۸ نتیجه برای تمرین استقامتی
رسول اسلامی، غزاله سرخ کمان زاده، عبدالرضا کاظمی، رضا قراخانلو، عبدالعلی بنایی فر،
دوره ۲۵، شماره ۱۲۴ - ( ۲-۱۳۹۴ )
چکیده
سابقه و هدف: علت شناسی نروپاتی دیابتی نامعلوم است. با این حال، تجمع تولیدات نهایی گلیکیشن، اختلال در عملکرد عروقی، فشار اکسیداتیو و تغییر در حمایت نروتروفیکی به عنوان فاکتورهای مهم در پیدایش این بیماری مورد توجه هستند. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر شش هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن BDNF در ریشههای حرکتی عصب سیاتیک موش های صحرایی دارای نروپاتی دیابتی است.
مواد و روشها: ۲۸ سر موش صحرایی از نژاد ویستار با میانگین توده بدنی ۲/۱۱±۲۷۱ گرم به طور تصادفی در چهار گروه دیابت کنترل، دیابت تمرین، سالم کنترل و سالم تمرین قرار گرفتند. جهت القا نروپاتی دیابتی، پس از ۱۲ ساعت ناشتایی، از روش تزریق درون صفاقی محلول STZ (mg/kg۴۵) استفاده گردید. دو هفته پس از تزریق STZ پروتکل تمرین استقامتی با شدت متوسط به مدت شش هفته انجام گردید و ۲۴ ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی بافت برداری انجام شد. بیان ژن BDNF با استفاده از تکنیک Real time-PCR مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه و آزمون تعقیبی LSD استفاده گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که دیابت باعث کاهش معنیدار در بیان ژن BDNF در بخش حرکتی ریشههای عصب سیاتیک گردید (۰۵/۰=p). با این حال، شش هفته تمرین استقامتی توانست این کاهش بیان BDNFناشی از دیابت را تا حدودی جبران کند (۰۵/۰=p)، اما نتوانست آن را به سطح گروه کنترل بازگرداند. بین گروه کنترل سالم و تمرین دیابتی اختلاف معنیداری وجود داشت (۰۱/۰=p).
استنتاج: تحقیق حاضر نشان داد که دیابت میتواند باعث کاهش بیانBDNF در ریشههای حرکتی عصب سیاتیک گردد که تا حدودی با تمرین استقامتی قابل جبران است. در مجموع، نتایج این تحقیق میتواند نقطه روشنی بر اثبات فرضیه کاهش حمایت نروتروفیکی در نروپاتی دیابت باشد.
رسول اسلامی۱ غزاله سرخ کمان زاده۲ عبدالرضا کاظمی۳ رضا قراخانلو۴ عبدالعلی بنایی فر۵
زهرا نادی، سهیلا مددی، پرویندخت بیات، یوسف عباسی،
دوره ۳۰، شماره ۱۸۶ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
سابقه و هدف: هدف این مطالعه، بررسی اثر تمرین استقامتی و مقاومتی بر روی پارامترهای اسپرم و اسپرماتوژنز در رت های دیابتی است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، در گروه اول، ۲۴ ﺳﺮ رت از ﻧﮋاد ویﺴﺘﺎر در سه ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل سالم، سالم با تمرین استقامتی و سالم با تمرین مقاومتی ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. در گروه دوم، ۲۴ سر رت جهت اﻟﻘﺎی دیﺎﺑﺖ نوع دو، ۱۲ ساعت پس از ناشتا بودن، از روش ﺗﺰریﻖ درون ﺻﻔﺎﻗﯽ mg/kg ۱۲۰ ﻣﺤﻠﻮل نیکوتین آمید به همراه mg/kg ۶۵ محلول استرپتوزوتوسین استفاده گردید. رت ها، در سه گروه کنترل دیابتی، دیابتی با تمرین استقامتی و دیابتی با تمرین مقاومتی تقسیم شدند. یک ﻫﻔﺘﻪ ﭘﺲ از القای دیابت، ﺗﻤﺮیﻦ اﺳﺘﻘﺎﻣﺘﯽ و مقاومتی برای ۶ گروه به ﻣﺪت ۱۰ ﻫﻔﺘﻪ اﻧﺠﺎم و ۲۴ ﺳﺎﻋﺖ ﭘﺲ از آﺧﺮیﻦ ﺟﻠﺴﮥ ﺗﻤﺮیﻨﯽ، اپیدیدیم چپ جهت بررسی پارامترهای اسپرم خارج شد.
یافتهها: کاهش قند خون درگروه دیابتی با تمرین استقامتی و تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل دیابتی معنادار بود (۰۰۰۱/۰P<). پارامترهای اسپرم (تعداد، حرکت و مورفولوژی) در گروه دیابتی با تمرین استقامتی و مقاومتی نسبت به گروه کنترل دیابتی افزایش معنی داری نداشت (۰۵/۰P<). شاخصهای اسپرماتوژنز (تمایز لوله ای، اسپرمیوژنز و بازسازی) افزایش معنیداری در گروه دیابتی و گروه سالم با تمرین استقامتی و تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل دیابتی و سالم داشت (۰۰۰۱/۰P<).
استنتاج: تمرین استقامتی و مقاومتی باعث بهبود شاخص های اسپرماتوژنز می شود که نیازمند مطالعات بیشتر در زمینه اثر تمرینات بدنی متوسط بر روی فعالیت اکسایشی در باروری است.
سروش علی اصغری جلودار، عباس قنبری نیاکی، خدیجه نصیری،
دوره ۳۰، شماره ۱۹۰ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
سابقه و هدف: امروزه به علت ماشینیشدن کارها، افزایش بیتحرکی از مشکلات در حال گسترش در جوامع مختلف است که خطر بروز بیماریهایی مانند کبد چرب، چاقی و دیابت را در افراد افزایش میدهد. مطالعات تأثیر تمرینات ورزشی را بر سطوح شاخصهای آنزیمی کبد گزارش کردهاند. بهنظر میرسد محصولات گیاهی در مدیریت انواع بیماریها نظیر کبد چرب مفید باشند.
مواد و روشها: پژوهش تجربی با نمونه حیوانی و گروه بندی تصادفی حاضر به بررسی پاسخ شاخصهای آنزیمی آسپارتات آمینوترانسفراز(AST)، آلانین آمینوترانسفراز(ALT)، آلکالین فسفاتاز(ALP) و گاما گلوتامیل ترانس پپتیداز(GGT) و نیمرخ لیپید(تریگلیسرید و کلسترولتام) کبد موشهای صحرایی پیرو ۸ هفته تمرین استقامتی و مصرف عصاره گلنسترن پرداخته است. تعداد ۳۶ سر موش به چهار گروه: کنترل-سالین، تمرین-سالین، کنترل-نسترن و تمرین-نسترن تقسیم شدند. در پایان دوره سطوح آنزیمهای کبدی، تریگلیسرید و کلسترول اندازهگیری شد.
یافتهها: تحلیل سطوح آنزیمهای AST و ALT با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه نشان داد که سطوح این دو آنزیم در گروههای تمرین-سالین(۰۲۴/۰P=)(۰۰۲/۰P=) و کنترل- نسترن(۰۰۴/۰P=)(۰۰۱/۰P=) نسبت به کنترل- سالین کاهش یافته بود. اثر تعاملی تمرین و عصاره نسترن توانست کاهش معنیداری را در آنزیمهای AST و ALT نسبت به تمامی گروهها ایجاد کند(۰۰۱/۰P=). سطوح ALP در گروههای تمرین- سالین(۰۰۸/۰P=)، کنترل-نسترن(۰۰۲/۰P=) و تمرین-نسترن(۰۰۱/۰P=) نسبت به گروه کنترل-سالین کاهش یافت. تحلیل سطوح GGT عدم اختلاف معنیدار را بین گروهها نشان داد(۱۷۲/۰P=). تمرین استقامتی و عصاره گل نسترن موجب بهبود مقادیر تریگلیسرید و کلسترول تام کبدی شدند.
استنتاج: اجرای تمرین استقامتی همراه با مصرف عصاره گل نسترن میتواند تأثیر بسزایی بر کاهش شاخصهای آنزیمی، تریگلیسرید و کلسترول تام کبدی داشته باشد.
سارا بهجتی، روح اله نیکویی، محسن امینایی،
دوره ۳۱، شماره ۲۰۰ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
سابقه و هدف: آتوفاژی، سیستم تخریب لیزوزومی، با حمایت متابولیکی سبب توسعه تومور به خصوص در مراحل پایانی میشود. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر ۱۲ هفته تمرین استقامتی بر شاخصهای آتوفاژی در تومور موشهای Balb/c مبتلا به سرطان پستان بود.
مواد و روشها: ۲۲ راس موش ماده نژاد BALB/c بهطور تصادفی به دو گروه کنترل (۱۱=n) و تمرینی (۱۱=n) تقسیم شدند. سرطان از طریق تزریق سلول سرطانی MC۴-L۲ در پد چربی پهلوی راست پستان موش ایجاد و پروتکل تمرین استقامتی به مدت ۱۲ هفته بر گروه تجربی اعمال شد. اندازهگیری بیان ژنهای مرتبط با آتوفاژی در تومور با استفاده از روش Real time-PCR انجام و به روش
کمیسازی شد. تفاوتهای بین گروهی با آزمون student-t انجام گرفت.
یافتهها: اعمال ۱۲ هفته تمرین استقامتی، سبب کاهش معنیدار وزن (۰/۰۳۸P=) و حجم نسبی تومور (۰/۰۴۳=P) گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل شد. در انتهای مطالعه، بیان ژن Beclin۱ (۱۱ درصد)، Atg۷ (۵۳ درصد)، P۶۲
(۳۷ درصد)، gabarapl (۷۶ درصد)، LC۳-I (۳۵ درصد) و LC۳-II (۶۲ درصد) در تومور موشهای تمرینی نسبت به گروه کنترل کمتر بود. همچنین اعمال پروتکل تمرینی منجر به کاهش ۴۲ درصدی نسبت LC۳-II/LC۳-I و افزایش ۱۵۷ درصدی p۶۲ در تومور حیوانات گروه تمرین شد (۰/۰۵< P).
استنتاج: هم راستا بودن کاهش وزن و حجم تومور ناشی از تمرین استقامتی با کاهش قابل توجه در بیان ژنهای مرتبط با آتوفاژی احتمالا بیانگر این است که بخشی از اثرات مفید تمرین استقامتی در سرطان پستان از طریق تعدیل فرآیند آتوفاژی در تومور اتفاق میافتد.
سمیرا یاری میر، مریم مقیمیان، افشین نظری، علیرضا میرزایی، حامد صیدی، مهرنوش صدیقی،
دوره ۳۱، شماره ۲۰۱ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
سابقه و هدف: در پژوهش حاضر با توجه به میزان بالا دیابت در جامعه و اهمیت مکمل های گیاهی و فعالیت ورزشی در درمان آن، اثرات عصاره هیدروالکلی برگ زیتون با و بدون فعالیت ورزشی بر عملکرد عروق کرونری در رتهای نر دیابتی القاء شده توسط استرپتوزوتوسین بررسی شد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی ۵۰ موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن ۳۰۰-۲۵۰ گرم بهصورت تصادفی به ۵ گروه ۱۰ تایی شامل: کنترل سالم، دیابتی کنترل، دیابت + فعالیت ورزشی، دیابت + عصاره برگ زیتون، دیابت + فعالیت ورزشی + عصاره برگ زیتون تقسیم شدند. دیابت با تزریق درون صفاقی نیکوتین آمید- استرپتوزوتوسین القاء شد. آزمودنیها به مدت ۸ هفته و هر هفته ۵ جلسه به تمرین روی نوار گردان پرداختند. هم زمان گروههای تحت درمان با عصاره برگ زیتون، روزانه mg/kgbw۲۰۰ عصاره را به صورت گاواژ دریافت نمودند. ۲۴ ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، قلب حیوانات به دستگاه لنگندرف منتقل و وضعیت همودینامیک بررسی و رتها کشته شدند و سطوح آنزیمهای آنتیاکسیدان و لیپوپروتئینها در خون اندازهگیری شد.
یافتهها: انجام ۸ هفته تمرین هوازی توام با عصاره برگ زیتون سبب افزایش فعالیت آنزیمهای سوپراکسید دسموتاز و کاتالاز و افزایش سطوح لیپوپروتئینهای HDL و LDL در رتهای دیابتی شد، ولی تاثیری بر کاهش میزان LDL نداشت. همچنین با جلوگیری از افزایش پاسخ به تنگکننده عروق کرونری ناشی از دیابت و افزایش پاسخ به گشادکننده عروق کرونری توام بود.
استنتاج: نتایج مطالعه حاضر میتواند در افزایش تمایل به استفاده از ورزش و عصاره برگ زیتون در درمان بیماران دیابتی و پیشگیری از عوارض قلبی و عروقی مانند اختلالات اندوتلیال عروق کرونری در بیماران دیابتی موثر باشد.
عبدالرضا کاظمی، هادی کرندی، زهره خواجه پور،
دوره ۳۲، شماره ۲۰۹ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به کاهش توده عضلانی در شرایط بیباری مکانیکی و نقش ژنهای MST۱ و MAFbx در برخی از مدلهای آتروفی عضلانی، در پژوهش حاضر اثر کاهش فعالیت بدنی به شکل لیگاسیون عصب نخاعی پس از یک دوره تمرین استقامتی بر بیان این ژنها در عضله پلانتاریس موشهای صحرایی نر نژاد ویستار بررسی شد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی تعداد ۱۶ سر موش صحرایی به روش تصادفی ساده به دو گروه مساوی تقسیم شدند: ۱) گروه کنترل- لیگاسیون عصبی و ۲) گروه تمرین استقامتی- لیگاسیون عصبی. مدت برنامه تمرینی، شش هفته و هر هفته چهار جلسه و با شدت متوسط (۷۰-۶۰ درصد اکسیژن مصرفی بیشینه) بود. جهت ایجاد مدل لیگاسیون عصبی، ابتدا موشها با سدیم پنتوباربیتول بیهوش شده و سپس عصب پنجم کمری نخاعی آنها به طور محکم گره زده شد. مدت پروتکل لیگاسیون عصبی، چهار هفته بود. پس از آخرین روز از ایجاد مدل لیگاسیون عصبی، عضله پلانتاریس استخراج شد. بهمنظور اندازهگیری بیان mRNA ژنهای مورد نظر از روش کمی PCR استفاده شد.
یافتهها: در بیان ژن MST۱ در گروه تمرین استقامتی- لیگاسیون عصبی نسبت به گروه کنترل- لیگاسیون عصبی افزایش معنیداری مشاهده نشد(۰/۰۵<P). در بیان ژن MAFbx در گروه تمرین استقامتی- لیگاسیون عصبی نسبت به گروه کنترل- لیگاسیون عصبی افزایش معنیداری مشاهده شد(۰/۰۵>P).
استنتاج: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که فعالیت کاهش یافته به شکل لیگاسیون عصبی پس از تمرین استقامتی میتواند منجر به ایجاد اثرات مخربی بر دستگاه عضلانی و ظهور نشانههای آتروفی عضلانی گردد.
محیا شریفی راینی، داریوش مفلحی، سهیل امینی زاده، ملیحه آوسه،
دوره ۳۲، شماره ۲۱۵ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده
سابقه و هدف: گیرنده وابسته استروژنی آلفا(ERR-α) و PGC-۱α، فاکتورهای مهم درگیر در تنظیم هموستاز انرژی سلولی به شمار میآیند. هدف از مطالعه حاضر بررسی بیان ژنهای PGC-۱α وERR-α متعاقب ۶ هفته تمرین استقامتی همراه با مصرف مکمل MitoQ در عضله اسکلتی رتهای نر نژاد ویستار و تعیین نقش آنها با شاخصهای متابولیسم لیپید در حضور مصرف مکمل MitoQ بود.
مواد و روشها: در این مطالعه که به روش تجربی انجام شد، تعداد ۳۲ سر موش صحرایی نژاد ویستار به طور تصادفی به ۴ گروه با تعداد مساوی (۸n=) شامل گروه کنترل، تمرین استقامتی، مکمل MitoQ و گروه تمرین استقامتی + مکمل MitoQ تقسیم شدند. تمرین استقامتی دویدن به مدت ۶ هفته (پنج جلسه در هر هفته)، اعمال شد. از تحلیل واریانس یک راهه برای مقایسه گروهها استفاده شد.
یافتهها: بیان ژنهای ERR-α (۰/۰۰۲=P)، PGC-۱α(۰/۰۰۰=P)، MCAD (۰/۰۴۱=P) و CPT-۱b (۰/۵۲۱=P) در گروههای تمرین استقامتی بهطور معنیداری از گروه کنترل بیشتر بود. بیان ژن ERR-α(۰/۰۳۶=P) و CPT-۱b (۰/۰۰۰=P) در گروه مصرف مکمل نسبت به گروه کنترل نیز بهطور معنیداری افزایش داشت. همچنین بیان PGC-۱α در گروه تمرین استقامتی همراه با مصرف مکمل نسبت به تمرین استقامتی کاهش داشت (۰/۰۰۰=P).
استنتاج: تمرین استقامتی موجب افزایش بیان ژنهای ERR-α و PGC-۱α میشود که با افزایش بیان ژنهای درگیر در متابولیسم لیپید همراه است. با وجود افزایش در بیان ERR-α و CPT-۱b متعاقب مصرف مکمل آنتیاکسیدانی MitoQ، اثر این مکمل به اثر تمرین استقامتی قابل اضافه شدن نبود که مؤکد واسطهگری اثر تمرین برمتابولیسم لیپید از طریق رادیکالهای آزاد و استرس اکسیداتیو میباشد.
ناهید نقی زاده، شاهین ریاحی ملایری، مهدی روزبهانی، علیرضا خادمی، حسین شیروانی،
دوره ۳۳، شماره ۲۲۶ - ( ۸-۱۴۰۲ )
چکیده
سابقه و هدف: تومورهای مغزی از کشندهترین بدخیمیها میباشند و میتوانند بهطور مستقیم مغز را درگیر کنند که اغلب با اختلال در عملکردهای اجرایی و حافظه همراه است. هدف از این مطالعه تعیین اثربخشی تمرین استقامتی و مصرف نانوکورکومین برحافظه کوتاه مدت موشهای مبتلا به تومور مغزی گلیوبلاستومای مولتی فرم بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، ۳۵ سر موش صحرایی نر سالم نژاد ویستار بهطور تصادفی به ۷ گروه ۵ تایی شامل گروه کنترل سالم پایه، کنترل سالم ۴ هفته، کنترل سرطان پایه، کنترل سرطان ۴ هفته، گروه سرطان+ نانوکورکومین، سرطان+ تمرین و سرطان+ تمرین+ نانوکورکومین تقسیم شدند. یک هفته پس از تزریق سلولهای سرطانی در قشر پیشانی، همه حیوانات با انجام تست حافظه و همچنین گاواژ مکمل نانوکورکومین به میزان mg/kg۸۰ (۲۸ روز، ۵ روز در هفته) وارد برنامه اصلی تمرین بر روی نوارگردان (۴ هفته، ۱۸ متر بر دقیقه و ۳ روز در هفته) شدند. در پایان موشها قربانی، دادهها جمعآوری و نتایج با استفاده از آزمونهای آماری تحلیل واریانس یک طرفه و تعقیبی توکی آنالیز گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد تمرین استقامتی و مصرف نانوکورکومین به صورت معنیداری باعث کاهش حجم تومور درگروه سرطان+ تمرین+ نانوکورکومین شد(۰/۰۰۱ P=). همچنین سبب افزایش معنیدار حافظه کوتاه مدت درگروههای مورد مطالعه نسبت به گروه سرطان ۴ هفته گردید(۰/۰۰۱ P=).
استنتاج: براساس یافتههای مطالعه حاضر انجام تمرینات استقامتی به همراه مصرف نانوکورکومین، احتمالا میتواند علاوه برکاهش حجم تومور باعث بهبود حافظه کوتاه مدت در موشهای مبتلا به تومور مغزی شود.