جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای عملکرد شناختی

سعیده مهرآبادی، شهیده جهانیان سادات محله، انوشیروان کاظم نژاد،
دوره ۲۷، شماره ۱۴۷ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

سابقه و هدف: سندرم تخمدان پلیکیستیک (PCOS :Polycystic Ovarian Syndrome)، شایع‌ترین اختلال آندوکرین در سنین باروری با شیوع ۲۶-۲/۲ درصد است. این بیماری نشانههایی دارد که ممکن است با دیسترس روانی مرتبط باشد. بررسی تغییرات شناختی بیماران پلی‌کیستیک نتایج متفاوت و ضدونقیضی دارد. ممکن است عملکرد شناختی این بیماران متأثر از افسردگی و اضطراب باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان افسردگی و اضطراب این گروه از زنان و ارتباط آن با عملکرد شناختی، در مقایسه با افراد سالم انجام شد.

مواد و روش‌ها: این مطالعه مورد- شاهدی بر روی ۵۳ بیمار مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک که براساس معیارهای تشخیصی روتردام (Rotterdam) انتخاب شدند و ۵۰ زن سالم به‌عنوان گروه کنترل، صورت گرفت. آزمودنیها از نظر خلق افسرده و مضطرب، توسط پرسشنامه اضطراب و افسردگی بک ۲ (Beck Depression Inventory-II: BDI-II) بررسی شدند. همچنین، برای بررسی عملکرد شناختی از آزمون شناختی مونترال (MoCA :Montreal Cognitive Assessment) استفاده گردید. سپس، دادهها با استفاده از نرمافزار ۲۱ SPSS و آزمون‌های آماری t، Chi-square و همبستگی پیرسون تجزیه ‌و تحلیل شدند.

یافته‌ها: میانگین نمره افسردگی بک ۲ در گروه بیمار (۸۲/۹±۳۵/۲۰) از نظر آماری به‌طور معناداری بیشتر از گروه کنترل (۴۰/۸±۴۶/۱۴) بود (۰۰۱/۰P=). همچنین، بین میانگین نمرات اضطراب در گروه مورد (۴۴/۱۰±۳۵/۱۷) و گروه شاهد (۶۵/۹±۴۰/۱۲) اختلاف آماری معنی‎دار دیده شد (۰۱/۰P=). فراوانی خلق افسرده و مضطرب شدید در گروه بیمار (بهترتیب ۲/۳۰ درصد و ۴/۲۶ درصد) بیشتر از گروه کنترل (۶ درصد و ۱۲ درصد) و از نظر آماری معنی‎دار بود (۰۲/۰، ۰۰۷/۰P=). بین عملکرد شناختی و سطح افسردگی (۸۱/۰P=، ۰۳۳/۰-=r) و اضطراب (۲۶/۰P=، ۱۵/۰r=-) در بیمار مبتلا به سندرم تخمدان پلی‎کیستیک، ارتباط وجود نداشت.

استنتاج: خلق افسرده و مضطرب در مبتلایان به سندرم تخمدان پلیکیستیک شایع است؛ اما با وجود تعداد زیادی از گزارش‌های جهانی، ارتباطی بین سطح افسردگی و اضطراب با عملکرد شناختی در بیمار مبتلا به سندرم تخمدان پلی‎کیستیک دیده نشده است.


لاله علی پور، محمود موسی زاده، روانبخش اسمعیلی، هوشنگ اکبری، حامد چراغ مکانی، ویدا شفیع پور،
دوره ۳۰، شماره ۱۸۵ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده

سابقه و هدف: سکته مغزی شایعترین و ناتوانکنندهترین ضایعه نورولوژیکی در بزرگسالان است. تحریکات حسی زود هنگام و خانوادهمحور بعد از بروز سکته مغزی تاثیر مثبتی در روند بهبودی این بیماران دارد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر تحریکات حسی زودهنگام خانواده محور بر بهبودی عملکرد و ناتوانی بیماران سکته مغزی بود.
مواد و روشها: این کارآزمایی بالینی، بر۶۰ بیمار دچار اختلال هوشیاری ناشی از سکته مغزی (۸-۱۰(GCS= بستری در بخش ICU انجام شد. بیماران طبق بلوکبندی تصادفی به دو گروه ۳۰ نفره آزمون و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمون، مراقبتهای روتین بخش ICU و تحریکات حسی پنجگانه توسط اعضای خانواده به مدت ۱۴ روز و گروه کنترل تنها مراقبتهای روتین ICU دریافت نمودند. سطح هوشیاری بیماران قبل از شروع مداخله و در روزهای ۵، ۱۰ و ۱۵ با GCS و FOUR و میزان ناتوانی و عملکرد شناختی با DRS ارزیابی شدند.
یافتهها: تحریکات حسی انجام شده باعث افزایش معناداری در میانگین نمره عملکردشناختی بیماران در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل گردید (۰۰۱/۰P<). اندازه اثر عملکرد شناختی بعد از مداخله، بین دو گروه در روز ۵، ۱۰ و ۱۵ به ترتیب ۴۵/۰، ۹۵/۰ و ۰۹/۱ بود، در روز ۵ کم و در روزهای ۱۰ و ۱۵ زیاد بود. در سطح هوشیاری بیماران (۶۰۱/۰P=) و بهبودی عملکرد آنان (۷۱۰/۰P=) تفاوت معنادار آماری دیده نشد.
استنتاج: تحریکاتحسی زودهنگام خانواده محور در بیماران دچار اختلال هوشیاری ناشی از سکته مغزی، تنها سبب بهبودی در عملکرد شناختی گردید و در نمره کلی ناتوانی، بهبودی معناداری مشاهده نشد.
 
شماره ثبت کارآزمایی بالینی : ۶N۲۰۱۵۱۰۰۴۰۲۴۳۴۲IRCT
راضیه یوسفی‌نژاد، سیاوش اعتمادی نژاد، جمشید یزدانی چراتی، حانیه قاسمی، سلاله رمضانی، سید احسان سمائی،
دوره ۳۴، شماره ۲۳۵ - ( ۵-۱۴۰۳ )
چکیده


 سابقه و هدف: آلودگی صوتی، به‌عنوان صدایی ناخواسته و آزاردهنده که می‌تواند برسلامت و رفاه انسان تأثیر منفی بگذارد، به یکی از معضلات اساسی محیط زیست درجهان تبدیل شده است. این نوع آلودگی نه تنها آرامش وآسایش را از بین می‌برد، بلکه می‌تواند پیامدهای جدی برای سلامت جسمی و روانی انسان نیز به همراه داشته باشد. با وجود اهمیت موضوع مواجهه با عوامل زیان‌آور فیزیکی و تأثیر آن بر سلامت، مطالعات کمی در مورد سروصدای ناشی از ترافیک بر اساس شرایط موجود در شهرهای ایران انجام شده است. باتوجه ‌به اهمیت موضوع صدای ترافیک شهری، کمبود مطالعات داخلی در مورد ویژگی‌های آن و نحوه اثرگذاری آن برعملکرد شناختی و فیزیولوژیک افراد درمعرض و هم‌چنین اهمیت و نقش تعیین‌کننده در بروز اشتباهات و عملکردهای ذهنی، این پژوهش با هدف تعیین عملکرد فیزیولوژیک و ذهنی در مواجهه با آلودگی صوتی ناشی ازترافیک شهر ساری انجام شد.
مواد و روشها: این پژوهش نیمه‌تجربی و مداخله‌ای درتابستان سال ۱۴۰۱ بر روی ۴۰ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شد. شرایط ورود افراد به مطالعه جهت حذف عوامل مخدوش‌کننده تا حد امکان شامل قرار داشتن در محدوده سنی ۲۰ تا ۳۰ سال، برخورداری از سلامت شنوایی(داشتن افت شنوایی کم‌تر از ۲۵ دسی‌بل) و عدم سابقه مصرف داروهای خاص بود. تمامی آزمایش‌ها در اتاقک آکوستیک با ابعاد۲ ×۳ متر با دمای ۲۳ درجه سانتی‌گراد، رطوبت ۵۰ درصد و روشنایی ۴۰۰ لوکس صورت گرفت. اندازه‌گیری پارامترهای فیزیولوژیک (ضربان قلب، فشارخون و دمای عمقی بدن) در وضعیت آسایش آکوستیکی و مواجهه با سروصدای ترافیک انجام شده است. در این پژوهش بررسی عملکردهای شناختی توسط آزمون عملکرد پیوسته (CPT) در شرایط مواجهه و عدم مواجهه انجام‌گرفت. این آزمون با همبستگی ساختاری ۸۹/۰ توسط محققین برآورد شد. هم‌چنین تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های توصیفی و تحلیلی در نرم‌افزار SPSS v۲۴ انجام شده است.
یافتهها: براساس یافته‌های به‌دست‌آمده، ۵۲ درصـد از دانشـجویان مورد بررسی را دختران تشکیل دادند و میانگین سن افراد مورد مطالعه ۲۴/۲۳ سال با انحراف معیار ۹۹/۴ با حداقل ۱۹ و حداکثر ۳۸ سال بود.۳/۷۶ درصد شرکت‌کنندگان مجرد و ۷/۲۳ درصد آن‌ها متأهل بودند. براساس نتایج مواجهه افراد، میانگین تراز فشار صوت صدای ترافیک درگروه مواجهه dBA ۱۱/۰±۴۵/۷۵ گزارش شده است. هم‌چنین مشاهده گردید که ضربان قلب و دمای عمقی گروه مواجهه به‌طور معنی‌داری افزایش‌یافته است(۰۵/۰P<). میانگین خطای ارائه پاسخ و خطای حذف، در بین دو گروه کنترل و مواجهه، دارای اختلاف معنی‌داری بوده و میانگین این فاکتور در گروه کنترل کم‌تر بوده است. هم‌چنین زمان پاسخ در گروه مواجهه دارای اختلاف معنی‌داری با میانگین زمان واکنش در حالت عدم مواجهه دارد (۰۵/۰P<).
استنتاج: با توجه به گسترش روزافزون شهرنشینی و تراکم ترافیک در معابر و خیابان‌ها، سروصدای ناشی از ترافیک به عنوان یکی از معضلات اساسی جوامع مدرن، به‌طور اجتناب‌ناپذیری بر سلامت و ایمنی انسان‌ها تأثیر می‌گذارد. باتوجه ‌به اهمیت سروصدای ترافیک و مواجهه اجتناب‌ناپذیر با آن، ایجاد اختلالات در عملکردهای انسانی می‌تواند از نظر جنبه‌های بهداشتی و بروز پیامدهای ایمنی بسیار حائز اهمیت باشد؛ بنابراین توجه به ‌مواجهه با سروصدای ناشی از ترافیک، وضعیت عملکردی و عوامل تأثیرگذار در آن از طریق بررسی‌ها و تحقیقات لازم است.
 
مینا صفری، رامین شعبانی، علیرضا علمیه،
دوره ۳۵، شماره ۲۴۳ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده

سابقه و هدف: سالمندی فرآیندی پیچیده است که با اختلالات سلولی و مولکولی متعددی همراه بوده و به تدریج عملکردهای فیزیولوژیکی و شناختی را کاهش می‌دهد. در این میان، شیوع چاقی به‌عنوان یکی از عوامل تشدید این مشکلات در حال افزایش است. هدف این مطالعه بررسی تأثیر تمرین ترکیبی بر سطوح اینترلوکین ۱۰، فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF)، نسبت نوتروفیل به لنفوسیت، عملکرد شناختی و عملکرد راه رفتن در مردان سالمند چاق بود.
مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی، شامل ۴۰ مرد سالمند چاق (سن ۲/۸۴ ± ۶۱/۹۰ سال، شاخص توده بدنی ۱/۵۳ ± ۳۱/۰۱ کیلوگرم بر متر مربع) بود که به‌طور تصادفی به دو گروه مداخله (۲۰ نفر) و کنترل (۲۰ نفر) تقسیم شدند. گروه مداخله به مدت ۱۶ هفته، سه جلسه در هفته و هر جلسه ۹۰ دقیقه تمرین ترکیبی انجام دادند. ۴۸ ساعت قبل و بعد از تمرین مقادیر پلاسمایی اینترلوکین ۱۰، VEGF و نسبت نوتروفیل به لنفوسیت، عملکرد شناختی و عملکرد راه رفتن اندازه‌گیری شد. بررسی نرمال بودن دادهها با آزمون شاپیروویلک و تجزیه وتحلیل آنها با روش آماری t زوجی و آنکوا در سطح معنی‌داری کمتر از ۰۵/۰ با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۶ انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تمرین ترکیبی به طور معنی‌داری باعث بهبود عملکرد شناختی و راه رفتن در گروه تجربی شد (۰/۰۰۱ = P ). همچنین، سطوح اینترلوکین ۱۰ و VEGF در گروه تجربی افزایش یافت (۰/۰۰۱=P)، اما تفاوت معناداری در شاخص توده بدن و وزن بین دو گروه مشاهده نشد (۰/۰۵˃P). تغییرات معناداری در نسبت نوتروفیل به لنفوسیت در هیچ ‌یک از گروه‌ها مشاهده نشد (۰/۰۵ ˃ P).
استنتاج: این نتایج نشان می‌دهد که تمرینات ترکیبی می‌توانند به بهبود عملکرد شناختی و راه رفتن، همچنین افزایش سطوح اینترلوکین ۱۰ و VEGF در مردان سالمند چاق کمک کنند. با این حال، این شدت از تمرینات اثری بر نسبت نوتروفیل به لنفوسیت نداشت.
شماره ثبت کارآزمایی بالینی:  IRCT۲۰۲۰۰۵۰۹۰۴۷۳۷۲N۱

 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Mazandaran University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb