جستجو در مقالات منتشر شده


۸ نتیجه برای لیشمانیا ماژور

عبدالستار پقه، مهدی فخار، فاطمه مسگریان، شیرزاد غلامی، فرهاد بدیعی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۸۹ )
چکیده

سابقه و هدف: استان گلستان یکی از کانون‌های آندمیک لیشمانیوز پوستی محسوب می‌شود. هدف از این مطالعه ارزیابی روش PCR (واکنش زنجیره ای پلیمراز) اختصاصی بر روی اسلایدهای رنگ‌آمیزی شده بیماران به منظور تشخیص بیماری و شناسایی گونه‌های مختلف انگل لیشمانیا در بیماران مراجعه کننده به آزمایشگاه مرکز بهداشت شهرستان گنبد کاووس بود. مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی در سال ۱۳۸۹‌ صورت گرفت. تشخیص بیماری با تهیه اسمیر مستقیم از ضایعات پوستی و رنگ‌آمیزی گیمسا بود و در صورت منفی شدن آن، از روش PCR اختصاصی بر روی DNA کینتوپلاست (kDNA) استخراج شده از اسمیرهای مستقیم به منظور تعیین جنس و گونه انگل لیشمانیا استفاده شد. اطلاعات به‌دست آمده ثبت و توسط نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: در این مطالعه۳۰۳ بیمار مشکوک به لیشمانیوز پوستی مورد بررسی قرار گرفتند که نتیجه آزمایش مستقیم ۲۳۸ نفر (۵/۷۸ درصد) مثبت شد. همچنین با انجام روش PCR، بر روی ۶۵ گسترش مستقیم فاقد جسم لیشمن، در تعداد ۳۴ مورد (۳/۵۲ درصد)، DNA کینتوپلاست انگل لیشمانیا شناسایی شد. همچنین با استفاده از پرایمرهای اختصاصی گونه، انگل لیشمانیا در تمامی بیماران لیشمانیا ماژور بود. استنتاج: از آن‌جایی‌که در بسیاری از موارد اسمیر مستقیم، منفی گزارش می‌شود و این روش از حساسیت پایینی برخوردار است و از سوی دیگر PCR دارای حساسیت بالایی است، لذا پیشنهاد می‌شود در صورت مشکوک بودن به بیماری به‌ویژه در مناطق آندمیک، به منظور تشخیص دقیق‌تر و یا رد آن، لزوماً از روش PCR استفاده گردد.
هاجر ضیایی هزار جریبی، فاطمه غفاری فر، عبدالحسین دلیمی اصل، زهره شریفی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۸۹ )
چکیده

چکیده سابقه و هدف: ۲۲IL یک سایتوکین عضو خانواده ۱۰IL است که به وسیله سلول‌های NK و ۲۲ Th و ۱۷Th ایجاد می‌شود و اخیراً نقش ۲۲IL در ایجاد حفاظت و مکانیسم دفاع ذاتی، در کنترل عفونت‌های باکتریال، ویرال، هموستازی و ترمیم بافت ثابت شده است. لذا در این تحقیق اثر درمانی ۲۲IL بر زخم ناشی از لیشمانیاماژور در موشBALB/c بررسی شد. مواد و روش ها: ۲۴ سرموش BALB/c ماده ۸ هفته را با تعداد حداقل ۱۰۶×۲ پروماستیگوت انگل لیشمانیا ماژور L.major سویه استاندارد ایرانی MRHO/IR/۷۵/ER در فاز ایستا به میزان ۱۰۰ میکرولیتر ازطریق تلقیح زیرجلدی چالش نموده به سه گروه ۸ تایی موش‌ها ۲۲IL نوترکیب موشی را در دو دوز مختلف ml/ ng ۵ و ml/ ng ۱۰ به صورت IM تزریق نمودیم. بررسی ایمنی سلولاروهومورال با سنجش سایتوکین‌های ۴-IL و گاما اینترفرون و کشت سلول‌های لنفوسیت طحال و بررسی IgG۲a, IgG Totalبا روش الایزا و انجام روش رنگ سنجی MTT و بررسی‌های بالینی با اندازه‌گیری روند زخم، و طول عمر موش‌ها و ثبت مرگ و میر انجام شد. یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان می‌دهد که رشد زخم به‌صورت مشخص در گروه تحت درمان با ۲۲IL کاهش می‌یابد و بیشترین تأثیر در گروه تحت درمان با (ng۵( ۲۲IL بوده است. ng ۵-۲۲IL سبب افزایش تولید گاما اینترفرون و کاهش تولید اینترلوکین ۴ شده است نتایج آزمون LSD نشان می‌دهد که میزان گاما اینترفرون و IGg total گروه تحت درمان با ng ۵-۲۲IL با ۰۵/۰p< نسبت به سایر گروه‌ها معنی‌دار است و میزان ۴IL گروه تحت درمان با ng ۵-۲۲IL با ۰۵/۰p< نسبت به ng ۱۰-۲۲IL معنی‌دار نیست ولی با سایر گروه‌ها دارای اختلاف معنی‌داری است. میزان IGg۲a گروه تحت درمان با ng ۵-۲۲IL با ‌۰۵/۰p< نسبت به ng ۱۰-۲۲IL معنی‌دار نیست ولی باسایر گروه‌ها اختلاف معنی‌دار است. MTT در گروه دریافت‌کننده ng ۵-۲۲IL با ۰۵/۰p< نسبت به سایر گروه‌های تحت درمان معنی‌دار است. استنتاج: نتایج نشان می‌دهد که چون ng ۵-۲۲ IL با افزایش تولید گاما اینترفرون وکاهش تولید اینترلوکین ۴ سبب ایجاد پاسخ‌های سایتوکین Th۱ شده، سبب ایجاد پاسخ حفاظتی در مقابل انگل لیشمانیا می‌شود لذا اگر با داروهای ضدلیشمانیا تواماً تجویز شود شاید اثرات بهتری را در درمان بر علیه لیشمانیا فراهم کند.
یحیی معروفی، فاطمه غفاری‏فر، عبدالحسین دلیمی، زهره شریفی، زهیر حسن،
دوره ۲۲، شماره ۸۹ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه و هدف: لیشمانیا تک یاخته‌ایی تاژکدار عامل لیشمانیوزیس است و مشکل عمده سلامت در بسیاری از کشورها، به‌خصوص در کشورهای در حال توسعه است. کانتاریدین ترکیبی ترپنوئیدی است که در سوسک‌های خانواده Meloidae و Oedomeridae وجود دارد و ماده‌ایی تاول زاست که درسلول‌های سرطانی، مرگ برنامه‌ریزی شده را القاء می‌کند. این مطالعه جهت تعیین اثرکانتاریدین در القاء مرگ برنامه‏ریزی شده سلولی در پروماستیگوت و ماکروفاژ آلوده به لیشمانیا صورت گرفت. مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی اثر کانتاریدین با غلظت‏های ۵/۰ تا ۵۰ میکروگرم در میلی‏لیتر، بر پروماستیگوت لیشمانیا ماژور و غلظت‏های ۵۰ و ۲۰، ۵ میکروگرم در میلی‏لیتر بر ماکروفاژ آلوده به لیشمانیا ماژور در شرایط آزمایشگاهی پس از گذشت ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت، با فلوسایتومتری بررسی شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که کانتاریدین با غلظت ۵۰ و ۵/۰ میکروگرم در میلی‏لیتر دی متیل سولفوک ید (Dimethy۱ sulfoxid: DMSO) پس از۷۲ ساعت در پروماستیگوت‏ها به‏ترتیب ۵/۶۸ درصد کشندگی (۲۳/۶۳ درصد مرگ برنامه‏ریزی شده سلولی، ۲۷/۵ درصد مرگ برنامه‏ریزی شده تأخیری و صفر درصد نکروز) و ۲۹/۱۴ درصد کشندگی (۱۲/۱۳ مرگ برنامه‏ریزی شده، ۱۲/۱ درصد مرگ برنامه‏ریزی شده تأخیری و ۰۵/۰ درصد نکروز) می‏دهد. میزان کشندگی کانتاریدین ۵۰ و ۵ میکروگرم در میلی‏لیتر بر ماکروفاژ آلوده پس از گذشت ۴۸ ساعت به‏ترتیب ۸۱/۶۱ درصد (۴۲/۴۳ درصد مرگ برنامه‏ریزی شده سلولی، ۲۷/۱ درصد مرگ برنامه‏ریزی شده تأخیری و ۱۱/۱۷ درصد نکروز) و ۴۴/۴۴ درصد (۰۵/۳۱ درصد مرگ برنامه‏ریزی شده سلولی، ۰۸/۱۰ درصد نکروز و ۳۱/۳ درصد مرگ برنامه‏ریزی شده تأخیری) بود. همچنین میزان کشندگی کانتاریدین ۵۰ و ۵ میکروگرم در میلی‏لیتر بر ماکروفاژ غیرآلوده پس از گذشت ۴۸ ساعت به‏ترتیب ۳۴/۴۹ درصد (۳۵/۲۱ درصد مرگ برنامه‏ریزی شده سلولی، ۲۳/۴ درصد مرگ برنامه‏ریزی شده تأخیری و ۷۶/۲۳ درصد نکروز) و ۷۹/۴۳ درصد (۹/۳۴ درصد مرگ برنامه‏ریزی شده سلولی، ۲۷/۷ درصد نکروز و ۶۱/۱ درصد مرگ برنامه‏ریزی شده تأخیری) بود. استنتاج: نتایج نشان داد که کانتاریدین در زمان و غلظت های متفاوت باعث القای مرگ برنامه‏ریزی شده سلولی در پروماستیگوت‏های لیشمانیا ماژور و ماکروفاژ آلوده به لیشمانیا ماژور می‏شود.
عبدالستار پقه، مهدی فخار، فاطمه مسگریان، بهمن رحیمی اسبویی، فرهاد بدیعی،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۴ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده

سابقه و هدف: در سال‌های اخیر، موارد بروز بیماری لیشمانیوز پوستی در استان گلستان افزایش یافته است. از این‌رو، هدف مطالعه حاضر، بررسی روند بروز این بیماری در شهرستان گنبد کاووس بود. مواد و روش‌ها: این مطالعه مقطعی از فروردین سال ۱۳۸۸ تا پایان اسفند ۱۳۹۱ بر روی بیماران مراجعه کننده به آزمایشگاه مرکز بهداشت شهرستان گنبد کاووس انجام شد. تشخیص اولیه بیماری با تهیه گسترش مستقیم از ضایعات پوستی و سپس رنگ‌آمیزی با گیمسا بود. در ضمن، به منظور شناسایی گونه انگل، از روش PCR اختصاصی استفاده شد. یافته‌ها: در مجموع، تعداد ۱۳۹۸ نمونه بین سال‌های ۹۱-۱۳۸۸، مورد بررسی قرار گرفت که نتیجه آزمایش مستقیم ۹۴۶ نمونه (۶/۶۷ درصد) از نظر لیشمانیوز پوستی مثبت شد. از این تعداد، ۵۷۶ نفر (۸/۶۰ درصد) مذکر و ۳۷۰ نفر (۲/۳۹ درصد) مؤنث بودند. بیشترین موارد بیماری مربوط به سال ۱۳۸۸ با ۳۷۱ مورد (۲/۳۹ درصد) بود (۰۰۰۱/۰ > P). همچنین بیشترین فراوانی در گروه سنی زیر ۵ سال (۹/۳۵ درصد) و کمترین آن در گروه سنی بالای ۴۰ سال (۷/۰ درصد) بود. گونه انگل‌های لیشمانیای جدا شده از بیماران با استفاده از روش PCR (Polymerase chain reaction) اختصاصی لیشمانیا ماژور (L.major) تعیین گردید. استنتاج: نتایج مطالعه حاضر حاکی از افزایش میزان بروز بیماری در کودکان زیر ۵ سال بود. این مطلب، بیانگر بالا بودن میزان آندمیسیته بیماری در این منطقه می‌باشد؛ اگر چه با توجه به مداخلات انجام شده توسط مرکز بهداشت شهرستان گنبد کاووس، موارد جدید بیماری در سال ۱۳۹۱ کاهش یافته است.
هاجر ضیایی هزار جریبی، فاطمه غفاری‌فر، عبدالحسین دلیمی اصل، زهره شریفی، اوغل نیاز جرجانی،
دوره ۲۳، شماره ۱۱۰ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده

سابقه و هدف: تحقیقات قبلی، پلاسمید حاوی ژن TSA (Thiol-specific antioxidant) را به عنوان واکسن مفید در لیشمانیوز جلدی ناشی از لیشمانیا ماژور پیشنهاد داده بود. به تازگی نقش اینترلوکین-۲۲ (۲۲IL) در ترمیم بافت ثابت شده است. در این تحقیق اثر سیتوکین ۲۲IL به همراه پلاسمید کد کننده پروتئین TSA لیشمانیا ماژور در موش BALB/c بررسی شد. مواد و روش‌ها: از پلاسمید نوترکیب ۳pcDNA حاوی ژن کد کننده پروتئین (pcTSA) TSA لیشمانیا ماژور، همراه با سیتوکین ۲۲IL استفاده شد. ۶۰ سر موش ماده BALB/c به ۴ گروه ۱۵‌تایی تقسیم شدند. گروه‌های شاهد PBS و ۳pcDNA دریافت کردند و یک گروه از موش‌ها در سه نوبت با پلاسمید حاوی ژن TSA به صورت IM (Intramuscular) واکسینه شدند. گروه چهارم موش‌ها علاوه بر پلاسمید حاوی ژن TSA، پروتئین ۲۲IL را نیز دریافت نمودند. سنجش ایمنی سلولار با اندازه‌گیری سیتوکین‌های ۴IL و گامااینترفرون و تست MTT و بررسی ایمنی هومورال با اندازه‌گیری ۱IgG، a۲IgG و IgG total با روش ELISA (Enzyme-linked immunosorbent assay) انجام گرفت. اندازه‌گیری قطر زخم، طول عمر و وزن موش‌ها نیز انجام شد. یافته‌ها: استفاده توأم از پلاسمید حاوی ژن کد کننده پروتئین TSA همراه با ۲۲IL به صورت معنی‌داری باعث افزایش میانگین گامااینترفرون و کاهش میانگین ۴IL- نسبت به سایر گروه‌ها شد؛ در حالی که میزان مرگ و میر در هفته ۲۷ بعد از چالش برای گروه‌های شاهد ۱۰۰ درصد و میزان بقا برای گروه‌های ۲۲IL + pcTSA و pcTSA به میزان ۸۰ درصد بود. گروه ۲۲IL + pcTSA بالاترین وزن را در هفته ۳۰ داشت. ۲۲IL + pcTSA با داشتن زخم کوچک‌تر نسبت به pcTSA و گروه‌های شاهد دارای اختلاف معنی‌داری با گروه‌های فوق بود. استنتاج: نتایج به دست آمده کارایی pcTSA توأم با ۲۲IL را در بهبود اثر واکسیناسیون لیشمانیوز جلدی نشان می‌دهد.
حسین پازوکی قوهه، عبدالستار پقه، مهدی فخار، غفور توکلی، عیسی نظر، مریم کیانی،
دوره ۲۶، شماره ۱۴۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

سابقه و هدف: در سال‌های اخیر موارد اسپورادیک لیشمانیوز پوستی از برخی مناطق شهرستان پاکدشت، واقع در جنوب شرقی شهر تهران، گزارش شده است. لذا هدف از این مطالعه، بررسی روند شیوع این بیماری و شناسایی گونه‌های لیشمانیا در شهرستان پاکدشت بود.

مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی مقطعی از ابتدای فروردین ماه ۱۳۸۸ تا پایان آبان ماه ۱۳۹۳ بر روی افراد مشکوک به لیشمانیوز پوستی مراجعه کننده به آزمایشگاه مرکز بهداشت شهرستان پاکدشت صورت گرفت. تشخیص بیماری با تهیه اسمیر مستقیم از ضایعات پوستی و رنگ‌آمیزی گیمسا انجام گرفت. پس از استخراج DNA کینتوپلاستی از روی اسلایدهای با روش فنل کلروفرم ایزوآمیل الکل، از روش PCR اختصاصی برای تعیین گونه انگل، استفاده گردید.

یافته‌ها: از مجموع ۹۶ مورد مشکوک بیماری، در ۵۷ مورد (۴/۵۹ درصد) اجسام لیشمن شناسایی شد. از این تعداد، ۳۷ نفر مذکر (۹/۶۴ درصد) و ۲۰ نفر مونث (۱/۳۵ درصد) بودند. بیش‌ترین موارد بیماری مربوط به سال ۱۳۹۱ با ۳۱ مورد (۴/۵۴ درصد) و مربوط به ماه‌های مهر و آبان بوده است. بیش‌ترین فراوانی (۲/۳۰ درصد) در گروه سنی کم‌تر از ۱۰ سال و کم‌ترین فراوانی (۶/۱۳ درصد) در گروه سنی ۱۰ تا ۲۰ سال بود. هم‌چنین اغلب بیماران سابقه مسافرت به منطقه آندمیک سبزوار (استان خراسان رضوی) را داشته‌اند و شغل اغلب آن‌ها کارگری بود. در این مطالعه، گونه انگل شناسایی شده در تمام بیماران، لیشمانیا ماژور بود.

استنتاج: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می‌رسد که شهرستان پاکدشت کانون بیماری لیشمانیوز پوستی نبوده و ابتلا به این بیماری به دنبال مسافرت افراد به کانون‌های بومی بیماری صورت گرفته است.


عبدالمجید فتی، الهام مقدس، عبدالرحیم رضایی، آتیه ابدالی، لیدا جراحی، سید علی اکبر شمسیان،
دوره ۲۷، شماره ۱۵۸ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده

سابقه و هدف: لیشمانیوز پوستی در مناطق مختلفی از جهان به خصوص ایران اندمیک است. از مناطق مختلف استان خراسان کانون‌های لیشمانیازیس زئونوتیک و انتروپونتیک با شیوع متفاوت گزارش شده است.. تا کنون هیچ مطالعه‌ای در شهرستان فریمان روی گونه‌های این انگل انجام نشده است،  این مطالعه با هدف بررسی ژنوتایپنگ انگل در این منطقه انجام شده است.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی- مقطعی روی ۵۰ فرد مشکوک به لیشمانیوز پوستی در شهرستان فریمان طی سال های ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۵ صورت گرفت. بعد از رنگ‌آمیزی و مشاهده میکروسکوپی سطح تمامی لام‌ها جهت استخراج DNA تراشیده شد و به روش (PCR) Polymerase chain reaction تعیین گونه انجام گرفت.
یافتهها: از ۵۰ فرد مشکوک به بیماری لیشمانیوز، ۴۰ نفر(۸۰درصد) به صورت مشاهدات میکروسکوپی و ۴۲ نفر (۸۴درصد) به روش مولکولی آلوده به انگل لیشمانیا تشخیص داده شدند که ۱۳ مورد (۳۱درصد) به لیشمانیا تروپیکا و ۲۹ مورد (۶۹درصد) به لیشمانیا ماژور مبتلا بودند. دو لام منفی از نظر میکروسکوپی با روش PCR مثبت نشان داده شدند. بیشترین سن افراد مبتلا بین ۱۱تا۲۰ سال با فراوانی ۶/۲۸ درصد بود و بیشترین محل زخمهای لیشمانیایی در دست (۱/۳۸درصد) و به شکل اولسراتیو (۵۸ درصد) قرار داشت. از ۱۳ بیمار لیشمانیا تروپیکا ۷۵ درصد و ۲۵ درصد به ترتیب در شهر و روستا زندگی میکردند. همچنین از ۲۹ بیمار مبتلا به لیشمانیا ماژور ۲/۱۷ و ۸/۸۲ درصد به ترتیب در شهر و روستا بودند (۰۰۴/۰ p= ).
استنتاج: شهرستان فریمان به عنوان یک کانون لیشمانیازیس زئونوتیک  با گونه غالب لیشمانیا ماژور میباشد. مطالعه بیشتر روی ناقلین و مخازن بیماری جهت کنترل و و یافتن راههایی جهت کاهش تعداد مبتلایان ضروری به نظر میرسد.
 
علی نیاپور، شهاب بهلولی، مرضیه شریفی پاسندی، بهنام محمدی قلعه بین،
دوره ۲۸، شماره ۱۶۵ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده

سابقه و هدف: درمان لیشمانیوز به دلیل عوارض جانبی متعدد و ایجاد مقاومت دارویی نسبت به داروهای
خط اول درمان با پیچیدگی‌هایی همراه شده است. با توجه به اثر سیتوتوکسیک و ضد سرطانی عصاره
سیاه تخمه، این مطالعه با هدف ارزیابی اثرات ضد لیشمانیایی با استفاده از روش رنگ سنجی

MTT (۳-(۴,۵-dimethylthiazol-۲-yl)-۲,۵-diphenyltetrazolium bromide) و شمارش سلولی انجام گرفت.
مواد و روشها: تعداد ۱۰۶×۵/۲ پروماستیگوت لیشمانیا ماژور در فاز ایستا به هر چاهک از پلیت های ۹۶ خانه اضافه شد. عصاره سیاه تخمه در رقت های افزایشی (۴/۲ ۰۵/۰ میلی‌گرم بر میلی‌لیتر) به چاهک‌ها افزوده و به مدت ۴۸ ساعت در دمای ۲۵ درجه سانتی گراد انکوبه شد. از داروی گلوکانتیم به عنوان کنترل استفاده شد. پس از سانتریفیوژ، محلول رویی خارج و۵۰ میکرولیتر MTT اضافه گردید. بعد از سه ساعت انکوباسیون، محلول رویی جدا و حلال  DMSO افزوده شد. جذب نوری با دستگاه الیزا ریدر قرائت گردید. از روش رنگ آمیزی تریپان بلو برای ارزیابی اثر عصاره سیاه تخمه روی پروماستیگوت‌های لیشمانیا ماژور استفاده گردید.
یافتهها: عصاره سیاه تخمه به صورت وابسته به دوز باعث کاهش درصد زنده مانی پروماستیگوت‌های لیشمانیا ماژور شد که در مقایسه با گروه کنترل تفاوت آماری معنی‌دار داشت (۰۵/۰p<). در روش MTT، IC۵۰  عصاره بر روی پروماستیگوتهای انگل لیشمانیا ماژور ۳۶۵/۰ و گلوکانتیم ۰۱/۷۱ میلیگرم در میلی لیتر به دست آمد.
استنتاج: عصاره آبی سیاه تخمه نسبت به گلوکانتیم تاثیر بسیار قویتری روی اشکال پروماستیگوت لیشمانیا ماژور دارد.
 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Mazandaran University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb