جستجو در مقالات منتشر شده


۱۰۹ نتیجه برای اسمی

محمد آزادبخت ، نصراله قاسمی دهکردی ،
دوره ۱۱، شماره ۳۱ - ( تير ۱۳۸۰ )
چکیده

سابقه و هدف: گونه های دیژیتال و گلیکوزیدهای قلبی آنها در بیماری نارسایی احتقانی قلب (CHF) کاربرد دارند. در ایران تنها گونه دیژیتالیس نروزا در قسمتهای شمالی به فراوانی رویش دارد. گلیکوزیدهای قلبی سایر گونههای این گیاه به روشهای مخلتف از جمله روش HPLC شناسایی شدهاند. هدف این تحقیق شناسایی گلیکوزیدهای قلبی گونه دیژیتال ایران می باشد.
مواد و روش ها: در روش HPLC، از حلال متانل برای استخراج و از استونیتریل و آب مقطر به روش گرادیان برای کروماتوگرافی و از بتا متیل دیگوکسین به عنوان استاندارد داخلی استفاده شده است.
نتایج
: در برگ گیاه دیژیتالیس نروزا با روشHPLC ، پانزده گلیکوزید قلبی شناسایی شد که بیشترین مقدار گلیکوزید قلبی در این گیاه را لاناتوزید A تشکیل می داد.
استنتاج: با توجه به شناخت گلیکوزیدهای قلبی این گیاه، از آنجایی که در کشورهای مختلف از گونه های متفاوت دیژیتال جهت تهیه داروهای موثر در بیماری نارسایی احتقانی قلب استفاده می شود، در صورت مطالعات تکمیلی به ویژه مطالعات فارماکولوژی و توکسیکولوژی، از گونه دیژیتال ایران نیز می توان به این دسته از داروها دسترسی یافت.

نرگس نجفی ، رویا قاسمیان ،
دوره ۱۳، شماره ۴۰ - ( مهر ۱۳۸۲ )
چکیده

سابقه و هدف: اپیدیدیموارکیت بروسلایی، یکی از عوارض موضعی بروسلوزیس انسانی است که در ۲ تا ۲۰ درصد بیماران مبتلا به بروسلوز گزارش شده است.
مواد و روش ها: طی مطالعه ای گذشته نگر، ۱۸ مورد اپیدیدیموارکیت بروسلایی را که بین سال های ۷۹ تا ۸۰ به بیمارستان های رازی قائم شهر و امام خمینی(ره) ساری مراجعه کرده اند، گزارش می کنیم، معیارهای اصلی تشخیص، تیتر آگلوتیناسیون «رایت» بیش تر یا مساوی ۱۶۰/۱ یافته های بالینی مثبت اپیدیدیموارکیت بروسلایی بوده است.
یافته ها: اپیدیدیموارکیت در ۱۳,۰۴ درصد بیماران مذکور بروسلایی اتفاق افتاده است، سن متوسط بیماران، ۲۷ سال بوده است (۶۰-۱۴). درد و تورم اسکروتال (۱۰۰ درصد)، تب (۱۰۰ درصد) و تعریق (۷۳ درصد) مهمترین نشانه های بیماری بوده اند. تمام بیماران تیتر آگلوتیناسیون رایت (۱/۱۶۰-۱/۲۵۶۰)≥۱/۱۶۰ و (۱/۸۰-۱/۶۴۰) ۲ME را داشته اند. درمان ترکیبی با داکسی سیکلین و ریفامپین (۶۱.۱ درصد) یا داکسی سیکسن و ریفامپین به همراه آمینوگلیکوزید برای دو هفته اول (۲۷.۷ درصد) و داکسی سیکلین+کوتریموکسازول (۵.۰۵%) و داکسی سیکلین به تنهایی در (۵.۰۵%) انجام شد. حداقل طول دوره درمان ۴۵ روزه بوده است.
استناج: در مناطق اندمیک بروسلوزیس، پزشکان باید در برخورد با اپیدیدیموارکیت، احتمال بروسلوزیس را در نظر داشته باشند. شرح حال دقیق، معاینه بالینی و ارزیابی سریع آزمایشگاهی به تشخیص کمک می کند. عموما درمان کلاسیک بروسلوزیس برای درمان اپیدیدیموارکیت بروسلایی(BEO) کافی است.

علی قائمیان ، فریبا هندسی ، یداله رستگاری ، مسعود قاسمی ، کیوان یوسف نژاد ، ساسان طبیبان ،
دوره ۱۳، شماره ۴۱ - ( دى ۱۳۸۲ )
چکیده

سابقه و هدف: هدف این مطالعه، بررسی اثرتشکیل پل درعروق فرعی[Bridging Collateral Vessels BCVs.] بر میزان موفقیت آنژیوپلاستی در موارد انسداد مزمن و کامل عروق کرونر [Chronic Total Occlusion CTO] می باشد. در آنژیوپلاستی عروق کرونر در مواردCTO ، تقسیم بندی شکل ضایعات ممکن است در ارزیابی میزان موفقیت آنژیوپلاستی مفید باشد. در مورد نقش BCVs در میزان موفقیت آنژیوپلاستی در CTO اختلاف نظرهایی وجود دارد.
مواد و روش ها: ۷۷ بیمار که آنژیوپلاستی آن ها در ضایعات CTO صورت گرفته بود، وارد این مطالعه شدند. این بیماران به دو گروه تقسیم شدند. در گروه اول که شامل ۲۷ بیمار بود، BCVs وجود داشت و در گروه دوم (۵۰ بیمار) بیماران فاقد BCVs بودند.
یافته ها: در ۱۱ بیمار از گروه اول و ۴۱ بیمار از گروه دوم، آنژیوپلاستی با موفقیت همراه بوده است (۷/۴۰ درصد در مقابل ۸۲ درصد، p=۰,۰۰۰۲ و ۳.۹=خطر نسبی، با حد اطمینان ۹۵ درصد، ۷/۱ تا ۴/۶). از ۵۲ بیمار با آنژیوپلاستی موفقیت آمیز، در بیمارانی که طول مدت انسداد در آن ها کم تر از ۳ ماه تخمین زده شد، میزان نتایج موفقیت آمیز بیش از بیمارانی بود که طول مدت انسداد، بیش از ۳ ماه بوده است ( ۵/۶۳ درصد در مقابل ۵/۴۷ درصد،p=۰.۰۰۰۱ و ۸/۱=خطر نسبی، با حد اطمینان ۹۵ درصد، ۳/۱ تا ۶/۲). وجود یک شاخه فرعی که فاصله ۲ mm? از نقطi انسداد رگ داشته باشد، یکی از عوامل پیشگویی کننده برای عدم موفقیت آنژیوپلاستی بوده است p=۰.۰۰۰۷)، ۲.۹=خطر نسبی، با حد اطمینان ۹۵ درصد، ۵/۱ تا ۶/۵).
استنتاج: در هنگام آنژیوگرافی عروق کرونر، شکل ضایعات ساختمانی در CTO می تواند در ارزیابی هدایت موفق آنژیوپلاستی مفید باشد. یکی از آن ها وجود BCVs می باشد که به نظر می رسد ارتباطی معکوس با میزان موفقیت آنژیوپلاستی داشته باشد.

نصراله قاسمی دهکردی ، غلامرضا اصغری ، فریده وشاحی ،
دوره ۱۴، شماره ۴۳ - ( تير ۱۳۸۳ )
چکیده

سابقه و هدف: گیاه Digitalis nervosa از گیاهان جنس دیژیتال، تنها گونه بومی ایران از جنس Digitalis بوده و مهم ترین گلیکوزید قلبی آن لاناتوزید A می باشد. در این تحقیق، تولید و نگهداری کشت سلولی گیاه و بررسی تولید متابولیت های ثانویه آن انجام شده است.
مواد و روش ها: دانه های گیاه توسط الکل اتیلیک ۷۰ درصد و هیپوکلریت سدیم ۵ درصد استریل شد و دانه رست های استریل به دست آمده در شرایط آسپتیک به محیط کشت Murshige and Skoog (MS) با غلظت های مختلف تنظیم کننده های رشد، منتقل و تولید کالوس در سه منطقه جوانه انتهایی، هیپوکوتیل و ریشه چه بررسی شد. آزمون های مقدماتی شیمیایی و جداسازی و شناسایی گلیکوزیدهای قلبی به روش کروماتوگرافی لایه نازک در گیاه و کالوس انجام شد.
یافته ها: استفاده از هیپوکلریت سدیــم ۵ درصد نسبــت به الکل اتیلیک ۷۰ درصد، اثر مهــاری کم تری روی قوه نامیه بذر داشت. بهترین محیط کشت برای تولید و نگهداری کالوس دارای تنظیم کننده رشدKinetin (۰,۵ mg/L) ، ۲,۴-Dichloro phenoxy acetic acid (۰.۵ mg/L)و Naphthalene acetic acid NAA (۱ mg/L) بوده است. بیش ترین درصــد تولید کالــوس، مربوط به منطقـه ریشه چه دانه رست ها بود. نتایج آزمایش های مقدماتی تشخیص ساپونین ها، تانن ها فلاونوییدها، استروییدها و گلیکوزیدهای قلبی در گیاه و کالوس، مثبت مشاهده شد. در بررسی TLC ترکیبات گلیکوزیدی قلبی باRf های متفاوت در کالوس های مختلف، مشاهده شد.
استنتاج: یکـی از عوامــل اصلی در تولیــد کالوس، نسبت تنظیــم کننده های رشد اوکسین به سیتوکینین می باشد و این نسبت برای مناسب ترین محیط کشت، ۳ به ۱ بود. به نظر می رسد کشت کالوس گیاه D. nervosa توانایی تولید گلیکوزیدهای قلبی را دارا می باشد.

رویا قاسمیان ، نرگس نجفی ، آرمان شجاعی فر ،
دوره ۱۴، شماره ۴۴ - ( مهر ۱۳۸۳ )
چکیده

سابقه و هدف: استافیلوکک طلایی مقاوم به متی سیلین(MRSA) از عوامل بیماری زای شایع بیمارستانی است که میزان شیوع آن در طی ۳ دهه گذشته در سرتاسر جهان در حال افزایش می باشد. یکی از منابع مهم ایجاد عفونت و انتقال آن توسط کارکنان بیمارستانی است. این مطالعه Cross Sectional جهت تعیین فراوانی ناقلین استافیلوکک طلایی در بینی و تعیین طرح مقاومت آنتی بیوتیکی آن در کارکنان بیمارستان رازی قائم شهر در آبان ماه ۸۲ انجام شد.
مواد و روش ها: نمونه ها از ناحیه قدامی بینی ۱۰۰ نفر از کارکنان درمانی بیمارستان، توسط سوآپ پنبه ای استریل گرفته شد و پس از قرار دادن در لوله آزمایش حاوی آبگوشت برای شناسایی استافیلوکک طلایی و آنتی بیوگرام با معیار NCCLS به آزمایشگاه فرستاده شد.
یافته ها: در این مطالعه ۳۶ درصد افراد، ناقل استافیلوکک طلایی در بینی بوده اند. از نظر شغلی ۴۰ درصد پرستاران و ۴۸ درصد خدمات آلوده بودند. هیچ رابطه ای بین سن، جنس و سال های خدمت با ناقلی وجود نداشته است. بیش ترین مقاومت، نسبت به اگزاسیلین (۸۳ درصد) و کم ترین مقاومت، مربوط به کلرامفنیکل (۲,۸ درصد) بوده است. مقاومت به وانکومایسین(VRSA) در ۲ مورد (۵/۵ درصد) دیده شد.
استنتاج: فراوانی ناقلین استافیلوکک طلایی در کارکنان درمانی مطالعه حاضر کم تر از آمارهای موجود (۵۰ الی ۹۰ درصد) و در حد شیوع جامعه بوده است (۲۰ الی ۴۰ درصد)، در حالی که مقاومت آنتی بیوتیکی بیش از سایر مطالعات بوده است. شیوع بالای MRSA در این مطالعه و مهم تر از آن یافتن VRSA حائز اهمیت بسیاری است و می تواند ناشی از مواجهه مداوم ارگانیسم های بیمارستانی با انواع آنتی بیوتیک ها باشد و باید ضمن شناخت عوامل زمینه ساز، اقدامات مناسب جهت کنترل آن اعمال گردد.

مریم قاسمی ، علیرضا علم ،
دوره ۱۵، شماره ۴۸ - ( آبان ۱۳۸۴ )
چکیده

در این مقاله یک مورد پسودوتومور التهابی کولون عرضی در یک پسربچه هشت ساله گزارش می شود. بیمار به دلیل درد شکمی، تب و استفراغ در بیمارستان بوعلی سینا بستری شد. در معاینه توده ای در خم کولیک چپ، لمس شد. در سی تی اسکن، یک توده کلسیفیه همراه با لنف آدنوپاتی در حداره کولون عرضی دیده شد. تشخیص اولیه لنفوم بود. بررسی بافت شناسی ضایعه، موید پسودوتومور التهابی بود. بعد از خارج نمودن توده با عمل جراحی بیمار بهبود یافت و تا یک سال بعد از عمل، عود نکرده است. بنابراین در تشخیص افتراقی توده های کولون عرضی اطفال، باید پسودوتومور التهابی را در نظر داشت تا از درمان های غیر ضروری و مضر کموتراپی و رادیوتراپی جلوگیری شود.

داوود درستکارمقدم ، سیدحسین حجازی ، مهدی قاسمی ،
دوره ۱۵، شماره ۴۹ - ( آذر ۱۳۸۴ )
چکیده

سابقه و هدف: لیشمانیوز احشایی انسانی (HVL) در استان های فارس و اردبیل به صورت آندمیک و در سایر مناطق کشور به شکل تک گیر (Sporadic) گزارش شده است. لیمشانیوز احشایی در ایران از نوع مدیترانه ای و عامل آن لیشمانیا اینفانتوم (L. infantum) و مخزن آن سگ می باشد. این بیماری در ایران بیشتر بچه ها را مبتلا می کند و در صورت عدم تشخیص زود هنگام، عوارض خطرناکی را پدید می آورد.
مواد و روش ها: در این مطالعه با استفاده از آنتی ژن استاندارد شده، روش آگلوتیناسیون مستقیم (DAT) با روش ایمونوفلورسانس غیر مستقیم (IFAT)، مورد مقایسه قرار گرفت. آنتی ژن مورد نیاز، از پروماستیگوت های سویه L.infantum (MHO/TN/۸۰/IPTi) در گروه انگل شناسی دانشکده پزشکی تهیه، استاندارد و مورد استفاده قرار گرفت. به همین منظور پروماستیگوت های لیشمانیا در محیط های کشت N.N.N و RPMI۱۶۴۰ به مرحله تولید انبوه رسید. مراحل تهیه آنتی ژن DAT به طور کلی شامل تریپسینه شدن، فیکس با فرمالدیید و رنگ آمیزی با کوماسی بلو (Comassie blue) می باشد. هم چنین آنتی ژن IFAT با استفاده از پروماستیگوت های کشت داده شده در محیط RPMI ۱۶۴۰، پس از مراحل شست و شو و فرمالینه شدن، بر روی لام مخصوص میکروسکپ فلورسانس فیکس و آماده گردید. سپس سرم های تهیه شده (۷۰ نمونه) با دو روش DAT و IFAT مورد آزمایش قرار گرفت.
یافته ها: نتایج به دست آمده، در این مطالعه نشان داد که نسبت سرم های مثبت Sero-positive rate (SPR) در روش DAT در ترازهای ۱:۳۲۰۰ و بالاتر، ۹۱,۴ درصد و در روش در ترازهای ۱:۸۰ و بالاتر، ۹۴.۳ درصد می باشد. (GMRT) Geometricmeans of reciprocal titer برای روش DAT برابر ۶۳۰۹ و در روشIFAT برابر ۳۱۶ به دست آمد.
استنتاج: با توجه به ترازهای به دست آمده در هر دو روش، تراز ۱:۳۲۰۰ روش DAT ارزشی معادل تراز ۱:۸۰ روش IFAT دارا می باشد. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد هر چند که آزمون IFAT جهت تشخیص بیماران مبتلا به کالا آزار از کارایی خوبی برخوردار است، نیاز به یک آزمایشگاه مجهز می باشد؛ در صورتی که روش DAT یک روش ساده، ارزان و قابل اجرا در مناطق روستایی (آندمیک) و جایگزین مطمئن برای روش پر هزینه IFAT می باشد.

میترا مهدوی مزده ، علی آرش انوشیروانی ، رزیتا ابوالقاسمی علی آرش، ابراهیم کلانتر ،
دوره ۱۵، شماره ۵۰ - ( بهمن ۱۳۸۴ )
چکیده

سابقه و هدف: هیپرهموسیستیینمی در بیماران مبتلا به نارسایی کلیوی شایع است و خطر بیماریهای قلبی - عروقی و مغزی - عروقی با هیپرهموسیستئینمی افزایش می یابد. هدف از انجام این مطالعه بررسی مقایسه ای اثرات کمتر از ۵ میلی گرم روزانه با ۱۵ میلی گرم یک روز در میان اسیدفولیک در کاهش غلظت هموسیستیین پلاسمان بیماران همودیالیزی میباشد.
مواد و روشها: در یک کارآزمایی بالینی، ۱۴ نفر از بیماران همودیالیزی با هیپرهموسیستیینمی بیمارستان امام خمینی در تیرماه ۱۳۸۲ و با توجه به این که تمام بیماران، حداقل به مدت ۲ ماه تحت درمان با اسیدفولیک به میزان ۵-۱ میلی گرم روزانه بوده اند، مقدار اسیدفولیک به ۱۵ میلی گرم یک روز در میان به مدت ۲ ماه افزایش یافت (با توجه به مراجعه یک روز در میان بیماران به مرکز دیالیز). خون گیری جهت اندازه گیری غلظت هموسیستئین، HDL، LDL و هموگلوبین و آلبومین، یک و دو ماه پس از دوره درمان انجام شد. همچنین بروز عوارض به ویژه تهوع و سرگیجه مورد بررسی قرار می گرفت. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون Wilcoxon signed Ranks استفاده شد.
یافته ها: میانگین سن و مدت همودیالیز بیماران به ترتیب ۵۰,۹۲±۱۸.۶ سال (حداقل ۲۵ و حداکثر ۷۷ سال) و ۵.۲۸±۴.۲۵ سال بود. کاهش میانگین غلظت هموسیستئین در دوره درمان با دوز بالا به میزان معنی داری از غلظت آن در دوره درمان با مقدار پایین، بیشتر بود ۲۳.۹۸±۶.۸۷) در مقابل (P=۰.۰۰۸, ۳۳.۸۹±۱۶.۲۸ μmol/l. همچنین میانگین غلظت آلبومین نیز طی درمان با مقادیر بالا به میزان معنی داری از غلظت آن در طی درمان با دوز پایین، بالاتر بود ۴.۷۵±۰.۹۴) در مقابل (P=۰.۰۰۴, ۱۴.۳۲±۰.۳۰ mg/dl اما اختلاف معنی داری بین غلظت هموگلوبین، HDL و LDL پلاسما و مقدار دو درمان مشاهده نشد. در هیچ یک از دوره های درمانی عارضه ای در بیماران دیده نشد.
استنتاج: نتایج این مطالعه نشان داد که تجویز معادل ۱۵ میلی گرم یک روز در میان اسیدفولیک، به عنوان دارویی ارزان که بار مالی سنگینی بر دوش اقتصاد خانواده و سیستم بهداشتی تحمیل نمی کند، بدون ایجاد عوارض، موجب کاهش معنی داری در غلظت هموسیسییین پلاسما در بیماران همودیالیزی می شود. از آنجا که کاهش اندک میزان هموسیستئن نیز با اهمیت است، تجویز آن به این شکل برای بیماران همودیالیزی توصیه می شود. اما بررسی اثرات دراز مدت آن در کاهش میزان عوارض قلبی - عروقی، به مطالعات بیشتری نیاز دارد.

رویا قاسمیان ، میترا محمودی ، علیرضا خلیلیان ،
دوره ۱۵، شماره ۵۰ - ( بهمن ۱۳۸۴ )
چکیده

سابقه و هدف: سیستم ملی گزارش دهی عوارض جانبی داروها به منظور شناخت هر چه بیشتر و کنترل عوارض جانبی داروها طراحی شد اما به نظر می رسد که کم گزارش دهی قابل ملاحظه ای وجود دارد. این تحقیق بر آن شده تا علاوه بر بررسی دانش، نگرش و عملکرد پزشکان در مورد عوارض جانبی داروها، میزان شناخت آنها از سیستم ملی گزارش دهی (کارت زرد) نیز سنجیده شود.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی مقطعی بوده و داده ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد انجمن دارو و غذای اروپا که توسط ۳۵۰ پزشک عمومی و متخصص شاغل شهر ساری (۱۳۸۳) تکمیل گردید، جمع آوری شد. پرسشنامه شامل چهار قسمت، مشخصه های دموگرافیک، سوالات مربوط به دانش، نگرش و عملکرد پزشکان بوده است. پس از جمع آوری اطلاعات، عملیات آماری با استفاده از نرم افزار SPSS انجام پذیرفت.
یافته ها: ۲۵ درصد از پزشکان از سیستم ملی گزارش دهی (کارت زرد) آگاه بوده که از این تعداد ۷۸ درصد پزشک عمومی و ۲۲ درصد متخصص بودند. همچنین ۸۷,۴ درصد از پزشکان عوارض جانبی داورها را در بیماران تحت مراقبت خود تشخیص داده اما فقط ۲۵ درصد آنها این موارد را گزارش کرده بودند.مهم ترین دلایل عدم گزارش دهی به ترتیب شامل: عدم آگاهی از برنامه ملی گزارش دهی (۶۳.۵ درصد)، بی اهمیت در نظر گرفتن عارضه دارویی (۴۲.۲ درصد)، مطمئن نبودن از اینکه عارضه حتما با دارو ارتباط داشته باشد (۳۶.۱ درصد)، بود. هم چنین ۵۱.۳ درصد از پزشکان دانش مناسبی از عوارض داروها داشتند.
استنتاج: نتایج مطالعه نشان میدهد که در اکثر موارد علت گزارش دهی در درجه اول عدم آگاهی مناسب پزشکان از وجود چنین سیستم ملی گزارش دهی بوده است و در درجه بعدی عدم تمایل آنها به گزارش به علت نداشتن وقت کافی و یا عدم اعتماد به عملکرد سیستم گزارش دهی ملی بوده است. نکته قابل توجه دیگر هم اطلاعات ناکافی پزشکان از عوارض دارویی بوده است. در گروه متخصصین جراحان اطلاعات کمتری از عوارض جانبی داروها داشته اند.

نرگس نجفی ، رویا قاسمیان ، منصور فرهمند ،
دوره ۱۵، شماره ۵۰ - ( بهمن ۱۳۸۴ )
چکیده

سابقه و هدف: بیماری مالاریا از بیماری های عفونی مهلکی است که سالیانه موجب مرگ قریب به ۲ میلیون از ساکنین کره زمین می گردد. این بیماری انگلی که میزان بروز آن در سال بین ۵۰۰-۳۰۰ میلیون نفر می باشد هنوزهم علی رغم ارائه خدمات پیشگیری و درمانی مناسب از مشکلات و معضلات مهم بهداشتی - درمانی کشور ایران است. وضعیت اقلیمی استان مازندران موجب شده است که این بیماری به صورت آندمیک و تک گیر در مناطق مختلف آن مشاهده شود. این نکته محققین را بر آن داشت که با بررسی میزان شیوع مالاریا از سالهای ۱۳۸۲-۱۳۷۸ وضعیت همه گیری شناسی آن را در استان مازندران تعیین کنند.
مواد و روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی old data (مرور پرونده ها) بوده که بر روی ۱۸۴۸۰۵ پرونده موجود در مراکز بهداشتی - درمانی ۱۴ شهرستان استان مازندران به مدت ۵ سال از سال ۱۳۸۲-۱۳۷۸ انجام شده است.اطلاعات حاصل از تحقیق از طریق پرسشنامه ای حاوی ۱۱ سوال شامل وضعیت دموگرافیک بیماران و نیز خصوصیات بیماری جمع آوری شده است و از طریق نرم افزار آماری SPSS و با آزمون های T و کای دو تجزیه و تحلیل گردیده است.
یافته ها: با توجه به هدف کلی تحقیق از بین ۱۸۴۸۰۵ پرونده، ۵۱۸ بیمار مبتلا به انواع گونه های مالاریا شناسایی شده اند که ۸۰,۳ درصد مبتلایان، مهاجر (افغانی) و ۱۳.۷ درصد انتقال، به صورت محلی و ۵ درصد از موارد ابتلا از طریق مسافرت بوده است. اوج آلودگی در گروه سنی ۳۰-۲۰ سال، در جنس مذکر و شایعترین انگل از دسته پلاسمودیوم ویواکس (۹۶.۹ درصد) بوده است. ضمنا میزان بروز سالانه انگلی از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۲، ۱۵۰ درصد افزایش داشته است.
استنتاج: با توجه به میزان شیوع عارضه در استان مازندران و با عنایت به میزان بالای مهاجرت از کشورهای آلوده همجوار به کشور ایران و نیز وضعیت اقلیمی استان مازندران و با توجه به افزایش بروز بیماری از سال ۷۸ تا۸۲ که از ۰,۰۲ به ۰.۰۵ در هزار افزایش یافته است، برنامه مبارزه با مالاریا در استان باید کماکان ادامه یابد و علاوه بر بیماریابی و درمان بیماران، بهبود وضعیت بهداشت محیط و مبارزه به پشه آنوفل مدنظر قرار گیرد.

رویا قاسمیان ، نرگس نجفی ،
دوره ۱۶، شماره ۵۱ - ( فروردین ۱۳۸۵ )
چکیده

استرپتوکک گروه A یک علت ناشایع میوزیت و میونکروز است که عمدتا بالغین را در نواحی گرمسیری درگیر می کند. بیماری طیف بالینی وسیعی دارد و از یک فرم لوکالیزه تحت حاد با سرانجام خوب تا انواع بسیار شدید حاد و سریعا پیش رونده به همراه شوک و نارسایی چند ارگان و کشندگی بالا متفاوت است.در این مطالعه خانم ۵۹ ساله ای معرفی می شود که با شکایت درد شدید و افزاینده بازوی چپ، به همراه تورم بازو مراجعه کرد. علی رغم بررسی های مختلف به دلیل عدم تشخیص و درمان مناسب وضعیت بالینی بیمار وخیم شده و با رضایت شخصی به بیمارستان دیگری اعزام شد و متاسفانه علیرغم تشخیص و شروع درمان در کمتر از ۲۴ ساعت پس از ورود، با تابلوی نارسایی چند ارگانی فوت شد. بیوپسی پس از مرگ از ضایعه اولیه بازوی چپ، نکروز منتشر عضلانی و دسته جات میکروبی منتشر در لابلای عضلات را نشان داد. کشت مایع تاول اولیه استریل بود ولی نتیجه کشت خون بیمار استرپتوکک گروه A را نشان داد.

معصومه عبداله پور ، فاطمه غفاری فر ، عبدالحسین دیلمی اصل ، احمد زواران حسینی ، کاووس صلح جو ، سکینه قاسمی نیکو ، زهره شریفی ، شهلا رودبارمحمدی ،
دوره ۱۶، شماره ۵۲ - ( خرداد ۱۳۸۵ )
چکیده

سابقه و هدف: توکسوپلاسما گوندیی یک انگل داخل سلولی اجباری است که تعداد وسیعی از سلول های هسته دار مختلف را در میزبانان واسط خود آلوده می کند. تاکی زوییت های توکسوپلاسما گوندئی قادر هستند در ماکروفاژهای موش تکثیر نمایند. القا تولید نیتریک اکساید در ماکروفاژها یکی از مهم ترین مکانیسم های دفاعی علیه عفونت های داخل سلولی در موش ها است. ویتامین D۳ همان طور که قبلا هم ثابت شده، اثر مفیدی در درمان بعضی از بیماری ها دارد و تولید نیتریک اکساید را افزایش می دهد.
مواد و روش ها: هدف از این تحقیق بررسی تاثیر مصرف ویتامین D۳ به مقدار ۱۰۰۰ میکروگرم به صورت تزریق داخل صفاقی به موش Balb/C در زمان های متفاوت، سپس آلوده سازی موش ها با تاکی زوییت های توکسوپلاسما گوندیی و نهایتا بررسی تکثیر تاکی زوییت های توکسوپلاسما گوندیی در ماکروفاژهای آلوده جداسازی شده از این موش ها و نیز بررسی نیتریک اکساید تولید شده توسط این ماکروفاژها در شرایط آزمایشگاهی است.
یافته ها: نتایج به دست آمده مشخص نمود که تزریق یک بار ویتامینD۳ به مقدار ۱۰۰۰ میکروگرم به موش ها و سپس اضافه کردن ۱۰۰واحد اینترفرون گاما به محیط کشت ماکروفاژها بیش ترین تاثیر را در کاهش تاکی زوییت های توکسوپلاسما داشته است و اختلاف به‌دست آمده در مقایسه با گروه شاهد معنی دار بود (۰,۰۵>P). نیتریک اکساید اندازه گیری شده دراین گروه نیز بیش ترین مقدار را داشته و در مقایسه با گروه شاهد دارای اختلاف معنی دار بود (۰.۰۵>P).
استنتاج: به‌طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که مصرف یکبار ویتامین D۳به میزان۱۰۰۰ میکروگرم برای افزایش قدرت انگل کشی ماکروفاژها و هم چنین افزایش تولید نیتریک اکساید کاملا موثر بوده و اگر با اینترفرون گاما همراه شود، این اثر قوی تر خواهد بود.

شهریار عالیان، فرهنگ بابامحمودی، نرگس نجفی ، رویا قاسمیان، سمیه سادات تیموری، لیلا شهبازنژاد،
دوره ۱۶، شماره ۵۳ - ( مرداد ۱۳۸۵ )
چکیده

سابقه و هدف : لپتوسپیروزیس از بیماری‌های نادر مشترک بین انسان و دام باگسترش جهانی است‌که عامل آن گونه‌های مختلف لپتوسپیرا از خانواده اسپیروکت‌ها است. آلودگی به آن از طریق تماس افراد با آب یا خاک آلوده به ادرار پستانداران صورت می‌گیرد و به همین دلیل به عنوان یک بیماری شغلی در کشاورزان، دام‌داران، ماهی‌گیران و ... مطرح است. هدف از این مطالعه بررسی علائم بالینی و یافته‌های آزمایشگاهی در بیماران مبتلا به لپتوسپیروزیس در شمال ایران می‌باشد.
مواد و روش‌ها : در این مطالعه که به صورت توصیفی(Case series) انجام شد، بیماران مبتلا به لپتوسپیروز (علائم بالینی به همراه سرولوژی MAT> در آزمون آگلوتیناسیون میکروسکوپیک) مراجعه‌کننده به درمانگاه‌های عفونی همکاران طرح از خرداد تا شهریور سال ۱۳۸۳ وارد مطالعه شدند. علائم بالینی و یافته‌های آزمایشگاهی بیماران ثبت گردید و تا زمان بهبودی کامل از نظر عوارض احتمالی پایش شدند و نتایج با استفاده از نرم افزار Spss و آزمون آمار توصیفی مجذور- کای مورد پردازش قرار گرفت.
یافته‌ها : از ۶۳ بیمار مشکوک به لپتوسپیروزیس، ۳۶بیمار آزمون سرولوژی مثبت داشتند که ۲۵ نفر مرد(۴/۶۹ درصد)، ۳۱ نفرکشاورز(۱/۸۶ درصد) و ۳۰ نفر ساکن روستا (۴/۸۳ درصد) بودند. میانگین سنی بیماران (۷۷/۱۳ ± ۱۲/۳۴) (محدوده سنی۶۴-۱۴ سال) و ۶/۵۵ درصد مراجعـات در تیرمـاه بـود. به‌طـور معنـی‌داری بیمـاران مـرد از زن(۰۲/۰< P و ۴۴/۵ = )کشاورز از غیر کشاورز (۰۰۰۱/۰< P و ۷۷/۱۸ = ) و ساکن روستا از شهر (۰۰۱/۰< P و ۴۴/۵ = ) بیش‌تر بودند. شایع‌ترین علائم بالینی، تب(۶/۹۶ درصد)، ضعف (۶/۹۶درصد)، سردرد(۱/۹۳درصد)، بی‌اشتهایی(۷/۸۹ درصد) و درد عضلانی(۸۵ درصد) بود و تب و لرز باهم در ۹/۴۲ درصد مراجعان دیده شد. در پاراکلینیک کاهش پلاکت‌ها (۷/۴۵ درصد)، کاهش گلبول‌های سفید (۴/۳۳ درصد)، آزمون عملکرد کبد (Liver function test)LFT بالاتر از حد قانونی طبیعی AST (۷/۵۱) و ALT (۲/۵۵) در بدو ورود و یا سیر بیماری وجود داشت. سندرم ویل (Weil' s) در ۷ بیمار (۵/۱۹ درصد) و فلج روده در ۱ بیمار (۸/۲ درصد) رخ داد.
استنتاج : تشخیص لپتوسپیروزیس، بالینی است و بررسی و درمان بیماران با علائم تب، لرز، ضعف، سر درد، بی‌اشتهایی و درد عضلانی در کشاورزان به ویژه در ماه‌های گرم سال در این مناطق ضروری به نظر می‌رسد.

فریدون مجتهدزاده ، مریم قاسمی ،
دوره ۱۶، شماره ۵۳ - ( مرداد ۱۳۸۵ )
چکیده

بیماریNiemann Pick A یکی ازبیماری‌های متابولیک از دسته Sphingolipidoses می‌باشد که درآن‌کمبود آنزیم Sphingomyelinase سبب تجمع غیر طبیعی اسفنگو میلین در نسوج مختلف بدن شده و در نتیجه علائم بالینی مختلف را به وجود می‌آورد که مهمترین آنها عبارتند از : بزرگی کبد و طحال- وجود لکه cherry red در ماکولای چشم- اختلالات عصبی- وجود سلول های Foam در مغز استخوان و کبد و طحال. شیوع بیماری ۱ به ۲۰ هزار تا ۱به ۴۰ هزار می‌باشد. در این مقاله یک مورد از این بیماری که به علت توده شکمی در بیمارستان بوعلی سینا ساری بستری بوده معرفی می‌گردد. سونوگرافی شکم، طحال و کبد بزرگ را نشان داد. در CT–Scan مغزی آتروفی مغزی وجود داشت و در معاینه چشم، در ماکولای چشم، لکه Cherry red دیده شد. آسپیراسیون مغز استخوان سلول‌های Foam را نشان داد و الکتروآنسفالوگرافی غیر طبیعی گزارش شد . بیمار فرزند سوم خانواده بوده و فرزند دوم خانواده در ۵ ماهگی به علت وجود توده شکمی در یکی از بیمارستان های تهران بستری و فوت شده است(بدون‌تشخیص). فرزند اول‌خانواده ظاهراً سالم می‌باشد. باتوجه به‌مجموعه این‌علائم‌کلینیکی و پاراکلینیکی و نیز وجود بیمار مشابه در خانواده تشخیص بیماری Niemann Pick type A برای بیمار داده شد .

علیرضا رفیعی ، زهرا حسینی خواه ، ابوالقاسم عجمی ، رویا قاسمیان ، محمدرضا حسن جانی روشن ، حسن علی سلطانی ، مهدی آسمار ، محمد میرابی عراز،
دوره ۱۶، شماره ۵۶ - ( بهمن ۱۳۸۵ )
چکیده

سابقه و هدف: بروسلوزیس یا تب مالت یکی از بیماری های عفونی خطرناک در سراسر جهان می باشد که به لحاظ قابلیت انتقال بین انسان و دام از اهمیت بسزایی برخوردار است. ایجاد شکل های متعدد (Polymorphism) در ژن های گیرنده (FC?RIIA) FC علاوه بر آن که موجب افزایش غیریکنواختی در این گیرنده ها می گردد، مولکول هایی را پدید ابتدا می آورد که عملکرد آنها با مولکول های اصلی متفاوت خواهد بود و لذا افراد دارای آن شکل اللیک خاص، استعداد بیش تری به برخی بیماری ها پیدا می نمایند. هدف از این تحقیق، بررسی ارتباط شکل های متعدد ژنی FR?RII A (CD۳۲) در بیماران مبتلا به بروسلوز می باشد و این که آیا بین روند بیماری با بروز شکل های متعدد FC?RIIA ارتباطی وجود دارد.
مواد و روش ها : این مطالعه بر روی۶۷ بیمار (۴۳ نفر مرد و۲۴نفر زن) مبتلا به بروسلوز با میانگین سنی ۴۳,۳۱ ± ۱۷.۸۴ انجام شد. از این بیماران، ۵۴ نفر مبتلا به بروسلوزیس حاد براساس دوره بیماری، علایم بالینی و یافته های آزمایشگاهی بودند. ۶۷ نفر (۳۴ نفر مرد و ۳۳ نفر زن) داوطلب سالم که از نظر سنی، جنس و شرایط جغرافیایی مشابه بیماران بودند، به عنوان شاهد انتخاب شدند. شکل های متعدد FC?RIIA ، با استفاده از پرایمرهای (Primers) اختصاصی آلل و به کمک واکنش پلیمراز زنجیره ای (SSCP-PCR) تعیین گردید.
یافته ها: فراوانی ژنوتیپFC?RIIA -R/R۱۳۱ در بیماران مبتلا به بروسلوز نسبت به افراد سالم افزایش معنی داری داشت (۴۷,۸ درصد برابر ۲۸.۴ درصد). به عبارت دیگر این ژنوتیپ ارتباط قابل توجهی با بیماری بروسلوز دارد (OR=۲.۱ و با ۹۵ درصد دامنه اطمینان p=۰.۰۳۹, ۱.۳-۲.۴=). در حالی که فراوانی آلل موتان R۱۳۱ اختلاف معنی داری بین بیماران مبتلا به بروسلوز و افراد سالم نداشت (P=۰.۲). همچنین گرچه فراوانی ژنوتیپ FC?RIIA- R/R۱۳۱ در بیماران مبتلا به بروسلوز مزمن بیش تر از بیماران مبتلا به بروسلوز حاد بود، این تفاوت از نظر آماری معنی دار نشد (۵۳.۸ درصد در برابر ۴۶.۳ درصد، P=۰.۶۵). با این حال، ارتباط معنی دار بین ژنوتیپ FC?RIIA- R/R۱۳۱ و شدت بیماری بروسلوز مشاهده نشد (p=۰.۶۵).
استنتاج: با توجه به یافته های فوق، غالب بودن ژنوتیپ هموزیگوت FC?RIIA- R/R۱۳۱ مشاهده شده در بیماران مبتلا به بروسلوز، بر اهمیت این ژنوتیپ به عنوان عامل خطر ژنتیکی در استعداد ابتلا به بیماری بروسلوز تاکید دارد.

مسعود گل پور ، زهره حاج حیدری ، مریم قاسمی ،
دوره ۱۶، شماره ۵۶ - ( بهمن ۱۳۸۵ )
چکیده

پمفیگوس اریتماتو یک بیماری اتوایمیون تاولی است که به صورت ترکیبی از دو بیماری پمفیگوس فولیاسه و لوپوس اریتماتو بروز می کند.در این مطالعه خانم ۶۰ ساله ای معرفی می شود که با شکایت ضایعه پوستی به صورت پلاک قرمز مترشح و پوسته ریزی دهنده همراه با سوزش و خارش بر گونه راست مراجعه کرد. از بیمار یک بار نمونه برداری به عمل آمد که با تشخیص لوپوس اریتماتو دیسکوئید تحت درمان با استروئید موضعی قرار گرفت. اما بهبودی حاصل نشد. کلیه آزمایش ها به عمل آمده اعم از Anti DNA, ESR, RF, CRP,CH۵۰, C۳,C۴, ANA طبیعی بود. نمونه برداری مجدد از بیمار به عمل آمد که تشخیص پمفیگوس اریتماتو مطرح گردید که با انجام ایمونو فلورسانس مستقیم تایید گردید. پس از آن بیمار تحت درمان با پردنیزولون خوراکی به میزان ۸۰mg/day قرار گرفت و بهبودی قابل ملاحظه ای طی سه ماه حاصل شد.

زهره حاج حیدری ، مریم قاسمی ، عباس ارجمند ، فرشته آقابراری ،
دوره ۱۷، شماره ۵۷ - ( فروردين ۱۳۸۶ )
چکیده

آکرال لنتیجینوس ملانوما نوعی از ملانوم بدخیم است که در کف دست، کف پا، انگشتان دست و پا و پوست زیر ناخن گسترش می‎ یابد. در بسیاری از موارد ممکن است با سایر بیماری های پوستی اشتباه شده و در مراحل پیشرفته و با پیش آگهی ضعیف تشخیص داده شود. در این مقاله یک مورد از آکرال لنتیجینوس ملانوما که تشخیص آن با شانزده ماه تاخیر صورت گرفته است، معرفی می‎ گردد.بیمار آقای۵۴ ساله ‎ای است که از شانزده ماه قبل متوجه ضایعه ‎ای با ابعاد یک در سه سانتی ‎متر در کف پایش شد و جهت درمان به پزشکان متعددی مراجعه کرد. ضایعه بعنوان زخم ناشی از تروما تحت درمان موضعی و سیستمیک قرار گرفت، ولی بهبودی حاصل نشد و ضایعه بزرگتر نیز گردید. در نهایت در نمونه ‎گیری به عمل ‎آمده آکرال لنتیجینوس ملانوما گزارش شد و بیمار برای خارج سازی موضع درگیر که قسمت وسیعی از کف پایش بود به پزشک مربوطه معرفی شد.آکرال لنتیجینوس ملانوما نسبت به سایر گروه‎های ملانوم پیش آگهی بدتری دارد، چون تاخیر و اشتباه در تشخیص آن بیشتر صورت می‎ گیرد. بیست درصد از موارد کف پایی ملانوم‎ها توسط پزشکان، اشتباه تشخیص داده می‎ شوند. آکرال لنتیجینوس ملانوما ممکن است با بسیاری از بیماری ‎های پوستی اشتباه شود. بنابراین آشنایی با تظاهرات ملانوم‎ها از اشتباه و تاخیر در تشخیص جلوگیری کرده و پیش آگهی بیماری را بهتر می‎ کند.

مسعود گل پور ، مریم قاسمی ،
دوره ۱۷، شماره ۵۸ - ( خرداد ۱۳۸۶ )
چکیده

گرانولوم مخزن ماهی (Fish tank Granuloma) یا گرانولوم استخر شنا بیماری است که توسط مایکو باکتریوم مارینوم (مایکو باکتریوم آتیپیک از گروه فتوکروموژن ها) ایجاد می شود. بیمار آقایی ۱۶ ساله ای است که در حدود یک سال قبل از مراجعه به پزشک، تماس مکرر با آب آکواریوم داشته است و دچار ندول های متعدد در پشت دست راست شده است. ضایعات، انتشار گره ای متوالی (اسپروتریکوئیدی) داشته و تا ناحیه زیر بغل ادامه یافته اند. ندول ها کم کم بزرگ شده و تبدیل به تاول (Bulla) شده و به دنبال ترکیدن، زخمی شده اند. در نمونه گرفته شده از ضایعه، ارتشاح گرانولوم شامل گرانولوم های کوچک به همراه سلول های غول پیکر (Giant) لانگهانس دیده شد که با توجه به شرح حال بیمار و نتایج آسیب شناسی و کشت، تشخیص گرانولوم مخزن ماهی گذاشته و برای بیمار درمان با mg۳۰۰ ریفامپین ۲ بار در روز و اتامبوتول mg ۸۰۰ در روز شروع شد. پس از شش ماه درمان، ضایعات فروکش کردند و جوشگاه های (Scars) کوچک فرو رفته سطحی بر جای گذاشتند.مطالعات انجام گرفته نشان می دهد که گرانولوم مخزن ماهی یک علت نادر عفونت پوستی است (شیوع سالانه آن ۰,۲۷ در هر ۱۰۰۰۰۰ نفر بوده است.) که تشخیص و درمان آن می تواند برای پزشکان مشکل ساز باشد. ولی گرفتن شرح حال مناسب و توجه به علائم بیمار می تواند در تشخیص و درمان این بیماری مفید واقع شود.

حسن کرمی ، مریم قاسمی ، محمد خادملو ،
دوره ۱۷، شماره ۵۹ - ( مرداد ۱۳۸۶ )
چکیده

سابقه و هدف: درد مزمن شکمی یافته ای شایع در کودکان است. به طوری که در اولین گزارشاتی که توسط اپلیز (Apleys) ارایه گردید، شیوع آن را در کودکان مدرسه ای معادل ۱۵-۱۰ درصد بیان نمود. هدف از این مطالعه تعیین طیف علایم بالینی بیماران دیس پپتیک (مربوط به سو هضم) (Dyspectic) و تعیین ارتباط بین بعضی علایم بالینی با علل عضوی (Organic) یا عملکردی (Functional) دیس پپسی و پیگیری طولانی مدت نوع عملکردی است.
مواد و روش ها: این بررسی به روش توصیفی، گزارش مورد (case series) انجام شد. در این مطالعه کودکان ۴ تا ۱۸ سال مراجعه کننده با درد مزمن شکم (درد طولانی تر از ۳ ماه متوالی با حداقل یک حمله درد در هر ماه) به درمانگاه گوارش اطفال بیمارستان بوعلی سینا ساری طی سال های ۵۸ -۸۴ مورد بررسی قرارگرفتند. مشخصات دموگرافیک بیماران و ویژگی های درد آنان در فرم اطلاعاتی ثبت شد. سپس بیمارانی که مشخصه های (Indication) آندوسکوپی داشتند، مورد آندوسکوپی و بیوپسی قرار گرفتند. مجموع داده ها وارد نرم افزار SPSS شده و آمار توصیفی برای تحلیل داده ها استفاده شد و همبستگی بعضی متغیرها به روش کای دو (Chi-square test) مورد بررسی قرارگرفت.
یافته ها: تعداد ۲۳۲ بیمار بین سنین ۱۸-۴ سال با تظاهر اولیه درد شکم، نفخ شکم، آروغ زدن، سوزش خلف جناغ، تهوع و استفراغ مزمن مورد ارزیابی قرارگرفتند. از این میان تعداد ۱۰۲ بیمار معیارهای ROME II (Criteria) را برای دیس پپسی پر کردند. بیماران شامل ۵۹ دختر با متوسط سنی ۹,۲ سال و ۴۳ پسر با متوسط سنی ۷.۵ سال بودند. ۶۴ بیمار در مجموع تحت آندوسکوپی فوقانی قرار گرفتند. در ۲۸ بیمار آندوسکوپی شده، ضایعه مخاطی به اثبات رسید.
استنتاج: درد عملکردی یا عضوی شکمی یک شاخص تشخیصی واحد ندارد. تظاهر بیماری، تنوع علایم بالینی، یافته های بیوشیمیایی، تست های اولیه و نتایج بیوپسی مخاطی می تواند در تشخیص مفید باشد. در موارد وجود علایم هشدار دهنده در بیمار بهتر است حتما نمونه بیوپسی مخاط طی آندوسکوپی تهیه گردد. در موارد خاص توجه به مطالعه باریم و اقدامات تشخیصی دیگر در تعیین سبب شناسی مفید می باشد.

مریم قاسمی ، علیرضا علم ، حسن کرمی ، شهرام سلیمی ،
دوره ۱۷، شماره ۶۱ - ( آذر ۱۳۸۶ )
چکیده

سابقه و هدف: بیماری هیرشپرونگ یک عامل ارگانیک یبوست در اطفال بوده که تنها با مداخله جراحی قابل درمان بوده و در صورت عدم تشخیص و درمان می تواند منجر به عوارض وخیم و حتی مرگ شود. با توجه به ناهمگن بودن سن بروز، تظاهرات بالینی و فراوانی آن در مطالعات قبلی و عدم پیشینه تحقیقاتی در خصوص این بیماری در منطقه این مطالعه با هدف بررسی فراوانی بیماری هیرشپرونگ و چگونگی نتایج حاصل از انجام بیوپسی رکتوم در کودکان مبتلا به یبوست مزمن در ساری انجام شد.
مواد و روش ها: مطالعه به روش توصیفی بر روی کودکان مبتلا به یبوست مزمن مقاوم به درمان طبی و نوزادان با علایم بالینی منطبق بر بیماری هیرشپرونگ که به درمانگاه جراحی اطفال بیمارستان بوعلی سینا ساری (۸۵-۱۳۷۶) مراجعه کردند انجام شد. اطلاعات بالینی، باریم انما و پاتولوژی بیماران از پروند ها استخراج شد و نتایج با نرم افزار آماری SPSS ۱۳ پردازش شد.
یافته ها: ۲۲۶ بیمار با میانگین سنی ۳۰,۶±۳۴.۸ ماه و محدوده سنی ۰.۶۹-۱۰۶ ماه، مبتلا به یبوست بودند. از این تعداد ۱۸۷ نفر بیوپسی رکتوم شده بودند که ۵۹.۴ درصد از افراد بیوپسی شده مبتلا به هیرشپرونگ و گروه سنی مبتلایان به هیرشپرونگ ۰.۶۹-۱۳۲ ماه با میانگین ۲۴.۸±۳۳.۲ بود. شیوع بیماری در پسران نسبت به دختران، ۲.۶ برابر بود. شایع ترین محل آگانکلیوز رکتوسیگموئید بود. ۲۷.۱ درصد بیماران با هیرشپرونگ در ماه اول تولد، ۴۴.۱ درصد در ۱-۱۲، ۱۸ درصد در ۱۲-۴۸ و ۱۰.۸ درصد در سنین بالای ۴۸ ماهگی تشخیص داده شده بودند. فراوانی علایم بیماری هیرشپرونگ به ترتیب (نزولی) یبوست مزمن مقاوم ۸۱ (۷۳ درصد)، اتساع شکمی ۳۵ (۳۱.۵ درصد)، استفراغ ۲۶ (۲۳.۴ درصد)، عدم دفع مکونیوم در ۴۸ ساعت اول تولد ۲۰ (۱۸ درصد) بودند.
استنتاج: مطالعه حاضر نشان داد که ۵۹,۴ درصد کودکان با یبوست مزمن مقاوم به درمان طبی مبتلا به هیرشپرونگ هستند که بیانگر ارزش انجام بیوپسی رکتوم در این بیماران می باشد.


صفحه ۱ از ۶    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Mazandaran University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb