سابقه و هدف: پزشک خانواده به عنوان اولین سطح تماس با مردم و بیمار (بعد از بهورز) میباشد که باید توانمندیهای لازم را جهت ارائه خدمات در سطح اول دارا باشد. هدف از انجام این مطالعه تعیین سطح عملکرد پزشکان خانواده بود.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی در استان گلستان، 1956 بیمار، 110 پزشک خانواده و 70 مدیر سلامت در مطالعه شرکت نمودند. ابزار جمعآوری اطلاعات چک لیستی شامل ابعاد وضعیت آموزش، ارائه خدمات سلامت، مدیریت عملکرد، مشارکت جامعه، و پرسشنامهای در زمینه ارتباط با بیمار و مدیریت سلامت منطقه تحت پوشش بود. تحلیل دادهها با آزمونهای آماریt ، ANOVA و Pearson correlation و با استفاده از نسخه 18 نرمافزارSPSS انجام گرفت.
یافتهها: از دیدگاه مدیران بهداشتی و پزشکان خانواده «مدیریت عملکرد» قویترین بعد و «مدیریت سلامت منطقه» ضعیفترین بعد بود. 9/48 درصد بیماران وضعیت ارتباط پزشکان خانواده را با آنها خیلی خوب عنوان نمودند. سن پزشکان خانواده با سطح مشارکت جامعه (044/0=p)، جنسیت پزشکان خانواده با آموزش (019/0=p) و مشارکت جامعه (02/0=p)، شهرستان محل خدمت پزشک خانواده با بعد ارائه خدمت (029/0=p)، و وضعیت استخدام پزشک خانواده با بعد مدیریت سلامت منطقه (001/0=p) ارتباط آماری معنیداری داشت. جنسیت مدیران مورد مطالعه با ابعاد مشارکت جامعه (001/0=p)، ارائه خدمات (008/0=p)، مدیریت عملکرد (006/0=p) و مدیریت سلامت (004/0=p) منطقه از نظر آماری ارتباط معنیداری داشت. وضعیت ارتباط پزشک با بیمار با سن (03/0=p) و تعداد مراجعات (001/0= p)، شهرستان محل سکونت (001/0=p) و سطح تحصیلات بیماران مراجعهکننده (009/0=p) از نظر آماری ارتباط معنی داشت.
استنتاج: علیرغم این که ابعاد آموزش، ارائه خدمات، مدیریت عملکرد و ارتباط با بیمار وضعیت مناسبی دارد ولی ابعاد مشارکت جامعه و مدیریت سلامت منطقه ضعیف ارزیابی شده و نیاز به بهبود دارد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |