جستجو در مقالات منتشر شده


۱۲۵ نتیجه برای شریف

شیرزاد غلامی ، ایرج موبدی ، هاجر ضیائی ، مهدی شریف ،
دوره ۹، شماره ۲۲ - ( بهار , تابستان ۱۳۷۸ )
چکیده

سابقه و هدف : عفونت های انگلی به خصوص عفونت های انگلی روده ای مشترک بین انسان و حیوان از مهمترین مشکلات بهداشتی کشورهای در حال توسعه و کشور ما می باشند. جهت شناخت انواع انگل های روده ای در حیوانات مجاور انسان به خصوص سگ و شغال به عنوان مخازن و میزبانان اصلی این عوامل و تعیین انواع انگل های روده ای مشترک بین انسان و گوشت خواران (Zoonosis) مطالعه ای به مدت یک سال در سه منطقه جغرافیایی شهرستان ساری در بخش مرکزی استان مازندران انجام شد.
مواد و روش ها : مطالعه به روش توصیفی با نمونه گیری از حیوانات در دسترس از ۶ ناحیه در سه منطقه ساحلی، جلگه ای- جنگلی و کوهستانی شهرستان ساری از آذرماه ۱۳۷۱ لغایت ۱۳۷۲ انجام گرفت. در طی مطالعه ۳۰ قلاده سگ و ۴۵ قلاده شغال (مجموعاً ۷۵ قلاده) با تفنگ شکار شدند. محتویات روده حیوانات پس از صید جهت جداسازی انگل های کرمی روده ای مورد بررسی قرار گرفت. انگل های جداشده پس از شستشو در سرم فیزیولوژی و نگهداری در فرمل ۱۰ درصد رنگ آمیزی و مونته شدند. انگل ها از نظر خصوصیات ساختمانی جهت تعیین انواع گونه ها از لحاظ طبقه بندی (Toxonomy) با میکروسکوپ نوری و یک دستگاه ترسیم گر مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات حاصل در فرم های اطلاعاتی ثبت شدند و با برنامه آماری SPSS آزمون کای دو (X۲) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایج : درطی مطالعه از ۳۰ قلاده سگ و ۴۵ قلاده شغال در مجموع ۹ جنس و ۱۲ گونه انگل کرمی روده ای جدا گردید. آلودگی به انواع نماتودها در سگ ۸۰ درصد و درشغال۳/۹۳ درصد وآلودگی به انواع سستودها درسگ ۸۰ درصد و درشغال۳۲ درصد بوده است.که ارتباط بین آلودگی به انواع نماتودها وسستودها از لحاظ آماری معنی دار است (P<۰,۰۱ , P<۰.۰۲۵).متوسط شدت آلودگی به انگل های مختلف درسگ ۵۳/۱۳۷ و در شغال ۳۷/۴۷ عدد می باشد. حداکثر شدت آلودگی مربوط به انواع اکینوکوکوس به خصوص در سگ و حداقل شدت آلودگی مربوط به ریکتولاریا و تنیااویس در سگ و شغال بوده است. بیشترین درصد آلودگی در سگ به انکیلوستوماکانینوم (۷/۵۶ درصد)، دیپیلیدیوم کانینوم (۵۰درصد) و انواع اکینوکوکوس (۷/۴۶ درصد) و در شغال انسنیاریااستنوسفالا(۳/۷۳ درصد)، انکیلوستوماکانینوم (۴/۶۴ درصد) و مزوسستوئیدین(۲/۴۲درصد)می باشد.میزان آلودگی به کرم های قلابدار سگ وشغال، انواع اکینوکوکوس، توکسوکارا، تنیامولتی سپس، دیپیلیدیوم کانینوم، مزوسستوئیدس، تنیاهیداتیژنا با درصدهای متفاوت در سه منطقه جغرافیایی مشاهده گردید. ارتباط بین آلودگی به انواع انگل های کرمی روده ای و مناطق جغرافیایی در سگ و شغال از لحاظ آماری معنی دار است (P<۰.۳۰). ۷ گونه از انگل های روده ای جداشده، بین سگ و شغال و انسان مشترک می باشند.
استنتاج : با توجه به این که متوسط شدت آلودگی در سگ ۳ برابر شغال می باشد و تمامی سگ های مورد مطالعه ولگرد بودند، آلودگی سگ و شغال به عووان مخازن(به خصوص سگ) به لحاظ شرایط خاص جغرافیایی و آب و هوایی شهرستان و وجود شرایط نامناسب بهداشتی، باید مورد توجه جدی سیستم بهداشتی و دامپزشکی قرار گیرد. تنوع گونه های جداشده در مطالعه به خصوص از جنس اکینوکوکوس شامل اکینوکوکوس گرانولوزوس، گونه های مشابه اکینوکوکوس وجلی و اکینوکوکوس اولیگاتروس وانگل های کرمی دیگر از لحاظ علمی درانگل شناسی پزشکی نیز حائز اهمیت است.

مهدی شریف ،
دوره ۹، شماره ۲۲ - ( بهار , تابستان ۱۳۷۸ )
چکیده

سابقه و هدف : در این تحقیق تلاش گردید تا جنبه های مختلف تأثیر پادگنهای Ascaris lumbricoides بر بدن انسان و واکنش میزبان در مقابل مراحل مختلف آلودگی از طریق تعیین میزان ائوزینوفیلی؛ تشخیص وجود پادتن و تعیین میزان آن و نیز الکتروفورز گلوبولینهای سرم مورد مطالعه قرار گیرد.
مواد و روش ها : این مطالعه بر روی ۱۲۰ فرد آلوده به انگل Ascaris lumbricoides از ساکنین روستای خیرآباد اصفهان با میانگین ۵ ± ۲ با استفاده از روش ایمونوفلوئورسانس غیر مستقیم و لارو مرحله دوم به عنوان پادگن و نیز الکتروفورز گلوبولینهای سرم و گسترش خون انجام شد. جهت آنالیز آماری نتایج از آزمون t-test استفاده گردید.
نتایج : در این مطالعه؛ بیشترین میزان ائوزینوفیلی (۷۶%) در ۴ بیمار و کمترین میزان آن (۱%) در ۶ یمار مشاهده گردید. بیشترین تعداد افراد مبتلا، ائوزینوفیلی بین ۱۶-۱ درصد را نشان دادند. از بین ۱۲۰ فرد آلوده؛ ۸۵ نفر (۷۰%) دارای پادتن با رقتهای (۲۰:۱ تا ۳۲۰:۱) بوده و ۳۵ نفر فاقد آن بودند. با الکتروفورز؛ نمونه های سرم افرادی که با روش ایمونوفلوئورسانس دارای عیار پادتن بودند افزایش قابل ملاحظه گلوبولین گاما را نسبت به سرمهای فاقد عیار پادتن نشان دادند (P<۰,۰۰۰۱). میزان گلوبولینهای آلفا-۱ و آلفا-۲ و بتا در هر گروه مثبت و منفی متغیر بوده و اختلاف قابل بررسی نداشت.
استنتاج : نتایج نشان می دهد که افزایش سطح ائوزینوفیل و نیز تولید پادتن موقتی بوده و روش ایمونوفلورسانس نباید اساس تشخیص آلودگی با A.lumbricoides قرار گیرد.

فرزاد متولّی حقّی، مهدی شریف ، محمدمهدی صداقت ، شیرزاد غلامی ،
دوره ۹، شماره ۲۴ - ( پاییز ۱۳۷۸ )
چکیده

سابقه و هدف : با توجه به نقشی که شپش ها در انتقال بیماری های مختلف دارند و همچنین به عنوان یک عامل مهم سنجش سطح بهداشتی در جامعه مطرح می باشند، مطالعه ای جهت بررسی آلودگی به شپش در دانش آموزان مدارس ابتدایی شهرستان ساری در سال ۷۷-۱۳۷۶ انجام گرفت.
مواد و روش ها : پس از هماهنگی های لازم با اداره آموزش و پرورش از میان ۴۷۲ دبستان ابتدایی به تفکیک جنس دانش آموزان، تعداد ۲۵ دبستان روستایی، پس از دسته بندی خوشه ای به طریقه تصادفی انتخاب شدند و کلیه دانش آموزان از نظر آلودگی به شپش سر مورد معاینه قرار گرفتند که موهای سر و پشت گردن و اطراف گوش ها به منظور وجود رشک، نمف یا شپش بالغ مورد بررسی قرار گرفته و در صورت مشاهده هریک از حالات فوق، فرد آلوده تلقی گردیده و پرسشنامه حاوی متغیرها شامل داشتن مربّی، شغل والدین، تحصیلات والدین، استفاده از وسایل شخصی، رعایت بهداشت فردی، داشتن حمام و کمک افراد خانواده به دانش آموز با همراهی مسئولین مدرسه و دانش آموز تکمیل شد، در ضمن از هر کلاس نیز به تعداد افراد آلوده، دانش آموز غیرآلوده به عنوان شاهد به صورت تصادفی انتخاب و همان پرسشنامه برای فرد مورد نظر نیز تکمیل گردید. اطلاعات ثبت شده در پرسشنامه پس از کدگذاری از نظر آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته، نتایج با آزمون های کای اسکور و z مورد مقایسه قرار گرفت.
نتایج : در این پژوهش از ۱۰۹۹۱ دانش آموز مورد مطالعه، ۲۱۵ نفر (۹/۱ درصد) آلوده به پدیکولوزیس بودند که میزان آلودگی در شهر ۲/۱ درصد و در روستا ۷/۳ درصد بود. آلودگی در دبستان های دخترانه ۷/۳ درصد و در مدارس پسرانه ۵/۰ درصد بوده است. همچنین از نظر آماری اختلاف معنی داری بین آلودگی و متغیرهای داشتن مربی بهداشت، شغل پدر، تحصیلات والدین و استفاده مشترک ازوسایل در رعایت بهداشت فردی وجود داشت و از نظر آماری رابطه معنی داری بین آلودگی و وجود حمام یامیزان تحصیلات دیده نشد.
استنتاج : با توجه به یافته ها مشخص می گردد که میزان آلودگی در روستاها ۳ برابر مناطق شهری بوده، همچنین میزان آلودگی در دخترها ۷ برابر پسرها می باشد. با توجه به نتایج حاصله از آزمون متغیرهای داده شده در بخش مواد و روش ها مشخص گردید که وجود مربی، تحصیلات والدین، شغل پدر، استفاده مشترک از وسایل شخصی و رعایت بهداشت فردی در میزان آلودگی در بین دانش آموزان نقش به سزایی دارد.

مهدی شریف ، ابوالقاسم عجمی ،
دوره ۱۰، شماره ۲۶ - ( فروردين ۱۳۷۹ )
چکیده

سابقه و هدف: توکسوپلاسموز از بیماریهای انگلی مشترک بین انسان و دام است و گسترش جهانی دارد. آلودگی خانمهای باردار به Toxoplasma gondii عوارض متفاوتی از جمله سقط و مرگ جنین را به همراه دارد. این تحقیق به منظور تعیین وجود آنتی بادی ضد توکسوپلاسما در زنان با سابقه سقط یا مرگ جنین مراجعه کننده به درمانگاههای زنان شهرستان ساری انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی ۲۰۰ زن باردار در سنین ۸/۴ ± ۲/۲۶ با سابقه سقط یا مرگ جنین که از فروردین ۷۶ الی اسفند ۷۷ به درمانگاههای زنان شهرستان ساری مراجعه نمودند به روش ایمونوفلورسانس غیر مستقیم (I.F.A.)‌ از نظر آنتی بادیهای IgG و IgM ضد توکسوپلاسما مورد مطالعه قرار گرفت.
نتایج
:در این مطالعه ۷۵ نفر (۵/۳۷%) از خانمهای با سابقه سقط ؛ تیتر آنتی بادی ضد توکسوپلاسما بیشتر یا مساوی ۱۰۰/۱ نشان دادند که از این تعداد ۴۵ نفر (۶۰%) دارای تیتر کمتر یا مساوی ۴۰۰/۱ و ۳۰ نفر (۴۰%) دارای تیتر بیشتر از ۴۰۰/۱ بوده اند. از کل افراد مورد مطالعه فقط سه نفر (۵/۱%) ‌آنتی بادی از نوع IgM‌ داشته اند. در این مطالعه اختلاف آماری معنی داری در شیوع آنتی بادی ضد توکسوپلاسما بین زنان شهری و روستایی با سابقه سقط مشاهده نشد.
استنتاج: احتمالا توکسوپلاسما یکی از عوامل سقط در منطقه تحت مطالعه است ولی از علل عمده سقط نمی باشد زیرا بسیاری از خانمهای باردار قبل از بارداری به توکسوپلاسما آلوده می شوند.

فرزاد متولی حقی ، شیرزاد غلامی ، مهدی شریف ، محمدمهدی صداقت ، بهزاد پارسی ،
دوره ۱۰، شماره ۲۷ - ( تير ۱۳۷۹ )
چکیده

سابقه و هدف: با توجه به نقش انگل های خارجی جوندگان در انتقال بیماری های مختلف از جمله طاعون، تب، راجعه، تیفوس مورن و غیره؛ مطالعه ای جهت بررسی انگل های خارجی جوندگان در شهر ساری و نواحی مرکزی در سال ۷۷-۱۳۷۶ انجام پذیرفت.
مواد و روش ها: تحقیق به روش توصیفی انجام شد. جامعه مورد مطالعه جوندگان شهر ساری و نواحی مرکزی (۵ کیلومتر اطراف شهر ساری) بودند.با نصب تله های زنده گیر به صورت تصادفی در اماکن مختلف نسبت به صید جوندگان اقدام گردید. در تله از برش خیار و نان آغشته به روغن و غیره به عنوان طعمه استفاده گردید. پس از کارگزاری تله ها در بعد از ظهر و بازدید آنها در روز بعد، در صورت صید جونده، آنها را به آزمایشگاه انتقال داده، پس از بیهوشی و ثبت مشخصات ظاهری جوندگان، آنها در بالای تشتک آبی به منظور جداکردن انگل های خارجی برس زده می شدند. انگل های خارجی پس از جمع آوری از روی آب تشتک در الکل ۷۰ درجه نگهداری شده تا پس از مونته شدن مورد شناسایی قرار گیرند. همچنین کلیه اطلاعات مربوط به جونده و انگل در فرم مخصوص ثبت گردیده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
نتایج
:در طی این بررسی مجموعا ۱۲۶جونده متعلق به پنج گونه صید گردید که عبارتند از:۳ :Rattus.norvegicus عدد (۳/۲۹ درصد)؛ ۴۵ Rattus.rattus عدد (۷/۳۵ درصد) گونه های نیمه اهلی، ۱۲ Mus Musculus عدد (۵/۹ درصد)؛ گونه های اهلی ۲۵ Glisglis عدد ( ۸/۱۹ درصد)؛ ۷ Apodemus sglvaticus عدد (۵/۵ درصد). گونه های وحشی، از این مجموع ۴۵ عدد موش (۷/۳۵ درصد) آلوده به یک یا چند اکتوپارازیت بودند. آلودگی فقط در گونه های Rattus Rattus، Rattus norvegicus مشاهده گردید. و سایر گونه ها فاقد آلودگی بودند. همچنین در این بررسی اکتوپارازیت های جدا شده عبارت بودند از:Rhipicephalus ، Hoplopleare،opiliacaridae ،Echinolaelaps echidnini که بیشترین فراونی مربوط به Hoplopleare و کمترین فراوانی مربوط به Echinolaelaps echidnini می باشد.
استنتاج: نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که میزان آلودگی به انگل های خارجی در جوندگان صید شده و در منطقه مورد مطالعه ۷/۳۵ درصد می باشد. آلودگی در گونه هایRattus rattus ،Rattus norvegicus مشاهده گردید و در سایر جوندگان صید شده به علت نوع زیست آنها مشاهده نشد. با توجه به اینکه اکتوپارازیت های جداشده همگی از نظر پزشکی و دامپزشکی حائز اهمیت می باشند لذا پیشنهاد می گردد در برنامه های مبارزه با جوندگان، مبارزه با جونده و انگل های خارجی آن بطور همزمان صورت گیرد تا پس از مرگ جونده، انگل های خارجی به اماکن انسانی و انسانها حمله نکنند.

مهدی شریف ، هاجر ضیایی هزارجریبی ،
دوره ۱۰، شماره ۲۷ - ( تير ۱۳۷۹ )
چکیده

سابقه و هدف: اکسیورز یکی از مشکلات عمده بهداشتی دنیا به خصوص در کودکان زیر ۱۲ سال است. بیش از ۴۰ میلیون آمریکایی خصوصا کودکان به اکسیور آلوده اند. یکی از عوارض انگل نقش آن در ایجاد ولویت می باشد. از آنجایی که انگل در دختران شایع تر از پسرهاست این تحقیق با هدف اطلاع از میزان شیوع اکسیور و ولویت در دختران ۲ تا ۵ ساله مهد کودک های شهرستان ساری انجام پذیرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت توصیفی مقطعی انجام شد و از کلیه کودکان در دسترس ۲ تا ۵ ساله مهدهای کودک شهر ساری با استفاده از روش چسب اسکاچ نمونه گرفته شد. ولو کودکان فوق توسط ماما و زیر نظر متخصص زنان مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعات مربوط به خارش، شقاق مقعد، ادم و خارش ولو و واژن و سوزش، بی قراری و شب ادراری کودک پس از بررسی در پرسشنامه هر کودک ثبت گردید.سایر اطلاعات هر کودک شامل سن کودک، نوع مهد، سواد و شغل پدر و مادر، تعداد افراد خانوار، تعداد همبازیهای خانوادگی، تعداد کودکان و مربیان هر کلاس، وضعیت ناخن و عادات نامعقول کودکان، تعویض روزانه لباس زیر و شستشوی روزانه کودک، ضدعفونی کردن روزانه اسباب بازی ها و ملحفه، وجود پزشک در مهد و کارت بهداشتی مربی و کودک، به کمک مربیان و والدین در پرسشنامه هر کودک ثبت گردید و از کودکان مبتلا به اکسیوروز نمونه مجدد چسب اسکاچ از ناحیه ولو گرفته شد.
نتایج
: از مجموع ۲۱۷ کودک بررسی شده ۶۴ نفر (۵/۲۹ درصد) مبتلا به اکسیوروز بودند و ۳۸ نفر (۵/۱۷ درصد) ولویت داشتند و در ۱۳ کودک (۶%) آلودگی توام به اکسیور و ولویت دیده شد که با انجام آزمون آماری X۲ ارتباط معنی داری بین اکسیوروز و ولویت دیده نشد و در ۲/۳۴ درصد از کودکانی که ولویت داشتند همزمان اکسیوروزنیز دیده شده است.بین آلودگی به اکسیور با سن رابطه معنی دار (p<۰,۰۰۱) و بین آلودگی به ولویت و گروه های سنی رابطه معنی دار (p<۰.۰۵) و بین آلودگی به اکسیور و استفاده از اسباب بازی به صورت فردی و جمعی رابطه معنی دار (p<۰.۰۱) دیده شده است و بین آلودگی به ولویت و خارش و شقاق مقعد رابطه معنی دار (p<۰.۰۵) مشاهده شده است.
استنتاج: با توجه به میزان شیوع اکسیور و نقش آن در ایجاد ولویت و وجود محدودیت هایی در زمینه بررسی آن لزوما اجرای برنامه های وسیع جهت ارزیابی سلامت کودکان از نظر عوامل ایجاد کننده ولویت ضرورت دارد.

ابوالقاسم عجمی ، مهدی شریف ، محمدجعفر صفار ، هاجر ضیایی هزارجریبی ،
دوره ۱۱، شماره ۳۱ - ( تير ۱۳۸۰ )
چکیده

سابقه و هدف: آلودگی به توکسوپلاسما گوندی انتشار جهانی داشته و در ایران نیز از شیوع قابل ملاحظه ای برخوردار است. آلوده شده زنان باردار منجر به سقط جنین، مرگ جنین، زایمان زودرس، و توکسوپلاسموز مادرزادی می گردد. اطلاع از جمعیت زنان غیر ایمن به توکسوپلاسما، در میان زنان داوطلب ازدواج می تواند معیار خوبی برای پی بردن به جمعیت زنان در معرض سقط جنین، مرگ جنین، زایمان زودرس، و همچنین میزان کودکان در معرض ابتلاء به توکسوپلاسموز مادرزادی باشد.
مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی از ۹۸۰ خانم مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهرهای ساری، قائم شهر، بابل، آمل، بهشهر، نوشهر و نور جهت انجام آزمایشات قبل از ازدواج خونگیری به عمل آمد و سرم آنها جدا گردید و از روش ایمونوفلوئورسانس غیر مستقیم جهت تعیین وجودآنتی بادی استفاده شد. ابتدا رقت۵۰/۱جهت تعیین وجودآنتی بادی در سرم تهیه شده و در صورت مثبت بودن، رقت های بالاتر نیز مورد آزمایش قرار گرفت. وجود هر تیتری ازآنتی بادی در سرم به عنوان موارد مثبت در نظر گرفته شد.
نتایج :در سرم ۷۳۱ نفر (۶/۷۴ درصد) از ۹۸۰ نفر خانم مورد آزمایش، آنتی بادی ضد توکسوپلاسموز وجود داشت که فاصله اطمینان این نسبت با اطمینان ۹۵ درصد ۷/۲ محاسبه گردید (۷۴,۶±۲.۷). بیشتر این افراد دارای تیتر ۲۰۰/۱ (۳۷ درصد) و ۱۰۰/۱ (۲۴ درصد) بوده اند. با افزایش سن، میزان موارد مثبت افزایش نشان داد. بیشترین موارد مثبت در خانم های بی سواد (۳/۹۶ درصد) دیده شد و میزان موارد مثبت در بین ساکنین روستا (۳/۷۶ درصد) و شهر (۷۴ درصد) و همچنین شاغل (۲/۷۳ درصد) و خانه دار (۲/۷۴ درصد) تفاوتی را نشان نمی دهد.
استنتاج: میزان توکسوپلاسموز در مازندران بیشتر از سایر مناطق ایران بوده و با توجه به درصد بالای موارد مثبت در خانم های مراجعه کننده جهت انجام آزمایشات قبل از ازدواج، می توان نتیجه گرفت که غالب خانم ها در هنگام حاملگی دارای ایمنی بوده و خطرات ناشی از آلودگی به توکسوپلاسما در دوران حاملگی در این استان زیاد نمی باشد. بنابراین توصیه های بهداشتی جهت پیشگیری از ابتلا به توکسوپلاسموز در این دوران بهترین راه حل می باشد

فرزاد متولی حقی ، شیرزاد غلامی ، مهدی شریف ، ایرج موبدی ، زهره سحابی ، محمدمهدی صداقت ، علی اصغر نجف پور ،
دوره ۱۲، شماره ۳۶ - ( مهر ۱۳۸۱ )
چکیده

سابقه و هدف: با توجه به نقش انگل های خارجی جوندگان در انتقال بیماری های مختلف از جمله طاعون، تب راجعه، تیفوس مورن و غیره، مطالعه ای جهت بررسی انگل های خارجی جوندگان در مناطق مختلف استان مازندران در سال های ۷۶ الی ۷۸ انجام پذیرفت.
مواد و روش ها: تحقیق به روش توصیفی انجام شد. جامعه مورد مطالعه جوندگان شهرهای ساری، بهشهر، قائم شهر (جویبار) ، آمل، محمودآباد، نور، رامسر، تنکابن و نواحی مرکزی شهرها (۵ کیلومتر اطراف شهر) بودند. با نصب تله های زنده گیر به صورت تصادفی در اماکن مختلف، نسبت به صید جوندگان اقدام گردید. پس از صید جوندگان و انتقال آنها به آزمایشگاه، متعاقب بیهوشی و ثبت مشخصات ظاهری جوندگان، آنها در بالای تشتک آبی به منظور جدا کردن انگل های خارجی برس می شدند. انگل های خارجی پس از جمع آوری از روی تشتک آب در الکل ۷۰ درجه نگهداری شده تا پس از مونته شدن مورد شناسایی قرار گیرند. همچنین کلیه اطلاعات مربوط به جونده و انگل در فرم مخصوص ثبت گردیده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: درطی این بررسی مجموعا ۳۷۱ جونده متعلق به هفت گونه صید گردید که عبارت بودند از: ۱۴۸ Rattus rattus عدد (۴۰ درصد)؛ ۸۷ Rattus norvegicus عدد (۲۳ درصد)؛ ۴۰ Mus musculus عدد (۱۱ درصد)؛ ۲۵ Glis glis عدد (۷ درصد)؛ ۷ Apodemus sylvaticus عدد (۲ درصد)؛ ۴۵ Nesokia indica عدد (۱۲ درصد)؛ و ۱۹ Arvicola terrestis عدد (۵ درصد). همچنین در این بررسی اکتوپارازیت های جدا شده عبارت بودند از:Hoplopleuridae ، Echinolaelaps echidninus،Opiliacaridae ،Rhipicephalus ، N.faciatus وIxodidae که بیشترین فراوانی مربوط به Hoplopleuridae و کمترین فراوانی مربوط بهIxodidae می باشد.
استنتاج: نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که میزان آلودگی به انگل های خارجی در جوندگان صید شده و در منطقه مورد مطالعه ۴۰ درصد می باشد. آلودگی در گونه هایRattus rattus ،Nesokia indica ، Rattus norvegicus و Arvicola terrestris مشاهده گردید و اکتوپارازیت های جدا شده همگی از نظر پزشکی و دامپزشکی حایز اهمیت می باشند.

مهدی شریف ، فرزاد متولی حقی ، هاجر ضیایی هزارجریبی ،
دوره ۱۳، شماره ۳۸ - ( فروردين ۱۳۸۲ )
چکیده

سابقه و هدف: با توجه به اینکه بیمار گال یکی از بیماری های مهم پوستی می باشد و همچنین به عنوان یک عامل سنجش سطح و بهداشتی در جامعه مطرح می باشد، مطالعه ای جهت بررسی آلودگی به بیماری گال در دانش آموزان مدارس ابتدایی شهرسازی در سال های ۷۸-۱۳۷۹ انجام گرفت.
مواد و روش ها: پس از هماهنگی لازم با اداره آموزش و پرورش از میان ۹۰ دبستان ابتدایی، به تفکیک جنس دانش آموزان، تعداد ۳۵ دبستان پس از دسته بندی خوشه ای به روش تصادفی انتخاب شدند. پس از توضیح مختصری در مورد بیماری گال برای دانش آموزان، افرادی که خارش داشتند مشخص شدند و نمونه برداری به طریق آزمون خارش صورت گرفت. پس از مشاهده لام ها در صورت وجود تخم، نمف، بالغ یا پوست مایت، فرد آلوده تلقی می گردید و پرسشنامه که حاوی متغیرهایی شامل داشتن مربی، شغل والدین، تحصیلات والدین، استفاده از وسایل شخصی و رعایت بهداشت فردی بود با همراهی مسوولین مدرسه و دانش آموزان تکمیل می شد. اطلاعات ثبت شده در پرسشنامه پس از کد گذاری از نظر آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نتایج با آزمون های کای دو و Z مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: در این پژوهش از ۱۰۷۳۷ دانش آموزان مورد مطالعه، ۲۲۵ نفر (۲,۰۹%) آلوده به بیماری گال بودند که میزان آلودگی در دبستان های دخترانه و پسرانه تقریبا برابر بود. از نظر آماری، اختلاف معنی داری بین آلودگی و متغیرهایی چون وجود مربی بهداشت، شغل پدر، سطح تحصیلات والدین(P<۰.۰۵)وجود داشت.
استناج: با توجه به یافته ها، مشخص گردید که شیوع بیماری گال در دانش آموزان مورد مطالعه درشهر ساری ۲,۰۹ درصد می باشد. با توجه به نتایج حاصل از آزمون متغیرها، مشخص گردید که وجود مربی، سطح تحصیلات والدین، شغل پدر، استفاده مشترک از وسایل شخصی و رعایت بهداشت فردی درمیزان آلودگی بین دانش آموزان نقش بسزایی دارد.

فرزاد متولی حقی ، مهدی شریف ، روانبخش اسماعیلی ، جواد رفیع نژاد ، بهزاد پارسی ،
دوره ۱۳، شماره ۳۸ - ( فروردين ۱۳۸۲ )
چکیده

سابقه و هدف: با توجه به نقش هیره ها در ایجاد واکنش های شدید آلرژیک در نزد افراد حساس، مطالعه ای جهت شناسایی مایت های گرد و غبار در منازل مسکونی شهر ساری در سال های ۷۹-۷۸ انجام پذیرفت.
مواد و روش ها: تحقیق به روش توصیفی انجام شد. جامعه مورد مطالعه هیره های منازل مسکونی شهر ساری بودند. در این بررسی، نمونه گیری تصادفی از ۸۰ منزل مسکونی که در مناطق مختلف شهر ساری واقع شده بودند از تاریخ ۱/۷/۱۳۷۸ لغایت ۱/۷/۷۹ انجام پذیرفت و مجموعا ۸۰ نمونه گرد و غبار از روی تشک، بالش و قالی توسط جاروبرقی جمع آوری گردید. نمونه ها پس از ثبت مشخصات محل به آزمایشگاه انتقال داده شدند. در آزمایشگاه مقدار ۲۰۰ میلی گرم غبار داخل پتری دیش ریخته شد و زیر بینو کولر قرار گرفت. با توجه به اینکه هیره نسبت به نور گرایش منفی دارد و زیر گرد و غبار می رود از سوزن حشره شناسی برای جداکردن آن استفاده شد و در الکل ۷۰ درجه نگهداری گردید. سپس عملیات روشن کردن نمونه خنثی کردن و بالاخره موناژ با استفاده از محلول هویر (Hoyer) انجام شد تا پس از مونته شدن مورد شناسایی قرار گیرند. همچنین کلیه اطلاعات مربوط به هیره ها در فرم مخصوص ثبت گردیده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: در این بررسی ۳۴۰۰ هیره صید گردید که پس از تشخیص و تعیین هویت ۵ گونه مورد شناسایی قرار گرفتند که عبارت بودند از:Dermatophogides pterony ssinus با (۸۷,۷۵ درصد) وDermatophogoides farinae با (۱.۱۵ درصد)، Euroglyphus maynei با (۰.۴۵ درصد)، Glychphgus domesticus با (۹.۹ درصد) و cheyletus malayensis با (۰.۷۵ درصد). با توجه به گونه های جمع آوری شده نتایج بررسی نشان داد که تعداد ۳۰ منزل (۳۷.۵ درصد) آلوده به یک یا چند نوع هیره بودند. همچنین مشخص گردید که ۱۵ درصد اماکن مسکونی بیش از ۳۰۰ هیره داشتند.
استنتاج: نتایج حاصل از این تخفیف نشان داد که میزان آلودگی به هیره های گرد و غبار در منازل مسکونی مورد مطالعه، ۳۷,۵ درصد می باشد. با توجه به اینکه Dermatophogoides farinae وDermatophogoides pteronyssinus و Euroglyphus maynei صید شده در ایجاد آلرژی های شدید نقش دارند تعداد ۱۵ درصد این اماکن دارای تراکم هیره بیش از ۳۰۰ هیره بودند که این تعداد می تواند علایم بیماری آسم ارتباط کامل داشته باشد.

شیرزاد غلامی ، مهدی شریف ، ایرج موبدی ، هاجر ضیایی هزارجریبی ، رضاعلی محمدپور تهمتن ، هرمز کیانیان ،
دوره ۱۴، شماره ۴۵ - ( دى ۱۳۸۳ )
چکیده

سابقه و هدف: بیماری های انگلی مشترک انسان و حیوان به خصوص عفونت های تک یاخته ای در کشور ما و بسیاری از مناطق جهان شایع هستند. با توجه به ارتباط انسان با دام ها در مناطق روستایی مناطق شمال ایران که شرایط لازم برای انتقال و انتشار عفونت های انگلی مشترک بین انسان و دام را فراهم آورده است، مطالعه این عفونت ها در دامداران از لحاظ بهداشتی، پزشکی و انگل شناسی ضروری به نظر می رسد. مطالعه حاضر با هدف تعیین انواع انگل های روده ای تک یاخته ای در افرادی که با دام ارتباط دارند در خانواده های دامدار در معرض خطر ساکن در مناطق روستایی استان مازندران در سال ۸۲-۱۳۸۱ انجام گرفت.
مواد و روش ها: مطالعه به روش توصیفی بر روی ۱۵۷۵ نفر از افراد دامدار ساکن در مناطق روستایی ۹ شهرستان استان مازندران که مستقیما با دام در تماس بودند به مدت دو سال انجام گرفت. افراد به روش خوشه ای و تصادفی در هر شهرستان انتخاب شدند، و از هر فرد دو بار نمونه مدفوع تهیه و به روش مستقیم و فرمالین- اتر آماده شد و از لحاظ انگل شناسی مورد بررسی میکروسکوپی قرار گرفت. اطلاعات حاصل با استفاده از آزمون آماری کای دو تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: از ۱۵۷۵ نفر آزمایش انگل شناسی به عمل آمد که بیش ترین درصد گروه سنی را گروه ۶۰-۵۱ سال به بالا و کم ترین گروه سنی را ۳۰-۲۱ سال و از لحاظ جنسی ۶/۶۱درصد افراد مورد بررسی را مرد و ۳۸,۴ درصد را زن تشکیل می دهند. میزان آلودگی به ۱۰ گونه تک یاخته روده ای در افراد دارای یک، دو، سه یا بیش از سه انگل در کل استان ۱/۳۱ درصد می باشد. میزان آلودگی به یک انگل ۷/۲۲ درصد و به دو انگل و بیشتر ۲/۱۰ درصد بوده است. بیش ترین میزان آلودگی در بین افراد آلوده به تک یاخته بلاستوسیستیس هومینیس ۲/۳۱ درصد و ژیاردیا لامبلیا ۸/۲۴ در کل استان ۷/۱۳درصد و ۹/۱۰ درصد و می باشد. در مجموع ۳ گونه ژیاردیا لامبلیا، آنتامبا هیستولیتکا و بلاستوسیستیس هومینیس بیماری زا می باشند.میزان آلودگی توام انگل های روده ای بیماری زا با سایر انگل ها ۲/۱۰ درصد در کل و در افراد آلوده ۳۱ درصد است میزان آلودگی به انواع انگل های روده ای برحسب گروه های سنی، جنسی و سواد در دامداران متفاوت است. درصد آلودگی به انگل های روده ای در مردان و میزان آلودگی به بلاستوسیستیس و ژیاردیا در هر دو جنس از سایر انگل ها بیش تر می باشد .بیش ترین درصد آلودگی به انگل های روده ای در افراد آلوده در گروه بی سوادان و کم ترین در دیپلم و بالاتر در کل افراد آلوده و در کل نمونه ها مشاهده شده است. میزان آلودگی به انگل های بیماری زا در گروه بی سواد و کم سواد بیش تر از سایر گروه ها می باشد.
استنتاج: آلودگی دامداران به انواع عفونت های بیماری زا و غیر بیماری زا تک یاخته ای به خصوص آلودگی یک فرد به بیش از یک نوع انگل (عفونت های توام) و بالا بودن میزان آلودگی به خصوص ژیاردیا و بلاستوسیستیس بیانگر اهمیت این عوامـل عفـونی در سـلامت دامـداران به عنـوان یک گروه شغلـی است. جهت تعیین گونه تک یاختـه های مشتـرک بین انسان و دام نیاز به انجام روش های مولکولی است.

ابوالقاسم عجمی ، مهدی شریف ، هاجر ضیایی هزارجریبی ،
دوره ۱۵، شماره ۴۶ - ( فروردين ۱۳۸۴ )
چکیده

سابقه و هدف: بررسی های سرولوژیک نشان می دهد که آلودگی به توکسوپلاسما در تمام دنیا وجود دارد. توکسوپلاسموزیس بیماری مشترک انسان و دام بوده که انسان از طریق مختلف به آن آلوده می شود. تماس با حیوان آلوده، مصرف مواد و غذایی آلوده و انتقال از مادر به جنین از مهم ترین راه های انتقال می باشد. به دلیل تنوع راه های آلودگی، میزان آلودگی در گروه های اجتماعی و شغلی، متفاوت می باشد. مطالعه حاضر به منظور تعیین میزان آلودگی به توکسوپلاسموز در معلولین ذهنی مراکز توانبخشی مازندران صورت گرفت.
مواد و روش ها: برای تعیین میزان آلودگی در جمعیت معلولین ذهنی تحت پوشش بهزیستی استان مازندران در یک مطالعه توصیفی و مقطعی از مجموع ۶۵۰ نفر معلول نگهداری شده در ده مرکز شبانه روزی تحت پوشش مراکز بهزیستی استان مازندران، ۳۳۶ نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. از نمونه ها ۵ سی سی خون تهیه شد. سرم آن ها جدا گردید و رقت تهیه شد. با استفاده از روش ایمنوفلوئورسانس غیرمستقیم، وجود یا عدم وجود آنتی بادی در آن تعیین گردید. از سرم هایی که مثبت بودند، رقت های ۱۰۰/۱، ۲۰۰/۱، ۴۰۰/۱، ۸۰۰/۱ و ۱۶۰۰/۱ تهیه گردید و مجددا با روش ایمونوفلوئورسانس غیرمستقیم مورد آزمایش قرار گرفت و تیتر مثبت آن تعیین گردید و شیوع در نمونه و فاصله اطمینان آن بر آورد گردید.
یافته ها: ۱۶۱ نفر از افراد مورد مطالعه، پسر و ۱۷۵ نفر دختر بودند. این بررسی نشان داد که میزان آلودگی (وجود آنتی بادی در سرم) در مجموع ۷۷,۴ درصد با فاصله اطمینان ۹۵ درصد [۸۱.۹-۷۲.۹ درصد]، آلودگی پسران ۷۳.۳ درصد با اطمینان ۹۵ درصد [۷۸.۴-۶۸.۲ درصد] و آلودگی دختران ۸۱.۱ درصد با فاصله اطمینان ۹۵ درصد ۷۲.۰-۸۸.۲] درصد] بود که از نظر آماری(p<۰.۱) . این اختلاف معنی دار نبود. اختلافی بین میزان آلودگی در مراکز مختلف وجود نداشت.
استنتاج: میزان آلودگی در معلولین ذهنی مراکز توانبخشی مازندران، ۷۷,۴ درصد می باشد که با توجه به مطالعات قبلی با افراد معمولی اختلافی ندارد. بنابراین توکسوپلاسموزیس به عنوان مشکل خاص در مراکز توانبخشی مورد نظر نمی باشد.

عرازمحمد میرابی ، ربابه رضایی پور ، عقیل تبارملاحسن، زرین شریف نیا ، حامد اخروی ، شهرام فدایی ، یداله محرابی ، ابوالقاسم عجمی ،
دوره ۱۶، شماره ۵۱ - ( فروردین ۱۳۸۵ )
چکیده

سابقه و هدف: تحقیقات حاکی از شیوع سرطان در افرادی است که در نزدیکی خطوط انتقال نیرور زندگی می کنند. بنابراین از اثرات میدان های الکترونیکی بر سلامت بشر نباید غافل ماند. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر فرکانس های مختلف میدان مغناطیسی بر سیستم ایمنی ذاتی و اختصاصی (ایمنی با واسطه سلولی) می باشد تا با کسب آگاهی در این زمینه بتوان از اثرات این میدان ها برای اهداف درمانی، تقویت و یا حتی سرکوب سیستم ایمنی استفاده نمود.
مواد و روش ها: در این مطالعه از موش های ماده نژاد BALB/c استفاده شد. موش ها به ۱۰ گروه ۸ تایی تقسیم شدند و به هریک از موش ها (گروه مورد و شاهد) تعداد ۱۰۸ گلبول قرمز (SRBC) در حجم ۰,۱ ml به دو طریق زیر جلدی و داخل جلدی (کف پا) تزریق شد و سپس گروه های مورد (۵ گروه) تحت تاثیر میدان های مغناطیسی با شدت ثابت ۰.۴ میلی تسلا ولی با فرکانس های متفاوت ۰، ۵، ۵۰، ۵۰۰ و ۵۰۰۰ هرتز به مدت ۶ روز متوالی، هر روز به مدت ۸ ساعت قرار گرفتند (هر گروه تحت یکی از فرکانس ها) و گروه های شاهد در همان شرایط ولی در خارج میدان مغناطیسی نگهداری شدند. سنجش ایمنی ذاتی و اختصاص به ترتیب با تست NBT و DTH انجام گرفت. در روز هفتم، از موش های گروه هایی مورد و شاهد خون گیری شد و تست NBT به صورت کیفی و نیمه کمی انجام شد و برای انجام تست DTH در روز هفتم بار دیگر همان مقدار SRBC به کف پای موش ها (گروه های مورد و شاهد) تزریق گردید و بعد از ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت ضخامت کف پای موش ها به وسیله میکرومتر اندازه گیری و ثبت گردید و با استفاده از آزمون آماری تی تست غیر وابسته تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تست کیفی NBT در تمام گروه ها به جز گروهی که در فرکانس صفر میدان مغناطیسی قرار گرفته بودند اختلاف معنی داری بین گروه های مورد و شاهد نشان داد. در بررسی NBT نیمه کمی در گروه های مورد در مواجهه با فرکانس های ۵، ۵۰، ۵۰۰ و ۵۰۰۰ هرتز نتایج دارای اختلاف معنی داری بود. نتایج حاصل از پاسخ DTH در گروه های مواجهه با فرکانس های ۰، ۵ و ۵۰ هرتز معنی دار نبوده اما در گروه های مواجهه با فرکانس های ۵۰۰ و ۵۰۰۰ هرتز در مقایسه با گروه کنترل در اندازه گیری ۲۴ ساعته به ترتیب اختلاف معنی داری مشاهده شد ولی در اندازه گیری ۴۸ ساعت و ۷۲ ساعت اختلافی مشاهده نشد.
استنتاج: از یافته های تحقیق نتیجه گرفته می شود که فرکانس های ۵، ۵۰، ۵۰۰ و ۵۰۰۰ هرتز پاسخ های ایمنی ذاتی را در موش های ماده نژاد BALB/c کاهش می دهد ولی ایمنی سلولی اختصاصی تغییری نمی کند.

معصومه عبداله پور ، فاطمه غفاری فر ، عبدالحسین دیلمی اصل ، احمد زواران حسینی ، کاووس صلح جو ، سکینه قاسمی نیکو ، زهره شریفی ، شهلا رودبارمحمدی ،
دوره ۱۶، شماره ۵۲ - ( خرداد ۱۳۸۵ )
چکیده

سابقه و هدف: توکسوپلاسما گوندیی یک انگل داخل سلولی اجباری است که تعداد وسیعی از سلول های هسته دار مختلف را در میزبانان واسط خود آلوده می کند. تاکی زوییت های توکسوپلاسما گوندئی قادر هستند در ماکروفاژهای موش تکثیر نمایند. القا تولید نیتریک اکساید در ماکروفاژها یکی از مهم ترین مکانیسم های دفاعی علیه عفونت های داخل سلولی در موش ها است. ویتامین D۳ همان طور که قبلا هم ثابت شده، اثر مفیدی در درمان بعضی از بیماری ها دارد و تولید نیتریک اکساید را افزایش می دهد.
مواد و روش ها: هدف از این تحقیق بررسی تاثیر مصرف ویتامین D۳ به مقدار ۱۰۰۰ میکروگرم به صورت تزریق داخل صفاقی به موش Balb/C در زمان های متفاوت، سپس آلوده سازی موش ها با تاکی زوییت های توکسوپلاسما گوندیی و نهایتا بررسی تکثیر تاکی زوییت های توکسوپلاسما گوندیی در ماکروفاژهای آلوده جداسازی شده از این موش ها و نیز بررسی نیتریک اکساید تولید شده توسط این ماکروفاژها در شرایط آزمایشگاهی است.
یافته ها: نتایج به دست آمده مشخص نمود که تزریق یک بار ویتامینD۳ به مقدار ۱۰۰۰ میکروگرم به موش ها و سپس اضافه کردن ۱۰۰واحد اینترفرون گاما به محیط کشت ماکروفاژها بیش ترین تاثیر را در کاهش تاکی زوییت های توکسوپلاسما داشته است و اختلاف به‌دست آمده در مقایسه با گروه شاهد معنی دار بود (۰,۰۵>P). نیتریک اکساید اندازه گیری شده دراین گروه نیز بیش ترین مقدار را داشته و در مقایسه با گروه شاهد دارای اختلاف معنی دار بود (۰.۰۵>P).
استنتاج: به‌طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که مصرف یکبار ویتامین D۳به میزان۱۰۰۰ میکروگرم برای افزایش قدرت انگل کشی ماکروفاژها و هم چنین افزایش تولید نیتریک اکساید کاملا موثر بوده و اگر با اینترفرون گاما همراه شود، این اثر قوی تر خواهد بود.

احمد دریانی ، مهدی شریف ، بهرام لاکتراشی ، شیرزاد غلامی ، هاجر ضیایی هزارجریبی ، ابوالقاسم عجمی ، علیرضا رفیعی ، عرازمحمد میرابی ، رضاعلی محمدپور تهمتن ،
دوره ۱۶، شماره ۵۴ - ( آبان ۱۳۸۵ )
چکیده

سابقه و هدف: توکسوپلاسموز یکی از بیماری های زئونوز شایع با انتشار جهانی است که عامل آن توکسو پلاسما گوندی می باشد. این بیماری علاوه بر وارد آوردن زیان های اقتصادی، به علت قابل انتقال بودن به انسان از نظر بهداشتی نیز مهم بوده، با توجه به شرایط خاص اقلیمی و فراهم بودن شرایط انتقال و چرخه این انگل در طبیعت استان مازندران، تعیین وضعیت این بیماری حایز اهمیت فراوان می باشد. این مطالعه با هدفتعیین سرواییدمیولوژی توکسوپلاسما در گاو، گوسفند و بز کشتار شده در کشتارگاه های رسمی سطح استان مازندران در سال ۱۳۸۳انجام شده است.
مواد و روش ها: برای تعیین میزان آلودگی به توکسوپلاسموز در حیوانات کشتاری، در یک مطالعه توصیفی مقطعی ۶۳۹ نمونه خون از گاو، گوسفند و بز از سه منطقه مرکزی، غربی و شرقی از ۹ کشتارگاه مربوط به شهرستان های استان مازندران از دی ماه ۱۳۸۳ تا فروردین ۱۳۸۴ به روش استریل اخذ گردید. نمونه ها به آزمایشگاه منتقل و سرم آنها جدا شده و پس از سانتریفوژ در ۲۰۰c_ نگهداری شدند. نمونه های سرمی ابتدا در رقت ۱:۱۶ با روش ایمنو فلورسانس غیر مستقیم (IFA) آزمایش شدند. در مرحله بعد سرم های مثبت با استفاده از رقت های مختلف تعیین عیار شدند و نتایج حاصل با آزمون کای دو (c۲) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از کل نمونه های سرمی مورد مطالعه، ۴۶۳ سرم (۷۲,۵ درصد) منفی و ۱۷۶ نمونه (۲۷.۵ درصد) دارای عیار مثبت مساوی یا بیش تر از ۱:۱۶ (۱:۱۶ ³) بودند. بیش ترین میزان آلودگی در گوسفند و کم ترین آن در گاو مشاهده گردید. در آزمایش سرم های گاوی، ۹ درصد موارد دارای عیار مثبت آنتی بادی بودند. بیش ترین میزان آلودگی در گاو در منطقه غربی مازندران و بیش ترین درصد فراوانی عیار آنتی بادی مثبت مربوط به عیار۱:۱۶ (۵.۵ درصد) بود. در آزمایش نمونه های سرمی گوسفندی موارد مثبت در کل سه منطقه ۳۵ درصد و بیش ترین درصد موارد مثبت در منطقه غربی مشاهده گردید. بیش ترین درصد فراوانی عیار آنتی بادی مثبت مربوط به عیار۱:۱۶ (۱۷.۳درصد) بوده است. در آزمایش سرمی بز، میزان موارد مثبت توکسوپلاسما در کل سه منطقه ۳۰ در صد و بالاترین درصد آلودگی در منطقه غربی مشاهده گردید. همچنین بیش ترین فراوانی، مربوط به عیار ۱:۱۶ (۱۸.۵درصد) بود.
استنتاج: با توجه به بالا بودن شیوع سرمی توکسوپلاسموز در گوسفند و بز و اهمیت مصرف گوشت این حیوانات، امکان انتقال این انگل به انسان از طریق گوشت و نسوج گوسفند و بز بیش تر از گاو می باشد. لذا لازم است آموزش و توصیه های بهداشتی به مصرف کنندگان در خصوص مصرف گوشت این حیوانات ارایه گردد.

عبدالکریم مهروز ، محمد انصاری ، احمد شریف تبریزی ،
دوره ۱۶، شماره ۵۵ - ( آذر ۱۳۸۵ )
چکیده

سابقه و هدف: طی سال های اخیر، نایتریک اکساید (NO) به عنوان مولکول دخیل در شروع سردردهای میگرنی مطرح شده است. این رادیکال آزاد از طریق مسیر پیام رسانی NO/cGMP و انبساط عروق مغز به ویژه سرخرگ های بزرگ درون جمجمه، در بروز سردردهای میگرنی دخالت می کند. در این تحقیق، تاثیر عصاره آبی دو گیاه دارویی مرزنجوش (Origanum vulgare) و اکلیل الملک (Melilotus officinalis) که در طب سنتی و طب جدید اثر درمانی و تسکینی آنها بر میگرن مورد تاکید قرار گرفته، بر میزان NO تولید شده توسط سلول های اندوتلیوم عروقی کشت شده، مورد مطالعه قرار گرفت.
مواد و روش ها: ۲۵ گرم پودر از قسمت مورد استفاده هر گیاه با ۲۰۰ میلی لیتر آب مقطر مخلوط شد. بعد از تصفیه و خشک کردن، عصاره نهایی به دست آمد. سلول های mouse endothelioma F-۲ cell line در محیط DMEM (محیط تغییر یافته Eagle) محتوی ۱۰ درصد FCS و ۲-۱ درصد پنی سیلین- استرپتومایسین تکثیر یافتند. غلظت نایتریت به عنوان شاخصی از تولید نایتریک اکساید با روش گریس و با دستگاه ELISA در nm ۵۴۰ اندازه گیری شد.
یافته ها: غلظت های ۴۰۰ و ۲۰۰،۱۰۰ از عصاره مرزنجوش به ترتیب، ۹/۳۳ درصد(p<۰,۰۰۱) ، ۸.۲۵ درصد (p<۰.۰۱) و ۱۳.۱ درصد (p<۰.۰۵) میزان NO را نسبت به گروه شاهد کاهش داد. برخلاف انتظار ما، عصاره های گیاه اکلیل الملک به جای کاهش میزان NO، مقدار آن را به طور چشمگیری افزایش داد. غلظت های ۴۰۰ و ۲۰۰، ۱۰۰ از عصاره این گیاه به ترتیب ۷۲.۹ درصد(p<۰.۰۰۱) ، ۵.۳۶ درصد (p<۰.۰۰۱) و ۱۲.۷ درصد (p<۰.۰۵) میزان NO را افزایش داد.
استنتاج: با توجه به نتایج به دست آمده و نظریه نایتریک اکسایدی میگرن شاید بتوان گفت، عصاره آبی مرزنجوش اثر خود را احتمالا از طریق کاهش میزان NO انجام می دهد و عصاره آبی اکلیل الملک اثر خود را با مکانیسم دیگری اعمال می کند.

عذرا اخی ، زهرا کاشی ، علی شریف پور ، حمیدرضا ذاکری ، ژیلا ترابی زاده ،
دوره ۱۸، شماره ۶۷ - ( آذر و دی ۱۳۸۷ )
چکیده

سابقه و هدف: کم کاری تیروئید یکی از شایعترین بیماریهای غدد داخلی است. کمبود هورمون های تیروئید ممکن است رشته های عصبی و عضلانی، سیستم ریوی و تهویه آلوئولی را تحت تاثیر قرار دهد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر لووتیروکسین، بر عملکرد سیستم تنفسی بیماران مبتلا به هیپوتیروئیدی مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان امام خمینی بوده است.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی روی ۵۰ نفر از بیماران مبتلا به هیپوتیروئیدی مراجعه کننده به درمانگاه غدد بیمارستان امام خمینی ساری در سال ۸۶- ۱۳۸۵ انجام شد. پس از اخذ شرح حال و معاینه بالینی، آزمایش عملکرد تیروئید شامل T۴و TSH، آزمایش گاز های خون شریانی (ABG)، عکس قفسه سینه و اسپیرومتری گرفته شد. اندکس های اسپیرومتری شامل FVC،FEV۱ ، FEV۱/FVC، FEF ۲۵-۷۵و PEF ثبت شد. سپس بیماران تحت درمان با قرص لووتیروکسین (mg/kg ۱,۶) قرار گرفتند. پس از اصلاح کم کاری تیروئید مجددا معاینه بالینی، تستهای تیروئیدی و اسپیرومتری انجام شد. نتایج با استفاده از آزمون آماری Paired t-test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: ۵۰ بیمار زن مبتلا به هیپوتیروئیدی ۴۵ - ۱۵ ساله با میانگین سنی ۱۳,۴±۳۴.۹۸ بررسی شدند. اندکس های ABG اندازه گیری شده قبل و بعد از درمان در محدوده نرمال قرار داشتند و تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. میانگین FVC و FEV۱ و FEV۱/FVC و FEF ۲۵-۷۵و PEF قبل و بعد از درمان به طور معنی داری متفاوت بود (به ترتیب P=۰.۰۲و P=۰.۰۰۵ و P=۰.۰۰۷ و P=۰.۰۰۲ وP=۰.۰۰۰۱ ).
استنتاج: نتایج نشان داد که درمان هیپوتیروئیدی با لووتیروکسین می تواند اثرات بسیار خوبی بر عملکرد ریوی و معیار های اندازه گیری شده در اسپیرومتری داشته باشد.

شهلا دهقان ، غلام رضا شریفی ، محمد فرامرزی ،
دوره ۱۹، شماره ۷۲ - ( مهر و آبان ۱۳۸۸ )
چکیده

سابقه و هدف: هموسیستئین، یکی از عوامل خطرزای جدید قلبی - عروقی بوده که بالا رفتن غلظت آن باعث افزایش بیماریهای قلبی - عروقی می شود. به دلیل اهمیت فعالیت بدنی در پیشگیری از بیماریهای قلبی - عروقی (به ویژه در سالمندان)، این تحقیق با هدف بررسی تاثیر ۸ هفته تمرینات هوازی کم فشار بر غلظت هموسیستئین تام پلاسما در زنان سالمند ایرانی غیر ورزشکار انجام شد.
مواد و روش ها: در یک مطالعه نیمه تجربی ۲۵ زن سالمند (۸۵-۶۰ ساله) فاقد بیماری خاص و عضو مرکز سالمندان طراوت شهرستان شهرکرد به صورت غیرتصادفی به دو گروه تجربی (۱۴ نفر) و کنترل (۱۱نفر) تقسیم شدند، بطوریکه افرادگروه تجربی قادر به انجام فعالیت بدنی این تحقیق بودند. ابتدا اندازه گیری ابعاد بدنی شامل قد، وزن، شاخص توده بدنی و نسبت دورکمر به باسن انجام شد. سپس درحالت استراحت و پس از ۸ ساعت ناشتایی شبانه نمونه خون اولیه به میزان ۵ سی سی از ورید قدامی بازوی آزمودنی ها گرفته شد. پس از آن آزمودنی ها در برنامه تمرینی هوازی کم فشار شرکت نمودند که شامل حرکات هوازی همراه با موسیقی با شدت ۴۰ درصد ضربان قلب بیشینه، به مدت ۱۵ دقیقه در هفته اول و ۶۵ در صد ضربان قلب بیشینه و زمان ۴۰ دقیقه در هفته آخر بود. آنگاه مجددا اندازه گیری شاخص توده بدنی و نسبت دورکمر به باسن و خون گیری انجام شد و میزان هموسیستئین تام پلاسما اندازه گیری شد. برای مقایسه اطلاعات پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه از t همبسته و در بین گروه ها ازt مستقل استفاده شد و آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی ارتباط هموسیستئین با شاخص توده بدنی و با نسبت دورکمر به باسن استفاده گردید.
یافته ها: اختلاف معنی داری در میزان هموسیستئین تام پلاسما، شاخص توده بدنی و نسبت دور کمر به باسن پس آزمون و پیش آزمون گروه تجربی وجود داشت در حالیکه درگروه کنترل اختلاف معنی داری مشاهده نشد. در بررسی رابطه بین این عوامل در گروه تجربی بین هموسیستئین و شاخص توده بدنی علی رغم معنی دار نبودن، رابطه مستقیم و ناقصی مشاهده شد (r=۰,۲۷ و p=۰.۳۷۲). بین هموسیستئین و نسبت دورکمر به باسن نیز ارتباط معنی دار نبوده و رابطه مستقیم و ناقصی وجود داشت (r=۰.۵۵ و p=۰.۰۵). در گروه کنترل رابطه معنی داری بین متغیرها مشاهده نشد.
استنتاج: در نهایت نتایج این تحقیق نشان می دهد ۸ هفته تمرینات هوازی موزون کم فشار می تواند بر کاهش غلظت هموسیستئین تام پلاسما، شاخص توده بدنی و نسبت دور کمر به باسن سالمندان زن بالای ۶۰ سال سودمند باشد.

داوود فرزین، علی شریف پور، سیده نازنین منصوری، مسعود علیالی، سیاوش عابدی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۱) ۱۳۸۹ )
چکیده

سابقه و هدف: هدف از درمان آسم، رسیدن به کنترل بالینی و نزدیک شدن به عملکرد طبیعی ریه است. در بعضی از بیماران مبتلا به آسم پایدار متوسط رسیدن به این هدف با دوز کم کورتیکواستروئید استنشاقی(ÏÇS) همراه با بتا-۲ آگونیست طولانی اثر (LÂBÂ) امکان‌پذیر نیست. هدف مطالعه حاضر، بررسی اضافه کردن یک داروی کنترل کننده دیگر (در شکل کپسول زنجبیل) به دو گروه دارویی فوق‌الذکر در رسیدن به هدف درمان آسم سودمند می‌باشد.
مواد و روش‌ها: سی و دو بیمار مبتلا به آسم (۱۷ نفر مرد و ۱۵ نفر زن) یک کارآزمایی ۱۰ هفته‌ای را کامل کردند که شامل یک دوره ورود به مطالعه ۱ هفته‌ای یک سوکور، که در طی آن دارونما (کپسول ۲۵۰ میلی‌گرمی لاکتوز سه بار در روز) به درمان رایج استاندارد (بکلومتازون دی پروپیونات، ۲۰۰ میکروگرم دو بار در روز به اضافه سالمترول استنشاقی، ۵۰ میکروگرم دو بار در روز) اضافه گردید. یک دوره درمان فعال ۴ هفته‌ای دو سوکور که در آن بیماران، زنجبیل (کپسول ۲۵۰ میلی گرم پودر زنجبیل ۳ بار در روز) یا دارونما دریافت می‌کردند، یک دوره پاک سازی ۱ هفته‌ای یک سوکور که بیماران، دارونما دریافت ‌کردند و یک دوره درمان متقاطع نهایی ۴ هفته‌ای دو سوکور درمان متقاطع فعال. متغیر اصلی، حجم بازدم فعال در ثانیه اول (FËV۱) و متغیرهای فرعی، حداکثر جریان بازدمی (PËF) و نمرات آزمون کنترل آسم (ÂÇT) بود. این متغیرها در پایان هر فاز یعنی پایان هفته‌های ۱، ۵، ۶ و ۱۰ اندازه‌گیری شد. برای مقایسه آماری متغیرها، از آنالیز واریانس دو طرفه با فاکتورهای فیکس شده بیمار، دوره و درمان استفاده می‌گردید.
یافته‌ها: تمام بیماران گروه زنجبیل بهبود معنی‌داری در FËV۱، PËF و نمرات ÂÇT در پایان هفته دهم داشتند (۰۰۱/۰p<). میانگین (ÇÏ ۹۵ درصد) به‌دست آمده برای زنجبیل در برابر دارونما به ترتیب برای FËV۱ ۹۹/۱ در برابر ۴۹/۱ لیتر (۳۲/۰ تا ۶۸/۰)، برای PËF ۸/۲۵۵ در برابر ۴/۲۰۵ لیتر/ دقیقه (۱/۲۷ تا ۸/۷۳) و برای ÂÇT ۶/۲۰ در برابر ۳۴/۱۷ (۷۷/۲ تا ۷۳/۳) بود. از نظر عوارض جانبی، فراوانی مشابهی در طول درمان با دارونما (۱۳ درصد) و زنجبیل (۱۶ درصد) گزارش گردید (۰۵/۰p>).
استنتاج: کپسول پودر ریشه زنجبیل به‌عنوان مکمل درمانی کورتیکواستروئید استنشاقی و بتا-۲ آگونیست طولانی اثر در بهبود FËV۱ ، PËF و نمرات ÂÇT بیماران مبتلا به آسم پایدار متوسط کنترل نشده با درمان استاندارد موثر است.

هاجر ضیایی هزار جریبی، فاطمه غفاری فر، عبدالحسین دلیمی اصل، زهره شریفی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۱) ۱۳۸۹ )
چکیده

چکیده سابقه و هدف: ۲۲IL یک سایتوکین عضو خانواده ۱۰IL است که به وسیله سلول‌های NK و ۲۲ Th و ۱۷Th ایجاد می‌شود و اخیراً نقش ۲۲IL در ایجاد حفاظت و مکانیسم دفاع ذاتی، در کنترل عفونت‌های باکتریال، ویرال، هموستازی و ترمیم بافت ثابت شده است. لذا در این تحقیق اثر درمانی ۲۲IL بر زخم ناشی از لیشمانیاماژور در موشBALB/c بررسی شد. مواد و روش ها: ۲۴ سرموش BALB/c ماده ۸ هفته را با تعداد حداقل ۱۰۶×۲ پروماستیگوت انگل لیشمانیا ماژور L.major سویه استاندارد ایرانی MRHO/IR/۷۵/ER در فاز ایستا به میزان ۱۰۰ میکرولیتر ازطریق تلقیح زیرجلدی چالش نموده به سه گروه ۸ تایی موش‌ها ۲۲IL نوترکیب موشی را در دو دوز مختلف ml/ ng ۵ و ml/ ng ۱۰ به صورت IM تزریق نمودیم. بررسی ایمنی سلولاروهومورال با سنجش سایتوکین‌های ۴-IL و گاما اینترفرون و کشت سلول‌های لنفوسیت طحال و بررسی IgG۲a, IgG Totalبا روش الایزا و انجام روش رنگ سنجی MTT و بررسی‌های بالینی با اندازه‌گیری روند زخم، و طول عمر موش‌ها و ثبت مرگ و میر انجام شد. یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان می‌دهد که رشد زخم به‌صورت مشخص در گروه تحت درمان با ۲۲IL کاهش می‌یابد و بیشترین تأثیر در گروه تحت درمان با (ng۵( ۲۲IL بوده است. ng ۵-۲۲IL سبب افزایش تولید گاما اینترفرون و کاهش تولید اینترلوکین ۴ شده است نتایج آزمون LSD نشان می‌دهد که میزان گاما اینترفرون و IGg total گروه تحت درمان با ng ۵-۲۲IL با ۰۵/۰p< نسبت به سایر گروه‌ها معنی‌دار است و میزان ۴IL گروه تحت درمان با ng ۵-۲۲IL با ۰۵/۰p< نسبت به ng ۱۰-۲۲IL معنی‌دار نیست ولی با سایر گروه‌ها دارای اختلاف معنی‌داری است. میزان IGg۲a گروه تحت درمان با ng ۵-۲۲IL با ‌۰۵/۰p< نسبت به ng ۱۰-۲۲IL معنی‌دار نیست ولی باسایر گروه‌ها اختلاف معنی‌دار است. MTT در گروه دریافت‌کننده ng ۵-۲۲IL با ۰۵/۰p< نسبت به سایر گروه‌های تحت درمان معنی‌دار است. استنتاج: نتایج نشان می‌دهد که چون ng ۵-۲۲ IL با افزایش تولید گاما اینترفرون وکاهش تولید اینترلوکین ۴ سبب ایجاد پاسخ‌های سایتوکین Th۱ شده، سبب ایجاد پاسخ حفاظتی در مقابل انگل لیشمانیا می‌شود لذا اگر با داروهای ضدلیشمانیا تواماً تجویز شود شاید اثرات بهتری را در درمان بر علیه لیشمانیا فراهم کند.

صفحه ۱ از ۷    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Mazandaran University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb