۶۲ نتیجه برای Tia
زهره بهروزی ، شیلا آرامش ،
دوره ۹، شماره ۲۲ - ( ۳-۱۳۷۸ )
چکیده
سابقه و هدف : گلوکوم مادرزادی از علل افت شدید بینائی در سنین پائین عمر است. جهت کنترل فشار مبتلایان که اغلب به درمان مقاوم هستند جراحی های مختلف روی زاویه اتاق قدامی نظیر گونیوتومی، ترابکولوتومی و ترابکولکتومی توصیه می شود. هدف از این مقاله بررسی میزان موفقیت جراحی در مبتلایان به گلوکوم مادرزادی است.
مواد و روش ها : این مطالعه Before and after clinical trial بر روی ۹ بیمار (۱۶ چشم) مبتلا به گلوکوم مادرزادی انجام گردیده است. در مجموع ۱۶ چشم تحت عمل ترابکولوتومی به علت فشار بالا قرار گرفتند که در صورت عدم کنترل فشار، ۲بار جراحی تکرار شد و در نهایت اگر با ترابکولوتومی کنترل نشد، عمل ترابکولکتومی با استفاده از SFU یا میتومایسین انجام گردید.
معیارهای زیر برای ارزیابی وضعیت کنترل فشار چشم در نظر گرفته شدند:
۱) اندازه قرنیه ۲) شفافیت قرنیه ۳) میزان فشار چشم ۴) پیشرفت CUP ۵) اشک ریزش و اسپاسم پلک و ترس از نور پیگیری ۶-۴ هفته بعد از عمل و سپس هر ۳ تا ۴ ماه یکبار با معاینه زیر بیهوشی انجام شد.
نتایج : ۱۶ چشم مبتلا به گلوکوم مادرزادی مورد عمل ترابکولوتومی قرار گرفتند. سن بیماران از ۱۰ روز تا یکسال بود. از تعداد کل بیماران (۹نفر) ۷نفر پسر و ۲نفر دختر بودند. در ۷بیمار هر دو چشم و در ۲بیمار یک چشم مبتلا بودند.
فشار ۱۰ چشم (۲۵/۳۱%) بدلیل عدم پاسخ به ترابکولوتومی با ۵FU و یا با میتومایسین انجام شد. یک چشم (۲۵/۶%) به هیچ یک از جراحیهای انجام شده بر روی زاویه پاسخ نداده و در نهایت به علت عدم کنترل فشار چشم و بزرگ شدن تدریجی آن عمل Cyclocryo برای بیمار انجام شد.
استنتاج : در درمان بیماران مبتلا به گلوکوم مادرزادی بهترین روش جراحی بر روی زاویه برای کنترل فشار چشم (ترابکولوتومی) می باشد که بسته به شرایط بیمار می توان آن را تکرار نمود. برای کنترل فشار چشم در عمل ترابکولکتومی می توان از ۵FU یا میتومایسین C استفاده نمود.
ژیلا ترابی زاده ، فرشاد نقش وار ، نغمه شهربندی ،
دوره ۱۰، شماره ۲۷ - ( ۴-۱۳۷۹ )
چکیده
سابقه و هدف: جهت جمع آوری نمونه های خون برای اندازه گیری زمان PT و APTT به طور روتین در ایران حتی در بیماران آنمیک نیز از ۹ قسمت خون کامل و یک قسمت سیترات سدیم ۳,۶ درصد استفاده می شود، در حالیکه در برخی از کیت های آزمایشگاهی و کتب مرجع توصیه به تصحیح حجم سیترات با توجه به میزان هماتوکریت (HCT) شده است. ما در این تحقیق نتایج تست PT و APTT را نزد بیماران آنمیک با و بدون تصحیح حجم سیترات مقایسه کرده ایم.
مواد و روش ها: این تحقیق به روش تجربی بر روی نمونه خون ۸۰ بیمار آنمیک انجام گرفت و تست PT و APTT برای هر بیمار در ۲ لوله با غلظت سیترات روتین به نسبت ۹ به ۱ در یکی و با غلظت سیتراتی که حجم آن با توجه به میزان HCT تصحیح شده است. آزمایش ها با استفاده از کیت بیومریو و دستگاه کواگولومتر انجام شد. نتایج هر لوله نیز جداگانه گزارش شد. نتایج بر اساس آزمون t- student مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج:میانگین اختلاف PT بین دو لوله ۳/۰ ثانیه و ۱,۱۵ APTTثانیه بوده است.
استنتاج: تصحیح حجم سیترات با توجه به میزان HCT تفاوت معنی داری را در میزان PT و APTT نسبت به زمانی که این تصحیح صورت نگرفته و غلظت سیترات به طور روتین استفاده شود (نسبت ۹ به ۱) هم از نظر بالینی و هم از نظر آماری نشان نمی دهد.
شیرزاد غلامی ، فرزاد متولی حقی ، ایرج مویدی ، ساعد شهابی ،
دوره ۱۲، شماره ۳۵ - ( ۴-۱۳۸۱ )
چکیده
سابقه و هدف: مطالعه انگل های داخلی جوندگان از لحاظ پزشکی، بهداشتی، دامپزشکی و زیست شناسی حایز اهمیت می باشد. طبق مطالعات انجام شده، میزان آلودگی به انواع انگل های کرمی داخلی شامل نماتودها، سستودها و ترماتودها در مناطق مختلف ایران متفاوت است، لذا جهت تعیین انواع انگل های کرمی داخلی جوندگان و شناسایی انواع آنها بر حسب گونه و منطقه صید، به خصوص در مناطق شهری استان مازندران، مطالعه ای در سال های ۷۶ الی ۷۸ انجام شد.
مواد و روش ها: مطالعه به روش توصیفی بر روی۳۷۱ سر جونده که از شهرهای مختلف استان مازندران با تله های زنده گیر صید شدند، انجام گرفت. جوندگان صید شده پس از انتقال به آزمایشگاه و ثبت مشخصات جهت جدا سازی انگل های کرمی داخلی کالبد گشایی شدند. انگل ها به روش انگل شناسی جدا و از لحاظ طبقه بندی با میکروسکوپ نوری در حد جنس و گونه شناسایی شده و اطلاعات مربوط به هر جونده و انواع انگل های جدا شده ثبت گردید.
یافته ها: از مجموع ۳۷۱ سر جونده در ۷ گونه که از نواحی مختلف استان مازندارن صید گردیدند، بیشترین تعداد جونده صید شده از بخش مرکزی استان مربوطه به شهر ساری و کمترین تعداد مربوط به شهر آمل می باشد. بیشترین درصد جونده صید شده از گونه راتوس راتوس (۴۰ درصد) و کمترین درصد از جنس آپودموس (۲ درصد) بوده است. از ۶ گونه جونده ۸ گونه انگل کرمـی روده ای جـدا گـردید که ۳ گـونه آن از نماتودهـا (۲/۲۷ درصد)، ۳ گـونه از سستودهـا (۷/۱۹ درصد) و یک گونه از ترماتودها (۳/۰ درصد) می باشد. میـزان آلودگی جوندگان به انواع انگل های کرمی روده ای ۲/۴۷ درصد می باشد. میزان آلودگی جوندگان به انگل های کرمی روده ای عبارت بود از: سیفاسیا ابولاتا ۵/۳ درصد، نیپواسترونژیلوییدس گونه خزری۷/۲ درصد، تریکوسفال موریس۷/۹ درصد، هتراکیس اسپوموزوا ۳/۱۱ درصد، هیمنولپیس دیمنوتا ۱۵درصد، سیستی سرکوس فاسیولاریس ۵/۰ درصد، متاواتینا ۴ درصد، و واکینوستوما ایلوکانوم ۳/۰ درصد.
استنتاج: نتایج حاصل از مطالعه نشان می دهد که توزیع جوندگان بر حسب مناطق جغرافیایی متفاوت بوده و میزان آلودگی به انواع نماتودهابیشتر از انواع سستودها و ترماتودها می باشد. شدت آلودگی به انواع نماتودها بیش از سایر انگل های کرمی داخلی بوده است. در این تحقیق برای اولین بار دوگونه انگل کرمی داخلی نیپواسترونژیلویس گونه خزری و اکینوستوما ایلوکانوم شناسایی و گزارش شده است.
فرزاد متولی حقی ، شیرزاد غلامی ، مهدی شریف ، ایرج موبدی ، زهره سحابی ، محمدمهدی صداقت ، علی اصغر نجف پور ،
دوره ۱۲، شماره ۳۶ - ( ۷-۱۳۸۱ )
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به نقش انگل های خارجی جوندگان در انتقال بیماری های مختلف از جمله طاعون، تب راجعه، تیفوس مورن و غیره، مطالعه ای جهت بررسی انگل های خارجی جوندگان در مناطق مختلف استان مازندران در سال های ۷۶ الی ۷۸ انجام پذیرفت.
مواد و روش ها: تحقیق به روش توصیفی انجام شد. جامعه مورد مطالعه جوندگان شهرهای ساری، بهشهر، قائم شهر (جویبار) ، آمل، محمودآباد، نور، رامسر، تنکابن و نواحی مرکزی شهرها (۵ کیلومتر اطراف شهر) بودند. با نصب تله های زنده گیر به صورت تصادفی در اماکن مختلف، نسبت به صید جوندگان اقدام گردید. پس از صید جوندگان و انتقال آنها به آزمایشگاه، متعاقب بیهوشی و ثبت مشخصات ظاهری جوندگان، آنها در بالای تشتک آبی به منظور جدا کردن انگل های خارجی برس می شدند. انگل های خارجی پس از جمع آوری از روی تشتک آب در الکل ۷۰ درجه نگهداری شده تا پس از مونته شدن مورد شناسایی قرار گیرند. همچنین کلیه اطلاعات مربوط به جونده و انگل در فرم مخصوص ثبت گردیده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: درطی این بررسی مجموعا ۳۷۱ جونده متعلق به هفت گونه صید گردید که عبارت بودند از: ۱۴۸ Rattus rattus عدد (۴۰ درصد)؛ ۸۷ Rattus norvegicus عدد (۲۳ درصد)؛ ۴۰ Mus musculus عدد (۱۱ درصد)؛ ۲۵ Glis glis عدد (۷ درصد)؛ ۷ Apodemus sylvaticus عدد (۲ درصد)؛ ۴۵ Nesokia indica عدد (۱۲ درصد)؛ و ۱۹ Arvicola terrestis عدد (۵ درصد). همچنین در این بررسی اکتوپارازیت های جدا شده عبارت بودند از:Hoplopleuridae ، Echinolaelaps echidninus،Opiliacaridae ،Rhipicephalus ، N.faciatus وIxodidae که بیشترین فراوانی مربوط به Hoplopleuridae و کمترین فراوانی مربوط بهIxodidae می باشد.
استنتاج: نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که میزان آلودگی به انگل های خارجی در جوندگان صید شده و در منطقه مورد مطالعه ۴۰ درصد می باشد. آلودگی در گونه هایRattus rattus ،Nesokia indica ، Rattus norvegicus و Arvicola terrestris مشاهده گردید و اکتوپارازیت های جدا شده همگی از نظر پزشکی و دامپزشکی حایز اهمیت می باشند.
محمدجعفر صفار ، فرشاد نقش وار ، احسان علایی طباطبایی ،
دوره ۱۲، شماره ۳۷ - ( ۱۰-۱۳۸۱ )
چکیده
سابقه و هدف: عوامل مولد عفونت های حاد مجاری تنفسی تحتانی در کودکان متعدد و میزان نقش آنان براساس سن بیماران، ماه های سال، مناطق جغرافیایی و روش های تشخیصی به کار گرفته شده متفاوت می باشد. هدف از این مطالعه تعیین میزان نقش ویروس های سن سی شیال تنفسی و آنفلوآنزا در عفونت های حاد مجاری تنفسی تحتانی در کودکان بستری شده در استان مازندران می باشد.
مواد و روش ها: کودکان ۱ ماهه الی ۱۰ ساله با عفونت حاد مجاری تنفسی تحتانی بستری در بخش های اطفال بیمارستان بوعلی سینا ساری و امیرکلا بابل از نظر عوامل ویروسی سن سی شیال تنفسی و آنفلوآنزا A و B مورد بررسی با روش ایمونو فلورسانت غیر مستقیم از ترشحات حلقی- بینی نازوفارنکس قرار گرفتند. سپس رابطه آنان با یافته های بالینی، آزمایشگاهی، رادیولوژی، فعالیت فصلی و گروه های سنی درگیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تعداد ۱۵۰ کودک با طیف سنی ۱ ماهه الی ۸ ساله طی ۷ ماه دوران مطالعه (آذر ماه ۱۳۸۰ لغایت خرداد ماه ۱۳۸۱) بستری گردیدند. از ۳۳ نفر آنان (۲۲ درصد کل) تعداد ۳۷ ویروس جدا گردید (در ۴مورد دو ویروس با همدیگر بودند). میزان فعالیت ویروس سن سی شیال تنفسی در ۱۸ مورد (۱۲ درصد کل) که بیشترین میزان فعالیت در آذر لغایت بهمن ۸۰ و آنفلوآنزا A در ۱۴مورد (۳/۹ درصد کل) و آنفلوآنزا B در ۵ مورد (۳/۳/ درصد کل) که فعالیت عمده آنان نیز ماه دی بوده و بیشترین گروه سنی مبتلا کودکان کمتر از ۲ سال با ۷۳ درصد کل بوده است.
استنتاج: ویروس های فوق نقش قابل توجهی در ایجاد عفونت های مجاری تنفسی کودکان خصوصا کودکان کمتر از ۲ سال دارند. تفاوت بالینی و آزمایشگاهی قابل توجه ای بین دو گروه عوامل مثبت و منفی یافت نگردید. توصیه می شود مطالعه وسیع تر با طول دوره چند ساله انجام تا نقش عوامل مختلف در ایجاد عفونت های حاد مجاری تنفسی تحتانی شناخته شود و رابطه آنان با نشانه های بالینی و آزمایشگاهی مختلف جهت تعیین سیاست های درمانی و پیشگیری تجربی مشخص گردد.
حسین جلاهی ، رضاعلی محمدپور تهمتن ، شیرزاد غلامی ، حبیب واحدی ،
دوره ۱۵، شماره ۴۶ - ( ۱-۱۳۸۴ )
چکیده
سابقه و هدف: تغذیه انحصاری با شیر مادر یک اصل بسیار مهم در تامین سلامت کودکان در چهار الی شش ماه اول زندگی می باشد و مزایای آن برای کودک، مادر، خانواده و اجتماع مورد تاکید همه صاحب نظران می باشد. لذا ضروری است علل تغذیه با شیر مصنوعی مورد بررسی قرار گیرد و علل محروم شدن شیرخوار از نعمت شیر مادر معین شود.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی، مادران کودکان زیر شش ماه ۱۳ شهرستان از استان مازندران که تحت پوشش مراکز بهداشتی- درمانی قرار داشتند، مورد بررسی قرار گرفتند. جمع آوری داده ها در سال ۱۳۸۲ و به صورت سرشماری انجام گرفت. تمامی نمونه ها از شیر مصنوعی (کمکی یا کامل) استفاده می کردند. داده ها از طریق پرونده خانوار و پرسش از مادر، جمع آوری و در پرسشنامه ها درج گردید. در انتها اطلاعات در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل و آزمون های t و کای دو برای مقایسه متغیرهای کمی و کیفی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان می دهد ۵۹,۵ درصد شیرخواران، شیر مصنوعی را به کمکی و۴۰.۵ درصد به صورت کامل مصرف می نمایند. جهت بررسی علت مصرف شیرمصنوعی، ۲۵ مطرح شد که بیش ترین آن ها دو قلویی (۲۳.۸ درصد)، کمبود شیرمادر (۱۳.۶ درصد) و رشد ناکافی کودک (۱۳.۴ درصد) بوده است. شاخص های میانگین شروع شیرمصنوعی به روز نشان می دهد که مصرف کمکی شیر مصنوعی، ۴۲ و مصرف کامل شیر مصنوعی، ۳۵ روز است که این تفاوت از نظر آماری معنی دار می باشد(p<.۰۱۰) .
استنتاج: از ۲۵ علت استخراج شده به عنوان علل تغذیه کودک با شیر مصنوعی، ۵۰,۸ درصد را دو قلویی، کمبود شیرمادر و رشد ناکافی کودک تشکیل می دهد. موارد استفاده مطلق شیرمصنوعی (از کل علل شناخته شده)، ۲۷.۴ درصد می باشد و مابقی علل به بررسی بیش تر نیاز دارد.
احمد چیت ساز ، سیدعلی موسوی ، کامران لعل بخش ،
دوره ۱۶، شماره ۵۴ - ( ۸-۱۳۸۵ )
چکیده
سابقه و هدف: جهت تشخیص علت دردهای گردنی و تعیین ریشه های درگیر نخاعی، اقدامات پارا کلینیکی متفاوتی در دسترس می باشد که از آن جمله می توان به روش های تصویربرداری نظیر CT اسکن، تصویربرداری با رزونانس مغناطیسی (MRI)، پرتونگاری ساده ستون فقرات گردنی و روش های تشخیصی الکتریکی نظیر ثبت فعالیت الکتریکی عضله EMG (Electromyography)، بررسی سرعت هدایت عصبی NCV (Nerve Conduction Study) و پتانسیل تحریک شده بدنی - حسی SSEP (Somatosensory Evoked Potentials) اشاره نمود. هر کدام از روش های فوق محدودیت های تشخیصی خاص خود را دارا می باشند. لذا مقایسه این روش ها در تشخیص دقیق و صحیح موارد مثبت درگیری ریشه اعصاب گردنی به ویژه قبل از اقدام به عمل جراحی بی مورد، واجد ارزش فراوانی می باشد. مطالعه حاضر جهت مقایسه ارزش تشخیصی روش های SSEP،NCV ،EMG و پرتونگاری در مبتلایان به علایم بالینی درگیری ریشه اعصاب گردنی در درمانگاه هایاعصاب شهر اصفهان صورت گرفته است.
مواد و روش ها: طی یک مطالعه توصیفی - تحلیلی و آینده نگر۳۶ بیمار با شکایت درد گردنی با انتشار به یک یا هر دو اندام فوقانی بدون محدودیت سنی و جنسی که به درمانگاه های اعصاب دانشگاهی شهر اصفهان مراجعه کرده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. از این تعداد ۱۴ نفر مرد و۲۲نفر زن بودند. بررسی های تشخیصی شامل MRI، NCV ، EMGو پرتونگاری ساده ستون فقرات گردنی و SSEP انجام گرفت. کلیشه های MRI و پرتونگاری ستون فقرات گردن توسط یک متخصص پرتونگاری اعصاب تفسیر گردید و تمام موارد تشخیص الکتریکی عصبی توسط یک فرد انجام شد. مقادیر غیر طبیعی با کتب مرجع مقایسه گردید و یافته های حاصل با استفاده از نرم افزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. جهت مقایسه از آزمون همبستگیX۲و ضریب کاپا استفاده و مقادیرPValue کم تر از ۰,۰۵ از نظر آماری معنی دار تلقی گردید.
یافته ها: حساسیت SSEP در تشخیص موارد مثبت درگیری ریشه اعصاب گردنی۲۸,۶ درصد و اختصاصی بودن SSEP در تشخیص موارد منفی درگیری ریشه اعصاب گردنی ۱۰۰ درصد بود. توافق نسبی بین SSEP و MRI با توجه به ضریب کاپای ۱۵ درصد وPValue =۰.۰۸۶وجود نداشت. در مبتلایان به درگیری ریشه اعصاب گردنی توزیع فراوانی اختلالات EMG ۵۰ درصد، اختلالات NCV ۵.۶ درصد و اختلالات MRI ۷۷.۸ درصد بود. تغییرات SSEP با موارد متوسط و شدید MRIدارای توافق نسبی می باشد ((PValue =۰.۰۰۵.
استنتاج: در مطالعه اخیر مشخص شد که در مبتلایان به درگیری خفیف ریشه اعصاب گردنی SSEP ارزش تشخیصی نداشته و استفاده از روش های دیگر نظیر EMG مفیدتر می باشد، ولی در موارد متوسط و شدید درگیری ریشه اعصاب گردنی نظیر حالاتی که با درگیری نخاع نیز همراه می باشد، ارزش تشخیص SSEP افزایش یافته و روش مناسب جهت بررسی ضایعات نخاعی می باشد و از این روش به عنوان معیاری جهت لزوم انجام درمان های تهاجمی تر نظیر اعمال جراحی می توان استفاده نمود.
محمدرضا باغبان اسلامی نژاد ، لیلا تقی یار ، عباس پیریایی ،
دوره ۱۷، شماره ۵۹ - ( ۵-۱۳۸۶ )
چکیده
سابقه و هدف: تا به حال، تمایز به غضروف سلول های بنیادی مزانشیمی در محیط آزمایشگاهی در مطالعات زیادی مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیقات، اغلب تمایز مولکولی سلول ها بررسی شده است. این در حالی است که تمایز ساختاری و مورفولوژیک سلول ها اغلب به دست فراموشی سپرده شده است. مطالعه حاضر به بررسی ساختار و فراساختار غضروف حاصل از تمایز سلول های بنیادی مزانشیمی در مقایسه با غضروف طبیعی جدا شده از انتهای دنده می پردازد.
مواد و روش ها: ۲´۱۰۵ سلول بنیادی مزانشیمی جدا شده از مغز استخوان موش های NMRI (حاصل از پاساژ دوم) با انجام سانتریفوژ متراکم شده و به مدت ۲۱ روز در لوله حاوی محیط کندروژنیک (سیستم Micro mass) کشت داده شد. در پایان دوره تمایز، وقوع کندروژنزیس با روش RT-PCR تایید شده و پس از آن بافت غضروفی حاصل از تمایز برای مطالعه با میکروسکوپ الکترونی آماده گردید. در مطالعه حاضر به منظور مقایسه ساختار غضروف تولید شده از سلول های بنیادی مزانشیمی با غضروف طبیعی بدن، غضروف دنده ای از موش دهنده سلول بنیادی مزانشیمی اخذ شد و مراحل آماده سازی بافتی برای میکروسکوپ الکترونی گذاره را طی کرد.
یافته ها: مطالعات ساختار نشان داد که در بافت غضروف حاصل از تمایز همانند بافت غضروف طبیعی، لایه (شبه) پری کندریومی ساخته شده است. این لایه، توده سلول های غضروفی با مورفولوژی های گرد و بیضی را از خارج احاطه کرده بود. بر اساس تصاویر برش های نازک، سلول های تمایز داده شده بر خلاف سلول های بافت طبیعی، هسته یوکروماتینی داشتند و سیتوپلاسم آنها حاوی ارگانل های ترشحی فراوانی بود. همچنین ماتریکس بافت غضروفی حاصل از تمایز بر خلاف غضروف طبیعی رشته ای بود.
استنتاج : نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که بافت غضروف تولید شده در سیستم Micro mass از لحاظ فرا ساختار با بافت غضروف هیالین طبیعی تفاوت دارد. سلول های این بافت فعال تر از سلول های بافت طبیعی به نظر رسیدند.
محمدرضا صفوی ، عظیم هنرمند ،
دوره ۱۷، شماره ۶۰ - ( ۸-۱۳۸۶ )
چکیده
سابقه و هدف: این مطالعه جهت بررسی ارتباط بین اندکس توده بدن(BMI) و پروتئین واکنش سی(CRP) با مدت زمان تهویه مکانیکی در بیماران ترومائی حین پذیرش به واحد مراقبت های ویژه طراحی گردید. با توجه به ارتباط نارسایی تنفسی با ضریب بررسی نارسایی متوالی ارگان ها(SOFA) ، قدرت پیش بینی کنندگی آنها نیز با هم مقایسه شد.
مواد و روش ها: مطالعه از نوع مشاهده ای - آینده نگر می باشد. که در واحد مراقبت های ویژه مرکز پزشکی الزهرا دانشگاه اصفهان انجام شد. بیماران در زمان پذیرش به واحد مراقبت های ویژه تروما بر اساس مدت زمان تهویه مکانیکی به دو گروه الف (کمتر یا مساوی ۷ روز) و ب (بیشتر از ۷ روز) تقسیم شدند. شدت ناخوشی بیماران از طریق محاسبه ضریب اصلاح شده تروما (RTS) در اولین روز بستری در واحد مراقبت های ویژه تعیین گردید. وضعیت بیولوژیکی بیماران باتعیین متوالی سطح سرمی پروتئین واکنش سی در زمان پذیرش، ۴۸ و ۷۲ ساعت بعد، در زمان شروع و جداسازی از تنفس مکانیکی پیگیری شد. در زمان شروع و قطع تهویه مکانیکی نیز شاخص توده بدن، آلبومین سرمی و ضریب بررسی نارسایی متوالی ارگان ها ثبت گردید.
یافته ها: تفاوت معنی داری در داده های دموگرافیکی یا ضریب اصلاح شده تروما بین دو گروه وجود نداشت (P>۰,۰۵). حین قطع تهویه مکانیکی ضریب بررسی نارسایی متوالی اورگان ها، شاخص توده بدن، آلبومین سرمی، پروتئین واکنش سی سرمی به طور معنی دار در گروه ب در مقایسه با گروه الف بالاتر بود (P<۰.۰۱). فراوانی بروز شاخص توده بدن پایین (کمتر و مساوی ۲۰ کیلوگرم/ مترمربع) یا پروتئین واکنشی سی سرمی بالا (بیش از ۱۰ میلی گرم/ لیتر) حین شروع تهویه مکانیکی به ترتیب ۲/۷۲ درصد (۷۲/۵۲) و ۹/۸۱ درصد (۷۲/۵۹) بود. فراوانی بروز شاخص توده بدنی پایین یا پروتئین واکنش سی سرمی بالا در گروه ب به طور معنی داری حین شروع و قطع تهویه مکانیکی بالاتر ازگروه الف بود (P<۰.۰۵). پروتئین واکنش سی سرمی یا شاخص توده بدنی حین قطع تهویه مکانیکی ویژگی بالاتری برای پیش بینی تهویه مکانیکی به مدت بیش از ۷ روز داشت. در زمان قطع تهویه مکانیکی ضریب بررسی نارسایی متوالی اورگان ها، آلبومین سرمی، پروتئین واکنش سی سرمی و شاخص توده بدنی به طور معنی داری تمایز خوبی (سطح زیر منحنی بیش از ۰.۵) داشت. میانگین سطح پروتئین واکنش سی در ۷۲ ساعت پس از پذیرش به واحد مراقبت های ویژه یا حین قطع تهویه مکانیکی در گروه ب به طور معنی دار بالاتر از گروه الف بود (P<۰.۰۱). قوی ترین شاخص در پیش بینی تهویه مکانیکی بمدت بیش از ۷ روز پروتئین واکنش سی سرمی و حین قطع تهویه مکانیکی اندکس توده بدنی بود.
استنتاج : در مقایسه با ضریب بررسی نارسائی متوالی ارگان ها، جهت محاسبه خطر تهویه مکانیکی طولانی مدت هر دو شاخص توده بدن و پروتئین واکنش سی سرمی را می توان بکار برد. حفظ سطح شاخص توده بدنی یا پروتئین واکنش سی سرمی در حد نرمال می تواند طول مدت تهویه مکانیکی را کوتاه کند.
ذبیح اله یوسفی، انوشیروان محسنی بندپی، رمضانعلی دیانتی تیلکی، رضاعلی محمدپور، افشین ملکی، اسمعیل قهرمانی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۸۹ )
چکیده
سابقه و هدف: رنگهای شیمیایی که در صنایع نساجی به کار میرود؛ دارای خطرات بالقوهای از جمله سرطانزایی و جهشزایی برای انسان میباشند. به علاوه نفوذ رنگهای متفاوت به آبهای سطحی و زیرزمینی باعث رنگیشدن منابع آبی میشود، لذا هدف از این مطالعه بررسی راندمان حذف رنگهای راکتیو یلو۳ و دیسپرس یلو۳ توسط سیستم ترکیبی GÂÇ-SBR میباشد.
مواد و روش ها: این مطالعه تجربی در مقیاس Bach صورت گرفت. از دو راکتور SBR برای انجام این مطالعه استفاده شد. فاضلاب مورد استفاده به صورت سنتتیک (۱۸۰۰ÇÔD= ) بود. پس از راهاندازی راکتورها رنگهای راکتیو یلو۳ و دیسپرس یلو۳ به سیستم تزریق شد و راندمان حذف آن در زمان واکنشهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت. پس از تعیین کارایی سیستم SBR در حذف رنگ و ÇÔD به بررسی کارایی سیستم GÂÇ-SBR پرداخته شد.
یافته ها: در زمان واکنش ۲۴ ساعت راندمان حذف سیستمهای SBR و GÂÇ-SBR برای رنگ راکتیو یلو۳ به ترتیب برابر با ۵۸ و ۷۲ درصد و برای رنگ دیسپرس یلو۳ ، ۸۵ و ۹۱ درصد شد. همچنین در زمان واکنش ۱۴ ساعت راندمان حذف ÇÔD در سیستم SBR و GÂÇ-SBR به ترتیب ۹۸ و ۵/۹۸ درصد شد.
استنتاج: کارایی سیستم GÂÇ-SBR در حذف رنگ راکتیو یلو۳ و دیسپرس یلو۳ بیشتر از سیستم SBR بود. ولی دو سیستم جهت حذف ÇÔD تفاوت چندانی نداشتند. در کل با افزایش زمان واکنش کارایی سیستمها افزایش مییافت و در یک زمان واکنش مشخص راندمان حذف حالت یکنواختی پیدا میکرد.
رضا عنایتی فرد، مجید سعیدی، جعفر اکبری، وجیهه شفیعی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۸۹ )
چکیده
چکیده
سابقه و هدف: انحلال یک دارو نقش مهمی را در فراهمی زیستی فرآورده ایفاء میکند. هر تغییر در خصوصیات فیزیک و شیمیایی میتواند سبب تغییر در آزادسازی دارو و در نتیجه سبب تغییر در زیست دستیابی دارو گردد. بنابراین برای غلبه بر این تغییرات لازم است که شرایط نگهداری برای حصول آزادسازی مورد نظر از دارو سنجیده شود.
مواد و روشها: قرصهای دیلتیازم به روش کمپرسیون مستقیم و با استفاده از اتیل سلولز و HPMC K۴M و با نسبتهای گوناگون تهیه گردیدند. پس از تهیه قرصها و انجام آزمونهای اولیه، قرصها در شرایط مختلف دمایی و رطوبتی به مدت ۶ ماه قرار گرفتند. میزان رهش دیلتیازم از فرمولاسیونها بررسی گردید و سپس دادههای حاصل به مدلهای کینتیکی برازش گردیدند. از روش DSC برای تعیین پایداری فیزیکی قرصها و امکان تداخل بین دارو با پلیمر و یا مواد جانبی استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از رهش دارو از فرمولاسیونهای مختلف در زمان صفر، سه و شش ماه تفاوت معنیداری را نشان نداد. همچنین با مطالعه ترموگرامهای DSC فرمولاسیونهای فوق، پیک مشخص دیلتیازم در حدود ۲۱۰ درجه سانتیگراد دیده شد و شکل ترموگرامها تغییری را نشان نداد.
استنتاج: بهطور کلی مطالعات آماری نتایج انحلال نشان داد که قرار دادن قرصهای دیلتیازم تهیه شده به مدت
۳ و ۶ ماه در در شرایط مختلف تغییرات معنیداری در رهش دارو ایجاد نمینماید. همچنین تغییری در پایداری فیزیکی قرصها دیده نشد.
محمدرضا سمرقندی ، مهدی شیرزادسیبنی ، افشین ملکی ، سیدجواد جعفری ، فاطمه ناظمی ،
دوره ۲۱، شماره ۸۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
سابقه و هدف: یکی از عمده ترین آلاینده های محیط زیست که در پساب صنایع مختلف وجود دارد رنگ و سیانید می باشند که برای انسان و محیط زیست آلودگی ایجاد می کند. هدف از این تحقیق بررسی سینیتیک و کارایی فرآیند فتوکاتالیستی دی اکسید تیتانیوم در حذف رنگ ( Reactive Black ۵ (RB۵ وسیانید از محلول های آبی درسیستم ناپیوسته بود.
مواد و روش ها: این تحقیق یک نوع مطالعه بنیادی-کاربردی بود. ابتدا طراحی و ساخت راکتور صورت گرفت و بعد از آن با ثابت نگه داشتن بقیه عوامل موثر، مقدار بهینه TiO۲ که برابر ۱g/۱ بود به دست آمد. سپس با ثابت نگه داشتن مقدار نانوذرات TiO۲، تاثیر pH، غلظت اولیه رنگ و سیانید و زمان واکنش بررسی گردید.
یافته ها: نتایج مشخص ساخت که کارایی حذف رنگ RB۵ وسیانید با افزایش غلظت اولیه رنگ و سیانید کاهش می یابد. همچنین مشخص گردید که با افزایش زمان واکنش و مقدار اولیه نانوذرات TiO۲، کارایی حذف افزایش می یابد. همچنین سینیتیک واکنش با معادله شبه درجه یک Langmuir-Hinshelwood تعیین گردید.
استنتاج: به طور کلی نتایج نشان داد که می توان از فرآیند UV/TiO۲ به عنوان یک روش موثر در حذف رنگ و سیانید از محیط های آبی استفاده کرد.
نوین نیک بخش، علی اکبر مقدم نیا ، سیدرضا هاشمی ، محسن محمودی ،
دوره ۲۱، شماره ۸۴ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
سابقه و هدف: ژنیکوماستی، تکثیر خوش خیم بافت گلاندولار پستان مرد، به علت افزایش نسبت فعالیت استروژن به آندروژن ایجاد می شود. با توجه به عدم بررسی اثر تاموکسیفن در ژنیکوماستی در ایران و همچنین محدود بودن مطالعات مشابه خارجی، این مطالعه با هدف تعیین اثر داروی تاموکسیفن بر درمان ژنیکوماستی انجام شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، بیمارانی که ژنیکوماستی ایدیوپاتیک داشتند، پس از اخذ رضایت، با تاموکسیفن (۱۰-۲۰ mg/day) و به مدت ۶ ماه تحت درمان قرار گرفتند. در ابتدای مطالعه و پس از شروع درمان هر یک ماه معیارهایی چون درد، و معاینه بالینی از نظر تندرنس و اندازه پستان بررسی شده و اطلاعات ثبت گردید. معیارهای پاسخ به درمان کاهش تندرنس و کاهش اندازه پستان بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون های Wilcoxon، Friedman،Mc-Nemar وRepeated measures استفاده شد.
یافته ها: از ۳۰ بیماری که وارد مطالعه شدند، در ابتدای مطالعه ۲۴ بیمار تندرنس داشتند. اما در ماه سوم و همچنین در ماه ششم درمان این تعداد به ۲ نفر کاهش یافت (p<۰,۰۵). در ماه سوم میانگین کاهش اندازه پستان نسبت به ابتدای مطالعه ۱۲.۸۶±۹.۷۹ میلی متر (p<۰.۰۵) و در ماه ششم نسبت به ابتدای مطالعه ۲۴.۷۰±۱۹.۷۱ میلی متر (p<۰.۰۵) بود. همچنین اندازه در طول درمان کاهش معنی داری داشت (p<۰.۰۵).
استنتاج: بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، تاموکسیفن درمان موثری در ژنیکوماستی می باشد و با توجه به میزان کاهش اندازه پستان و تندرنس آن، جهت درمان ژنیکوماستی تاموکسیفن پیشنهاد می گردد.
فهیمه رحمانی، حسن حقشناس، سید موسی کافی، علیرضا جعفری، آرش مانی ،
دوره ۲۱، شماره ۸۵ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده
سابقه و هدف : ذخیره شناختی، یک ساختار فرضی است که بهطور وسیع مورد استفاده قرار گرفته تا توضیح دهد که چگونه با وجود تغییرات نورودژنراتیو مشابه (از نظر ماهیت و میزان)، افراد از نظر شدت پیر شدن شناختی و دمانس بالینی بهطور قابل توجهای با هم فرق دارند. این پژوهش با هدف بررسی هوشبهر جاری و هوشبهر قبل از بیماری در سالمندان دارای مشکل دمانس در مقایسه با سالمندان بدون مشکل دمانس انجام شد.
مواد و روش ها : در این مطالعه مقطعی ۷۰ نفر سالمند در دو گروه (۳۵ نفر بیمار و ۳۵ نفر سالم) که در محدوده سنی ۶۵ تا ۹۰ سال قرار داشتند به روش نمونه گیری در دسترس از آسایشگاههای سالمندان و درمانگاه اعصاب و روان بیمارستان حافظ در شهر شیراز مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده برای گردآوری دادههای پژوهش، آزمونهای مهک، چهار خرده آزمون WÂÏS-R (واژگان، حساب، طراحی مکعبها و تکمیل تصاویر) و معاینه مختصر وضعیت شناختی بودند.
یافته ها : نتایج حاصل از اجرای آزمون t مستقل نشان داد که هوشبهر پیش مرضی و هوشبهر جاری (هوش کلامی و عملی) در سالمندان دارای مشکل دمانس نسبت به سالمندان بدون مشکل دمانس بهطور معنیداری کمتر است. همچنین در سالمندان دارای مشکل دمانس نتایج حاصل از t وابسته نشانگر پایینتر بودن هوشبهر جاری نسبت به هوشبهر قبل از بیماری میباشد.
استنتاج : به نظر میرسد که هوشبهر قبل از بیماری بهعنوان یک مؤلفه مهم ذخیره شناختی، معیار و پایهای برای ارزیابی شدت افت شناختی است و از طریق آن میتوان خطر ابتلا به دمانس را تا حدی پیشبینی کرد.
مجید سعیدی، کتایون مرتضی سمنانی، آلا سلیمانی، محمد زاهدی،
دوره ۲۱، شماره ۸۶ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده
چکیده
سابقه و هدف: پتانسیل روش مایع به جامد (Liquisolid Comppcrs) جهت افزایش ویژگیهای انحلال
داروهای نامحلول در آب، در سالهای اخیر مورد بررسی و به اثبات رسیده است. به تازگی استفاده از این روش در
کنترل سرعت آزادسازی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه تأثیر پلیمرهای اودراجیت (Eudragit) و
HPMC (Hydroxy Prapyl Methyl Cellulose) بر کنترل رهش تئوفیلین (Theophylline) از فرمولاسیونهای مختلف قرصهای مایع به جامد این دارو مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: در این پژوهش از پلیمرهای اودراجیت و HPMC (بهعنوان حامل) و سیلیکا (به عنوان عامل پوشاننده) با نسبت ۲:۱ استفاده گردید. بدین منظور پودر دارو با پلی اتیلن گلیکول ۲۰۰ (PEG ۲۰۰) (به عنوان حلال) مخلوط و سپس در حین بهم زدن پلیمر و سیلیکا بدان افزوده شد و به مدت ۱۰ دقیقه اختلاط انجام شد. پس از تهیه قرص، روند انحلال دارو مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی تداخل بین تئوفیلین و سایر اجزاء فرمولاسیون از روشهای طیف مادون قرمز FTIR (Fourier Transform Infrared Spectroscopy) و DSC (Differential Scanning Calorimetery) استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد در فرمولاسیونهای Liquisolid تهیه شده با پلیمر اودراجیت در مقایسه با نمونههای تهیه شده با HPMC و قرصهای معمولی شاهد به شکل معنیداری کاهش سرعت آزادسازی را نشان میدهند. همچنین این نتایج نشان داد که نسبت پلیمر به حامل PEG ۲۰۰ تأثیر مستقیم بر سرعت انحلال دارو دارد. بررسی طیفهای FTIR و DSC مربوطه حاکی از عدم تداخل دارو و پلیمر میباشد؛ بهعبارت دیگر این امر مؤید آن است که این کنترل سرعت آزادسازی ناشی از روش تهیه قرصها با استفاده از سیستمهای مایع به جامد است.
استنتاج: تهیه Liquisolid Compacts میتواند بهعنوان یک روش برای فرمولاسیون فرآوردههای با رهش کنترل شده بهکار رود.
مجید سعیدی، کتایون مرتضی سمنانی، جعفر اکبری، محمد زاهدی، حمیدرضا کلیدری،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: پتانسیل سیستمهای مایع به جامد (Liquisolid) جهت افزایش ویژگیهای انحلال داروهای نامحلول در آب، در سالهای اخیر بررسی شده و به اثبات رسیده است. به تازگی استفاده از این سیستم در کنترل سرعت آزادسازی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به تأثیر اعمال حرارت بر ساختار پلیمرها، در این مطالعه تأثیر اعمال حرارت بر روند رهش تئوفیلین از قرصهای مایع به جامد حاوی پلیمرهای اودراجیت و HPMC (Hydroxypropyl methylcellulose) مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: در پژوهش حاضر از پلیمرهای اودراجیت و HPMC (به عنوان حامل) و سیلیکا (به عنوان عامل پوشاننده) با نسبت ۲:۱ استفاده گردید. بدین منظور پودر دارو با پلیاتیلن گلیکول ۲۰۰ (Polyethylene glycol یا PEG) (به عنوان حلال) مخلوط و سپس در حین به هم زدن پلیمر و سیلیکا به آن افزوده شد و به مدت ۱۰ دقیقه اختلاط انجام گردید. پس از تهیه قرص، از اعمال حرارت در سه دمای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ درجه سانتیگراد در زمانهای مختلف استفاده شد و روند انحلال دارو مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی تداخل بین تئوفیلین و سایر اجزای فرمولاسیون، روشهای طیف مادون قرمز FTIR (Fourier transform infrared) و DSC (Differential scanning calorimetry) مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: در فرمولاسیونهای مایع به جامد تهیه شده با پلیمر اودراجیت، اعمال حرارت به شکل معنیداری سبب کاهش سرعت آزادسازی دارو گردید که با میزان دمای مربوطه و مدت زمان اعمال حرارت رابطه مستقیم داشت. این امر در مورد قرصهای حاوی پلیمر HPMC مشاهده نشد. بررسی طیفهای FTIR و DSC مربوطه حاکی از عدم تداخل دارو و پلیمر بود؛ به عبارت دیگر کنترل سرعت آزادسازی ناشی از روش تهیه قرصها با استفاده از سیستمهای مایع به جامد تأیید گردید.
استنتاج: تهیه روش مایع به جامد میتواند به عنوان روشی برای فرمولاسیون فراوردههای با رهش کنترل شده به کار رود، همچنین اعمال حرارت با تغییر ساختار پلیمر، بر این روند آزادسازی مؤثر میباشد.
نصراله ملکی، بهمن بشردوست، احد اعظمی، زهرا طاوسی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
پنتوپرازول یک مهار کننده پمپ پروتون است که به طور معمول برای درمان اختلالات مربوط به ریفلاکس معده به مری تجویز میشود. نفریت بینابینی حاد یک عارضه جانبی نادر، اما مهم این دسته از داروها است. در این مطالعه یک مورد نفریت بینابینی حاد ناشی از پنتوپرازول گزارش شد. خانم ۲۵ ساله ساکن اردبیل با شکایت تب، درد شکم، زردی، کمادراری (Oliguria)، تهوع و استفراغ در بیمارستان بستری شد. در بررسیهای آزمایشگاهی، لکوسیتوز، آنمی همولیتیک میکروآنژیوپاتیک، ترومبوسیتوپنی و نارسایی کلیه وجود داشت. جهت بیمار سپسیس، پانکراتیت حاد و سندرم همولیتیک اورمیک- پورپورای ترومبوتیک ترومبوسیتوپنیک مطرح شد و تحت درمان با آنتیبیوتیکهای وسیعالطیف، همودیالیز و پلاسمافرز قرار گرفت. یک هفته پس از درمان، علایم بهبود پیدا کرد و کراتینین سرم کاهش یافت. به دلیل وجود سوء هاضمه در بیمار، پنتوپرازول تجویز شد. به دنبال تجویز پنتوپرازول، دوباره کراتینین سرم بالا رفت. در آزمایش ادرار، پیوری (Pyuria) و کست گلبول سفید دیده شد و بیوپسی کلیه متعاقب آن، تشخیص نفریت بینابینی حاد را تأیید کرد. پزشکان باید بدانند که نفریت بینابینی حاد ناشی از دارو میتواند به دنبال تجویز داروهای مهار کننده پمپ پروتون ایجاد گردد. تشخیص زود هنگام این واکنش نامطلوب نادر ممکن است از نارسایی حاد کلیه جلوگیری کند.
امین صبوری، رضا کرباسی افشار، آیت شهماری، محمد مهدی باقرصاد رنانی،
دوره ۲۲، شماره ۹۵ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: خط اول درمانی در بیماران مبتلا به تاکیکاردی برگشتی گره دهلیزی بطنی (AVNRT) علامتدار قطع رادیوفرکوئنسی بهوسیله کاتتر میباشد. پروتکلهای مختلفی جهت قطع مسیر کوتاه در این بیماران وجود دارد که با عود و عوارض مختلفی همراه بوده است. هدف از این مطالعه مقایسه اثرات قطع کامل و ناقص مسیر آهسته برروی بهبود علایم و عوارض بیماران AVNRT پس از درمان به وسیله قطع کاتتری رادیوفرکوئنسی بود.
مواد و روشها: در یک مطالعه هم گروهی آیندهنگر، ۱۰۰ نفر بیمار مبتلا به AVNRT مراجعهکننده به درمانگاه بیمارستان بقیه الله عج طی سالهای ۱۳۹۰- ۱۳۸۸ بررسی شدند. بهوسیله پروپرانولول (mg/kg ۲/۰) و آتروپین
(mg/kg ۰۴/۰) بلوک اتونوم انجام شد. پس از تخریب AVNRT، عملکرد مسیر آهسته باقیمانده از طریق بررسی وجود سیگنال از گره AV از طریق الکتروفیزیولوژی گره AV مشخص گردید.
یافتهها: متوسط سنی ۱۳ ± ۴۳ سال و ۴۰ نفر مذکر و ۶۰ نفر مؤنث بودند. در زمان بلوک اتونوم و بعد از قطع مسیر آهسته، در ۴۸ نفر از بیماران عملکرد مسیر آهسته باقی ماند و در ۵۲ نفر از بیماران کاملاً قطع شد. در مقایسه بین دو گروه ۴۸ و ۵۲ نفره از نظر عود علایم (تپش قلب، درد قفسه سینه و faint) قبل و بعد از قطع تفاوت معنیداری مشاهده نشد (۰۵/۰p>)، ولی از لحاظ عوارض بعد از قطع شامل (AV block، DVT، pericardial effusion) در مقایسه بین دو گروه تفاوت معنیدار وجود داشت (۰۵/۰p<).
استنتاج: نتایج نشاندهنده بهبودی علایم در هر دو گروه بود هرچند شیوع عوارض در گروهی که تحت قطع ناقص قرار گرفته بودند کمتر از گروه دیگر بود. تلاش مفرط جهت قطع کامل مسیر آهسته در بیماران مبتلا به AVNRT در مقایسه با قطع ناقص میتواند باعث شیوع بالاتر عوارض بدون تغییر در میزان موفقیت بالینی باشد.
محمدعلی ززولی، منصور برافراشته پور، زهرا برافراشته پور، وحید قلندری،
دوره ۲۳، شماره ۱۰۹ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
سابقه و هدف : نیترات یکی از آلوده کننده های منابع آب زیرزمینی است که عمدتاً در ارتباط با مناطق کشاورزی و
محدوده های دفع فاضلاب می باشد . هدف از این بررسی ، تعیین تغییرات مکانی و زمانی نیترات و نیتریت منابع آب
می باشد. (Geographic Information system) GIS آشامیدنی شهرستان کهگیلویه با استفاده از
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی مقطعی در سال ۱۳۹۱ بود که بر روی ۱۸ منبع آب شرب و تعداد ۱۰۸
نمونه در شهرهای مختلف شهرستان که گیلویه صورت گرفت و نتایج آنالیز ۵ ساله آرشیو شده ، توسط شرکت آب و
نسخه ۱۶ و آزمون همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. SPSS ، نسخه ۳ و ۹ GIS فاضلاب با نر مافزار
۱۸ و در تابستان و زمستان سال ۱۳۸۹ به ترتیب برابر با /۵±۱/ یافته ها: میانگین غلظت نیترات در سال ۱۳۸۵ برابر با ۵
۲۰ میلی گرم در لیتر بود که همبستگی مستقیمی بین سال و افزایش غلظت نیترات و جود داشت /۸۳±۲/ ۲۰± و ۲ ۴/۶
غلظت نیتریت در بیش تر سال ها ثابت بوده است . تغییرات مکانی نشان دهنده کیفیت بدتر در قسمت .(R =۰/۹۲ ،p= ۰/۰۱)
شمال غربی بود. بهترین روش درون یابی برای نیترات و نیتریت کریجینگ معمولی بوده است.
استنتاج: طبق نتایج میزان نیترات روند افزایشی داشته و در بعضی قسمت ها در حال افزایش یافتن بیش از استاندارد
می باشد. دلایل آن زمین شناسی منطقه و کشاورزی می باشد که جهت جلوگیری از این روند، حریم گذاری چاه ها، استفاده
از رودخانه جهت تأمین آب کشاورزی، ساخت تصفیه خانه فاضلاب و غیره باید صورت گیرد
مقداد پیرصاحب، عبداله درگاهی، راضیه خاموطیان، فاطمه اسدی، زهرا عطافر،
دوره ۲۴، شماره ۱۱۳ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
سابقه و هدف: سالانه حجم بالایی از متیل ترشیاری بوتیل اتر(MTBE) به عنوان حلال آلی در صنایع شیمیایی مختلف و در سوختها به عنوان جایگزین سرب مورد استفاده قرار میگیرد. این ترکیبات پس از استفاده و با ورود به محیط منجر به آلودگی منابع زیست محیطی همچون آبهای سطحی و آبهای زیرزمینی میگردند. تماس با این ماده سبب بروز اثرات حاد و مزمن از قبیل واکنشهای سیستم عصبی، تهوع و فراموشی در انسان می شود. همچنین در اثر متابولیزه شدن این مواد در بدن، ترکیب سرطانزای فرم آلدئیدتولید میشود. در این مطالعه سعی بر آن است که با مروری سازمان یافته بر مطالعات صورت گرفته در ایران و سایر کشورها، آنالیزی بر وضعیت موجود انجام گیرد تا در صورت وجود مشکل در مطالعات بعدی راه حلهای مناسب برای حذف آن از منابع آب بررسی شود.
مواد و روش ها: در این مطالعه کلیه مقالات موجود در پایگاههای داخلی و خارجی از قبیل ایران مدکس، ایران داک، SID و Google Scholar ، Science Divert، پایگاه علمی اطلاع رسانی سازمان بهداشت جهانی، Pubmed مورد بررسی قرار گرفت. جهت جستجو از کلید واژههای متیل ترشیاری بوتیل اتر، آب های سطحی و زیرزمینی استفاده شد. در مجموع ۲۸۹ مقاله بازیابی شد که پس از پایش و بررسی عناوین و چکیده ۲۹ مقاله انتخاب شد.
یافته ها: بررسی و مرور مطالعات انجام شده در زمینه مقادیر MTBE در منابع آبی نشان داد که در اکثر قریب به اتفاق نمونههای اندازهگیری شده، مقادیر MTBE شناسایی شده است. در منابع آبهای زیرزمینی و سطحی به ترتیب در حدود ۳۶ و ۵۷ درصد از مطالعات انجام شده غلظت این ماده در نمونهها بیش از استانداردهای زیست محیطی آمریکا میباشد و آلوده ترین نمونههای گرفته شده مربوط به شهرهای آمریکای شمالی، اسپانیا و همچنین تهران بود.
استنتاج: نتایج نشان داد که در بسیاری از کشورهای مورد مطالعه مقادیر MTBE در منابع آب شناسایی شده است. با توجه به حجم بالای مصرف بنزین و در نتیجه ورود مقادیر بالای MTBE به محیط زیست از جمله منابع آبی ضروری است که اقدامات مدیریتی به منظور جلوگیری از ورود این ترکیبات به محیط زیست صورت گیرد و در صورت آلوده شدن منابع با استفاده از روشهای جدید و کارا نسبت به حذف آن اقدام نمود. علاوه بر این بایستی به صورت مستمر پایش منابع آبی به خصوص منابعی که در معرض آلودگی قرار دارند (منابع نزدیک به پالایشگاههای نفت و مناطق نزدیک به پمپ بنزین) صورت گیرد.