سابقه و هدف: عاطفه مثبت و منفی که به صورت واکنشهای درحال نوسانی تعریف میشود که به طور مداوم تحت تأثیر طرز تفکر و شناخت فرد قرار دارد. در سالهای اخیر توجه محققان را در زمینه سلامت به خود جلب نموده است. پژوهشها مؤید این مطلب میباشند که عاطفه مثبت و منفی با درد رابطه دارند و تفاوتهای فردی در این میان نقشی اساسی دارند. در این تحقیق تلاش بر آن است تا بر اساس چارچوبهای نظری موجود به تعیین رابطه میان عاطفه منفی و مثبت با درد در زنان دارای روماتوئید آرتریت پرداخته شود و تأثیر تفاوتهای فردی در زمینه وضوح عاطفه و رابطه آن با عاطفه مورد بررسی قرار گیرد.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت مقطعی برروی 194 زن شاغل که از درد روماتوئید آرتریت رنج میبردند، نمونهها سنجشهای اولیه در رابطه با متغیرهای جمعیت شناختی را تکمیل نمودند. سپس در طول 12 تا 20 هفته مورد مصاحبه قرار گرفته و سنجشهای هفتگی درد، وضوح خلق و ارزیابی عاطفه مثبت و منفی انجام شد. در نهایت دادهها از طریق مدل چند سطحی سلسله مراتبی تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج کاهش معنیداری برای رابطه درد- عاطفه منفی در زمانی که عاطفه مثبت زیادی وجود داشت، مشاهده شد(01/0p<). تعامل بین درد و عاطفه مثبت، عاطفه منفی کمتری را پیشبینی میکرد(01/0p<). افزایش عاطفه مثبت در افراد با وضوح خلق بیشتر در مقایسه با افراد دیگر سبب کاهش عاطفه منفی میشد(01/0p<) که به معنی سپر حمایتی در مقابل بیماری است.
استنتاج: بر پایه یافتههای این پژوهش میتوان گفت عاطفه مثبت و وضوح خلق، عوامل موثری در سازگار شدن افراد هستند که میتواند در تحمل درد و کاهش تنش ناشی از آن به بیماران کمک نماید.