۱۱ نتیجه برای متاستاز
فرشاد نقش وار ، ژیلا ترابی زاده ، امید عمادیان ، مهران قهرمانی ،
دوره ۱۶، شماره ۵۶ - ( ۱۱-۱۳۸۵ )
چکیده
سابقه و هدف: سرطان پستان شایع ترین سرطان در جنس مونث می باشد. ۷ تا ۱۱ درصد زنان در طول عمر خود و سالیانه یک میلیون نفر در کل دنیا به آن مبتلا می شوند. علی رغم پیشرفت هایی که در روش های تشخیص موارد متاستاتیک بدخیمی ها صورت گرفته است، هنوز محدودیت های فراوانی در این زمینه وجود دارد. به همین علت امروزه توجه خاصی به استفاده از روش های حساس، سریع و ارزان شده است که یکی از آن ها استفاده از نشانگرهای تومور (Tumor Markers) می باشد. در این مطالعه حساسیت و ویژگی سطح خونی دو نشانگر تومور CEA و CA۱۵-۳ در تومورهای پستان با متاستاز به غدد لنفاوی زیر بغلی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: مطالعه روی ۱۵۰ بیمار مبتلا به سرطان پستان بستری در بیمارستان امام خمینی (ره) و شفای ساری در سال ۸۴-۱۳۸۳ انجام شده است. از هر بیمار قبل از نمونه برداری، خون گرفته شد و سرم آن جدا و با استفاده از کیت CANAg و روش ELISA ، میزان CEA,CA۱۵-۳ اندازه گیری شد. سپس نمونه پستان برداشته شده به روش پیشرفته تغییر شکل یافته (Modified Radical Mastectomy) و غدد لنفاوی زیر بغل مورد بررسی میکروسکوپیک قرار گرفت و اطلاعات به دست آمده توسط نرم افزار آماری SPSS۱۱ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و حساسیت، ویژگی و کارآیی متغیرها تعیین گردید.
یافته ها: مطالعه روی ۱۵۰ بیمار مونث با محدوده سنی ۷۵-۳۲ سال (متوسط سنی ۵۱,۶ سال) انجام شد. بیماران به ۲ گروه کلی تقسیم شدند. گروه یک: (۸۹ نفر) مبتلا به بدخیمی پستان با درگیری غدد لنفاوی زیر بغل- گروه دو: (۶۱ نفر) مبتلا به بدخیمی پستان بدون درگیری غدد لنفاوی زیر بغل.میزان دو نشانگر تومور CEA,CA۱۵-۳ بین دو گروه یک و دو اختلاف آماری نشان داد. CA۱۵-۳ در آستانه تشخیصی۳۵U/ml بالاترین کارآیی (۸۲ درصد) را نشان داده و حساسیت ۷۸ و ویژگی ۸۸ درصد داشت. CEA در آستانه تشخیصی ۵.۲ng/ml بالاترین کارآیی (۶۲.۶ درصد) را نشان داده و حساسیت ۴۸ و ویژگی ۸۳ درصد داشت.
استنتاج: نتایج مطالعه صورت گرفته حاکی از آن است که از نشانگر تومور CA۱۵-۳ می توان در شناسایی موارد وجود و یا عدم متاستاز به غدد لنفاوی زیر بغلی در بدخیمی های پستان استفاده نمود ولی CEA حساسیت مناسبی دراین زمینه ندارد.
مریم کوپایی، نرجس هوشیاری،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۶ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
شایع ترین نوع بدخیمی سر و گردن می باشد. مرحله بندی (SCC) سابقه و هدف : کارسینومای سلول سنگفرشی دهان
دقیق بیماری برای ارایه طرح درمان مناسب به منظور کاهش عوارض درمان و هم چنین مرگ و میر ناشی از عودت و
و SCC در ارزیابی MRI و CT-Scan مورضروری به نظر می رسد. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه دو روش تصویربرداری
متاستاز آن به غدد لنفاوی گردن به منظور ارایه طرح درمان صحیح می باشد.
که SCC بر روی ۳۰ بیمار مبتلا به MRI و CT-Scan مواد و روش ها : در مطالعه آینده نگر حاضر، تصویربرداری های
بیماری آن ها توسط هیستوپاتولوژی به اثبات رسیده بود، (قبل از انجام جرا حی) انجام گردید . استاندارد طلایی بیوپسی و
برای هر بیمار به صورت یک سو MRI و CT-Scan نتایج حاصل از جراحی نهایی در نظرگرفته شد. تصویربرداری های
توسط دو رادیولوژیست تفسیر و یافته ها با نتایج تفسیر یک جراح از جراحی های انجام گرفته بر روی بیماران (Blind) کور
مقایسه گردید. حساسیت و ویژگی هر یک از دو روش تصویربرداری از لحاظ سایز، عمق و انفیلتراسیون موضعی تومور و
متاستاز آن به غدد لنفاوی گردن، با یکدیگر و با نتایج حاصل از هیستوپاتولوژی جراحی نهایی مقایسه گردید.
MRI ۶۲ درصد ) ولی ویژگی / در تشخیص تهاجم استخوانی برابر می باشند( ۵ MRI و CT-Scan یافته ها : حساسیت
در تشخیص انفیلتراسیون ماهیچه ای، .(P-Value =۰/ ۷۷/۲ درصد) به دست آمد ( ۱۲۵ ) CT-Scan ۹۴/۴ درصد) بیش تر از )
۷۱ درصد و / به ترتیب ۴۲ MRI ۸۶ درصد و حساسیت و ویژگی / به ترتیب ۷۵ درصد و ۳۶ CT-Scan حساسیت و ویژگی
۸۲/۶ درصد بود.
نرگس قربانی، جمشید یزدانی چراتی، کاظم انوری، نسرین قربانی،
دوره ۲۵، شماره ۱۳۱ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
سابقه و هدف: هدف از این مطالعه، برآورد بقای بدون بیماری، در بیماران زن مبتلا به سرطان پستان و تعیین اثرعوامل خطر میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه کوهورت گذشته نگر، پرونده ۳۷۷ بیمار که طی سالهای ۱۳۸۵ الی ۱۳۹۰به بیمارستان امید مشهد مراجعه کرده بودند، به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب گردید. وضعیت بیماران تا فروردین ۱۳۹۳ مورد پیگیری قرار گرفت. تحلیل دادهها با نرم افزار آماری SAS ۹,۳ و با روش رگرسیونی نیمه پارامتری کاکس، با تعیین متغیر وابسته زمان پس از جراحی تا رخداد اولین عود یا متاستاز انجام گرفت.
یافتهها: از میان ۳۷۷ بیمار با میانگین سنی ۴۹ سال، ۲۴۹ نفر (۶۶ درصد) عدم رخداد متاستاز و ۱۲۸ نفر (۳۴ درصد) رخداد متاستاز داشتهاند. با روش ناپارامتری کاپلان مایر، احتمال بقای بدون بیماری برای ۲۹۲۰ روز پیگیری معادل ۸ سال، ۵/۵۲ درصد با میانه ۶ سال و سه ماه محاسبه گردید. بین میزان بقا بدون بیماری، برای بیماران با اندازههای متفاوت تومور و تعداد غدد درگیر تفاوت معنیدار وجود داشت (۰۱/۰>p). افزایش خطر عود یا متاستاز بیماری، با افزایش اندازه تومور، افزایش تعداد گرههای لنفی درگیر وافزایش میزان نشانگر سرطان (u/ml(Cancer Antigen ۱۵-۳ (CA ۱۵-۳) قبل از عود، در ارتباط است. نسبت شانس بروزخطر متاستاز بیماری بهطور همزمان با کنترل سایر متغیرها، به ازای هر واحد افزایش در اندازه تومور، ۱۹درصد، به ازای افزایش هر یک گره لنفی درگیر،۱۰ درصد و به ازای هر واحد افزایش در میزان نشانگر u/ml CA ۱۵-۳، ۶/۰ درصد افزایش مییابد.
استنتاج: بر اساس نتایج، افزایش نشانگرCA ۱۵-۳ در کنار اندازه تومور و تعداد غدد درگیر، به عنوان عوامل پیشآگهیدهنده خطر بروز متاستاز یا عود تعیین شدند.
امید عمادیان ساروی، ژیلا ترابی زاده، اناهیتا نصرتی، سیده زینب احمدی،
دوره ۲۵، شماره ۱۳۱ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به درجه تمایز و میزان تهاجم یکسان در سرطان کولورکتال، فاکتورهای زیادی در پیشرفت، متاستاز و بقاء تومور اهمیت دارند. یکی از این فاکتورها پروتئین گالاکتین ۳ میباشد که با توان خودنوسازی و تمایز چند ردهای در سلولهای سرطانی، مورد توجه قرار گرفت. بررسی بروز و ارتباط این مارکر با ویژگیهای کلینیکوپاتولوژیک و بقای بیماران در بافتهای سرطانی کولورکتال مورد ارزیابی قرار میگیرد.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی ۱۳۰ بلوک پارافینی نمونههای سرطان کولورکتال در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی ساری ازسال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۱ مورد بررسی قرارگرفت. تشخیص نوع و گرید نمونه پاتولوژیک توسط دو پاتولوژیست با تجربه و رنگآمیزی ایمنوهیستوشیمی طبق پروتکل بخش پاتولوژی با استفاده از کیت آنتیبادی مونوکلونال موشی گالکتین ۳ انجام شد و بروز کمتر از ۵۰ درصد به عنوان گروه منفی یا ضعیف (امتیاز ۱) و بیشتر از۵۰ درصد به عنوان مثبت قوی یا متوسط (امتیاز ۲) در نظر گرفته شد.
یافتهها: ۱۳۰ نمونه مورد بررسی در مطالعه (۷۰ مرد و ۶۰ زن) با میانگین سنی ۹/۱۱± ۲/۵۸ سال، شامل ۱۸ مورد موسینوس کارسینوما و ۱۱۲ مورد آدنوکارسینوما که بیان گالکتین ۳ در سیتوپلاسم همه بافتها مشاهده شد. ۶۹ مورد از تومورها، بیان ضعیف و ۶۱ مورد بیان قوی نشان دادند. بیان گالکتین ۳ ارتباطی با سن، جنس، محل تومور، اندازه، تمایز و گرید تومور نداشت (۰۵/۰<(p، اما با بقا و میزان درگیری عقده لنفاوی و متاستاز مرتبط بوده و متاستاز منتشر، درگیری بالای عقده لنفاوی و بقا کمتر در گروهی که بیان مارکر گالکتین ۳ آنها، منفی یا ضعیف بوده، بیشتر دیده شد (۰۵/۰>(p. میانگین بقا بیماران بر حسب بیان مارکر گالکتین ۳ برای افراد با بیان ضعیف مارکر، ۳۱ ماه و افراد با بیان قوی، ۴۲ ماه بود.
استنتاج: با ارزیابی بروز مارکر گالکتین ۳ بر روی نمونههای بیشتر، میتوان در بررسی پیشآگهی بیماران و بهبود استراتژیهای درمانی به پزشک کمک کرد.
ندا سلیمانی، بهارک فرهنگی، سید مسعود حسینی،
دوره ۲۷، شماره ۱۵۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
سابقه و هدف: سرطان سینه از علل عمده مرگ و میر زنان در سراسر جهان میباشد. درمانهای دارویی متعارف با استفاده از داروهای سیتوتوکسیک دارای سطح بالایی از عوارض جانبی برای بیمار است. امروزه محققین بهدنبال درمان جایگزین با اثرات جانبی کم و حداکثر بهرهوری میباشند. داستیل کیتین پلیمرکربوهیدراتی است که بهعنوان یک ترکیب زیست تخریبپذیر و زیست سازگار مطرح میباشد. هدف از این مطالعه، بررسی ارزیابی اثر نانوذرات داستیل کیتین بر میزان بیان ژن VEGF در مدل متاستاتیک سرطان سینه میباشد.
مواد و روشها: نانوذرات داستیل کیتین سنتز شد. سایز و بار و مورفولوژی آن تعیین گردید. مدل موشهای توموری سرطان سینه با داستیل کیتین تیمار شدند. بیان ژن VEGF با روش real time PCR مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: اندازه داستیل کیتین بهطور میانگین ۲۱۰ نانومتر تعیین شد. آنالیز آماری با (P<۰,۰۵) نشان داد که داستیل کیتین موجب کاهش بیان ژن VEGF در مقایسه با گروه کنترل میشود.
استنتاج: داستیل کیتین بر بیان ژنهای متاستاتیک در مدل موشهای توموری سرطان سینه در مطالعات حیوانی اثر کاهشی دارد. این ترکیب ممکن است بهعنوان یک ابزار جدید برای راهکارهای درمانی برای درمان سرطان در آینده مطرح باشد.
زهرا مردانشاهی، یعقوب سخایی، محمد خادملو، قاسم جان بابایی ملا، سید قادر عقیلی، مریم طیبی،
دوره ۲۷، شماره ۱۵۸ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
سابقه و هدف: سرطان پستان دومین علت رایج مرگ ناشی از سرطان است که شایعترین کانسر متاستاز دهنده به کبد میباشد.رادیوفرکوئنسی (RFA) روشی جدید برای متاستازهای کبدی است. لذا هدف از این مطالعه ارزیابی تاثیر RFA بر تومورهای متاستاتیک پستان به کبد بوده است.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده، تعداد ۵۲ بیمار مبتلا به متاستاز کبد با منشاء پستان که تعداد متاستاز کمتر از ۵ عدد و اندازه آن کمتر از ۵ سانتی متر داشتند وارد مطالعه شدند و در دو گروه مورد (درمان با کموتراپی همراه با RFA) و گروه شاهد(فقط شیمی درمانی) قرار گرفتند. بیماران از لحاظ وضعیت تومور کبدی باقیمانده، تغییر اندازه و عوارض درمان مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها با نرم افزار SPSS ۲۰ آنالیز آماری شدند.
یافتهها: بیشترین فراوانی سایز توده مربوط به تودههای ۲تا۴ سانتیمتری با تعداد ۳۳ توده و پس از آن ۲۳ توده با سایز ۴تا۵ سانتیمتر بود. ۳۵ بیمار (۳/۶۷درصد) یک تومور قبلی داشتند. در ۵/۱۱درصدموارد بروز تومور جدید اتفاق افتاد و ۴/۶۵درصد افراد یک توده بعد از درمان داشتند.تودههای کبدی در ۹/۷۶درصد بیماران تحت درمان با RFA کنترل شدند که به طور معناداری بیشتر از گروه شاهد بود ( ۰۰۰۱/۰p< ).
استنتاج: مطالعه حاضر نشان داده است که روش RFA یک روش کارآمد و بی خطر در درمان متاستازهای کبدی از کارسینومای پستان میباشد و اثر سینرژیکی به سزایی در بهبود بیماران دریافت کننده رژیم شیمی درمانی خوراکی داشته است.
قاسم جان بابایی، مژده سرمدی کیا، مریم کاردان سورکی، محمود موسی زاده، صغری خانی، محبوبه جانباز،
دوره ۲۸، شماره ۱۶۶ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده
سابقه و هدف: سرطان تخمدان نسبت به سایر بدخیمیهای ژنیکولوژیک در میان زنان، بالاترین علت کشندگی را به خود اختصاص داده است. بررسی ویژگیهای جمعیت شناختی و برخی ویژگیهای اپیدمیولوژیکی میتواند نقش مهمی در برنامهریزی و اجرای اقدامات پیشگیرانه بر حسب موقعیت جغرافیایی و تشخیص زود هنگام ایفا کند. لذا این مطالعه با هدف تعیین ویژگیهای همه گیر شناسی سرطان تخمدان در زنان مبتلای مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی ساری انجام پذیرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی، حجم نمونه ۱۳۰ بیمار برآورد شد که به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. منبع دریافت دادهها، مرکز جامع سرطان دانشگاه علوم پزشکی مازندران و ابزار گردآوری دادهها چک لیست بوده است. دادهها توسط نرمافزار SPSS ver,۲۴ و آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) مورد آنالیز قرار گرفتند.
یافتهها: در این مطالعه بیشتر مبتلایان در گروه سنی ۶۰-۴۱ سال بودند و ۷۱ درصد موارد سرطان تخمدان با منشأ اپیتلیال بوده است. درصد بالایی از موارد گزارش شده (۳۰ درصد) در مرحلهبندی ۴ (StageIV) قرار گرفتند.
استنتاج: با توجه به میزان کشندگی بالا و نیز مرحله بالای سرطان تخمدان در زمان تشخیص، می توان با آموزش به زنان در مورد عوامل خطر و فاکتورهای محافظتی سرطان تخمدان، از وقوع بیماری و مرگ و میر ناشی از آن پیشگیری کرد
کامبیز علیزاده، معصومه طبری، عذرا ایزانلو،
دوره ۲۹، شماره ۱۷۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
سرطان پستان از شایعترین سرطانها در خانمها است، ولی متاستاز به قلب نادر میباشد. در این گزارش، خانمی ۴۰ ساله معرفی میشود که با درد شدید پای راست به بیمارستان مراجعه کرده و با تشخیص DVT تحت درمان قرار گرفته وترخیص شد. وی یک ماه و نیم بعد با درد پا و تنگی نفس فعالیتی و درد قفسه سینه مراجعه کرد و با تشخیص آمبولی ریه و درمان ضد انعقادی بهبود یافت و مرخص شد. سپس حدود دو ماه بعد برای بار سوم با علایم تنگی نفس فعالیتی شدید و درد قفسه سینه و ادم پای راست بستری شد. درسونو داپلر، ترمبوز با نمای تحت حاد تا مزمن در ورید فمورال، پوپلیئتال، فمورال مشترک با گسترش ورید ایلیاک خارجی گزارش شده بود. با توجه به نتایج اکوکاردیوگرافی و سیتی آنژیوگرافی، با تشخیص یک توده در بطن راست، مشورت جراحی قلب انجام شد. در حین عمل پزشک با گسترش وسیع تودههای متاستاز وسیع روی آئورت و فضای پریکارد و مدیاستن مواجه شد. نمونه برداری انجام و متاستاز ناشی از سرطان پستان توسط پاتولوژیست گزارش شد. سیر این بیمار اهمیت بررسی بیماران با ترومبوز وریدی عمقی (DVT) مکرر برای بدخیمی را مطرح میکند.
مریم زند، مهدیه موندنی زاده،
دوره ۳۱، شماره ۲۰۶ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
میکرو RNA های گردشی (Cell Free miRNA)، مولکولهای کوچک غیر رمزکنندهای هستند و میتوانند در گردش خون به اشکال بسیار پایدار ترشح شوند. این نوع از miRNA ها همانندmiRNA های داخل سلولی، در کنترل بسیاری از فرآیند بیولوژیکی شرکت و ایفای نقش میکنند و در هر دو شرایط طبیعی و پاتولوژیک بیان میگردند. تغییرات کمی و کیفی در میزان بیانmiRNA های گردشی با شروع و پیشرفت سرطان در ارتباط است و به راحتی با برخی روشهای زیست شناسی مولکولی قابل تشخیص است. از آنجاییکه رایجترین روشها برای تشخیص، پیشآگهی و درمان اغلب سرطانها دارای ماهیت تهاجمیاند، بنابراین یافتن روشهای دقیق و غیرتهاجمی جهت تشخیص اولیه، پایش و کنترل سرطان امری ضروری به نظر میرسد. با عنایت به اینکه miRNA های گردشی نه تنها سلول های نزدیک محل ترشح بلکه بافتهای دور را نیز تحت تاثیر قرار میدهند، میتوانند با وجود چالشهای متعددی در این زمینه منجر به پیشرفت سرطان شوند. از این رو این مطالعه در تلاش برای ترسیم مکانیسمهایی است که به نقش حیاتی miRNA های گردشی به عنوان بیومارکرهای غیرتهاجمی و پیشآگهیدهنده و همچنین موثر در جهت درمان و تشخیص زودهنگام در انواع مختلف سرطان اشاره دارد.
فاطمه زمانی نسب، افسانه فندرسکی، غلامعلی گدازنده، جمشید یزدانی چراتی،
دوره ۳۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده
سابقه و هدف: وضعیت غدد لنفاوی زیر بغل (ALN Axillary Lymph Node) مهمترین عامل پیش آگهی در بیماران مبتلا به سرطان پستان اولیه است. هدف این مطالعه سنجش ارتباط بین عوامل مؤثر بر متاستاز به غدد لنفاوی در بیماران با سرطان پستان انجام شده است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر، مطالعه کوهورت گذشتهنگر است. دادههای تحقیق از مصاحبه تلفنی و بررسی پروندههای پزشکی ۲۴۱ نفر از مبتلایان به سرطان پستان بیمارستانهای علوم پزشکی مازندارن استخراج شده است. روش تحلیل دادهها با استفاده از آزمون کایدو و برازش مدل رگرسیون لجستیک چندگانه با استفاده از تحلیل مؤلفههای اصلی با هدف شناسایی ارتباط بین عوامل مؤثر بر متاستاز به غدد لنفاوی در بیماران در نرمافزارهای STATA نسخه ۱۷، R و SPSS نسخه ۲۶ انجام شد.
یافتهها: میانگین سن تشخیص بیماران۱۰/۹۳۲±۵۲/۰۳سال است. طبق آزمون کایدو بین مارکرهای ER،PR، P۵۳، Her۲ و Ki۶۷ ارتباط معنیداری یافت شده است(۰/۰۵P<) پس از رفع همخطی با استفاده از تحلیل مؤلفههای اصلی، متغیرهای سن، سایزتومور، درگیریپوست، Grade، Tubule formation و Nuclear pleomorphism بهعنوان متغیرهای ورودی رگرسیون چندگانه انتخاب شدند و متغیر Grade با ۰/۰۱۲ P= معنیدار شد.
استنتاج: شناسایی عواملی که میتوانند در پیشگویی پاسخ به درمان و یا پیشرفت بیماری اثرگذار باشند، بسیار مهم است. متغیر Grade یک عامل اثرگذار بر متاستاز به غدد لنفاوی است. همچنین بین مارکرهای ER،PR، P۵۳، Her۲ و Ki۶۷ نیز ارتباط معنیدار موجود است.
شهربانو ناندوست کناری، پریسا محمدی نژاد، مهدی مغنی باشی، ابوذر باقری، لیلا روحی،
دوره ۳۴، شماره ۲۳۴ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
سابقه و هدف: سرطان کولورکتال (CRC) از نظر میزان بروز و مرگ و میر در بین انواع سرطانها به ترتیب رتبه چهارم و دوم را به خود اختصاص داده است. اگرچه غربالگری سرطان کولورکتال در بهبود پیشگیری و درمان این بیماری موثر بوده اما همچنان موانع متعدد از جمله متاستاز سرطان کولورکتال، پیشآگهی این بیماری را به شدت مختل کرده است. RNA های غیر کدکننده طولانی نوعی مولکول RNAi هستند که در چندین گروه عملکردی طبقهبندی میشوند و در برخی از مسیرهای سلولی مهم شرکت میکنند. تعامل LncRNA-RNA ترجمه وتخریب mRNA را کنترل میکند یا بهعنوان اسفنج miRNA (microRNA) برای خاموش کردن عمل میکند. تعامل LncRNA-پروتئین فعالیت پروتئین را در فعالسازی رونویسی و خاموش کردن تنظیم میکند. راهنمای LncRNA، فریب، و داربست تنظیمکنندههای رونویسی ناحیه تقویتکننده یا سرکوبکننده ژنهای کد کننده را برای تغییر بیان تنظیم میکنند. RNA های غیرکدکننده بلند بهدلیل نقش کلیدی در تنظیم بیان ژن و اثرات بالقوه در مسیرهای سیگنالینگ سلولی، توجه روزافزون محققان را به خود جلب کردهاند. این RNA ها، به عنوان نشانگرهای زیستی، در تشخیص، پیشرفت و پیشآگهی سرطان کولورکتال نقش مهمی ایفا میکنند. این مطالعه با هدف بررسی تغییر سطح بیان RNA غیرکدکننده LINC۰۱۱۳۹ در سرطان کولورکتال در مقایسه با بافت سالم انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی ابتدا تغییر بیان ژن LncRNA LINC۰۱۱۳۹ از دو پایگاه داده UALCAN و Gepia۲ در بافتهای توموری آدنوکارسینوما کولون در مقایسه با بافت سالم بررسی شد. سپس total RNA از ۴۱ نمونه بافت توموری سرطان کولورکتال و ۴۱ نمونه بافت سالم مجاور تومور استخراج شد و پس از بررسی کیفی و کمی RNA استخراج شده، سنتز cDNA با استفاده از کیت انجام گردید. سپس با طراحی و سنتز پرایمر اختصاصی، میزان بیان RNA غیرکدکننده LINC۰۱۱۳۹ در دو بافت توموری و سالم با استفاده از تکنیک Real time RT-PCR اندازهگیری شد. در پایان با در نظر گرفتن ژن Gapdh بهعنوان ژن خانهداری، دادههای حاصل بهوسیله نرمافزار Graph pad prism تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: تجزیه و تحلیل دادههای این مطالعه براساس آنالیزهای بیوانفورماتیکی نشان داد که بیان RNA غیرکدکننده LINC۰۱۱۳۹ در تومورهای کولورکتال کاهش مییابد این در حالی است که بیان این ژن بهطور قابل توجهی در بافتهای توموری (اعم از متاستازی و غیر متاستازی) در مقایسه با بافت نرمال مجاور مستقل از جنس افزایش مییابد (۰/۰۰۰۱P<) ولی تفاوت بیان معنیداری بین نمونههای غیرمتاستازی و متاستازی مشاهده نشد (۰/۰۵P>). همچنین نشان داده شد که افزایش بیان RNA غیرکدکننده LINC۰۱۱۳۹ در بافتهای توموری میتواند بهعنوان نشانگر زیستی در شناسایی بافتهای توموری از بافتهای سالم کولورکتال (۰/۰۰۰۱, P< ۰/۸۱ = AUC) عمل کند.
استنتاج: باتوجه به نقش شناخته شده LINC۰۱۱۳۹ lncRNA در مسیر سیگنالینگ HIF۱α بهعنوان داربست، عملکرد انکوژنیک LINC۰۱۱۳۹ lncRNA در سرطان کبد از طریق محور miR-۳۰/MYBL۲ و برهمکنش قوی Linc۰۱۱۳۹-PIP۳ LncRNA و اثر بر مسیر PIP۳-AKT، به نظر میرسد افزایش بیان LINC۰۱۱۳۹ lncRNA سیتوپلاسمی و عملکرد آن بهعنوان یک آنکوژن، احتمالاً میتواند از طریق مسیرهای سیگنالینگ در سرطانزایی کولورکتال دخیل باشد.