سابقه و هدف: زمینه خانوادگی در بروز صفات ناسالم شخصیت از جمله خودشیفتگی بیمارگونه مؤثر است. هدف پژوهش حاضر، پیشبینی خودشیفتگی بیمارگونه با توجه به نظام خانواده و نقش واسطهای خودبزرگبینی کاذب و کمالگرایی بود.
مواد و روشها: در یک مطالعه توصیفیمقطعی، تعداد 477 دانشآموز دختر مقطع دبیرستانی شهر قم در سال تحصیلی 95-1394 به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دادههای به دستآمده با استفاده از مقیاس محیط پویای خانواده (FDES)، مقیاس تجدید خاطرات کودکی (CRS)، مقیاس خودبزرگبینی کاذب (NIS)، پرسشنامه کمالگرایی بالینی (CPQ) و مقیاس خودشیفتگی نهان بیمارگونه (MCNS) به کمک مدلیابی معادله ساختاری با استفاده از نرم افزار LISREL- 53/8 تجزیه و تحلیل شدند. به علاوه، آمارتوصیفی با استفاده از نرم افزار SPSS-22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: شاخصهای برازندگی مدل نهایی نشاندهنده برازش مطلوب مدل با دادههای مشاهده بودند (066/RMSEA=،98/0GFI=، 98/0IFI=، 60/18x2=، 05/0>P-value). طبق یافتههای به دست آمده، مدل فرضی اولیه این مطالعه و تمامی مسیرهای مفروض دارای ضریب مسیر معنیدار بود (05/0>P). اگرچه ضرایب مسیر بین متغیرهای پژوهش در مدل معنادار بود، اما مسیرمستقیم و غیرمستقیم با میانجی خودبزرگبینی کاذب از نظام خانواده به خودشیفتگی بیمارگونه دارای بالاترین مقدار ضریب مسیر بود (به ترتیب، 63/.=β و 65/0=β و 05/0>P).
استنتاج: نظام خانواده به طورمستقیم و غیرمستقیم از طریق تقویت خودبزرگبینی کاذب و کمالگرایی منفی در بروز خودشیفتگی بیمارگونه مؤثر است. در پیشگیری از بروز خودشیفتگی بیمارگونه مداخله در وضعیت خانوادگی و صفات ناسالم شخصیتی برگرفته از خانواده اهمیت دارد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |