۸ نتیجه برای رضائیان
سعید دانشمندی ، علی اکبر پورفتح اله ، محمد کاظمی عرب آبادی ، غلام حسین حسن شاهی راویز، محسن رضائیان ، مجید آسیابانهارضایی ،
دوره ۱۸، شماره ۶۶ - ( مهر و آبان ۱۳۸۷ )
چکیده
سابقه و هدف: در حالی که دیابت ملیتوس نوع ۲ شایعترین فرم در بین انواع دیابتهاست، اما علت اصلی ایجاد آن هنوز ناشناخته است. عوامل ژنتیکی و محیطی زیادی را در ایجاد دیابت دخیل می دانند. سایتوکاینها از جمله عوامل مربوط به سیستم ایمنی می باشند که اثر آنها بر ایجاد دیابت به اثبات رسیده است. میزان بیان سایتوکینها در افراد و جوامع مختلف، متفاوت می باشد. طی مطالعات قبلی ثابت شده است که پلیمرفیسمهای موجود در ناحیه ۸۷۴+ ژن اینترفرون - گاما و ۵۹۰- ژن اینترلوکین -۴ با میزان بیان این دو سایتوکین در ارتباط است. با توجه به این شواهد در این مطالعه به بررسی پلیمرفیسمهای موجود در این نواحی با بیماری دیابت تیپ ۲ پرداخته شد.
مواد و روش ها: نمونه خون محیطی از ۵۱ بیمار دیابتی نوع ۲ و ۵۰ نفر از افراد غیر دیابتی به همراه ضد انعقاد EDTA جمع آوری شد و DNA به روش salting out از خون محیطی جدا شد. پلیمرفیسمهای موجود در ناحیه ۸۷۴+ ژن اینترفرون - گاما با روش ARMS-PCR و پلیمرفیسمهای موجود در ناحیه ۵۹۰- ژن اینترلوکین -۴ با روش PCR-RFLP بررسی شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که ژنوتیپ IFN-g TT در بیماران دیابتی نسبت به گروه کنترل افزایش داشت اما این اختلاف از لحاظ آماری معنی دار نبود بین تمام ژنوتیپهای IL-۴ و گروه کنترل نیز هیچگونه اختلاف معنی داری پیدا نشد.
استنتاج: با توجه به نتایج این مطالعه و دیگر محققین به نظر می رسد که پلیمرفیسمهای موجود در ناحیه ۵۹۰- ژن IL-۴و ناحیه ۸۷۴+ ژن IFN-g نمی تواند با این مطالعات در ارتباط باشند.
فاطمه حاجی قاسمی، فاطمه رضائیان،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۲) ۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: ماتریکس متالوپروتئینازها (MMPs یا Matrix metalloproteinases) گروهی از آنزیمهای تجزیه کننده ماتریکس خارج سلولی هستند که نقش مهمی در التهاب، آنژیوژنز (رگزایی)، رشد و متاستاز سرطان دارند. ایزوسورباید، به عنوان یک دهنده نیتریک اکساید donor (NO یا Nitric oxide) دارویی رایج در درمان بیماریهای قلبی است. به علاوه، اثر مهار کنندگی ایزوسورباید بر رشد و متاستاز تومور و آنژیوژنز در in vivo نشان داده شده است. با توجه به نقش مهم MMPs در رشد، متاستاز و آنژیوژنز تومور و نظر به اثر مهاری ایزوسورباید بر رشد، متاستاز و آنزیوژنز تومور، در این مطالعه اثر ایزوسورباید بر فعالیت ۲-MMP و ۹-MMP در ردههای سلولی سرطانی لوسمیک ۱-THP و فیبروسارکومایی ۱۶۴-Wehi در شرایط in vitro مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: سلولها پس از کشت در محیط RPMI (Roswell Park Memorial Institute) کامل، در حضور PMA
(Phorbol myristate acetate) (ng/ml ۲۵) در مجاورت غلظتهای مختلف ایزوسورباید دی نیترات (۴/۰، ۰۴/۰، ۰۰۴/۰ و ۰۰۰۴/۰ میلیمولار)
به مدت ۲۴ ساعت انکوبه شدند. سپس فعالیت ۲-MMP و ۹-MMP در محیط کشت سلولها به روش ژلاتین زایموگرافی مورد سنجش قرار گرفت.
یافتهها: میزان فعالیت ۲-MMP و ۹-MMP در سلولهای لوسمیک ۱-THP و فیبروسارکومایی ۱۵۴-Wehi در حضور غلظتهای مختلف ایزوسورباید تفاوت معنیداری با گروه شاهد نشان نداد.
استنتاج: در این مطالعه، ایزوسورباید تأثیر معنیداری بر فعالیت ۲-MMP و ۹-MMP در سلولهای لوسمیک ۱-THP و فیبروسارکومایی ۱۶۴-Wehi نشان نداد. احتمال میرود فعالیت ضد آنژیوژنز ایزوسورباید که توسط دیگران گزارش شده است، ناشی از مکانیسم(های) دیگر مستقل از ماتریکس متالوپروتئینازها باشد.
مریم احمدی، عشرت بیگم کیا، مصطفی رضائیان، مصطفی حسینی، بهاره کامران رشانی، فاطمه طریقی،
دوره ۲۵، شماره ۱۳۰ - ( آبان ۱۳۹۴ )
چکیده
سابقه و هدف: نظر به اهمیت بیماریهای انگلی به خصوص استرونژیلوئیدیازیس در استانهای شمالی، مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع استرونژیلوئیدس استرکورالیس و سایر انگلهای رودهای در مراکز توانبخشی استان مازندران انجام گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی- مقطعی در سالهای۹۳-۱۳۹۲ انجام شد. از ۱۳ مرکز توانبخشی شبانهروزی موجود در استان مازندران، ۷ مرکز توانبخشی و در مجموع ۳۴۱ نفر از این مراکز بهطور تصادفی انتخاب شدند. ۲۳۹ نفر (۱/۷۰ درصد) مرد و ۱۰۲ نفر (۹/۲۹درصد) زن بودند که در سنین ۱۱ تا ۸۶ سال قرار داشتند. از هر فرد یک نوبت نمونه مدفوع تازه گرفته شد و به سه روش کشت در محیط نوترینت آگار، فرمالیناتر و در مورد نمونههای اسهالی به روش گسترش مستقیم و رنگآمیزی تریکروم مورد آزمایش قرار گرفت. اطلاعات توسط نسخه ۱۶ نرمافزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: ۱۱۲ نفر (۸/۳۲ درصد) آلوده به انگلهای رودهای بودند. ۶۷ نفر (۶/۱۹ درصد) آلوده به تک یاختههای رودهای و ۴۸ نفر (۱/۱۴ درصد) آلوده به کرمهای رودهای بودند. میزان آلودگی به استرونژیلوئیدس استرکورالیس ۱/۲ درصد بود. سایر آلودگیهای کرمی عبارت بودند از: دیکروسلیوم دندریتیکوم ۹/۷ درصد، تریکوریس تریکیورا ۲/۳ درصد، اکینوستوما ۹/۰ درصد، تنیا ۳/۰ درصد و تریکوسترونژیلوس ۳/۰ درصد. آلودگیهای تک یاختهای عبارت بودند از: آنتامبا کلی ۴/۱۹درصد، یدامبا بوچلی۱/۲ درصد، و کیلوماستیکس مسنیلی ۲/۱ درصد.
استنتاج: آلودگی به برخی انگلهای رودهای در این مراکز بالا میباشد. با توجه به عوارض و مشکلاتی که در اثر ابتلاء به این انگلها ایجاد میشود، درمان و کنترل عفونتها در این مراکز حائز اهمیت میباشد.
اکرم رضائیان، الهه غایبی، سید علی جعفری، مهران بیرقی طوسی، فرح اشرف زاده، سیف الله حیدرآبادی،
دوره ۲۵، شماره ۱۳۴ - ( اسفند ۱۳۹۴ )
چکیده
سابقه و هدف: در کودکان نوپای مبتلا به سلیاک، هیپوتونی و تاخیر حرکت عمومی مشهود است. هدف مطالعه حاضر تعیین تاثیر برنامه تحریک تکامل بر سن تکامل حرکت عمومی کودکان ۱ تا ۳ ساله مبتلا به سلیاک بوده است.
مواد و روشها: مطالعه حاضر به صورت کار آزمایی بالینی دو گروهه تصادفی طی سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۴ در بیمارستان دکتر شیخ و قائم(عج) مشهد انجام شد. ۵۰ کودک ۱ تا ۳ ساله مبتلا به سلیاک به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. برنامه تحریک تکامل برای کودکان در گروه مداخله به مدت ۲ ماه، هر هفته سه جلسه دو ساعته اجرا شد. سن تکامل حرکت عمومی توسط ابزار سنجش تکامل شیرخوارو نوپا بیلی ۳ ارزیابی شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS ویرایش ۵/۱۱ و آزمونهای آماری تی مستقل، من ویتنی و تحلیل واریانس اندازههای تکراری تحلیل شد.
یافتهها: میانگین سن نمونهها ۴/۴±۶/۲۰ ماه بود. میانگین سن تکامل حرکت عمومی قبل از شروع مداخله در گروه مداخله ۴/۳±۰/۱۶ ماه و در گروه کنترل۱۴/۷±۴/۲ ماه بود که معنیدار نبود (۳۱۲/۰p=). ۲ ماه بعد از شروع برنامه تحریک تکامل، میانگین سن تکامل حرکت عمومی در گروه مداخله ۹/۳±۲/۲۰ ماه و در گروه کنترل۸/۳±۱/۱۷ ماه بود که معنیدار بود (۰۱۵/۰p=).
استنتاج: جهت ارتقاء وضعیت تکامل کودکان در معرض خطر مانند کودکان مبتلا به سلیاک می توان از برنامه تحریک تکامل حاضر استفاده نمود.
شماره ثبت کارآزمایی بالینی : ۱N۲۰۱۵۰۲۱۵۲۱۰۹۰IRCT
مهناز امامی، ایرج عبداللهی، ناهید رحمانی، محمد علی محسنی بندپی، طاهره رضائیان، سارا جام برسنگ،
دوره ۲۶، شماره ۱۳۷ - ( خرداد ۱۳۹۵ )
چکیده
سابقه و هدف: هدف از مطالعه حاضر مرور سیستماتیک ارتباط بین قدرت و استرین همسترینگ در ورزشکاران با و بدون استرین همسترینگ میباشد. با توجه به شیوع بالای استرین همسترینگ در ورزشکاران و احتمال برگشتپذیری آن و نیز اهمیت این آسیب در دنیای ورزش برای ورزشکاران و لیگهای ورزشی از جهت اتلاف هزینه و زمان، بررسی علت و یافتن راه حل برای پیشگیری و درمان این آسیب بسیار حائز اهمیت میباشد. از این جهت، بررسی قدرت عضلانی که یکی از دلایل ایجاد استرین میباشد میتواند در این مسیر مفید و ضروری واقع شود.
مواد و روشها: جستجوی مطالعات منتشر شده در سایتهــای Elsevier، Science Direct، ProQuest،
Google Scholar، PubMed با کلمات کلیدی ورزشکار، استرین همسترینگ، عدم هماهنگی عضلانی، الکترومیوگرافی، ایزوکینتیک انجام شد.
یافتهها: در روند جستجو ۳۸۰ مقاله به دست آمد از این تعداد ۱۶۰ مقاله تکراری بودند، ۱۵۰ مقاله بر اساس عنوان و چکیده حذف شدند و مابقی به طور کامل مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت ۱۴ مقاله انتخاب شدند. ۶ مطالعه از ۱۴ مطالعه بر ورزشکاران سالم انجام شد و ۸ مطالعه دیگر ورزشکاران مبتلا را بررسی کرده بودند.
استنتاج: نتایج نشان داد که بهم خوردن قدرت عضله همسترینگ یک فاکتور مهم در ایجاد آسیب استرین همسترینگ میباشد و ارزیابی آن در پیشبینی ایجاد استرین همسترینگ در ورزشکاران مفید است و همچنین بهدنبال ایجاد آسیب ضروری میباشد و بر اساس آن میتواند توانبخشی لازم قبل و بعد از ایجاد استرین همسرینگ اعمال گردد.
محسن محمدنیا احمدی، زهرا همایون، سعید ایل بیگی، فاطمه رضائیان،
دوره ۳۳، شماره ۲۲۶ - ( آبان ۱۴۰۲ )
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به پیشرفت استفاده از طب سنتی در مطالعات اخیر، عصاره سیر کهنه بهعنوان عامل اثرگذار بر چربی خون و کاهنده استرس جسمانی و روانی مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس، هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر حاد مصرف عصاره سیر کهنه بر هزینه سوخت و سازی، اکسایش سوبسترا و کورتیزول بزاقی هنگام و پس از فعالیت تناوبی شدید میباشد.
مواد و روشها: تعداد ۱۰ نفر از زنان غیرفعال شهر بیرجند (سن: ۶±۲۴سال، میانگین شاخص توده بدنی ۲۳-۲۲ کیلوگرم بر مترمربع) در ۲ جلسه به فاصله یک هفته در این آزمون شرکت کردند. آزمودنیها در جلسه اول، مکمل سیر (۶۰۰ میلیگرم ﺳــﻴﺮ کهنه) و در جلسه دوم، دارونما (۶۰۰ میلیگرم نشاسته) را یک ساعت قبل از انجام فعالیت تناوبی شدید مصرف نمودند. برنامه فعالیت تناوبی شدید شامل اجرای ۱۱ تناوب دویدن ۱ دقیقهای با شدت ۹۰ درصد max۲vVO بود که با ۱۱ تناوب استراحتی ۲ دقیقهای با شدت ۶۰ درصد max۲vVO دنبال شد. هزینه سوخت و سازی و اکسایش سوبسترا با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی و کورتیزول بزاقی به روش نورتابی شیمیایی اندازهگیری شد. تحلیل آماری دادهها با آزمون تحلیل واریانس مکرر انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد در دو گروه سیر و دارونما بین شاخصهای میانگین اکسیژن مصرفی (۰/۲۸ =P)، اکسایش چربی (۰/۰۹=P)، نسبت تبادل تنفسی (۰/۰۸=P)، هزینه انرژی (۰/۷۶=P) و کورتیزول بزاقی (۰/۶۶=P) تفاوت معنیداری وجود نداشت.
استنتاج: بر اساس یافتههای این مطالعه، مصرف مکمل سیر کهنه همراه با انجام فعالیت تناوبی شدید تاثیری بر هزینه سوخت و سازی، اکسایش سوبسترا و سطح کورتیزول در زنان غیر فعال ندارد.
اسکندر گرمه ای، علی یعقوبی، نجمه رضائیان،
دوره ۳۴، شماره ۲۳۳ - ( خرداد ۱۴۰۳ )
چکیده
سابقه و هدف: آتروفی عضلات اسکلتی ناشی از آسیب طناب نخاعی (SCI) میتواند باعث اختلال در عملکرد متابولیک سیستمیک به صورت ثانویه، مانند عدم تحمل گلوکز، دیابت نوع ۲ و مقاومت به انسولین شود. از طرف دیگر گیرنده فعال کننده تکثیر پروکسی زوم گاما هم فعال ساز-۱ آلفا (PGC-۱α)، سیرتوئین-۱ (SIRT۱)، عوامل شناخته شده و پروتئینهای مرتبط درگیر در آتروفی عضلات اسکلتی میباشند. بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر تمرین هوازی همراه با مصرف رزوراترول بر سطح SIRT۱ و PGC-۱α در عضله دوقلو موشهای صحرایی بعد از آسیب طناب نخاعی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، تعداد ۳۶ سر رت نر نژاد ویستار با سن هشت هفته به صورت تصادفی در ۴ گروه شامل کنترل، رزوراترول، تمرین و رزوراترول+تمرین (هر گروه ۹ سر) قرار داده شدند. پس از بیهوشی، یک برش در خط وسط و روی برجستگیهای مهرهای ایجاد شد، سپس عضلات و لامینای مهره T۹ بدون آسیب رساندن به سخت شامه برداشته شد، آسیب نخاعی با اعمال ضربه توسط وزنه ده گرمی از ارتفاع ۲۵ میلیمتری بر روی نخاع در قطعه T۱۰ ایجاد گردید. بعد از اطمینان از آسیب نخاعی، رزوراترول با دوز ۱۰ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم به صورت درون صفاقی و روزانه (هر روز صبح به مدت ۴ هفته) تزریق شد. به موشهای سایر گروهها به مقدر مشابه سالین تزریق گردید. تمرین هوازی به کمک سیستم حمایت وزن، به مدت ۴ هفته، هر هفته ۵ جلسه، هر جلسه ۵۸ دقیقه و با شدت ۲۰ متر در دقیقه انجام شد. ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه تمرین عضله دوقلو پای راست تمامی موشهای صحرایی برداشته شد. سطح SIRT۱ و PGC-۱α عضله دوقلو به روش الایزا اندازهگیری شد. نتایج با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD تحلیل شد.
یافتهها: سطح SIRT۱ عضله دوقلو موشهای مبتلا به SCI در گروههای رزوراترول و تمرین + رزوراترول نسبت به گروه کنترل بالاتر بود (مقادیر P به ترتیب ۰۰/۲۳ و۰۰/۰۷)، اما سطح این شاخص با وجود افزایش در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل تفاوت معنیداری مشاهده نشد (۰/۳۹۹=P). سطح SIRT۱ عضله دوقلو در موشهای مبتلا به SCI گروه تمرین+ رزوراترول بهطور معنیداری نسبت به گروه تمرین بالاتر بود (۰/۰۳۸=P). سطح PGC-۱α عضله دوقلو موشهای مبتلا به SCI در گروههای تمرین و تمرین + رزوراترول نسبت به گروه کنترل بالاتر بود (مقادیر P به ترتیب ۰/۰۲۴ و ۰۰/۰۷)، اما سطح این شاخص با وجود افزایش در گروه رزوراترول نسبت به گروه کنترل تفاوت معنیداری مشاهده نشد (۰/۴۹۹=P). سطح PGC-۱α عضله دوقلو در موشهای مبتلا به SCI گروه تمرین+ رزوراترول بهطور معنیداری نسبت به گروه رزوراترول بالاتر بود(۰/۰۲۳=P).
استنتاج: این نتایج نشان دهنده تأثیر مثبت مصرف رزوراترول بر سطح SIRT۱ و همچنین تمرین هوازی بر سطح PGC-۱α عضله دوقلو در موشهای مبتلا به SCI میباشد. اشاره شده است که افزایش بیان SIRT۱ و افزایش PGC-۱α متعاقب آن را در پی دارد که منجر به افزایش تعداد میونوکلئوسها میشود که روند ترمیم پس از آسیب را بهبود میبخشد و با تنظیم افزایشی و کاهش فرآیندهای کاتابولیک در هیپرتروفی عضلانی نقش فعالی دارد. بنابراین تمرین هوازی همراه با مصرف رزوراترول میتواند با تأثیر بر سطح SIRT۱ و PGC-۱α عضلانی از آتروفی ایجاد شده در اثر آسیب نخاعی در عضلات پایین تر از سطح آسیب، جلوگیری نماید.
کریم حاتم نهاوندی، مصطفی رضائیان، احسان احمدپور، عبدالرضا ناروئی پور، داوود انوری،
دوره ۳۴، شماره ۲۴۰ - ( دی ۱۴۰۳ )
چکیده
سابقه و هدف: هیمنولپیس نانا یکی از شایعترین انگلهای رودهای انسان بهویژه در کودکان بوده، و تهدیدی برای سلامت عمومی در جوامع فقیر در جنوب شرقی ایران قلمداد میشود. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع هیمنولپیازیس و عوامل خطر مرتبط در افراد بدون علامت و مبتلایان به گاستروانتریت در ایرانشهر، انجام پذیرفت.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی- مقطعی، بر روی ۱۷۴۵۵ نفر بیماران سرپایی و بستری مبتلا به گاستروانتریت مراجعهکننده به مراکز درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایرانشهر، انجام شد. مطالعه بین فروردین ماه ۱۳۹۹ تا اسفند ماه ۱۴۰۰ طی پاندمی کرونا انجام گرفت و از روش گسترش مستقیم مرطوب میکروسکوپی برای تشخیص تخم انگل در نمونههای مدفوعی تازه استفاده گردید. شدت ارتباط بین هیمنولپیازیس و فاکتورهای خطر مرتبط توسط مدل رگرسیون لجستیک دو جملهای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: شیوع کلی هیمنولپیازیس ۰/۲۸ درصد برآورد گردید. بالاترین میزان آلودگی مربوط به مراجعهکنندگان به بیمارستان ایران (۰/۳۷ درصد)، آزمایشگاه مرجع بالینی (۰/۲۴ درصد) و بیمارستان خاتم الانبیاء (ص) (۰/۱۶ درصد) بود. داشتن اسهال به طور معنیداری با احتمال وجود هیمنولپیازیس مرتبط بود (نسبت شانس تعدیل شده: ۳۱/۳ ؛ ۹۵ درصد فاصله اطمینان: ۱۱/۶ تا ۸۴/۴ ؛ ۰/۰۰۰=P). نرخ شیوع عفونت طی دوره ۲۰۲۱-۲۰۲۰ بهطور معنیداری بیشتر بود (نسبت شانس تعدیل شده: ۲/۷۴ ؛ ۹۵ درصد فاصله اطمینان: ۱/۴۹ تا ۵/۰۲ ؛ ۰/۰۰۱=P). همچنین، بین نرخ شیوع عفونت و مرکز درمانی مورد مراجعه ارتباط معنیداری وجود داشت (نسبت شانس تعدیل شده: ۰/۱۷ ؛ ۹۵ درصد فاصله اطمینان:
۰/۰۸ تا ۰/۳۵ ؛ ۰/۰۰۰=P).
استنتاج: هیمنولپیازیس در ایرانشهر شایع است. داشتن اسهال و نیز نوع مرکز درمانی مورد مراجعه میزان شیوع هیمنولپیازیس را تحت تاثیر قرار میدهند. بهعلاوه، شیوع عفونت در طول دوره پاندمی کرونا سیر نزولی داشت که نشان میدهد اقداماتی نظیر خدمات مراقبتهای بهداشتی، آموزش بهداشت، و بهداشت محیط، بر کاهش شیوع عفونت تاثیر دارند.