جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای نجف آبادی

میترا جبل عاملی ، مریم نوریان نجف آبادی ،
دوره ۱۶، شماره ۵۵ - ( آذر ۱۳۸۵ )
چکیده

سابقه و هدف: کاتاراکت در میان سالمندان شیوع بالایی دارد. ۴۶ درصد از افراد بالای ۷۵ سال ازکاتاراکت رنج می برند. جراحی کاتاراکت، شایع ترین شیوه درمان در بیماران سالمند می باشد. از سوی دیگر، بیماران مسن اغلب دچار بیماری های دیگر هم هستند. پس انتخاب روش بی هوشی مناسب با کم ترین عوارض و خطرات توجهات ویژه ای را می طلبد. مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه سه روش بی هوشی، طرح ریزی و اجرا گردید.
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت مشاهده ای- مقطعی با نمونه گیری آسان در تابستان ۱۳۸۳ بر روی ۱۲۰ بیمار در ۳ گروه ۴۰ نفری شامل بی هوشی عمومی، بی حسی موضعی + آرامبخش، بی حسی منطقه ای + آرامبخش در مرکز پزشکی فیض اصفهان انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بود. برای مقایسه میانگین متغیرهای کمی از آزمون آنالیز واریانس یک سویه و برای مقایسه فراوانی نسبی متغیرهای کیفی از آزمون مجذور کای استفاده شد. مقادیر P<۰,۰۵ معنی دار تلقی گردید.
یافته ها: میانگین نمره رضایت مندی جراح، رضایت مندی بیمار، میانگین شدت تهوع بعد از عمل و میانگین نمره درد بیمار بین سه گروه، اختلاف معنی داری دارد (P<۰,۰۰۱). فراوانی نسبی بروز استفراغ بعد از عمل بین سه گروه، اختلاف معنی داری ندارد (P=۰.۳۳).
استنتاج: با توجه به نتایج این پژوهش، روش بی حسی موضعی همراه با تجویز آرام بخش های ملایم از راه ورید به عنوان روش مطمئن و موثر برای جراحی کاتاراکت، پیشنهاد می گردد.

منصور غفوری فرد ، محسن رفیعیان ، ناهید شاه قلیان ، مژگان مرتضوی نجف آبادی ،
دوره ۱۹، شماره ۷۲ - ( مهر و آبان ۱۳۸۸ )
چکیده

سابقه و هدف: یکی از روشهایی که برای پیشگیری از افت فشارخون حین دیالیز مطرح شده، استفاده از تغییر غلظت سدیم محلول دیالیز و تغییر سرعت برداشت مایعات می باشد که پروفایل های سدیم و اولترافیلتراسیون گفته می شود. اما یکی ازعوارض این روش، افزایش زیاد در وزن بین جلسات دیالیز می باشد. هدف این مطالعه مقایسه تاثیر دو نوع پروفایل های خطی و پلکانی سدیم و اولترافیلتراسیون بر افت فشارخون و اضافه وزن بین جلسات دیالیز بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی بوده که بصورت متقاطع انجام شد. تعداد ۲۶ بیمار تحت همودیالیز مراجعه کننده به دو مرکز همودیالیز بیمارستان های حضرت علی اصغر (ع) و الزهرا (س) اصفهان هر یک به مدت سه جلسه با روش معمول (غلظت ثابت سدیم بر روی ۱۳۸ میلی مول در لیتر)، ۳ جلسه با روش پروفایل ۱ سدیم و پروفایل ۱ اولترافیلتراسیون (پروفایل خطی) و سه جلسه دیگر نیز با روش پروفایل ۳ سدیم و پروفایل ۳ اولترافیلتراسیون (پروفایل پلکانی) تحت دیالیز قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی شامل c۲ و تی مستقل استفاده شد.
یافته ها: در این مطالعه ۲۶ بیمار تحت همودیالیز (۱۶ مرد، ۱۲ زن) با میانگین سنی ۱۹±۴۶,۸ سال شرکت داشتند. در هر گروه تعداد ۷۸ جلسه دیالیز و در مجموع ۲۳۴ جلسه دیالیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که میزان بروز هیپوتانسیون و تعداد تدابیر درمانی در گروه پروفایل خطی سدیم و پروفایل خطی اولترافیلتراسیون و گروه پروفایل پلکانی سدیم و پروفایل پلکانی اولترافیلتراسیون در مقایسه با گروه معمول (کنترل) بطور معنی داری کاهش یافت (p<۰.۰۵) ولی میزان آنها درگروه پروفایلهای خطی و پلکانی تفاوت معنی داری نداشت. همچنین اضافه وزن بین جلسات دیالیز در میان سه گروه، تغییر چندانی نداشت.
استنتاج: بکارگیری پروفایلهای سدیم و اولترافیلتراسیون با تنظیم غلظت سدیم و میزان برداشت اولترافیلتراسیون از افت فشارخون در طول دیالیز جلوگیری کرده و مداخلات درمانی و پرستاری را کاهش می دهد، بدون اینکه وزن بین جلسات دیالیز را افزایش دهد. بنابراین استفاده از پروفایلهای سدیم و اولترافیلتراسیون (نوع خطی و پلکانی) نسبت به روش معمول پیشنهاد می گردد.

زهره حجتی نجف آبادی ، مجید متولی باشی ، غلامرضا بیدخوری ،
دوره ۲۱، شماره ۸۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۰ )
چکیده

سابقه و هدف: استفاده از PCR برای شناسایی و جدا نمودن ژن ‌ها یک روش نسبتا سریع و دقیق می باشد. نکته قابل تامل در این تکنیک هدفمند طراحی نمودن پرایمرهای مورد استفاده می‌ باشد. پرایمرها طوری طراحی می ‌شوند که نه تنها ویژگی‌ های ژنوم در نظر گرفته شود، بلکه کلونینگ ژن نیز منظور و یا به عبارت دیگر تسهیل گردد. آنتی بیوتیک استرپتومایسین توسط استرپتومایسز گریزئوس با به کار بردن دسته ژنی Str با بیش از ۲۵ ژن تولید می ‌شود. این دسته ژنی دارای ژن StrR است که پروتئین تنظیم کننده اختصاصی این دسته ژنی را کد می ‌نماید. هدف از این تحقیق جدا نمودن ژن StrR۲ بدون پروموتر آن و سپس کلونینگ آن بود.
مواد و روش ها: جهت جدا نمودن ژن StrR بدون پروموتر ذاتی خود، StrR۲ فاقد پروموتر آغازگرهای مختلفی طراحی گردید. یک جفت از این آغازگرها (St Nes)، ژن StrR را در ژنوم شناسایی کرد و همچنین Nested-PCR برای شناسایی ژن StrR۲ تکثیر شده نیز به کار رفت. در سایر آغازگرها (Str nP۲ و Str nP۱) جایگاه ‌های BamHI و XbaI طراحی شد، این آغازگرها نه تنها ژن StrR۲ را تکثیر کردند، بلکه جایگاه ‌های برش آنزیمی در قطعات تکثیر شده را نیز ایجاد کردند.
یافته ها: ژن StrR۲ فاقد پروموتر با استفاده از PCR تکثیر گردید و ساختار آن مورد تایید قرار گرفت. کلونینگ این ژن به‌ طور موفقیت آمیز صورت گرفت. سپس ساختار پلاسمیدهای نوترکیب با استفاده از روش ‌های مختلف چون الکتروفورز،PCR وهضم آنزیمی مورد تایید قرار گرفت.
استنتاج: با استفاده از این وکتور می ‌توان ژن StrR۲ فاقد پروموتر را در وکتورهای ویژه استرپتومایسز که واجد پروموترهای القایی هستند ساب کلون نمود.

مائده انتظاری نجف آبادی، عباسعلی کریمپور ملکشاه، امیر اسماعیل نژادمقدم، هاتف قاسمی حمیدآبادی، محمود حیدری ،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ویژه نامه اسفند (شماره ۱) ۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه و هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر محیط کشت القاء شده سلول فیبروبلاست بر از سرگیری میوز و بلوغ آزمایشگاهی تخمک های نابالغ موش، میزان لقاح و تکوین جنین های حاصل از آن بود. ۷ واحد / ۴۶-۴۸ ساعت پس از تزریق ۵ (GV) مواد و روش ها: تخمک های نابالغ برهنه در مرحله وزیکول ژرمینال ۶ هفته ب ه دست آمدند . سلول های فیبروبلاست از - در سن ۸ NMRI از تخمدان های موش ماده نژاد PMSG بین المللی کشت داده شده FBS حاوی ده درصد DMEM جنین های موش باردار ۱۳ روزه به دست آمد. این سلول ها در محیط کشت و پس از ایجاد پوشش سلولی تک لایه، محیط رویی آن جمع آوری و به عنوان محیط کشت القاء شده مورد استفاده قرار ۵۰ و ۱۰۰ درصد ،۳۰ ، با غلظت های مختلف صفر، ۱۰ MEM-α گرفت. تخمک های نابالغ به طور تصادفی در محیط کشت با اسپرم لقاح یافته و T ۱۴ ساعت تخمک های بلوغ یافته در محیط ۶ - محیط القاء شده کشت داده شدند. پس از گذشت ۱۶ بررسی شد. ANOVA مراحل تکوین جنین تا مرحله بلاستوسیست بررسی گردید. نتایج حاصل با آزمون یافته ها: هیچ اختلاف معنی داری در میزان بلوغ تخمک های نابالغ در بین گروه های مختلف محیط کشت القاء شده و گروه کنترل مشاهده نشد. میزان لقاح و کلیواژ در غلظت های ۳۰ درصد و ۵۰ درصد محیط القاء شده افزایش معنی داری را .(p<۰/ نسبت به گروه کنترل نشان داد ( ۰۵ استنتاج: یافته های این مطالعه نشان داد که محیط القاء شده توسط سلول های فیبروبلاست باعث افزایش لق اح آزمایشگاهی و تکوین جنینی شده، در حالی که تأثیری بر بهبود بلوغ تخمک های نابالغ ندارد.
گلنوش محمدنژاد، میترا تدین نجف آبادی، حسین کمیلی ثانی، محمدحسین حقیقی زاده،
دوره ۲۹، شماره ۱۷۱ - ( فروردین ۱۳۹۸ )
چکیده


 سابقه و هدف: هیسترکتومی دومین علت شایع جراحی زنان در سنین باروری است. مطالعات نشان میدهد زنان هیسترکتومی شده از ناخوشیهای روانی و فیزیکی با هم رنج می برند. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر مشاوره با رویکرد شناختی- رفتاری بر عزت نفس زنان هیسترکتومی شده در سنین باروری انجام پذیرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی با کد IRCT۲۰۱۸۰۲۲۲۰۳۸۸۲۸N۱ که در سال ۱۳۹۷ انجام پذیرفت، ۴۰ نفر از زنان ۴۵-۱۵ ساله که در بیمارستان امام و رازی شهر اهواز هیسترکتومی شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. زنان دارای نمره کمتر از ۱۵ در پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ با استفاده از جدول اعداد تصادفی به دو گروه ۲۰ نفری آزمون و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمون تحت ۱۲ جلسه درمان شناختی- رفتاری قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه شامل پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ، افسردگی بک و مشخصات فردی بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از میانگین، انحراف معیار، آزمون های تی مستقل، کای دو، تحلیل واریانس با اندازههای مکرر انجام گرفت.
یافتهها: میانگین نمرات عزت نفس قبل از مداخله در دو گروه آزمون و کنترل تفاوت آماری معناداری نداشت (۵۲۷/۰=P). میانگین نمره عزت نفس قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون از ۸۳/۱±۲۲/۱۲ به ۵۲/۱±۷۲/۲۲ افزایش (۰۰۱/۰>P) و در گروه کنترل از ۱۹/۱±۸۹/۱۱ به ۳۸/۱±۴۷/۱۱ (۰۰۱/۰=P) کاهش یافت که در طی زمان معنیدار بود و همچنین تفاوت بین دو گروه در طی زمانهای بعد از مداخله معنادار بوده است (۰۰۱/۰>P).
استنتاج: درمان شناختی- رفتاری میتواند به عنوان یک رویکرد درمانی در بهبود عزت نفس زنان هیسترکتومی شده در سنین باروری موثر باشد.
شماره ثبت کارآزمایی بالینی : ۱N۲۰۱۸۰۲۲۲۰۳۸۸۲۸IRCT
عباس حیدری مقدم، یوسف اسدی فرد، زینب نجف آبادی، هدی سادات شریف، افروز مرادخانی،
دوره ۳۴، شماره ۲۳۳ - ( خرداد ۱۴۰۳ )
چکیده

سابقه و هدف: آسیب و اختلالات مفصل زانو به دو دسته کلی آسیب‌های ضربه‌ای و غیرضربه‌ای شامل بد شکلی‌های اسکلتی همچون زانو پرانتزی(ژنوواروم) و زانو ضربدری(ژنو والگوم) تقسیم می‌شوند. ژنو والگوم و ژنو واروم از جمله شایع‌ترین ناهنجاری‌های ناحیه مفصل زانو می‌باشد که می‌تواند به‌طور مستقیم بر کیفیت زندگی اجتماعی افراد نقش داشته باشد. با توجه به اهمیت تعیین میزان آن در جامعه جوانان، این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین وضعیت ژنو والگوم و ژنو واروم با شاخص‌های آنتروپومتریک بدن در دانش‌آموزان مدارس ابتدایی سطح شهرستان دزفول در سال ۱۴۰۱، تعیین گردید.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی-تحلیلی، درسال۱۴۰۱ درسطح مدارس ابتدایی شهرستان دزفول بر روی ۴۰۰ نفر از دانش‌آموزان مدارس دخترانه و پسرانه بین سنین ۷ تا ۱۱ سال انجام شده است. پس از اخذ رضایت و دریافت اطلاعات دموگرافیک شامل سن، جنس، قد، وزن، شاخص توده بدنی، سوابق خانوادگی و فاصله بین تروکانترهای بزرگ استخوان ران از طریق پرسشنامه، برای ارزیابی تغییر شکل وضعیت اندام تحتانی، شرکتکنندگان باید بهصورت ایستاده به نحوی که زانو در حالت اکستنشن کامل باشد و قوزکهای دو پا به گونهای به هم چسبیده باشد که استخوان کشکک هر دو سمت رو به سمت جلو باشند. در این حالت فاصله بین دو اپیکندیل داخلی استخوانهای فمور(برای ارزیابی ژنو واروم) و فاصله بین دو قوزک داخلی (برای ارزیابی ژنووالگوم) بهوسیله خطکش مخصوص اندازهگیری و ثبت گردید.
یافتهها: نتایج توزیع فراوانی نشان داد۲/۵ درصد از افراد مورد مطالعه دارای ژنو والگوم (پا ضربدری) و ۱۱/۵درصد از آن‌ها دارای ژنو ‌واروم(پا پرانتزی) بودند. این آمار در مجموع نشان دهنده وجود اختلالات اسلکتی به میزان ۱۴ درصد در جمعیت مورد مطالعه بود. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که تنها ۲/۲ درصد از افراد مورد مطالعه دارای سابقه خانوادگی عارضههای اسکلتی عضلانی همچون ژنو والگوم و ژنو واروم بوده و ۹۷/۵درصد از آنها سابقه خانوادگی نداشتند که نشاندهنده نبود ارتباط معنیدار بین بروز اختلالات و سابقه خانوادگی بود(۰/۱۸۷P=). بررسی‌ها نشان داد بین میانگین سن و مشاهده اختلال ژنو واروم و ژنو والگوم ارتباط معنی‌داری وجود دارد به نحوی که با افزایش سن، افراد بیش‌تری درگیر اختلال بودند(۰/۰۰۱P<). هم‌چنین بین افزایش قد و وزن و بروز این اختلالات ارتباط معنی‌داری مشاهده گردید(۰/۰۰۱P=). جالب توجه است که نتایج این مطالعه ارتباط معنی‌داری بین فاصله بین مفصل هیپ با ناهنجاری‌های ژنو والگوم و ژنو واروم نشان دادند(۰/۰۵P<).
استنتاج: اگرچه با توجه به جامعه آماری مورد مطالعه میزان اختلالات در جمعیت نمونه درصد خیلی بالایی نداشت، اما بررسیهای آماری در این مطالعه ارتباط معنیداری بین شاخصهای دموگرافیک و اختلالات مفصل زانو را تایید کرده است. وجود ارتباط بین قد، وزن، سن و سایر شاخص‌های مهم آناتومیک همانند فاصله بین مفصل هیپ با ژنو واروم و ژنو والگوم احتمالا نشان‌دهنده روند رو به افزایش مشاهده این اختلالات در جامعه با رشد و تغییرات فرم سیستم اسکلتی باشد که نیازمند انجام مطالعات با جامعه آماری وسیعتری است. نتایج این تحقیق می‌تواند به عنوان یک زنگ خطری برای سلامت جامعه، مورد استفاده سیاست‌گذاران سلامت جامعه قرار گیرد تا با تدوین برنامه‌ها و استراتژی‌های مناسب از میزان بروز این اختلال مخصوصا در سنین پایین جامعه جلوگیری به‌عمل آید.
 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Mazandaran University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb