جستجو در مقالات منتشر شده


۵۰ نتیجه برای عابدیان

سعید عابدیان ، اردشیر قوام زاده ، عیسی بایبوردی ، بهروز نیک بین ،
دوره ۱۲، شماره ۳۴ - ( فروردين ۱۳۸۱ )
چکیده

سابقه و هدف: عملکرد فعال سیستم ایمنی در بیمارانی که به منظور درمان بدخیمی های هماتولوژیک، آنمی آپلاستیک یا ناهنجاری های سیستم ایمنی تحت عمل پیوند مغز استخوان قرار می گیرند توام با تغییرات و مشکلاتی است که هدف از این پژوهش ارزیابی سیستم ایمنی در افراد پیوند شده می باشد.
مواد و روش ها: بررسی سیستم ایمنی بیماران با انجام تست L.T.T، احیایN.B.T و تعیین شاخص های CD۱۹، CD۲۰، CD۲، CD۳، CD۴،CD۸ و CD۵۶ با آنتی بادی منوکلونال جهت ارزیابی کمی و کیفی سیستم ایمنی انجام گرفته است.
یافته ها: تعداد ۳۶ بیمار (۱۸ نفر زن و ۱۸ نفر مرد) با محدوده سنی ۴ تا ۴۷ سال مورد بررسی قرار گرفتند. سیستم ایمنی در سه ماهه اول پس از پیوند صرف نظر از نوع پیوند و بیماری زمینه ای کاهش شدیدی داشت که پس از آن تعداد و عملکرد سیستم ایمنی رو به افزایش گذاشت. تست فاگوسیتوز در سه ماهه اول پس از پیوند و پس از آن طبیعی بود. سلول های کشنده طبیعی با شاخص CD۵۶ در اولین سه ماهه افزایش داشته و نسبت CD۴ به CD۸ در سه ماه اول کاهش داشت (P<۰,۰۵)، تعداد سلول های B با مارکر CD۱۹ و CD۲۰ در سه ماهه اول کاهش داشته و پس از آن زمان رو به افزایش گذاشت.
استنتاج: حیات مجدد سیستم ایمنی عامل مهمی در سلامت بیماران پیوند شده از عفونت ها می باشد و به نظر می رسد که وجود سلول های طبیعی با شاخص CD۵۶ نقش مهمی در مراقبت ایمنی در زمان های اولیه پس از پیوند دارد. همچنین برقراری مجدد توانایی دفاعی سلول های T در محیط کشت RPMI۳ نقش موثری در مراقبت افراد از بیماری ها دارا می باشد.

فرشیده عابدیان ، سیدعبدالرحیم رضایی ، حسن برادران ، مسعود ثقفی ، سیدرضا مظلوم ،
دوره ۱۳، شماره ۳۸ - ( فروردين ۱۳۸۲ )
چکیده

سابقه و هدف: آرتریت روماتویید از بیماری های روماتیسمی منتشر خود ایمن است. در این بیماری، اتوآنتی بادی هایی کشف شده اند که از نظر تشخیص و پیش آگهی با ارزش می باشند. یکی از این آنتی بادی ها، آنتی بادی ضد فاکتور پری نوکلئر است که با گرانول های کراتوهیالن سلول های مخاطی دهان واکنش می دهد. بنابراین ابتدا کیت APf-IfA را طراحی و سپس میزان آنتی بادی را در بیماران آرتریت روماتوئید بررسی نمودیم.
مواد و روش ها: طراحی کیت شامل: ۱- شناسایی کننده های مناسب؛ ۲- آماده سازی سویسترای آنتی ژنیک و ۳- بهینه سازی روش وکنترل کیفیت می باشد.این روش براساس اتصال APF با گرانول های کراتوهیالن سلول های مخاطی دهان شناسایی آن با استفاده از آنتی هیومن گلویولین تام کونژوگه به ماده فلورسنت می باشد. پس از کالیبراسیون کونژوگونه، سنجش APF بارقت های ۵/۱ و ۱۰/۱ تا ۱۲۸۰/۱ در سه گروه بیماران آرتریت روماتویید [۵۲ نفر با میانگین سنی [(۴۸±۱۵,۸)، گروه کنترل بیمار [۲۳ نفر با میانگین سنی [(۳۲.۵±۱۶.۹) و گروه کنترل سالم [۳۰ نفر با میانگین سنی [(۳۲.۱±۱۶.۹) انجام شد.
یافته ها: از ۵۲ بیمار آرتریت رماتویید ۳۷ مورد (۷۱,۲ درصد) APFمثبت و در گروه کنترل بیمار ۲ مورد (۸.۷ درصد) و در گروه کنترل سالم یک مورد (۳.۳ درصد) APFمثبت بود.کیت طراحی شده APF از دقت ۹۸ درصد به روش Inter and intra assay برخوردار بوده و حساسیت و اختصاصی بودن تست APF در رقت ۵/۱ سرم به ترتیب ۷۱.۲ و ۹۴.۳ درصد بوده است.
استنتاج: با توجه به نتایج، بهترین حساسیت و اختصاصی بودن آزمایش برای بیماران آرتریت روماتویید، تیتر ۵/۱ بود؛ یعنی رقت ۵/۱ به عنوان Cut off یا حداقل تیتر معنی دار در تشخیص و تایید آرتریت روماتویید می باشد و با توجه به دقت ۹۸ درصدی کیت طراحی شده سنجش APF-IFA دارای اعتبار تشخیص متوسط و تاییدی بالا برای آرتریت روماتویید است. همچنین مقایسه بین گروه های مورد آزمایش نشان داد که بین غلظت APF و شدت بیماری ارتباط معنی دار وجود دارد (P=۰,۰۵). در حالی که ارتباط معنی دار بین تیتر APF و ابتلای خارج مفصلی، ظرفیت علمی، جنسیت، سن، سن شروع بیماری و مدت بیماری دیده نشد.

فرشیده عابدیان ، حسن برادران ، مسعود ثقفی ، سیدعبدالرحیم رضایی ، سیدرضا مظلوم ، زینب عابدیان ،
دوره ۱۵، شماره ۴۸ - ( آبان ۱۳۸۴ )
چکیده

سابقه و هدف: آرتریت روماتویید از بیماری های روماتیسمی منتشر خود ایمن است. اتو آنتی بادی های کشف شده در این بیماری از نظر تشخیص و پیش آگهی با ارزش می باشند. یکی از این آنتی بادی ها، آنتی بادی ضد کراتین (AKA). است که با کراتین فیبری در اپیدرم و ضمائم اپیدرمال و لایه های شاخی شده اپی تلیوم مری رت واکنش می دهد. ابتدا کیت AKA-IFA طراحی، حساسیت و ویژگی آن محاسبه می شود سپس شیوع آنتی بادی را در بیماران آرتریت روماتویید (RF) بررسی و در پایان نتایج AKA با نتایج آزمایش RF مقایسه شد.
مواد و روش ها: با استفاده از آنتی ژن های پروتیینی لایه شاخی مری رت و استفاده از آنتی هیومن IgG کونژوگه به ماده فلورسنت، کیت AKA طراحی گردید. برای سنجش حساسیت و ویژگی کیت، ۵۲ بیمار مبتلا به آرتریت روماتویید با استفاده از معیار کالج روماتولوژی امریکا با میانگین سنی۱۵,۸±۴۸.۰ انتخاب شد و نتایج آزمایش AKA در آنها با گروه کنترل بیمار (۲۳ بیمار مبتلا به بیماری های روماتیسمی و غیر مبتلا به آرتریت روماتویید) با میانگین سنی ۱۶.۹±۳۲.۵ و گروه کنترل سالم ۳۰ نفر با میانگین سنی ۱۶.۹±۳۲.۱ مورد مقایسه قرار گرفت. جهت تعیین دقت کیت، روش Inter assay و Inter assay مورد استفاده قرار گرفت. RF بیماران بررسی و نتایج آن با نتایج AKA شده مقایسه گردید.
یافته ها: از ۵۲ بیمار آرتریت روماتویید، ۳۹ مورد (۷۵ درصد) و در گروه کنترل بیمار ۳ مورد (۱۳ درصد) و در گروه کنترل سالم ۱ مورد (۳,۳درصد) AKA مثبت بودند. کیت طراحی شده AKA از دقت ۱۰۰ درصد به روشن Inter assay و ۹۸ درصد به روش Inter assay برخوردار بوده و حساسیت و ویژگی تست AKA در رقت ۱.۱۰ سرم به ترتیب ۷۵ و ۹۲.۵ درصد بود. در حالی که حساسیت و ویژگی RF به ترتیب ۸۸.۵ و ۸۶.۸ درصد محاسبه شد.
استنتاج: نتایج نشان داد، بهترین حساسیت و ویژگی آزمایش برای بیماران آرتریت روماتویید، تیتر۱۰/۱ است به عبارتی رقت۱۰/۱ به عنوان حداقل تیتر معنی دار (Cut off) در تشخیص و تایید آرتریت روماتویید می باشد و با توجه به دقت کیت طراحی شده، سنجش –IFA AKA دارای اعتبار علمی بالایی در تشخیص و تایید بیماری آرتریت روماتویید می باشد.

صغری خانی ، ژیلا ترابی زاده ، علیرضا خلیلیان ، کبری عابدیان کاسگری ،
دوره ۱۵، شماره ۴۸ - ( آبان ۱۳۸۴ )
چکیده

سابقه و هدف: شاخص های بیو شیمیایی جدید (فیبرونکین، استریول، آلفا- فتوپروتیین و ...) نسبت به روش های معمول موجود (سابقه قبلی – سیستم نمره بندی خطر و ...) زایمان زودرس خودبخودی را دقیق تر و زود هنگام تر پیش گویی می کنند. زنان زیادی وجود دارند که عوامل خطر آشکاری ندارند ولی به طور زودرس زایمان می کنند. هدف اصلی این مطالعه تعیین رابطه بین زایمان پره ترم و عیار بتا گتادوتروبین جفتی انسانی موجود در ترشحات سرویکوواژینال بود.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش Nested case –control بود که بر روی ۳۰۴ زن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی – درمانی شهر ساری از ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۲ انجام شد. نمونه ترشحات سرویکوواژینال در ۸۳ زن با سن حاملگی ۲۸- ۲۴ هفته و حاملگی یک قلو که از نظر زایمان زودرس پرخطر بوده اند، به دست آمد و به آزمایشگاه ارسال شد. زنان باردار براساس سن حاملگی به هنگام زایمان به دو گروه مورد (کم تر از۳۷ هفته) و شاهد (۳۷ هفته یا بیش تر) تقسیم شدند. سطح بتا- گتادوتروپین کوریونی انسانی، اندازه گیری و در دو گروه مقایسه شد. نسبت شانس (OR)، حساسیت، ویژگی قدرت پیش گویی کنندگی مثبت و منفی محاسبه شد.
یافته ها:۸۳(۲۷,۳ درصد) زن پر خطر از میان ۳۰۴ شرکت کننده انتخاب شدند. ۳۶ نفر (۴۳.۳۷ درصد) قبل از هفته ۳۷ حاملگی زایمان نمودند. سطح بتا – گتادوتروپین کوریونی انسانی ترشحات سرویکوواژینال دارای دامنه ۱۸۶-۵ میلی واحد در میلی لیتر بود که با معیار برش ۲۵ میلی واحد در میلی لیتر (۸.۶ ۰.۹۵– ۱.۱۲ CI و ۳.۰۱۶ = OR بود که بین بتا – گنادوتروپین کوریونی انسانی با زایمان زودرس رابطه وجود داشت. حساسیت، ویژگی، قدرت پیش گویی کندگی مثبت و منفی برای این آزمون جهت پیش گویی زایمان زودرس به ترتیب برابر: ۴۱.۶۷، ۴۱،۸۰.۸۵ ، ۶۲.۵ و ۶۴.۴۱ بود.
استنتاج: در این مطالعه حساسیت بالا برای آزمون بتا – گتادوتروپین کوریونی انسانی جهت پیش گویی زایمان زودرس به دست نیامد ولی بین این دو رابطه وجود داشت. لذا پیشنهاد می شود مطالعات بیش تری برای شناسایی سایر مشخصات زنان پرخطر انجام شود.

زهره شاه حسینی ، غلام رضا امین ، محمدحسین صالحی سورمقی ، ماه منیر دانش ، کبرا عابدیان ،
دوره ۱۵، شماره ۵۰ - ( بهمن ۱۳۸۴ )
چکیده

سابقه و هدف: قاعدگی دردناک یا دیسمنوره یکی از بیماریهای شایع زنان و علت اصلی مراجعه به کلینیک های زنان است که سبب اتلاف وقت و مشکلات متعدد برای دختران و زنان می شود. این مطالعه تاثیر قطره ویتاگنوس و مقایسه آن با دارونما را در درمان دیسمنوره اولیه بررسی می کند.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی دوسوکور، ۶۰ دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی مازندران، مبتلا به قاعده گی دردناک اولیه، به طور تصادفی در دو گروه ۳۰ نفره دارو و دارونما قرار گرفتند. به هر گروه روزانه ۴۰ قطره ویتاگنوس و یا دارونما به مدت ۳ ماه داده شد. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده استفاده شد و در پایان ماه اول، دوم و سوم پس از درمان شدت درد و علائم همراه ثبت گردید.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که شدت درد در گروه تجربی به میزان ۷۰ درصد کاهش یافت.
استنتاج: قطره ویتاگنوس می تواند به عنوان یک داروی موثر با کم ترین عوارض جانبی برای درمان دیسمنوره اولیه مورد استفاده قرار گیرد.

ابوالقاسم عجمی، فرشیده عابدیان ،
دوره ۱۶، شماره ۵۳ - ( مرداد ۱۳۸۵ )
چکیده

سابقه و هدف: واکسیناسیون هپاتیت B یکی از مؤثرترین راه‌های پیشگیری از ابتلاء به بیماری هپاتیت B خصوصاً در گروه‌های پرخطر می‌باشد. از آن‌جایی‌که در بعضی از افراد بعد از دریافت واکسن، ایمنی قابل قبول ایجاد نمی‌شود و این مسأله می‌تواند سلامتی آنان‌را تهدید کند، میزان ایمنی زایی واکسن مورد استفاده در سیستم بهداشتی ایران (EPI) در یکی از گروه‌های پرخطر یعنی دانشجویان علوم پزشکی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش‌ها: ۱۹۳ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مازندران با میانگین سنی ۲۴- ۲۰ سال انتخاب شدند و ۲-۱ ماه پس از تجویز سه نوبت واکسن نوترکیب(Recombinant) با برنامه(۰، ۱، ۶ ماه) بعد از خون‌گیری و تهیه سرم مقدار آنتی‌بادی ضد آنتی‌ژن سطحی ویروس هپاتیت B (HBS Ag- Ab) با استفاده از روش Elisa، اندازه‌گیری شد. براساس عیار آنتی‌بادی IU/L، افراد مورد مطالعه در چهار گروه بدون پاسخ(non- responder) با عیار کم‌تر از IU/L ۱۰، پاسخ‌دهنده ضعیف (Low responder) با عیارIU/L۱۰۰- ۱۰، پاسخ‌دهنده متوسط(Intermediate) با عیارIU/L۱۰۰۰-۱۰۰ و پاسخ دهنده قوی (High- responder) با عیار بیش‌تر از IU/L ۱۰۰۰ آنتی‌بادی تقسیم‌بندی شدند. به افراد بدون پاسخ، توصیه شد برای کسب ایمنی واکسیناسیون خود را ادامه دهند.
یافته‌ها: تنها سه نفر از دانشجویان نسبت به واکسن پاسخ ایمنی ندادند (۶/۱ درصد) یعنی کم‌تر از Iu/L ۱۰ آنتی‌بادی در سرم آنها وجود داشت. ۹/۱۱ درصد از دانشجویان پاسخ ضعیف، ۷۳ درصد پاسخ متوسط و بقیه دانشجویان (۵/۱۳ درصد) پاسخ شدید به واکسن داشتند.
استنتاج: واکسن هپاتیت B نوترکیب مورد استفاده در برنامه EPI ایران در دانشجویان علوم پزشکی مازندران ایمنی‌زایی خوبی داشته و درصد موارد بدون پاسخ ایمنی، ناچیز بوده است.

کبری عابدیان کاسگری ، زهره شاه حسینی ، میترا عادلی ،
دوره ۱۶، شماره ۵۴ - ( آبان ۱۳۸۵ )
چکیده

سابقه و هدف: سرطان پستان یکی از بیماری های غیرواگیر است که منجر به مرگ تعداد زیادی از افراد در جوامع بشری می شود. شایع ترین سرطان گزارش شده در زنان ایرانی، سرطان پستان می باشد که ۱۸,۹ درصد از کل سرطان ها را به خود اختصاص داده است. انجام روش های غربالگری در تشخیص اولیه سرطان پستان مهم می باشد. با توجه به نقش مهم باورها در عملکرد زنان و اهمیت انجام ماموگرافی به عنوان موثرترین روش در دسترس برای تشخیص زودرس سرطان، این مطالعه به بررسی باورهای بهداشتی زنان نسبت به انجام ماموگرافی پرداخته است.
مواد و روش ها: در این بررسی توصیفی ۴۰۰ زن بالای ۴۰ سال، مراجعه کننده به مراکز بهداشتی - درمانی شهر ساری با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و باورهای بهداشتی آنان در مورد ماموگرافی بر اساس مدل بهداشتی چمپیون از طریق پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعات حاصله با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی آنالیز گردید.
یافته ها: اکثریت زنان مورد بررسی (۶۹,۵ درصد) تا به حال ماموگرافی را انجام نداده بودند و ۱۳.۹ درصد از زنان مورد مطالعه، انجام ماموگرافی را در اعضای خانواده (درجه یک) ذکر نمودند. ۵۵.۸ درصد از زنان کاملا موافق بودند که انجام ماموگرافی فرد را از سلامت پستان های خود مطمئن می کند. ۴۱.۶ درصد از زنان کاملا موافق بودند که تشخیص زودرس سرطان مانع برداشتن پستان می شود و شایع ترین مانع برای انجام ماموگرافی این بود که انجام خودآزمایی پستان برای یافتن توده در پستان از نظر آنان کفایت می کند و نیاز به انجام ماموگرافی نیست. ۳۴.۵ درصد از زنان کاملا موافق تاثیر سرطان پستان بر روند شغلی فرد بودند. ۳۴.۷ درصد کاملا موافق از دست دادن پستان در اثر سرطان بودند. بین شغل زنان و نظرات آنها در ارتباط با فواید، موانع انجام ماموگرافی و استعداد ابتلا به سرطان و وخامت سرطان پستان آزمون آماری انجام شد که ارتباط آماری معنی دار نبود. بین تحصیلات زنان و نظرات آنها در ارتباط با فواید و موانع انجام ماموگرافی ارتباط آماری معنی دار بود (P<۰.۰۵).
استنتاج: با وجود باورهای بهداشتی مثبت نسبت به ماموگرافی، میزان انجام ماموگرافی بسیار کم می باشد. بنابراین توصیه می شود با استفاده از تحقیقات، عواملی را که در افزایش پذیرش روش های غربالگری سرطان پستان نقش دارند، شناسایی و از این عوامل برای تشویق زنان در جهت استفاده از این روش ها، بهره برداری شود. ضمنا پیشنهاد می شود که ماموگرافی به طور روتین و رایگان به عنوان یک آزمون غربالگری در زنان بالای ۴۰ سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی به اجرا گذاشته شود.

ماه منیر دانش ، زهره شاه حسینی ، کبری عابدیان کاسگری ،
دوره ۱۶، شماره ۵۵ - ( آذر ۱۳۸۵ )
چکیده

سابقه و هدف: با توجه به این که خونریزی های ناشی از طولانی شدن مرحله سوم زایمان، شایع ترین علت مرگ و میر زنان در کشورهای در حال توسعه می باشد، این مطالعه به منظور بررسی و مقایسه تاثیر تزریق حجم های مختلف نرمال سالین داخل ورید بندناف در مقایسه با گروه شاهد بر کوتاه شدن مرحله سوم زایمان در زنان مراجعه کننده به زایشگاه بیمارستان امام خمینی ساری انجام گرفته است.
مواد و روش ها: تحقیق به روش تجربی بر روی ۱۲۰ مورد زایمان طبیعی یک قلو انجام پذیرفت. نمونه ها براساس جدول اعداد تصادفی در سه گروه تزریق ۲۰cc نرمال سالین (۴۰ نفر)، تزریق ۳۰cc نرمال سالین (۴۰ نفر) و شاهد (۴۰ نفر) قرار گرفتند. در دو گروه مورد، تزریق نرمال سالین ۵ دقیقه پس از زایمان جنین، داخل ورید بندناف انجام شد و در گروه شاهد هیچ مداخله ای انجام نپذیرفت. جهت تفسیر یافته ها از آزمون آماری آنالیز واریانس، کای دو فیشر و آزمون t استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که روش تزریق ۲۰و۳۰ میلی لیتر نرمال سالین داخل ورید بندناف در مقایسه با گروه شاهد، طول مرحله سوم زایمان را کاهش می دهد. همچنین آزمون آنالیز واریانس یکطرفه نشان می دهد که بین میانگین طول مرحله سوم زایمان درگروه تزریق۳۰ میلی لیتر نرمال سالین باگروه ۲۰ میلی لیتر نرمال سالین تفاوتی وجودندارد. گرچه این زمان در گروه تزریق ۳۰ میلی لیتر نرمال سالین اندکی کوتاه تر از گروه تزریق ۲۰ میلی لیتر نرمال سالین می باشد.
استنتاج: تزریق حجم های مختلف نرمال سالین داخل ورید بند ناف برای کوتاه کردن مرحله سوم زایمان تفاوتی با یکدیگر نداشته ولیکن در مقایسه با گروه شاهد به کوتاه کردن مرحله سوم زایمان کمک می کند.

کبری عابدیان ، صغری خانی ، زهره شاه حسینی ، علی یزدان پناه ،
دوره ۱۷، شماره ۵۸ - ( خرداد ۱۳۸۶ )
چکیده

سابقه و هدف: تزریق واکسن سرخک - سرخجه (MR) به خانم باردار ممنوع است و توصیه شده بعد از تزریق MR تا ۳ ماه، حاملگی صورت نگیرد. از طرفی ابتلا مادر باردار یا در معرض قرار گرفتن او نیز در برابر این بیماری ها، پیامدهایی را در بر داشته است. لذا با توجه به اجرای طرح کشوری تزریق MR به افراد زیر ۲۵ سال، بررسی فراوانی پیامدها و ناهنجاری های مادرزادی در نوزادان متولد شده از مادران واکسینه شده در طول اجرای این طرح در استان مازندران انجام گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه هم گروهی تاریخی (historical cohort) به طور سرشماری بر روی ۱۰۳۱ نمونه در سطح استان مازندران انجام شد که در میان آنان ۴۰۶ زن باردار بدون اطلاع از وضعیت بارداری، واکسن MR را دریافت کرده بودند. اطلاعات این مادران به همراه اطلاعات ۴۹۳ مادر باردار که در طی سال های ۸۱ و ۸۲ واکسینه نشده بودند، مورد تجزیه و تحلیل نهایی قرار گرفت. اطلاعات توسط پرسشنامه از روی پرونده بهداشتی و تماس تلفنی برای حصول اطمینان از واکسینه شدن و یا نشدن مادر، جمع آوری شد. سپس پردازش اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گردید.
یافته ها: پیامد نامطلوب حاملگی در مجموع شامل ۵۸ مورد ( ۶,۵درصد) در بین کل نمونه ها بود که در ۲۴ نفر (۴۱.۳۸ درصد) از گروه شاهد و ۳۴ نفر (۵۸.۶۲ درصد) از گروه مورد مشاهده شد و به ترتیب فراوانی عبارت بوده از: زایمان زودرس ۲۷ نفر (۴۶.۵۷ درصد) ] ۸ نفر (۲۹.۶۲ درصد) در گروه شاهد و ۱۹ نفر (۷۰.۳۸ درصد) در گروه مورد[، وزن زیر ۲۵۰۰ گرم هنگام تولد ۱۹ نفر (۳۲.۷۵ درصد) ] ۱۲نفر (۶۳.۱۶ درصد) در گروه شاهد و ۷ نفر (۳۶.۸۴ درصد) در گروه مورد[، مرده زایی ۶ نفر (۱۰.۳۴ درصد) [۱ نفر (۱۶.۶۷ درصد) در گروه شاهد و ۵ نفر (۸۳.۳۳ درصد) در گروه مورد[ و سقط ۶ نفر (۱۰.۳۴ درصد) ] ۲ نفر (۳۳.۳۳ درصد) در گروه شاهد و ۴ نفر (۶۶.۶۷ درصد) درگروه مورد] و فقط ۱ مورد محدودیت رشد داخل رحمی در گروه شاهد وجود داشت. به طورکلی بین دو گروه واکسینه شده و نشده از نظر پیامد نامطلوب حاملگی تفاوت معنی داری وجود نداشت (P>۰.۰۵).
استنتاج: نتایج این تحقیق و سایر تحقیقات مشابه به این مفهوم نمی باشد که واکسیناسیون بر علیه سرخجه در حاملگی بی خطر و مجاز است، بلکه تاکید بر آن دارد که اگر زنان باردار به طور اتفاقی واکسینه شوند باید از نظر خطر احتمالی پی گیری و مورد مشاوره قرار گیرند.

علیرضا رفیعی ، عطیه مخلوق ، صادق هاشمی نسب گرجی ، عارف حسینیان امیری ، فرشیده عابدیان ،
دوره ۱۸، شماره ۶۳ - ( فروردين و اردیبهشت ۱۳۸۷ )
چکیده

سابقه و هدف: اختلالات سیستم ایمنی یکی از مشکلات اساسی بیماران مبتلا به بیماری مزمن کلیه (CKD) می باشد که ناشی از عملکرد نامناسب کلیه ها و انباشت توکسین های اورمیک (Uremic toxins) در این بیماران است. سلول هایT کمکی نوع Th۱ و Th۲، الگوی سیتوکاینی (Cytokine) خاص تولید می نمایند که بر اساس آن می توان نوع پاسخ های ایمنی را مشخص کرد. هدف از مطالعه حاضر تعیین سطح سیتوکاین های IFN-g و IL-۱۳ در بیماران مبتلا به بیماری مزمن کلیه می باشد. ارتباط بین سطح سرمی IFN-gو IL-۱۳ با تظاهرات بالینی بیماری نیز مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه مورد - شاهدی تعداد ۳۰ بیمار مبتلا به بیماری مزمن کلیه تحت همودیالیز (HD)، ۳۰ بیمار مبتلا به نارسایی مزمن کلیه (CRF) بدون نیاز به همودیالیز و ۶۰ فرد سالم مورد بررسی قرار گرفتند. عملکرد کلیه با اندازه گیـری کراتینیــن سـرم، اوره و آلبومیــن ارزیابــی شد. سطـح سرمی مولکول هـای IL-۱۳ و IFN-g بـا روش ELISA ساندویچی اندازه گیری شد.
یافته ها: یافته های این مطالعه بیانگر اختلاف معنی دار در سطح پلاسمایی IL-۱۳ و IFN-g بین بیماران و افراد سالم می باشد. به طوری که سطح پلاسماییIL-۱۳ در بیماران همودیالیزی نسبت به افراد کنترل و بیماران CRF افزایش معنی دار نشان داد (P=۰,۰۰۱). غلظت پلاسمایی IL-۱۳ در بیماران همودیالیزی، CRF و افراد شاهد به ترتیب ۱۳.۷±۳.۹ pg/ml، ۶.۷±۳.۴ و ۴.۵±۳.۳ بود در حالی که سطح سرمی IFN-g در بیماران CRF به طور معنی داری بیشتر از بیماران تحت همودیالیز و افراد سالم می باشد (به ترتیب ۳۸.۸±۱۸.۸ pg/ml، ۱۷.۴±۸.۷۸، ۱۲.۵±۸.۹) حال آن که بین بیماران دیالیزی و افراد سالم اختلاف معنی داری مشاهده نشد (p<۰.۰۵) همچنین سطح سرمی IL-۱۳ ارتباط مستقیمی با دوره دیالیز نشان داد (r=۰.۴، p=۰.۰۳).
استنتاج: در بیماران مبتلا به مراحل نهایی بیماری مزمن کلیه تحت همودیالیز تناسب پاسخ های Th۱.Th۲ به سمت Th۲ تمایل دارد که با افزایش غلظت پلاسمایی IL-۱۳ و کاهش IFN-gمشخص می شود و بنابراین به نظر می رسد این عدم توازن پاسخ ها نقش به سزایی در بروز اختلالات سیستم ایمنی این بیماران داشته باشد.

کبری عابدیان کاسگری ، زهره شاه حسینی ، ماه منیر دانش ،
دوره ۱۸، شماره ۶۵ - ( مرداد و شهریور ۱۳۸۷ )
چکیده

سابقه و هدف: سندرم پیش از قاعدگی (PMS) یکی از شایعترین اختلالات زنان قبل از دوران یائسگی است بنحوی که (۹۷-۸۵ درصد) خانمها از علایم جسمی، خلقی و رفتاری PMS با شدت و طبیعت متفاوت رنج می برند. این سندرم هم چنین دارای پیامدهای اقتصادی به دلیل غیبت کاری و کاهش کارایی نیز می باشد. در مورد درمان آن نیز راهکارهای مختلفی پیشنهاد شده است از جمله قرص های جلوگیری از بارداری، آگونیستهای GnRH، دانازول، استفاده از مکملهای ویتامینی، کلسیم و تعدیل رژیم غذایی که نظرات در زمینه نوع تغذیه متناقض می باشد که در این تحقیق، به تاثیر رعایت رژیم غذایی نشاسته ای سه ساعته بر سندرم پیش از قاعدگی، در دانش آموزان سال دوم و سوم دبیرستانهای دولتی و غیردولتی شهر ساری پرداخته شده است.
مواد و روش ها: جامعه پژوهش این تحقیق نیمه تجربی متشکل از ۴۷۸ دانش آموز دبیرستانی دختر مدارس دولتی و غیردولتی شهرستان ساری بودند، که با استفاده از جداول اعداد تصادفی از بین مدارس دولتی و غیردولتی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای دو قسمتی شامل مشخصات فردی، اطلاعات مربوط به سوابق سیکل قاعدگی، بیماریها و مصرف داروها و سوالاتی در زمینه علایم جسمی، رفتاری و خلقی مرتبط با سندرم پیش از قاعدگی بود. علایم سندرم پیش از قاعدگی در بدو ورود به مطالعه و در پایان ماه های اول تا سوم بعد از شروع درمان که مشتمل بر رژیم سرشار از نشاسته بوده است مورد سنجش قرار گرفت. اطلاعات به صورت خود گزارش دهی بود که با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی آنالیز گردید.
یافته ها: میانگین سنی شرکت کنندگان ۱۶,۸۹±۱.۱۲ با محدوده سنی ۱۴ تا ۱۹ سال بود. میانگین طول سیکل قاعدگی ۲۸.۸۷±۲.۱ روز و طول مدت خونریزی بطور متوسط ۶.۳۲±۱.۸ روز بیان شد. جمع نمره علایم جسمی PMS، قبل از رعایت رژیم غذایی و در بدو مطالعه ۱۲.۸۵±۸.۰۱ و در پایان ماه های اول، دوم و سوم بعد از رعایت رژیم نشاسته ای سه ساعته به ترتیب ۱۱.۱۳±۶.۷۱, ۱۲.۴۷±۷.۱۱, ۷۹.۰۳±۷.۵۹ بود که اختلاف معنی دار بود (P=۰.۰۰۰). جمع نمره علایم خلقی و رفتاری سندرم پیش از قاعدگی، قبل از رعایت رژیم غذایی در بدو مطالعه ۱۵.۸±۱۰.۰۲ و در پایان ماه های اول، دوم و سوم بعد از رعایت رژیم نشاسته ای سه ساعته به ترتیب ۱۱.۴۶±۷.۰۹, ۱۳.۰۶±۸.۱۳, ۲.۶۱±۹.۳۴ بود که اختلاف معنی دار بود.
استنتاج: نتایج حاصل از این تحقیق، نشان می دهد که مصرف مواد نشاسته ای پیچیده می تواند عاملی در بهبود علایم سندرم پیش از قاعدگی باشد. لذا یک برنامه آموزشی مدون از جانب سیاستگزاران بهداشتی در مدارس در خصوص تاثیر این گونه رژیم ها بر روی علایم سندرم پیش از قاعدگی از مصرف بی مورد داروها در این دوره زمانی جلوگیری به عمل آورد و با این عمل در بهداشت و سلامت دختران جوان به عنوان مادران آینده گامی مفید و موثر برداشت.

محمد شکرزاده، سکینه سادات حسینی پیام، مهریار زرگری، علی عباسی، سعید عابدیان، عیسی لیالی، امیر شادبورستان، محمود امیدی، الهام احمدی باصیری،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۱) ۱۳۸۹ )
چکیده

سابقه و هدف: دیازینون یک حشره‌کش‌ ارگانوفسفره است که برای کنترل آفات در مزارع کشاورزی و باغات استفاده می‌شود. دیازینون به آسانی از جداره روده، سیستم تنفسی و پوست جذب شده و در کبد به دیازکسون که سمی‌تر است متابولیزه می‌شود. هدف از این مطالعه، بررسی اثر دیازینون به‌صورت مزمن بر فعالیت آنزیم سوپر اکسید‌ دیسموتاز اریتروسیت موش صحرایی و تأثیر مصرف ویتامین‌های آنتی‌اکسیدانت می‌باشد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه از موش‌های صحرایی که به ۹ گروه تقسیم شدند استفاده شد. گروه شاهد (نرمال سالین)، کنترل (روغن سویا)، دیازینون (mg/kg ۳۰)، ویتامین‌های E ، C و A (به ترتیب با دوزهای mg/kg۱۰۰، mg/kg۵۰۰ و IU/kg ۴۰۰) و سه گروه دیگر ترکیبی از دیازینون و هر یک از ویتامین‌ها را با مقادیر ذکر شده به صورت داخل صفاقی به مدت ۱۴ روز دریافت کردند. ۷ روز بعد از آخرین تزریق حیوانات بیهوش شدند و یک میلی‌لیتر خون از قلب آن‌ها گرفته‌ شد. گلبول‌های قرمز خون جدا و لیز شد. از همولیزات برای سنجش فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز استفاده شد. اطلاعات با استفاده از رایانه وارد نرم‌افزار SPSS گردید. سپس با آزمون‌های آماری کراسکال والیس و من‌ویتنی با سطح معنی‌داری ۰۵/۰ آزمون تفاوت بین گروه‌ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز در گروه دیازینون نسبت به گروه کنترل (۰۰۸/۰p=) و گروه‌های دیازینون + ویتامین‌ها نسبت به گروه کنترل (۰۰۵/۰p=) افزایش معنی‌داری داشته ‌است. استنتاج: دیازینون منجر به افزایش تولید رادیکال‌های آزاد سوپر اکسید و در نتیجه استرس اکسیداتیو می‌شود. احتمالا ویتامین‌ها به عنوان آنتی‌اکسیدانت‌های غیر‌آنزیمی در کاهش سطح رادیکال‌های آزاد و احیاء آنزیم‌های آنتی‌اکسیدانت موثر واقع می‌شوند.
صغری خانی ، کبری عابدیان ، زهره شاه حسینی ، محمدرضا مهدوی ،
دوره ۲۰، شماره ۷۹ - ( آذر و دی ۱۳۸۹ )
چکیده

سابقه و هدف: زایمان زودرس در ۱۰ درصد کل زایمانها رخ داده، مهمترین علت مرگ نوزادان است. روشهای مختلفی جهت شناسایی زود هنگام زایمان زودرس مورد استفاده قرار میگیرد که استریول بزاق یکی از این روش ها است و در حال حاضر در مرحله تحقیقاتی قرار دارد. این پژوهش به منظور تعیین رابطه زایمان زودرس با سطح استریول بزاق انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش مورد - شاهدی آشیان کرده بر روی ۴۶۶ خانم باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی - درمانی شهر ساری درسال ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸ انجام شد. دربین هفته های ۲۵ تا ۳۴ بارداری از استریول بزاق یک نمونه تهیه و فریز شد. پس از پایان نمونه گیری و پیگیری خانم ها تا هنگام زایمان، زنانی که زایمان زودرس داشتند (۵۸ نفر) درگروه مقایسه و از میان بقیه آنان، افراد مشابه با آنان از نظر میانگین سنی، میزان تحصیلات و اندکس توده بدن (BMI) به تعداد مساوی با گروه مقایسه انتخاب و به عنوان گروه کنترل در نظرگرفته شدند. سپس نمونه های بزاق ذوب و استریول اندازه گیری شد.
یافته ها: بین دو گروه از نظر سن، تعداد حاملگی، میزان تحصیلات و شاخص توده بدن تفاوت معنی داری وجود نداشت. دو گروه از نظر سن حاملگی به هنگام نمونه گیری (P<۰,۰۵) و فاصله زمانی بین اخذ نمونه بزاق تا زایمان (P<۰.۰۵)، میزان افزایش وزن در طی بارداری (P<۰.۰۵)، وزن هنگام تولد نوزاد (P<۰.۰۵) و وضعیت اشتغال (P<۰.۰۵) تفاوت معنی داری داشتند. Odds Ratio نشان داد بین سطح استریول بزاق و رخ دادن زایمان پره ترم رابطه وجود دارد [CI۹۵%=۲.۵۱-۱۳.۹ و OR=۵.۹۱].
استنتاج: با توجه به قدرت پیشگویی کنندگی منفی بالای استریول میتوان گفت از استریول بزاق فقط برای شناسایی زنانی که دچار زایمان زودرس نمی شوند، استفاده و از مداخلات غیر ضروری اجتناب کرد. مطالعات بیشتر برای تعیین نقش استریول بزاق جهت پیشگیری زایمان زودرس ضروری است.

لاله واحدی لاریجانی، مریم قاسمی، سعید عابدیان کناری، فرشاد نقش وار، محمد آزادبخت، جمشید یزدانی چراتی، حمزه نصیری،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۲) ۱۳۹۰ )
چکیده

سابقه و هدف: اکثر بیماران با سرطان دستگاه گوارش در مراحل پیشرفته به سیستم درمانی مراجعه می‌کنند و درمان‌های معمول تاثیر چندانی در پیش‌آگهی این بیماران ندارد. لذا امروزه استفاده از روش‌های درمانی نوین با عوارض سمی کمتر، از شانس بیشتری برای موفقیت در درمان و کاهش عوارض در بیماران مذکور برخوردار است. هدف از این مطالعه ارزیابی عصاره‌های میوه آووکادو در مهار رشد سلول‌های سرطانی در مقایسه با سلول‌های طبیعی می‌باشد. مواد و روش‌ها: در یک مطالعه تجربی پس از تهیه عصاره‌های اتانلی، کلروفرم، اتیل استات و پترولیوم میوه آووکادو، نقش هر کدام از آن‌ها بر روی رشد سلولی اسکواموس سل کارسینوم مری در مقایسه با گروه کنترل در محیط کشت سلولی با استفاده از آزمون MTT مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج حاصل از این مطالعه بر روی رده سلول‌های سرطانی اسکواموس مری نشان می‌دهد که یک رابطه خطی معکوس بین غلظت غلظت عصاره اواکادو با سلول‌های زنده وجوددارد. علاوه بر این نتایج نشان می‌دهد که عصاره میوه آووکادو نقش مهاری بر رشد سلول‌های سرطانی در مقایسه با سلول‌های طبیعی را دارد (۰۵/۰p<). استنتاج: میوه آووکادو از میوه‌های سرشار از فیتوکمیکال‌ها است که نقش موثری در مهار رشد سلول‌های سرطانی دارد و مطالعه حاضر برای اولین بار اثر ضدسرطان آن را در کانسر مری نشان می‌دهد که به نوبه خود بی‌نظیر می‌باشد و به نظر می‌رسد استفاده از عصاره‌های این میوه، مکمل دارویی مناسبی در در مان سرطان‌های مری می‌باشد.
حسن پارسانسب، بهمن مرادی پوده، احد علیزاده، سعید عابدیان کناری،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۲) ۱۳۹۰ )
چکیده

سابقه و هدف: امروزه ارزیابی طولانی مدت قند خون در بیماران دیابتی به وسیله‌ سنجش هموگلوبین گلیکوزیله(HbA۱C) صورت می‌گیرد. از جمله علل مرگ در دیابتی‌ها بیماری‌های قلبی- عروقی است که افزایش لیپید‌های خون و تصلب شرایین از علل عمده ایجاد این بیماری‌ها می‌باشد. هدف این تحقیق بررسی ارتباط HBA۱C با فاکتور‌های خطر‌ساز لیپید‌های خون می‌باشد. روش بررسی: این پژوهش توصیفی - مقطعی بر روی پرونده ۱۷۳ بیمار مبتلا به دیابت نوع دو (۱۳۲ : زن و ۴۱ : مرد) با متوسط سن ۱۱± ۸/۵۱ سال که باروش نمونه‌گیری غیر‌احتمالی مبتنی بر هدف انتخاب شده‌بودند. میزان HbA۱C و پروفایل لیپیدی به ترتیب با روش کروماتوگرافی ستونی و آنزیمی در آزمایشگاه تعیین گردید. مقادیر نسبت LDL-C/HDL-C، فاکتور خطر (TCH/HDL-C) و شاخص آتروژنیسیته پلاسما یا AIP ( Log TG/HDL-C ) نیز محاسبه گردید. داده‌ها با نرم افزار آماری SPSSver ۱۶ مورد بررسی قرار‌گرفت. یافته ها: سطح TG به طور معتی‌داری در مردان بیشتر و سطح HDL-C به طور معنی‌داری در زنان بیشتر بود. میزان HbA۱C همبستگی مستقیم معناداری با TCH، TG، AIP ، LDL-C و نسبت خطر نشان‌داد ولی همبستگی معناداری میان سن، نسبت LDL-C/HDL-C و HDL-C با میزان HbA۱C یافت نشد. نتیجه گیری : نتایج نشان می‌دهد که میزان HBA۱C نه‌ تنها می‌تواند به عنوان یک شاخص کنترل دراز مدت قند خون بکار رود بلکه می‌تواند به عنوان یک عامل هشدار دهنده نسبت به عوارض قلبی‌-‌عروقی و اختلالات لیپیدمی در بیماران دیابتی در نظر گرفته شود.
مریم قاسمی، سعید عابدیان، ژیلا ترابی زاده، نورالدین ایری، جرن مرجانی، اراز محمد میرابی،
دوره ۲۱، شماره ۸۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۰ )
چکیده

سابقه و هدف : کارسینوم معده دومین علت مهم مرگ ناشی از سرطان در دنیا بوده و بروز آن تفاوت قابل توجهی از نظر جغرافیایی دارد. فاکتورهای اتیولوژیک متعددی از قبیل عفونت با ویروس اپشتن بار در پاتوژنز کانسر معده نقش دارند ولی هنوز اطلا عات کافی در مورد پاتوژنز و میزان ارتباط بافتی ویروس اپشتن بار با کانسر معده وجود ندارد. بنابراین شناسایی ژن‌های بیماری زا نقش بسزایی در بهبود پیش‌آگهی بیماران دارد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط ویروس اپشتن بار و ژن BÂRF-۱ کد‌شده توسط آن ویروس در پاتوژنز آدنوکارسینوم معده می‌باشد.
مواد و روش ها : در یک مطالعه تحلیلی از نوع مورد- شاهدی تعداد ۲۰۰ نمونه مربوط به بلوک‌های پارافینی بیماران مبتلا به کانسر معده همراه با بلوک‌های پارافینی مربوط به افراد غیر مبتلا انتخاب شدند. از بلوک‌های پارافینی پس از استخراج DNÂ، واکنش زنجیره‌ای پلی مراز (PÇR) جهت کشف ژنوم ËBV و تعیین ژن BÂRF-۱ با استفاده از پرایمرهای اختصاصی انجام شد. بعلاوه درجه تمایز (Grade) و مرحله (Stage) نمونه‌های کانسر معده هم بررسی شدند.
یافته ها : نتایج حاصل از PÇR نشان‌دهنده سه نمونه مثبت از نظر اپشتن بار در گروه مورد بوده و گروه کنترل همه منفی بودند. بنابراین ارتباط آماری معنی‌داری بین گروه مورد و شاهد از نظر این ویروس وجود نداشته است(۰۵/۰p>). ژن BÂRF-۱ نیز در هر سه نمونه مثبت، منفی بود. ۴۱ درصد موارد سرطان‌ها در درجه یک، ۵۲ درصد موارد در درجه دو و ۷ درصد موارد در درجه سه بودند.
استنتاج : نتایج حاصل نشان می‌دهد در منطقه جغرافیایی مورد مطالعه که کانسر معده از شیوع بالایی برخوردار است ویروس اپشتن بار در بروز آدنوکارسینوم معده نقش اندکی دارد.

هادی حسن نیا، سعید عابدیان کناری، جواد غفاری، علیرضا رفیعی، جمشید یزدانی، فرشته جیواد، الهام بیرانوند،
دوره ۲۱، شماره ۸۵ - ( آذر و دی ۱۳۹۰ )
چکیده

سابقه و هدف : رینیت آلرژیک یکی از اختلالات علامت‌دار بینی است که پس از تماس با آلرژن در افراد آتوپیک، القاء شده و سبب ایجاد التهاب وابسته به ÏgË در غشاهای پوشاننده بینی می‌گردد. علاوه بر عوامل محیطی، زمینه‌های ژنتیکی در استعداد ابتلا به این بیماری نقش دارند. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط پلی‌مورفیسم ژن کدکننده بخش‌های ایمونوگلوبولینی و موسینی نوع یک سلول T با بیماری رینیت آلرژیک بوده است.
مواد و روش ها : در یک مطالعه مورد- شاهدی، ۱۵۵ بیمار رینیت آلرژیک و ۱۶۳ فرد سالم انتخاب شدند. استخراج DNÂ ژنومیک از خون محیطی به روش Salting out و تعیین ژنوتیپ با روش PÇR-RFLP انجام شد. آنالیز وابستگی ژنوتیپ‌ها و آلل ها با بیماری در مقایسه با گروه کنترل، با استفاده از آزمون مربع کای و رگرسیون لجستیک دو طرفه محاسبه شد.
یافته ها : نتایج این مطالعه نشان داد که آلل Ç از پلی مرفیسم (Ç۴۱۶G) و آلل Â از (Â۱۴۵۴G) در پروموتر ژن کدکننده بخش‌های ایمونوگلوبولینی و موسینی نوع یک سلول T ، با استعداد ابتلا به رینیت آلرژیک مرتبط می باشد. به عبارت دیگر، آلل Ç و آلل Â به ترتیب خطر ابتلا به رینیت آلرژیک را در بیماران نسبت به افراد کنترل ۵۵/۱ (۰۴۱/۰=P) و ۶۴/۱ (۰۰۶/۰=P) افزایش می دهد. علاوه براین میزان ÏgË و ائوزینوفیل خون در افراد دارای ژنوتیپ هموزیگوت ÇÇ ۴۱۶- در مقایسه سایر پلی مورفیسم‌های بررسی شده از لحاظ آماری افزایش معنی‌داری داشت (۰۵/۰p<).
استنتاج : با توجه به نتایج این مطالعه به نظر می‌رسد که پلی مورفیسم ناحیه پروموتور بخش‌های ایمونوگلوبولینی و موسینی نوع یک سلول T در آلل Ç موقعیت ۴۱۶- و آلل Â در موقعیت ۱۴۵۴- در استعداد ابتلا و ژنوتیپ ÇÇ ۴۱۶- در پاتوژنز بیماری رینیت آلرژیک موثر است.

ابراهیم نقویان، سعید عابدیان کناری، زهرا رحمانی، زینب نظری ، مینا چباکی، احد علیزاده، فرامرز فرزاد، هادی نتاج،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۱) ۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه و هدف: سقط جنین انواع مختلفی دارد که علل متفاوتی در ایجاد آن دخیل می‌باشند. یکی از دلایل سقط، مکانیسم‌های ایمونولوژیک می‌باشد. مولکول HLA-G، یک مولکول غیر کلاسیک آنتی‌ژن‌های سازگاری نسجی کلاس یک با پلی‌مورفیسم محدود می‌باشد که عمدتاً برروی سلول‌های تروفوبلاست جنینی ظاهر شده و از این رو گمان می‌رود تغییرات در این ژن درتولرانس بین مادر و جنین نقش داشته باشد. هدف از این مطالعه، بررسی نقش ژنوتیپ آلل نول (Null) ژن HLA-G در زنان تهدید به سقط در مقایسه با گروه شاهد می‌باشد. مواد و روش‌ها: در یک مطالعه مورد شاهدی، نمونه خون محیطی ۱۰۱ بیمار تهدید به سقط و ۱۰۱خانم با بارداری طبیعی با کسب رضایت آگاهانه گرفته شد. پس از استخراج DNA، با استفاده از آنزیم محدودالأثر، واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز (RFLP PCR) انجام شد. یافته‌ها: در این تحقیق ۲۰۲ خانم تهدید به سقط و خانم حامله با بارداری طبیعی در سنین ۱۷ تا ۳۷ سال مورد مطالعه قرار گرفتند. ۵۹ درصد بیماران تهدید به سقط، ژنوتیپ هتروزیگوت و هم‌چنین ۲۵ درصد آن‌ها ژنوتیپ هموزیگوت فانکشنال (غیر (null را نشان دادند که نسبت به افراد سالم تفاوت معنی‌داری داشت (۰۰۱/۰< p). در ژنوتیپ دیگر و هم‌چنین آلل‌ها اختلاف معنی‌داری بین دو گروه مشاهده نشد (۸۹/۰= p). استنتاج: نتایج این مطالعه نشان داد که فراوانی ژنوتیپ هتروزیگوت و هموزیگوت فانکشنال ارتباط معنی‌داری با بیماران تهدید به سقط دارد و بنابراین پیشنهاد می‌شود غربالگری الل null در بیماران با سقط مکرر و تهدید به سقط به عنوان شاخصی برای پیش‌آگهی بیماری، مورد بررسی قرار گیرد.
محمد شکرزاده، سعید عابدیان کناری، حامد حقی امین جان، مریم قاسمی، وحید حسینی، فرشته جیواد، احد علیزاده، فرامرز فرزاد،
دوره ۲۲، شماره ۹۸ - ( اسفند ۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه و هدف: سرطان معده از شایع‌ترین سرطان‌ها با بقای پنج ساله پایین می‌باشد که عوامل مختلفی از قبیل تغییر مسیر مولکولی، بد تنظیمی سلولی در پیشرفت بیماری دخالت دارد و متاستاز به عنوان مهم‌ترین عامل مرگ محسوب می‌شود. کاسپاز ۹، کاسپاز آغازگر مربوط به مسیر داخلی آپوپتوزیس می‌باشد و نقش مهمی در گسترش و پیشرفت سرطان دارد. پلی‌مورفیسم در ناحیه پروموتور ژن کاسپاز ۹ می‌تواند بر فعالیت این ژن و در نتیجه استعداد ابتلاء به سرطان معده اثرگذار باشد. مواد و روش‌ها: بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی،۱۰۰ فرد مبتلا به سرطان معده و ۱۰۰ فرد سالم از نظر پلی‌مورفیسم در ناحیه C> T۷۱۲- پروموتور ژن کاسپاز ۹ مورد ارزیابی قرار گرفتند. DNA ژنومی با استفاده از کیت استخراج DNA بر اساس پروتوکل کیت از سلول‌های سفید خون محیطی افراد بیمار و شاهد استخراج شده و با استفاده از روش RFLP-PCR به بررسی ژنوتیپی ناحیه C > T۷۱۲- پروموتور ژن کاسپاز۹ در دو گروه پرداخته شد. یافته‌ها: در این مطالعه ۲۰۰ (۱۴۳ مرد و ۵۷ زن) نفر بررسی شدند که همگی از ناحیه جغرافیایی و نژاد یکسان انتخاب شدند. نتایج این مطالعه بیانگر این بوده که افزایش تعداد آلل T در ژنوتیپ منجر به افزایش بروز بیماری سرطان معده شده است (۰۹۵/۰p=، ۲۲۴/۰r=). استنتاج: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که غربالگری پلی‌مورفیسم کاسپاز ۹ (C> T۷۱۲-) می‌تواند به عنوان یک نشانگر مفید در تعیین حساسیت فردی به سرطان معده و کمک به راهکارهای پیشگیری و درمانی در افراد مستعد مورد استفاده قرار گیرد.
محمد شکرزاده، محمد آزادبخت ، سعید عابدیان ، محمد علی ابوترابی،
دوره ۲۲، شماره ۹۸ - ( اسفند ۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه و هدف: گلوتاتیون یکی از ساده‌ترین پپتیدها بوده و در عین حال جزء اصلی‌ترین آنتی اکسیدانت‌های بدن جانوران است که می‌تواند جلوی ترکیبات سمی و اکسیدانت را بگیرد. گیاه دیوسپیروس لوتوس به دلیل دارا بودن ترکیبات آنتی‌اکسیدانت مانند فلاونوئید و نفتوکینون به احتمال زیاد می‌تواند در سطح گلوتاتیون کبدی تأثیرگذار باشد همچنین گیاه سنسیووولگاریس به دلیل دارا بودن ترکیب سمی و اکسیدانت به نام آلکالوئید پیرولیزیدین انتظار می‌رود عصاره این گیاه هم بتواند میزان گلوتاتیون کبدی را تغییر دهد. هدف این مطالعه بررسی اثر عصاره گیاه سنسیو وولگاریس روی سطح گلوتاتیون کبدی و اثرمحافظتی گیاه دیوسپیروس لوتوس بر حیوانات مواجه یافته می باشد. مواد و روش‌ها: ابتدا از گیاهان دیوسپیروس لوتوس و سنسیو وولگاریس عصاره تهیه شد، سپس ۶ گروه ۵ تایی Mice انتخاب گردید. سپس میزان گلوتاتیون کبدی آن‌ها بعد از مواجهه یافتن با هر دوگیاه به طور جداگانه و همزمان مورد اندازه‌گیری قرار گرفت. یافته‌ها: این مطالعه نشان داد عصاره گیاه دیوسپیروس لوتوس سبب افزایش گلوتاتیون (۰۰۱/۰p<) نسبت به گروه کنترل می‌شود ولی گیاه سنسیو و ولگاریس سبب کاهش گلوتاتیون (۰۰۱/۰p<) نسبت به گروه کنترل می‌شود. برای بررسی اثر محافظتی گیاه دیوسپیروس لوتوس عصاره دو گیاه به Mice تزریق شد و مشاهده شد نسبت به گروه تزریق شده با سنسیو وولگاریس، میزان گلوتاتیون افزایش (۰۰۱/۰< p- ۰۵/۰p<) پیدا کرده است که با افزایش غلظت دیوسپیروس این محافظت بیش تر شد (۰۰۱/۰p<- ۰۵/۰p<). استنتاج: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که عصاره گیاه دیوسپیروس لوتوس نقش محافظتی در مقابل گیاه سنسیو ولگاریس دارد. به نظر می‌رسد مکانیسم اثر محافظتی مربوط به وجود ترکیبات آنتی‌اکسیدانتی مثل فلاونوئید و نفتوکینون‌ها در دیوسپیروس لوتوس می‌باشد که ترکیب سمی و رادیکالی آلکالوئید پیرولیزیدینی سنسیو وولگاریس را خنثی می‌کند.

صفحه ۱ از ۳    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Mazandaran University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb