جستجو در مقالات منتشر شده


۱۱ نتیجه برای مالتیپل اسکلروزیس

عالیا صابری، سیدعلی رودباری، حمیدرضا حاتمیان، شاهرخ یوسف‌زاده، ملیحه شهبازی‌اکبری، احسان کاظم‌نژاد،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۸۹ )
چکیده

سابقه و هدف: مالتیپل اسکلروزیس (MS) یکی از بیماری سیستم‌های اعصاب مرکزی بوده و به‌ندرت با تشنج همراه است. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی انواع MS درمبتلایان به MS با و بدون تشنج می‌باشد. مواد و روش‌ها: این مطالعه مقطعی توصیفی از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۸۹ بر روی مبتلایان بهMS در گیلان انجام شد. مشخصات دموگرافیک و نوع MS بیماران جمع‌آوری و داده‌ها به روش‌های کای دو، T و رگرسیون لوجستیک در نرم‌افزار ۱۷ SPSS آنالیز شدند. یافته‌ها: از ۲۰۹ بیمار مبتلا به MS (۱/۷۴ درصد زن و ۹/۲۵ درصد مرد)، ۱۳ نفر (۲/۶۹ درصد زن و ۸/۳۰ درصد مرد) تشنج بالینی هم داشتند. میانگین سن بیماران، سن شروع بیماری و EDSS در گروه‌های با و بدون تشنج بالینی به ترتیب ۶/۸ ± ۳۴ و ۸/۹±۲/۳۳ سال، ۸/۱۱±۱۸/۲۶ و ۰۵/۸±۹۶/۲۷ سال و ۵/۲±۲/۴ و ۵/۱±۶/۴ بود که تفاوت معنی داری بین میانگین های فوق در دو گروه وجود نداشت (۰۵/۰p>). شیوع نوع عودکننده- فروکش‌کننده (RRMS)، پیشرونده ثانویه (SPMS) و اولیه(PPMS) در بیماران بدون تشنج به ترتیب ۱/۸۰ درصد، ۷/۱۱ درصد و ۲/۸ درصد و در مبتلایان به تشنج به ترتیب ۵/۳۸ درصد، ۸/۵۳ درصد و ۷/۷ درصد بوده که تفاوت آماری معنی‌دار بود(۰۵/۰p<). تشنج؛ شانس SPMS را ۹۴/۸ (۵۱/۲-۷۷/۳۱ : ۹۵% CI) برابر بیشتر و شانس RRMS را ۰۴/۷ (۹۶/۱-۵۷/۲۸ : ۹۵% CI) برابر کمتر می‌کند. همچنین SPMS نسبت به RRMS شانس بروز تشنج را ۱۶/۱۰ (۶۵/۲-۸۸/۳۸ : ۹۵% CI) برابر می‌کند. استنتاج: نوع پیشرونده ثانویه MS در بیماران مبتلا به MS همراه با تشنج شایع‌تر است و تشنج، یک پیش‌بینی‌کننده مثبت برای پیشرفت بیماری MS می‌باشد.
فرهاد مشایخی ، مهدیه فرجی ، سیده زهرا موسوی بنه حور،
دوره ۲۲، شماره ۸۷ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه و هدف: اولیگودندروسیت‌ها مسئول تولید میلین در سیستم عصبی مرکزی هستند. فاکتورهای رونویسی نظیر Olig۱ و Olig۲ در تنظیم تکوین سلول‌های اجدادی اولیگودندروسیت نقش مهمی دارند. مهمترین پروتئین سازنده میلین، پروتئین اصلی میلین (Myelin Basic Protein=MBP) است. فاکتور مهارکننده لوکمیا (Leukemia Inhibitory Factor=LIF) نقش مهمی در تـولیــد میلین و پـاتـولــوژی مـالتیپــل اسکلـــروزیـس (Multiple Sclerosis=MS) دارند. در این مطالعه به بررسی اثر LIF بر بیان MBP،Olig۱ و Olig۲ در کورتکس مغز موش‌هایی پرداخته شده است که به‌طور تجربی به MS مبتلا شده‌اند. مواد و روش‌ها: ایجاد MS در موش‌ها با دادن cuprizone برای مدت پنج هفته القاء گردید. سپس این موش‌ها به سه گروه تقسیم شدند: به گروه اول ۲۵ میکروگرم بر کیلوگرم وزن بدن LIF و به گروه دوم سرم فیزیولوژی (گروه شم) به‌صورت داخل صفاقی به‌طور روزانه و به مدت شش هفته داده شد. به گروه سوم هیچ‌گونه تزریقی انجام نشد (گروه کنترل). شش هفته بعد از تزریق، از کورتکس مغز آن‌ها عصاره تهیه و به کمک وسترن بلات میزان بیان MBP، Olig۱ و Olig۲ مطالعه شد. یافته‌ها: بررسی نمونه‌ها با روش وسترن بلات نشان داد که میزان بیان MBP، Olig۱ و Olig۲ در کورتکس مغز موش‌های مورد بررسی در گروه تزریق شده با LIF در مقایسه با گروه کنترل و شم به‌طور معنی‌داری افزایش یافته بود (۰۰۱/۰p<). استنتاج: نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که LIF نه فقط باعث افزایش فاکتورهای کپی‌برداری نظیر Olig۱ و Olig۲ در اولیگودندروسیت‌ها و در نتیجه فعال شدن این سلول‌ها و افزایش بیان MBP شده و در تولید میلین نقش دارد، بلکه ممکن است نقش مهمی در پاتوفیزیولوژی بیماری MS بازی کند.
سمیرا عمرانی، بهرام میرزائیان، حامد آقاباقری، رمضان حسن زاده، محمود عابدینی،
دوره ۲۲، شماره ۹۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه و هدف: مالتیپل اسکلروزیس (M.S) جزء گروهی از بیماری‌های سیستم عصبی است که با تخریب غلاف میلین راه‌های عصبی همراه است. عوارض این بیماری به دلیل ماهیت ناتوان کننده آن تمام جنبه‌های زندگی فرد مبتلا را در بر می‌گیرد و در نتیجه امید به زندگی بیمار را کاهش می‌دهد. کاهش امید به زندگی درتشدید بیماری‌های مزمن از جمله مالتیپل اسکلروزیس نقش چشمگیری دارد. این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری (Cognitive behavioral therapy: CBT) بر امید به زندگی این بیماران انجام شده است. مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع مداخله ای همراه با گروه آزمایش و گواه بود. آزمودنی‌ها در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و یک پیگیری یک ماهه مورد ارزیابی قرار گرفتند. تعداد ۳۰ بیمار مبتلا به M.S مراجعه‌کننده به بیمارستان بوعلی سینای شهر ساری انتخاب و به شیوه تصادفی به گروه‌های آزمایش و گواه تقسیم شدند (هر گروه ۱۵ نفر). آزمودنی‌های گروه آزمایش یک دوره ۱۲ جلسه‌ای گروه درمانی شناختی- رفتاری را در طول ۳ ماه دریافت کردند و گروه گواه در این مدت در لیست انتظار درمان قرار گرفتند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها، آزمون امید به زندگی حلاجیان (۱۳۸۹) بود. یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد که میانگین نمرات امید به زندگی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون و پیگیری به صورت معنی‌داری افزایش یافته است (۰۰۰۱/۰p<). استنتاج: با توجه به اثر بخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر افزایش امید به زندگی بیماران مبتلا به M.S به نظر می‌رسد که گنجاندن دوره گروه درمانی شناختی- رفتاری در فرایند درمان بیماران مبتلا به M.S می‌تواند به سلامت روان این بیماران به ویژه افزایش امید به زندگی آن‌ها منجر شود.
نازنین رزازیان، فرید نجفی، پریا مهدوی، عباس آقایی،
دوره ۲۳، شماره ۱۱۰ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده

سابقه و هدف: بیماری مالتیپل اسکلروزیس (Multiple sclerosis یا MS) یک بیماری خودایمنی سیستم عصبی مرکزی می‌باشد. حدود نیمی از افراد مبتلا به این بیماری داشتن مشکلات خواب را گزارش نموده‌اند. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی فراوانی اختلالات خواب در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس شهر کرمانشاه در سال ۱۳۹۰ بود. مواد و روش‌ها: این مطالعه به صورت مقطعی بر روی مبتلایان به بیماری ام اس (MS) شهرستان کرمانشاه انجام گرفت. بر این اساس از بین لیست انجمن ام اس، ۱۲۰ نفر از مبتلایان انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه، پرسش‌نامه‌ای دو بخشی بود. بخش اول پرسش‌نامه محقق ساخته و شامل مشخصات دموگرافیک بیماران و بخش دوم پرسش‌نامه GSA (Global sleep assessment) بود که روایی و پایایی آن جهت ارزیابی اختلالات خواب به تأیید رسید. یافته‌ها: میانگین سنی بیماران ۱۳/۹ ± ۶۸/۳۴ سال و میانگین طول مدت ابتلا به بیماری ۵۷/۵ ± ۲۸/۹ سال بود. ۳/۷۳ درصد بیماران را زنان و ۷/۲۶ درصد را مردان تشکیل می‌دادند. بیش از ۸۷ درصد از افراد تحت مطالعه به گونه‌ای از مشکلات خواب رنج می‌بردند و بیشترین فراوانی مربوط به اضطراب، اختلال در شروع خواب و مشکل در تداوم خواب بود. هر کدام از ویژگی‌های افراد از قبیل جنس، وضعیت تأهل، میزان تحصیلات، وضعیت شغلی و نوع بیماری بر انواع خاصی از اختلالات مرتبط با خواب تأثیرگذار بود. استنتاج: نتایج این مطالعه نشانگر آن است که اکثر افراد مبتلا به ام اس به نحوی با مشکلات مرتبط با خواب درگیر می‌باشند که این مسأله به شدت می‌تواند بر فعالیت‌های روزمره و ارتباطات اجتماعی و به طور کلی کیفیت زندگی این افراد تأثیرگذار باشد.
زهره خسروی دهقی، نرگس آبروی، مرجان عابدی، سهیلا رهگذر،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۳ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده

سابقه و هدف: MDR۱ امروزه به عنوان شناخته شده‌ترین ترانسپورتر دخیل در مقاومت دارویی در سرطان‌های مختلف مورد توجه قرار گرفته، اما اهمیت این پروتئین در سیستم‌های مختلف بدن و نقش عملکردی آن در سایر بیماری‌ها کم‌تر مورد بررسی واقع شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی نقشMDR۱ در سیستم ایمنی و نیز اختلالات عصبی، و امکان استفاده از این پروتئین در درمان بیماری‌های مرتبط می‌باشد. مواد و روش‌ها: مقاله حاضر با استفاده از پایگاه‌های اطلاعاتی Pubmed،Google scholar ، ScienceDirect و Elsevier به بررسی ۶۸ مقاله معتبر داخلی و خارجی که در بازه زمانی سال‌های ۱۹۹۸تا ۲۰۱۴ منتشر شده می‌پردازد و در مواردی به تجاربی که گروه ما در دانشگاه اصفهان در خصوص این پروتئین به دست آورده اشاره می شود. یافته‌ها: بیان پروتئین MDR۱ در بلوغ سلول‌های دندریتیک و مهاجرت به گره‌های لنفاوی، و هم‌چنین در فرآیند فعال شدن لنفوسیت‌های T نوع CD۸+ و CD۴+افزایش می‌یابد. در مقایسه با سایر جمعیت‌های لوکوسیتی، سلول‌های NK دارای بالاترین سطح بیان برای MDR۱ می‌باشند. فعالیت این پروتئین در سلول‌های naive B گزارش شده هم‌چنین در سلول‌های اندوتلیال مویرگی مغز، درگیر در ایجاد سد خونی - مغزی، به منظور جلوگیری از ورود مولکول های کوچک دارویی و التهابی به داخل سیستم عصبی مرکزی، مشاهده می‌شود. این فعالیت در بیماری‌های گوناگون تخریب کننده سیستم ایمنی کاهش می‌یابد. استنتاج: این مطالعه به شناسایی اهمیت و عملکرد بیان پروتئین MDR۱ در سلول‌های سیستم ایمنی و اندوتلیال مویرگی مغز پرداخته است. نقش این پروتئین و عملکرد تغییر یافته آن در بیماری‌های گوناگون تخریب کننده سیستم ایمنی و عصبی، به تفصیل بیان شده است.بی شک شناخت جامع نقش چندجانبه پروتئین MDR۱ در تلاش جهت درمان این اختلالات، راه‌گشا خواهد بود.
زهرا مرادی شهربابک، کریم عسگری، حسین مولوی،
دوره ۲۵، شماره ۱۲۳ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

سابقه و هدف: بیماری مالتیپل اسکلروزیس یکی از مهم‌ترین اختلالات سیستم عصبی مرکزی است و با وجود این که اختلالات شناختی عمده در این بیماری تشخیص داده شده‌اند، اما مشکلات شناختی ضعیف و حتی متوسط در این دسته از بیماران مورد توجه چندانی نبوده است. در پژوهش حاضر هدف مقایسه حافظه و هیجان در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس و افراد سالم بود. مواد و روش‌ها: در یک روش علی- مقایسه‌ای پس‌رویدادی و با استفاده از نمونه‌گیری تصادفی از بین تمام بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیسی که در مرکز ام.اس بیمارستان الزهرا اصفهان بودند، ۱۶۷ نفر به عنوان گروه بیمار انتخاب شدند و ۶۸ نفر از همراهان بیماران هم جزو گروه سالم قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش تست نشانه- چهره در ۹۰ و ۳۰۰ ثانیه، تست جمع زدن اعداد متوالی به صورت شنیداری و پرسشنامه روان‌عصب‌شناختی همراه بیمار بود. برای تحلیل داده‌ها از نرم افزار SPSS استفاده و علاوه بر آمار توصیفی از ضریب همبستگی اسپیرمن، تحلیل کوواریانس و مانوا استفاده شد. یافته‌ها: نتایج حاصل از تحلیل عوامل و تحلیل واریانس چندمتغیره حاکی از آن بود که تفاوت دو گروه سالم و بیمار با توجه به سه متغیر تست‌‌های نشانه- چهره در ۹۰ و ۳۰۰ ثانیه و تست جمع زدن اعداد متوالی به صورت شنیداری معنادار بود (۰۰۰۱/۰p<). در تست های نشانه چهره در ۹۰ و ۳۰۰ ثانیه، میانگین گروه بیمار بیش‌تر بود، اما در تست جمع زدن اعداد متوالی به صورت شنیداری گروه سالم نمرات بالاتری کسب کردند. ولی در مورد پرسشنامه روان‌عصب‌شناختی همراه بیمار تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد (۷۶/۰= p). استنتاج: آسیب‌های حافظه و هیجان در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس به راحتی به کمک آزمون‌های استفاده شده در این مطالعه قابل ارزیابی است و این آزمون ها ابزار ساده و مفیدی را به بالین‌گرها و نورولوژیست‌ها معرفی می‌کند.
محمود عابدینی، معصومه پاک سرشت، علیرضا رفیعی، رضا ولدان، ام البنین امجدی، رضوان خواجوی، سعید عابدیان کناری، رضا حبیبی ساروی،
دوره ۲۵، شماره ۱۳۲ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

سابقه و هدف: بیماری مالتیپل اسکلروزیس (MS) یکی از شایع‌ترین اختلالات عصبی و عامل غیر تروماتیک ناتوانی در جوانان اکثر کشورها می‌باشد. MS نوعی بیماری خود ایمنی است که با درگیری سیستم اعصاب مرکزی منجر به بروز علائم و عوارض گوناگونی می‌گردد. شیوع این علائم در مناطق مختلف و سن ابتلادر مبتلایان به این بیماری متغیر بوده است لذا این مطالعه با هدف ارزیابی وضعیت دموگرافیک، بالینی و فاکتورهای خطر بیماران مبتلا به MS انجام شده است.

مواد و روش‌ها: مطالعه توصیفی- مقطعی حاضر روی ۱۵۲ نفر از بیماران مبتلا به MS انجام شد که از اردیبهشت ۹۲ ۱۳تا تیرماه ۱۳۹۳وارد مطالعه شدند. تشخیص بیماری MS بر اساس تست‌های آزمایشگاهی و علائم بالینی و تایید قطعی آن بر اساس کرایتریای مک دونالد انجام گرفت. اطلاعات به دست آمده در پرسش‌نامه ثبت گردید و مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت.

یافته‌ها: میانگین سنی بیماران ۳/۷ ± ۶/۳۱ سال بود و نسبت فراوانی زنان به مردان بیش از ۳ برابر بود و اکثر زنان مبتلا، متأهل بودند. بیش‌تر بیماران مبتلا به فرم خفیف بیماری بودند (۴/۸۶ درصد)، ۲/۲۱درصد سابقه خانوادگی درجه ۱و۲ بیماری MS و ۹۴ درصد ضایعات پلاک در تصویر MRI داشتند. ۷/۴۵ درصد از مبتلایان علائم بی‌حسی و ۸/۴۳ درصد مشکلات بینایی داشتند اما افسردگی در ۳/۹درصد از مبتلایان دیده شد. اختلالات بینایی، اولین علامت بیماری در اکثر بیماران (۳/۴۱ درصد) است. از بین علائم مربوط به بیماری، تنها علامت ضعف و اختلالات جنسی در هر سه فرم بیماری (عود کننده- بهبود یابنده، پیشرونده اولیه و ثانویه) ازلحاظ آماری تفاوت معناداری داشت (به ترتیب ۰۵/۰p= و ۰۲/۰p=) که ضعف در بیماران با افزایش وخامت بیماری تشدید می‌گردد اما در سایر علائم تفاوت معنی‌داری میان سه فرم بیماری مشاهده نگردید.

استنتاج: ویژگی‌های بالینی و اپیدمیولوژیکی MS در استان مازندران در مقایسه با جهان و سایر مراکز انجام‌گرفته مشابهت داشته است. راه‌اندازی ثبت نظام‌مند بیماری MS در کشور می‌تواند اطلاعات بیش‌تری در خصوص وضعیت این بیماران ازنظر دموگرافیک، بالینی، نوع درمان و پاسخ به درمان فراهم نماید اما با توجه به بالا بودن شیوع فامیلی بیماری MS در استان مازندران نسبت به سایر مناطق کشور، بررسی‌های بیش تر خصوصاً در زمینه ژنتیک ضرورت می‌یابد.


مریم عبدالهی، محمدرضا حق شناس، علیرضا رفیعی، محمود عابدینی،
دوره ۲۶، شماره ۱۴۰ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

سابقه و هدف: مالتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری التهابی پیچیده سیستم عصبی مرکزی است که خود ایمنی علیه میلین در ایجاد این بیماری نقش دارد. میزان شیوع بیماری MS، از هر ۱۰۰۰۰۰ نفر نزدیک به ۵۲ نفر گزارش شده است. وابستگی MS با عفونت اپشتین بار ویروس (EBV) به خوبی مستند شده است ولی در مطالعات انجام شده نتایج متفاوتی گزارش شده است. هدف از این مطالعه تعیین شیوع آنتی‌بادی IgM و IgG علیه آنتی ژن کپسید EBV در سرم افراد مبتلا به MS و مقایسه آن در افراد سالم بوده است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه مورد- شاهدی که در مرکز آموزشی درمانی بوعلی سینا ساری طی سال‌های ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۴ انجام شده است، میزان شیوع آنتی‌بادی IgG وIgM علیه EBV-CA توسط کیت الایزا در ۴۵ بیمار مبتلا به MS و ۴۵ نمونه فرد سالم از نظر بیماری MS به عنوان کنترل ارزیابی و با هم مقایسه گردید.

یافته‌ها: در این مطالعه ۱۰۰ درصد نمونه‌های بیماران مبتلا به MS از نظر آنتی‌بادی IgG بر ضد آنتی ژن کپسید EBV مثبت بودند در حالی که ۸۵ درصد از نمونه‌های گروه کنترل از نظر آنتی‌بادی IgG بر ضد آنتی ژن کپسید EBV مثبت بوده‌اند. هم‌چنین ۳/۱۳ درصد نمونه‌های بیماران مبتلا به MS از نظر IgM بر ضد آنتی‌ژن کپسید EBV مثبت بودند در حالی تمام نمونه‌های گروه کنترل از نظر IgM منفی بوده‌اند.

استنتاج: نتایج نشان داد که میزان IgM در نمونه‌های بیماران مبتلا به MS در مقایسه با نمونه‌های افراد غیر بیمار برعلیه پروتئین VCA ویروس EBV بیش‌تر می‌باشد.


فاطمه سرگلزایی جوان، محمدعلی میرشکار، محمدرضا شهرکی،
دوره ۲۹، شماره ۱۸۰ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

سابقه و هدف: ام اس به عنوان یک بیماری خود ایمنی، شایع‌ترین بیماری التهابی دمیلینه در افراد جوان است که روی سیستم اعصاب مرکزی تأثیر میگذارد. در این مطالعه، با توجه به اثر آنتیاکسیدانی و حفاظت نورونی میریسیترین، اثر تجویز این ماده بر نقایص شناختی در مدل موش صحرایی مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، چهل سر موش صحرایی نژاد ویستار به پنج گروه مختلف تقسیم شدند. از تزریق داخل هیپوکمپی ۳ میکرو لیتر اتیدیوم بروماید ۰۱/۰ درصد، با استفاده از سرنگ همیلتون جهت القای دملیناسیون استفاده شد. داروی میریسیترین به میزان ۵ میلیگرم/کیلوگرم به مدت ۷ روز به صورت داخل صفاقی بعد از القای دمیلیناسیون تزریق گردید. اندازهگیری حافظه اجتنابی غیر فعال در دستگاه شاتل باکس، حافظه فضایی با دستگاه ماز آبی موریس و میزان تعادل با دستگاه روتارود انجام شد. همچنین سطح هیپوکمپی مالون دیآلدئید (MDA )، فاکتور نکوز دهنده توموری آلفا (TNF-α) و ظرفیت تام آنتیاکسیدانی (TAC) اندازهگیری شد.
یافتهها: تزریق اتیدیوم بروماید موجب افزایش معنی دار سطح هیپوکمپی MDA وTNF-α  و کاهش فعالیت ظرفیت تام آنتی اکسیدانی هیپوکمپ شد (۰۰۱/۰ < P). تیمار میریسیترین از کاهش ظرفیت آنتیاکسیدانی و افزایش سطوح هیپوکمپی MDA وTNF-α  ناشی از اتیدیوم بروماید به طور معنیداری ممانعت کرد(۰۵/۰ < P، ۰۰۱/۰ < P). ارزیابی رفتاری نیز نشان داد که تیمار با میریسیترین به طور قابل توجهی باعث ﺑﻬﺒﻮد ﺗﻮاﻧﺎیﯽ ﻧﮕﻬﺪاری اﻃﻼﻋﺎت و یﺎدآوری، بهبود حافظه فضایی و تعادل شد.
استنتاج: تزریق اتیدیوم بروماید به ناحیه CA۱ هیپوکمپ منجر به القا بیماری اماس میگردد و تجویز میریسیترین احتمالا از طریق مسیرهای آنتیاکسیدانی و ضد التهابی باعث بهبود حافظه و عملکرد حرکتی در مدل اماس میشود.
نازنین رزازیان، ثریا سیابانی، داریوش افشاری، منصور رضایی، نگین فخری، کیانوش خاموشیان، مرجان قویمی،
دوره ۳۰، شماره ۱۸۹ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده

 سابقه و هدف: مالتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis) یا MS شایعترین بیماری ناتوانکننده نورولوژیک در بالغین جوان است. هدف مطالعه حاضر گزارش نتایج ثبت بیماری MS در سال ۱۳۹۷ در استان کرمانشاه میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، که از شهریور ۱۳۹۶ تا شهریور ۱۳۹۷ انجام شد، ویژگیهای دموگرافیک و بالینی ۳۵۳ بیمار در سامانه ثبت بیماری MS ثبت گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS۲۵ پردازش شدند.
یافتهها: بیماران در دامنه سنی ۱۸ تا ۶۲ سال بودند. ۸۰ درصد  افراد زن و ۲۰ درصد مرد بودند. میانگین سنی در مردان ۹/۳۷ و در زنان ۱/۳۶ سال بود. ۴۵ درصد بیماران متولد سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ بودند. ۷۲ درصد بیماران، MS نوع RR (عودکننده- فروکشیابنده) داشتند. علامت اولیه بیماری در ۳۷ درصد افراد علایم بینایی بود. میانگین سن شروع بیماری در MS نوع PP (پیشرونده اولیه) از همه بیش تر و در MS نوع PR (عودکننده- پیشرونده) از همه کمتر بود. ۸۷ درصد از افراد توانایی حداقل ۱۰۰ متر پیاده روی را داشتند.
استنتاج: وضعیت اپیدمیولوژیک بیماری MS در استان کرمانشاه مشابه با سایر نقاط ایران است. برنامهریزی مشابه با برنامههای کشوری برای مدیریت و کنترل این بیماری در استان کرمانشاه پیشنهاد میشود.
نازنین رزازیان، پونا احمدی، منصور رضایی، نگین فخری،
دوره ۳۱، شماره ۲۰۳ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده

 سابقه و هدف: از بین داروهای تعدیلکننده سیر بیماری، فینگولیمود اولین دارو با روش مصرف خوراکی برای بیماری مالتیپلاسکلروزیس (MS) است. این پژوهش به بررسی اثربخشی و عوارض جانبی یک ساله فینگولیمود میپردازد.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی ۲۶ بیمار مبتلا به MS مراجعهکننده به بیمارستان امام رضا (ع) کرمانشاه، به مدت یک سال (۱۳۹۸-۱۳۹۷) تحت درمان با فینگولیمود بودند و قبل و بعد از درمان از نظر شدت ناتوانی (نمره EDSS) و فراوانی ضایعات فعال درMRI و همچنین از نظر بروز عوارض مرتبط با دارو بررسی شدند. دادهها با نرم افزار آماری ۲۵ SPSS آنالیز شد.
یافتهها: بازه سنی نمونهها ۱۷ تا ۴۴ سال با میانگین ۶/۹±۳۴/۲۳سال بود. ۲۰ نفر (۷۶/۹ درصد) زن و ۶ نفر (۲۳/۱ درصد) مرد بودند. طول مدت بیماری به طور متوسط ۴/۷±۷/۶۳سال بود. ۲۳ مورد (۸۸/۵ درصد) از نوع RRMS (عود کننده- فروکشکننده) و ۳ مورد (۱۱/۵درصد) از نوعPRMS (پیشرونده عودکننده) بودند. نمره EDSS در پایان مطالعه (۲/۰±۲/۲۹) نسبت به شروع مطالعه (۱/۹±۳/۱۲) به طور قابل توجهی کاهش یافت (۰/۰۰۱=P). درصد فراوانی موارد دارای ضایعات فعال در MRI بعد از درمان (۴۰/۰ درصد) نسبت به قبل از درمان (۶۳/۶ درصد) کاهش یافت اما از نظر آماری معنیدار نبود (۰/۰۵<P). هیچگونه عارضه فوری گزارش نشد؛ اما عوارض تأخیری در ۲۷ درصد بیماران RRMS شامل ریزش مو ۱ مورد، افزایش آنزیمهای کبدی ۳ مورد، عوارض قلبی ۲ مورد و افسردگی ۱ مورد رخ داد. بیماران PRMS عوارض تأخیری نداشتند.
استنتاج: فینگولیمود در بیماران RRMS و PRMS اثربخشی مناسبی با عوارض جانبی قابل تحمل دارد.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Mazandaran University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb