۱۳۲ نتیجه برای ترس
علیرضا خلیلیان ، رمضان حسن زاده ، مهران ضرغامی ،
دوره ۱۰، شماره ۲۶ - ( ۱-۱۳۷۹ )
چکیده
سابقه و هدف: از نظر بهداشت روانی مدرسه عامل بسیار با اهمیت در تامین یا عدم تامین بهداشت روانی دانش آموزان به حساب می آید. تحقیقات متعدد نشان می دهند که دانش آموزان به دلایل متعدد به اختلالات رفتاری و روانی دچار می باشند. عواملی مانند روبرو شدن با ناظم یا مدیر مدرسه، تأکید بیش از حد مدرسه به نظم و ترتیب، کوچک بودن فضای مدرسه، شلوغ و پر سروصدا بودن مدرسه و کلاسها، عقب افتادن از درس، تحقیر دانش آموز در کلاس و از این قبیل در دانش آموزان مدرسه استرس یا فشار روانی را ایجاد می کند.
مواد و روش ها: روش پژوهش در این تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه آماری در این تحقیق ۹۵۰ دانش آموز دبیرستانی است که بر اساس فرمول برآورد نمونه انتخاب شده اند. شیوه نمونه گیری تصادفی است.
نتایج: نتایج نشان می دهد که بین عوامل استرس زای مدرسه و شکایات جسمانی در دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان می دهد که بین عوامل استرس زای مدرسه و شکایات جسمانی دانش آموزان دختر و پسر ارتباط معناداری مشاهده می شود. و بین دانش آموزان پسر و دختر از نظر میزان تجربه عوامل استرس زای مدرسه تفاوت معناداری وجود دارد.
استنتاج: همانطور که در قسمت یافته ها اشاره گردید بین عوامل استرس زای مدرسه (از قبیل روبرو شدن با ناظم و یا مدیر مدرسه، تنبیه شدن دانش آموزان در کلاس، شلوغ و پر سروصدا بودن کلاس و مدرسه، غیربهداشتی بودن سرویس بهداشتی، بی نظمی و بداخلاقی معلم در کلاس، ترس و اضطراب از امتحان و عواملی مانند این) و شکایات جسمانی (مانند سردرد، دلشوره، درد معده، ناراحتی قلبی، سرگیجه و مانند این) ارتباط معناداری وجود دارد. با توجه به نتایج تحقیق اگر بتوان عوامل استرس زای مدرسه را کاهش داد می توان گام موثر و مثبتی در برطرف کردن مشکلات جسمانی و روانی دانش آموزان در مدرسه برداشت و مدرسه از این نظر می تواند عامل موثر ایجاد بهداشت روانی باشد.
مریم عباس نژاد ، مهوش جعفری ، علیرضا عسگری ، رضا حاجی حسینی ، منصوره حاجی غلامعلی ، مریم صالحی ، محمد سلیمیان ،
دوره ۱۹، شماره ۷۳ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده
سابقه و هدف: پاراکسون از گروه ارگانوفسفره بوده که متابولیت فعال پاراتیون در بدن می باشد. اثرات سمی برخی از ارگانوفسفره ها تنها محدود به مهار کولین استراز نمیباشد، بلکه آنها قادر به تولید رادیکال های آزاد و اختلال در سیستم های آنتی اکسیدان بدن هستند. هدف از این مطالعه ارزیابی شاخص های استرس اکسیداتیو در بافت کلیه موش صحرایی به دنبال تجویز حاد پاراکسون بود.
مواد و روش ها: موشهای آزمایشگاهی نر نژاد ویستار بطور تصادفی به ۴ گروه تقسیم شدند: گروه کنترل که روغن ذرت را بعنوان حلال پاراکسون و سه گروه آزمایش که دوزهای مختلف پاراکسون (۰,۳، ۰.۷ و ۱ میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن) را بصورت داخل صفاقی دریافت کردند. ۲۴ ساعت پس از تزریق، حیوانات با اتر بیهوش و بافت کلیه آنها خارج گردید. بعد از هموژنه کردن بافت کلیه، فعالیت آنزیمهای سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، گلوتاتیون اس - ترانسفراز و لاکتات دهیدروژناز و همچنین غلظت گلوتاتیون و مالوندیآلدئید توسط روش های بیوشیمیایی تعیین شد.
یافته ها: به دنبال تجویز پاراکسون، میزان فعالیت آنزیم های کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در غلظت های بالاتر از۰,۳mg/kg پاراکسون بطور معنی داری افزایش یافت، در حالیکه غلظت گلوتاتیون در این دوزها بطور قابل توجهی کاهش یافت. فعالیت گلوتاتیون اس - ترانسفراز و لاکتات دهیدروژناز و میزان مالون دی آلدئید در مقایسه با گروه کنترل تغییر معنی داری نداشت.
استنتاج: نتایج پیشنهاد می کند که تجویز حاد پاراکسون باعث القا تولید رادیکال های آزاد و استرس اکسیداتیو می شود. افزایش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانت نشان دهنده فعال شدن سیستم دفاعی سلول جهت خنثی سازی رادیکال های آزاد و تخلیه سطح گلوتاتیون ناشی از نارسایی سیستم دفاعی آنتی اکسیدانت سلول در مقابله با رادیکال های آزاد می باشد.
محمد شکرزاده، سکینه سادات حسینی پیام، مهریار زرگری، علی عباسی، سعید عابدیان، عیسی لیالی، امیر شادبورستان، محمود امیدی، الهام احمدی باصیری،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۸۹ )
چکیده
سابقه و هدف: دیازینون یک حشرهکش ارگانوفسفره است که برای کنترل آفات در مزارع کشاورزی و باغات استفاده میشود. دیازینون به آسانی از جداره روده، سیستم تنفسی و پوست جذب شده و در کبد به دیازکسون که سمیتر است متابولیزه میشود. هدف از این مطالعه، بررسی اثر دیازینون بهصورت مزمن بر فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز اریتروسیت موش صحرایی و تأثیر مصرف ویتامینهای آنتیاکسیدانت میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه از موشهای صحرایی که به ۹ گروه تقسیم شدند استفاده شد. گروه شاهد (نرمال سالین)، کنترل (روغن سویا)، دیازینون (mg/kg ۳۰)، ویتامینهای E ، C و A (به ترتیب با دوزهای mg/kg۱۰۰، mg/kg۵۰۰ و IU/kg ۴۰۰) و سه گروه دیگر ترکیبی از دیازینون و هر یک از ویتامینها را با مقادیر ذکر شده به صورت داخل صفاقی به مدت ۱۴ روز دریافت کردند. ۷ روز بعد از آخرین تزریق حیوانات بیهوش شدند و یک میلیلیتر خون از قلب آنها گرفته شد. گلبولهای قرمز خون جدا و لیز شد. از همولیزات برای سنجش فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز استفاده شد. اطلاعات با استفاده از رایانه وارد نرمافزار SPSS گردید. سپس با آزمونهای آماری کراسکال والیس و منویتنی با سطح معنیداری ۰۵/۰ آزمون تفاوت بین گروهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز در گروه دیازینون نسبت به گروه کنترل (۰۰۸/۰p=) و گروههای دیازینون + ویتامینها نسبت به گروه کنترل (۰۰۵/۰p=) افزایش معنیداری داشته است.
استنتاج: دیازینون منجر به افزایش تولید رادیکالهای آزاد سوپر اکسید و در نتیجه استرس اکسیداتیو میشود. احتمالا ویتامینها به عنوان آنتیاکسیدانتهای غیرآنزیمی در کاهش سطح رادیکالهای آزاد و احیاء آنزیمهای آنتیاکسیدانت موثر واقع میشوند.
محمدحسین بهادری ، مهرداد کلانتری ، حسین مولوی ، مرضیه جهان بخش ،
دوره ۲۱، شماره ۸۴ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
سابقه و هدف: ترس از ارزیابی منفی شامل احساس دلهره و نگرانی در مورد ارزیابی های دیگران، نگرانی ناشی از این ارزیابی های منفی و انتظار و توقعی است که دیگران در مورد یک نفر فقط به طور منفی قضاوت خواهند کرد، می باشد. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله فراشناختی بر علائم ترس از ارزیابی منفی در بیماران مبتلا به اختلال هراس اجتماعی انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش به روش کارآزمایی - بالینی کنترل شده در مراجعین به کلینیک های مشاوره شهر شیراز که مبتلا به اختلال هراس اجتماعی بودند، انجام شد. ۱۹ نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند و در دو گروه شاهد و مداخله به روش تصادفی جایگزین شدند. پس از اجرای پیش آزمون که با استفاده از مقیاس سنجش علائم ترس از ارزیابی منفی (FNE) و پرسشنامه سنجش علایم هراس اجتماعی(SPSAQ) به عمل آمد، گروه مداخله تحت ۸ جلسه هفتگی درمان فراشناختی قرار گرفت، در حالی که گروه کنترل مداخله دریافت نکرد. پس آزمون و پیگیری (سه ماه) با همان ابزار انجام گرفت.
یافته ها: یافته های تحلیل بوسیله کواریانس چند متغیره نشان داد که درمان فراشناختی در مهار علائم ترس از ارزیابی منفی در بیماران مبتلا به اختلال هراس اجتماعی تاثیر معنی داری دارد (p<۰,۰۵).
استنتاج: این مداخله بر ارتقا مهارت های انطباقی کارآمد و انعطاف پذیر از طریق فرایندهای فراشناختی و تاثیر آن در کاهش ترس از ارزیابی منفی در بیماران مبتلا به اختلال هراس اجتماعی تاکید می نماید.
علی خوانین، اصغر دهقانی، محمد رنجبریان، منصور رضا زاده ، محمد سجاد امامی آل آقا، سارا عزیزیان،
دوره ۲۲، شماره ۹۰ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: فرمالدئید ترکیب زیانآور شیمیایی است که بهطور گسترده در صنعت مورد استفاده قرار میگیرد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت پارامترهای آنتیاکسیدانی و لیپید پراکسیدانی بافت کبد در اثر مواجهه با فرمالدئید گازی انجام گرفت.
مواد و روش ها: در مطالعه حاضر، تعداد ۲۱ سر موش صحرایی نرآلبینو ویستار در سه گروه مورد استفاده قرار گرفت. که به ترتیب: ۱) مواجهه با فرمالدئید ppm۶ (۱۴روز و روزانه ۸ ساعت)، ۲) مواجهه با فرمالدئید ppm۱۲ (۱۴روز و روزانه ۸ ساعت) و ۳) گروه کنترل هیچ مواجهی با فرمالدئید نداشت. در پایان دوره ۱۴ روزه آزمایش، پس از جراحی موش ها، نمونههای کبد هموژن شده به منظور بررسی تأثیر فرمالدئید بر مقدار گلوتاتیون (GSH) و مالن دیآلدئید (MDA) به کمک دستگاه اسپکتوفتومتر مورد استفاده قرار گرفتند. و دادهها توسط آزمون ناپارامتری و در سطح معنیداری کمتر از ۰۵/۰ مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر کاهش معنیدار آماری وزن نمونه ها را در گروه مواجهه یافته با فرمالدئید ppm۱۲ نسبت به گروه کنترل و همچنین فرمالدئید ppm ۶ نشان داد. کاهش نسبت وزن کبد به بدن در گروههای مداخله نسبت به کنترل از نظر آماری بهطور معنیداری بیشتر بود(۰۵/۰< p). بهعلاوه نتایج پارامترهای مورد اندازه گیری نشان دهنده کاهش معنیدار مقدار GSH بافت کبد و افزایش مقدار MDA بافت کبد گروههای مواجهه یافته با فرمالدئید نسبت به گروه کنترل بود (۰۵/۰< p). شایان ذکر است که افزایش مقدار MDA و کاهش مقدار GSH در گروههای تماس یافته با فرمالدئید وابسته به دوز بودن را نشان نداد.
استنتاج: یافتههای مطالعه حاضر نشان میدهد که مواجهه با فرمالدئید میتواند منجر به بروز سمیت در بافت کبد گردد. در ضمن به منظور بررسی سمیت فرمالدئید در جوامعی که بهصورت شغلی در معرض مواجهه با این عامل میباشند، انجام تحقیقات بیشتر پیشنهاد میگردد
احترام السادات ایلالی، علی مهدوی، یدالله جنتی، جمشید یزدانی، جواد ستاره، ،
دوره ۲۲، شماره ۹۱ - ( ۵-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: بیماران همودیالیزی، سطوح بالایی از تنش روانی را تجربه میکنند. این مطالعه به منظور تعیین تأثیر آرامسازی بنسون بر میزان استرس این بیماران انجام شد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر، یک مطالعه تجربی دو گروهی شاهددار است که ۴۰ بیمار همودیالیزی از بیمارستانهای امام خمینی (ره) و فاطمه زهرا (س) ساری در گروه مداخله و ۴۰ بیمار همودیالیزی دیگر در گروه کنترل با روش نمونهگیری در دسترس در سال ۱۳۹۰ قرار گرفتند و تمرینات آرامسازی بنسون پس از آموزش اولیه با نوار ویدئویی، به مدت ۱۵ دقیقه دو بار در روز و به مدت یک ماه انجام شد. ابزار گردآوری شامل پرسشنامه ویژگیهای جمعیت شناختی و پرسشنامه استرس همودیالیز بالدری بود که قبل از مداخله و یک ماه بعد از آن اندازهگیری شد. سپس دادهها با استفاده آزمونهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار نمره استرس در گروه مداخله قبل از آرامسازی بنسون ۱۷/۱۸ ± ۷۵/۶۴ و بعد از آرامسازی بنسون ۴۷/۹ ± ۲/۳۶ بوده است. تجزیه و تحلیل دادهها بین میانگین امتیازات استرس نمونههای پژوهش قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون تفاوت معنیداری را نشان داد (۰۰۱/۰p<). درحالیکه این تفاوت درگروه کنترل معنیدار نبود.
استنتاج: انجام تمرینات کم هزینه و ساده آرامسازی بنسون با بهبود کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی همراه است و میتوان با بهکارگیری این تمرینات در راستای بهبودی و پیشگیری از مشکلات روانشناختی این بیماران و همچنین سایر بیماریهای مزمن گام برداشت.
پروین فرزانگی، نسیم محمدی ریش سفید، معصومه حبیبیان، هدایت جعفری،
دوره ۲۲، شماره ۹۱ - ( ۵-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: ورزشهای شدید و طولانی مدت، گونههای واکنشپذیری از اکسیژن تولید میکنند که آسیب سلولی را به دنبال دارد. بهنظر میرسد، استفاده از مکملهای آنتیاکسیدانی، از فشار اکسایشی ناشی از اینگونه تمرینات را میکاهد. هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر امگا- ۳ برمیزان استرس اکسیداتیو کاراته کارهای حرفهای بود.
مواد و روشها: در مطالعه حاضر، ۱۶ کاراته کار مرد نخبه به طور تصادفی به دو گروه تجربی (مکمل) و کنترل (دارونما) تقسیم شدند. آزمودنیها روزانه به میزان ۱۲۰۰ میلی گرم امگا- ۳ و دارونما به مدت ۴ هفته مصرف کردند. هر دو گروه در برنامه تمرینات فزاینده کاراته (۳ روز در هفته به مدت یک ماه) شرکت کردند. نمونهگیری از خون قبل و پس از دوره تمرین جهت ارزیابی شاخص استرس اکسایشی (مالوندیآلدئید) و شاخص ضداکسایشی (سوپراکسیددیسموتاز) و پروفایل لیپیدی (کلسترول و تریگلیسرید) انجام شد. برای تجزیه و تحلیل دادههای بین دو گروه از آزمون t استفاده شد.
یافتهها: سطوح استراحتی مالوندیآلدئید پس از مصرف امگا-۳ کاهش معنیدار (۳۸/۲=t، ۰۴۵/۰= p) داشت ولی تغییری در گروه- پلاسبو مشاهده نشد (۷۰۸/۰ t= ، ۵۰۶/۰(p= . تفاوت بین دو گروه نیز معنیدار نبود (۲t= ). میزان سوپراکسیدیسموتاز درگروه تجربی و دارونما افزایش غیر معنیدار نشان داد (به ترتیب ۲۷۲/۰ =t، ۷۹۲/۰ =p، ۳۹/۱ =t، ۱۸۶/۰ =p). اما تفاوت بین دو گروه معنی دار نبود (۳۹/۱t= ). غلظت کلسترول در گروه تجربی کاهش معنیداری نشان داد (۹۷/۲ =t، ۰۱۸/۰ =p) در حالی که در گروه دارونما کاهش، معنیدار نبود (۶۹۴/۰= t). بنابراین تفاوت در دو گروه معنیدار نبود (۴۴/۱t= ). غلظت تریگلیسرید در گروه تجربی و دارونما کاهش معنیداری نشان نداد (به ترتیب ۸۳۵/۰ =t، ۴۲۸/۰ =p ، ۳۸/۱ =t، ۲۱۷/۰ =p) و تفاوت بین دو گروه نیز معنیدار نبود (۰۴/۱t= ).
استنتاج: مصرف امگا- ۳ باعث افزایش سطوح سرمی بیومارکر ضداکسایشی و کاهش سطوح استراحتی بیومارکر اکسایشی و پروفایل لیپیدی در افراد تمرین کرده میشود، اما برای تعدیل استرس اکسیداتیو ناشی از ورزش، کافی نبود. جهت دستیابی به نتایج دقیقتر اثر ورزش به همراه مصرف امگا-۳ بر عوامل اکسیدانی/ آنتی اکسیدانی افراد تمرینکرده نیاز به تحقیقات وسیعتری میباشد.
سید محمود عابدینی، سحر منتظری، جواد خلعتبری،
دوره ۲۲، شماره ۹۴ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis) یک بیماری وابسته به سیستم ایمنی با علل ناشناخته است و یکی از مهمترین بیماریهای ناتوان کننده نورولوژیک در بالغین خصوصاً جوانان است که بخش میلین سیستم اعصاب مرکزی (CNS) در آن تخریب میشوند. هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه سبکهای مقابله با استرس در افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و افراد سالم شرق مازندران میباشد.
مواد و روشها: در این پژوهش که به روش مورد- شاهدی انجام شد. دوگروه در دامنه سنی ۲۰تا۴۰ سال، شامل ۱۹۱ بیمار مبتلا به MS و ۱۹۱ فرد سالم از همراهان بیمار از شرق مازندران که از نظر سن، جنس، وضعیت تأهل و سطح تحصیلات با یکدیگر همسان بودند انتخاب شدند. پرسشنامههای مشخصات دموگرافیک و سبکهای مقابله با استرس اندلر و پارکر به عنوان ابزارکارمورد استفاده قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آزمون آماری تی مستقل مورد تجزیه تحلیل قرارگرفتند.
یافتهها: میانگین سبک مقابلهای مسئله مدار در بیماران ۸۶/۱۶ و در افراد سالم ۶۰/۱۵ (۰۵/۰ > p) میانگین سبک مقابلهای هیجان مدار در بیماران ۳۹/۳۲ در افراد سالم ۱۵/۳۳ (۰۵/۰ < p) و در نهایت میانگین سبک مقابلهای اجتنابی در بیماران ۰۵/۵۴ و در افراد سالم ۶۳/۳۲ بود (۰۱/۰ > p).
استنتاج: نتایج پژوهش حاضر نشان داد بیماران MS دراستفاده ازسبکهای مقابلهای مسئله مدار و هیجان مدار در مقایسه با افراد سالم تفاوت معنیداری نداشته و بیشتراز سبک مقابلهای اجتنابی استفاده میکنند.
ایران داودی، افشین صلاحیان، فاطمه ویسی،
دوره ۲۲، شماره ۹۶ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: مدلهای شناختی بر نقش ترس از ارزیابی منفی در اضطراب اجتماعی تأکید دارند. اخیراً ترس از ارزیابی مثبت، بهعنوان یک مؤلفه شناختی دیگر در اضطراب اجتماعی مطرح گردیده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه این سازه جدید و اضطراب اجتماعی با کنترل ترس از ارزیابی منفی بود.
مواد و روشها: نمونه های پژوهش ۱۷۶ (۸۸ دختر و ۸۸ پسر) دانشجوی کارشناسی دانشگاه شهید چمران می باشند که با روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب و پرسشنامههای اضطراب اجتماعی و ترس از ارزیابی مثبت را تکمیل کردند.
یافتهها: نتایج حاکی از همبستگی بین ترس از ارزیابی مثبت با "اضطراب اجتماعی" و مؤلفه "خودپنداشت اجتماعی" ناشی از آن است، اما همبستگی آن با ترس از ارزیابی منفی و مؤلفه "علایم اضطراب" معنیدار نیست. نتایج سه رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که ترس از ارزیابی مثبت پس از کنترل ترس از ارزیابی منفی بخش معنیداری از واریانس "اضطراب اجتماعی" و "خودپنداشت اجتماعی" را تبیین مینماید اما نقش آن در پیشبینی "علایم اضطراب" معنیدار نیست. تمایز دو سازه در تحلیل عوامل اکتشافی نیز با بارگذاری مادههای ترس از ارزیابی مثبت و ترس از ارزیابی منفی روی دو عامل جداگانه آشکار شد.
استنتاج: به نظر میرسد که ترس از ارزیابی مثبت در اضطراب اجتماعی نقشی مستقل از ترس از ارزیابی منفی ایفاء میکند و این دو سازه احتمالاً با انواع متفاوتی از علایم اضطرابی مرتبط هستند.کاربرد یافتهها در مدل پردازی و درمان اضطراب اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است.
محمد شکرزاده، نعمت الله آهنگر، مهریار زرگری ، زهرا گیلانی، امیر شادبورستان، محمود امیدی،
دوره ۲۲، شماره ۹۷ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: دیازینون یک حشرهکش ارگانوفسفره است که به میزان زیادی در باغبانی، کشاورزی و دامپروری کاربرد دارد. دیازینون میتواند از طریق دستگاه گوارش، سیستم تنفسی و پوست وارد بدن شود و باعث اخلال در فرایند احیاء، تغییر در فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان و افزایش پراکسیداسیون لیپدی در بسیاری از ارگانها شود. هدف از این مطالعه، بررسی اثر تحت مزمن مواجهه با سم دیازینون بر پراکسیداسیون لیپیدی غشای سلول و اثر محافظتی مصرف
ال-کارنیتین بر این روند میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه روی موشهای آزمایشگاهی نر نژاد ویستار انجام شد. حیوانات به طور تصادفی به ۸ گروه (هر گروه ۵ سر) تقسیم شدند. گروه کنترل نرمالین سالین، گروه دوم سم دیازینون با دوز mg/kg ۲۰ (کنترل مثبت)، گروه سوم و چهارم و پنجم هر کدام به ترتیب دوزهای ۱۵۰ Mg/kg ۱۰۰ و ۵۰ از کارنیتین را دریافت کردند. گروههای ششم و هفتم و هشتم هر کدام به ترتیب دوزهای ۱۵۰ mg/kg، ۱۰۰ و ۵۰ از ال- کارنیتین را به همراه دیازینون mg/kg ۲۰ دریافت کرده. ۲۴ ساعت پس از آخرین تزریق، حیوانات توسط تزریق کتامین بیهوش شدند و ml۲ از خون قلب حیوانات خارج شد. سپس غلظت مالون دی آلدهید ((MDA بر حسب میکرومولار تیوباربیتوریک اسید با روش lappena محاسبه شد.
یافتهها: غلظت سرمی MDA در گروه دریافت کننده دیازینون نسبت به گروه کنترل (۰۰۹/۰ =p) افزایش معنیداری داشت و هم چنین سطح سرمی MDA در گروههای دریافت کننده ترکیب دیازینون و دوزهای مختلف ال-کارنیتین نسبت به گروه دریافتکننده دیازینون، کاهش معنیداری را نشان میدهد(۰۱۴/۰ =p).
استنتاج: ال-کارنیتین باعث بهبود پراکسیداسیون لیپیدی تولید شده در بدن توسط سم دیازینون میشود و با کاهش سطح مالون دی آلدهید (MDA) در خنثی سازی رادیکالهای آزاد ناشی از سم دیازینون مؤثر است.
محمد علی ابراهیم زاده، نیلوفر میری، مهدی بخشیپور، زهرا هاشمی، احمد رضا بخرد نیا،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۶ - ( ۸-۱۳۹۲ )
چکیده
سابقه و هدف: روی، مس و آهن از فلزات ضروری هستند که برای حفظ ساختار طبیعی، عملکرد و رشد و نمو بسیاری از مولکولهای بدن حیاتی میباشند. متابولیسم غیر طبیعی این فلزات، میتواند به بیماریهای متعددی منجر گردد. در این تحقیق، دو مشتق جدید از ساخارین سنتز شد و فعالیت شلاته کنندگی آنها با پنج کاتیون به روش طیف سنجی ماورای بنفش، مورد سنجش قرار گرفت.
مواد و روشها: جهت سنتز ترکیبات، از ساخارین استفاده شد. مشتق استیک اسید اتیل استر و پروپیونیک اسید اتیل استر از واکنش ساخارین با اتیل برومواستات و اتیل برومو پروپیونات در شرایط رفلاکس و حلال DMF (Dimethylformamide) تهیه گردید. جهت بررسی فعالیت شلاته کنندگی، نتایج طیف UV (Ultraviolet) در حضور و عدم حضور EDTA (Ethylenediaminetetraacetic acid) مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: جهت خالصسازی ترکیبات مورد نظر، از روش کریستالیزاسیون استفاده شد که راندمان محصولات حدود ۴۵ درصد به دست آمد. ترکیبات، توانایی شلاته کنندگی خوبی با کاتیون آهن III داشتند. در حضور EDTA، کمپلکس حاصل به حالت قبل برگشت که حاکی از قدرت شلاتوری کمتر آن میباشد.
استنتاج: در مجموع، مشتقات ساخارین در بین پنج کاتیون مورد بررسی، توانایی برقرای شلات را با کاتیون آهن III دارا بودند.
بهروز پورآقا، رقیه خبیری، ابوالقاسم پوررضا، احسان زارعی،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۶ - ( ۸-۱۳۹۲ )
چکیده
سابقه و هدف: خدمات تشخیصی بخش بسیار مهم و جدایی ناپذیر از مراقبتهای درمانی نوین است و حدود ۷۰ درصد تشخیصهای پزشکی بر اساس نتایج آنها صورت میگیرد. هدف این مطالعه، بررسی میزان تأثیر درآمد خانوار، دسترسی جغرافیایی، پرداخت مستقیم بیمار، ویزیت پزشکان و میزان بستری بیمه شدگان، بر میزان بهرهمندی از خدمات آزمایشگاهی و تصویربرداری طرف قرارداد سازمان تأمین اجتماعی بود.
مواد و روشها: این پژوهش به صورت تحلیلی انجام شد. برای سنجش تأثیر مؤلفههای پیشگفته بر میزان بهرهمندی، از بانکهای اطلاعاتی سازمان تأمین اجتماعی در هر استان طی سالهای ۹۰-۱۳۷۷ استفاده شد. جامعه پژوهش، ۲۴ میلیون نفر از افراد تحت پوشش این سازمان بودند که طی این سالها برای دریافت خدمات آزمایشگاهی و تصویربرداری به بخش درمان مستقیم و غیر مستقیم سازمان مراجعه نموده بودند. برای تخمین مدل از رگرسیون دو طرف لگاریتمی با لحاظ اثرات ثابت و نرمافزار Eviews استفاده شد.
یافتهها: یافتههای تخمینی حاصل از مدل نشان داد که مؤلفههای دسترسی جغرافیایی به مراکز آزمایشگاهی (۳۱/۰ = β) و تصویربرداری (۵۰/۰ = β)، درآمد خانوار برای بهرهمندی از خدمات آزمایشگاهی (۲۴/۰ = β) و تصویربرداری (۴۳/۰ = β)، بار مراجعه سرپایی به پزشکان بر بهرهمندی از خدمات آزمایشگاهی (۵۶/۰ = β) و تصویربرداری (۴۳/۰ = β) و بار مراجعه بستری بر بهرهمندی از خدمات آزمایشگاهی (۳۵/۰ = β) و تصویربرداری (۵۱/۰ = β) تأثیر معنیدار دارند. همچنین میزان پرداخت از جیب بیماران در هنگام استفاده از خدمات فوق و بار مراجعه سرپایی و بستری درمان مستقیم، تأثیر معنیداری بر بهرهمندی از این خدمات نداشته است.
استنتاج: توجه صرف سیاستگذاران عرضه سلامت به پرداخت از جیب بیماران، تأمین کننده تناسب بهرهمندی از خدمات درمانی نیست. گاهی تنظیم بهرهمندی، از کانالهایی مانند دستورات پزشکان عمومی و متخصص و یا دسترسی جغرافیایی صورت میگیرد که اغلب از آنها غفلت میشود.
زهره مظلوم، محسن مزیدی، احسان کریمی، محمد امامی،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۷ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
سابقه و هدف : همه گیری دیابت شیرین یکی از نگرانی های عمده عرصه بهداش ت جهانی است . هدف از این مطالعه
بررسی اثر خوراکی بخش هوایی گیاه زالزالک بر سطح گلوکز خون، پروفایل لیپیدی و سطح استرس اکسیداتیو در موش
صحرایی های دیابتی شده تجربی بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی چهار گروه ۱۵ تایی موش صحرایی نر همسان : کنترل، کنترل تحت تیمار با
۳۰۰ به عنوان mg/dl پودر سرشاخه، دیابتی و دیابتی تحت درمان با پودر سرشاخه مورد مقایسه قرار گرفتند . قند خون بالای
malonaldehyde, Superoxide ، شاخص دیابتی شدن در نظر گرفته شد. شاخص های استرس اکسیداتیو شامل کاتالاز
،HDL ،LDL ، و شاخص های لیپیدی مشتمل بر تری گلیسیریدها، کلسترول تام Dismutase, glutathione peroxides
و نیز قند خون و وزن موش در طول زمان اندازه گیری شدند. VLDL
یافته ها: تحلیل واریانس اندازه های مکرر و تحلیل واریانس یک طرفه نشان دادند مقدار سرمی گلوکز، پروفایل
به طور معن ی داری تحت ت أثیر (PGPX, SOD, CAT, MDA<۰/ و سطح استرس اکسی داتیو ( ۰۰۱ (p<۰/ لیپیدی ( ۰۰۱
۰ اختلاف معن ی داری بین گروه های کنترل همراه با درمان و گروه / مصرف خوراکی گیاه زالزالک بوده اند. در سطح ۰۵
دیابتیک همراه با درمان در ارتباط با کاتالاز وجود نداشت . تغذیه با پودر سرشاخه زالزالک منجر به کاهش معن ی دار وزن
.(p<۰/ در طول زمان و نیز در مقایسه با گروه کنترل شد ( ۰۰۱
استنتاج: تجویز خوراکی بخش هوایی گیاه زالزالک در موش های صحرایی دیابتی شده تجربی می تواند باعث بهبود
اختلالات قند خون، پروفایل لیپیدی و شاخص های استرس اکسیداتیو بشود.
پروین فرزانگی، معصومه حبیبیان، آتنا کافتری،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۸ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده
سابقه و هدف: تمرین هوازی، به عنوان یک شیوه مهم برای کنترل و پیشگیری بیماریهای قلبی- عروقی و اختلالات متابولیکی توصیه میشود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر ۶ هفته فعالیت ورزشی هوازی بر استرس اکسیداتیو و آنتی اکسیدانهای آنزیمی در زنان یائسه مبتلا به فشارخون بالا بود.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، ۲۰ زن یائسه غیر فعال (۵۵-۵۰ سال) مبتلا به فشارخون بالا، به طور تصادفی به دوگروه مورد و شاهد تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل ۶۰-۴۵ دقیقه فعالیت هوازی ریتمیک با شدت ۶۰-۴۰ درصد حداکثر ضربان قلب، ۳ جلسه در هفته و به مدت ۶ هفته بود. فشار خون و نمونههای خونی قبل و پس از ۶ هفته، برای سنجش سطوح سوپر اکسید دیسموتاز، مالون دی آلدئید و فعالیت کاتالاز آنالیز شدند. آنالیز آماری دادهها با استفاده از آزمونهای t مستقل و t وابسته صورت گرفت.
یافتهها: پس از ۶ هفته تمرین هوازی، کاهش معنیداری در فشارخون سیستولی و دیاستولی (به ترتیب ۰۰۱/۰ > P و ۰۰۱/۰ > P) مشاهده شد که با افزایش معنیدار سطوح سوپر اکسید دیسموتاز (۰۰۴/۰ = P)، فعالیت کاتالاز (۰۰۱/۰ = P) و کاهش سطوح مالون دی آلدئید (۰۰۳/۰ = P) همراه بود.
استنتاج: ۶ هفته تمرین هوازی با کاهش معنیدار فشارخون سیستولی و دیاستولی، در زنان یائسه مبتلا به فشارخون بالا همراه بود و این اثر ورزش، ممکن است به افزایش دفاع آنتی اکسیدانتی و کاهش سطوح آسیب اکسایشی ناشی از تمرین هوازی مربوط شود.
محمد رضا پالیزوان، شادی خادمی،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۹ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
سابقه و هدف : کیندلینگ یکی از مدل های صرع است که توسط تحریکات مکرر مغز ا یجاد می گردد . آمیگدال به
دلیل نقشی که هم در انسان و هم در موش در ایجاد کیندلینگ و در شرطی شدن ناشی از ترس دارد مورد توجه قرار
گرفته است . به این ترتیب هدف از مطالعه حاضر ارزیابی تحریکات الکتریکی مکرر کف پای مو ش های صحرایی به هنگام
ترس و اثر آن بر روی تسهیل ایجاد کیندلینگ الکتریکی آمیگدال است.
برای ایجاد شرطی شدن احترازی فعال Wistar مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، ۳۲ موش صحرایی نر از نژاد
دو طرفه تحت آزمایش شاتل باکس قرار گرفته و بر اساس پاسخ های ارائه شده توسط حیوان به دو گروه دیر یاد گیر و زود
یادگیر تق سیم شدند . بر اساس تحقیقات قبلی آزمایش ها برروی گروه دیر یادگیر انجام گرفت. موش های دیر یادگ یر به دو
گروه تقسیم شدند . گروه آزمون برای ۱۰ روز متوالی تحت ت أثیر تحریکات هم زمان صوتی و الکتریکی کف پا قرار
با گروه کنترل همانند گروه آزمون رفتار شد با این تفاوت که فقط تحریکات صوتی را دریافت کردند .(n= گرفتند ( ۱۰
پس از ۱۰ روز برای ایجاد کیندلینگ الکتریکی تحت ت أثیر تحریکات الکتریکی آمیگدال قرار گرفته و کیندل .(n= ۸)
شده و پارامترهای تشنجی مورد ارزیابی قرار گرفت . در پایان داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون
توکی تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که قرار گرفتن موش های صحرایی نر دیر یادگیر در معرض تحریکات
مکرر الکتریکی سبب تسهیل ایجاد کیندلینگ در آن ها می گردد.
استنتاج: بر اساس یافته های حاضر، به نظر می رسد قرارگیری موش هایی که با شرطی شدن در شاتل باکس مشکل
دارند، در معرض تحریکات الکتریکی مکرر در شرایط ترس می تواند استعداد ابتلاء آن ها به کیندلینگ را افزایش دهد.
رضا ایل بیگی قلعه نی، مریم رستمی،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۲ - ( ۲-۱۳۹۳ )
چکیده
سابقه و هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش ابعاد شخصیتی HEXACO (Honesty-humility, emotionality, extraversion, agreeableness, conscientiousness and openness to experience)، تنظیم هیجانی و راهبردهای مقابله با استرس در پیشبینی کیفیت زندگی افراد مبتلا به میگرن بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه بیماران مبتلا به میگرن مراجعه کننده به مراکز درمانی شهرستان شیراز در سال ۱۳۹۲ بود. روش نمونهگیری در این پژوهش، نمونهگیری در دسترس بود. بدین منظور، ۱۰۰ نفر از بیماران مبتلا به میگرن مراجعه کننده به مراکز درمانی انتخاب شدند و پرسشنامه کیفیت زندگی، فرم کوتاه پرسشنامه شخصیتی HEXACO، پرسشنامه تنظیم هیجانی Gross و John و پرسشنامه راهبردهای مقابله با استرس را تکمیل کردند.
یافتهها: دادههای پژوهش با روشهای ضریب همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تهییج پذیری (۲۹۸/۰- = r)، برونگرایی (۲۷۶/۰ = r)، راهبرد مقابلهای مسألهمدار (۱۱۱/۰ = r)، راهبرد مقابلهای هیجانمدار (۲۱۶/۰- = r)، ارزیابی مجدد (۱۲۹/۰ = r) و سرکوبی هیجان (۱۵۲/۰- = r) با کیفیت زندگی افراد مبتلا به میگرن رابطه معنیدار دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که ۲۸ درصد از واریانس کیفیت زندگی افراد مبتلا به میگرن، توسط ابعاد شخصیتی HEXACO، تنظیم هیجانی و راهبردهای مقابله با استرس تبیین میشود.
استنتاج: ابعاد شخصیتی HEXACO، تنظیم هیجانی و راهبردهای مقابله با استرس، نقشی مهمی در کیفیت زندگی افراد مبتلا به میگرن ایفا میکنند.
رضا داورنیا، محمد شاکرمی، المیرا اعزازی بجنوردی،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۳ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
سابقه و هدف: استرس از یک واقعه خاص، موقعیت یا دوره تحول ناشی میشود که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم هر فرد را تهدید میکند و پاسخهای مقابلهای را فرا میخواند. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی آسیبپذیری در برابر استرس بر اساس متغیرهای حمایت اجتماعی و ویژگیهای شخصیتی در دانشجویان صورت گرفت.
مواد و روش ها: پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه پژوهش تمامی دانشجویان دانشگاههای خوارزمی، آزاد و پیامنور کرج در سال تحصیلی ۹۲-۱۳۹۱ و نمونه ۳۷۵ نفر از دانشجویان بودند که به روش خوشهای چند مرحلهای انتخاب گردیدند. برای گردآوری دادهها از مقیاس سنجش نشانگان استرس (SSI)، آزمون حمایت اجتماعی (SS-A) و پرسشنامه پنجعاملی شخصیت (NEO-FFI) استفاده شد. تحلیل دادهها با نرمافزار SPSS۱۸ و به روش تحلیل رگرسیون چندگانه همزمان صورت گرفت.
یافته ها: متغیرهای حمایت اجتماعی و ویژگیهای شخصیتی ۲/۴۷ درصد از آسیبپذیری در برابر استرس را پیشبینی میکنند.
استنتاج: متغیرهای حمایت اجتماعی و ویژگیهای شخصیتی توانایی پیشبینی آسیبپذیری در برابر استرس را دارند و میتوان با اعمال تغییراتی بر روی این عوامل در کاهش آسیبدیدگی افراد در برابر استرس مؤثر واقع شد.
فاطمه دهقان، جهانگیر کرمی، مرضیه پیری، پروانه کریمی،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۵ - ( ۵-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده
سابقه و هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای مدیریت استرس برکاهش میزان پرخاشگری دانشجویان بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع مداخلهای است. جهت انتخاب نمونه، از بین ۱۰۰ دانشجو ۴۵ نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (۲۳ نفر آزمایش و ۲۲ نفر کنترل) قرارگرفتند. در این پژوهش از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، استفاده شد. تحلیل دادهها با آزمون آماری کوواریانس انجام گرفت.
یافتهها: تفاوت بین نمرات پس آزمون گروههای آزمایش و کنترل، در تمام مؤلفههای پرخاشگری به نفع گروه آزمایش معنادار بود (۰۰۱/۰>p).
استنتاج: با توجه به نتایج بهدست آمده مبنی بر اثربخش بودن آموزش مهارتهای مدیریت استرس بر کاهش پرخاشگری، پژوهش حاضر میتواند در رسیدن به یک راه حل مؤثر برای کاهش پرخاشگری و به طور کلی بهبود وضعیت روانی دانشجویان راه گشا باشد.
مهدیه عزیزپور، محمدعلی محمدی فر، محمود نجفی، افسانه فاعلی،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۵ - ( ۵-۱۳۹۳ )
چکیده
سابقه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری مزمن در سیستم عصبی مرکزی است که مشکلاتی از قبیل کارکرد نامناسب شناختی را به همراه دارد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه توجه مستمر و زمان واکنش در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و افراد غیر مبتلا با توجه به سطح افسردگی، اضطراب و استرس آنان می باشد.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع علّی- مقایسه ای و شامل ۱۰۸ نفر (۵۴ نفر گروه مبتلا به MS از نوع عود- بهبود و ۵۴ نفر گروه غیر مبتلا) بود که مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و آزمون رایانه ای عملکرد پیوسته روی افراد اجرا شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در توجه مستمر و سرعت واکنش بین دو گروه وجود دارد. همچنین این تفاوت با توجه به سطوح افسردگی، اضطراب و استرس نیز وجود داشت.
استنتاج: بیماری MSمنجر به نقص در توجه مستمر و زمان واکنش می شود و افسردگی، اضطراب و استرس این نقص را تشدید می کند.
فاطمه نهاوندی، وحید نجاتی، غلامرضا نجفی تازه کند،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۸ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده
سابقه و هدف: استرس مزمن به عنوان حالتی شناخته شده است، که هومئوستاز بدن را به هم میزند و شامل تغییرات رفتاری و هورمونی قابل توجه است. در این مطالعه تغییرات هورمونهای استروژن، پروژسترون، کورتیزول و تستوسترون و تغییرات بافتی ناشی از استرس بیحرکتی در شاخ رحم و نقش حفاظتی ژل رویال مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روشها: در این پژوهش ۴۰ راس موش سوری ماده در ۵ گروه ۸ تایی شامل ۱- کنترل ۲- موشهایی که به مدت ۶۳ روز، روزانه ۲ ساعت تحت استرس بیحرکتی قرار گرفتند. گروههای ۳، ۴ و ۵ که علاوه بر استرس بیحرکتی ژل رویال را به ترتیب در دوزهای ۵۰ ، ۱۰۰ و ۲۰۰ mg/kg وزن موش به صورت خوراکی دریافت کردند، تقسیم شدند. در پایان تیمار موشها آسان کشی شده و سرم جدا و سطح سرمی هورمونهای کورتیزول، استروژن، پروژسترون و تستوسترون توسط روش الایزا مورد سنجش قرار گرفت. قسمت شاخ رحم نیز جدا و پس از تهیه مقاطع بافتی و رنگآمیزی H&E توسط میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفت.
یافتهها: سطح سرمی هورمونهای استروژن، کورتیزول و تستوسترون در گروه استرس بیحرکتی نسبت به گروه کنترل افزایش و میزان پروژسترون کاهش یافت. درگروههای دریافتکننده ژل رویال میزان استروژن، کورتیزول و تستوسترون کاهش و پروژسترون افزایش یافت. بررسی های بافتی شاخ رحم نیز نشان دهنده تغییرات بافتی در گروه استرس نسبت به گروه کنترل بود که در گروه های تیمار شده با ژل رویال این تغییرات کم و بافت رحم به گروه کنترل شبیه بود.
استنتاج: ژل رویال باعث بهبود تغییرات هورمونی و بافتی ناشی از استرس بیحرکتی در موشهای سوری ماده میشود.