۹ نتیجه برای ندول
ژیلا ترابی زاده ، زهرا کاشی ، فرشاد نقش وار ، عذرا اخی ، محمدحسین شهیدی ، علیرضا خلیلیان ،
دوره ۱۸، شماره ۶۳ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده
سابقه و هدف: بیماری های تیروئید یکی از مهم ترین بیماری های غدد مترشحه داخلی به شمار می رود. نمونه گیری سوزنی ظریف با آسپیراسیون (FNA) غده تیروئید به عنوان اولین قدم بررسی ندول های تیروئید شناخته شده است. کفایت نمونه های به دست آمده، برای تشخیص صحیح آسیب شناسی ضایعات گرهی اهمیت ویژه ای داشته و یکی از مهم ترین مسایلی که بر کفایت نمونه تاثیر می گذارد، صدمه و خونریزی بافتی ناشی از آسپیراسیون در انجام FNA است. به نظر می رسد با استفاده ازنمونه گیری سوزنی ظریف بدون آسپیراسیون (FNNA) این مشکل تاحدی برطرف خواهد شد. هدف از این مطالعه بررسی مقایسه کفایت نمونه های تهیه شده از ندول های تیروئیدی به دو روش FNA و FNNA بوده است.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش توصیفی - تحلیلی، بر روی ۲۰۰ نفر از بیماران مبتلا به گره تیروئید مراجعه کننده به درمانگاه غدد بیمارستان امام خمینی (ره) ساری، در سال ۸۶- ۸۵ انجام شده است. برای هر یک از بیماران پس از معاینه و شرح حال دقیق و انجام سونوگرافی تیروئید، نمونه گیری به هر دو روش FNA و FNNA در یک زمان و توسط یک متخصص انجام شد. سپس میزان کفایت نمونه ها در هر دو روش ها بر اساس پنج معیار مربوط به سیستم امتیازدهی مایر (Mair scoring system) توسط یک متخصص آسیب شناسی مورد بررسی قرار گرفت. کلیه اطلاعات جمعیت شناختی و نتایج سونوگرافی، اندازه و تعداد گره، خونریزی زمینه ای، میزان سلولاریته، میزان استحاله سلولی، درجه صدمه سلولی و حفظ اجزا سلولی و همچنین مجموع امتیازات حاصله ثبت شد. با استفاده از نرم افزار (SPSS (۱۱ آزمون آماری ویلکاکسون، دو روش از نظر کفایت نمونه مورد مقایسه قرار گرفتند.
یافته ها: ۲۰۰ بیمار شامل ۱۸۹ نفر زن (۹۴ درصد) و ۱۱ نفر مرد (۵,۵ درصد) با میانگین سنی ۱۲.۳± ۴۳.۳۶ سال مورد مطالعه قرار گرفتند. بررسی سلول شناسی نمونه ها نشان داد که در مجموع در روش FNA ، ۲۶ مورد (۱۳ درصد) از نمونه ها نامناسب برای تشخیص، ۹۷ مورد (۴۸.۵ درصد) مناسب برای تشخیص و با کفایت و ۷۷ مورد (۳۸.۵ درصد) مناسب و با کفایت بالا بودند. در روش FNNA نیز ۳۲ مورد (۱۶ درصد) از نمونه ها نامناسب برای تشخیص، ۹۶ مورد (۴۸ درصد) مناسب برای تشخیص و با کفایت و ۷۲ مورد (۳۶ درصد) مناسب و با کفایت بالا بودند. با استفاده توام از دو روش FNA و FNNA در ۹ مورد (۴.۵ درصد) نمونه غیر قابل تشخیص و در ۱۹۱ مورد (۹۵.۵ درصد) نمونه به دست آمده مناسب برای تشخیص بود و این اختلاف در مقایسه با هر کدام از روش ها به تنهایی، از نظر آماری معنی دار بود (۰۰۰۱/۰=P). میانگین مجموع امتیازات متغیرها در روش ۵.۸۲±۲.۳ FNA و در ۵.۷۰±۲.۴ FNNA بود که این اختلاف نیز از نظرآماری معنی دار نبود. همچنین در هیچ یک از متغیرها نیز اختلاف بین دو روش از نظر آماری معنی دار نبود.
استنتاج: درمطالعه حاضر برتری استفاده از روش FNNA نسبت بهFNA مشاهده نشد با این حال به نظرمی رسد استفاده توام از دو روش نمونه گیری FNA و FNNA، کارایی نسبتا خوبی در تشخیص آسیب شناسی ضایعات تیروئید داشته باشد.
روانبخش اسماعیلی ، محمدعلی ابراهیم زاده ، علیرضا خلیلیان ، ابراهیم نصیری ، هدایت جعفری ، امید دهقانی ، سعید علی پور ،
دوره ۱۸، شماره ۶۶ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده
سابقه و هدف: زخم فشاری در بیمارانی که به مدت طولانی در بیمارستان یا منزل بستری می شوند به میزان زیادی رخ می دهند. درمان این زخم ها پر هزینه و برای درمان آن از روش های مختلفی استفاده می شود. این مطالعه با توجه به اثر مثبت پماد کالاندولا آفیشینالیس در درمان زخم ها و التهاب های پوستی و با هدف تعیین اثر این پماد بر زخم فشاری این مطالعه انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی از نوع مقایسه قبل و بعد، ۲۰ بیمار که مبتلا به زخم فشاری بوده اند و درمان های رایج را دریافت می نمودند وارد مطالعه شدند. وضعیت بیماران از نظر مدت بیماری، مدت داشتن زخم، وسعت زخم ثبت و به مدت ۴ هفته و هر روز ۳ بار پانسمان محل زخم با پماد کالاندولا (پس از شستشو با سرم نمکی و خشک کردن) انجام شد و هر هفته وسعت زخم و درصد بهبودی بررسی و ثبت گردید.
یافته ها: میزان بهبودی بیماران ۵۶,۶ درصد بود. اکثریت بیماران (۵۵%) بهبودی نسبی پیدا کردند. زمان بهبودی هفته ۳.۵±۱.۲ بوده است (P<۰.۰۰۱) و بهبودی زخم فشاری در هفته های سوم و چهارم اتفاق افتاده است.
استنتاج: پماد کالاندولا با توجه به ارزانی و در دسترس بودن می تواند در درمان زخم های فشاری مورد استفاده قرار گیرد و در بهبود زخم موثر می باشد و به عنوان یک روش درمانی در بیمارستان ها و منازل برای درمان زخم های فشاری بیماران تجویز و استفاده شود.
عادله بهار، زهرا کاشی ، عذرا اخی،
دوره ۲۲، شماره ۹۰ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: شیوع بدخیمی در گره تیروئید بین ۱۰-۱ درصد گزارش شده است و مطالعات همهگیرشناسی حاکی از آن است که شیوع سرطان تیروئید طی ۲۰ سال اخیر رو به افزایش است. هدف از انجام این مطالعه بررسی نتایج آسپیراسیون سوزنی ظریف ندولهای تیروئید در بیماران مراجعه کننده به مرکز آموزشی– درمانی امام خمینی (ره) شهر ساری در بین سالهای ۸۹- ۸۲ بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه cross sectional و رتروسپکتیو است که پرونده بیمارانی که جهت نمونهبرداری ندول تیروئید بین سالهای ۸۹-۸۲ به بیمارستان امام خمینی مراجعه داشتند مورد بررسی قرار گرفت. فراوانی انواع سیتولوژی محاسبه شد و با استفاده از نتایج پاتولوژی، حساسیت واختصاصیت، ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی آسپیراسیون سوزنی ظریف در پیشگویی بدخیمی تیروئید ارزیابی گردید.
یافتهها: جمعیت مورد مطالعه شامل ۲۰۰۲ بیمار با ندول تیروئید بود که ۲۱۰ مورد مرد (۵/۱۰ درصد) و ۱۷۹۲ مورد زن (۵/۸۹ درصد) بودند. نتایج سیتولوژی ۱۵۹۸ مورد (۸/۷۹ درصد) خوش خیم، ۲۰۵ مورد ناکافی (۲/۱۰ درصد)،
۵۳ مورد مشکوک (۶/۲ درصد) و ۱۴۶ مورد (۳/۷ درصد) بدخیم گزارش شد. از کل بیماران بررسی شده در ۲۱۷ مورد نمونه تیروئیدکتومی آنها جهت بررسی هیستوپاتولوژی در دسترس بود که از این تعداد، ۱۵۳ مورد (۵/۷۰ درصد) خوشخیم و ۶۴ مورد (۵/۲۹ درصد) بدخیم گزارش گردید. میزان حساسیت نمونهبرداری سوزنی ظریف در یافتن گرههای بدخیم تیروئید ۲/۸۱ درصد و میزان ویژگی یا اختصاصی بودن آن ۱/۷۵ درصد محاسبه شد. ارزش اخباری مثبت
۴/۶۳ درصد و ارزش اخباری منفی ۵/۹۳ درصد بهدست آمد.
استنتاج: با توجه به نتایج بهدست آمده، نمونهبرداری تیروئید همچنان به عنوان روش مناسبی جهت پیشبینی بدخیمی تیروئید است و در بیماران ما شیوع بدخیمی تیروئید در طی سالهای ۸۹- ۸۲ افزایش نیافته است.
هادی مجیدی ، عادله بهار ، زهرا کاشی، فرشاد نقشوار، عباس هدایتی اصل،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۲ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
سابقه و هدف: استاندارد طلایی برای تشخیص ندولهای تیروئید سیتولوژی (آسپیراسیون سوزنیFNA) و پاتولوژی است اما نقش اولتراسونوگرافی در تعیین خوشخیمی و بدخیمی در حال تقویت شدن است. هدف ما در این مطالعه مقایسه این دو روش تشخیصی است تا برای اولتراسونوگرافی نقش مکملی بیشتری نشان داده شود.
مواد و روشها: این مطالعه به شیوه cross sectional از تاریخ تیرماه ۸۸ تا مهرماه۸۹ در بیمارستان امام خمینی(ره) ساری انجام شده است. ۲۵۴ بیمار با ندول تیروئید تحت ارزیابی با اولتراسونوگرافی سیاه و سفید و رنگی و آسپیراسیون سوزنی (FNA) قرار گرفتند. همکاری بین رادیولوژیست، پاتولوژیست و فوق تخصص غدد به شیوه double blind صورت گرفت. ما بعد از جمعآوری اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS-۱۷ حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری منفی (NPV) و ارزش اخباری مثبت (PPV) را برای ۱۲ متغیر محاسبه کردیم و همچنین با رسم منحنی ROC حدی (Cut off) برای اندزه ندول تیروئید در تعیین خوشخیمی وبدخیمی مشخص نمودیم. در نهایت با استفاده از regression logistic analysis ،
P value و (confidence interval) Odd ratio برای متغیرهای معنیدار تعیین شدند.
یافتهها: ۴۴ بیمار با سیتولوژی ناکافی از مطالعه خارج شدند. در سیتولوژی ۲۱۰ بیمار دیگر، (۹۱ درصد) ۱۹۱ مورد ندول خوشخیم (۷/۵ درصد)، ۱۲ مورد ندول مشکوک و (۳/۳ درصد) ۷ مورد ندول بدخیم داشتیم. همه بیماران با سیتولوژی بدخیم و هشت نفر از ۱۲ بیمار با سیتولوژی مشکوک تحت عمل جراحی قرار گرفتند. بعد از جراحی و بررسی آسیب شناسانه در مجموع ۲۰۶ ندول (۳۴/۵ درصد)، ۱۱ مورد بدخیمی دیده شد. ندولهای بدخیم نسبت به انواع خوش خیم بیشتر با افزایش اندازه لوب تیروئید (۶/۶۳ درصد در مقابل ۵/۲۰ درصد و ۰۱/۰p<) و همچنین با حدود ناصاف (۵۴ درصد در مقابل ۱/۵ درصد و ۰۰۰۱/۰p<) همراهند.
استنتاج: مطالعه ما نشان داده که هیچ متغیری به تنهایی بدخیمی را مشخص نمیکند. ما نتیجه گرفتیم که حدود ناصاف ندولها و لوب بزرگ تیروئید با ندول برجسته بهترین شاخص تعیینکننده بین بدخیمی و خوشخیمی میباشند.
عذرا اخی، زهرا کاشی، عادله بهار، حمیدرضا میرزایی ایلالی، سید امید عمادیان ساروی، صغری خانی، رضا علی محمد پور،
دوره ۲۸، شماره ۱۶۶ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده
سابقه و هدف: ندولهای تیروئید اختلالاتی شایع هستند. توسط لمس یا سونوگرافی مشخص میشوند. شیوع در معاینه ۸-۴ درصد، حدود ۱۵-۷ درصد پاتولوژی بدخیم دارند. برایTSH ، اثرات ثابت شده بعنوان فاکتور رشد و اثرات متناقضی در بدخیمی ندول تیروئید بیان شد. این مطالعه با هدف بررسی اثر تیروتروپین در بدخیمی ندول تیروئید طراحی شد.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی ۵۰۰ بیمار با ندول تیروئید بررسی شدند. نمونه خون جهت بررسی TSH، قبل از آسپیراسیون سوزنی گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری، از فراوانی، میانگین، انحراف معیار و آمار استنباطی استفاده گردید.
یافتهها: ۴۵۷ (۴/۹۱ درصد) نفر از شرکتکنندگان زن و ۴۳ (۶/۸ درصد) نفر مرد بودند. میانگین سنی نمونهها
۹/۱۳± ۴۳/۴۳ سال بود. ۲۴۰ نفر ندول منفرد و ۲۶۰ نفر ندول متعدد داشتند(۰۸/۰=p). میانگین اندازه ندول در انواع خوشخیم و بد خیم به ترتیب ۲/۱۲ ± ۱/۲۶ و ۸/۹ ± ۳/۲۷ میلیمتر بود. (۶/۰=p). در مجموع ۳۱ نفر (۲/۶ درصد) ندول بدخیم و ۴۶۹ نفر (۸/۹۳ درصد) ندول خوش خیم داشتند. میانگین TSH در بیماران با ندول خوش خیم و بدخیم به ترتیب ۹/۶± ۳۰/۳ و ۲ ± ۴/۲ بود (۴۷/۰ p=). جهت ارزیابی ارتباط تیروتروپین با سیتولوژی، سطح TSH به ترتایل کمتر از ۵/۰ ، ۵/۰ – ۹/۴ و ≥ ۵ تقسیم و به روش پیرسون بررسی شد. سه گروه تفاوت آماری معنیداری نداشتند (۳/۰ p=).
استنتاج: عدد TSH به تنهایی درسطوح مختلف، معیار مناسبی برای پیشگویی بدخیمی تیروئید نیست.
نرگس میرزائی ایلالی، محمد عابدی سماکوش، زینب شیدایی، سمیه شیدایی،
دوره ۳۳، شماره ۱ - ( ۸-۱۴۰۲ )
چکیده
سندرم اشمیت، یک پلی اندوکرینوپاتی است که با نارسایی اندامهای متعددی خود را نشان میدهد. این سندرم در بیماران با دو یا بیشتر از دو مورد از موارد زیر تعریف میشود: نارسایی آدرنال، بیماری گریوز، تیروئیدیت اتوایمیون و دیابت تیپ یک. در این گزارش موردی، بیماری با سندرم اشمیت (سندرم پلی گلندولار اتوایمیون نوع دو) معرفی میشود. بیمار خانم ۴۲سالهای است مبتلا به دیابت نوع یک که با شکایت ضعف و بیحالی، عدم تعادل، کاهش وزن، تیرگی پوست و افت فشارخون با هایپوگلایسمی و هایپرکالمی، مراجعات مکرر به بیمارستان داشته و هر نوبت، با تزریق دکستروز و پتاسیم کلراید وریدی در بیمارستان و دستور کاهش مصرف انسولین در منزل، ترخیص میشده است. در آخرین نوبت بستری با شک به نارسایی آدرنال، سطح کورتیزول خون بررسی شد که پایین (کمتر از ۰/۵ میکروگرم بر دسیلیتر) بود. همچنین، عدد ACTH بالا، آلدوسترون پایین و رنین نرمال گزارش شد که نارسایی ثانویهی آدرنال را برای بیمار مطرح کرد. آزمایشهای TSH و T۴ انجام شد و در آزمایش ابتدایی، TSH در حد کمتر از ۰/۲ گزارش شد و بعد از تکرار آزمایش، سطح TSH نرمال گزارش شد. باتوجهبه عدد بالای TRAb، هایپر تیروئیدی ساب کلینیکال برای بیمار مطرح شد. بیمار تحت درمان با پردنیزولون و فلودروکورتیزون قرار گرفت و بهوضوح بهبود یافت. این گزارش به پزشکان یادآوری میکند که اگر بیمار مبتلا به دیابت دچار کاهش نیاز به انسولین شد، در اسرع وقت، نارسایی آدرنال را بررسی کنند تا از عوارض احتمالی ناشی از آن کاسته شود.
احسان نادری فر، فرهاد ترابی نژاد، محمدحسن ترابی، معصومه باسی، سکینه محمدزمانی،
دوره ۳۳، شماره ۲۲۴ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
سابقه و هدف: علت اصلی اختلالات صدا در کودکان، ندول چینهای صوتی است که میتواند ناشی از رفتارهای متعددی نظیر حرف زدن زیاد و جیغ زدن باشد و بر رشد ارتباطی تأثیر چشمگیری بگذارد. درمانهای غیرپزشکی مختلفی برای ندول چینهای صوتی معرفی شده است، ولی درباره اثربخشترین شیوه اتفاقنظر وجود ندارد. لذا هدف مطالعه مروری نظاممند حاضر، بررسی درمانهای غیرپزشکی ندول چینهای صوتی در کودکان است.
مواد و روشها: جستجوی نظاممند با استفاده از کلیدواژههای vocal nodule،Vocal fold nodules ، therapy، treatment،intervention ، voice disorder، pediatric، وTelepractice در پایگاههای اطلاعاتی PubMed، Scopus، Science Direct، ISI (Web of Sciences)، Cochrane Database of Systematic Reviews و Google Scholar بین سالهای ۲۰۲۲-۲۰۰۰ انجام گرفت. مطالعاتی انتخاب شدند که ۱) افراد دارای ندول چین صوتی ۱۸-۰ ساله را بررسی و ۲) نوع، فرایند، و ابزارهای ارزیابی و همچنین ۳) نوع، فرایند مداخلات و گروههای درمانی را بهروشنی بیان کرده باشند، ۴) مداخلات غیرپزشکی ارائه داده باشند، ۵) بعد از سال ۲۰۰۰ و به زبان انگلیسی منتشر شده و ۶) اطلاعات خروجی داشته باشند. کیفیت روششناختی مقالات با استفاده از مقیاس پایگاه اطلاعاتی شواهد فیزیوتراپی بررسی شد.
یافتهها: از ۷۲۹ مقاله جستجوشده، ۱۱ مقاله معیارهای ورود به مطالعه را کسب کردند و به مطالعه وارد شدند. این پژوهشها به لحاظ طرح مطالعه، مشارکتکنندگان، نوع مداخلات، نوع ارزیابیها و پیگیری بلندمدت با یکدیگر متفاوت بودند. بااینحال، نتایج مرور نظاممند حاضر نشان داد که استفاده از درمانهای غیرپزشکی برای ندول چینهای صوتی در کاهش/ حذف ندول (۴ مطالعه)، بهبود کیفیت زندگی (۲ مطالعه) و بهبود پارامترهای آکوستیکی صدا (۹ مطالعه) موفقیتآمیز است.
استنتاج: نتایج پژوهش مروری حاضر نشان داد که درمانهای غیرپزشکی برای ندول چینهای صوتی در کودکان با وجود چالشبرانگیز بودن آن، میتواند مؤثر باشد. مطالعات در آینده، باید دارای سطح شواهد بالاتر، کیفیت روششناختی دقیقتر و همچنین پیگیری بلندمدت برای بررسی اثرات درمان باشند.
مهناز شیری، محمد آزادبخت، مریم مبینی، حسین عسگری راد، شروین امیرخوانلو، مولود فخری، فاطمه علیزاده،
دوره ۳۴، شماره ۲۳۴ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
سابقه و هدف: استئوآرتریت شایعترین بیماری مفصلی در انسان است که علائم اصلی آن درد و خشکی مفاصل است. از طرفی زانو، شایعترین مفصلی است که گرفتار استئوآرتریت میشود. اهداف اصلی در درمان این بیماری کاهش درد و بازگرداندن عملکرد و بهبود کیفیت زندگی بیمار است. در بسیاری از مناطق دنیا از داروهای ضدالتهاب غیراستروئیدی، بهعنوان درمان خط اول بیماری استئوآرتریت استفاده میشود. اما همچنان محققان به بررسی درمانهای گیاهی و جایگزین میپردازند. لذا این مطالعه با هدف، ساختن یک لیپوژل گیاهی موضعی، انجام پذیرفت که بتواند در بهبود علائم استئوآرتریت موثر باشد.
مواد و روشها: این مطالعه یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور میباشد. هفتاد بیمار بهصورت تصادفی از بین مراجعهکنندگان به مطب پزشک روماتولوژیست وبا تشخیص استئوآرتریت و رد بیماریهای سیستمیک روماتیسم مفصلی با رعایت معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. بیماران جهت درمان استئوآرتریت درجه ۱ و ۲ به پزشک مراجعه نموده بودند و پس از توجیه آنها در مورد اهداف مطالعه، با اخذ رضایتنامه کتبی، وارد مطالعه شدند و به دو گروه دریافتکننده لیپوژل آرتروهیل(۳۵ نفر) و دریافتکننده لیپوژل پلاسبو(۳۵ نفر) تقسیم شدند. ﺟﻬﺖ ﺗﻬﻴﻪ ژل پلاستی بیس، ابتدا ۵ درصد پلیاتیلن با دانسیته کم (LDPE) در ۹۵ درصد پارافین مایع اضافه شد و بهمدت سه ساعت با دمای ۱۳۰ درجه سانتیگراد بهطور غیرمستقیم حرارت داده شد. سپس آن را خیلی سریع سرد کرده تا ژل پلاستی بیس شکل بگیرد. ژل حاصل از پلاستی بیس از نظر پایداری فیزیکی در دمای محیط و یخچال، از نظر بروز کدورت، پدیده سینرزیس، تغییر ظاهری قوام و pH بررسی شد. عصاره هر یک از گیاهان زردچوبه (۲ درصد)، بتولا (۴ درصد) و مرمکی (۴ درصد) به طور جداگانه ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻪ ژل اﻓﺰوده شد و تا رسیدن ژل ﺑﻪ ﻗﻮام ﻣﻨﺎﺳﺐ، مخلوط شد. لیپوژل بهمدت دو ماه بهصورت موضعی روزی دو بار و هر بار به مقدار دو بند انگشت بر روی هر مفصل استفاده شد. نتایج حاصل از پرسشنامههای WOMAC و VAS در مراحل قبل از درمان، پایان ماه اول و پایان ماه دوم بعد از درمان، جمعآوری شدند. سطح معناداری آزمونها ۰/۰۵P< در نظر گرفته شد.
یافتهها: بیماران مورد بررسی، درمحدودهی سنی۴۰ تا ۷۳ سال بودند. لیپوژلگیاهی تهیه شده ازنظرکنترل میکروبی برای تستهای بالینی قابل استفاده است و حاوی ۰/۰۳ درصد فلاونوئید تام و ۰/۱۰۲۷ درصد فنل تام بود. میزان پایداری لیپوژل گیاهی بیش از ۹۴ درصد بود. براساس پرسشنامه WOMAC، لیپوژل گیاهی نسبت به پلاسبو، بهطور معناداری باعث کاهش درد، خشکی مفاصل و اختلال حرکتی بیماران استئوآرتریت شد(۰/۰۵P<). نتایج تست فریدمن، برای مقایسهی نمرات پرسشنامه VAS قبل از شروع درمان، در پایان ماه اول و در پایان ماه دوم نشان داد که پس از درمان با لیپوژل گیاهی، میزان درد احساس شده توسط بیماران بهطور معناداری کاهش یافت(۰۵/۰P<).
استنتاج: با مقایسه نمرات حاصل از پرسشنامههای WOMAC و VAS در گروههای پلاسبو و لیپوژل گیاهی، دریافت شد که استفاده موضعی از لیپوژل گیاهی در افزایش عملکرد و کنترل درد بیماران مبتلا به استئوآرتریت موثر بوده است که با توجه به خواص آنتیاکسیدانی و ضد التهابی ترکیبات موجود در این لیپوژل، بدیهی بهنظر میرسد.
شماره ثبت کارآزمایی بالینی : ۱۴N۲۰۱۶۰۹۱۴۳۰۱۴IRCT
علی حیدری، مجتبی تقی زاده ارمکی، جلال جعفرزاده، بهناز وحیدی، مینا یزدی زاده، ثریا خفری، ندا بابایی، آسیه خلیل پور،
دوره ۳۴، شماره ۲۳۷ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
سابقه و هدف: کاندیدیازیس دهانی از شایعترین عفونتهای سطحی و جلدی مخاطی میباشد که مخاط دهان را درگیر میکند. این بیماری توسط گونههای مختلف از جمله کاندیدا آلبیکنس در دهان ایجاد میشود. امروزه درمان با دارو های ضد قارچ گروه پلی ان و آزول، سلول های بیمار را تحت تاثیر قرار میدهند. وجود محدودیتهایی در درمان بیماریهای قارچی مانند کمبود و گرانی داروهای ضدقارچی، عوارض جانبی آنها و نیز گسترش مقاومتهای دارویی آزول در میان گونههای کاندیدا به عنوان یک مشکل مهم میباشد. با توجه به مشکل درمانهای حاضر، توجه پژوهشگران به داروهای ضد قارچی جدید بهویژه ترکیبات هتروسیکلیک جلب شده است. از ترکیبات هتروسیکلیک بهطور وسیع در صنایع داروسازی استفاده میشود. مشتقات تیازولیدینون، مقاومت قارچی و باکتریایی که توسط تعداد زیادی از آنتیبیوتیک و داروها ایجاد میشود را تضعیف نموده و همچنین اکسیندول ها فعالیت دارویی و بیولوژیکی قابل توجهی از خود نشان میدهند. با توجه به نکات ذکر شده در بالا و در نظر گرفتن خصوصیات بیولوژیکی قابل توجه تیازولیدینونها و اکسیندول، استفاده از آنها برای تولید داروی ضد قارچی جدید مورد توجه محققان و پژوهشگران است. لذا این تحقیق به منظور بررسی اثر بخشی ترکیب سنتزی ایندول هیدرازونو تیازولیدینون بر روی ایزوله های قارچی کاندیدای جدا شده از عفونت دهانی انجام می شود.
مواد و روشها: حساسیت دارویی ۱۰۰ ایزوله بالینی کاندیدا شامل ۵۳ ایزوله کاندیدا آلبیکنس، ۲۲ ایزوله کاندیدا تروپیکالیس، ۱۷ ایزوله کاندیدا پاراپسیلوزیس و ۸ ایزوله کاندیدا گلابراتا نسبت به مشتقات ۴a و ۴b ایندول هیدرازنو تیازولیدینون و داروی نیستاتین به روش میکرودایلوشن براث و براساس دستورالعمل CLSI-M۲۷S۴ برای تعیین حساسیت دارویی و مخمرها و برای شناسایی گونهها براساس روش فنوتیپی کروم آگار و ژنتیکی PCR-RFLP استفاده گردید. دامنه رقت دارویی ترکیبات و داروهای ضدقارچی به ترتیب ۱۶-۰/۰۱۶ میکروگرم/میلیلیتر بوده است. غلظتی از ترکیبات که حداقل ۵۰ درصد مهار رشد نسبت به گروه کنترل مثبت را داشتند، بهعنوان MIC (حداقل غلظت مهاری رشد) در نظرگرفته شد. آنالیز آماری با نرمافزار ۲۰ SPSS انجام و سطح معنیداری بهصورت ۰/۰۵>P در نظرگرفته شد.
یافتهها: نتایج نشان داد بین MIC مشتقات ۴a و ۴b ایندول هیدرازنوتیازولیدینون و داروی نیستاتین علیه گونههای کاندیدا آلبیکنس، کاندیدا تروپیکالیس و کاندیدا پاراپسیلوزیس اختلاف معناداری وجود داشت و بین میانگین MIC های مشتقات با یکدیگر نیز اختلاف معنیداری مشاهده گردید؛ اما بین MIC این مشتقات با داروی نیستاتین علیه کاندیدا گلابراتا اختلاف معناداری وجود نداشت.
استنتاج: تاثیرگذاری مشتقات ایندول هیدرازونوتیازولیدینون در مقایسه با داروی نیستاتین برای ایزولههای کاندیدا آلبیکنسس، کاندیدا تروپیکالیس و کاندیدا پاراپسیلوزیس کمتر بود، در حالی که تاثیرگذاری آنها بر روی گونههای کاندیدا گلابراتا نسبت به نیستاتین در یک محدوده بود. با بررسی اثرات سایتوتوکسیسیتی و عوارض جانبی این مشتقات و همچنین انجام بررسیهای بیشتر برروی آنها می توان در آینده از این ترکیبات برای ساخت و سنتز داروهای ضدقارچی جدید و آلترناتیوهای درمانی بهره برد.