۱۲ نتیجه برای مشاوره
فاطمه عبدالهی ،
دوره ۱۵، شماره ۴۹ - ( ۹-۱۳۸۴ )
چکیده
سابقه و هدف: نظر به تاثیر اسید فولیک در پیش گیری از ناهنجاری ها و دیگر مشکلات ناشی از کمبود آن و با توجه به تجویز معمول آن در طرح کشوری، این مقاله به بررسی دانش و عملکرد کارکنان بهداشت و درمان استان مازندران نسبت به خواص و نحوه تجویز اسید فولیک انجام گرفته است.
مواد و روش ها: در این بررسی توصیفی، ۴۰۰ نمونه به روش خوشه ای چند مرحله ای به تفکیک تخصص از کارکنان بهداشت و درمان شهرهای استان (۱۳۸۳) انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه سه قسمتی شامل مشخصه های دموگرافیک، آگاهی و چک لیست عملکرد با مصاحبه و مشاهده جمع آوری شد. آگاهی به سه سطح خوب، متوسط و ضعیف تقسیم شده و ارتباط آن با مشخصه های دموگرافیک و سوالات عملکرد و نیز ارتباط عملکرد با مشخصه های دموگرافیک با استفاده از آزمون های آماری میانگین و کای دو تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: میزان آگاهی ۶۴,۸ درصد نمونه ها از خواص و نحوه تجویز اسید فولیک در حد متوسط بوده و فقط ۲۰.۱ درصد نمونه ها آگاهی خوبی داشتند و نیز هر چه میزان آگاهی بیش تر بوده، میزان مشاوره در طول باروری بیش تر بود. ۸۱ درصد نمونه ها از ارتباط نقص لوله عصبی با کمبود اسید فولیک و ۴۷.۴ درصد از ارتباط کاهش وزن جنین و کمبود آن آگاه بودند. هم چنین ۶۴.۴ درصد نمونه ها با زنان باردار در مورد اسید فولیک مشاوره کرده و یک سوم آنان، زنان را از نظر دریافت آن بررسی می کردند که از این میان ۶۴ نمونه، این بررسی را با آزمایش انجام می دادند. ارتباط معنی داری بین جنس و سابقه کار با آگاهی و عملکرد مشاهده نشد.
استنتاج: آگاهی متخصصین بهداشت از ارتباط اسید فولیک و دیگر جنبه های متابولیسم فولات و بیماری ها به غیر از نقص لوله عصبی، در حد متوسط بود. بنابراین با توجه به دیگر اثرات مفید اسید فولیک بر سلامت مانند پیش گیری از بیماری های قلبی – عروقی و سرطان ها و از آنجا که کارکنان بهداشت نقش مهم و فرصت زیادی جهت انتقال اطلاعات مربوط به تغذیه به زنان در سنین باروری دارند توصیه می گردد جهت بازده بهتر با اجرای طرح کشوری، کلاس های باز آموزی جهت کارکنان برگزار گردد.
مجید هروی کریموی ، مریم پوردهقان ، مریم جدیدمیلانی ، سیدکاظم فروتن ، فرشته آیین ،
دوره ۱۶، شماره ۵۴ - ( ۸-۱۳۸۵ )
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به اهمیت کیفیت زندگی جنسی بیماران مبتلا به سرطان بخصوص سرطان پستان و نتایج مختلف تحقیقات در مورد کمیت و کیفیت تاثیر مشاوره بر روی ارتقای کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان پستان و به منظور تعیین تاثیر مشاوره گروهی بر کیفیت زندگی جنسی مبتلایان به سرطان پستان که تحت شیمی درمانی قرار دارند، این تحقیق در انستیتو کانسر بیمارستان امام خمینی تهران در سال ۱۳۸۳ انجام گرفت.
مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه از نوع کارآزمایی شاهد دار تصادفی است که با مراجعه به انستیتو کانسر تهران ۱۱۴ زن ۵۵- ۲۵ ساله مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی با سابقه برداشته شدن پستان (mastectomy) در دو گروه (۶۳= n) مراقبت رایج و (۵۱= n) مراقبت رایج و مشاوره گروهی مورد بررسی قرار گرفتند. برای گروه تحت مشاوره ۵ جلسه برنامه مشاوره گروهی طراحی گردید.کیفیت زندگی بیماران در هر دو گروه در ابتدا و انتهای کار توسط پرسشنامه استاندارد QLQ- Br۲۳اندازه گیری شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، انجام مشاوره گروهی سبب ارتقای مقیاس های تصویر بدنی و عملکرد جنسی و لذت جنسی می گردد، و کیفیت زندگی جنسی مبتلایان به سرطان پستان تحت شیمی درمانی در اثر مشاوره گروهی بهبود می یابد (۰,۰۰۱ p<).
استنتاج: با توجه به یافته های پژوهش که نشان دهنده تاثیر برنامه مشاوره گروهی بر ارتقا سطح کیفیت زندگی جنسی بیماران مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی است، پیشنهاد می گردد برنامه طراحی شده مشاوره گروهی به عنوان یک روش موثر در ارتقای کیفیت زندگی جنسی این دسته از مددجویان در مراکز درمانی و مراقبتی - حمایتی مربوط به آن ها به کار گرفته شود.
سیدحمزه حسینی ، مهران مرتضوی ،
دوره ۲۰، شماره ۸۰ - ( ۱۱-۱۳۸۹ )
چکیده
سابقه و هدف: این بررسی با هدف تعیین فراوانی تشخیص های روانپزشکی به تفکیک رشته های تخصصی مشاوره دهنده و ویژگی های جمعیت شناختی بیماران در یک بیمارستان عمومی انجام گردید.
مواد و روش ها: تعداد ۶۰۰ بیمار که مشاوره روانپزشکی دریافت کردند مورد بررسی قرار گرفت. تعداد کل بیماران پذیرش شده از فروردین ۱۳۸۶ تا فروردین ۱۳۸۷، ۴۰۹۹۲ بودند. در این پژوهش مشاوره های روانپزشکی از نظر ویژگی جمعیت شناختی، بخش تخصصی یا فوق تخصصی درخواست کننده مشاوره و تشخیص مطرح شده و توسط دستیار سال آخر روانپزشکی مقیم در بیمارستان که تحت نظر متخصص روانپزشکی کار می کردند بررسی شد. مشاوره های اورژانس نیز توسط دستیار روانپزشکی اعزامی بیمارستان آموزشی روانپزشکی زارع صورت گرفت.
یافته ها: میزان ارجاع و مشاوره روانپزشکی ۰,۹ درصد بوده که بیشترین میزان ارجاع بخش داخلی ۲.۴ درصد و کمترین میزان ارجاع زنان و زایمان و اورلوژی ۰.۱ درصد بوده است. بیشترین علت درخواست مشاوره، بررسی ارزیابی روانی بود (۵۷.۵ درصد). تشخیص های روانپزشکی مطرح شده بترتیب دلیریوم (۱۶ درصد) و اختلال افسردگی اساسی ( ۱۵درصد) بود.
استنتاج: با توجه به میزان نسبتا بالای مشاوره های روانپزشکی در این بیمارستان به نظر می رسد که نیاز به آموزش بیشتر پرسنل و پزشکان متخصص جهت آشنایی بیشتر با بیماری های روانپزشکی و اختلال روان تنی احساس می شود.
محبوبه فیروز، سید رضا مظلوم، سید علی کیمیایی، فرزانه حسن زاده،
دوره ۲۵، شماره ۱۲۴ - ( ۲-۱۳۹۴ )
چکیده
سابقه و هدف: مهمترین عامل زمینه ساز مرگ و میر بیماران دیابتی عدم انجام خودمراقبتی میباشد و یکی از راههای ارزیابی خودمراقبتی در بیماران دیابتی، سنجش هموگلوبین گلیکوزیله میباشد. روشهای آموزشی مختلفی جهت بهبود خودمراقبتی استفاده شده است، با این وجود به نقشهای آموزشی و مشاورهای پرستار کمتر توجه شده است. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر آموزش گروهی و مشاوره گروهی خودمراقبتی بر هموگلوبین گلیکوزیله بیماران مبتلابه دیابت نوع دو میباشد.
مواد و روشها: طی یک کارآزمایی بالینی ۱۱۲ بیماردیابتی نوع دو مراجعه کننده به مرکزدیابت پارسیان مشهد در سال ۱۳۹۳ به صورت در دسترس انتخاب شدند و به طورتصادفی به سه گروه مشاوره (۳۷ نفر)، آموزش(۳۷ نفر) و کنترل (۳۸نفر) تقسم شدند. برنامه مشاوره گروهی و آموزش گروهی به مدت پنج جلسه ۵/۱ ساعته با فاصله سه روز درقالب گروههای ۸ تا ۱۰ نفره، بود. آزمایش HbA۱c قبل از مداخله و دو ماه پس از اتمام مطالعه، انجام گردید. دادههای اصلی با استفاده از نرم افزارآماری spss نسخه ۵/۱۱، آزمون تی زوجی و آنالیز واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: درصد HbA۱c بیماران مبتلا به دیابت قبل از مداخله در سه گروه تفاوت معنیداری نداشت (۱۳۳/۰=P)، اما در مرحله بعد از مداخله، میزان HbA۱c به طور معنیداری در گروه مشاوره گروهی (۹/۰±۳/۸) و آموزش گروهی (۱/۱±۵/۸) نسبت به گروه کنترل (۴/۱±۱/۹) کاهش داشت (۰۱۶/۰>P).
استنتاج: باتوجه به نتایج این تحقیق آموزش گروهی و مشاوره گروهی میتواند به ارتقاء مراقبت از خود بیماران مبتلا به دیابت کمک کند. پس میتوان تلفیق آنها را به عنوان یک روش آموزشی پیشنهاد کرد.
مریم محمدی، نعیمه اکبری ترکستانی، فاطمه مهرابی رزوه،
دوره ۲۷، شماره ۱۵۵ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
سابقه و هدف: مشکلات جنسی در بین زنان شیوع بالایی دارد و جوانب مختلف زندگی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. مشاوره در مراحل اولیه میتواند بسیاری از مشکلات آنها را برطرف نماید. لذا هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر مشاوره گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی بر رضایتمندی جنسی زنان بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی با گروه کنترل است که در شهر اراک در سال ۱۳۹۵ انجام گرفت. تعداد ۴۰ خانم از مراجعهکنندگان به پنج مرکز بهداشتی درمانی با توجه به معیارهای ورود و خروج انتخاب و بهطور تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمون، جلسات مشاوره واقعیت درمانی (۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای، ۲ بار در هفته) را دریافت کردند و در گروه کنترل هیچ مداخلهای صورت نگرفت. دادهها توسط فرم مشخصات فردی و پرسشنامه رضایت جنسی لارسون (LSSQ) گردآوری شد که پیش از مداخله و ۴ هفته پس از مداخله توسط شرکتکنندگان تکمیل گردید. جهت آنالیز دادهها از نرم افزار SPSS۲۳ استفاده شد.
یافتهها: میانگین نمرات رضایتمندی جنسی گروه مداخله قبل از مشاوره ۷۸/۱۳±۸۱ و گروه کنترل ۳/۱۲±۸۵/۷۹ بود و بین آنها اختلاف معناداری وجود نداشت (۷/۰=P). اما یک ماه بعد از مشاوره واقعیت درمانی، میانگین نمره رضایتمندی جنسی در گروه مداخله ۷۹/۱۳±۳۹/۹۷ و گروه کنترل ۵/۲۰±۴/۸۵ بود که نشاندهنده اختلاف معنادار بین دو گروه بود (۰۵/۰>P).
استنتاج: مطابق با نتایج به دست آمده، مشاوره واقعیت درمانی بر بهبود رضایتمندی جنسی زنان موثر بوده است.
لیلا سلیمی عزت، نسرین حنیفی، محمدرضا دین محمدی،
دوره ۲۷، شماره ۱۵۷ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده
سابقه و هدف: تبعیت ضعیف از برنامههای درمانی یکی از مشکلات عمده در بیماران همودیالیزی است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مشاوره و پیگیری تلفنی بر تبعیت درمانی و کفایت دیالیز در بیماران تحت همودیالیز مزمن انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، با نمونه گیری در دسترس در هر گروه آزمون و کنترل، ۴۳ بیمار تحت همودیالیز مورد بررسی قرار گرفتند. در گروه آزمون، مشاوره حضوری، به همراه سه مرحله برنامه غذایی داده می شد. سپس این بیماران به مدت ۱۲ هفته، ( در مجموع ۲۸ بار) پیگیری تلفنی می شدند. پرسش نامه تبعیت درمانی End- Stage Renal Disease Adherence Questionnaire ((ESRD-AQ و نیز کفایت دیالیز با استفاده از دو شاخص URR و Kt/V قبل از مداخله، هفته ی چهارم، هشتم و دوازدهم در هر دو گروه تکمیل شد. نتایج به دست آمده با آزمون های آماری کای اسکوئر، تست دقیق فیشر و آنالیز واریانس در اندازه های تکراری تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که میزان درک، فهم و رفتارهای تبعیت درمانی در گروه آزمون در ۴، ۸ و ۱۲ هفته بعد از مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش معنادار آماری داشت (۰۰۵/۰Pvalue<). هم چنین میزان کفایت دیالیز با دو شاخص URR و Kt/V در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل در هفته ی ۴، ۸ و ۱۲ افزایش معنادار آماری نشان داد.
استنتاج: با توجه به نتایج این مطالعه، پیشنهاد می شود، برنامه مشاوره و پیگیری تلفنی به عنوان یک روش بهبود تبعیت درمانی بیماران دیالیزی در نظر گرفته شود.
اعظم باخته، میترا کولیوند، ناهید اسدی، منصور رضایی، نسرین جابرقادری،
دوره ۲۸، شماره ۱۶۵ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده
سابقه و هدف: دیابت شایعترین مشکل طبی و عامل ایجاد اضطراب و تنش در زنان باردار میباشد. بهترین روش اداره این بیماری، تقویت خودکارآمدی افراد در تصحیح سبک زندگی میباشد. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر مشاوره شناختی رفتاری بر خودکارآمدیِ زنان مبتلا به دیابت بارداری انجام گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده، ۶۰ زن مبتلا به دیابت بارداری (۳۰ نفر کنترل و ۳۰ نفر مداخله) مراجعهکننده به کلینیک دیابت شهرستان سنندج به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. مشاوره، به مدت ۷ جلسه ۵/۱ ساعته در قالب گروههای۱۰ نفره اجرا شد. برای جمعآوری اطلاعات در سه مرحله قبل از مشاوره، بلافاصله و یک ماه پس از انجام مشاوره از پرسشنامه خودکارآمدی در کنترل دیابت، استفاده گردید. هر دو گروه، مراقبتهایِ معمول مرکز را دریافت کرده و گروه مداخله علاوه بر مراقبتهایِ معمول مرکز، تحت مشاوره شناختی رفتاری قرار گرفتند. دادهها وارد نرمافزار SPSS نسخه ۱۹ شده و تحلیل گردید.
یافتهها: میانگین سن شرکتکنندگان ۰/۵±۲۵/۳۰ سال و میانگین سن بارداری آن ها۰/۳±۸/۲۶ ماه بود. یافتهها نشان
داد قبل از مداخله، دو گروه از نظر نمرات خودکارآمدی (۵۰/۰p=) تفاوت معنیداری نداشتند. مشاوره شناختی رفتاری، با افزایش خودکارآمدیِ زنان مبتلا به دیابت بارداری (۰۰۱/۰>p) همراه بود.
استنتاج: مشاوره شناختی رفتاری، موجب افزایش خودکارآمدی زنان مبتلا به دیابت بارداری گردید. لذا با توجه به نیاز این زنان برای توانمندی در تغییر شیوه زندگی، استفاده از این نوع مشاوره در مراکز بهداشتی درمانی و کلینیک های دیابت، ممکن است در پیشگیری از ابتلا به دیابت نوع دو در آینده مؤثر باشد.
شماره ثبت کارآزمایی بالینی : ۱N۲۰۱۷۰۱۱۶۳۱۹۷۷IRCT
زینب حمزه گردشی، زهره شاه حسینی، مائده رضایی،
دوره ۲۸، شماره ۱۷۰ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
سابقه و هدف: ناباروری با آسیب به ابعاد مختلف فیزیکی، روانی، اجتماعی و اقتصادی منجر به بروز تنش در روابط فردی و بین فردی زوجین میشود. همچنین بروز استرس، افزایش درگیریهای بین زن و شوهر و مشکلات در مسائل جنسی از جمله عواملی هستند که در درازمدت زمینه را برای کاهش رضایت از زندگی مشترک ایجاد میکنند اما بهنظر میرسد. مشاوره میتواند نقش مهمی درشناسایی مشکلات افراد داشته باشد و درتصمیم برای بهترین انتخاب، کمک کننده باشد. لذا هدف ازمطالعه حاضر نقش مداخلات مشاوره در ابعاد مختلف سلامت زوجین نابارور است.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه مرور ساختاریافته بوده که پژوهشگران به دو شیوه سرچ الکترونیک و سرچ از منابع دیگر (کتاب و سرچ دستی)، جست و جو را آغاز کردند. پایگاه عمومی جستجو توسط پژوهشگران شامل Google scholar و سپس پایگاههای اختصاصیتر در دسترس نظیر SID، Magiran، Irandac، Samane Danesh Gostar Barekat، Web of Science، Science Direct، Cochrane Library، ProQuest، PubMed [including Medline] و Springer با استفاده از کلمات کلیدی، مقالات مرتبط از سال ۱۹۷۹ تا ۲۰۱۶ مورد جستجو قرار گرفته است.
یافتهها: از ۴۵۰ مطالعه سرچ شده، ۴۴ مقاله برای نوشتن مطالعه حاضر انتخاب شده است. نتایج مطالعه حاضر منجر به سازماندهی در دو طبقه اولیه (بررسی شیوه¬های مختلف مشاوره و تاثیر مداخله) و ثانویه (نوع مداخله، تعداد جلسات، محتوای برنامه) گردید
استنتاج: روشهای مشاورهای (مشاوره گروهی، درمانشناختی رفتاری، روان درمانی گروهی) و تکنیکهای کاربردی در تغییر افکار، نگرش و باورها میتواند کمککننده باشد. لذا به نظر میرسد به کارگیری روشهای مشاورهای توسط مشاوران، روان شناسان و متخصصین خبره میتواند به عنوان مکمل در کنار درمانهای ناباروری نقش به سزایی در میزان سلامت افراد داشته باشد.
گلنوش محمدنژاد، میترا تدین نجف آبادی، حسین کمیلی ثانی، محمدحسین حقیقی زاده،
دوره ۲۹، شماره ۱۷۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
سابقه و هدف: هیسترکتومی دومین علت شایع جراحی زنان در سنین باروری است. مطالعات نشان میدهد زنان هیسترکتومی شده از ناخوشیهای روانی و فیزیکی با هم رنج می برند. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر مشاوره با رویکرد شناختی- رفتاری بر عزت نفس زنان هیسترکتومی شده در سنین باروری انجام پذیرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی با کد IRCT۲۰۱۸۰۲۲۲۰۳۸۸۲۸N۱ که در سال ۱۳۹۷ انجام پذیرفت، ۴۰ نفر از زنان ۴۵-۱۵ ساله که در بیمارستان امام و رازی شهر اهواز هیسترکتومی شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. زنان دارای نمره کمتر از ۱۵ در پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ با استفاده از جدول اعداد تصادفی به دو گروه ۲۰ نفری آزمون و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمون تحت ۱۲ جلسه درمان شناختی- رفتاری قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه شامل پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ، افسردگی بک و مشخصات فردی بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از میانگین، انحراف معیار، آزمون های تی مستقل، کای دو، تحلیل واریانس با اندازههای مکرر انجام گرفت.
یافتهها: میانگین نمرات عزت نفس قبل از مداخله در دو گروه آزمون و کنترل تفاوت آماری معناداری نداشت (۵۲۷/۰=P). میانگین نمره عزت نفس قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون از ۸۳/۱±۲۲/۱۲ به ۵۲/۱±۷۲/۲۲ افزایش (۰۰۱/۰>P) و در گروه کنترل از ۱۹/۱±۸۹/۱۱ به ۳۸/۱±۴۷/۱۱ (۰۰۱/۰=P) کاهش یافت که در طی زمان معنیدار بود و همچنین تفاوت بین دو گروه در طی زمانهای بعد از مداخله معنادار بوده است (۰۰۱/۰>P).
استنتاج: درمان شناختی- رفتاری میتواند به عنوان یک رویکرد درمانی در بهبود عزت نفس زنان هیسترکتومی شده در سنین باروری موثر باشد.
شماره ثبت کارآزمایی بالینی : ۱N۲۰۱۸۰۲۲۲۰۳۸۸۲۸IRCT
معصومه منفرد کاشکی، اعظم ملکی، کوروش امینی، سقراط فقیه زاده،
دوره ۲۹، شماره ۱۷۶ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
سابقه و هدف: امروزه معنویت به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار بر سلامت جسمی و روانی افراد، مورد توجه قرار گرفته است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر مشاوره معنویت محور بر الگوهای سازگاری با چالشهای بارداری در زنان نخست باردار انجام پذیرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده الگوهای سازگاری ۶۰ نفر از زنان واجد شرایط ارزیابی گردید. برای گروه مداخله ۸ جلسه مشاوره با رویکرد معنویت محور و برای گروه کنترل مراقبتهای معمول انجام گرفت. دادهها با استفاده از پرسشنامه اختصاصی سازگاری با بارداری در دو مرحله قبل و دو ماه بعد از اتمام مشاوره در دو گروه اندازه گیری، و با آمار توصیفی و آزمونهای آماری کای اسکور، تی مستقل، و تی زوجی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: بعد از مداخله میانگین نمره کل الگوهای سازگاری و حیطههای آن در گروه مداخله (۲۴/۰± ۹۴/۱) در مقایسه با گروه کنترل (۲۲/۰±۸۱/۱) از نظر آماری تفاوت معنیداری داشت (۰۳/۰=P)، در حالی که قبل از مداخله این تفاوت معنیدار نبود (۱۵/۰=P). مقایسه قبل و بعد میانگین نمره کل الگوهای سازگاری (از ۳۰/۰±۷۸/۱ به ۲۴/۰± ۹۴/۱) و حیطههای آن در گروه مشاوره از نظر آماری معنیدار بود (۰۰۱/۰= P) ولی تغییر نمره کل الگوهای سازگاری در گروه کنترل (از ۲۰/۰±۸۷/۱ به ۲۲/۰±۸۱/۱) از لحاظ آماری معنیدار نبود (۱۷/۰=P). فقط حیطه اجتناب نسبت به قبل کاهش معنیداری داشت (۰۲/۰P=).
استنتاج: مشاوره معنویت محور رویکرد قابل قبولی در جهت بهبود الگوهای سازگاری زنان با چالشهای بارداری است و میتواند مبنایی برای طراحی برنامههای مداخلهای در این زمینه باشد.
شماره ثبت کارآزمایی بالینی : ۱۲N۲۰۱۵۰۷۳۱۰۲۳۴۲۳IRCT
بهناز انجذاب، مینا زارع حسین آبادی، بنفشه فرزین راد، علی دهقانی،
دوره ۲۹، شماره ۱۷۸ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده
سابقه و هدف: کاهش سطح استروژن در حوالی دوران یائسگی، منجر به بروز علایمی میشود که جهت بهبود علایم از روشهای درمانی هورمونی و غیر هورمونی استفاده میشود. هدف انجام این مطالعه، تعیین اثر بخشی مشاوره با رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علایم یائسگی زنان حوالی دوران یائسگی می باشد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر کارآزمایی بالینی می باشد که بر روی ۷۳ خانم حوالی دوران یائسگی با استفاده از روش تصادف سازی ساده در دو گروه آزمون (۳۶ نفر) و کنترل (۳۷ نفر)، در شهر یزد در سال ۱۳۹۶ انجام گرفت. شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در ۸ جلسه دو ساعته، هفتهای یک بار برای گروه آزمون انجام شد و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، شاخص کوپرمن و مقیاس درجهبندی یائسگی بود که قبل، بلافاصله بعد و یک ماه بعد از اتمام مداخله توسط هر دو گروه تکمیل شد.
یافتهها: بر اساس نتایج آزمون تی مستقل در مرحله بعد از مداخله و پیگیری میانگین نمرات علایم یائسگی و ابعاد آن به جز حیطه ادراری- تناسلی کاهش معناداری در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل نشان داد (۰۰۱/۰P<). نتایج آزمون اندازهگیری مکرر نشان داد میانگین نمرات علایم یائسگی و ابعاد آن در گروه مداخله در مراحل مختلف اجرای مطالعه تغییرات معنادار داشته است (۰۰۱/۰>P).
استنتاج: با توجه به تاثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود علایم یائسگی، استفاده از این روش میتواند به عنوان یکی از روشهای حمایتی در مدیریت حوالی دوران یائسگی مد نظر قرار گیرد.
شماره ثبت کارآزمایی بالینی : ۱N۲۰۱۷۰۸۰۹۳۵۵۹۸IRCT
ناهید مروی، ساناز ملازاده، الهام آزموده، رباب لطیف نژاد رودسری،
دوره ۳۳، شماره ۲۲۷ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده
سابقه و هدف: سلامت جنسی بخش حیاتی از زندگی زوجین نابارور بوده و تحت تأثیر عوامل زیادی قرار دارد. پیامدهای روانی ناباروری میتواند بر عملکرد جنسی تأثیر منفی بگذارد. انجمنهای پزشکی متعدد مداخلات روانشناختی، از جمله مشاوره و آموزش را برای کمک به زوجین نابارور توصیه کردهاند. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر رویکردهای مشاوره و آموزش جنسی بر بهبود عملکرد جنسی زنان نابارور میباشد.
مواد و روشها: در مرور سیستماتیک حاضر که بر اساس راهنمای PRISMA انجام شده است، بانک های اطلاعاتی Embase، Cochrane library، web of sciences، Scopus، PubMed، SID و Magiran تا آوریل۲۰۲۳ با استفاده از کلمات کلیدی ناباروری، زنان نابارور، ایران، عملکرد جنسی، اختلال عملکرد جنسی، مشکلات جنسی، آموزش جنسی، مشاوره جنسی به زبان فارسی وانگلیسی مورد جستجو قرار گرفت. تمام کارآزماییهای بالینی تصادفیسازیشده که تأثیر مداخلات آموزشی یا مشاورهای بر بهبود عملکرد جنسی زنان نابارور را ارزیابی میکردند، در این بررسی وارد شدند. معیار بررسی نتیجه عملکرد جنسی (Female Sexual Function Index) بود.
یافتهها: از مجموع ۳۶۵ مطالعهای که از طریق جستجو یافت شد، ۱۳ کارآزمایی بالینی تصادفی شده شامل ۶۹۳ زن نابارور به طور سیستماتیک مورد بررسی قرار گرفتند. طبق مرور مطالعات از رویکردهای شناختی رفتاری، رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد، مدل سلامت جنسی، مدل پلیسیت(PLISSIT)، مدل بتر(BETTER)، آموزش مهارتهای ارتباطی و رویکرد تحلیل رفتار متقابل در زمینه بهبود عملکرد جنسی زنان نابارور استفاده شده است.
استنتاج: به طور کلی رویکردهای مشاوره و آموزش جنسی موجب بهبود عملکرد جنسی میگردد، اما با توجه به نوع مشاوره یا آموزش، بهبود ابعاد عملکرد جنسی متفاوت است. پیشنهاد میشود مطالعات بیشتری در آینده در زمینه مقایسه این رویکردها با یکدیگر و همچنین تاثیرطولانیمدت آنان بر روی زنان نابارور صورت گیرد.
سابقه و هدف: سلامت جنسی بخش حیاتی از زندگی زوجین نابارور بوده و تحت تأثیر عوامل زیادی قرار دارد. پیامدهای روانی ناباروری میتواند بر عملکرد جنسی تأثیر منفی بگذارد. انجمنهای پزشکی متعدد مداخلات روانشناختی، از جمله مشاوره و آموزش را برای کمک به زوجین نابارور توصیه کردهاند. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر رویکردهای مشاوره و آموزش جنسی بر بهبود عملکرد جنسی زنان نابارور میباشد.
مواد و روشها: در مرور سیستماتیک حاضر که بر اساس راهنمای PRISMA انجام شده است، بانک های اطلاعاتی Embase، Cochrane library، web of sciences، Scopus، PubMed، SID و Magiran تا آوریل۲۰۲۳ با استفاده از کلمات کلیدی ناباروری، زنان نابارور، ایران، عملکرد جنسی، اختلال عملکرد جنسی، مشکلات جنسی، آموزش جنسی، مشاوره جنسی به زبان فارسی وانگلیسی مورد جستجو قرار گرفت. تمام کارآزماییهای بالینی تصادفیسازیشده که تأثیر مداخلات آموزشی یا مشاورهای بر بهبود عملکرد جنسی زنان نابارور را ارزیابی میکردند، در این بررسی وارد شدند. معیار بررسی نتیجه عملکرد جنسی (Female Sexual Function Index) بود.
یافتهها: از مجموع ۳۶۵ مطالعهای که از طریق جستجو یافت شد، ۱۳ کارآزمایی بالینی تصادفی شده شامل ۶۹۳ زن نابارور به طور سیستماتیک مورد بررسی قرار گرفتند. طبق مرور مطالعات از رویکردهای شناختی رفتاری، رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد، مدل سلامت جنسی، مدل پلیسیت(PLISSIT)، مدل بتر(BETTER)، آموزش مهارتهای ارتباطی و رویکرد تحلیل رفتار متقابل در زمینه بهبود عملکرد جنسی زنان نابارور استفاده شده است.
استنتاج: به طور کلی رویکردهای مشاوره و آموزش جنسی موجب بهبود عملکرد جنسی میگردد، اما با توجه به نوع مشاوره یا آموزش، بهبود ابعاد عملکرد جنسی متفاوت است. پیشنهاد میشود مطالعات بیشتری در آینده در زمینه مقایسه این رویکردها با یکدیگر و همچنین تاثیرطولانیمدت آنان بر روی زنان نابارور صورت گیرد.
سابقه و هدف: سلامت جنسی بخش حیاتی از زندگی زوجین نابارور بوده و تحت تأثیر عوامل زیادی قرار دارد. پیامدهای روانی ناباروری میتواند بر عملکرد جنسی تأثیر منفی بگذارد. انجمنهای پزشکی متعدد مداخلات روانشناختی، از جمله مشاوره و آموزش را برای کمک به زوجین نابارور توصیه کردهاند. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر رویکردهای مشاوره و آموزش جنسی بر بهبود عملکرد جنسی زنان نابارور میباشد.
مواد و روشها: در مرور سیستماتیک حاضر که بر اساس راهنمای PRISMA انجام شده است، بانک های اطلاعاتی Embase، Cochrane library، web of sciences، Scopus، PubMed، SID و Magiran تا آوریل۲۰۲۳ با استفاده از کلمات کلیدی ناباروری، زنان نابارور، ایران، عملکرد جنسی، اختلال عملکرد جنسی، مشکلات جنسی، آموزش جنسی، مشاوره جنسی به زبان فارسی وانگلیسی مورد جستجو قرار گرفت. تمام کارآزماییهای بالینی تصادفیسازیشده که تأثیر مداخلات آموزشی یا مشاورهای بر بهبود عملکرد جنسی زنان نابارور را ارزیابی میکردند، در این بررسی وارد شدند. معیار بررسی نتیجه عملکرد جنسی (Female Sexual Function Index) بود.
یافتهها: از مجموع ۳۶۵ مطالعهای که از طریق جستجو یافت شد، ۱۳ کارآزمایی بالینی تصادفی شده شامل ۶۹۳ زن نابارور به طور سیستماتیک مورد بررسی قرار گرفتند. طبق مرور مطالعات از رویکردهای شناختی رفتاری، رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد، مدل سلامت جنسی، مدل پلیسیت(PLISSIT)، مدل بتر(BETTER)، آموزش مهارتهای ارتباطی و رویکرد تحلیل رفتار متقابل در زمینه بهبود عملکرد جنسی زنان نابارور استفاده شده است.
استنتاج: به طور کلی رویکردهای مشاوره و آموزش جنسی موجب بهبود عملکرد جنسی میگردد، اما با توجه به نوع مشاوره یا آموزش، بهبود ابعاد عملکرد جنسی متفاوت است. پیشنهاد میشود مطالعات بیشتری در آینده در زمینه مقایسه این رویکردها با یکدیگر و همچنین تاثیرطولانیمدت آنان بر روی زنان نابارور صورت گیرد.