۲۸ نتیجه برای تغذیه
مریم نخشب ، هوشنگ نصیری ،
دوره ۱۲، شماره ۳۴ - ( ۱-۱۳۸۱ )
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به اهمیت وضعیت تغذیه در رشد و تکامل کودکان که یک شاخص مهم اقتصادی- اجتماعی و بهداشتی در جامعه می باشد، این تحقیق با هدف بررسی میزان شیوع سوء تغذیه و عوامل موثر در آن در کودکان زیر ۲ سال شهر ساری در سال ۷۸- ۷۹ انجام شده است.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع مقطعی (Cross sectional) است. از ۱۰ مرکز بهداشتی- درمانی شهر ساری ۷۰۰ نمونه به طور تصادفی انتخاب گشته و داده ها با یک روش توصیفی و از طریق پرسشنامه و اندازه گیری وزن جمع آوری شدند و با کمک روش های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: بر حسب امتیازZ ،۱۳,۷ درصد کودکان از نظر وزن برای سن دچار سوء تغذیه بوده و ۹/۳ درصد کودکان دچار سوء تغذیه شدید و متوسط بودند. بعد از ۶ ماهگی سوء تغذیه به میزان قابل توجهی افزایش می یابد (P<۰.۰۰۰۱). میزان سوء تغذیه به صورت معنی داری در پسران بیشتر از دختران بوده است (P<۰.۰۰۱). میزان سوء تغذیه در کودکان مادران باسواد، کمتر از کودکان مادران بی سواد بوده است (P<۰.۰۰۰۱). همچنین وابستگی معنی داری بین سوء تغذیه و متغیرهای تغذیه با شیرمادر (P<۰.۰۲)، سابقه بستری کودک (P<۰.۰۰۴)، بعد خانوار (P<۰.۰۲) و مصرف مرتب قطره مولتی ویتامین (P<۰.۰۰۰۱) وجود داشت.
استنتاج: سوء تغذیه به عنوان یک مشکل بهداشتی- درمانی در گروه مهمی از کودکان زیر ۲ سال شهر ساری وجود دارد و توجه به عوامل زمینه ساز می تواند در کنترل آن موثر باشد.
کریم اله حاجیان ، پروین سجادی ، عباس علی پور ، نرگس حبیبیان ،
دوره ۱۲، شماره ۳۴ - ( ۱-۱۳۸۱ )
چکیده
سابقه و هدف: ارزیابی پایش رشد کودکان یکی ازمهمترین منابع اطلاعاتی در تشخیص اختلال رشد و شروع سو تغذیه در کودکان است. لذا هدف از این مطالعه تعیین روند رشد کودکان از بدو تولد تا ۲ سالگی در مناطق روستایی شهرستان بابل و مقایسه آن با منحنی استاندارد NCHS می باشد.
مواد و روش ها: این بررسی بر اساس اطلاعات موجود (Existing data) در سیستم پایش رشد کودکان تحت پوشش خانه های بهداشت شهرستان بابل درسال ۱۳۷۷ انجام گرفته است. نمونه گیری به روش خوشه ای بوده است که ۴۲۹ کودک از میان متولدین ۷۳ تا ۷۵ از طریق دفتر ثبت موالید انتخاب شده اند. صدک های قد و وزن بر حسب سن و جنس محاسبه و با استاندارد NCHS مقایسه گردید.
یافته ها: نتایج پایش رشد وزنی کودکان مورد مطالعه در مقایسه با صدک های استاندارد نشان می دهد که وزن ۵/۶۷ درصد کودکان در یک ماهگی بین صدک پنجاهم تا نود و هفتم استاندارد بوده است. با افزایش سن این رقم کاهش یافته است، به طوری که در ۶ ماهگی ۲/۴۵ درصد، در ۱۲ ماهگی ۶/۴۲ درصد و در ۲۴ ماهگی ۲/۴۴ درصد کودکان وزن شان بین صدک پنجاهم و نود و هفتم استاندارد بوده است. وقتی که ارقام فوق را در دو جنس مقایسه می کنیم، تقریبا برای دختران ۵ تا ۲۰ درصد کمتر از پسران است. این نتایج نشان می دهد با افزایش سن، کودکانی که وزن آنها بالای صدک پنجاهم استاندارد بوده است به پایین تر از صدک پنجاهم استاندارد افت کرده است. نتایج همچنین نشان می دهد که صدک پنجاهم وزن پسران تا ۱۲ ماهگی و برای دختران تا ۶ ماهگی بالاتر از صدک مشابه در NCHS است، ولی در سنین بعد تا ۲ سالگی زیر صدک پنجاهم استاندارد قرار می گیرد. همچنین اختلال در رشد قدی در سنین پایین تر ۱ تا ۳ ماهگی آغاز می شود، به طوری که در یک ماهگی صدک پنجاهم قد نزدیک به استاندارد است ولی از ۳ ماهگی به بعد از صدک پنجاهم NCHS انحراف پیدا می کند. به طورکلی در صدک های وزن و قد کودکان جامعه پژوهش در مقایسه با صدک های NCHS اختلاف معنی داری مشاهده گردیده است (P<۰,۰۵).
استنتاج: نتایج دلالت می کند که قضاوت در مورد رشد شیرخوران ایرانی با استفاده از استانداردهای غیرایرانی صحیح نمی باشد. بنابراین تهیه منحنی های رشد کشوری در ایران ضروری به نظر می رسد.
غلام رضا وقاری ، موسی احمدپور کچو ، محمدعلی وکیلی ،
دوره ۱۲، شماره ۳۴ - ( ۱-۱۳۸۱ )
چکیده
سابقه و هدف: پایش رشد کودکان بهترین وسیله جهت بررسی وضعیت تغذیه در یک جامعه شناخته شده است. این بررسی به منظور تعیین الگوی روند افزایش قد و وزن و وضعیت تغذیه در کودکان زیر ۶ سال روستاهای شهرستان گرگان در سال ۱۳۷۷ به اجرا در آمده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی، نمونه گیری به طریق خوشه ای یک مرحله ای انجام شد و حدود ۱۰ درصد کودکان زیر ۶ سال روستایی (۲۸۰۲ نفر) مورد بررسی قرار گرفتند. اندازه گیری وزن و قد به ترتیب با دقت ۱/۰ کیلوگرم و ۱/۰ سانتی متر انجام شد. سن دقیق کودکان نیز از پرونده بهداشتی آنان در خانه های بهداشت استخراج گردید. جهت مقایسه گروه ها از آزمون t و استاندارد مرکز آمارهای بهداشتی آمریکا (NCHS) به عنوان مرجع استفاده شده است.
یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد که دختران از وضعیت رشد جسمی بهتری نسبت به پسران برخوردار بودند. میزان شیوع سو تغذیه نیز بعد از دوره شیرخوارگی رو به افزایش بوده است. در گروه پسران، ۹۳/۴۳ درصد موارد از نظر قد و ۱۱/۵ درصد موارد از نظر وزن ۲SD پایین تر از وزن استانداردNCHS قرار داشتند ولی در گروه دختران این میزان به ترتیب ۴۹/۳۱ و ۹۴/۶ درصد بود.
استنتاج: سوء تغذیه مزمن (تاخیر رشد قدی) بیش از سوء تغذیه حاد (تاخیر رشد وزنی) کودکان زیر ۶ سال روستاهای گرگان را رنج می دهد و سوء تغذیه در پسران بیش از دختران و بعد از دوره شیرخوارگی رو به افزایش می باشد.
سالار بهزادنیا ، وجیهه غفاری ساروی ، کوروش وحیدشاهی ،
دوره ۱۵، شماره ۴۹ - ( ۹-۱۳۸۴ )
چکیده
سابقه و هدف: پایین بودن قندخون در نوزادان مساله مهم و شایعی است که به دلیل عوارض مغزی نیاز به توجه جدی دارد. با توجه به این که در برخی مراکز قبل از تغذیه با شیر مادر مبادرت به انجام آزمایش قندخون می شود و بر اساس آن اقدامات درمانی صورت می گیرد که موجب خطرات ناشی از باز کردن رگ، بستری کردن نوزاد در بیمارستان و همچنین تحمیل هزینه اضافی به خانواده می شود، در این مطالعه تاثیر تغذیه با شیر مادر بر میزان قندخون نوزادان با وزن بالا مورد بررسی قرار می گیرد.
مواد و روش ها: مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی قبل و بعد (before and after) بوده و جمعیت مورد مطالعه نوزادان با وزن بالا (بیش تر از ۳۸۰۰ گرم) متولد شده در مراکز آموزشی درمانی امام (ره) و رازی قایم شهر می باشد. شاهد هر نوزاد خود او و مداخله، تغذیه با شیر مادر بود. روش نمونه گیری به شیوه نمونه های در دسترس و معیار خروج از مطالعه شامل؛ نوزادان با قندخون پایین علامت دار، قندخون کم تر از ۳۰ میلی گرم در دسی لیتر و عدم تغذیه با شیر مادر در عرض ۲ ساعت پس از تولد بود. پس از اندازه گیری قندخون، تغذیه با شیر مادر انجام شد، سپس قندخون نیم ساعت و ۲ ساعت پس از تغذیه شیر مادر اندازه گیری و با قندخون قبل از تغذیه با شیر مادر مقایسه شد. داده ها با روش های آماری Paired test, Anova تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: ۹۴ نوزاد مورد بررسی قرار گرفتند، میانگین وزن نوزادان ۴۱۲۰±۲۳۴ گرم و میانگین و سن حاملگی ۳۹,۶±۱ هفته بود. اکثر نوزادان نتیجه حاملگی های ۱ و ۲ (۳۸.۲ و ۴۰.۴ درصد) و حاصل سزارین (۶۳.۸ درصد) بودند. سابقه فشار خون، در ۷.۲ درصد و دیابت حاملگی در ۶.۴ درصد وجود داشت. قندخون بدو تولد ۵۲.۲۵±۱۰.۵ میلی گرم/دسی لیتر، قندخون نیم ساعت پس از تغذیه با شیر مادر ۵۶.۸۹±۱۴.۴۵ میلی گرم/دسی لیتر و قندخون دو ساعت پس از تغذیه با شیر مادر ۶۸±۱۴.۵ میلی گرم بود. تفاوت قندخون نیم و دو ساعت پس از تغذیه با شیر مادر با قندخون بدو تولد معنادار بود. از عواملی که به طور معناداری در قندخون نوزادان موثر بودند، وزن نوزاد و زمان شروع تغذیه با شیر مادر بود.
استنتاج: تغذیه با شیر مادر به طور معناداری سبب افزایش قندخون نوزادان با وزن بالا و کاهش شیوع نوزادان با قندخون پایین می شود. که با شروع زودرس تغذیه با شیر مادر و افزایش طول زمان پس از تغذیه با شیر مادر این اثر بیش تر می باشد. بنابراین توصیه می شود در نوزادان با وزن بالای بدون علایم بالینی، ملاک بررسی قندخون و قرار دادن نوزاد در گروه کاهش قندخون، مقدار قندخون پس از تغذیه با شیر مادر باشد.
ابراهیم صالحی فر ، شهرام اعلا ، هدی حسینی ،
دوره ۱۸، شماره ۶۴ - ( ۳-۱۳۸۷ )
چکیده
سابقه و هدف: سو تغذیه یکی از مشکلات عمده واحد مراقبت های ویژه (Intensive Care Unit:ICU) محسوب می شود که روی نتیجه (outcome) بیماران تاثیر می گذارد. تغذیه بیماران در ICU بیمارستان ها غالبا از طریق محلول تهیه شده در آشپزخانه بیمارستان انجام می شود که ارزش تغذیه ای آن تاکنون مورد مطالعه قرار نگرفته است. هدف از انجام این مطالعه، آنالیز محلول گاواژ بیمارستانی آشپزخانه مرکز آموزشی - درمانی امام خمینی ساری و مقایسه نیازهای تغذیه ای بیماران با مقادیر تامین شده بوده است.
مواد و روش ها: محتویات کربوهیدرات، لیپید و پروتئین محلول گاواژ (Gavage) به ترتیب بر اساس روش های لین یون (Leen ion)، ژربر (Gerber) و کجلدال (Kejeldal) اندازه گیری شد. ۳۰ بیمار بستری در بخش مراقبت های ویژه مرکز آموزشی درمانی امام خمینی ساری که حداقل ۵ روز در بخش مراقبت های ویژه بستری بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. نیازهای متابولیکی روزانه بیماران با استفاده از معادله هریس بندیکت (Harris-Benedict) محاسبه شد و میزان کالری و پروتئین تامین شده در مقایسه با میزان مورد نیاز تعیین شد.
یافته ها: میزان کربوهیدرات محلول گاواژ، چربی، پروتئین و میزان انرژی زایی اندازه گیری شد. میزان انرژی زایی محلول بیمارستان ۳۲,۵ درصد و میزان پروتئین ۱۶ درصد محلول های استاندارد بوده است. میزان انرژی مورد نیاز بیماران در بدو ورود ۲۳۰۲±۶۳۳ Kcal/dayو در هفته های اول، دوم و سوم به ترتیب ۶۳۴±۲۳۰۱، ۶۶۱±۲۲۸۳ و ۷۹۰±۲۲۲۸ Kcal/day بوده و حداکثر انرژی تامین شده۶۰۰±۶۳۲ Kcal/day بوده است. حداکثر میزان پروتئین تامین شده در هفته سوم معادل ۲۲.۹ درصد بوده است.
استنتاج: محلول گاواژ تهیه شده در بیمارستان در برآورده کردن کالری و پروتئین مورد نیاز بیماران کافی نبوده و لازم است این محلول ها به گونه ای تهیه شوند که از محتوای کربوهیدرات، لیپید و پروتئین قابل قبول برخوردار باشند و یا محلول های روده ای استاندارد آماده برای بیماران تامین شود.
محمد عباسی نظری ، بهرام فریبرز فرساد ، سیدمصطفی علوی ، هومن بخشنده ، علی خوارزم کیا ، پگاه آریایی نژاد ،
دوره ۲۱، شماره ۸۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
سابقه و هدف: شاخص ماستریخت یک پارامتر اندازه گیری وضعیت تغذیه در بیماران بستری می باشد. این مطالعه به منظور مقایسه شاخص ماستریخت در بیماران بستری در ICU بین فرآورده های استاندارد تغذیه روده ای و فرآورده های تغذیه ای آشپزخانه ای دریک بیمارستان آموزشی طراحی گردید.
مواد و روش ها: در یک کارآزمایی بالینی تصادفی، ۶۰ بیمار تحت تغذیه روده ای به ۲ گروه تقسیم شدند. بیماران بصورت تصادفی، Fresubin ® (یک محلول تغذیه روده ای استاندارد موجود در ایران) یا فرآورده تغذیه ایی آشپزخانه ای (ترکیب معمول در اغلب بیمارستان های ایران) دریافت کردند. در هر دو گروه از لوله نازوگاستریک جهت تغذیه استفاده شد. ارزیابی بیماران بر اساس شاخص ماستریخت در زمان پایه، ۳ و ۱۰ روز بعد از شروع تغذیه انجام شد.
یافته ها: ۵۵ بیمار مطالعه را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که شاخص ماستریخت بین ۲ گروه در نوبت اول (قبل از آغاز تغذیه وریدی) معنی دار نیست (P=۰,۵)، لیکن بین ۲ گروه در نوبت های دوم و سوم بررسی، تفاوت معنی داری با هم مشاهده گردید (P<۰.۰۵ برای هر دو نوبت).
استنتاج: این مطالعه نشان می دهد بیمارانی که با محلول های استاندارد تغذیه شدند نسبت به کسانی که با فرآورده های ساخت آشپزخانه بیمارستان تغذیه شده اند از نظر وضعیت تغذیه شرایط بهتری دارند.
زهرا عابدینی، هدی احمری طهران، اشرف خرمیراد،
دوره ۲۱، شماره ۸۶ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده
سابقه و هدف : تغذیه مادر در دوران شیردهی در تضمین سلامت مادر و کودک نقش عمده ای دارد و شناخت عوامل موثر زمینه ساز ارتقاء سلامت آنان میباشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت دریافت کالری و عوامل مرتبط با آن در مادران شیرده مراجعه کننده به مراکز بهداشتی انجام شده است.
مواد و روش ها : مطالعه حاضر از نوع مقطعی بود. گروه هدف ۱۱۱۲ مادر شیرده مراجعه کننده به مراکز بهداشتی بودند که به روش سهمیهای انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بسامد خوراک ۲۴ ساعته بود. میزان مصرف مواد غذایی برحسب واحد و میزان کالری هر یک از گروههای غذایی تعیین گردید. سپس میزان کالری دریافتی نسبت به کالری توصیه شده محاسبه شد.
یافته ها : میانگین کالری دریافتی روزانه در مادران شیرده ۴/۱۸۴ ± ۱۷/۱۸۶۸ کیلو کالری بود. بین تحصیلات عالی (۰۵/۰ p<) و اشتغال(۰۵/۰ p<) با کفایت کالری ارتباط معنیدار وجود داشت. کالری مصرفی در مادران زیر ۲۱ سال و بالای ۳۰ سال (۰۵/۰ p<) کافی بود. بین نمایه توده بدنی مادران شیرده و کفایت کالری ارتباط وجود داشت (۰۵/۰ p<).
استنتاج : عدم کفایت مصرف انرژی در مادران شیرده به ویژه در مادران کم وزن و خانه دار نشان میدهد که آموزش تغذیه صحیح و حمایت در طول دوره شیردهی ضروری است.
مهدی خزلی، علی رمضانخانی، محمود بختیاری،
دوره ۲۲، شماره ۹۱ - ( ۵-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: اجرای برنامههای آموزشی برای ارتقاء دانش سالمندان در زمینه تغذیه مناسب و اصلاح الگوی مصرف غذای آنها ضروری است. الگوی مراحل تغییر، یکی از روشهای شناسایی و تغییر رژیم غذایی است. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش بر مراحل تغییر مصرف میوه و سبزیجات و دانش تغذیهای سالمندان شهرستان گیلان غرب در سال ۱۳۸۹ انجام شد.
مواد و روشها: مطالعه نیمه تجربی حاضر، با مشارکت ۱۵۰ نفر سالمند ۶۰ سال و بالاتر انجام شد. افراد به روش نمونهگیری منظم انتخاب و به تعداد مساوی در دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل دو پرسشنامه بود: ۱- پرسشنامه دانش تغذیهای و ۲- پرسشنامه مراحل تغییر مصرف میوه و سبزیجات. پس از انجام پیش آزمون، افراد بر اساس مراحل تغییر در ۵ گروه تقسیم شدند و مداخله آموزشی به روشهای بحث گروهی و سخنرانی با استفاده از پمفلت و پوستر برای گروههای مختلف (دو جلسه برای مراحل پیش تفکر، تفکر و آمادگی و یک جلسه برای مراحل عمل و نگهداشت) در مراکز بهداشتی درمانی انجام شد. دادهها توسط نرمافزار SPSS ۱۷ و با استفاده از شاخصهای مرکزی، آزمونهای تی زوج و مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه و مربع کای تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین سن افراد در گروه آزمون ۱۲/۴ ± ۲/۶۵ و در گروه شاهد ۹۱/۳ ± ۴/۶۵ بود که اختلاف معنیداری بین دو گروه مشاهده نشد. قبل از مداخله آموزشی، بین متغیرهای جمعیت شناختی، نمره دانش و مراحل تغییر مصرف میوه و سبزیجات در دو گروه مداخله و شاهد اختلاف معنیداری وجود نداشت. میانگین نمره دانش در گروه آزمون پس از مداخله آموزشی (از ۴/۲ ± ۸۳/۷ به ۳۴/۲ ± ۴/۱۰) افزایش پیدا کرد (۰۰۱/۰>p). مراحل تغییر مصرف میوه و سبزیجات نیز افزایش داشت و در مقایسه با قبل از مداخله، به سوی مراحل انگیزشی (آمادگی) و فعالتر (عمل) سوق داده شد.
استنتاج: بر اساس نتایج پژوهش حاضر اجرای برنامه آموزشی بر اساس الگوی مراحل تغییر، تأثیر مثبتی در ارتقاء آگاهی تغذیهای و مراحل تغییر مصرف میوه و سبزیجات داشته است. از آنجاکه سلامت سالمندان از اولویتهای بهداشتی جامعه است، طراحی و اجرای چنین برنامه آموزشی جهت ارتقاء رفتارهای تغذیهای این قشر ضروری می باشد.
حمید محمدجعفری، میترا محمودی، کوروش وحیدشاهی، ناهید رستمیان، رقیه محمدجعفری،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۱ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به گسترش روزافزون بیماریهای مزمن (همچون دیابت، سرطانها، بیماریهای قلبی عروقی، چاقی و ...) امروزه دانش تغذیه در حفظ سلامت مردم و پیشگیری از بیماریها نقش به سزایی یافته است. آموزش تغذیه به دانشجویان پزشکی موجب میشود تا در زمان حضور در جامعه به عنوان پزشکان عمومی، توانایی کافی برای ارائه اطلاعات و خدمات مناسب تغذیهای به بیماران را داشته باشند. این مطالعه با هدف تعیین نظرات پزشکان عمومی در خصوص نیاز به علم تغذیه در عملکرد بالینی آنها و نقش دانشکده پزشکی در آموزش تغذیه انجام شده است.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت مقطعی و توصیفی- تحلیلی با جمعآوری دادهها از پزشکان عمومی شهر ساری (شاغل در بخش دولتی و خصوصی) انجام شد. ابزار سنجش پرسشنامهای شامل مشخصات دموگرافیک، سؤالها مربوط به آگاهی در خصوص تغذیه بالینی و نظر آنان در مورد نحوه آموزش تغذیه بالینی در دوران پزشکی عمومی بود. روایی پرسشنامه با بررسی متون و تأیید اساتید صاحب نظر و پایایی آن با روش test-retest بررسی شد (آلفای کرونباخ برابر ۷/۰). تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و مقایسه گروهها با تست Chi-Square انجام شد.
یافتهها: از ۱۰۰ نفر پزشک شرکتکننده در مطالعه ۵۸ درصد مرد بودند و ۷۸ درصد آنها در مطب یا درمانگاههای خصوصی فعالیت داشتند. بیش از ۸۰ درصد پزشکان نیاز به دانش تغذیه در کار روزمره را زیاد و خیلی زیاد و ۶۶ درصد معلوماتشان را برای پاسخگویی به مشکلات تغذیهای مراجعین متوسط به پایین گزارش کردند. اطلاعات کافی پزشکان در مورد نیازهای تغذیه در جریان بیماریها از ۱۴ درصد برای سوء تغذیه تا ۴۹ درصد برای فشارخون متغیر بود. بیش از ۶۰ درصد پزشکان اطلاعات خیلی کم، کم و متوسط در خصوص دیابت، چاقی، مشکلات تغذیه ای دوران بارداری و کودکان داشتند. بیش از ۷۰ درصد افراد ارائه ۲ واحد درس تغذیه در حین تحصیل را ناکافی و کیفیت ارائه آن را نیز متوسط و ضعیف بیان کردند. ۵۹ درصد پزشکان آموزش تغذیه را برای کل دوران آموزش (عمومی و تخصصی) لازم میدانستند و گذراندن واحد تئوری در مقطع علوم پایه و آموزش عملی در مقاطع بالینی و در ارتباط با بیمار را بهترین شیوه آموزشی ذکر کردند.
استنتاج: آگاهی ناکافی پزشکان عمومی شاغل در بخشهای دولتی و خصوصی و نیاز بالا به دانش تغذیه در ارائه خدمات بهداشتی و درمانی روزمره آنها، ضرورت تجدید نظر در ارائه واحدهای درسی تغذیه در دوران آموزش پزشکی را مطرح میکند.
فاطمه عبدالهی ، جمشید یزدانی چراتی، صمد روحانی،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۵ - ( ۵-۱۳۹۳ )
چکیده
سابقه و هدف: تغذیه انحصاری با شیرمادر در شش ماه اول بعد تولد نقش مهمی در کاهش ب یماری و مرگ و میر
کودکان دارد . بررسی فاکتورهای تاثیر گذار برتغذیه انحصاری با شیرمادر جهت ارتقا این مهم اهمیت زیادی دارد . هدف
این مطالعه تعیین فاکتورهای تقویت کننده و بازدارنده مرتبط با تغذیه انحصاری با شیرمادر درکودکان مادران مراجعه
کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر ساری می باشد.
مواد و رو ش ها: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی ۴۰۰ مادر دارای کودک زیر یکسال مراجعه کننده به مراکز
بهداشتی- درمانی شهر ساری ( ۱۳۹۲ ) به روش نمونه گیری تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند . داده ها با پرسشنامه محقق
ساخته ای که روایی و پایایی ان تایید شده بود، جمع آوری شد. عوامل تقویت کننده و بازدارنده تغذیه انحصاری باشیر مادر
بعد از همسازی متغیرها در مدل لجستیک رگرسیون تعیین شد.
۸۶ درصد و / یافته ها : شیوع و میانگین طول دوره تغذیه انحصاری با شیر مادر در کودکان کمتر از ۶ ماه ۲۰
۸۱ درصد بود. در آزمون لوجستیک چند طرفه، / ۳/۲ ماه بود . همچنین شیوع شیردهی در کودکان بیش تر از ۶ ماه ۶ ±۱/۰۸
وضعیت مسکن و تشویق همسر به شیردهی از پی شبینی کننده های مستقل وضعیت تغذیه انحصاری با شیر مادربود
استنتاج: نتایج این مطالعه بیانگر ارتقا قابل توجه تغذیه انحصاری با شیرمادر به عنوان یکی از شاخص های بهداشت
مادر و کودک در شهر ساری می باشد که نشان می دهد سنت شیردهی به خوبی در این منطقه گسترش یافته و نشانگر اقدامات
موثر واحد بهداشت خانواده در این عرصه باشد.
اکرم کوشکی، طاهره توفیقیان، رویا اکبرزاده،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۵ - ( ۵-۱۳۹۳ )
چکیده
سابقه و هدف: تالاسمی ماژور یک بیماری ارثی خونی است که در ایران شیوع بالایی دارد. سوء تغذیه و کاهش رشد در این بیماران شایع میباشد. این مطالعه به منظور بررسی وضعیت تغذیهای و شاخصهای خونی بیماران بتاتالاسمی ماژور انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، ۷۲ بیمار ۲۰-۱۰ ساله مبتلابه تالاسمی ماژور مراجعهکننده به کلینیک تالاسمی مشهد و سبزوار که مایل به همکاری بودند، به روش سرشماری انتخاب شدند. بعد از کسب رضایتنامه کتبی، قد و وزن آنها به روش استاندارد معمول اندازهگیری و دریافت رژیمی آنها با استفاده از بسامد خوراک مشتمل بر ۱۶۰ قلم غذایی، تعیین شد و با نرمافزار Nutritionist (ΙV) تجزیه و تحلیل شد. همچنین ۵ سی سی خون از تمامی بیماران جهت سنجش شاخصهای خونی هموگلوبین، هماتوکریت و فریتین سرم گرفته شد. اطلاعات با نرمافزار SPSS۱۶ و با استفاده از آزمونهای آمار توصیفی، one-sample t-test و اسمیرنف کولموگراف تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در این مطالعه ۶/۵۵ درصد نمونهها مونث و ۴/۴۴ درصد آنها، مذکر با میانگین BMI به ترتیب ۷۴/۳±۰۵/۱۹ و ۷/۳±۹۹/۱۸ کیلوگرم برمتر مربع شرکت داشتند. دریافت تمامی درشت مغذیها به استثنا کلسترول و فیبر دریافتی در آنها بیش از مقادیر استاندارد بود و دریافت تمامی ریزمغذیها به استثنا اکثر ویتامینهای گروه B و مینرالهای کلسیم، فسفر، پتاسیم و سدیم کمتر از مقادیر توصیه شده استاندارد بود. همچنین هموگلوبین و هماتوکریت بیماران کمتراز مقادیر نرمال وفریتین سرم بیش از مقادیر نرمال بود.
استنتاج: یافتهها نشان داد که سوءتغذیه ناشی از کمبود ریزمغذیها در این بیماران شایع است.
سکینه محمد علیزاده چرندابی، مژگان میرغفوروند، جمیله ملکوتی، مهرناز اصغری، سحرناز نجات،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۶ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
سابقه و هدف: با افزایش تعداد زنان یائسه، موضوع کیفیت زندگی آنها مورد توجه قرار گرفته است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر آموزش تغذیه به تنهایی و همراه با برنامه ورزشی برکیفیت زندگی زنان یائسه و قبل از یائسگی انجام گرفت.
مواد و روش ها: در این کارآزمایی بالینی تصادفی از اسفند ۱۳۹۱ تا خرداد ۱۳۹۲، ۸۱ نفر از زنان متأهل سالم ۴۵-۶۰ ساله شهرستان کلیبر در شمال غرب ایران با روش بلوک ندی تصادفی به سه گروه ۲۷ نفره تخصیص داده شدند. گروه اول آموزش تغذیه و گروه دوم آموزش تغذیه توأم با برنامه ورزشی دریافت نمودند. برای گروه کنترل مداخله انجام نگرفت. پرسشنامه کیفیت زندگی زنان یائسه (MENQOL) توسط مشارکتکنندگان قبل از مداخله، ۸ و ۱۲ هفته بعد از مداخله تکمیل گردید. از مدل خطی عمومی برای آنالیز دادهها استفاده شد.
یافته ها: کیفیت زندگی درگروه ورزش و تغذیه در هفته ۸ و ۱۲ و در گروه تغذیه در هفته ۱۲ به طور معنیداری بهبود یافت، به طوری که میانگین نمره کلی کیفیت زندگی در گروه ورزش و تغدیه قبل از مداخله از ۵/۵۹ به ۱/۴۰ در هفته ۸ (۵/۸- تا ۳/۱۹- ۹۵ درصد فاصله اطمینان، ۹/۱۳-:تفاوت میانگین) و ۴/۳۵ در هفته ۱۲ (۰/۱۷- تا ۳/۲۷-، ۱/۲۲-) کاهش یافت و هم چنین در گروه تغدیه از ۴/۵۸ به ۲/۴۹ در هفته ۸ (۲/۲ تا ۲/۱۰- ،۴-) و ۵/۴۹ درهفته ۱۲ (۸/۰- تا ۸/۱۱- ،۳/۶-) رسید. هیچ گونه اثرات جانبی ناشی از مداخله مشاهده نشد.
استنتاج: انجام ورزش همراه با آموزش تغذیه در بهبود کیفیت زندگی زنان یائسه و قبل از یائسگی موثرتر از برنامه آموزش تغذیه میباشد.
افشین صرّافی نژاد، علیرضا روحانی منش، محمدرضا اکبرزاده توتونچی،
دوره ۲۴، شماره ۱۲۲ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
سابقه و هدف: سؤال کلیدی اکثر بیماران دچار اختلالات چربی خون از پزشکان یا مشاورین تغذیه، اولویت های تغذیه است. برای تعیین و توصیه بهترین رژیم غذایی توسط پزشکان و مشاوران تغذیه به عنوان یکی از عوامل موفقیت درمان، باید فاکتورهای زیاد و مختلفی مدنظر قرار گیرد.
مواد و روشها:. در این مطالعه مقطعی با هدف شناخت این قبیل فاکتورها، با استفاده از منابع معتبر موجود و مذاکره با دو متخصص تغذیه، لیستی از عوامل مرتبط با دیس لیپیدمی تهیه و در قالب یک پرسشنامه خودایفا در اختیار متخصصین داخلی و تغذیه در سه دانشگاه علوم پزشکی مشهد، تهران و کرمان قرار گرفت. سنجش نظر افراد در مورد عوامل با استفاده از مقیاس آنالوگ دیداری (Visual Analogue Scale) انجام شد. دادهها با استفاده از نرم افزارهای اکسل و متلب و روشهای Fuzzification و Alpha Cut Set و تابع عضویت مثلثی فازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مقادیر قطعی حاصل از AHP با مقادیر فاصله ای حاصل از FAHP جایگزین و وزن هر یک از عواملی که در پرسشنامه قید شده، به صورت منفک و گروهی محاسبه گردید.
یافتهها:. نتایج نشان داد که مهمترین عوامل از نظر پاسخگویان به ترتیب عبارتند از شاخص توده بدنی(BMI)، سطح LDL سرم، الگوی غذاخوردن روزانه فرد، سطح کلسترول سرم و ابتلا به دیابت کنترل نشد.
استنتاج:. نتایج حاصل از این مطالعه و روش انجام اولویت بندی فاکتورها می تواند به عنوان راهنما برای مشاورین در تعیین و توصیه رژیم غذایی به بیماران دچار دیس لیپیدمی و ارائه کیفیت بهتر مشاوره کمک کننده باشد.
توحید بابازاده ، فاطمه مرادی ، عبداله درگاهی ، نیره زیبایی ، حامد رضاخانی مقدم، طیبه امیریان،
دوره ۲۵، شماره ۱۲۸ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
سابقه و هدف: عادات غذایی مناسب در دوران کودکی شکل میگیرد و تا بزرگ سالی ادامه مییابد. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر آموزش بر آگاهی، نگرش و رفتار مادران در مورد تغذیه صحیح در کودکان ۲ تا ۶ سال بوده است.
مواد و روشها: مطالعه حاضر، یک مطالعه مداخلهای از نوع نیمهتجربی بود. نمونههای مورد مطالعه به صورت تصادفی چندمرحلهای از خانههای سلامت منطقه ۲ شهرداری تهران انتخاب شدند. ۴ جلسه آموزشی طی ۳ ماه با استفاده از وسایل آموزشی مثل تخته وایتبرد و روشهای آموزشی مثل پرسش و پاسخ برای گروه آزمون برگزار شد. اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و t زوجی و مستقل تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین نمرات آگاهی، نگرش و رفتار در گروه آزمون، قبل از آموزش بهترتیب ۵۹/۱۸، ۲۲/۱۸ و ۸۹/۱۳ بود و بعد از مداخله بهترتیب به ۴۶/۲۰، ۳۰/۱۹ و ۵۹/۱۵ افزایش یافته بود (۰۰۱/۰p<).
استنتاج: آموزش میتواند به عنوان ابزاری اثربخش برای ارتقاء آگاهی، نگرش و عملکرد مادران نسبت به تغذیه کودکان باشد.
منیژه زکی زاد آبکنار، فضل الله غفرانی پور، حمید فغفور مغربی، زهرا کاشی، فرخنده امین شکروی،
دوره ۲۶، شماره ۱۳۶ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده
سابقه و هدف: دیابت شایع ترین بیماری متابولیک و شبکهای از عوامل خطرزای محیطی و ژنتیک است. اساس پیشگیری و کنترل دیابت بر خود مراقبتی و آموزش بیماران استوار است. روش مراقبه اسلامی از روشهای متداول و موفق اصلاح رفتار در اخلاق و عرفان اسلامی میباشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر روش مراقبه اسلامی بر خود مراقبتی تغذیه، شاخصهای تن سنجی و فشارخون بیماران دیابتی انجام شد.
مواد و روشها: در یک کارآزمایی بالینی، ۱۱۰ بیمار میانسال دیابتی نوع دو، بهطور تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم شدند. رفتارهای خود مراقبتی تغذیه به وسیله پرسشنامه تعیین گردید. وزن، قد و فشار خون بیماران اندازهگیری شد. در هر دو گروه آزمون و کنترل، آموزشهای یکسان با محوریت تغذیه بیماران دیابتی ارائه گردید. درگروه مداخله، آموزههای اسلامی و روش مراقبه تغذیه با هدف جلب رضایت خداوند، آموزش داده شد. متغیرهای پژوهش دو ماه بعد در ۹۸ بیمار، دوباره اندازهگیری شدند. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS ۲۲، و آزمون های tمستقل و زوجی، کای اسکوار، دقیق فیشر و کوواریانس صورت گرفت.
یافتهها: پس از تعدیل اثر متغیرهای مخدوش گر، افزایش معنیدار خود مراقبتی تغذیه (۰۰۲/۰>p) و کاهش معنی دار وزن (۰۵/۰>p) بیماران گروه آزمون در مقایسه با گروه کنترل دیده شد. نتایج پژوهش بیانگر بهبود معنی دار اغلب شاخص ها در هر یک از گروههای آزمون و کنترل در مرحله پس از مداخله بود (۰۰۱/۰>p).
استنتاج: روش مراقبه اسلامی در ارتقای رفتارهای خود مراقبتی تغذیه و اصلاح شاخص وزن کارآیی داشت. بهکارگیری این روش در کنترل بیماریهای مزمن متاثر از عوامل رفتاری، توصیه میگردد.
شماره ثبت کارآزمایی بالینی : ۱N۲۰۱۶۰۱۰۳۲۵۸۲۶IRCT
خدیجه هراتی، سیداحمد ثاقبی، سید موسی الرضا حسینی، سیدرضا مظلوم، حمید چمنزاری، نازیلا زرقی، زهرا دادرس،
دوره ۲۶، شماره ۱۴۰ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
سابقه و هدف: ریفلاکس معده به مری از جمله شایعترین اختلالات مزمن دستگاه گوارش بوده و این مطالعه با هدف تعیین تأثیر آموزش تغذیه برحسب مزاج بر علائم بیماری ریفلاکس معده به مری انجام شد.
مواد و روشها: در اینکارآزمایی بالینی تصادفی۶۰ بیمار مبتلا به بیماری ریفلاکس معده به مریِ مراجعهکننده به بیمارستان قائم (عج) شهر مشهد به صورت تخصیص تصادفی در دو گروه کنترل (۳۰ نفر) و آموزش تغذیه (۳۰ نفر) قرار گرفتند. در گروه مداخله، بیماران به درمانگاه دانشکده طب سنتی ارجاع شده و مزاج پایه و سوءمزاج، توسط پزشک طب سنتی تعیین شد. سپس کلاس آموزشی بهمدت ۵/۱ ساعت متناسب با سوءمزاج تعیین شده برگزار و از بیماران خواسته شد تا رژیم را به مدت ۲ هفته رعایت کنند. در گروه کنترل، همین روند آموزشی مبتنی بر رژیم رایج بدون توجه به مزاج صورت گرفت. ابزارهای مورداستفاده شامل پرسشنامه ثبت سهروزه علائم بیماری، بسامد خوراک و یادآمد ۲۴ ساعته در هر دو گروه آموزش تغذیه و کنترل بودند.
یافتهها: پس از مداخله دفعات سوزش سردل (۵/۲۵ درصد)، دفعات بازگشت اسید (۱۴ درصد)، شدت سوزش سردل (۳/۱۱ درصد)، شدت بازگشت اسید (۶/۲۳ درصد)، مدت سوزش سردل (۲/۵ درصد)، مدت بازگشت اسید (۳۴ درصد) و درجه انتشار سوزش سردل (۸/۸ درصد) در گروه آموزش تغذیه نسبت به گروه کنترل بهبودی قابل ملاحظهای داشتند که از نظر آماری معنیدار بود (۰۵/۰>p).
استنتاج: آموزش تغذیه برحسب مزاج شاخصههای علائم بیماری را در بیماران مبتلا به بیماری ریفلاکس معده به مری را بهبود می بخشد.
شماره ثبت کارآزمایی بالینی : ۱N۲۰۱۳۰۳۰۹۲۲۷۵۱IRCT
حسین سلطانی، موسی سجادی، علی محمدپور،
دوره ۲۶، شماره ۱۴۵ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
سابقه و هدف: عوارض گوارشی در بیماران تحت تهویه مکانیکی با تغذیه لولهای شایع بوده و باعث عدم تحمل تغذیه میشود. پیشبینی میشود با تخلیه گازهای معده بتوان این عوارض را کاهش داد. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر تخلیه گازهای معده بر عوارض گوارشی در بیماران تحت تهویه مکانیکی با تغذیه از راه لوله در بخش مراقبتهای ویژه انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو گروهی یک سو کور، در بخشهای مراقبتهای ویژه بیمارستان شهید کامیاب مشهد، در سال ۱۳۹۴، بر روی ۶۴ بیمار تحت تهویه مکانیکی با مد CPAP انجام گرفت. در گروه آزمون، تخلیه گازهای معده از راه لوله بینی معدی انجام شد. در گروه شاهد مداخلهای صورت نگرفت. عوارض گوارشی شامل دیستانسیون شکم، اسهال و استفراغ، قبل و بعد از مداخله در دو گروه مقایسه شدند.
یافتهها: دو گروه از نظر اسهال (۲۳/۰p=) و استفراغ (۱p=) اختلاف معنیداری نداشتند اما در میزان دیستانسیون اختلاف معنیدار مشاهده شد (۰۰۴/۰p=).
استنتاج: تخلیه گازهای معده در بیماران تحت تهویه مکانیکی با تغذیه از راه لوله بینی معدی میزان دیستانسیون معده را کاهش میدهد. لذا ضمن پیشنهاد مطالعات تکمیلی، استفاده از این روش توصیه میشود.
مجید، ندا دولت خواه،
دوره ۲۷، شماره ۱۴۹ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
دیابت حاملگی بهعنوان اصلیترین اختلال متابولیک دوران بارداری روند رو به رشدی را در سالهای اخیر ازنظر شیوع داشته است. امروزه شرایط متابولیک محیط داخل رحمی، عامل خطر حیاتی برای ابتلا به دیابت و بیماریهای قلبی-عروقی محسوب میشود. شواهد این برنامهریزی جنینی و سهم آن بهعنوان یکی از ریشههای تکاملی بیماریهای انسانی، یکی از مهمترین دلایل اهمیت حیاتی بهبود کنترل متابولیسم گلوکز در مادر باردار، تعیین سایر مواد مغذی، تأکید بر اقدامات کاهش وزن قبل از بارداری، مصرف رژیم غذایی سالم و پیشگیری از وزنگیری بیشازحد در دوران بارداری است. درمان پزشکی تغذیهای درمان اولیه دیابت بارداری است و مشکل چاقی بهعنوان چالش بزرگ در مشاوره بیماران و اقدامات مداخلهای در دوران بارداری میباشد. جمعیت در حال حاضر دنیا، شامل نسبت بالاتر از زنانی است که شاخص توده بدنی قبل از بارداری و وزنگیری حین بارداری آنها در تمام زیرگروههای جمعیتی افزایش یافته است. در مقاله حاضر سعی بر آن شده است که بهصورت اجمالی، مطالعات دریافت غذایی و مداخلات رژیم غذایی بر پایه فیزیوپاتولوژی دیابت بارداری، از دیدگاه علم تغذیه موردبحث و بررسی قرار گیرد.
ابراهیم شکیبا، سارا شاهآبادی، سید محمدمهدی هزاوه ای، محمدرضا سعیدی، بهجت مرزبانی، سعید بشیریان، منوچهر کرمی، سیده زینب هاشمی،
دوره ۲۸، شماره ۱۶۳ - ( ۵-۱۳۹۷ )
چکیده
سابقه و هدف: بیماریهای قلبی عروقی اولین علت مرگ و میر در ایران میباشد و در سالیان اخیر سن ابتلا به این بیماریها کاهش یافته است. هدف از این مطالعه، ارزشیابی تأثیر مداخلات ارتقای سلامت مبتنی بر آموزش با استفاده از مدل فرانظری بر انجام رفتارهای مناسب تغذیهای (مصرف میوه، سبزیجات و ماهی) به منظور کاهش عوامل خطر بیماریهای قلبی- عروقی در بزرگسالان پرخطر بود.
مواد و روشها: این پژوهش یک مطالعه کارآزمایی شاهد دار تصادفی سازی شده بود,۱۲۳۰ نفر از افراد ۵۰-۳۰ ساله از نظر میزان آگاهی، سازههای مدل فرانظری، وضعیت مصرف میوه، سبزیجات، ماهی و عوامل خطر بینابینی شامل نمایه توده بدنی، چاقی شکمی، فشارخون، چربی خون و قندخون تحت برنامه غربالگری قرار گرفتند و از این تعداد، ۳۳۲ نفر (گروه مداخله ۱۶۴ نفر و گروه کنترل ۱۶۸ نفر) از بالغین در معرض خطر به روش نمونهگیری چندمرحلهای انتخاب شدند. مداخله به صورت برگزاری جلسات آموزشی، توزیع بروشور، پوستر و ارسال پیامک انجام شد. برنامههای مداخلهای بر اساس میزان آمادگی افراد برای تغییر رفتار انجام شد.
یافتهها: بر اساس نتایج بهدستآمده، اختلاف معناداری در میزان آگاهی و مصرف میوه و سبزیجات بین گروه مداخله و کنترل بعد از مداخله وجود داشت (۰۰۱/۰< p) اما در مصرف ماهی اختلافی مشاهده نگردید (۴/۰= p). اختلاف معنیدار در سازههای مدل فرانظری بهجز خودکارآمدی وجود داشت. در فاکتورهای بیوشیمیایی خون نیز اختلاف مشاهده شد بهجز LDL کلسترول (۲/۰= p).
استنتاج: نتایج مطالعه نشان داد که مداخلات مبتنی بر مدل میتواند در انجام رفتارهای سلامت محور مؤثر باشد. افزایش مصرف ماهی نیاز به مداخلات محیطی گستردهتری دارد و تغییر در برخی فاکتورهای بیوشیمیایی خون مانند LDL نیازمند زمان بیشتری میباشد.
شماره ثبت کارآزمایی بالینی : ۱N۲۰۱۹۰۱۰۲۲۶۹۰۹IRCT
مریم سادات طباطبایی، فریده کامران، شهره جلایی،
دوره ۲۹، شماره ۱۷۲ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده
سابقه و هدف: یکی از مشکلات نوزادان به ویژه نوزادان پره ترم مشکل در تغذیه دهانی است. بنابراین ارزیابی تغذیه نوزادان، یک بخش مهم در فرایند تشخیص در توان بخشی بلع میباشد همچنین تصمیمگیری در درمان، وابسته به استفاده از ابزارهای ارزیابی جامع و دقیق است. لذا هدف از مطالعه حاضر، مروری بر ابزارهای ارزیابی تغذیه دهانی نوزادان میباشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مروری اطلاعات مورد نیاز جهت دسترسی به ابزارهای موجود در این زمینه با هریک از کلید واژه های (Infant or Preterm infant or Premature infant) and (Evaluation or Assessment Tool) and (Dysphagia or Oral motor feeding or Swallowing or Feeding behavior) در پایگاههای اطلاعاتی
Google scholar, Pubmed, Scopus, Science direct, Medline در بازه زمانی ۲۰۰۰ تا ژوئن ۲۰۱۸ مورد جستوجو قرار گرفت و اطلاعاتی از قبیل نام سازنده و کشور، هدف آزمون، جمعیت و سن هدف، شیوه تغذیه، آزمون گیرنده، ویژگیهای روان سنجی، معیار نمرهدهی و تعداد آیتمهای آزمون گرداوری شده است.
یافته ها: در این مطالعه ۱۴ ابزار گرداوری شد که در این میان ۲ ابزار جهت ارزیابی با شیشه و پستان مادر،۱۰ ابزار به منظور ارزیابی با پستان مادر و تنها ۱ ابزار برای ارزیابی با شیشه و ۱ ابزار جهت ارزیابی مهارتهای قبل از تغذیه مورد استفاده قرار گرفت.
استنتاج: گفتار درمان گران معمولاً از ابزارهایی استفاده میکنند که به توان به وسیله آن نوزادان را در هنگام تغذیه با پستان مادر یا شیشه در مدت زمان کوتاهتر و به نسبت دقیق مورد ارزیابی قرار دهند. این مطالعه حاکی از آن است که دو ابزار ارزیابی مهارتهای تغذیه دهانی اولیه EFS) - Early Feeding Skills Assessment) و مقیاس ارزیابی دهانی- حرکتی نوزادان (-NOMAS Neonatal Oral-Motor Assessment Scale) علاوه بر دارا بودن این ویژگیها، دارای خصوصیات روان سنجی مناسب برای استفاده برای این گروه از نوزادان میباشند.