ۲۲ نفر (۲۲ درصد) نیز آنتی بادی کمتر از حد ایمنی بخش داشتند که بین دو گروه از نظر آماری با روش کای دو (X۲) تفاوت معنی دار بوده است P<۰,۰۱) و DF=۱، (Xz=۷.۵۸.
استنتاج: براساس نتایج مطالعه و بررسی مطالعات قبلی ،روش های پیشگیری از هپاتیت Bدر افراد واکسینه شده قبلی در موارد مواجهه با خطر در گروه های پر خطر مختلف، متفاوت می باشد. در پرسنل بهداشتی درمانی به دلیل بقای ایمنی قاطع در بیش از ۹۰ درصد آنان نیازی به سنجش روتین آنتی بادی پس از واکسیناسیون کامل HBI و یا تجویز هر ۵ سال یکبار دوز یاد آور نمی باشد. در گروه بیماران تالاسمیک علی رغم کاهش نسبت افراد با ایمنی قاطع ولی به دلیل وجود آن بیش از سه چهارم بیماران و ایمنی نسبی در سایرین، غربالگری خون های تزریقی از نظر HBI و کاهش موارد هپاتیت Bناشی از ترانسفوزیون، در این گروه نیز توصیه به سنجش آنتی بادی یا واکسیناسیون یاد آور در کمتر از ۱۰ سال نمی باشد.
حوریه صادری ، پرویز اولیا ، نفیسه ظفرقندی ، محمدرضا جلالی ندوشن ،
دوره ۱۴، شماره ۴۲ - ( ۱-۱۳۸۳ )
چکیده
سابقه و هدف: استافیلوکک طلایی (aureus) یکی از عوامل شایع عفونت های بیمارستانی است که در بسیاری از موارد منشا عفونت، کارکنانی هستند که در بینی خود ناقل این باکتری می باشند. تعیین الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی استافیلوکک طلایی جدا شده از بینی کارکنان برای کنترل عفونت های بیمارستانی حائز اهمیت است، زیرا از الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی می توان در انتخاب داروی مناسب برای درمان ناقلین استفاده نمود. دراین پژوهش الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی ۸۷ سویه استافیلوکک طلایی که ازبینی کارکنان دو بیمارستان آموزشی- درمانی دانشگاه شاهد جدا شده بودند، برای ۱۴ آنتی بیوتیک مختلف تعیین گردید.
مواد و روش ها: از روش انتشار دیسک برای شناسایی الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی استافیلوکک طلایی جدا شده، استفاده گردید. همچنین برای تعیین حداقل غلظت ممانعت کننده از رشد (MIC) باکتری ها توسط اگزاسیلین از روش رقت در آگار استفاده شد.
یافته ها: اغلب نمونه های مورد بررسی (۸/۹۰ درصد) به پنی سیلین مقاوم بودند. سویه مقاوم به ونکومایسین و ریفامپین دیده نشد. میزان مقاومت به سایر آنتی بیوتیک های مورد بررسی عبارت بودند از: کوآموکسی کلاو ۳/۳۳ درصد، تتراسایکلین ۸/۱۹ درصد، اریترومایسین ۲/۸ درصد، کلرامفنیکل و سفتریاکسون هر کدام ۹/۵ درصد، سفازولین، سفالکسین و سیپروفلوکساسین هر کدام ۵/۳ درصد، کلیندامایسین ۸/۲ درصد، جنتامایسین ۲,۳ درصد و سفالوتین ۲/۱ درصد. مقدار MIC در سویه های مورد آزمایش بسیار متفاوت ?۰.۱۲۵) تا ?۲۵۶ میکروگرم در میلی لیتر) بود و با استفاده از این روش مشخص شد ۱۱.۸ درصد از استافیلوکوکوس اورئوس های مورد مطالعه مقاوم به متی سیلین هستند.
استنتاج: این پژوهش نشان داد که برخی از کارکنان، ناقل استافیلوکک طلایی، خصوصا سویه های مقاوم به آنتی بیوتیک ها هستند که این مساله لزوم بررسی مستمر در زمینه وضعیت ناقلی کارکنان بیمارستان و تعیین الگوی مقاومت دارویی آن ها را به منظ ور کنترل عفونت های بیمارستانی نشان می دهد. به علاوه با استفاده از الگوی مقاومت دارویی می توان از داروی مناسب برای درمان ناقلین استفاده نمود.
احمد جنیدی جعفری ، محمدجواد عصاری ، مهری صارمی ،
دوره ۱۵، شماره ۴۹ - ( ۹-۱۳۸۴ )
چکیده
سابقه و هدف: زباله های بیمارستانی به عنوانی یکی از مشکلات بهداشتی عمومی مطرح می باشند. این مساله بستگی به ترکیبات زباله دارد. سوزاندن زباله یکی از روش های قابل قبول برای مدیریت زباله بیمارستانی می باشد ولیکن زباله سوزهای کنترل نشده، می تواند سبب ورود آلاینده ها به اتمسفر گردد. هدف از این مطالعه ارزیابی بعضی از آلاینده های خروجی از زباله سوزهای بیمارستانی در شهر همدان می باشد.
مواد و روش ها: در این پژوهش جهت بررسی آلاینده های هوای خروجی از چهار زباله سوز بیمارستانی دانشگاه علوم پزشکی همدان شامل سرب، جیوه، کادمیوم، بنزن، تولوئن، زایلین، مونواکسید کربن، دی اکسید گوگرد و ذرات معلق نمونه برداری شد.آنالیز نمونه ها در آزمایشگاه و یا از طریق قرائت مستقیم مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از دستگاه های آزمایشگاهی مانند گاز کروماتوگراف، جذب اتمی، SO۲ و CO سنج استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که حداکثر غلظت بخارهای فلزی سرب، جیوه، کادمیوم به ترتیب ۱۱۱۳، ۵۴۰ و ۳۳۴۰ میلی گرم بر متر مکعب و غلظت گاز دی اکسید گوگرد ۱۲۷ppm و غلظت ذرات معلق ۶۳۹mg/m۳ مربوط به بیمارستان شماره چهار می باشد. همچنین حداکثر غلظت هیدروکربن های آروماتیک بنزن، تولوئن و زایلین به ترتیب میانگین ۷۷,۴۶، ۱۰۸.۶۴ و ۳۳.۶ میلی گرم بر متر مکعب و میانگین غلظت گاز مونواکسید کربن ۱۰۴۱ppmمربوط به بیمارستان شماره دو می باشد.
استنتاج: با بررسی های انجام شده می توان نتیجه گرفت که آلاینده های خروجی از بیمارستان های شهر همدان حداقل با P<۰,۰۵ از استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست (EPA) بیش تر بوده است که می تواند به دلیل باز شدن بی موقع درب محفظه احتراق، هوادهی بیش از حد، عدم اختلاط زباله ها در هنگام احتراق و طراحی نامناسب و استفاده های نادرست از وسایل کنترل آلودگی هوا باشد.با توجه به این طیف وسیع آلودگی، به نظر می رسد استفاده از سایر روش های دفع زباله های بیمارستانی مانند دفع پس از استریل کردن زباله ها برای بهداشت محیط مناسب تر باشد.
آذر کبیرزاده ، بنیامین محسنی ساروی ، زلیخا اصغری ، اسماعیل رضازاده ، جمشید یزدانی چراتی ، محمدعلی اکبر خواه نوذری ،
دوره ۱۶، شماره ۵۲ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده
سابقه و هدف: کارت اندکس بیمار، کلید دست یابی به پرونده بیماران در بخش مدارک پزشکی می باشد. استفاده از این کارت در سیستم اطلاعات بیمارستانی حایز اهمیت بوده و جستجوی پرونده بیماران را تسهیل می کند. علیرغم اهمیت این کارت در بازیابی پرونده، توجه یا حساسیتی به آن وجود ندارد. از آنجا که کاهش کیفیت تولید و بایگانی کارت ها در روند اعتبار بخشی نیز مورد توجه قرار می گیرد، در این مطالعه کارت اندکس های موجود در بخش مدارک پزشکی بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مازندران از نظر میزان به کارگیری قوانین فهرست نویسی (نحوه ثبت اطلاعات و تولید کارت) و بایگانی آن مورد بررسی قرار می گیرد.
مواد و روش ها: این تحقیق در ۵مرکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی مازندران و بر روی ۱۹۹۹ کارت اندکس بیماران بستری انجام شد. بخشی از داده ها که شامل نحوه تهیه کارت مطابق با دستورالعمل های علمی است با چک لیست و بخش دیگر با پرسشنامه که عوامل مرتبط با مسوولین بخش ها و مسوولین کارت های اندکس را سنجش می نمود، جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و به کارگیری آزمون های آماری توصیفی و استنباطی آنالیز شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تنها میزان تحصیلات ۲۰ درصد مسوولین تهیه و بایگانی کارت اندکس ها فوق دیپلم و رشته تحصیلی آنها مدارک پزشکی بود. هم چنین در ۱۰۰ درصد مراکز از کارت راهنما و اندکس ارجاعی استفاده نمی شد. خطای فهرست نویسی با افزایش تعداد بیماران بستری (۰۰۳/۰=P)، کم بودن میزان سابقه کار (۰۰۱/۰=P)، رشته تحصیلی غیر مدارک پزشکی و پایین بودن میزان تحصیلات مسوولین بخش های مدارک پزشکی افزایش یافت (۰۰۰/۰= Pو ۹,۰۳=x۲) هم چنین میزان خطا در کارکنانی که در دوره آموزش ضمن خدمت شرکت کرده بودند بیش تر بود (۰۵/۰=P و ۳.۸۴=x۲). نتایج نشان داد که۶۴.۲ درصد خطای فهرست نویسی و ۹ درصد خطای بایگانی در کارت های اندکس وجود داشت.
استنتاج: با توجه به یافته های پژوهش به کارگیری پرسنل متخصص در بخش، آموزش کارکنان و گنجاندن نیازهای آموزشی جدید، کنترل دوره ای کارت های صادر شده، ایجاد دستورالعمل های مورد لزوم با استفاده از منابع علمی جدید و مبتنی بر نیازهای کشور و به کارگیری دقیق تر قوانین فهرست نویسی و بایگانی توصیه می گردد.
سیدعلی رحیمی ، شکراله سالار ، عبداله اسدی ،
دوره ۱۷، شماره ۶۱ - ( ۹-۱۳۸۶ )
چکیده
سابقه و هدف: بخش پرتونگاری با تهیه تصاویر مناسب و با کیفیت، نقش ارزنده ای در تشخیص بسیاری از بیماریها به عهده دارد. تصویر خوب با به کارگیری معیارهای صحیح تکنیکی و وضعیت مناسب بیمار حاصل میشود. نهایتا عملکرد و دانش کارکنان بخش پرتونگاری مستقیما در تعیین کیفیت پرتونگاریها نقش اصلی را ایفا میکند.
مواد و روش ها: این مطالعه به منظور تعیین عملکرد کارکنان شاغل در بخش های پرتونگاری بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مازندران صورت گرفت. برای جمع آوری داده ها از چک لیستی که به این منظور با ضرایب روایی و پایایی مناسب ساخته شد، استفاده گردید. کلیه کارکنان (۷۳ نفر) مراکز پرتونگاری وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مازندران مورد مطالعه قرار گرفتند. در مورد هر یک از کارکنان، ۳۵ مورد عملکرد (در سه حیطه تکنیکی، حفاظتی و فنی) در سه نوبت کاری جداگانه مشاهده و ثبت گردید. ضمن این که تمام کارکنان با ۴۰پرسش در حیطه های ذکر شده، مورد آزمون قرار گرفتند.
یافته ها: میانگین پاسخ های صحیح کارکنان در حیطه تکنیکی در سه نوبت کاری صبح، عصر و شب به ترتیب ۶۶,۴، ۵۳.۹ و ۵۱ درصد به دست آمد. هم چنین میانگین پاسخ های صحیح کارکنان در حیطه حفاظتی نوبت های مذکور به ترتیب ۶۸.۱، ۵۹.۵ و ۶۰.۲ درصد و حیطه فنی ۴۷.۸، ۳۹.۹۵ و ۴۳.۶۵ درصد به دست آمد. مقایسه نمرات سه حیطه تکنیکی، حفاظتی و فنی در هر سه مورد، تفاوت معنیداری (P<۰.۰۵) را نشان داد.
استنتاج: در مجموع کیفیت عملکرد کارکنان تقریبا مطلوب بوده و نیاز به آموزش مستمر، نظارت و ارزیابی توسط مسوولین ذی ربط ضروری به نظر میرسد. اهمیت دادن به مساله حفاظت در برابر اشعه، در دسترس بودن وسایل مورد نیاز و نظارت مستمر بر نحوه استفاده از این وسایل و رعایت سایر نکات ایمنی، نقش مهمی در کاهش میزان جذب بیماران دارد.
عباس مسعودزاده ، جواد ستاره ، رضاعلی محمدپور تهمتن ، منا مدانلو کردی ،
دوره ۱۸، شماره ۶۷ - ( ۹-۱۳۸۷ )
چکیده
سابقه و اهداف: اضطراب مرگ، ترس آگاهانه یا ناخودآگاه از مرگ است که متغیرهای زیادی را می توان با آن مرتبط دانست. هدف از این مطالعه تعیین میزان شیوع اضطراب مرگ در میان کارکنان یکی از بیمارستانهای دولتی ساری می باشد.
مواد و روش ها: این پژوهش مطالعه ای توصیفی است که ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه ای دو قسمتی است که قسمت اول شامل مشخصات دموگرافیک و قسمت دوم شامل پرسشنامه ) (TDAS) Templer's Death Anxiety Scale ۱۵ سوال صحیح - غلط) می باشد. ۵۷۶ کارمند در یکی از بیمارستانهای دولتی ساری به روش سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها با بکار گیری شاخص های آمار توصیفی، آزمونهای آماری T-test و Chi-square آنالیز شدند.
یافته ها: محدوده سنی شرکت کنندگان بین ۲۰-۵۳ سال بوده است. ۴۲,۲ درصد افراد اضطراب مرگ کم و ۵۷.۸ درصد اضطراب مرگ بالا داشتند. میانگین نمرات کسب شده از پرسشنامه توسط زنان و مردان به ترتیب ۳.۱۳۳±۷.۷۰ و ۲.۵۵۲±۶.۱۹ بوده است. درجه اضطراب مرگ با جنسیت ارتباط معنی داری داشت درحالیکه با متغیرهای سن، نوع تاهل، تعداد فرزند، تحصیلات و وضعیت شغلی ارتباطی را نشان نداد.
استنتاج: نتایج مطالعه حاصل موید وجود اضطراب مرگ با شدت بالا در اکثریت جمعیت مورد مطالعه بوده است که میتواند ناشی از شرایط ویژه کاری، ترکیب سنی و جنسی نمونه ها باشد. با توجه به نتایج پیشنهاد می شود ضمن توجه مسوولین بهداشت روان به جمعیت های مشابه جهت ارتقای کیفیت بهداشت روان، مطالعاتی گسترده تر در جمعیت های عمومی انجام شود.
آذر کبیرزاده ، اعظم دلارام ، مریم عباسی ، سمانه پایسته ، مریم طاهری ،
دوره ۱۹، شماره ۶۹ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده
سابقه و هدف: کیفیت داده های ثبت شده در پرونده بیماران موضوع جدیدی نیست. کیفیت مصادیق متعددی دارد که در این مقاله از مصداق اعتبار داده در ارتباط با یکی از اساسی ترین وظایف بیمارستان ها قبل از ارایه درمان، که همان اخذ رضایت بیمار به عنوان یکی ارکان حقوق وی می باشد، پرداخته شد.
مواد و روش ها: این بررسی به صورت توصیفی و به صورت مرور پرونده در محدوده زمانی فروردین تا اسفند ۱۳۸۶ انجام شد. متغیرهای مورد بررسی شامل: سن، جنس، نوع مراجعه، وضعیت هوشیاری، حال عمومی بیمار در بدو ورود به بیمارستان، عنوان فرد رضایت دهنده (رضایت اخذ شده)، نسبت شاهد با بیمار، اعتبار رضایت، رضایت استفاده از اطلاعات پزشکی، اعتبار رضایت استفاده از اطلاعات پزشکی و میزان تحصیلات پذیرش کننده بود. با توجه به اینکه این مطالعه به صورت مقدماتی انجام شد، لذا از هر بیمارستان به ازای تعداد کارکنان پذیرش کننده، ۳۰ پرونده استخراج شد. اعتبار رضایت نامه ها بر اساس مقایسه رضایت اخذ شده با استانداردها مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی ارتباط بین متغیرها از آزمون آماری کای دو استفاده شد و سطح معناداری P<۰,۰۵ درنظر گرفته شد.
یافته ها: بر اساس یافته های این پژوهش مشخص شد که از ۵۴۰ بیمار مورد بررسی ۲۶۶ نفر (۴۹,۴ درصد) مرد و بقیه زن بودند. دامنه سنی از نوزاد۱ روزه تا ۸۹ سال سن متغیر بود. از نظر نوع مراجعه ۲۵۸ نفر (۴۷.۸ درصد) به صورت اورژانس و بقیه الکتیو بودند. از منظر وضعیت هوشیاری، ۴۷۷ نفر (۸۸.۵ درصد) هوشیار بودند و حال عمومی ۴۴۲ نفر (۸۲ درصد) خوب بود. از کل رضایت نامه های اخذ شده ۴۰۳ مورد (۷۴.۶ درصد) در مقایسه با استانداردها اعتبار نداشتند. همچنین در بخش رضایت استفاده از اطلاعات پزشکی بیمار، فقط رضایت ۱۲۵ مورد (۲۳.۱ درصد) اعتبار داشت.
استنتاج: با توجه به یافته های این پژوهش، اغلب رضایت های اخذ شده اعتبار نداشتند. بنابراین باید تدابیر لازم برای افزایش اعتبار به کار گرفته شود.
محمدرضا رافتی ، امیرحسین احمدی ،
دوره ۱۹، شماره ۷۲ - ( ۷-۱۳۸۸ )
چکیده
سابقه و هدف: عوارض ناخواسته دارویی از عوامل مهم ایجاد نقص عضو و مرگ میر در سطح جهان است. میزان مرگ و میر ناشی از عوارض از بیماری های ریوی، دیابت، AIDS، پنومونی و سوانح رانندگی بیشتر است.در این مطالعه میزان وقوع عوارض ناخواسته دارویی منجر به بستری در طول ۷ سال در یک بیمارستان آموزشی - درمانی مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روش ها: در طی این مطالعه توصیفی گذشته نگر، بیمارانی که در طی سالهای۱۳۸۰ لغایت ۱۳۸۶ به علت عوارض وابسته به دارو، در مرکز آموزشی - درمانی بوعلی سینا ساری بستری شدند، مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: ۳۱ بیمار از ۷۱۶۸۰ بیمار بستری شده در طی دوره ۷ ساله مورد مطالعه، به علت عوارض ناخواسته دارویی بستری شدند. شایع ترین عوارض، واکنشهای پوستی وتب بود که به ترتیب در ۷۴ درصد و ۲۲ درصد از بیماران مشاهده شد. فنوباربیتال و پنی سیلین نیز شایعترین داروهای ایجادکننده عوارض بودند (۱۹,۴ درصد).
استنتاج: تنها ۰,۰۴ درصد از پذیرشهای مرکز آموزشی - درمانی بوعلی سینا ساری وابسته به دارو بود، در حالیکه در کشورهای دیگر از۲.۴ تا ۶.۲ درصد از کل پذیرش های بیمارستانی به علت ADR می باشد. به نظر می رسد که علت کمتر بودن میزان بستری شدن ناشی از دارو در کشور ما، به معنای مصرف منطقی تر دارو نبوده بلکه به علت عدم شناسایی عارضه دارویی، ثبت و گزارش آنها است.
عبدالایمان عمویی ، نعمت اله قنبری ، محسن کاظمی تبار ،
دوره ۲۰، شماره ۷۷ - ( ۵-۱۳۸۹ )
چکیده
سابقه و هدف: فاضلاب بیمارستانی علی رغم مشابهت کیفی با فاضلاب شهری، به لحاظ کمیت و مقدار و برخورداری از ترکیبات سمی و خطرناک و نیز داشتن عوامل میکروبی بیماری زا، در صورت عدم تصفیه و دفع نامناسب، مخاطرات زیادی را بر سلامت محیط زیست و انسان در جوامع مختلف ایجاد می نمایند. این پژوهش به بررسی وضعیت تصفیه و دفع فاضلاب و کیفیت پساب خروجی از بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی بابل پرداخته است.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی یک ساله، وضعیت سیستم های تصفیه فاضلاب بیمارستان های شهید بهشتی، شهید یحیی نژاد، کودکان امیرکلا و بیمارستان جدید التاسیس آیت اله روحانی مورد ارزیابی قرار گرفت. پارامترهای pH، (Total suspended solids) TSS، (Biological oxygen demand) BOD، (Chemical oxygen demand) COD و کلیفرم کل در ۷۲ نمونه از فاضلاب ورودی و خروجی بیمارستان های مزبور بر اساس کتاب استاندارد انجمن بهداشت عمومی آمریکا با عنوان روش های استاندارد برای آزمایش های آب و فاضلاب اندازه گیری شد.
یافته ها: میانگین pH، TSS، BOD، COD و کلیفرم کل بیمارستان های مورد پژوهش در فاضلاب ورودی به ترتیب,۶ ± ۷.۵، ۱۵۱ ± ۲۹۶، ۱۷۳ ± ۴۰۰، ۲۵۲ ± ۶۱۶ میلی گرم در لیتر و MPN ۱۰ ۵ ×۱.۳ در ۱۰۰ میلی لیتر و در فاضلاب خروجی به ترتیب۰.۴ ± ۷.۴، ۳۶ ± ۷۸،۳۱.۵ ± ۸۴، ۵۱ ± ۱۵۰ میلی گرم در لیتر و MPN ۵۰۹±۸۳۱ در ۱۰۰ میلی لیتر بدست آمد. متوسط کلر باقیمانده آزاد در پساب خروجی از این بیمارستان ها۰.۲ میلی گرم در لیتر گزارش گردید. میانگین حذف پارامترهای TSS، BOD، COD و کلیفرم کل در فاضلاب خروجی توسط سیستم های تصفیه فاضلاب بیمارستان های مزبور به ترتیب ۷۴.۳، ۷۹.۶،۷۶.۵ و۹۹.۷ درصد بوده است.
استنتاج: میانگین میزان پارامترهای TSS، BOD، COD و کلیفرم کل در فاضلاب خروجی از بیمارستان های مورد مطالعه بالاتر از حد استاندارد خروجی مصوب سازمان حفاظت محیط زیست کشور بوده که نشان از کاهش کارآیی حذف آلودگی توسط سیستم های تصفیه فاضلاب در این گونه مراکز درمانی می باشد. بنابراین، بازنگری اساسی جهت بهبود کارآیی این نوع از تصفیه خانه ها در زمینه های طراحی، بهره برداری و نگهداری ضرورت دارد.
سیدحمزه حسینی ، مهران مرتضوی ،
دوره ۲۰، شماره ۸۰ - ( ۱۱-۱۳۸۹ )
چکیده
سابقه و هدف: این بررسی با هدف تعیین فراوانی تشخیص های روانپزشکی به تفکیک رشته های تخصصی مشاوره دهنده و ویژگی های جمعیت شناختی بیماران در یک بیمارستان عمومی انجام گردید.
مواد و روش ها: تعداد ۶۰۰ بیمار که مشاوره روانپزشکی دریافت کردند مورد بررسی قرار گرفت. تعداد کل بیماران پذیرش شده از فروردین ۱۳۸۶ تا فروردین ۱۳۸۷، ۴۰۹۹۲ بودند. در این پژوهش مشاوره های روانپزشکی از نظر ویژگی جمعیت شناختی، بخش تخصصی یا فوق تخصصی درخواست کننده مشاوره و تشخیص مطرح شده و توسط دستیار سال آخر روانپزشکی مقیم در بیمارستان که تحت نظر متخصص روانپزشکی کار می کردند بررسی شد. مشاوره های اورژانس نیز توسط دستیار روانپزشکی اعزامی بیمارستان آموزشی روانپزشکی زارع صورت گرفت.
یافته ها: میزان ارجاع و مشاوره روانپزشکی ۰,۹ درصد بوده که بیشترین میزان ارجاع بخش داخلی ۲.۴ درصد و کمترین میزان ارجاع زنان و زایمان و اورلوژی ۰.۱ درصد بوده است. بیشترین علت درخواست مشاوره، بررسی ارزیابی روانی بود (۵۷.۵ درصد). تشخیص های روانپزشکی مطرح شده بترتیب دلیریوم (۱۶ درصد) و اختلال افسردگی اساسی ( ۱۵درصد) بود.
استنتاج: با توجه به میزان نسبتا بالای مشاوره های روانپزشکی در این بیمارستان به نظر می رسد که نیاز به آموزش بیشتر پرسنل و پزشکان متخصص جهت آشنایی بیشتر با بیماری های روانپزشکی و اختلال روان تنی احساس می شود.
ابراهیم صالحی فر، سیاوش عابدی ، ابراهیم میرزایی، شمسی کلهر، گوهر اسلامی، شهرام علا ، مسعود علیالی ، علی شریف پور،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
سابقه و هدف: پنومونی اکتسابی از بیمارستان یکی از عفونت های شایع در بخش مراقبتهای ویژه (ICU) است که میزان مرگ و میر آن بالاست. با توجه به متفاوت بودن نوع میکروارگانیسمهای دخیل و مقاومت آنتی بیوتیکی آنها در مراکز مختلف، این مطالعه با هدف تعیین پروفایل میکروارگانیسمها و الگوی مقاومت آنها به منظور شروع مؤثرتر درمان تجربی انجام شده است.
مواد و روشها:. در این مطالعه ک.هورت آینده نگر تمامی بیماران پذیرفته شده در سه بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان امام خمینی (ره) ساری از بهمن ۱۳۹۰ تا مرداد ۱۳۹۱ به صورت آیندهنگر جهت بروز پنومونی بررسی شدند نمونهبرداری خلط با دو روش ETA (endotracheal aspiration) و BAL (bronchoalveolar lavage) انجام شد. تعیین الگوی مقاومت با روش انتشار دیسک مطابق با توصیههای CLSI (Clinical and Laboratory Standards Institute) و Broth Dilution انجام شد.
یافتهها: شیوع پنومونی بیمارستانی ۴/۱۱ درصد شامل ۴/۹۱ درصد وابسته به ونتیلاتور (VAP) و ۶/۸ درصد غیر VAP بود. شایعترین میکروارگانیسمهای جدا شده آسینتوباکتر (۲۲ درصد) و استافیلوکوکوساورئوس (۶/۱۴ درصد) بود. سی درصد از گونههای آسینتوباکتر به تمامی سفتازیدیم مؤثرترین آنتی بیوتیک روی آسینتوباکتر بود (میزان مقاومت ۲/۲۲ درصد). تمامی سوشهای آسینتوباکترنسبت به سیپروفلوکساسین و سفتریاکسون مقاوم بودند. در روش دیسک، ۵۰ درصد و در روش Broth Dilution، ۳/۳۳ درصد سوش های استافیلوکوک به ونکومایسین مقاوم بودند.
استنتاج: با توجه به شیوع بالای آسینتوباکتر و استاف طلایی و بر اساس نتایج کشت و تعیین حساسیت، بهترین آنتیبیوتیک های پیشنهادی جهت شروع درمان تجربی، سفتازیدیم، توبرامایسین و افلوکساسین میباشد. در این مرکز استفاده از سفتریاکسون و سیپروفلوکساسین، حداقل تا ارزیابی مجدد و اطمینان از کارایی آنها توصیه نمیشود.
سید محمود کاظم نژاد، علی حسام زاده،
دوره ۲۲، شماره ۹۷ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: به منظور تأمین کیفیت خدمات و مراقبتهای بهداشتی درمانی، رعایت موازین اخلاق پزشکی و رعایت حقوق بیمار در ارائه خدمات بهداشتی و درمانی اجتناب ناپذیر است. مطالعه حاضر به منظور تعیین میزان رعایت منشور حقوق بیمار از دیدگاه پزشکان و پرستاران شاغل در بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مازندران در سال ۱۳۹۰صورت گرفت.
مواد و روشها: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع مقطعی است که در ۴ بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مازندران و با استفاده از نمونهگیری تصادفی طبقهای، بر روی ۴۶۶ نفر از پزشکان و پرستاران شاغل در سال ۱۳۹۱ صورت گرفته است. دادهها با استفاده از پرسشنامه دو بخشی شامل مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه ۲۱ سؤالی با مقیاس لیکرت، (۶-۰) تهیه شده بر اساس منشور حقوق بیمار که روایی و پایایی آن تأیید شده بود، جمعآوری گردید. آنالیز دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای یومن ویتنی و کروسکال والیس انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که از دیدگاه جامعه مورد پژوهش میانگین رعایت حقوق بیمار ۸۳/۰ ± ۶۵/۲ بود. کمترین میانگین رعایت حقوق بیمار مربوط به حیطه احترام به بیمار و حریم خصوصی او و عدم تبعیض (۰۳/۱ ± ۰۹/۲) و بیشترین میانگین میزان رعایت حقوق بیمار مربوط به حیطه حق انتخاب و تصمیمگیری آزادانه (۹۴/۰ ± ۸۲/۲) بود. بین دو گروه پزشکان و پرستاران اختلاف معنیداری از نظر میزان کلی رعایت حقوق بیمار مشاهده شد، بدین معنی که پزشکان میزان رعایت حقوق بیمار را ضعیفتر از پرستاران ذکر نمودند (۰۰۶/۰p=) کمترین میزان رعایت حقوق بیمار بر حسب بخش محل خدمت شرکتکنندگان در بخش داخلی (۷۲/۰ ± ۳/۲) و بیشترین مقدار در بخش روانپزشکی بود (۹۹/۰ ± ۸۵/۲) که این اختلاف به لحاظ آماری معنیدار بود (۰۰۳/۰ p=).
استنتاج: منشور حقوق بیمار از دیدگاه پزشکان و پرستاران شاغل در بیمارستان آموزشی مورد بررسی به صورت کامل رعایت نمیشود. از این رو پیشنهاد میگردد اقدامات لازم جهت رفع موانع رعایت منشور حقوق بیمار و تسهیل اقدامات لازم جهت رعایت آن در بیمارستانها اخذ گردد.
احسان زارعی، محمد عرب، آرش رشیدیان، سید محمود قاضی طباطبایی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره ۲۲، شماره ۹۸ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: ارزش ادراک شده به مفهوم ارزیابی کلی مشتری از میزان مطلوبیت یک کالا یا خدمت بر مبنای ادراک وی از منافع دریافت شده در مقابل هزینههای پرداخت شده است. هدف این مطالعه بررسی رابطه بین کیفیت خدمات ارائه شده در بیمارستانهای خصوصی شهر تهران با ارزش ادراک شده از سوی بیماران بود.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی و توصیفی- تحلیلی در سال ۱۳۸۹ انجام شد. تعداد نمونههای مطالعه ۹۶۹ بیمار بود که از ۸ بیمارستان عمومی خصوصی در شهر تهران انتخاب شدند. دادههای مطالعه از طریق یک پرسشنامه ۱۸ آیتمی (شامل ۱۴ آیتم کیفیت، ۴ آیتم ارزش ادراک شده) جمع آوری شد که روایی و پایایی آن تأیید شده بود. آنالیز داده ها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و رگرسیون چند متغیره در نرم افزار SPSS۱۷ انجام شد.
یافتهها: بهطور کلی میانگین نمره ادراک بیماران از کیفیت خدمات، ۰۱/۴ و میانگین نمره کلی ارزش ادراک شده نیز ۴۳/۳ از ۵ بود. بر اساس نتایج رگرسیون، حدود ۲۷ درصد از واریانس ارزش ادراک شده توسط ابعاد کیفیت خدمت تبیین میشود. کیفیت تعامل قویترین عامل مؤثر بر ارزش ادراک شده بیمار است که قدرت پیشبینی این عامل حدود دو برابر دو بعد دیگر کیفیت (کیفیت فرایند و کیفیت محیط) است.
استنتاج: سه بعد کیفیت خدمات تعیینکنندههای کلیدی ارزش ادراک شده در بیمارستانهای خصوصی تهران بودند. برای ارتقاء ارزش ادراک شده از سوی بیماران، اقدامات بهبود کیفیت باید بر کاهش و متناسب کردن هزینههای پولی، زمانبندی و انجام دقیق خدمات، و تقویت جنبههای روابط بین شخصی و مهارتهای ارتباطی پزشکان، پرستاران و پرسنل متمرکز باشد.
معصومه احمدی جلالی مقدم، حمید رضا هنرمند، سجاد اسفرم مشگین شهر، بهرام سلطانی تهرانی، مجید نوجوان،
دوره ۲۲، شماره ۹۸ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: شیوع عفونت بیمارستانی لژیونلایی، اغلب با آلودگی منابع آب بیمارستانی مرتبط است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی توالی ژن mip در لژیونلا پنوموفیلاهای موجود در شیر آب گرم و سرد و مخزن آب انکوباتورهای بخش نوزادان بیمارستان های استان گیلان انجام شده است.
مواد و روشها: این مطالعه صیفی- مقطعی بوده که بر روی ۱۴۰ نمونه بیمارستانی انجام شد. نمونهگیری با روش جمعآوری مستقیم آب در ظرف استریل انجام گردید. تمام نمونهها پس از تراکمسازی با انجام سانتریفیوژ، به محیط کشت یست اکستراکت براث حاوی ال سیستئن و گلیسین و وانکومایسین انتقال داده شده و انکوبه گردیدند. استخراج DNA با روش بویلینگ- پرسیپیتاسیون انجام گردید. نمونهها با روش PCR و با استفاده از پرایمرهای مربوطه از نظر وجود لژیونلا پنوموفیلا و ژن mip و آلودگی باکتریایی غیر لژیونلایی بررسی شدند.
یافتهها: حدود ۵/۸ درصد نمونه ها لژیونلا پنوموفیلا بودند که ۱/۱۱ درصد از آب انکوباتورها و ۸/۵ درصد از آبهای شیر سرد و گرم جداسازی شدند. حدود ۸/۲ درصد کل نمونهها ژن mipداشتند. یک سوم لژیونلاهای آب انکوباتورها و نیمی از لژیونلاهای آب گرم، ژن mip داشتند ولی لژیونلا پنوموفیلاهای آب سرد فاقد ژن mip بودند. حدود ۲/۸۷ درصد از نمونههای فاقد لژیونلا پنوموفیلا، آلودگی با باکتریهای گرم منفی داشتند.
استنتاج: علیرغم استفاده از آب مقطر در مخزن انکوباتورهای بخش نوزادان، آلودگی لژیونلایی باکتریایی چشمگیر است که علت آن میتواند راکد ماندن طولانی آب در مخزن انکوباتور و تشکیل بیوفیلم باشد. بالا بودن دمای مخازن آب گرم بیمارستانها و کلرین باقیمانده در آب لوله کشی، علت کم بودن درصد آلودگی لژیونلایی در نمونههای آب گرم و سرد بوده ولی این اقدامات بر آلودگی با باکتریهایی دیگر بیتأثیر بوده است.
معصومه علاالدینی، عبدالستار پقه، مهدی فخار، ابراهیم نصیری،
دوره ۲۲، شماره ۹۸ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: عفونتهای بیمارستانی یکی از معضلات پزشکی قرن حاضر میباشد این عفونتها با افزایش مدت اقامت در بیمارستان موجب افزایش ابتلاء به مرگ و میر و در نتیجه افزایش هزینههای بیمارستانی میشود. از طرفی این عفونتها خطری برای انتشار عفونت در جامعه میباشند. کنترل موفقیتآمیز عفونتهای بیمارستانی، مستلزم اقدامات پیشگیریکننده مناسب است که از طریق به کارگیری اصول کنترل عفونت توسط کارکنان بیمارستان، میتوان از بروز آن جلوگیری کرد، تا ازهزینههای اضافی جلوگیری شده و سلامتی بیمار به خطر نیفتد.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت توصیفی و مقطعی انجام شده است. جامعه مورد پژوهش، شامل پرسنل شاغل در اتاق عمل بیمارستانهای آموزشی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی مازندران میباشد. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه اطلاعات فردی، پرسشنامه کنترل عفونت و فهرست بازبینی محیط و تجهیزات اتاق عمل بوده است. همچنین با روش نمونهگیری تصادفی،عملکرد ۲۰۰ نفر از پرسنل بیمارستانهای آموزشی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی مازندران در زمینه رعایت اصول کنترل عفونت، در نوبتهای کاری صبح، عصر و شب به طور مستقیم مشاهده و مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: نتایج حاصل از بررسی داده نشان داد که ۵/۳۶ درصد از پرسنل را آقایان و ۵/۶۳ درصد را خانمها تشکیل دادند. بیشترین عملکرد پرسنل (۸۹ درصد) در زمینه رعایت اصول کنترل عفونت رضایت بخش بود. در زمینه طراحی و ساخت اتاق عمل نیز، محیط فیزیکی وتجهیزات دارای وضعیت قابل قبولی بودند. همچنین بر اساس آزمون در نرم افزار مشخص گردید که بین متغیر جنس و رعایت اصول کنترل عفونت رابطه معنیدار آماری وجود داشت (۰۲۹/۰p=).
استنتاج: رعایت اصول کنترل عفونت توسط پرسنل اتاقهای عمل در زمینه شستوشوی دستها، مرتب کردن موها، تعویض لباس و کفش،کنترل تاریخ وسایل استریل و همچنین ضدعفونی کردن وسایل جراحی در حد قابل قبولی بود.
علی محمد ادریسی، محمد خادملو، علی اصغر قربانی، فاطمه گوران، حامد خلیلی ازاندهی، بهدخت بهرامی عبدالملکی، علی حسام زاده،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۵ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
سابقه و هدف: پرستاران بزرگ ترین گروه حرفهای در سیستم مراقبت های بهداشتی هستند که مهم ترین هدف آنها بهبود کیفیت زندگی بیماران است، اما کیفیت زندگی و رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت پرستاران، مسئلهای است که به قدر کافی به آن پرداخته نشده است. مطالعه حاضر به منظور تعیین میزان رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در پرستاران شاغل در بیمارستانهای آموزشی ساری، وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مازندران در سال ۱۳۹۱انجام گردیده است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع مقطعی است که در ۴ بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مازندران در شهرستان ساری و با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقهبندی شده، بر روی ۲۲۶ نفر از پرستاران شاغل در سال ۱۳۹۱ صورت گرفته است. دادهها با استفاده از پرسشنامه دو بخشی شامل مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه ۵۲ سوالی با مقیاس لیکرت، (۰ تا ۴) که براساس پرسشنامه خلاصه سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت
(Health Promoting Lifestyle Profile-HPLP- II ) تهیه شده بود، جمعآوری گردید. آنالیز دادهها با استفاده از آزمون های آماری t و آنالیز واریانس یکطرفه انجام شد.
یافتهها: میانگین کل HPLP- II ۵۵/۱۸±۳۳/۱۳۵ (نمره کل ۲۰۸) بود. بالاترین نمره کسب شده در حیطه تغذیه (۳۷/۴±۵۳/۲۵) و کمترین آن در حیطه فعالیت فیزیکی (۰۵/۵±۸۵/۱۶) بود. نمره کل رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت و همه حیطههای آن بجز در حیطه تغذیه در پرستاران مرد بیشتر از پرستاران زن بوده است، اما این تفاوت تنها در حیطه فعالیت فیزیکی معنیدار بوده است (۰۰۱/۰=P).
استنتاج: پرستاران باید در سطح بالایی، از رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت پیروی نمایند و این مطالعه آغازی برای افزایش آگاهی محققان، پرستاران و مدیران بیمارستانی جهت اجرای برنامههای ارتقاء سلامت در بین پرستاران شاغل در بیمارستانها جهت رسیدن به سطح مطلوبی از رفتاری ارتقاءدهنده سلامت به ویژه در حیطه فعالیت فیزیکی میباشد.
محمد طاهری، امیرحسین حمیدیان، منوچهر خزاعی،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۵ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
سابقه و هدف: مدیریت صحیح و کارآمد پسماندهای بیمارستانی به دلیل دارا بودن پتانسیل عفونتزایی و وجود زائدات خطرناک، أمری اجتناب ناپذیر است و رسیدن به این هدف تنها با شناخت کمی و کیفی پسماندهای بیمارستانی و آگاهی از نحوه تفکیک، جمعآوری، تصفیه و در نهایت انتقال و دفع آنها امکانپذیر میگردد. هدف از این پژوهش، تعیین وضعیت بهداشتی و ویژگیهای کمی و کیفی پسماندهای بیمارستانهای شهر تبریز میباشد که میتواند سیاستگذاران بخش بهداشت و درمان را در جهت برنامهریزی جامع و ارتقاء کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی یاری رساند.
مواد و روشها: در این مطالعه که از نوع توصیفی- مقطعی می باشد، روند کار با تکمیل پرسشنامه، بازدید و مصاحبه با ۱۰ بیمارستان از ۱۱ بیمارستان تحت نظر دانشگاه علوم پزشکی تبریز طی سالهای ۱۳۸۹- ۱۳۹۰ صورت گرفت.
یافتهها: تعداد کل تخت فعال در مجموع ۱۰ بیمارستان ۲۳۸۳ تخت میباشد که به میزان ۸۷۷۹ کیلوگرم در شبانه روز زباله جامد تولید میکنند و سرانه تولید زباله به ازای هر تخت ۷۹/۳ کیلوگرم در روز به دست آمد. همچنین میانگین نرخ تولید ضایعات معمولی و شبه خانگی، عفونی و شیمیایی، تیز و برنده و پاتولوژیک به ترتیب ۷۵/۲، ۸۷۵/۰، ۱۲۸/۰ و ۰۴۳/۰ کیلوگرم در روز به ازای هر تخت محاسبه گردید.
استنتاج: متأسفانه میانگین سرانه تولیدی پسماند به ازای هر تخت فعال در شهر تبریز در مقایسه با سایر شهرهای ایران رقم بالایی را به خود اختصاص داده است. نتایج این پژوهش هشداری است برای مسئولین ذیربط تا با همکاری و مساعدت و با صرف هزینههایی نه چندان زیاد، نسبت به رفع این معضل عاجلانه اقدام نمایند.