۱۵ نتیجه برای کولورکتال
حافظ فاخری ، قاسم جانبابایی ، زهره باری ، فریبرز عشقی ،
دوره ۱۸، شماره ۶۷ - ( ۹-۱۳۸۷ )
چکیده
سابقه و اهداف: سالیانه تقریبا ۵۰۰۰۰ مورد جدید سرطان در ایران بروز می نماید. شایعترین سیستم مبتلا به سرطان در ایران، دستگاه گوارش (۳۸ درصد) است. سرطان کولورکتال در مردان ایرانی رتبه سوم و در زنان رتبه جهارم بروز را بخود اختصاص داده است. با توجه به اینکه در زمینه استعداد ژنتیکی، تفاوت در میزان در معرض عوامل محیطی منجر به تنوع در بروز سرطانهای کولورکتال بر اساس منطقه جغرافیایی و نژاد می گردد به بررسی ویژگیهای این بیماری در شهرستان ساری پرداخته ایم.
مواد و روش ها: در این مقاله توصیفی اطلاعات کلیه بیمارانی که از مهر ۱۳۷۸ لغایت اسفند ۱۳۸۶ با تشخیص سرطان کولورکتال به یک مطب خصوصی گوارش در ساری مراجعه و یا از این طریق در بیمارستان های شهرستان ساری بستری شدند، مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: در مجموع ۲۹۶ بیمار مبتلا به سرطان کولورکتال بودند. ۲ مورد لنفوم کولون و یک مورد متاستاز از سرویکس به کولون مشاهده گردید. ۲۹۳ نفر باقی مانده مبتلا به آدنوکارسینوم کولون بودند. از این تعداد ۱۵۲ نفر مرد و ۱۴۱ نفر زن بودند. میانگین سنی بیماران ۱۵,۲۴±۵۲.۶ سال بود. ۹۸ بیمار (۳۳.۵ درصد) سن کمتر از ۴۵ سال داشتند. در مجموع ۷۰ بیمار (۲۴ درصد) سابقه خانوادگی سرطان کولورکتال داشتند. در گروه بیماران زیر ۴۵ سال سابقه خانوادگی به ۴۷ درصد می رسید. از این تعداد ۴۳ نفر (۱۴.۶ درصد) متعلق به خانواده HNPCC بودند. ۱۲۵ بیمار مبتلا به سرطان رکتوم و ۱۶۸ بیمار مبتلا به سرطان کولون بودند. ابتلا به سرطان کولون راست ۲ برابر کولون چپ بوده است. در کل سرطان کولون راست به تناسب، بیشتر از سایر محلها در افرادی که سابقه خانوادگی سرطان کولورکتال داشتند، دیده شده است. بعلاوه حدود نیمی از بیماران در لحظه شناسایی مبتلا به اشکال پیشرفته ابتلا به سرطان (درگیری غدد لنفاوی و یا متاستاز) بودند.
استنتاج: با توجه به سن پایین ابتلا و سابقه خانوادگی قابل توجه، فراوانی بالای کانسر های کولون پروگزیمال و پیشرفته بودن سرطانهای کولورکتال در ساری توصیه می گردد برنامه های غربالگری جهت شناسایی زود هنگام سرطان کولورکتال مورد توجه قرار گیرد.
علی احمدی، محمود مباشری، سید سعید هاشمی نظری،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: سرطانهای کولون و رکتوم (کولورکتال) یکی از مهمترین و شایعترین معضلات سلامت در دنیا و ایران است. این مطالعه با هدف تعیین زمان بقا، خطر نسبی مرگ و عوامل مؤثر بر آن دربیماران مبتلا به سرطان کولورکتال انجام گردید.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع کوهورت آیندهنگر است. مدت پیگیری افراد از زمان تشخیص قطعی سرطان کولورکتال تا زمان مرگ یا سانسور شدن آنها بود. در مجموع ۲۵۷۰ نفر- سال پیگیری برای ۱۱۲۷ نفر مبتلا به سرطان کولورکتال به صورت هر شش ماه یکبار انجام شد. تنها دو درصد از بیماران سانسور شده بودند. دادهها با تحلیل دو متغیره و چندمتغیره و رگرسیون کاکس و با استفاده از نرم افزار stata تحلیل شدند. مقادیر کمتر از ۰۵/۰ معنیدار تلقی گردید.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار سن بیماران در زمان تشخیص سرطان ۱۴ ± ۵/۵۳ سال بود. بیشتر بیماران (۷/۶۹ درصد) سن بالاتر از ۴۵ سال داشتند. ۲/۶۱ درصد آنها مرد و بقیه زن بودند. سن تشخیص در زنان و مردان متفاوت و معنیدار بود (۰۳/۰p<). میزان بروز مرگ در مردان ۹/۹۶ و در زنان ۸۳ در یکصد هزار نفر بود. ۷۵ درصد بیماران کمتر از ۷۲/۲ سال، ۵۰ درصد آنها ۸۳/۵ سال و ۲۵ درصد از آنها بیشتر از ۱۳ سال بعد از زمان تشخیص، بقا داشتند. متغیرهای قومیت، وضعیت تأهل، مرحله سرطان، سابقه خانوادگی سرطان و مصرف سیگار در مدل کاکس تعیین کننده بقا بیماران بودند.
استنتاج: میانه زمان بقا ۸۳/۵ سال بود که روند بهتری را نسبت به مطالعات قبلی نشان میدهد. این مطالعه با گزارش بقا و خطر نسبی مرگ سرطان کولورکتال و عوامل مؤثر برآن، فرصتی را فراهم میکند تا در اجرای برنامههای مداخلهای، پیشگیری و کنترل سرطان، اولویتها مدنظر قرار گیرد.
عبدالباسط میرزایی پور، ابراهیم صالحی فر، قاسم جان بابایی، بیژن کوچکی، سمانه برهانی، معصومه رشیدی،
دوره ۲۴، شماره ۱۲۱ - ( ۱۱-۱۳۹۳ )
چکیده
سابقه و هدف: سرطان کولورکتال چهارمین سرطان شایع در ایران است. میزان ابتلا به این سرطان در دو دهه گذشته، به خصوص در مناطق شمالی کشور، سیر صعودی داشته است. این تحقیق با هدف به روزرسانی وضعیت دموگرافیکی و بالینی بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال انجام شد.
مواد و روشها: در مطالعه توصیفی حاضر اطلاعات دموگرافیک و بالینی ۳۶۴ بیمار که طی فروردین ۱۳۸۷ تا فروردین ۱۳۹۳ با تشخیص سرطان کولورکتال در بیمارستان امام خمینی (ره) ساری و کلینیک طوبی تحت درمان قرار گرفته بودند، بررسی شد. سن، جنسیت، محل تومور، stage تومور، وجود متاستاز، مکان متاستاز و علائم بالینی بیماران از جمله دادههای جمع آوری شده بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون مربع کای و Independent samples T-test استفاده شد.
یافتهها: از ۳۶۴ بیمار ۴/۵۳ درصد مرد و ۶/۴۶ درصد زن بودند. حدوداً یک سوم بیماران (۳/۳۱ درصد)، سن کم تر
از ۵۰ سال داشتند. تفاوت آماری معنیداری بین میانگین سنی در دو جنس مشاهده نشد (۴۲/۰ =p). در زمان تشخیص،
۲/۳۷ درصد بیماران در ۴ stage قرار داشتند. سابقه خانوادگی سرطان در ۴۵درصد بیماران، مثبت بود و در بین افراد زیر
۵۰ سال این میزان به ۹/۶۳ درصد رسید. میانگین سنی در افراد با سابقه خانوادگی مثبت، کم تر از افراد با سابقه خانوادگی منفی بود (۰۲۸/۰= p).
استنتاج: میانگین سنی ابتلا به سرطان کولورکتال در استان مازندران مخصوصاً در افرادی که دارای سابقه خانوادگی سرطان بودند، پایین تر از مطالعات مشابه بود. درصد بالایی از بیماران در زمان تشخیص در مراحل پیشرفته قرار داشتند. این یافته ها، به خصوص روی توجه بیشتر به علائم و نشانه های اولیه سرطان کولورکتال و انجام منظم برنامههای غربالگری جهت شناسایی زود هنگام سرطان کولورکتال تاکید دارند.
سیده زینب الماسی، حمید صالحی نیا،
دوره ۲۴، شماره ۱۲۲ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
سابقه و هدف: سرطان کولورکتال شایعترین سرطان دستگاه گوارش میباشد. اطلاع از بروز بیماری و تغییرات آن در طی زمان برای برنامهریزی جهت پیشگیری و علت یابی مفید میباشد. لذا این مطالعه با هدف بررسی روند تغییرات سرطان کولورکتال در ایران صورت گرفته است.
مواد و روشها: این مطالعه یک نوع تحلیل مجدد دادههای موجود میباشد و از اطلاعات منتشر شده نظام ثبت سرطان در ایران طی سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۸ برای این مطالعه استفاده شد. میزانهای بروز گزارش شده بروز مستقیم و براساس جمعیت سازمان بهداشت جهانی استاندارد شد و روندی از بروز این بیماری در کشور ترسیم شد.
یافتهها: مجموع کل سرطان کولورکتال حدود ۳۱۹۷۴ مورد است. بیشترین مورد آن مربوط به سال ۱۳۸۸ و کمترین موارد سرطان کولورکتال مربوط به سال ۱۳۸۲ میباشد. نتایج مطالعه نشان میدهد که برای مردان بیشترین میزان بروز در استان تهران با ۸۷ و کمترین میزان در استان خراسان جنوبی در سال ۱۳۸۶ میباشد. همچنین بیشترین میزان برای زنان در استان گیلان در سال ۱۳۸۷ و کمترین میزان آن، در استان خراسان جنوبی در سال ۱۳۸۶ گزارش گردید.
استنتاج: براساس نتایج این مطالعه بروز سرطان کولورکتال در کشور در حال افزایش میباشد. با توجه به قابل پیشگیری بودن سرطان کولورکتال و افزایش بروز جهانی بیماری، مداخلههای آموزشی در خصوص اهمیت بیماری غربالگری در سنین پایینتر جهت تشخیص به موقع و درمان بیماران امری ضروری به نظر میرسد.
پارمیس نطقی، سمانه خرّمی، حسین وزینی،
دوره ۲۵، شماره ۱۲۸ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
سابقه و هدف: سرطان کولورکتال یکی از متداولترین انواع سرطان است. در طی ۲۵ سال گذشته، بروز این سرطان در ایران افزایش یافته استاخیراً میکروRNAها نگرش جدیدی را در تحقیقات سرطان ایجاد کرده اند. نقشهای مختلف microRNA-۱۴۶a در تومورهای مختلفمشخص شده است. هـدف از ایـن مطالعـه بررسـی میزان بیان miR-۱۴۶a در بافت تومور آدنوکارسینوم کولورکتال و مراحل مختلف سرطان کولورکتال با استفاده از روشReal Time PCR بوده است.
مواد و روشها: در مطالعه تجربی حاضرتعداد ۷۰ بلوک پارافینی (۵۰ بیمار و۲۰ فرد سالم) طی سالهای ۹۱ تا ۹۳ در بیمارستان فیروزگر تهران مورد بررسی قرار گرفت. مقدار کل RNAهای موجود در بافتها دپارافینه شده و با استفاده از کیت استخراج RNA، استخراج و غلظت RNA توسط دستگاه نانودراپ اندازهگیری شد. miR-۱۴۶a توسط qRT_PCR از کل RNAاستخراج شد. میزان بیان ژن miR-۱۴۶a با استفاده از دستگاه لایت سایکلر بررسی و توسط روش ۲-∆∆CT اندازهگیری شد و با استفاده از نرمافزار SPSS ورژن ۱۹ و آزمون ANOVA و T-test زوجی مورد تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: در میزان بیان miR-۱۴۶a پولیپهای آدنوماتوز و بافت توموری سرطان کولورکتال (stage I-IV) نسبت به بافت نرمال کولورکتال تفاوت معنیداری وجود داشت (۰۵/۰p<) که این تفاوت با افزایش میزان بیان miR-۱۴۶a همراه بوده است.
استنتاج: افزایش میزان بیان miR-۱۴۶aبا میزان پیشرفت سرطان در مراحل پیش سرطانی (آدنوکارسینوم) و سرطان در مراحل ابتدایی و پیشرفته ارتباط مستقیم دارد.
امید عمادیان ساروی، ژیلا ترابی زاده، اناهیتا نصرتی، سیده زینب احمدی،
دوره ۲۵، شماره ۱۳۱ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به درجه تمایز و میزان تهاجم یکسان در سرطان کولورکتال، فاکتورهای زیادی در پیشرفت، متاستاز و بقاء تومور اهمیت دارند. یکی از این فاکتورها پروتئین گالاکتین ۳ میباشد که با توان خودنوسازی و تمایز چند ردهای در سلولهای سرطانی، مورد توجه قرار گرفت. بررسی بروز و ارتباط این مارکر با ویژگیهای کلینیکوپاتولوژیک و بقای بیماران در بافتهای سرطانی کولورکتال مورد ارزیابی قرار میگیرد.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی ۱۳۰ بلوک پارافینی نمونههای سرطان کولورکتال در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی ساری ازسال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۱ مورد بررسی قرارگرفت. تشخیص نوع و گرید نمونه پاتولوژیک توسط دو پاتولوژیست با تجربه و رنگآمیزی ایمنوهیستوشیمی طبق پروتکل بخش پاتولوژی با استفاده از کیت آنتیبادی مونوکلونال موشی گالکتین ۳ انجام شد و بروز کمتر از ۵۰ درصد به عنوان گروه منفی یا ضعیف (امتیاز ۱) و بیشتر از۵۰ درصد به عنوان مثبت قوی یا متوسط (امتیاز ۲) در نظر گرفته شد.
یافتهها: ۱۳۰ نمونه مورد بررسی در مطالعه (۷۰ مرد و ۶۰ زن) با میانگین سنی ۹/۱۱± ۲/۵۸ سال، شامل ۱۸ مورد موسینوس کارسینوما و ۱۱۲ مورد آدنوکارسینوما که بیان گالکتین ۳ در سیتوپلاسم همه بافتها مشاهده شد. ۶۹ مورد از تومورها، بیان ضعیف و ۶۱ مورد بیان قوی نشان دادند. بیان گالکتین ۳ ارتباطی با سن، جنس، محل تومور، اندازه، تمایز و گرید تومور نداشت (۰۵/۰<(p، اما با بقا و میزان درگیری عقده لنفاوی و متاستاز مرتبط بوده و متاستاز منتشر، درگیری بالای عقده لنفاوی و بقا کمتر در گروهی که بیان مارکر گالکتین ۳ آنها، منفی یا ضعیف بوده، بیشتر دیده شد (۰۵/۰>(p. میانگین بقا بیماران بر حسب بیان مارکر گالکتین ۳ برای افراد با بیان ضعیف مارکر، ۳۱ ماه و افراد با بیان قوی، ۴۲ ماه بود.
استنتاج: با ارزیابی بروز مارکر گالکتین ۳ بر روی نمونههای بیشتر، میتوان در بررسی پیشآگهی بیماران و بهبود استراتژیهای درمانی به پزشک کمک کرد.
آناهیتا نصرتی، ژیلا ترابی زاده،
دوره ۲۵، شماره ۱۳۴ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
سابقه و هدف: سرطان کولورکتال سومین سرطان شایع در مردان و چهارمین در زنان میباشد. میزان شیوع آن در حال حاضر خصوصاً در ایران در حال افزایش است. ریسک فاکتورهای متعددی بیان شده است، ولی در سالهای اخیر نقش کموکاینها خصوصاً CXCR۴ برجسته میباشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین ویژگیهای کلینیکوپاتولوژیک بیماران و نیز وضعیت عود، متاستاز و مرگ ناشی از سرطان مربوطه با بروز مارکر CXCR۴ میباشد.
مواد و روشها: بروز مارکر کموکاینی CXCR۴ بر روی ۵۰ بلوک پارافینه در قسمت بافت تومورال و بافت سالم مجاور به عنوان شاهد از طریق روش ایمونوهیستوشیمی مورد مطالعه قرار گرفت.
یافتهها: ۵۰ نمونه سرطان کلورکتال (۲۵ مرد و ۲۵ زن) با میانگین سنی ۵۷/۶۴±۹/۱۳ سال شامل ۴۷ آدنوکارسینوما و ۳ موسینوس کارسینوما بود. بروز مارکر در ۲۱ مورد (۴۲ درصد) منفی، در ۱۸ مورد (۳۶ درصد) سیتوپلاسمیک، در ۹ مورد (۱۸ درصد) نوکلئار و در ۲ مورد (۴ درصد) سیتوپلاسمیک و نوکلئار بود. به طور مشخصی، ارتباط بروز CXCR۴۴با عود از نظر آماری معنیدار شد (۳/۰=p) ولیکن بیان مارکر با سایر پارامترهای کلینوپاتولوژیک ارتباط معنیداری نشان نداد.
استنتاج: در طی بررسی انجام شده بر روی مارکر کموکاینی CXCR۴، ارتباطی بین بروز آن و عود تومور مشاهده شد. بنابراین شاید بتوان در آینده پس از بررسی روی نمونه های بیش تری از این نوع کموکاین، به عنوان مارکر پیشگوییکننده عود کنسرهای کولورکتال استفاده کرد.
سید محمد حسینی، رحیم علیدادی، جواد محمدی اصل، عبدالحسن طلائی زاده، مهدی بیژن زاده،
دوره ۲۸، شماره ۱۶۸ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
سابقه و هدف: سرطان کولورکتال یکی از سرطانهای شایع در سراسر جهان و ایران میباشد. این سرطان یک بیماری مولتیفاکتوریال بوده و برهمکنش عوامل ژنتیکی و محیطی مختلفی در بروز آن نقش دارند. این مطالعه با هدف بررسی برهمکنش عوامل محیطی مختلف و پلیمورفیسمهای دو ژن کاندید در بروز سرطان کولورکتال شامل
X-ray repair cross- complementing-۱ (XRCC۱) و Oxo guanine DNA-glycosylase ۱ (OGG ۱) که در مسیر ترمیم DNA و حفظ یکپارچگی ژنوم نقش دارند، انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد- شاهدی ۱۵۰ بیمار مبتلا به سرطان کولورکتال و ۱۵۰ کنترل سالم از بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز رکت نمودند. برای تعیین آلل پلیمورفیسمهای مورد مطالعه روش PCR-RFLP (Polymerase Chain Reaction- Restriction Fragment Length Polymorphism) استفاده شد. بعد از تعیین ژنوتایپهای مختلف، برهمکنش این ژنوتایپها با ریسک فاکتورهای محیطی در دو گروه بیمار و کنترل بررسی و مقایسه شد.
یافتهها: نتایج مطالعه حاضرنشان داد که پلیمورفیسم Gln۳۹۹ Arg۱ XRCC در شاخص توده بدنی، چاقی با ۰۰۹/۰=p و در نژاد لر با ۰۰۳/۰=p ارتباط معنیداری با سرطان کولورکتال دارد ولی ارتباط معنیداری بین این ریسک فاکتورها با پلیمورفیسم Cys ۳۲۶Ser ۱OGG در سرطان کولورکتال مشاهده نشد.
استنتاج: در این مطالعه پلی مورفیسم ژن Gln۳۹۹ Arg ۱ XRCC در چاقی و نژاد لر با استعداد ابتلا به سرطان کولورکتال ارتباط معنیداری داشت.
طیبه رنجبرنژاد، فاطمه رنجبرنژاد، مسعود سعیدی جم،
دوره ۲۸، شماره ۱۶۹ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
سرطان کولورکتال یکی از رایجترین انواع سرطانها در سراسر جهان میباشد. مرگومیر و شیوع سرطان کولورکتال با وجود پیشرفت روشهای تشخیصی و درمانی و برنامههای غربالگری هنوز قابل ملاحظه میباشد. در حال حاضر، کولونوسکوپی و سنجش خون مخفی مدفوع (FOBT) رایجترین روشها برای تشخیص سرطان کولورکتال هستند. به علت ماهیت تهاجمی کولونوسکوپی و حساسیت پایین روش FOBT، یافتن روشهای دقیق و غیرتهاجمی برای تشخیص اولیه، پایش و کنترل سرطان کولورکتال ضروری به نظر میرسد. در سالهای اخیر، علاقه زیادی به یافتن بیومارکرهای مولکولی حساس و غیر تهاجمی با ارزیابی پروفایلهای بیانی miRNAها در بیماران دارای سرطان کولورکتال به وجود آمده است. مطالعات بسیاری نقش مهم microRNAها را در تنظیم بیان ژنهای دخیل در تومورزایی نشان داده است که محققین را به ارزیابی قابلیت آنها در تشخیص و درمان سرطانهای مختلف از قبیل سرطان کولورکتال واداشته است. در این زمینه، miR-۲۱ در مطالعات بسیاری مورد توجه قرار گرفته است. miR-۲۱ یکی از اولین oncomiRهای شناخته شده در القای سرطان است که ژنهای سرکوبگر تومور متعددی که مرتبط با تکثیر، آپوپتوز و تهاجم هستند را مورد هدف قرار میدهد. بیان بیش از حدmiR-۲۱ در سرطان کولورکتال و برخی از سرطانهای دیگر مشاهده شده است. مطالعات اخیر بر ارزش تشخیصی و پیشآگهی miR-۲۱ و همچنین نقش آن در مقاومت دارویی سرطانهای انسان تمرکز کردهاند. مطالعه حاضر، مروری بر یافتههای اخیر مرتبط با نقش miR-۲۱ در تنظیم ژنهای هدف دخیل در سرطان زایی کولورکتال و قابلیت آن بهعنوان یک بیومارکر تشخیصی و پیشآگهی در این سرطان میباشد.
قدسیه کامرانی، فاطمه منتظر، فاطمه نژادی کلاریجانی، رامین شکرریز،
دوره ۲۹، شماره ۱۷۴ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده
سابقه و هدف: مرگ و میر بیماری بالای سرطان با وجود پیشرفت چشمگیر در زمینه تشخیص و درمان میتواند ناشی از حضور سلول های بنیادی توموری (CSC) باشد. آنزیم آلدهید دهیدروژناز۱ (ALDH۱) در بعضی مطالعات به عنوان مارکری از CSC معرفی شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی این مارکر در سرطان کولورکتال و ارتباط آن با خصوصیات کلینیکوپاتولوژیک طراحی و اجرا شد.
مواد و روشها: طی یک مطالعه گذشته نگر، بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی (ره) ساری، وارد مطالعه شدند. شدت بیان و توزیع ALDH۱ به روش ایمونوهیستوشیمی سنجیده شد. دادهها به کمک نرم افزار SPSS ۱۸ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: ۴۰ بیمار (۲۰ مرد و ۲۰ زن) وارد مطالعه شدند. فراوانی مثبت شدن ALDH۱ و شدت بیان آن در بافت تومورال و غیرتومورال تفاوت معنیداری نداشت. شدت بیان با سن، نوع آدنوکارسینوم، مکان تومور ارتباطی نداشت. با این حال، شدت بیان در زنان بیشتر از مردان بود (۰۸/۰= P). ۷۵ درصد بیماران در مرحله تمایز خوب بیان خفیف ALDH۱ داشتند (۰۷/۰= P). از نظر وضعیت توزیع؛ توزیع discontinuous در آدنوکارسینوم غیرموسینوسی (۰۶/۰= P) و تمایز خوب (۰۲۸/۰= P) بیشتر بود.
استنتاج: در این مطالعه بیان ALDH۱ در بافت سرطان کولورکتال و نرمال تفاوت معنیداری نداشت، با این حال شدت بیان بیشتر در زنان و همچنین توزیع discontinuous در تمایز خوب و آدنوکارسینوم غیرموسینوسی مشاهده شد و اهمیت ALDH۱ به عنوان مارکر CSC در سرطان کولورکتال نیازمند بررسی بیش تر است.
جلال عبدالعلیزاده، روشنک سامبرانی، لیلا کهن، بهبود جعفری،
دوره ۳۰، شماره ۱۸۹ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده
سابقه و هدف: به دلیل شیوع بالای سرطان کولورکتال و عوارض جانبی متعدد در درمانهای مرسوم، استفاده از درمانهای جدید با استفاده از پروبیوتیکها مانند ساکارومایسس سرویسیه ضروری به نظر میرسد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر فرم کشته شده مخمر بر روی سرعت رشد و مسیر آپوپتوز (بیان ژن PTEN و RelA) در رده سلولی HT-۲۹ میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی اثرات سمیت سلولی مخمر کشته شده و داروی ۵-FU (کنترل مثبت) با روش MTT اندازهگیری شد. میزان بیان mRNA دو ژن مدنظـر با روش qRT-PCR مورد بررسی قـرار گرفت. دادهها با استفاده از نرمافزار گراف پد آنالیز شد.
یافتهها: فرم کشته شده مخمر دارای اثرات مهار رشد و القای آپوپتوز بود که از طریق کاهش بیان Rel A و افزایش بیان PTEN در رده سلولی سرطانی مشاهده شد. این تاثیرات در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معنیداری داشت.
استنتاج: مخمرهای پروبیوتیک قادر به کاهش سرعت رشد سلولهای سرطانی کولورکتال می باشند و می توانند در القای آپوپتوز به واسطه دخالت در مسیر پیام رسانی Rel A و PTEN نقش داشته باشند.
پریسا ظفری، زهرا یزدانی، هاله اخوان نیاکی، علیرضا رفیعی،
دوره ۳۱، شماره ۲۰۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
سابقه و هدف: سرطان کولورکتال دومین سرطان شایع در مردان و سومین سرطان شایع در زنان در سراسر دنیا محسوب میشود. درمانهای روتین کنونی اثرات جانبی زیادی داشته و کارایی پایینی دارند. هدف از مطالعهی حاضر بررسی اثر پلاسمای اتمسفری سرد بر تغییرات اپی ژنتیک ژنهایی است که در بیماریزایی سرطان کولون نقش دارند.
مواد و روشها: میزان تکثیر سلولها با استفاده از روش MTT به دست آمد. برای هر دو رده، تیمار به مدت ۴۰ ثانیه انجام شد و ارزیابی بیان ژنهای Beclin-۱، Runx۳ و AIM۲ با کمک روش Real-time PCR محاسبه شد. همچنین میزان متیلاسیون ژنهای نامبرده با تکنیک Quantitative methylation specific PCR(Q-MSP) به دست آمد.
یافتهها: بقای سلولهای C۲۶ پس از تیمار با CAP (Cold atmospheric Plasma) بهصورت معناداری نسبت به سلولهای L۹۲۹ کاهش یافت. بقای سلولهای C۲۶ به ۷۵درصد، ۵۲/۲ درصد و ۳۴ درصد طی ۱۲، ۲۴ و ۴۸ ساعت با تیمار ۴۰ ثانیهای CAP کاهش یافت. میزان بیان ژن AIM۲ کاهش (۰/۱۲ برابر) و بیان ژن Runx۳ نسبت به گروه تیمار نشده افزایش (۲/۶۶ برابر) نشان داد. همچنین تیمار با CAP، میزان متیلاسیون ژن Runx۳ را نسبت به سلولهای تیمار نشده کاهش داد (۳۳/۴۵ درصد در مقابل ۶۳/۲۴ درصد(.
استنتاج: این مطالعه اثر انتخابی تیمار با CAP بر سلولهای سرطانی که هدف نهایی در درمان سرطان میباشد را تائید میکند. همچنین نشان داده شد که تیمار با CAP بر میزان بیان ژن و متیلاسیون ژنهای دخیل در بیماریزایی سرطان کولورکتال اثرگزار است.
شهربانو ناندوست کناری، پریسا محمدی نژاد، مهدی مغنی باشی، ابوذر باقری، لیلا روحی،
دوره ۳۴، شماره ۲۳۴ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
سابقه و هدف: سرطان کولورکتال (CRC) از نظر میزان بروز و مرگ و میر در بین انواع سرطانها به ترتیب رتبه چهارم و دوم را به خود اختصاص داده است. اگرچه غربالگری سرطان کولورکتال در بهبود پیشگیری و درمان این بیماری موثر بوده اما همچنان موانع متعدد از جمله متاستاز سرطان کولورکتال، پیشآگهی این بیماری را به شدت مختل کرده است. RNA های غیر کدکننده طولانی نوعی مولکول RNAi هستند که در چندین گروه عملکردی طبقهبندی میشوند و در برخی از مسیرهای سلولی مهم شرکت میکنند. تعامل LncRNA-RNA ترجمه وتخریب mRNA را کنترل میکند یا بهعنوان اسفنج miRNA (microRNA) برای خاموش کردن عمل میکند. تعامل LncRNA-پروتئین فعالیت پروتئین را در فعالسازی رونویسی و خاموش کردن تنظیم میکند. راهنمای LncRNA، فریب، و داربست تنظیمکنندههای رونویسی ناحیه تقویتکننده یا سرکوبکننده ژنهای کد کننده را برای تغییر بیان تنظیم میکنند. RNA های غیرکدکننده بلند بهدلیل نقش کلیدی در تنظیم بیان ژن و اثرات بالقوه در مسیرهای سیگنالینگ سلولی، توجه روزافزون محققان را به خود جلب کردهاند. این RNA ها، به عنوان نشانگرهای زیستی، در تشخیص، پیشرفت و پیشآگهی سرطان کولورکتال نقش مهمی ایفا میکنند. این مطالعه با هدف بررسی تغییر سطح بیان RNA غیرکدکننده LINC۰۱۱۳۹ در سرطان کولورکتال در مقایسه با بافت سالم انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی ابتدا تغییر بیان ژن LncRNA LINC۰۱۱۳۹ از دو پایگاه داده UALCAN و Gepia۲ در بافتهای توموری آدنوکارسینوما کولون در مقایسه با بافت سالم بررسی شد. سپس total RNA از ۴۱ نمونه بافت توموری سرطان کولورکتال و ۴۱ نمونه بافت سالم مجاور تومور استخراج شد و پس از بررسی کیفی و کمی RNA استخراج شده، سنتز cDNA با استفاده از کیت انجام گردید. سپس با طراحی و سنتز پرایمر اختصاصی، میزان بیان RNA غیرکدکننده LINC۰۱۱۳۹ در دو بافت توموری و سالم با استفاده از تکنیک Real time RT-PCR اندازهگیری شد. در پایان با در نظر گرفتن ژن Gapdh بهعنوان ژن خانهداری، دادههای حاصل بهوسیله نرمافزار Graph pad prism تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: تجزیه و تحلیل دادههای این مطالعه براساس آنالیزهای بیوانفورماتیکی نشان داد که بیان RNA غیرکدکننده LINC۰۱۱۳۹ در تومورهای کولورکتال کاهش مییابد این در حالی است که بیان این ژن بهطور قابل توجهی در بافتهای توموری (اعم از متاستازی و غیر متاستازی) در مقایسه با بافت نرمال مجاور مستقل از جنس افزایش مییابد (۰/۰۰۰۱P<) ولی تفاوت بیان معنیداری بین نمونههای غیرمتاستازی و متاستازی مشاهده نشد (۰/۰۵P>). همچنین نشان داده شد که افزایش بیان RNA غیرکدکننده LINC۰۱۱۳۹ در بافتهای توموری میتواند بهعنوان نشانگر زیستی در شناسایی بافتهای توموری از بافتهای سالم کولورکتال (۰/۰۰۰۱, P< ۰/۸۱ = AUC) عمل کند.
استنتاج: باتوجه به نقش شناخته شده LINC۰۱۱۳۹ lncRNA در مسیر سیگنالینگ HIF۱α بهعنوان داربست، عملکرد انکوژنیک LINC۰۱۱۳۹ lncRNA در سرطان کبد از طریق محور miR-۳۰/MYBL۲ و برهمکنش قوی Linc۰۱۱۳۹-PIP۳ LncRNA و اثر بر مسیر PIP۳-AKT، به نظر میرسد افزایش بیان LINC۰۱۱۳۹ lncRNA سیتوپلاسمی و عملکرد آن بهعنوان یک آنکوژن، احتمالاً میتواند از طریق مسیرهای سیگنالینگ در سرطانزایی کولورکتال دخیل باشد.
رامین شکرریز، نشاط رودباری،
دوره ۳۴، شماره ۲۳۷ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
سابقه و هدف: سرطان کولورکتال یکی از مشکلات جدی و پرهزینه در بخش سلامت انسان در کل جهان بهویژه کشورهای در حال توسعه مانند ایران است. این بیماری که سومین سرطان شایع در دنیا است در مناطق جغرافیـایی و اقوام مختلف شیوع بسیار متفاوتی داشته و نیز ارتباط نزدیکی با سبک زندگی دارد. در نتیجه بررسیهای دقیق در مناطق مختلف و بر روی افراد با تنوع نژادی و قومیتی میتواند به بهبود سلامت عمومی افراد کمک کرده و استراتژیهای مناسبی برای کاهش ابتلا به سرطان کولورکتال ارائه کند. باتوجه به افزایش شیوع این بیماری، شناسایی عوامل خطر مرتبط در مناطق با شیوع بالای سرطانهای گوارشی بهویژه شمال کشور از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین این مطالعه به شناسایی عوامل خطر مرتبط با سرطان کولورکتال (بیماریهای زمینهای، عادات تغذیهای، فعالیت فیزیکی) در بیماران مراجعهکننده به مرکز جامع سرطان مازندران در مقایسه با گروه شاهد پرداخت.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد شاهدی، ۱۲۳ بیمار مبتلا به سرطان کولورکتال با تایید پاتولوژی مراجعهکننده به بیمارستان امام خمینی(ره) ساری و ۱۰۰ شاهد از افراد مراجعهکننده به بیمارستان، بدون علائم گوارشی و بهصورت تصادفی براساس معیارهای ورود و خروج برای سن، جنسیت و قومیت انتخاب شدند. دادههای هر شرکتکننده ازطریق مصاحبههای شخصی با استفاده از پرسشنامههای طراحی شده و پرسشگر آموزش دیده به دست آمد.
یافتهها: بر اساس یافتههای مطالعه حاضر، از نظر جنسیت در بین افراد دو گروه اختلاف معنیداری وجود نداشت (۰/۰۸۴P=). همچنین اگرچه میانگین شاخص توده بدنی بیماران بیشتر از گروه شاهد بود (گروه شاهد۴/۰۱±۲۶/۶۴ و گروه مورد ۶/۴۸±۲۷/۹۹ کیلوگرم/مترمربع) اما اختلاف معنیداری بین دو گروه وجود نداشت. در مجموع دو گروه در شیوع کلی بیماری زمینه ای تفاوت معنیداری را نشان ندادند. سابقه مصرف دارو نیز نشان داد که بیماران مصرف اسید فولیک، ویتامین D و داروهای ضد فشار خون بیشتری داشتند. از طرفی سابقه مصرف دخانیت و الکل در دو گروه نشان داد که اختلاف معنیداری در میزان مصرف سیگار، قلیان و اوپیوم در بین دو گروه وجود ندارد. نتایج فعالیت ورزشی نشان داد که افراد گروه شاهد بهطور معنیداری دارای فعالیتهای ورزشی بیشتری هستند. همچنین توانایی بیماران در پیاده روی در مسافت بالا بهطور معنیداری نسبت به افرار غیر بیمار کمتر بود. فرکانس مصرف مواد غذایی پروتئینی بیانگر این نکته بود که بیماران مصرف گوشت قرمز، مرغ، ماهی، غذاهای فرآوری شده بیشتری دارند. فرکانس مصرف سبزیجات نیز حاکی از این بود که مصرف سبزیجاتی مانند کاهو، سبزی خوردن تازه و پیاز در بیماران کمتر از گروه شاهد است.
استنتاج: وجود سابقه خانوادگی سرطان، بیماریهای زمینهای مانند فشار خون و هایپرلیپیدمی، شاخص توده بدنی بالا و تحرک کم، مصرف بالای پروتئینهای حیوانی و مصرف کم سبزیجات از عوامل خطر سرطان کولورکتال در مطالعه حاضر بودند. بنابراین اصلاح سبک زندگی و رواج تغذیه سالم، همچنین فعالیت فیزیکی، باید مورد توجه سیاستگذاران سلامت قرار گیرد. غربالگری افراد با سابقه خانوادگی مثبت نیز از جمله راهکارهای مناسب جهت کاهش بار این نوع بدخیمی میتواند باشد.
محمد شکرزاده، رامین عطایی، شقایق آهنجان شاکری، امیرحسین سلمان ماهینی،
دوره ۳۵، شماره ۲۴۴ - ( ۲-۱۴۰۴ )
چکیده
سابقه و هدف: ۵-فلوئورویوراسیل (۵-FU) دارویی پرکاربرد در درمان سرطان کولورکتال است که به دلیل افزایش مقاومت به شیمیدرمانی نیاز به بهینهسازی اثر بخشی آن دارد. این مطالعه با هدف، ارزیابی اثرات همافزای فناتیل استر کافئیک اسید (CAPE) همراه با ۵-FU بر بیان ژنهای آپوپتوتیک (BAX و Bcl-۲) التهابی (NF-κB ) در سلولهای سرطان کولورکتال ۷۴۲SW- بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، سلولهای ۷۴۲- SW به غلظتهای مختلف (۵-FU از ۱/۵۶ تا ۱۰۰µM و CAPE از ۱ تا ۲۰۰ µM) تیمار شدند. عملکرد سلولی و IC۵۰ با آزمون MTT، تغییرات بیان ژنها با RT-PCR و سینرژیسم بین ۵-FU و CAPE با نرمافزار Compusyn بررسی شد. دادهها با استفاده از نرمافزار Prism Ver,۳ و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: IC۵۰ ۵-FU و CAPE پس از ۴۸ ساعت انکوباسیون به ترتیب µM ۰/۸۶ ± ۲۸/۲۷ و µM ۵/۴۰ ± ۸۸/۸۹اندازهگیری شد. عملکرد سلولی وابسته به دوز کاهش یافت. نرمافزار Compusyn نشان داد که در دو ترکیب µM ۶/۲۵ ۵-FU (IC۳۰) + µM ۱۰ CAPE (IC۱۰) و µM ۶/۲۵ ۵-FU (IC۳۰) + µM ۲۰CAPE سینرژیسم وجود دارد. نتایج RT-PCR نیز نشان داد که ترکیب µM ۶/۲۵۵-FU (IC۳۰) + µM ۱۰ CAPE (IC۱۰) قادر به افزایش قابل توجه (۰/۰۰۱>P) بیان BAX نسبت به /۲۵µM۶ ۵-FU تنها (۰/۰۰۱>P) و µM ۱۰ CAPE (۰/۰۰۱>P) تنها، کاهش قابل توجه بیان ۲-Bcl نسبت به µM ۱۰ CAPE تنها (۰/۰۵>P) و کاهش قابل توجه بیان NF-κB نسبت به ۵-FU تنها (۰/۰۱>P) و µM ۱۰ CAPE تنها (۰/۰۱>P) بود.
استنتاج: ترکیب غلظتهای خاصی از ۵-FU و CAPE سینرژیسم قوی ایجاد کرده و میتواند عملکرد سلولهای ۷۴۲-SW را کاهش دهد. این یافتهها امیدواری برای استفاده از CAPE در رژیمهای شیمی درمانی سرطان کولورکتال به همراه ۵-FU دارند