جستجو در مقالات منتشر شده


۶۴ نتیجه برای سلامی

محمود حکمت نیا ، محمد اسلامیان ،
دوره ۱۰، شماره ۲۹ - ( دى ۱۳۷۹ )
چکیده

سابقه و هدف: با توجه به ارزش تخمین وزن در بررسی تاخیر رشد درداخل رحم(IUGR) و بررسی وزن جنین های نارس و ماکروزوم و همچنین اهمیت تخمین وزن در مادرانی که دچار پارگی زودرس کیسه آب شده اند، این مطالعه انجام شد. در این مطالعه آینده نگر سعی بر آن بوده است که بتوان بهترین فرمول ممکن جهت بررسی سیر رشد جنین براساس پارامترهای قطر سر (BPD) و طول پا (FL) و دور شکم(AC) به دست آید.
مواد و روش ها: در این مطالعه، ۱۰۰ مادر مراجعه کننده به بیمارستان های آموزشی در شهر اصفهان که حداکثر یک هفته پس از سونوگرافی زایمان نمودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. وزن جنین براساس پارامترهای BPD ‚ FL ‚ AC و بر اساس چهار فرمول (سه فرمول Hadlock و یک فرمول از (Shepard محاسبه، و سپس با وزن واقعی پس از تولد مقایسه و نتایج استخراج گردید.
نتایج
: نتایج حاصله نشان دادکه فرمولE۴ در این مطالعه (یکی از فرمول های Hadlock که از هر سه پارامتر استفاده نموده است) با خطای ۲۸ g/kg مناسب ترین فرمول می باشد.
استنتاج: با توجه به پیشرفت های حاصل در سونوگرافی و تعیینBPD ، FL، و AC ، با خطای بسیار اندک می توان وزن جنین را تخمین زد.

نیلوفر معتمد ، زهرا کاشانی ، محمدجعفر صفار ، شهریار عالیان ، محمد خادملو ، رضا اسلامیان ،
دوره ۱۶، شماره ۵۱ - ( فروردین ۱۳۸۵ )
چکیده

سابقه و هدف: این موضوع به خوبی مشخص شده است که عادت نسخه نویسی بدون استدلال و غیر منطقی پزشکان منجر به درمان ناکامل و غیر موثر و باعث تشدید، یا به طول انجامیدن بیماری و به وجود آمدن آسیب و فشار به بیمار می گردد. در حال حاضر در بسیاری از دانشکده های پزشکی، آموزش مدونی در مورد اصول صحیح نسخه نویسی به خصوص در مورد بیماری های شایع وجود ندارد در این راستا توانایی دانشجویان پزشکی در شرف فارغ التحصیلی دانشکده پزشکی ساری در سال ۱۳۸۳ تشخیص، درمان و نوشتن نسخه های مناسب و اصولی برای چن دحالت بالینی شایع مورد ارزیابی قرار گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی، توانایی نسخه نویسی برای ۱۰ بیماری شایع و رعایت اصول نسخه نویسی در ۴۱ نفر از دانشجویان پزشکی در شرف فارغ التحصیلی از طریق برگزاری یک امتحان بالینی ساختاردار عینی (OSCE) مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: در هر ایستگاه به طور متوسط ۵۷/۱ اقدام انجام گرفت که ۶۸ درصد این اقدامات درست بودند. میانگین کل تعداد داروها در هر نسخه ۸/۱ بوده که در این میان ۷۰ درصد صحیح بوده است. برای داروهایی که به طور صحیح تجویز شده بودند به طور میانگین در هر نسخه ۵۹ درصد مقادیر داروها صحیح بود. در مورد طول درمان - اشاره به این که درمان برای چه مدت به بیمار توصیه شده - برحسب داروهای صحیح موجود در هر نسخه به طور متوسط به ۴۴ درصد طول درمان ها درست اشاره شده بود. میانگین نمره کل شرکت کنندگان در همه ایستگاه ها ۴/۵۶ از ۱۰۰ نمره بوده است. به طور میانگین دانشجویان برای هر نسخه ۴/۱ توصیه غیردارویی درست و ۲۹/۰ توصیه غیردارویی نادرست انجام دادند و در کل ۷/۸۲ درصد توصیه های غیردارویی درست بوده است. از نظر آماری ارتباط معنی داری بین توانایی نسخه نویسی دانشجویان با جنس، سن، وضعیت تاهل، نمره علوم پایه و نمره اینترنتی به دست نیامد ولی بین توانایی نسخه نویسی اینترن ها با معدل درسی ارتباط معنی داری وجود داشت.
استنتاج: بیش از نیمی از دانشجویان از نظر توانایی نسخه نویسی در وضعیت متوسط قرار داشتند. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که بیش از یک سوم نسخه هایی که توسط دانشجویانی که از این دانشکده فارغ التحصیل می شوند، نوشته شده است از لحاظ محتوا اشتباه و نادرست است و تنها حدود ۵ درصد از نسخه های نوشته شده توسط این دانشجویان کاملا صحیح و بدون اشتباه است. به نظر می رسد تنها آموزش داروشناسی بهطریقه سنتی و عمدتا در کلاس های تئوری پاسخ گو نخواهد بود. برگزاری آموزش عملی تجویز داروها نظیر الگوی سازمان جهانی بهداشت در دانشکده های پزشکی پیشنهاد می شود.

محمدرضا باغبان اسلامی نژاد ، مجتبی رضازاده ، سعید کاظمی ، پوپک افتخاری یزدی ،
دوره ۱۶، شماره ۵۱ - ( فروردین ۱۳۸۵ )
چکیده

سابقه و هدف: بهبود رشد و تکوین جنین پستانداران در محیط ازمایشگاهی همواره مورد توجه بوده و در این ارتباط کارایی سیستم های هم کشتی جنین با سلول های سوماتیک به اثبات رسیده است. در مطالعه حاضر سیستم هم کشتی ویژه ای که در آن سلول های پوششی لوله رحم به حالت قطبی کشت شده است، مورد مطالعه قرار گرفته است.
مواد و روش ها: نمونه های لوله رحم انسانی از بیماران تحت عمل برداشت رحم (hysterectomy) تهیه شد و سلول های پوششی آن به روش آنزیمی جدا گردید و بر روی سطوح پلاستیک (به حالت غیر قطبی) و ژل ECM (به حالت قطبی) کشت گردید. ماهیت پوششی سلول ها با روش ایمنی بافتی - شیمیایی و قطبی بودن آنها با روش میکروسکوپ الکترونی (Transmission Electron Microscopy) تایید شد. آنگاه جنین های دو سلولی موش NMRI به روش Flushing تهیه شد و سیستم های هم کشتی آن با سلول های کشت یافته بر روی پلاستیک (غیر قطبی) و ژل ECM (قطبی) ایجاد گردید. رشد و تکوین جنین ها به طور روزانه و به مدت ۹۶ ساعت در فرم های ویژه ای ثبت گردید و نتایج حاصل با روش آماری X۲ آنالیز شد در انتهای دوره کشت تعدادی بلاستوسیست از گروه های مختلف به روش افتراقی به منظور شمارش سلولی رنگ آمیزی گردید و نتایج آن با استفاده از آزمون One-way ANOVA مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: نتایج ایمنی - بافتی - شیمیایی نشانگر ماهیت پوششی سلول های کشت یافته بود. مقاطع میکروسکوپ الکترونی قطبی بودن کامل سلول های کشت یافته بر روی ژل ECM را تایید کرد. این سلول ها استوانه ای شکل بوده و بر روی غشا پایه قرار داشتند و کمپلس اتصالی (به ویژه اتصال محکم) تشکیل شده بود؛ در حالی که سلول های کشت یافته بر روی پلاستیک (غیر قطبی) دوکی شکل بودند و اتصال شبه دسموزوم بین آن ها بر قرار بود. نتایج رشد و تکوین نشان داد که در تمام مدت ۹۶ ساعت دوره کشت،‌ جنین های سیستم های هم کشتی در مقایسه با گروه شاهد تکوین بهتری دارند. مقایسه سیستم قطبی با غیر قطبی نشان داد که سیستم قطبی از لحاظ درصد تشکیل بلاستوسیست تفاوت معنی داری با غیر قطبی ندارد. نکته حایز اهمیت پر سلول بودن بلاستوسیست های سیستم قطبی نسبت به غیر قطبی بود و از این لحاظ دو سیستم تفاوت معنی داری داشتند.
استنتاج: بلاستوسیست های رشد یافته بر روی سلول های قطبی لوله رحم انسان، سلول بیش تری در مقایسه با جنین های سیستم غیر قطبی کسب می کنند و پر سلول بودن بلاستوسیست نشانه ای از کیفیت بالای آن است.

محمدرضا باغبان اسلامی نژاد ، لیلا تقی یار ، عباس پیریایی ،
دوره ۱۷، شماره ۵۹ - ( مرداد ۱۳۸۶ )
چکیده

سابقه و هدف: تا به حال، تمایز به غضروف سلول های بنیادی مزانشیمی در محیط آزمایشگاهی در مطالعات زیادی مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیقات، اغلب تمایز مولکولی سلول ها بررسی شده است. این در حالی است که تمایز ساختاری و مورفولوژیک سلول ها اغلب به دست فراموشی سپرده شده است. مطالعه حاضر به بررسی ساختار و فراساختار غضروف حاصل از تمایز سلول های بنیادی مزانشیمی در مقایسه با غضروف طبیعی جدا شده از انتهای دنده می پردازد.
مواد و روش ها: ۲´۱۰۵ سلول بنیادی مزانشیمی جدا شده از مغز استخوان موش های NMRI (حاصل از پاساژ دوم) با انجام سانتریفوژ متراکم شده و به مدت ۲۱ روز در لوله حاوی محیط کندروژنیک (سیستم Micro mass) کشت داده شد. در پایان دوره تمایز، وقوع کندروژنزیس با روش RT-PCR تایید شده و پس از آن بافت غضروفی حاصل از تمایز برای مطالعه با میکروسکوپ الکترونی آماده گردید. در مطالعه حاضر به منظور مقایسه ساختار غضروف تولید شده از سلول های بنیادی مزانشیمی با غضروف طبیعی بدن، غضروف دنده ای از موش دهنده سلول بنیادی مزانشیمی اخذ شد و مراحل آماده سازی بافتی برای میکروسکوپ الکترونی گذاره را طی کرد.
یافته ها: مطالعات ساختار نشان داد که در بافت غضروف حاصل از تمایز همانند بافت غضروف طبیعی، لایه (شبه) پری کندریومی ساخته شده است. این لایه، توده سلول های غضروفی با مورفولوژی های گرد و بیضی را از خارج احاطه کرده بود. بر اساس تصاویر برش های نازک، سلول های تمایز داده شده بر خلاف سلول های بافت طبیعی، هسته یوکروماتینی داشتند و سیتوپلاسم آنها حاوی ارگانل های ترشحی فراوانی بود. همچنین ماتریکس بافت غضروفی حاصل از تمایز بر خلاف غضروف طبیعی رشته ای بود.
استنتاج : نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که بافت غضروف تولید شده در سیستم Micro mass از لحاظ فرا ساختار با بافت غضروف هیالین طبیعی تفاوت دارد. سلول های این بافت فعال تر از سلول های بافت طبیعی به نظر رسیدند.

قاسم علی خراسانی ، ابراهیم صالحی فر ، گوهر اسلامی ،
دوره ۱۷، شماره ۶۱ - ( آذر ۱۳۸۶ )
چکیده

سابقه و هدف: در مطالعات انجام شده در سایر کشورها نشان داده شده است که علت سوختگی عامل مهمی در تعیین پیش آگهی و پیامد بیماران می باشد. با توجه به نتایج متفاوت به دست آمده در مراکز مختلف هدف از انجام این مطالعه بررسی ارتباط بین علت سوختگی با عوامل مرتبط با پیامد (شامل میزان عفونت، هزینه مراقبت از بیماران و مرگ و میر) در بیماران بستری در بیمارستان شهید زارع می باشد.
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت آینده نگر روی ۱۱۳ بیمار در بخش سوختگی بیمارستان شهید زارع ساری از شهریور ۸۵ تا فروردین ۸۶ انجام شد. معیار های ورود شامل سن بالاتر از ۱۰ سال و سوختگی با درجه دو و یا سه بوده است. بسته به وضعیت بالینی بیماران، نمونه های مختلف شامل سواب زخم، بیوپسی بافت، ادرار، خون و خلط گرفته شد. ارتباط بین علت سوختگی با متغیرهای مختلف دموگرافیکی، عفونت ها، هزینه ها و مرگ و میر توسط آزمون کای دو بررسی شد.
یافته ها: سوختگی با شعله شایع ترین سوختگی بوده است (۵۳,۱ درصد موارد). میانگین درصد سوختگی بیماران ۳۰.۶±۲۱.۲ درصد و میانگین تعداد روزهای بستری ۲۱.۶±۱۱.۹ روز بوده است. میانگین این مقادیر در مورد بیماران دچار سوختگی با شعله بیش از سایرین بوده است. میانگین هزینه آنتی بیوتیک ها و هزینه کلی بیمارستانی به ترتیب ۹۸۳۴۱۰۲±۱۱۸۱۸۹۴۵ و ۲۴۳۰۱۸۶۴±۱۸۸۷۲۰۸۹ ریال بوده است. درصد بیماران با سوختگی الکتریکی ۱۱.۵ درصد بوه است. میزان مرگ و میر بیماران ۲۹.۳ درصد بوده و بین مرگ و میر و علت سوختگی نیز ارتباط معنی داری وجود داشته است (P=۰.۰۰۰).
استنتاج: پیامدهای نامطلوب در سوختگی با شعله شدیدتر و شایع تر از سایر موارد سوختگی بوده و اطلاع رسانی و اتخاذ روش های پیشگیرانه در این مورد باید در اولویت قرار گیرد. میزان سوختگی الکتریکی مطالعه ما از الگوی جهانی ذکر شده بالاتر میباشد. علت سوختگی با مرگ و میر و نیز فاکتورهای دموگرافیکی و روانی اجتماعی (psycho social) نظیر جنس، وضعیت تاهل، محل سکونت، مدرک تحصیلی، خودسوزی و بیماری های زمینه ای مرتبط بوده است.

زهرا اسلامی نژاد ، نیکو نیک نفس ، نصرت اله سعیدعادلی ،
دوره ۱۸، شماره ۶۸ - ( بهمن و اسفند ۱۳۸۷ )
چکیده

سابقه و هدف: سوابق مطالعاتی نشان می دهند مقاومت آنتی بیوتیکی باکتری ها ممکن است با پایداری آن ها دربرابر ایمنی طبیعی مرتبط باشد. در مطالعه قبلی ما، حساسیت آنتی بیوتیکی مننگوکوک های جدا شده از نمونه بیماران کمتر از ایزوله های مربوط به حاملین سالم بود. به منظور ارزیابی رابطه فوق الذکر در نایسریا مننجایتیدیس (مننگوکوک)، در یک مطالعه مورد-شاهدی مقاومت این باکتری در برابر عوامل ایمنی طبیعی در شرایط برون-تنی بررسی شد.
مواد و روش ها: مجموعا ۱۸ ایزوله مننگوکوک، ۶ ایزوله مقاوم به آنتی بیوتیک در گروه مورد و ۱۲ ایزوله مربوط به ترشحات حلق حاملین سالم در گروه شاهد مورد بررسی قرار گرفتند. پایداری دو گروه در رقت های سریالی سرم های انتخابی و غیر انتخابی باآزمایش های) SIC غلظت سرمی مهار کننده) و SBC(غلظت سرمی کشنده،SBA(کشندگی سرم رقیق نشده) انجام شد. در آزمایش WBA، تداوم گروه مورد و شاهد در فواصل زمانی مشخص در خونِ کامل تازه آزمایش شد. به منظور مقایسه، از سویه استاندارد مننگوکوک و دو باکتری دیگر (استافیلوکوک و اشریشیا کلای) در مقاطع مختلف استفاده گردید.
یافته ها: مقاومت هر دو گروه در برابر سرم های انتخابی در آزمایش هایSIC وSBC یکسان بود. میانگین عیار به دست آمده معادل یک دوم بود. رشد گروه مورد در رقت ۵۱۲/۱ و گروه شاهد در رقت ۱۰۲۴/۱ در برابر سرم های غیر انتخابی متوقف شد. درWBA ، کاهش جمعیت گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد سیر کندتری داشت.
استنتاج: نتایج به دست آمده از بررسی های مربوط به رابطه مقاومت آنتی بیوتیکی و مقاومت در برابر ایمنی طبیعی در باکتر ی ها، یکسان نبوده است. از میان آزمایش های مورد استفاده در این پژوهش،WBA توانست رابطه فوق را بهتر به نمایش بگذارد.

مجتبی اسلامی ، فرهاد مشایخی،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۱) ۱۳۹۰ )
چکیده

سابقه و هدف: اولیگودندروسیت‌های تولیدکننده میلین، نقش مهمی در حمایت از عملکرد نورون در سیستم عصبی پستانداران ایفا می‌کنند. ایجاد الیگودندروسیت‌های میلین ساز از سلول‌های اجدادی الیگودندروسیت، نیازمند فعالیت گروهی از تنظیم‌کننده‌های رونویسی است که برای ساخت اجزائ میلین ضروری هستند. فاکتور رونویسی Olig۲ نیز نقش مهمی را در تمایز الیگودندروسیت، میلین سازی و ایجاد دوباره میلین بر عهده دارد. نشان داده شده است که ویتامین B۱۲ در ایمنی درمانی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس مهم می‌باشد. در این مطالعه، اثر ویتامین B۱۲ بر غلظت کل پروتئین و بیان Olig۲ در کورتکس مغز مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش‌ها: این مطالعه کیفی- کمی بوده که بر روی ۳۰ موش آزمایشگاهی انجام شد. موش‌ها به سه گروه ده تایی تقسیم و تزریق‌ها بدون سه هفته و هفته‌ای یک نوبت انجام شد. به گروه اول مقدار ۵۰ میکروگرم ویتامین B۱۲ و به گروه دوم سرم فیزیولوژی تزریق شد. گروه سوم عنوان گروه کنترل بوده و هیچ گونه تزریقی در آن ها صورت نگرفت. در این تحقیق، نقش ویتامین B۱۲ بر غلظت کل پروتئین و بیان Olig۲ در کورتکس مغز موش ها با استفاده از روش‌های برادفورد (بر اساس سنجش Bio-Rad) و وسترن بلات مورد مطالعه قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج حاصله از برادفورد و وسترن بلات نشان داد که بیان Olig۲ و غلظت کلی پروتئین، در عصاره کورتکس مغز نمونه‌های تزریق شده با ویتامین B۱۲ نسبت به گروه کنترل، افزایش معنی‌داری یافته است. استنتاج: بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که ویتامین B۱۲ احتمالاً از طریق افزایش بیان Olig۲ و در نهایت تمایز الیگودندروسیتی، نقش مهمی را در میلین سازی دستگاه عصبی مرکزی ایفا می‌کند.
ابراهیم صالحی فر، سیاوش عابدی ، ابراهیم میرزایی، شمسی کلهر، گوهر اسلامی، شهرام علا ، مسعود علیالی ، علی شریف پور،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۱) ۱۳۹۰ )
چکیده

سابقه و هدف: پنومونی اکتسابی از بیمارستان یکی از عفونت های شایع در بخش مراقبت‌های ویژه (ICU) است که میزان مرگ و میر آن بالاست. با توجه به متفاوت بودن نوع میکروارگانیسم‌های دخیل و مقاومت آنتی بیوتیکی آن‌ها در مراکز مختلف، این مطالعه با هدف تعیین پروفایل میکروارگانیسم‌ها و الگوی مقاومت آن‌ها به منظور شروع مؤثرتر درمان تجربی انجام شده است. مواد و روش‌ها:. در این مطالعه ک.هورت آینده نگر تمامی بیماران پذیرفته شده در سه بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان امام خمینی (ره) ساری از بهمن ۱۳۹۰ تا مرداد ۱۳۹۱ به صورت آینده‌نگر جهت بروز پنومونی بررسی شدند نمونه‌برداری خلط با دو روش ETA (endotracheal aspiration) و BAL (bronchoalveolar lavage) انجام شد. تعیین الگوی مقاومت با روش انتشار دیسک مطابق با توصیه‌های CLSI (Clinical and Laboratory Standards Institute) و Broth Dilution انجام شد. یافته‌ها: شیوع پنومونی بیمارستانی ۴/۱۱ درصد شامل ۴/۹۱ درصد وابسته به ونتیلاتور (VAP) و ۶/۸ درصد غیر ‌VAP بود. شایع‌ترین میکروارگانیسم‌های جدا شده آسینتوباکتر (۲۲ درصد) و استافیلوکوکوساورئوس (۶/۱۴ درصد) بود. سی درصد از گونه‌های آسینتوباکتر به تمامی سفتازیدیم مؤثرترین آنتی بیوتیک روی آسینتوباکتر بود (میزان مقاومت ۲/۲۲ درصد). تمامی سوش‌های آسینتوباکترنسبت به سیپروفلوکساسین و سفتریاکسون مقاوم بودند. در روش دیسک، ۵۰ درصد و در روش Broth Dilution، ۳/۳۳ درصد سوش های استافیلوکوک به ونکومایسین مقاوم بودند. استنتاج: با توجه به شیوع بالای آسینتوباکتر و استاف طلایی و بر اساس نتایج کشت و تعیین حساسیت، بهترین آنتی‌بیوتیک های پیشنهادی جهت شروع درمان تجربی، سفتازیدیم، توبرامایسین و افلوکساسین می‌باشد. در این مرکز استفاده از سفتریاکسون و سیپروفلوکساسین، حداقل تا ارزیابی مجدد و اطمینان از کارایی آن‌ها توصیه نمی‌شود.
محمد شکرزاده لموکی، نسرین پاکروان، سیده کاملیا شیخ الاسلامیان،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۲) ۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از آفت کش ها به منظور ارتقاء سطح تولیدات غذایی سبب بروز مسمومیت به شکل حاد و مزمن در افراد مخصوصاً کشاورزان شده است. دیازینون از پرکاربردترین سموم ارگانوفسفره می‌باشد که باعث ایجاد استرس اکسیداتیو و پراکسیداسیون لیپیدی می‌گردد. مهار برگشت ناپذیر آنزیم کولین استراز نیز از مکانیسم‌های اصلی مسمومیت با این ترکیبات است. هدف از این مطالعه بررسی اثر حفاظتی N- استیل سیستئین بر سطح گلوتاتیون کبد و آنزیم استیل کولین استراز خون در موش سوری، در مسمویت حاد ناشی ازدیازینون می‌باشد. مواد و روش‌ها: این مطالعه روی موش‌های آزمایشگاهی نر در محدوده‌ی وزنی gr۴۰ـ۳۰ انجام شد. نمونه‌ها به طور تصادفی به ۷ گروه (۵ تایی) تقسیم شده بودند و تزریقات داخل صفاقی به صورت زیر انجام شد. گروه‌ ۱ـ نرمال سالین ۲ـ روغن سویا ۳ـ دیازینون ( mg/kg۲۰) ۴ـ N استیل سیستئین (mg/kg ۱۰۰) ۵ ـ N ـ استیل سیستئین (mg/kg ۱۰۰) + دیازینون (mg/kg ۲۰) ۶ ـ پرالیدوکسیم (mg/kg ۲۰) + دیازینون (mg/kg ۲۰) ۷ـ پرالیدوکسیم (mg/kg ۲۰) + دیازینون (mg/kg ۲۰) + N ـ استیل سیستئین (mg/kg ۱۰۰) ۲۴ ساعت پس از آخرین تزریق با بیهوش نمودن حیوانات، بافت کبدی خارج و ۳ ml خون از قلب حیوان نیز گرفته شد که به ترتیب میزان گلوتایتون احیا (GSH) و مهار آنزیم کولین استراز با استفاده از روش Elman در آنها اندازه گیری شد. یافته‌ها: نتایج حاصل از اثر دیازینون و N ـ استیل سیتسئین بر سطح گلوتاتیون احیاء و استیل کولین استراز خون نشان می‌دهد که دیازینون در مقایسه با گروه کنترل باعث کاهش سطح گلوتاتیون و کولین استراز خون می‌شود و دریافت N- استیل سیستئین سبب افزایش هر دو مورد می‌‌گردد. گرچه این افزایش معنی‌دار نبوده است (P >۰/۰۵). استنتاج: N- استیل سیستئین باعث بهبود مهار استیل کولین استراز و وضعیت آنتی اکسیدانتی بدن در مقابل سم ارگانو فسفره دیازینون می‌شود و از طریق افزایش گلوتاتیون احیاء در سمیت زدایی رادیکال‌های آزاد ناشی ازدیازینون مؤثر است ولی این اثر حفاظتی در مسمومیت حاد، از نظر آماری معنی‌دار نمی‌باشد که شاید بتوان علت آن را در فرصت کمی که در اختیار سلول است تا از سیستئین به عنوان پیش سازگلوتاتیون استفاده کند، دانست.
محمود محمدیان ، محمد رکنی، شهرام اسلامی، ابوالقاسم فاضلی،
دوره ۲۲، شماره ۸۸ - ( اردیبهشت ۱۳۹۱ )
چکیده

چکیده سابقه و هدف: تماس کارگران با ذرات قابل استنشاق سیلیس و به‌خصوص سیلیس آزاد به‌صورت کوارتز در محیط کار منجر به عوارض خطرناکی مانند سیلیکوزیس یا فیبروز ریه ناشی از سیلیس می‌شود. این تحقیق با هدف تعیین میزان مواجهه شغلی کارگران با سیلیس کریستالی و با استفاده از روش اسپکتروفتومتری مادون قرمز در صنایع انجام شد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی ذرات قابل استنشاق گرد و غبار سیلیس کریستالی از منطقه تنفسی کارگران با استفاده از نمونه بردار فردی و سیکلون با فیلتر پی وی سی نمونه‌برداری وسپس مورد ارزیابی قرار گرفت. آنالیز نمونه‌های دارای سیلیس با استفاده از روش اسپکتروفتومتری مادون قرمز(IR) و بر اساس روش ۷۶۰۲ انستیتوی ملی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی آمریکا انجام شد. یافته‌ها: میانگین تماس با ذرات قابل استنشاق سیلیس در هوای منطقه تنفسی در کارگران چهار گروه صنعتی به‌طور قابل ملاحظه‌ای از حدود مجاز ارائه شده توسط ACGIH بیشتر است. دامنه تغییرات مواجهه کارگران با سیلیس کریستالی از حداقل ۰۳/۰ تا حداکثر ۵۷/۰ mgm-۳ می‌باشد و اختلاف معنی‌داری بین میانگین غلظت ذرات قابل استنشاق در منطقه تنفسی کارگران این صنایع وجود دارد. استنتاج: کارگران شاغل در کارگاه‌های ریخته‌گری، تولید آسفالت، آجرپزی و تولید شن و ماسه در معرض ذرات قابل استنشاق سیلیس آزاد در حدود بالاتر از استاندارد می‌باشند و اقدامات کنترل مهندسی و بهداشتی برای کاهش تماس و پیشگیری از بیماری ها و عوارض مزمن ضروری است.
عبدالحسین پرنو، رضا قراخانلو، رسول اسلامی،
دوره ۲۲، شماره ۹۰ - ( تیر ۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه و هدف: CGRP یک اتساع دهنده قوی عروق مغزی است که رهایش آن از اعصاب ترژمینال نقش مهمی در پاتوفیزیولوژی میگرن دارد. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرینات استقامتی، مقاومتی و قدرتی بر محتوای CGRP عصب ترژمینال در موش‌های صحرایی بود. مواد و روش ها: بدین منظور، ۲۱ سر موش صحرایی نر به‌طور تصادفی در چهار گروه کنترل، تمرین استقامتی، تمرین مقاومتی و تمرین قدرتی قرار گرفتند. برنامه تمرین استقامتی دویدن روی تردمیل در این تحقیق ۵ روز در هفته، حداکثر ۶۰ دقیقه در روز و با سرعت حداکثر ۳۰ متر در دقیقه، برنامه تمرین گروه مقاومتی بالارفتن از فنس توری به ارتفاع ۲ متر و برنامه تمرین قدرتی شامل بالا رفتن از نردبانی به طول یک متر بود. برنامه‌های تمرینی بین ۱۰ تا ۱۲ هفته به طول انجامید. ۴۸ ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی حیوانات بیهوش شدند و با شکافتن جمجمه، عصب ترژمینال خارج و در نیتروژن مایع منجمد شد. برای بررسی اثر متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته از روش‌تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شد. یافته‌ها: نتایج تحقیق نشان داد که تمرین قدرتی در مقایسه با گروه کنترل موجب افزایش معنی‌دار CGRP شد (۰۳/۰= p). سایر گروه‌های تمرینی استقامتی و مقاومتی موجب افزایش معنی‌دار این نورپپتید در مقایسه با گروه کنترل نشدند (به ترتیب(۳۵/۰= p) و (۵۷/۰= p). استنتاج: به نظر می‌رسد شدت تمرین از عوامل کلیدی است که در افزایش محتوای CGRP می‌تواند نقش داشته باشد. بنابراین، پیشنهاد می‌شود که فعالیت بدنی با شدت متوسط به پایین، احتمالاً به رهایش کمتر CGRP در عروق مغزی منجر و موجب کاهش رهایش CGRP در این ناحیه می‌شود.
مریم نباتی، راژان پیران، احمد بابایی، سمیرا اسلامی،
دوره ۲۲، شماره ۹۸ - ( اسفند ۱۳۹۱ )
چکیده

آنوریسم‌های سینوس والسالوا ناهنجاری‌های قلبی نادری هستند. آن‌ها اتساع سینوس‌های آئورت هستند که ممکن است مادرزادی یا اکتسابی باشند. اگر به صورت موضعی در سینوس کرونر راست باشند، معمولاً به حفره‌های سمت راست تخلیه می‌شوند و خیلی اوقات یک نقص دیواره بین بطنی همزمان وجود دارد. ما در این‌جا یک خانم ۳۰ ساله با پارگی آنوریسم سینوس والسالوای راست به داخل بطن راست را معرفی می‌کنیم. اکوی ترانس ازوفاژیال علاوه بر اکوی ترانس توراسیک اطلاعات اضافه‌تری راجع به آنوریسم‌ها و ناهنجاری‌های قلبی همزمان به ما می‌دهد. آنوریسم سینوس والسالوا حتی اگر بدون علامت نیز باشد، خطر گسترش، پارگی، نارسایی قلبی، اندوکاردیت، آمبولی و مرگ ناگهانی دارد. این مسأله ترمیم جراحی با یک مورتالیته کم کوتاه مدت و دراز مدت را توجیه می‌کند. معاینه فیزیکی دقیق و انجام اکوکاردیوگرافی در بیمار ما، منجر به تشخیص زود هنگام بیماری قبل از بروز عوارض جدی گردید.
گوهر اسلامی، ابراهیم صالحی فر، مریم بهبودی، محمدصادق رضائی،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۰ - ( اردیبهشت ۱۳۹۲ )
چکیده

سابقه و هدف: تجویز نا مناسب و غیر منطقی عوامل ضد میکروبی یک معضل بزرگ و ثابت شده در سراسر دنیا می‌باشد. به‌طوری‌که تقریباً تجویز نیمی از آنتی‌بیوتیک‌های مصرفی، نامناسب و غیرمنطقی گزارش شده است. با توجه به مصرف گسترده آمینوگلیکوزیدها در شمال کشور، تاکنون مطالعه‌ای در زمینه بررسی نحوه مصرف، اندیکاسیون مصرف، دوزاژ و فواصل بین آن‌ها، بررسی تداخلات، بروز عارضه و مانیتورینگ این دسته از داروها انجام نگرفته است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی موارد مذکور و میزان تطابق آن با دستورالعمل‌های ذکر شده در منابع، جهت مصرف منطقی‌تر داروها می‌باشد. مواد و روش‌ها: این مطالعه به صورت گذشته‌نگر و مرور پرونده در سال‌های ۹۰-۸۹ بر روی ۱۰۰ بیمار بستری در بخش‌های اطفال (نوزادان، NICU وPICU ) در بیمارستان بوعلی ساری که آمیکاسین دریافت کردند، انجام شد. اطلاعات دموگرافیک و پایه بیماران و همچنین اطلاعات مربوط به دوزاژ و فواصل بین آن‌ها، علت تجویز، داروهای همراه، بروز عوارض حین مصرف، کلیرانس کراتینین و سطح خونی دارو و تعدیل دوزاژ حین درمان در پرسشنامه ثبت شد. بعد از ورود داده‌ها به ۱۶SPSS، متغیرهای کمی توسط آزمون Independent sample t test و متغیرهای کیفی توسط آزمون Chi square مورد ارزیابی آماری قرار گرفتند، سپس میزان مطابقت موارد فوق با توصیه‌های ذکر شده در منابع تعیین شد ۰۵/۰< p به عنوان اختلاف معنی‌دار آماری گزارش شد. یافته‌ها: براساس اطلاعات دموگرافیک ۵۳ درصد از بیماران دارای سن کم‌تر از یک هفته و ۶۱ درصد بیماران مذکر بودند. میانگین زمان شروع آنتی‌بیوتیک در نوزادی ۳۰۷/۰±۰۶/۱ روز، در بعد نوزادی ۶۱۶/۰± ۱۹/۱، میانگین دوره درمان با آنتی‌بیوتیک‌ها در نوزادی ۲۳۷/۱۲±۹۵/۱۲ روز، بعد نوزادی ۴,۰۱/۴±۵۷/۶ و میانگین مدت زمان دریافت آمیکاسین در نوزادی ۴۳/۵ ± ۸۳/۹ و در بعد نوزادی ۰۵/۴±۸۹/۴ گزارش شد. مطالعه سطح کراتینین سرم ۱۷ بیمار در قبل، حین و بعد از اتمام دوره مصرف با آمیکاسین اندازه‌گیری شد و در ۳۰ درصد بیماران بر اساس سطح کراتینین سرم، دوز صحیح دارو تجویز نشد. میانگین، کراتینین سرم پایه در نوزادی ۱۲۲/۰ ± ۶۰۳/۰ و در بعد نوزادی ۱۰۳/۰± ۶۲/۰ بود (۹۵/۰ p=) استنتاج: با توجه به این‌که در این مطالعه مصرف آمیکاسین از لحاظ تعیین سطح دارو و پایش عوارض دارویی روند منطقی نداشت و مهم‌ترین مشکل در عدم بررسی عملکرد کلیوی، سطح دارو و همچنین تجویز همزمان عوامل نفروتوکسیک بود، توصیه می‌شود در هر منطقه مرکز ارجاعی که به صورت روزانه بتواند سطح دارو را اندازه گیری نماید، ایجاد گردد.
رسول اسلامی، رضا قراخانلو، سید جواد مولا، حمید رجبی،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۰ - ( اردیبهشت ۱۳۹۲ )
چکیده

سابقه و هدف:‌ بیان وابسته به فعالیت نوروتروفین‌ها در عضله اسکلتی به خوبی روشن نشده است. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک جلسه فعالیت مقاومتی بر بیان ژن‌های NT-۴/۵ و p۷۵ در عضلات تند و کند موش‌های صحرایی بود. مواد و روش‌ها: در این تحقیق، ۱۶ موش نر ویستار (۱۰ هفته سن) در دمای اتاق و تحت چرخه ۱۲ ساعته روشنایی/ تاریکی و با در دسترس بودن آب و غذا نگهداری و به طور تصادفی در دو گروه ۸ تایی (فعالیت مقاومتی (T) و کنترل (C) قرار گرفتند. فعالیت مقاومتی شامل بالا رفتن از یک نردبان ۱ متری همراه با وزنه‌های بسته شده به دم حیوانات بود. برای اندازه‌گیری بیان ژن‌های NT-۴/۵ و P۷۵ از روش Quantitative Real time RT-PCR استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم افزار SPSS و روش آماری t-test استفاده شد، همچنین سطح معنی‌داری ۰۵/۰p≤ در نظر گرفته شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که یک جلسه فعالیت مقاومتی باعث کاهش معنی‌داری در بیان ژن NT-۴/۵ در عضله نعلی شد (۰۰۳/۰=p)، در حالی که، چنین تأثیری در عضله خم‌کننده بلند انگشتان دیده نشد (۷۴۳/۰=p). همچنین، داده‌ها نشان داد که یک جلسه فعالیت مقاومتی باعث افزایش بیان ژن p۷۵ در عضله نعلی شد (۰۴۳/۰=p)، اما تأثیری بر بیان ژن p۷۵ در عضله خم‌کننده بلند انگشتان نداشت (۴۱۷/۰=p). استنتاج: می‌توان بیان کرد که یک جلسه فعالیت مقاومتی توانست مقادیر mRNA NT-۴/۵ و P۷۵ را در عضله نعلی دچار تغییر کند. این تغییرات نشان دهنده این موضوع است که احتمالاً برای تحقق سازگاری‌های ناشی از مدل فعالیت مقاومتی، رهایش این مجموعه نوروتروفینی در عضله اسکلتی نقش مهمی را ایفا می‌کند.
سید مسعود ‌ هاشمی کروئی، معصومه اسلامی‌فر، محمدعلی ززولی،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۴ - ( شهریور ۱۳۹۲ )
چکیده

سابقه و هدف: آب سالم آبی است که فاقد هر گونه آلودگی میکروبی و شیمیایی باشد. بر اساس استاندارد سازمان جهانی بهداشت، آب شرب باید فاقد هر گونه آلودگی به کلیفرم و کلیفرم مدفوعی در هر ۱۰۰ میلی‌لیتر نمونه باشد. باکتری‌های شاخص آلودگی نظیر کلیفرم و کلیفرم مدفوعی به روش تخمیر چند لوله‌ای تعیین می‌شوند. هدف از این تحقیق، تعیین کیفیت میکروبی آب چاه‌های خانگی بعضی از روستاهای اطراف ساری در سال ۱۳۹۰ به روش آزمون تخمیر چند لوله‌ای (Most probable number یا MPN) بود. مواد و روش‌ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی و مقطعی بود. در این مطالعه کیفیت میکروبی آب ۲۳ چاه آب خانگی بعضی از روستاهای اطراف شهرستان ساری از نظر کلیفرم کل و مدفوعی با دو مرتبه نمونه‌برداری به روش MPN تعیین شد. عمل نمونه‌برداری، انتقال به آزمایشگاه و آنالیز نمونه‌ها به روش کتاب روش‌های استاندارد آزمایش آب و فاضلاب تعیین شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که ۸۷ و ۷۰ درصد نمونه‌ها به ترتیب دارای کلیفرم کل و مدفوعی بودند. نمونه‌های آب ۱۶ چاه از نظر میکروبی غیر قابل شرب بودند. به علاوه تنها آب سه چاه از نظر میکروبی قابل شرب برای مصارف انسانی بودند. میزان کلیفرم مدفوعی چاه‌های آلوده از ۶/۳ تا ۹۵ MPN در ۱۰۰ میلی‌لیتر متغیر بود. استنتاج: این مطالعه مشخص نمود که آلودگی مدفوعی آب چاه‌های مورد مطالعه خیلی زیاد است و کیفیت میکروبیولوژیکی مطابق استانداردهای آب شرب سازمان جهانی بهداشت نمی‌باشد. بنابراین مصرف و نوشیدن آب این چاه‌های خانگی می‌تواند سلامت مصرف‌کنندگان را تهدید کند و موجب بروز بیماری‌های منتقله از آب در میان ساکنین منطقه شود. سازمان‌های تأمین‌کننده آب باید اقدامات لازم جهت تأمین آب شرب فاقد آلودگی و جلوگیری از شیوع بیماری را به عمل آورند.
اکبر اسلامی، محمدرضا مسعودی‌نژاد، فرشید قنبری، فرزانه ویسی، مهسا مرادی، فیاض مهدی‌پور،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۶ - ( آبان ۱۳۹۲ )
چکیده

سابقه و هدف: روش اکسیداسیون غیر مستقیم با تولید الکتروشیمیایی پراکسید هیدروژن، یک فرایند الکتروشیمیایی برای تصفیه فاضلاب است که بر اساس تولید رادیکال هیدروکسیل، به وسیله تولید پراکسید هیدروژن در حضور فلزات واسطه مانند مس انجام می‌گیرد. مواد و روش‌ها: تولید پراکسید هیدروژن در یک سل باز و تقسیم نشده با آند پلاتین و کاتد گرافیت فلت در حضور یون مس برای تجزیه فاضلاب واقعی نساجی مورد ارزیابی قرار گرفت. اثر متغیرهایی همچون اکسیژن محلول، pH اولیه، شدت جریان، غلظت مس و زمان واکنش بر روی رنگ‌زدایی مورد مطالعه قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج نشان داد که ۹/۶۷ درصد رنگ‌زدایی و ۳/۵۶ درصد حذف COD (Chemical oxygen demand) بعد از ۲۱۰ دقیقه زمان واکنش تحت شرایط غلظت اکسیژن محلول ۹/۷-۸/۷ میلی‌گرم بر لیتر، شدت جریان ۲۵۰ میلی‌آمپر، غلظت یون مس ۷ میلی‌مولار و ۴ = pH به دست آمد. استنتاج: با توجه به نتایج، فرایند تولید الکتروشیمیایی پراکسید هیدروژن در حضور یون مس قادر به تجزیه فاضلاب واقعی نساجی است. علاوه بر این، به علت تولید پراکسید هیدروژن، این فرایند از نظر اقتصادی قابل توجه می‌باشد.
مرضیه همتی فارسانی، مهسا قزلباش، سید محمدرضا دربانی، عبدالله اسلامی مجد، محمود سلطان الکتابی،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۸ - ( آبان ۱۳۹۳ )
چکیده

سابقه و هدف: غلات از اجزای مهم رژیم غذایی سالم و مناسب به شمار میرود. برنج یکی از پرمصرفترین غلات در جهان و یکی از اجزای اصلی سبد غذایی مردم ایران است. هدف از این مطالعه معرفی یک روش جدید آنالیز عنصری برای بررسی عناصر ضروری و فلزات مضر موجود در تعدادی از انواع برنج ایرانی با استفاده از روش بینابنمایی فروشکست القایی لیزری میباشد. مواد و روشها: شش نوع برنج پرمصرف تولیدی در سال ۱۳۹۲ که در نقاط مختلف کشور کشت شده‌اند، از بازار جمع آوری گردید. هرکدام از انواع برنج‌ها هفت بار با استفاده از سیستم LIBSCAN۱۰۰ تحت آنالیز طیفی قرار گرفت. سپس طیفهای ثبت شده توسط نرم افزار Plasus Specline مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: در این مطالعه عناصر ضروری و فلزات مضر موجود در نمونهها مورد آنالیز قرار گرفت. میانگین میزان غلظت روی ۶۶/۹۳، فسفر ۶۶۶/۸۷، آهن ۳۴۸، پتاسیم ۱۶۶/۳۷۹، کلسیم ۶۶۶/۳۴۳، فلور ۲۲، کروم ۳ ظرفیتی ۸۴۸/۲۴ و منیزیم ۸۳۳/۱۰۷۱ میلی گرم بر کیلو گرم تعیین گردید. در حالی که این میانگین در مورد عناصر مضر سرب، جیوه ، نیکل، کروم ۶ ظرفیتی و آرسنیک به ترتیب ۰۹۵/۶ ، ۷۳۳/۰، ۹۶۳/۰، ۳۹۱/۲ و ۹۴۰/۰ میلی گرم بر کیلو گرم محاسبه گردید. درهیچ یک از نمونهها کادمیوم یافت نشد. آنالیزهای فوق به صورت جداگانه برای هرکدام از انواع برنجها انجام شد. استنتاج: نتایج آنالیز بیانگر این بود که در میان عناصر ضروری، منیزیم بیشتر ازسایر عناصر موجود بود. در میان انواع برنج های مورد آزمایش برنج لنجان اصفهان ازنظر عناصر ضروری، غنیتر میباشد. از نظر آلودگی به فلزات مضر، عنصر کروم ۶ ظرفیتی بیش از همه در نمونهها یافت شد و هچنین برنج نوع طارم محلی نسبت به سایر انواع برنجها، سالم تر بود. تکنیک بینابنمایی فروشکست القایی لیزری روشی سریع، غیر مخرب، دارای توانایی آنالیزی همزمان چند عنصری و بدون نیاز به آمادهسازی نمونه بوده که کاربردهای فراوانی در آنالیز تولیدات صنایع غذایی دارد.
شکوه امرائی، گیتا اسلامی، آرزو طاهرپور، حسین گودرزی، علی هاشمی،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۸ - ( آبان ۱۳۹۳ )
چکیده

سابقه و هدف: افزایش ظهور مقاومت چند دارویی در بین ایزوله‌های بیمارستانی کلبسیلاپنومونیه، گزینه‌های درمانی را برای درمان عفونت‌های ایجاد شده به وسیله این باکتری محدود کرده است که در این میان بتالاکتامازها به عنوان یکی از مکانیسم‌های مقاومت به آنتی‌بیوتیک‌ها در این باکتری محسوب می‌شوند. لذا هدف از این مطالعه، تشخیص فنوتیپی بتالاکتامازهای با طیف وسیع ESBLs)، (Amp-C و شناسایی ژن‌های پلاسمیدی FOX, MOX, ACT در میان ایزوله‌های کلبسیلا پنومونیه جدا شده از بیماران بستری در بیمارستان‌های شهر تهران در سال‌های ۹۳–۹۱ می‌باشد. مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی بر روی ۱۲۰ایزوله کلبسیلاپنومونیه جدا شده از بیماران بستری در بیمارستان‌های امام حسین(ع)، طالقانی و کودکان مفید شهر تهران انجام شده است. تست‌های حساسیت ضد میکروبی با استفاده از روش‌های دیسک دیفیوژن و میکرودایلوشن براث بر اساس رهنمودهای CLSI انجام گردید و تشخیص فنوتیپی آنزیم‌های Amp-C و ESBL با استفاده از کیت شرکت Mast مورد بررسی قرار گرفت. شناسایی ژن‌های پلاسمیدی FOX, MOX, ACT با استفاده از روش‌های PCR و Sequencingانجام گردید. یافته‌ها: از ۱۲۰ایزوله کلبسیلا پنومونیه (۲۰ درصد) ۲۴ حاوی آنزیم Amp-C و (۵۶,۸ درصد)۶۸ از ایزوله‌ها حاوی بتالاکتاماز با طیف وسیع(ESBL) بودند. در این مطالعه کلیستین و تیجیسیکلین بهترین اثر را داشتند. در بین ایزوله‌ها (۱۳ درصد) ۱۶ دارای ژن ACT، (۳۸.۳۳ درصد) ۴۶ دارای ژن FOX و (۳۵.۸۳)۴۳ دارای ژن MOX بودند. استنتاج: شیوع آنزیم‌های مقاومت به آنتی‌بیوتیک در این مطالعه موجب نگرانی است، از این رو برای کنترل عفونت و جلوگیری از گسترش باکتری‌های مقاوم به دارو، نیاز به مدیریت دقیق در تجویز دارو و شناسایی ایزوله‌های مقاوم می‌باشد.
مهین اسلامی شهربابکی، منصوره نصیریان ، پروین اسلامی شهربابکی،
دوره ۲۴، شماره ۱۲۰ - ( دی ۱۳۹۳ )
چکیده

سابقه و هدف: مواردی از افزایش وزن ناشی از درمان طولانی‌مدت با پروپرانولول گزارش شده‌ است. طبق گزارش FDA افزایش شدید وزن ناشی از درمان کوتاه‌مدت و دوز مختصر با این دارو تاکنون گزارش نشده است. گزارش مورد: خانم ۳۴ ساله‌ای که با تشخیص اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وسواسی جبری تحت درمان با داروهای سرترالین ۱۰۰ میلی‌گرم صبح و عصر و ترازودون ۵۰ میلی‌گرم و هالوپریدول نیم میلی‌گرم شبانه قرار گرفت. بعد از چهار ماه از شروع درمان، به علت بی‌قراری و لرزش دست‌ها تحت درمان پروپرانولول ۲۰ میلی‌گرم صبح و عصر قرار گرفت. بعد از مدت کوتاهی (دو هفته) به علت پرخوری غیرقابل‌کنترل و افزایش وزن سه کیلوگرم، حاضر به ادامه مصرف پروپرانولول نشد و دارو را قطع کرد که دومرتبه بعد از شروع مجدد دارو دچار افزایش اشتها شد. استنتاج: به نظر می‌رسد، در بروز عارضه چاقی ناشی از مصرف پروپرانول، علاوه بر تأثیر دارو بر کاهش مصرف انرژی توتال و کاهش در پاسخ ترموژنیک بدن به غذا، ویژگی‌های فردی و منحصربه‌فرد در متابولیسم هم مؤثر هستند.

سيد علیرضا طلائی، ابوالفضل اعظمی، محمود سلامی ،
دوره ۲۴، شماره ۱۲۰ - ( دی ۱۳۹۳ )
چکیده

سابقه و هدف: محرومیت از بینایی در دوره بحرانی تکامل مغز باعث ایجاد اختلال در ساختار و عملکرد گیرنده‌های NMDA قشر بینایی می‌شود. به دلیل اینکه بخشی از پیام‌های بینایی از طریق قشر به هیپوکامپ می‌رسند، هدف از این مطالعه بررسی تأثیر‌‌‌ محرومیت از بینایی در دوره بحرانی تکامل مغز بر بیان زیرواحدهای گیرنده NMDA در هیپوکامپ موش صحرایی است. مواد و روش‌ها: این مطالعه تجربی بر روی ۳۶ موش صحرایی نر که در دو گروه پرورش یافته در سیکل ۱۲-۱۲ روشنایی تاریکی (LR) و تاریکی کامل (DR) از بدو تولد تا لحظه آزمایش قرار گرفتند، انجام شد. حیوانات هر گروه به سه زیرگروه ۲، ۴ و ۶ هفته‌ای تقسیم شدند. بیان mRNA مربوط به زیرواحدهای NR۱، NR۲Aو NR۲B در هیپوکامپ با روش RT-PCR و بیان پروتئین زیرواحدهای مذکور با روش وسترن بلات بررسی شد. یافته‌ها: بیان نسبی mRNA و پروتئین زیرواحد NR۱ و NR۲A در حیوانات LR طی روندی وابسته به زمان افزایش داشته و بیان زیرواحد NR۲B تغییری نکرد. پرورش در تاریکی اگرچه مانع افزایش بیان NR۱ نشد، اما باعث کاهش بیان هر دو زیرواحد NR۲A و NR۲B شد. استنتاج: محرومیت از بینایی در دوره بحرانی تکامل مغز طی یک روند وابسته به زمان مانع بلوغ گیرنده NMDA در هیپوکامپ موش صحرایی می‌شود.


صفحه ۱ از ۴    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Mazandaran University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb