جستجو در مقالات منتشر شده


۱۲۱ نتیجه برای منصور

ذبیح اله یوسفی ، انوشیروان محسنی ، منصور غیاث الدین ، سیمین ناصری ، مریم شکری ، فروغ واعظی ، علیرضا مصداقی نیا ،
دوره ۱۱، شماره ۳۱ - ( تير ۱۳۸۰ )
چکیده

سابقه و هدف: دفع باکتری ها توسط سیستم وتلند حاوی گیاهان، در مطالعات متعدد توسط محققان گزارش شده است. این تحقیق برای تعیین کارآیی وتلندهای مصنوعی زیر سطحی در دفع باکتری های شاخص کلیفرم از فاضلاب خانگی با گیاه گونه Iris Pseudacorus معروف به Yellow Flag Iris از تیره زنبق و خانواده Iridaceae انجام گرفت.
مواد و روش‌ها :چهار رآکتور آزمایشگاهی در دو سری که در هرسری سه تای آن به ترتیب حاوی ۱، ۲ و ۳ گیاه و یکی به عنوان شاهد (فاقد گیاه) بود، در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفت. در هر دو سری از رآکتور از گراول به عنوان مدیا استفاده شد. اندازه موثر گراول نخودی در این رآکتورها ۵ میلیمتر، ضریب یکنواختی آنها ۲/۲، وضریب تخلخل ۳۳ درصد بود.MPN در ۱۰۰ میلی لیتر فاضلاب ورودی ۲۰۰۰۰ الی ۹۲۰۰۰۰۰۰ (۳/۴ الی ۹۶/۷ لگاریتم) کلیفرم بوده است.زمان ماند هیدرولیکی ۱ الی ۱۰ روز بوده است.الگوی جریان متناوب (منقطع) بود. با تزریق فاضلاب مسکونی به رآکتورها بعد از زمان ماند معین، نمونه ها اخذ و برابر روش استاندارد شاخص کلیفرم مورد بررسی و شمارش قرار گرفت.
نتایج
: کارآیی رآکتور قبل از سری شدن ۷/۹۱، ۵/۹۲، ۸/۹۵، و ۷/۹۹ درصد اما در مرحله دوم ۲۹/۹۹، ۹۷/۹۹، ۹۹/۹۹، و ۹۹۹/۹۹ درصد به ترتیب برای رآکتور شاهد و رآکتورهای حاوی ۱، ۲ و ۳ گیاه بوده است که اختلاف میانگین بین رآکتورهای مرحله اول حاوی ۱، ۲ و ۳ گیاه و رآکتور شاهددر حذف کلیفرم های مدفوعی با احتمال ۹۵ درصد معنی دار نیست، اما بین رآکتور های مرحله دوم سری شده با احتمال ۹۹ درصد معنی دار است . نتایج نشان داد زمان ماند مناسب برای حذف کلیفرم ها در سیستم های وتلند مصنوعی ۵ الی ۶ روز می باشد.
استنتاج: نتایج این تحقیق نشان می دهد رآکتور وتلند مصنوعی با جریان زیر سطحی و با مدیای گراول حاوی گیاه تیره زنبق در زمان ماند ۵ الی ۶ روزه استاندارد پسآب های خروجی به آب های پذیرنده را از نظر کلیفرم تامین می کند .

مجید کاتبی ، منصوره سلیمانی ، فرشته طالب پورامیری ، امیر اسماعیل نژادمقدم ،
دوره ۱۱، شماره ۳۳ - ( دى ۱۳۸۰ )
چکیده

سابقه و هدف: اثر میدان های الکترومغناطیسی بر موجودات زنده یکی از مباحث روز می باشد. با پیشرفت تکنولوژی و افزایش روز افزون استفاده از امواج الکترومغناطیسی در صنعت و بهداشت، بشر در معرض میدان های الکترومغناطیسی متعدد ناشی از کابل های برق فشار قوی، اجسام فرومغناطیسی رادیو، تلویزیون، تلفن همراه و کامپیوتر قرار دارد. هدف این مطالعه بررسی اثرات تراتوژنیک میدان الکترومغناطیسی بر مخچه رت در دوره حیات داخل رحمی و دوره قبل از بلوغ (پایان دو ماهگی) می باشد.
مواد و روش ها: به منظور بررسی اثرات تراتوژنیک میدان الکترومغناطیسی بر مخچه رت دستگاه مولد با شدت ۱۲۰ گوس طراحی شد و رت های نروژی نژاد Wistar به عنوان مدل آزمایشگاهی انتخاب شدند. رت ها به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. در دو گروه، روز صفر حاملگی به روش اسمیر واژینال تعیین گردید. سپس گروه آزمایش از روز صفر حاملگی در معرض میدان الکترومغناطیسی با شدت ۱۲۰ گوس قرار گرفتند. برای مطالعات هیستولوژیک، نوزادان پس از تولد نیز روزانه هشت ساعت به مدت دو ماه در معرض میدان بودند.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان دهنده کاهش تعداد سلول های پورکنژ مخچه و کاهش لایه سلول های دانه دار بود.
استنتاج: براساس یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت که امواج الکترومغناطیسی با شدت معین می توانند باعث تخریب بافت حساس و آسیب پذیری مانند بافت مخچه شوند.

کامیار علایی ، سیدداوود منصوری ، آرش علایی ،
دوره ۱۲، شماره ۳۵ - ( تير ۱۳۸۱ )
چکیده

سابقه و هدف: در بعضی از کشورها یکی از نخستین و شایع ترین تظاهرات بیماران HIV مثبت سل بالینی است. خطر ابتلا به سل بالینی در طی عمر بیماران HIV مثبتی که دارای تست PPD مثبت هستند تا حدود ۵۰ درصد می باشد. در مقایسه با ۵ تا ۱۰ درصد در بیماران فاقدHIV ، احتمال مثبت شدن خلط در بیماران HIV مثبت مبتلا به سل بالینی کمتر از سایر مسلولین می باشد. بنابراین تشخیص سل در آنها مشکل تر است. از سوی دیگر، تظاهرات مشابه سل و HIV باعث می شود که پرسنل بهداشتی این بیماران را به عنوان سل ریوی اسمیر منفی درمان نموده و منجر به تشخیص و درمان بیش از حد مجاز شود. هدف از این پژوهش، بررسی سل بالینی در بیماران HIV مثبت است زیرا با تشخیص و درمان موثر سل بالینی و پروفیلاکسی مقدماتی در بیماران مبتلا به عفونت مایکوباکتریوم توبرکلوزیس میزان مرگ و میر در این گروه در معرض خطر کاهش می یابد.
مواد و روش ها: در این مطالعه اطلاعات جمع آوری شده از بیماران مسلولی که تست HIV Ab آنها توسطEliza I ، Eliza II و سپس Western blot پیش از ابتلا به سل مثبت شده بود، مورد ارزیابی قرار گرفت. ملاک تشخیص سل، اسمیر خلط از نظر باسیل کخ، پرتونگاری از قفسه سینه یا اقدامات تشخیصی تکمیلی توسط متخصصین مربوطه بود.
یافته ها: تعداد کل بیماران HIV مثبت شناسایی شده در استان کرمانشاه ۶۳۸ مورد (۸ مورد زن و ۶۳۰ مورد مرد) و میانگین سنی آنها ۳۵ تا ۳۹ سال بود. هفتاد و سه مورد (۴/۱۱ درصد) از کل بیماران HIV مثبت مبتلا به سل شده بودند که همگی مرد بوده و میانگین سنی آنها ۳۴ سال بوده است. شصت و هفت مورد (۸/۹۱ درصد) سل ریوی داشتند که ۵۹ مورد (۹/۸۰ درصد) دارای اسمیر خلط مثبت بودند و ۸ مورد (۹/۱۰ درصد) سل ریوی اسمیر منفی داشتند. شش مورد (۲/۸ درصد) نیز سل خارج ریوی وجود داشت. شصت و یک نفر از مسلولین مورد جدید سل و سایر موارد عود سل (سابقه قبلی سل پیش از ابتلا به (HIV بودند. میزان شکست در درمان ۱۱ مورد (۱/۱۵ درصد) بود که ۸ مورد (۹/۱۰ درصد) از این افراد فوت کرده (۹/۱۰ درصد) و ۳ مورد نیز دارای خلط مثبت پس از اتمام درمان بودند. چهار مورد (۵ درصد) از آنها غیبت از درمان داشتند.
استنتاج: با توجه به میزان شیوع سل بالینی در بیماران HIV مثبت استان کرمانشاه ۴/۱۱ درصد می باشد که این مطالعه اهمیت توجه به خطر سل در بیماران HIV مثبت و پیشگیری از آن توسط درمان پروفیلاکسی و تشخیص انواع سل اسمیر منفی و خارج ریوی را بازگو می نماید. مطالعات بعدی در مورد تاثیر انواع درمان های رایج سل و مدت درمان روتین در بیماران HIV مثبت در فازهای مختلفت بیماری توصیه می شود.

علی میرمنصوری ، فرنوش فرضی ، میرجلال جلالی ،
دوره ۱۳، شماره ۳۹ - ( تير ۱۳۸۲ )
چکیده

سابقه و هدف: انجام تکنیک اپیدورال از طریق میدلاین، گاهی به علت درد و استخوانی شدن لیگامان اینتراسپیناتوس و وضعیت نامناسب بیماران، با مشکل روبرو می شود. از طرفی در بیمارانی که تکنیک اپیدورال از طریق میدلاین انجام می شود، شیوع بالایی از کمردرد مشاهده می گردد که احتمالا به علت پاره شدن لیگامان های مسیر عبور سورن اپیدورال می باشد. در تکنیک پارامدین، سوزن از مسیر لیگامان ها عبور نمی کند: از این رو به طور تئوری باید درد کمتری ایجاد نماید.
مواد و روش ها: در یک کارآزمایی بالینی یک سوکور، درد محل تزریق، کمردرد و رضایت بیمار از تکنیک اپیدورال در حین عمل و سپس در بخش و همچنین Pain score در سه مرحله در دو گروه مدین ( ۲۰بیمار) و پارامدین (۲۰ بیمار) بررسی شد. بلوک اپیدورال در وضعیت نشسته انجام گرفت و از مانورHanging drop برای همه بیماران استفاده شد. شدت درد با استفاده از Pain score و مقایسه درد با درد ناشی از ورود آنژیوکت به پشت دست، محاسبه گردید(P<۰,۰۵) .
یافته ها: براساس مطالعه ما، میزان درد در محل تزریق (در مقایسه با درد آنژیوکت در ناحیه پشت دست) در گروه پارامدین کمتر بود (۱۲ مورد کم در گروه پارامدین، در مقابل ۱۲ مورد زیاد در گروه میدلاین). میزان کمردرد کمتری نیز در گروه پارامدین مشاهده شد (۱۰% در گروه پارامدین، در مقابل ۵۰% در گروه میدلاین). همچنین رضایت بیماران از تکنیک اپیدورال، در گروه پارامدین، بیشتر بود (۵۰% در گروه پارامدین، در مقابل ۲۰% در گروه مدین) که در هر ۳ مورد، تفاوت معنی داری بین گروه مدین و پارامدین، وجود داشت.
استنتاج: براساس یافته های این تحقیق می توان گفت که تکنیک پارامدین، موجب رضایت بیشتر و کمردرد کمتری نسبت به روش میدلاین شده و آسان تر می باشد؛ به خصوص در هنگامی که به علت درد یا استخوانی شدن لیگامان بین خاری، نمی توان بیمار را برای انجام تکنیک مدین، در وضعیت مناسب قرار داد.

اصغر مرزبان ، منصور صادق زاده ، سیدنورالدین موسوی نسب ،
دوره ۱۵، شماره ۴۶ - ( فروردين ۱۳۸۴ )
چکیده

سابقه و هدف: ناهنجاریمادرزادی یک علت شایع بیماری، ناتوانی و مرگ و میر است. شیوع آن ۵-۳ درصد در نوزادان زنده به دنیا آمده می باشد. درمان و ناتوانی معلولین ناشی از آن هزینه هنگفتی را به جامعه تحمیل می کند. هدف این مطالعه، تعیین فراوانی ناهنجاری بارز دستگاه عصبی در متولدین بیمارستان ولی عصر زنجان می باشد.
مواد و روش ها: تحقیق یک بررسی توصیفی- مقطعی و جامعه پژوهش، تمام نوزادان متولد شده در بیمارستان ولی عصر زنجان (۸۰,۶.۱ لغایت ۸۱.۳.۸) می باشند که حداقل یک بار توسط پزشک معاینه شده باشند. داده ها با مشاهده و معاینه جمع آوری و آزمایش شد و سپس با برنامه SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: از ۲۲۵۰ نوزاد تولد یافته، ۱۴ نوزاد با ناهنجاری بارز دستگاه عصبی (NTD) به دنیا آمد. بنابراین شیوع آن ۶,۲ در ۱۰۰۰تولد بود. شایع ترین ناهنجاری، اسپینابیفیداسیستیکا (مننگومیلوسل و مننگوسل) بود ( ۷۱درصد).محل سکونت زندگی اکثر مادران نوزادان با ناهنجاری، روستا (۷۸ درصد) و اکثر نوزادان با ناهنجاری لوله عصبی (NTD) ترم بودند (۷۱ درصد). ۲۱ درصد مادران، سابقه قبلی نوزاد با NTD و ۴۲ درصد، سابقه سقط جنین داشتند. همچنین بین بروز ناهنجاری و وضعیت اجتماعی- اقتصادی، رابطه معنی داری وجود داشت.
استنتاج: در مقایسه با میزان بروز NTD در کشورهای توسعه یافته (۰,۵-۰.۸ در ۱۰۰۰تولد)، شیوع ناهنجاری بارز دستگاه عصبی در مطالعه حاضر به طور چشمگیری بالا بود (۶.۲ در ۱۰۰۰ تولد).

نرگس نجفی ، رویا قاسمیان ، منصور فرهمند ،
دوره ۱۵، شماره ۵۰ - ( بهمن ۱۳۸۴ )
چکیده

سابقه و هدف: بیماری مالاریا از بیماری های عفونی مهلکی است که سالیانه موجب مرگ قریب به ۲ میلیون از ساکنین کره زمین می گردد. این بیماری انگلی که میزان بروز آن در سال بین ۵۰۰-۳۰۰ میلیون نفر می باشد هنوزهم علی رغم ارائه خدمات پیشگیری و درمانی مناسب از مشکلات و معضلات مهم بهداشتی - درمانی کشور ایران است. وضعیت اقلیمی استان مازندران موجب شده است که این بیماری به صورت آندمیک و تک گیر در مناطق مختلف آن مشاهده شود. این نکته محققین را بر آن داشت که با بررسی میزان شیوع مالاریا از سالهای ۱۳۸۲-۱۳۷۸ وضعیت همه گیری شناسی آن را در استان مازندران تعیین کنند.
مواد و روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی old data (مرور پرونده ها) بوده که بر روی ۱۸۴۸۰۵ پرونده موجود در مراکز بهداشتی - درمانی ۱۴ شهرستان استان مازندران به مدت ۵ سال از سال ۱۳۸۲-۱۳۷۸ انجام شده است.اطلاعات حاصل از تحقیق از طریق پرسشنامه ای حاوی ۱۱ سوال شامل وضعیت دموگرافیک بیماران و نیز خصوصیات بیماری جمع آوری شده است و از طریق نرم افزار آماری SPSS و با آزمون های T و کای دو تجزیه و تحلیل گردیده است.
یافته ها: با توجه به هدف کلی تحقیق از بین ۱۸۴۸۰۵ پرونده، ۵۱۸ بیمار مبتلا به انواع گونه های مالاریا شناسایی شده اند که ۸۰,۳ درصد مبتلایان، مهاجر (افغانی) و ۱۳.۷ درصد انتقال، به صورت محلی و ۵ درصد از موارد ابتلا از طریق مسافرت بوده است. اوج آلودگی در گروه سنی ۳۰-۲۰ سال، در جنس مذکر و شایعترین انگل از دسته پلاسمودیوم ویواکس (۹۶.۹ درصد) بوده است. ضمنا میزان بروز سالانه انگلی از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۲، ۱۵۰ درصد افزایش داشته است.
استنتاج: با توجه به میزان شیوع عارضه در استان مازندران و با عنایت به میزان بالای مهاجرت از کشورهای آلوده همجوار به کشور ایران و نیز وضعیت اقلیمی استان مازندران و با توجه به افزایش بروز بیماری از سال ۷۸ تا۸۲ که از ۰,۰۲ به ۰.۰۵ در هزار افزایش یافته است، برنامه مبارزه با مالاریا در استان باید کماکان ادامه یابد و علاوه بر بیماریابی و درمان بیماران، بهبود وضعیت بهداشت محیط و مبارزه به پشه آنوفل مدنظر قرار گیرد.

امیرمنصور علوی نایینی ، احمدرضا درستی مطلق ، پژمان عقدک ،
دوره ۱۶، شماره ۵۲ - ( خرداد ۱۳۸۵ )
چکیده

سابقه و هدف: اضافه وزن و چاقی عمدتا اثر منفی بر طول عمر داشته و با بسیاری از بیماری ها از جمله فشار خون، دیابت، بیماری عروق کرونر، استئو آرتریت و انواع معینی از سرطان ها ارتباط دارد. این مطالعه به منظور شیوع سو تغذیه ( چاقی و کم وزنی) و برخی عوامل مرتبط با آن ها در سالمندان طراحی شده است . در این مطالعه نمایه توده بدنی قد (۲متر)/ وزن (کیلوگرم)= BMI(Index Mass Body) مورد استفاده قرار گرفته است.
مواد و روش ها: این پژوهش به صورت مقطعی بوده و بر روی ۱۷۰۰ سالمند ۶۰ سال به بالا در شهر اصفهان در بهار و تابستان ۱۳۸۳ انجام گرفت. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای تعداد ۳۰ خوشه انتخاب شد که در هر کدام از خوشه ها تقریبا ۵۸ سالمند مورد بررسی قرار گرفت. از سالمندان خواسته شد که به پرسشنامه ها پاسخ دهند و اندازه گیری های تن سنجی نیز با ترازوی دیژیتال و متر نواری انجام گرفت. این بررسی با به کارگیری نرم افزار SPSS نسخه ۱۱,۵ و استفاده از آزمون های کای دو، آنالیز واریانس و ضریب همبستگی تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: متغیرهای زمینه ای شامل سن، جنس، سواد و شغل همگی به طور معنی داری با چاقی و لاغری سالمندان ارتباط معنی داری را نشان دادند. همبستگی منفی معنی داری بین سن و BMI سالمندان دیده شد، همچنین بین سیگار کشیدن و ساعات تماشای تلویزیون با چاقی و لاغری سالمندان ارتباط معنی دار وجود داشت. با استفاده از نمایه BMI ،۱۲ درصد از مردان و ۲۸,۹ درصد زنان دچار چاقی، ۵.۹ درصد مردان و ۴.۱ درصد از زنان لاغر و با استفاده از نمایهWHR ، ۴۵ درصد مردان و ۸۷.۱ درصد زنان و با استفاده از نمایهWHTR ،۳/۷۵ درصد مردان و ۸۳ درصد زنان دچار چاقی بودند.
استنتاج: براساس یافته های حاصل از این مطالعه، تغییر در روش زندگی از جمله کاهش فعالیت های نشسته و اجتناب از استعمال سیگار و ارتقای آگاهی های سالمندان درباره رژیم غذایی متعادل و ورزش های آیروبیک متناسب با سن به ویژه در زنان سالمند، راه کارهای مهمی در پیش گیری از سوء تغذیه (چاقی و کم وزنی) به شمار می روند. به طور کلی تلاش ها بایستی متوجه تاثیر کلیه عواملی شود که باعث کاهش چاقی در سالمندان می گردد.

منصور رنجبر ، کوروش وحیدشاهی ، میترا محمودی ،
دوره ۱۶، شماره ۵۶ - ( بهمن ۱۳۸۵ )
چکیده

سابقه و هدف: ارزشیابی از مهم ترین پایه های ارتقا کیفیت آموزش می باشد. ارزشیابی استادان به روش های گوناگون شامل ارزشیابی توسط دانشجویان، (معمول ترین روش)، همکاران و مدیران گروه ها، بررسی پرونده آموزش و … انجام می گردد. در این راستا شناخت دقیق دیدگاه استادان و دانشجویان به عنوان ارزشیابی شوندگان و ارزشیابی کنندگان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از این رو در این مطالعه دیدگاه استادان و دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران در مورد ارزشیابی توسط دانشجویان در سال ۱۳۸۴ مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: مطالعه از نوع توصیفی و مقطعی بوده و جامعه مورد مطالعه استادان و دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران بوده اند و روش نمونه گیری به شیوه سرشماری بود. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای مشتمل بر سوالاتی درمورد متغیرهای زمینه ای و آموزشی و دیدگاه استادان و دانشجویان در مورد نحوه انجام ارزشیابی (زمان، نحوه توزیع برگه ها، توضیحات کارشناسان) ویژگی های عملکردی دانشجویان در ارزشیابی (آگاهی، صداقت و اغراض شخصی) و ابزار ارزشیابی (پرسشنامه ها و رئوس) بود. روایی پرسشنامه با روش مشاوره با صاحبنـظران و پایایی با آزمون مجدد (r=۰,۸۵) تایید شد و پس از جمع آوری اطلاعات آنالیز در نرم افزار SPSS۱۱ و به کمک آمار توصیفی، آزمون های t و مربع کای و همبستگی اسپیرمن انجام شد.
یافته ها: در مجموع ۳۴۵ نفر (۹۵ نفر استاد و ۲۵۰ دانشجو) در مطالعه شرکت کردند. میانگین سن استادان : ۴۲,۷۷ ± ۷.۲۲ سال و دانشجویان ۲۴.۹۸ ± ۲ سال بود. ۸۲.۱ درصد استادان و ۳۹.۳ دانشجویان مرد بودند. نحوه انجام ارزشیابی (زمان، نحوه توزیع برگه ها و توضیحات کارشناسان) از نظر اغلب استادان و دانشجویان مناسب بود. در مورد آگاهی وصداقت دانشجویان در تکمیل پرسشنامه، درصد قابل توجهی از استادان (۴۰-۲۰ درصد) نسبت به آن نگرش منفی داشتند و بیش از نیمی از استادان به کل فرایند ارزشیابی نگرش منفی داشتند. در مورد رئوس پرسشنامه های نظری، عملی و بالینی در حالی که دانشجویان بر جنبه های معلم بودن، ارتباط استاد با دانشجو و انتقال مفاهیم تاکید داشتند، این موارد از نظر استادان اهمیت کم تری داشت.
استنتاج: از نظر اغلب استادان و دانشجویان نحوه انجام ارزشیابی مناسب است، اما نگرش منفی قابل توجهی در استادان نسبت به آگاهی و صداقت دانشجویان در تکمیل پرسشنامه وجود دارد. الویت های ارزشیابی از نظرات استادان و دانشجویان متفاوت است. به نظر می رسد طراحی و انجام اقداماتی جهت بهبود نگرش استادان درمورد ارزشیابی آنان توسط دانشجویان و نزدیک تر نمودن دیدگاه های این دو گروه ضروری می باشد.

سوسن افقه ، منصوره اردشیرزاده ، فیروزه جعفری ، مریم محمودی ، غلام علی صادقی نژاد ،
دوره ۱۷، شماره ۶۲ - ( بهمن ۱۳۸۶ )
چکیده

سابقه و هدف:مطالعات و بررسی های محدود انجام شده نشان داده است که مراقبین بیماران مبتلا به بیماری های مزمن اعم از جسمانی و روانی عذاب قابل ملاحظه ای را تحمل می کنند، از آنجا که در این زمینه در ایران مطالعات اندکی انجام شده، بر آن شدیم تا با این مطالعه میزان عذاب وارد بر این دو دسته مراقب را ارزیابی کنیم.
مواد و روش ها: در یک مطالعه تجربی مقایسه ای و مقطعی، با طرح کارآزمایی کوهورت دو گروهی، ۶۰ مراقب بیماران اسکیزوفرنیک و نارسایی انتهایی کلیه (از هرگروه ۳۰ نفر)، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای نمونه ها پرسشنامه جمعیت شناختی و FBIS پر شد، نتایج بر اساس آزمون t مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: مراقبین بیماران اسکیزوفرنیک از مراقبین بیماران نارسایی انتهایی کلیه میزان عذاب بیشتری را تحمل می کنند که این تفاوت در سطح خطای ۰۵/۰ درصد معنی دار است. همچنین نتایج در زیر گروه ها نشان می دهد که مراقبین هر دو گروه، فشار اقتصادی تقریبا یکسانی را تحمل می کنند. در زیر گروه های اختلال در فعالیت های روزمره، اختلال در استراحت، اختلال در روابط خانواده (عذاب عینی) مراقبین بیماران اسکیزوفرنیک در مقایسه با مراقبین بیماران مبتلا به نارسایی انتهایی کلیه میزان عذاب بیشتر بود که تفاوت معنی دار بود. همچنین در زیر گروه های تاثیر بر سلامت جسمی و روانی و میزان رنج (عذاب ذهنی) میزان عذاب در مراقبین بیماران اسکیزوفرنیک در مقایسه با مراقبین بیماران نارسایی انتهایی کلیه بیشتر بود، ولی تفاوت معنی دار نبود.
استنتاج: این پـژوهش نشـان داد که مراقبیــن بیمــاران اسکیــزوفرنیــک به طــور معنــی داری از مراقبــین بیمــاران مبتــلا به نارســایی انتهــایی کلیـه، عـذاب بیشتـری را تحمـل می کننـد که این عـذاب هـم عینـی (objective burden) و هم ذهنی(subjective burden) است.

مریم نظم بجنوردی ، منصوره موحدین ، سعید امان پور ، هاتف قاسمی حمیدآبادی ،
دوره ۱۸، شماره ۶۳ - ( فروردين و اردیبهشت ۱۳۸۷ )
چکیده

سابقه و هدف: حفاظت اسپرم در مقابل واکنش های اکسیداتیو طی انجماد توسط آنتی اکسیدان ها انجام می شود. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر آنتی اکسیدان های ویتامین E و C بر پارامترهای اسپرم انسانی پس از انجماد سریع می باشد.
مواد و روش ها: از تعداد ۸۰ مرد مراجعه کننده به مرکز ناباروری ولی عصر استفاده شد این افراد ابتدا به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول افرادی که الیگواسپرمیا (Oligospermia) و گروه دوم مردانی که از نظر معیارهای WHO طبیعی بودند. در نهایت هرگروه به ۲ زیرگروه ۲۰ نفره دیگرکه شامل ۱- گروهی که آنتی اکسیدان آلفاتوکوفرول (ویتامین E) با غلظت های ۱،۲ و ۵ میلی مولار دریافت کردند ۲- گروهی که فقط آنتی اکسیدان اسید اسکوربیک (ویتامین C) با غلظت های ۱،۲ و۴ میلی مولار دریافت کردند. ویتامین E با غلظت های فوق در اتانول ۲ درصد حل شده و سپس به محیط کشت (Medium) اضافه شد و ویتامین C نیز با غلظت های ذکر شده به محیط کشت اضافه شد. مایع سمن (Semen) از نظر پارامترهای اسپرم (غلظت، مورفولوژی، تحرک و میزان زنده ماندن) ارزیابی شد. نمونه ها توسط نیتروژن مایع منجمد و سپس ذوب شدنـد بعد از سانتـریفوژ به نمونه هـا ویتامیـن E و ویتامین C اضافه شد و به مدت ۴۵ دقیقه درانکوباتور ۳۷ درجه سانتیگراد قرار گرفته و سپس مجددا از نظر پارامترهای اسپرم آنالیز شدند. داده ها با استفاده از آزمون ANNOVA آنالیز شدند.
یافته ها: در افراد طبیعی افزودن ویتامین E با غلظت های ۱ و ۲ میلی مولار باعث افزایش درصد تحرک، حرکت پیش رونده و میزان درصد زنده ماندن اسپرم شد که در مورد درصد حرکت پیش رونده و میزان درصد زنده ماندن، این افزایش معنی دار بود. در افراد الیگواسپرمیا همین افزایش مشاهده شده اما در مجموع تفاوت معنی دار نبود. اسید اسکوربیک بر هیچ یک از پارامترهای اسپرم تاثیر معنی داری نداشت.
استنتاج: با توجه به افزایش معنی دار میزان زنده ماندن و تحرک خطی اسپرم پس از افزودن ویتامین E و اهمیت این مساله در افزایش لقاح؛ لذا می توان اثرات منفی انجماد را با افزودن ویتامین E کاهش داد.

طاهره گلینی مقدم ، نرگس مسلمی زاده ، رضاعلی محمدپور تهمتن ، منصوره حمزه رباطی ،
دوره ۱۸، شماره ۶۵ - ( مرداد و شهریور ۱۳۸۷ )
چکیده

سابقه و هدف: پره اکلامپسی یک اختلال حاملگی است که با افزایش عوارض و مرگ و میر مادری و پره ناتال همراه می باشد. میزان بروز آن ۵ درصد و تحت تاثیر پاریتی، زمینه ژنتیکی و عوامل محیطی می باشد. در حال حاضر تنها راه درمان ختم حاملگی است. استفاده از آنتی اکسیدان ها در پیشگیری از پره اکلامپسی مفید گزارش شده است. این مطالعه برای ارزیابی سطح سرمی سرولوپلاسمین مادری در پره اکلامپسی جهت تعیین تغییرات سطح سرمی سرولوپلاسمین در زنان پره اکلامپتیک نسبت به زنان غیر پره اکلامپتیک انجام می شود.
مواد و روش ها: این تحقیق به روش مورد- شاهد انجام شده است. تعداد نمونه ها ۱۰۰ نفر بوده است که از میان زنان باردار بستری در بخش زنان و زایشگاه بیمارستان امام خمینی (ره) ساری انتخاب شدند. پس از بررسی وجود معیارهای خروج و اخذ رضایت کتبی از بیماران اطلاعات در پرسشنامه تکمیل شد. نمونه خون وریدی جهت سنجش میزان سرولوپلاسمین به آزمایشگاه ارسال شد. آنالیز داده ها با استفاده از آزمون t مستقل انجام گرفت.
یافته ها: متوسط سن حاملگی در گروه مورد و شاهد به ترتیب ۳۶,۱۰±۲.۹۰ و ۳۷.۸۶±۲.۸۲ هفته و متوسط فشار سیستولی به ترتیب ۱۵۳.۴۰±۱۲.۲۲ و ۱۱۲.۵۵±۸.۹۰ میلی متر جیوه و همچنین میزان متوسط سرولوپلاسمین سرم در گروه م ورد نسبت به شاهد به طور چشمگیری بیشتر بود. ۶۳.۳ درصد از زنان گروه مورد در فاز پره اکلامپسی زودرس و ۳۶.۷ درصد در فاز دیررس بسر می بردند، ضمن این که ۲۲ درصد از زنان این گروه سابقه پره اکلامپسی در حاملگی قبلی و ۱۶ درصد سابقه هایپرتانسیون قبل از بارداری داشتند. در گروه مورد ۹۲ درصد زنان دارای میزان سرولوپلاسمین بالاتر از نرمال بودند، در حالی که این رقم در گروه شاهد ۴۲ درصد محاسبه شده است.
استنتاج: متغیرهای توده جرمی بدن، فشار سیستولی، فشار دیاستولی و سرولوپلاسمین دارای تفاوت معنی داری بین دو گروه بودند. افزایش سرولوپلاسمین سرم از حد نرمال می تواند علامتی زودرس از بروز پره اکلامپسی باشد، ضمن این که با شدت پره اکلامپسی نیز رابطه مستقیم دارد.

محمود عابدینی ، رضا حبیبی ساروی ، اشرف زروانی ، منصور فرهمند ،
دوره ۱۸، شماره ۶۶ - ( مهر و آبان ۱۳۸۷ )
چکیده

سابقه و هدف: با وجود شباهت های فراوان در اپیدمیولوژی (همه گیری شناسی) بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) در دنیا، شیوع آن متغیر است. در مطالعات کرتزکی ایران جزو کشورهای با شیوع پایین بیماری ام اس طبقه بندی گردید. مطالعه حاضر با هدف دستیابی به شیوع مقطعی بیماری ام اس در استان مازندران و ارزیابی سایر جنبه های اپیدمیولوژیک آن انجام گرفته است.
مواد و روش ها: مطالعه در سال ۱۳۸۶ به صورت مقطعی بر روی تمام بیماران ام اس ثابت شده (۵۸۲ نفر، ۱۶۱ مرد و ۴۲۱ زن) مقیم مازندران که عضو انجمن ام اس مازندران نیز بوده اند، صورت پذیرفت. ضمن مصاحبه، اطلاعات دموگرافیک و مشخصات بیماری شرکت کنندگان در پرسش نامه ثبت گردید. آمار نفوس استان مازندران (۲,۸۹۳.۰۸۷ نفر) ازنتایج سرشماری سال ۱۳۸۵ اخذ گردید.
یافته ها: میانگین سن بیماران ۹,۴±۳۴.۳ و شیوع مقطعی بیماری ۲۰.۱ در صد هزار [فاصله اطمینان %۹۵ (CI):۱۸.۷-۲۲.۱] بوده است. نسبت زنان به مردان ۲.۶ بوده و بیماری در دهه سوم عمر شایع تر بود. اختلالات بینایی با۴۰.۱ درصد (%۹۵ CI ۳۸.۵-۴۲.۹:) و اختلالات حسی با ۴۳.۲ درصد (%۹۵ CI ۳۲.۸-۳۶.۱:) به ترتیب شایع ترین علایم اولیه بوده اند.
استنتاج: مازندران جزو مناطق با شیوع متوسط بالای ام اس می باشد که این نتیجه مغایرت قطعی با اطلاعات پیشین دارد. سایر اطلاعات همه گیری شناسی تقریبا از الگوی جهانی تبعیت نموده و بررسی های دقیق تری را می طلبد.

پروین فرزانگی ، محمدعلی آذربایجانی ، منصور فرهمند ، معصومه حسینی ، ویدا شفیع پور ، زینب ابراهیم پور ، معصومه سنایی رودسری ،
دوره ۱۸، شماره ۶۷ - ( آذر و دی ۱۳۸۷ )
چکیده

سابقه و هدف: تحقیقات نشان داده است،تمرینات شدید و طولانی مدت سبب تضعیف سیستم ایمنی می شود. هدف تحقیق حاضر، تعیین پاسخ IgA و کورتیزول بزاقی بر نتیجه افزایش جلسات تمرین های ژیمناستیک در روز بود.
مواد و روش ها: در این تحقیق، ۲۰ ژیمناست حرفه ای پسر شهرستان قائم شهر در سال ۱۳۸۶، با میانگین سنی ۰,۸±۱۰ سال، قد۹ ±۱۴۵ سانتی متر و وزن ۸±۳۷ کیلوگرم و درصد چربی۶ ±۱۴.۲، تمرینات منتخب و کنترل شده ژیمناستیک را در ۲ مرحله اجرا کردند. مرحله اول شامل یک جلسه تمرین در روز در ساعت ۸ - ۶ عصر و مرحله دوم شامل ۲ جلسه تمرین روزانه بود که نوبت اول ساعت ۸.۵-۱۰.۵ صبح و نوبت دوم ساعت ۸ - ۶ عصر انجام شد. نمونه گیری های بزاقی در ۳ مرحله، قبل، بلافاصله و ۲ ساعت پس از فعالیت انجام شد. IgA و کورتیزول به روش الایزا اندازه گیری شدند. از آزمون آماری ANOVA جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته ها: غلظت IgA پس از دو جلسه تمرین روزانه تغییر معناداری نداشت. اما غلظت کورتیزول افزایش یافت (P<۰,۰۵) همچنین، همبستگی معناداری بین IgA و کورتیزول مشاهده نشد.
استنتاج: نتایج این تحقیق نشان می دهند که تغییر غلظت IgA متاثر از افزایش حجم تمرین نیست، ولیکن غلظت کورتیزول به حجم تمرین وابسته است.

شهربانو کیهانیان ، زهرا فتوکیان ، فاطمه غفاری ، مریم وحدانی ، فاطمه‌ شیرین‌ کام ، محمدمنصور ساروی ،
دوره ۱۹، شماره ۷۰ - ( خرداد و تیر ۱۳۸۸ )
چکیده

سابقه و هدف: درمان های شیمی درمانی ادجوانت موجود، علیرغم افزایش میزان بقا زنان غیریائسه مبتلا به سرطان پستان، ممکن است با عوارض کوتاه مدت و دیررس داروها از جمله اختلال عملکرد تخمدان و یائسگی زودرس همراه باشند. هدف از این مطالعه تعیین آمنوره ثانویه ناشی از شیمی درمانی در مبتلایان به سرطان پستان بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک طرح توصیفی(case series) بوده که روی ۵۰ بیمار مبتلا به سرطان پستان غیریائسه، تحت شیمی درمانی، دارای قاعدگی نرمال و بستری در بخش انکولوژی بیمارستان امام سجاد (ع) رامسر طی فروردین ۱۳۸۶ تا فروردین ۱۳۸۷ صورت گرفت. نمونه گیری به روش در دسترس انجام شد و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه و یافته های آزمایشگاهی شامل سطح سرمی FSH و پروژسترون خون قبل و ۱۲ ماه بعد از اتمام شیمی درمانی استفاده شد. اطلاعات با استفاده از آزمون های آماری t‏ زوج،t مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که ۶۲ درصد از بیماران مورد مطالعه، ۱۲ ماه پس از اتمام شیمی درمانی دچار آمنوره شدند. نتایج همچنین نشان داد که بین متغیرهای درمان هورمونی، مرحله بیماری، درگیری غدد لنفاوی و وضعیت گیرنده های استروژن (ER) و پروژسترون(PR) با بروز آمنوره ارتباط معنی داری وجود نداشت، اما بین متغیرهای سن (P<۰,۰۰۲)، فواصل دریافت داروهای شیمی درمانی (P<۰.۰۰۰)، تعداد دفعات شیمی درمانی (P<۰.۰۲)، رژیم شیمی درمانی (P<۰.۰۰۰۱) و دوز داروهای شیمی درمانی (P<۰.۰۴) با بروز آمنوره ارتباط معنی داری وجود داشت.
استنتاج: شیمی درمانی در مبتلایان به سرطان پستان قبل از سنین یائسگی، علاوه بر اثر سیتوتوکسیک دارو روی سلول های سرطانی می تواند با مهار فعالیت تخمدان موجب آمنوره شوند.

محمد شکرزاده ، مهناز محمودی راد ، منصوره میرزایی ، نریمان مصفا، مائده آهنگری ،
دوره ۱۹، شماره ۷۰ - ( خرداد و تیر ۱۳۸۸ )
چکیده

سابقه و هدف: امروزه برای کمک به ترمیم آسیب های پوستی نظیر سوختگی ها، زخم های مزمن دیابتیک یا زخم های مزمن ناشی از جراحی، از کشت کراتینوسایت ها و پیوند آن ها به محل ضایعه استفاده می شود. در این روش باید پیوستگی لازم برای کشت سلول های اپیدرمال در شرایط آزمایشگاه ایجاد شود. به این منظور در این تحقیق از روش ساده کاشت اپیدرم به همراه محیط کشت بدون سرم که در آن نیازی به فیبروبلاست های ۳T۳ وجود ندارد، استفاده شد.
مواد و روش ها: قطعه کوچکی از پوست موش صحرایی را در تریپسین قرار داده و درم را از اپیدرم جدا نمودیم. سپس اپیدرم را به قطعات یک میلی متری تقسیم کرده و در یک فلاسک کاشتیم. پس از گذشت نیم ساعت، روی قطعات اپیدرم، محیط کشت بدون سرم افزوده و هر دو روز یک بار محیط کشت را تعویض کردیم. پس از ۲۱ روز تقریبا ۷۰ درصد سطح فلاسک توسط کراتینوسایت ها پوشانیده شد. این کراتینوسایت ها پس از دو بار پاساژ در تانک ازت ذخیره شدند.
یافته ها: کشت خالص کراتینوسایت به آسانی به روش کاشت اپیدرم و بدون استفاده از سرم های با منشا حیوانی و نیز لایه تغذیه کننده به دست آمد.
استنتاج: کاشت اپیدرم در محیط کشت بدون سرم یک روش ساده برای جداسازی کراتینوسایت های اتولوگ از قطعه کوچکی پوست می باشد که در آینده می توان از این روش برای کشت کراتینوسایت های انسانی جهت ترمیم زخم ها استفاده کرد.

منصور غفوری فرد ، محسن رفیعیان ، ناهید شاه قلیان ، مژگان مرتضوی نجف آبادی ،
دوره ۱۹، شماره ۷۲ - ( مهر و آبان ۱۳۸۸ )
چکیده

سابقه و هدف: یکی از روشهایی که برای پیشگیری از افت فشارخون حین دیالیز مطرح شده، استفاده از تغییر غلظت سدیم محلول دیالیز و تغییر سرعت برداشت مایعات می باشد که پروفایل های سدیم و اولترافیلتراسیون گفته می شود. اما یکی ازعوارض این روش، افزایش زیاد در وزن بین جلسات دیالیز می باشد. هدف این مطالعه مقایسه تاثیر دو نوع پروفایل های خطی و پلکانی سدیم و اولترافیلتراسیون بر افت فشارخون و اضافه وزن بین جلسات دیالیز بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی بوده که بصورت متقاطع انجام شد. تعداد ۲۶ بیمار تحت همودیالیز مراجعه کننده به دو مرکز همودیالیز بیمارستان های حضرت علی اصغر (ع) و الزهرا (س) اصفهان هر یک به مدت سه جلسه با روش معمول (غلظت ثابت سدیم بر روی ۱۳۸ میلی مول در لیتر)، ۳ جلسه با روش پروفایل ۱ سدیم و پروفایل ۱ اولترافیلتراسیون (پروفایل خطی) و سه جلسه دیگر نیز با روش پروفایل ۳ سدیم و پروفایل ۳ اولترافیلتراسیون (پروفایل پلکانی) تحت دیالیز قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی شامل c۲ و تی مستقل استفاده شد.
یافته ها: در این مطالعه ۲۶ بیمار تحت همودیالیز (۱۶ مرد، ۱۲ زن) با میانگین سنی ۱۹±۴۶,۸ سال شرکت داشتند. در هر گروه تعداد ۷۸ جلسه دیالیز و در مجموع ۲۳۴ جلسه دیالیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که میزان بروز هیپوتانسیون و تعداد تدابیر درمانی در گروه پروفایل خطی سدیم و پروفایل خطی اولترافیلتراسیون و گروه پروفایل پلکانی سدیم و پروفایل پلکانی اولترافیلتراسیون در مقایسه با گروه معمول (کنترل) بطور معنی داری کاهش یافت (p<۰.۰۵) ولی میزان آنها درگروه پروفایلهای خطی و پلکانی تفاوت معنی داری نداشت. همچنین اضافه وزن بین جلسات دیالیز در میان سه گروه، تغییر چندانی نداشت.
استنتاج: بکارگیری پروفایلهای سدیم و اولترافیلتراسیون با تنظیم غلظت سدیم و میزان برداشت اولترافیلتراسیون از افت فشارخون در طول دیالیز جلوگیری کرده و مداخلات درمانی و پرستاری را کاهش می دهد، بدون اینکه وزن بین جلسات دیالیز را افزایش دهد. بنابراین استفاده از پروفایلهای سدیم و اولترافیلتراسیون (نوع خطی و پلکانی) نسبت به روش معمول پیشنهاد می گردد.

مریم عباس نژاد ، مهوش جعفری ، علیرضا عسگری ، رضا حاجی حسینی ، منصوره حاجی غلامعلی ، مریم صالحی ، محمد سلیمیان ،
دوره ۱۹، شماره ۷۳ - ( آذر و دی ۱۳۸۸ )
چکیده

سابقه و هدف: پاراکسون از گروه ارگانوفسفره بوده که متابولیت فعال پاراتیون در بدن می باشد. اثرات سمی برخی از ارگانوفسفره ها تنها محدود به مهار کولین استراز نمیباشد، بلکه آنها قادر به تولید رادیکال های آزاد و اختلال در سیستم های آنتی اکسیدان بدن هستند. هدف از این مطالعه ارزیابی شاخص های استرس اکسیداتیو در بافت کلیه موش صحرایی به دنبال تجویز حاد پاراکسون بود.
مواد و روش ها: موشهای آزمایشگاهی نر نژاد ویستار بطور تصادفی به ۴ گروه تقسیم شدند: گروه کنترل که روغن ذرت را بعنوان حلال پاراکسون و سه گروه آزمایش که دوزهای مختلف پاراکسون (۰,۳، ۰.۷ و ۱ میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن) را بصورت داخل صفاقی دریافت کردند. ۲۴ ساعت پس از تزریق، حیوانات با اتر بیهوش و بافت کلیه آنها خارج گردید. بعد از هموژنه کردن بافت کلیه، فعالیت آنزیمهای سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، گلوتاتیون اس - ترانسفراز و لاکتات دهیدروژناز و همچنین غلظت گلوتاتیون و مالوندیآلدئید توسط روش های بیوشیمیایی تعیین شد.
یافته ها: به دنبال تجویز پاراکسون، میزان فعالیت آنزیم های کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در غلظت های بالاتر از۰,۳mg/kg پاراکسون بطور معنی داری افزایش یافت، در حالیکه غلظت گلوتاتیون در این دوزها بطور قابل توجهی کاهش یافت. فعالیت گلوتاتیون اس - ترانسفراز و لاکتات دهیدروژناز و میزان مالون دی آلدئید در مقایسه با گروه کنترل تغییر معنی داری نداشت.
استنتاج: نتایج پیشنهاد می کند که تجویز حاد پاراکسون باعث القا تولید رادیکال های آزاد و استرس اکسیداتیو می شود. افزایش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانت نشان دهنده فعال شدن سیستم دفاعی سلول جهت خنثی سازی رادیکال های آزاد و تخلیه سطح گلوتاتیون ناشی از نارسایی سیستم دفاعی آنتی اکسیدانت سلول در مقابله با رادیکال های آزاد می باشد.

داوود فرزین، علی شریف پور، سیده نازنین منصوری، مسعود علیالی، سیاوش عابدی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۱) ۱۳۸۹ )
چکیده

سابقه و هدف: هدف از درمان آسم، رسیدن به کنترل بالینی و نزدیک شدن به عملکرد طبیعی ریه است. در بعضی از بیماران مبتلا به آسم پایدار متوسط رسیدن به این هدف با دوز کم کورتیکواستروئید استنشاقی(ÏÇS) همراه با بتا-۲ آگونیست طولانی اثر (LÂBÂ) امکان‌پذیر نیست. هدف مطالعه حاضر، بررسی اضافه کردن یک داروی کنترل کننده دیگر (در شکل کپسول زنجبیل) به دو گروه دارویی فوق‌الذکر در رسیدن به هدف درمان آسم سودمند می‌باشد.
مواد و روش‌ها: سی و دو بیمار مبتلا به آسم (۱۷ نفر مرد و ۱۵ نفر زن) یک کارآزمایی ۱۰ هفته‌ای را کامل کردند که شامل یک دوره ورود به مطالعه ۱ هفته‌ای یک سوکور، که در طی آن دارونما (کپسول ۲۵۰ میلی‌گرمی لاکتوز سه بار در روز) به درمان رایج استاندارد (بکلومتازون دی پروپیونات، ۲۰۰ میکروگرم دو بار در روز به اضافه سالمترول استنشاقی، ۵۰ میکروگرم دو بار در روز) اضافه گردید. یک دوره درمان فعال ۴ هفته‌ای دو سوکور که در آن بیماران، زنجبیل (کپسول ۲۵۰ میلی گرم پودر زنجبیل ۳ بار در روز) یا دارونما دریافت می‌کردند، یک دوره پاک سازی ۱ هفته‌ای یک سوکور که بیماران، دارونما دریافت ‌کردند و یک دوره درمان متقاطع نهایی ۴ هفته‌ای دو سوکور درمان متقاطع فعال. متغیر اصلی، حجم بازدم فعال در ثانیه اول (FËV۱) و متغیرهای فرعی، حداکثر جریان بازدمی (PËF) و نمرات آزمون کنترل آسم (ÂÇT) بود. این متغیرها در پایان هر فاز یعنی پایان هفته‌های ۱، ۵، ۶ و ۱۰ اندازه‌گیری شد. برای مقایسه آماری متغیرها، از آنالیز واریانس دو طرفه با فاکتورهای فیکس شده بیمار، دوره و درمان استفاده می‌گردید.
یافته‌ها: تمام بیماران گروه زنجبیل بهبود معنی‌داری در FËV۱، PËF و نمرات ÂÇT در پایان هفته دهم داشتند (۰۰۱/۰p<). میانگین (ÇÏ ۹۵ درصد) به‌دست آمده برای زنجبیل در برابر دارونما به ترتیب برای FËV۱ ۹۹/۱ در برابر ۴۹/۱ لیتر (۳۲/۰ تا ۶۸/۰)، برای PËF ۸/۲۵۵ در برابر ۴/۲۰۵ لیتر/ دقیقه (۱/۲۷ تا ۸/۷۳) و برای ÂÇT ۶/۲۰ در برابر ۳۴/۱۷ (۷۷/۲ تا ۷۳/۳) بود. از نظر عوارض جانبی، فراوانی مشابهی در طول درمان با دارونما (۱۳ درصد) و زنجبیل (۱۶ درصد) گزارش گردید (۰۵/۰p>).
استنتاج: کپسول پودر ریشه زنجبیل به‌عنوان مکمل درمانی کورتیکواستروئید استنشاقی و بتا-۲ آگونیست طولانی اثر در بهبود FËV۱ ، PËF و نمرات ÂÇT بیماران مبتلا به آسم پایدار متوسط کنترل نشده با درمان استاندارد موثر است.

محمد علی ززولی، داوود بلارک، یوسف مهدوی، منصور برافراشته پور،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۲) ۱۳۹۰ )
چکیده

سابقه و اهداف : بررسی میزان و ترکیب اجزاء پسماندهای شهری به عنوان اطلاعات اساسی برای طراحی، بهره برداری و بهینه سازی سیستم های مدیریت پسماند مورد نیاز است. هدف نهایی این تحقیق آنالیز کمی و کیفی مواد زائد شهر تبریز می‌باشد‌. مواد و روشها : تحقیق حاضر از نوع توصیفی- مقطعی بوده و نمونه برداری از کل مناطق شهر تبریز (۱۰منطقه ) و براساس روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی در مدت یک سال انجام شد. کل نمونه های برداشتی در طول فصل، ۱۲ نمونه از هر منطقه می‌باشد. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و EXCEL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : از ۱۲۰۰ تن پسماند تولیدی ۵۲ درصدآن را مواد آلی، ۱۳,۱ درصد کاغذ و مقوا و ۱۹ درصد را مواد قابل بازیافت پلاستیک، فلزات و شیشه و... تشکیل می‌دهد. در شهر تبریز بیشترین مقدار تولید زباله در ماه مرداد و کمترین مربوط به دی و سرانه زباله به ازای هر نفر حدود ۸۹۰ گرم می باشد. استنتاج : حدود ۸۵ درصد پسماند شهر تبریز را مواد قابل بازیافت و مواد آلی تشکیل می دهد که استفاده از آن ها از آلودگی محیط زیست جلوگیری می کند. همچنین از دیدگاه مردم افزایش آگاهی مردم و اهمیت دادن شهرداری به کاهش و بازیافت باید در راس برنامه های اجرا شده برای مدیریت پسماند باشد.
محمدعلی ززولی، منصور برافراشته پور، فرهاد صداقت، یوسف مهدوی،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۲) ۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف: خوردگی به شکل واکنش فیزیکی، شیمیایی متقابل بین فلز و محیط اطرافش می باشد و نتیجه اش تغییر در کیفیت آب می‌باشد. خورندگی باعث حل شدن لوله شده، که باعث ورود آلاینده‌ها به آب می‌شود. هدف از این تحقیق تعیین پتانسیل خورندگی و رسوب گذاری آب شرب شهر یاسوج در سال ۱۳۹۰ بود. روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی، مقطعی بود. آزمایشات در شرکت آب و فاضلاب یاسوج و بر اساس روشهای استاندارد جهت انجام آزمایشات آب و فاضلاب انجام گرفت. نتایج آزمایشات با استفاده از نرم‌افزارهای اکسل و آنالیزکننده پایداری آب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. و نتایج با استانداردهای ملی و بین المللی مقایسه شد. یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد که مقدار کلسیم و جامدات محلول در محدوده استانداردهای ایران و WHO نمی‌باشند. میزان شاخص لانژلیه در تابستان بین ۹۱/۰- تا ۴۳/۰- و در زمستان ۶۶/۰- تا ۲۵/۰- بود. میانگین شاخص رایزنر در تابستان و زمستان به ترتیب ۲۳/۰±۶۱/۸ و ۰۷/۰±۴۸/۸ بود. متوسط شاخص‌های تهاجم، پوکوریوس و لارسون به ترتیب ۵۸/۱۱، ۱۳/۸ و ۲۹/۰ بود که نشان می‌دهد بیشتر آبها تمایل به رسوب‌گذاری ندارند و خوردگی ملایمی دارند. استنتاج: نتایج نشان داد که منابع تأمین آب شرب شهر یاسوج تا حدودی تمایل به خوردگی دارد. بنابراین پیشنهاد می‌شود کنترل کیفیت آب صورت گیرد. همچنین خطوط لوله آب باید با روشهای پیشگیری از خورندگی محافظت شوند.

صفحه ۱ از ۷    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Mazandaran University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb